موانع اقامه ي نماز

■ موانع اقامه ي نماز

موانع اقامه ي نماز

موانع اقامه ي نماز

در طريق اقامه ي نماز توسط فرد و جامعه موانعي وجود دارد که شناخت آنها و آگاهي از نحوه ي برخورد با آنها ضروري است.

به‏ طور کلي موانع نماز را مي‏توان به سه دسته تقسيم نمود: افرادي که مخالفت مي‏کنند، چيزهائي که مانع اقامه ي نماز مي‏شوند و حالاتي که با روح نماز منافات دارند.

مخالفان

دسته ي اول از موانع نماز افرادي هستند که در طول تاريخ، هميشه با نماز به مخالفت برخاسته‏اند. اکنون ضمن مراجعه به قرآن کريم از مخالفت اين‏ گونه افراد با نماز و نحوه ي مقابله ي قرآن با آنها و سرنوشتي که در انتظار آنان است، مطلع مي‏گرديم.

قرآن مجيد در اولين سوره‏اي که بر پيامبر (صلي الله عليه و آله) نازل گرديد، سرگذشت و سرنوشت کسي را که مانع انجام نماز ديگري مي‏گردد، شرح مي‏دهد. قرآن مي‏فرمايد: اَرَاَيتَ الَّذي يَنهي - عَبداً اِذا صَلَّي[1] .

«آيا آن کسي را که مانع نماز بنده ي ما مي‏شود و از اداي نماز او جلوگيري مي‏نمايد ديدي؟!» در مورد اينکه اين فرد کيست، مفسران دو نفر را ذکر کرده‏اند. برخي مي‏گويند او ابوجهل است و اوست که مي‏گفت: اگر محمد (صلي الله عليه و آله) را در حال نماز ببينم، در همان لحظه‏اي که او به سجده مي‏رود پاي خود را پشت گردن او مي‏گذارم و مي‏فشارم.

در برخي تفاسير فرد ديگري به‏ عنوان بازدارنده از نماز معرفي شده است، او وليد بن مغيره است. او چنانچه متوجه مي‏شد کسي در گوشه و کنار مشغول خواندن نماز است مانع او مي‏شد.

البته روشن است که شأن نزول آيه چه در مورد ابوجهل باشد و چه در مورد وليد، سرنوشتي که در آيه بيان مي‏شود اختصاص به اين دو ندارد. به قول مفسران شأن نزول مخصص آيه نيست، يعني بدين معنا نيست که آيه ي مزبور اختصاص به همين دو مورد دارد و بس، بلکه اين يک قضيه ي عمومي است و هر کس را که از اقامه ي نماز جلوگيري کند، شامل مي‏گردد.

خداوند در اين آيات با لحني شديد، سرنوشت چنين انسان نگون بخت و گمراهي را بيان مي‏نمايد و به او شديداً اخطار مي‏دهد که آيا متوجه عمل نارواي خود که قطع ارتباط مردم با خداست، مي‏باشد؟! آيا فکر مي‏کند مي‏تواند جلو حرکت مردم به ‏سوي خدا و ايجاد ارتباط آنها با خدا را بگيرد؟ آيا فکر مي‏کند در مقابل اين بازي خطرناک، مجازاتي براي او نيست؟ او و امثال او بدانند که چنانچه دست از اين عمل ناپسند خود برندارند، سرنوشت بسيار رقت باري در انتظار آنهاست.

قرآن نحوه ي برخورد با کسي را که از اقامه ي نماز توسط ديگران جلوگيري مي‏نمايد و دست از اين کار ناشايسته بر نمي‏دارد، اين گونه ترسيم مي‏کند:

کلاَّ لَئِنْ لَّم يَنتَهِ لَنَسفَعاً بِالنَّاصِيَةِ[2] بالاخره ما روزي موهاي پيشاني آنها را محکم مي‏گيريم و در نهايت خفت و خواري، اين جرثومه‏هاي دروغ و خطا و گناه را که در نهايت انحطاط و پستي قرار دارند و بر پيشاني آنها مهر رسوايي و بندگي شياطين و هوا و هوس و اميال نفساني زده شده است، به ‏سوي دوزخ روانه مي‏سازيم. او در آن روز هر چه در توان دارد به ميدان مي‏آورد و ما هم مأموران آتش و دوزخ خود را به ميدان مي‏آوريم تا مشخص شود در آن روز چه کسي پيروز است.

آري قرآن با افرادي که مانع نماز مي‏گردند و به مقابله با آن بر مي‏خيزند اين گونه برخورد مي‏نمايد، برخوردي بسيار سخت و خشن و اين پايان و عاقبت بسيار بدي براي آنهاست!

البته مقابله ي افراد با نماز به دو صورت تحقق مي‏پذيرد، يک قسم به گونه ي علني و مستقيم، همانند حرکات مذبوحانه ي ابوجهل و وليد و امثال آنها که در تاريخ فراوان ديده مي‏شود.

نوع ديگر به گونه‏اي مرموز و غيرمستقيم، يعني به صورت کار فرهنگي، که اين شيوه بسيار خطرناک است. در اين نوع مقابله، شياطين با استفاده از ابراز مختلف در جهت گسترش و ترويح فساد و آماده‏سازي زمينه‏هاي تباهي و گناه و آلودگي در جامعه کار مي‏کنند، تا بدين وسيله پايه‏هاي اعتقادي جوانان سست گردد و در نتيجه ارتباط آنها با خدا کم رنگ شده، مساجد و نمازها از رونق بيفتند.

و اين مصداق بسيار روشن و بارزي از باز داشتن ديگران از نماز است. اکنون دشمنان اسلام و جريانات ناسالم و تباه‏کننده‏اي که هم خط با ابوجهل و وليد هستند، تمام تلاششان بر اين است که از عده ي نمازگزاران حتي يک نفر کاسته شود. اينک ما نمونه‏هاي بسيار روشنتر و خطرناکتري از جلوگيري از نماز در جامعه ي خود مشاهده مي‏نماييم. امروزه وارثان و ادامه‏دهندگان مسير ابوجهل به اين نتيجه رسيده‏اند که پا به گردن نماز خوانان زدن براي آنها سودي ندارد و از مقابله ي مستقيم با نماز و مسجد و نمازگزاران طرفي نمي‏بندند. آنها بسيار مرموزانه و شيطاني حرکت و تلاش مي‏کنند تا با برنامه ريزي و استفاده از انواع وسايل از قبيل فيلم، عکس، رمان و گسترش فحشا و... بندگان خدا را از خدا بازدارند و مساجد را خلوت سازند. امروزه دست پروردگان کشورهاي غربي يعني همان غربزدگان نيز تمام هنر و قلمشان و هر چه در اختيار دارند، عليه فرهنگ احياء و گسترش نماز در جامعه است.

[1] علق / آيه ي 9 و 10.

[2] علق / آيه ي 15.

انگيزه ي مخالفت با نماز

چرا در طول تاريخ با نماز مخالفت شده است و چرا مبارزه با نماز جزء برنامه‏هاي روشن و هميشگي شياطين بوده است؟ به راستي انگيزه ي آنها از مخالفت و رويارويي با نماز چيست؟

قبل از بيان پاسخ، مناسب است حديث ارزشمندي را که بيانگر دلهره ي شيطان از نماز است ذکر نماييم، پيامبر مي‏فرمايند:

لايزال الشيطان ذعراً من امر المؤمن ما حافظ علي الصلوات الخمس

«شيطان پيوسته از مؤمن، تا زماني که مراقب نمازهاي پنجگانه ي خويش است، نگران است!»

فاذا ضيعهن اجترء عليه[1] به محض اينکه نسبت به نماز لا ابالي گرديد و نماز را ضايع ساخت، اين سد استوار فرو مي‏ريزد و نگراني شيطان خاتمه مي‏يابد. در اين صورت شيطان جرأت پيدا مي‏کند و به راحتي به سراغ او مي‏رود و وي را در دام خود اسير، نموده و نقشه‏هاي سوء خود را اجرا مي‏کند. اين حديث به خوبي ترس و نگراني شيطان را از نماز نشان مي‏دهد.

اکنون با توجه به نگراني شيطان و شياطين از نماز لازم است علت نگراني و ترس آنها از نماز بررسي شود. چرا شياطين از نماز و نمازگزار مي‏ترسند و نگرانند؟ چرا هنگامي که مسلمانان در هر نقطه‏اي از دنيا به سراغ مساجد مي‏روند، به سراغ نماز و خدا مي‏روند، تمام بلندگوهاي استکباري متوجه اين حرکت شده و سعي در بازداشتنشان دارند، و با انواع اصطلاحات از قبيل بنيادگرايي، اين گونه حرکات را بزرگترين خطر تلقي مي‏کنند؟

اين سؤال، پاسخ بسيار روشني دارد، زيرا کساني که در انديشه ي تسلط بر ديگران و بردگي و بندگي آنها هستند، به خوبي درک کرده‏اند که مردمي که در پيشگاه خدا سجده نمايند و بنده ي خدا گردند، به هيچ وجه زير بار تسلط قدرتهاي پوشالي نمي‏روند و از آنها و تهديدهايشان باکي ندارند. شيطان و شياطين، مي‏دانند که نماز به‏ عنوان يک کانون مبارزه با آنهاست. در گذشته هم، همين را مي‏دانستند.

شياطين زمان شعيب (عليه السلام) هم اين را مي‏دانستند و لذا خطاب به او مي‏گفتند:

اَصَلوتُکَ تَاْمُرُکَ اَنْ نَتْرُکَ ما يَعْبُدُ اباؤُنا[2] .

«آيا نمازت به تو دستور مي‏دهد که ما عبادت چيزهايي که پدرانمان آنها را مي‏پرستيدند رها سازيم؟!»

شياطين زمان پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) نيز اين را خوب مي‏فهميدند و شيطانهاي امروزي هم اين پيام نماز را به خوبي دريافت کرده‏اند. هيچ زماني را نمي‏يابيد که مبارزه با نماز جزء برنامه‏هاي شياطين آن زمان نباشد!

در طول تاريخ يکي از جبهه‏هاي مشخص و هميشه گسترده ي شيطان و دارودسته‏اش جبهه ي مبارزه با نماز بوده و هست، بنابراين مبارزه با نماز يک مبارزه و جنگ مقطعي نيست. اولين درگيري شيطان نيز از سجده شروع شد، منتهي در گذشته شياطين به ‏خاطر کم تجربگي، ناشيانه به جنگ نماز مي‏رفتند، اما امروزه بر اثر تخصص در شيطانگري، خيلي آگاهانه، ماهرانه و مرموزانه به مقابله با نماز بر مي‏خيزند.

امروزه از راه قلم، فرهنگ، فيلم، رمان، داستان و کتاب به جنگ نماز مي‏آيند. اي کاش مسلمانان عناصر ضد نماز و دشمنان نماز را مي‏شناختند! امروزه به حق مي‏توان ادعا کرد که يکي از برنامه‏هاي اصلي شيطان بزرگ آمريکا به عنوان کانون همه ي رذالت‏ها و ضديت‏ها با همه ي فضيلتها، مخالفت با نماز است.

خلوت شدن مساجد در جهان اسلام، بي‏توجهي به عبادات و مراکز عبادي، امري تصادفي نيست! هم اکنون در بسياري از نقاط جهان اسلام نمي‏توانيد مراکز عبادي پيدا کنيد، آنگونه که شايسته است، از شکوه بايسته‏اي برخوردار باشد! آنقدر کانالهاي مختلف و خطرناک تلويزيوني و راديويي براي جوامع اسلامي ايجاد نموده‏اند و آنقدر موانع به سر راه نماز تراشيده‏اند که نماز به سختي مي‏تواند در چنين وضعيتي خودي نشان دهد.

[1] بحار / ج 82 / ص 227 - مستدرک / ج1 / ص 172.

[2] هود / آيه ي 87.

رمز نگراني شياطين از اقامه ي نماز

دقت در آيات قرآن، بويژه در آيات سوره ي معارج، رمز اين قضيه را روشن مي‏سازد. خداوند در اين سوره مي‏فرمايد:

اِنَّ الاِنسانَ خُلِقَ هَلُوعاً - اِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً - و اِذا مَسَّهُ الخَيرُ مَنُوعاً[1] .

«به ‏تحقيق انسان مخلوقي حريص است، چون شر و زياني به او رسد، سخت جزع و بي قراري کند و هنگامي که خيري به او رو کند، بخل ورزد و منع احسان کند.»

در کلمه ي «هلوع» دو مفهوم نهفته است. هلوع يعني کسي که هم حريص است و هم بسيار ناآرام و بي‏صبر، هم جزع کننده است و هم فرياد بر آورنده. هلوع يعني حريصي که هميشه دلهره دارد، طبيعت انسان هلوع اين گونه است که به محض اينکه يک ناخوشايندي به او برسد خودش را مي‏بازد؛ بي‏تابي و جزع و فزع مي‏کند؛ داد و فريادش بلند مي‏شود و چنانچه خيري شامل حال او گردد و از نعمت و امکاناتي برخوردار شود، کمترين خيري از او به ديگران نمي‏رسد. «منوع» يعني کسي که به شدت از بهره‏مند شدن ديگران جلوگيري مي‏کند. مثلاً کارخانه‏داري است که از قِبَل کارخانه و دسترنج کارگرانش بهره‏هاي فراواني عايدش مي‏گردد، اما به کارگر مريض و دردمند خود که شايد اين مريضي براي او مرگ آور هم باشد، کمترين کمکي نمي‏کند.

براي فهم عمق قضايا خوب است آثار جزوع بودن و منوع بودن را خوب بررسي و شناسايي کنيم، ابتدا مناسب است براي نيل به هدف فوق سؤالي را مطرح نماييم.

سؤال: کدام ملت و چه افرادي خود را در خدمت بيگانگان قرار مي‏دهند؟ چه وقت انسان براي رسيدن به هدف پست فردي خويش، حاضر است شرافت اجتماعي و مکتبي و همه چيز خود و جامعه را زير پا بگذارد؟ چه وقت انسان، تسليم اراده ي‏ اجانب مي‏گردد؟ و چه وقت است که انسان عليه منافع خود و جامعه ي خويش اقدام مي‏کند؟ چه وقت است که انسان عليه انسانيت قيام مي‏نمايد و با تمام وجود در محو انسانيت سعي و تلاش مي‏کند؟

پاسخ: با تفحص در آيات قرآن مي‏توانيم چنين پاسخ دهيم: آن وقتي که انسان جزوع و منوع باشد، در آن صورت، انسان موجودي سقوط کرده و جامعه نيز جامعه‏اي بيچاره خواهد بود. جامعه‏اي که افرادش در برابر مشکلات نتوانند صبر نمايند و کمبودها را تحمل کنند و توجه نداشته باشند که براي رسيدن به استقلال فکري، سياسي و اقتصادي بايد صبر و استقامت پيشه‏ کنند، بلکه برعکس در مقابل مشکلات و کمبودهاي جاري بي تابي نمايند. اين ‏گونه برخورد و اين جزع و فزع، فرصت خوبي است براي شياطين و زمينه ساز تسلط استکبار و سقوط در دام آنهاست.

به ‏طور قطع جامعه‏اي که انسانهاي ناتوانش جزوع باشند و انسانهاي توانمندش منوع، لقمه ي مناسبي براي شياطين است. جامعه‏اي که افرادش در هنگام نداري به کائنات بد و بيراه بگويند و به محض دارا شدن درد نداري را فراموش کرده، منوع گردند، براي حفظ شرافت خويش هيچ انگيزه‏اي نمي‏توانند داشته باشند. در جامعه‏اي که ثروثمندانش بي درد و از جمع‏آوري امکانات و ثروت فقط در انديشه ي تکاثر باشند (اَلْهيکُمُ التَّکاثُرُ)[2] که البته تکاثر اموال، مردم را به لهو وا داشته، آنها را پوچ و از درون پوک مي‏سازد و اين يعني صاف‏ترين جاده براي حرکت شيطان. آيا فکر مي‏کنيد براي تسلط بيگانگان بر چنين جامعه‏اي مانع و مشکلي وجود دارد؟ آن کس که فقط در انديشه ي خود است و در فکر احتکار و گنج کردن است، آيا چنين کسي و جامعه‏اي که متشکل از او و امثال اوست مي‏توانند روي سعادت را ببينند؟

اکنون جاي اين سؤال است که چه چيزي مي‏تواند انسانها و جوامع را از اين حالت نجات دهد و از لقمه ي لذيذي براي شيطان بودن برهاند؟ قرآن مي‏فرمايد: نماز و فقط نماز. اِلاَّ المُصَلّينَ - اَلَّذينَ هُم عَلي صَلوتِهِمْ دائِمُونَ[3] «آنان‏ که با نماز پيوند دائمي دارند، از جزع و فزع و هلوع و منوع بودن در امانند.» آنها در فضاي مطمئني که نماز و عبادت و بندگي پروردگار برايشان پديد آورده است، رها از دام شيطان و شياطين زندگاني مي‏کنند. ملتي که در مکتب نماز وارد شود و اِيَّاکَ نَعْبُدُ وَ اِيّاکَ نَسْتَعينُ را از عمق جان ترنم کند، نه از هيچ قدرتي مي‏هراسد و نه دست ذلت به جانب ديگران دراز مي‏کند.

 

موحد چو ريزي زر در برش

و يا تيغ هندي نهي بر سرش

 

اميد و هراسش نباشد ز کس

بر اين است مبناي توحيد و بس

 

در مکتب نماز، امثال بلال، ابوذر، سلمان و مقدادي بوجود مي‏آيند که براي رسيدن به اهداف عالي، به استقبال مشکلات و گرفتاري‏ها مي‏روند و به آنها عشق مي‏ورزند. فقر را همانند نبي اکرم (صلي الله عليه و آله) افتخار خود مي‏دانند.[4] يعني فقري که بر اثر مبارزه و مواجهه با شيطان و عوامل آن برايشان اتفاق افتاده است، فقري که به دليل يورش تمامي شيطانها بر حق طلبان بوجود آمده است، اين فقر و اين گونه مشکلات افتخار آنهاست.[5] جامعه‏اي که از تنگناها و کمبودهاي ايجاد شده بر اثر حرکت و مبارزه، کمبودهايي که جزء لاينفک و طبيعي يک مبارزه ي بي‏امان است، به ستوه نيايد و آن را دليلي بر خشم شيطان نسبت به اهداف خويش شمرده و تنگ‏تر شدن آن را دليلي بر نزديک شدن به مقصد و به ثمر نشستن مبارزه ي خود بداند، چنين جامعه‏اي در حال کسب عظمت و تعالي و برخوردارشدن از استقلال و بهره‏مندي از خيرات و برکات آن است.

امروزه شياطين استکباري جهان، بويژه آمريکا در تلاشند که زمينه ي لازم را براي سلطه ي همه جانبه ي خود در ابعاد فکري، سياسي و اقتصادي در ميان ملل مسلمان ايجاد نمايند.

آنها تلاش مي‏کنند که انگيزه‏هاي مصرف حتي مصارف کاذب را در اين گونه جامعه‏ها افزايش دهند.

از يک طرف با تبليغ اجناس، مصرف گرايي کاذب را ايجاد مي‏کنند و عطش و تشنگي مصرف را افزايش مي‏دهند و از طرف ديگر با برنامه‏هاي حساب شده از تهيه و توليد آنچه پاسخ گوي اين عطش در داخل کشورهاي اسلامي است جلوگيري مي‏نمايند، تا همه را در حالت تشنگي کامل نگه داشته، ذلت وابستگي به خود را، به‏ عنوان شربت گوارا در کام مردم مسلمان بريزند و تنها خود را پاسخگوي مصارف آنها جلوه دهند و از اين طريق چپاولگري خود را ادامه داده، ثروتهاي ملتها را به يغما ببرند.

از اينجا راز مخالفت شياطين با نماز آشکار مي‏گردد. آنها دريافته‏اند که ملتها در مکتب نماز درس استقامت و پايداري آموخته[6] ، مشکلات را تحمل مي‏کنند و فقط به حاکميت و استقرار اسلام مي‏انديشند. آنها دريافته‏اند که جوانان و نوجواناني که به مسجد مي‏آيند، ديگر لقمه ي لذيذي براي آنها نيستند و از طريق چنين دختران و پسران نمازگزاري، نمي‏توانند تمايلات شيطاني خود را در جامعه اجرا کنند!

اگر پرده‏ها کنار رود و تيرهاي مؤثر و کشنده‏اي که از ناحيه نماز و مراکز عبادت به قلب شيطانها نشسته و مي‏نشيند، مشاهده گردد، آن ‏گاه معلوم مي‏شود که در طول تاريخ، به‏اصطلاح دلهاي شياطين چقدر از نماز خون بوده است و نيز روشن مي‏گردد که چرا شياطين نماز و مساجد را اين‏ گونه هدف توطئه‏هاي خود قرار داده‏اند؟ چرا اين همه فيلمهاي مبتذل، قلمهاي مسموم، هنرهاي جدا شده از هنر و مجموعه ي امکانات ديگر براي تضعيف نماز و مساجد به کار گرفته مي‏شود. چرا؟ اينجاست که وظيفه ي سنگيني بر عهده ي ماست.

 پدران! مادران! معلمان و اي همه ي کساني که دست اندرکار مسائل تربيتي هستيد! شما که نگران فرزندان خود هستيد، عالي‏ترين مبناي تربيت، ترويج نماز و آشنا ساختن فرزندان و نوجوانان و جوانان به نماز و مراکز عبادت است.

با کمک نماز و اقامه ي با شکوه آن خود و فرزندان و جامعه ي خود را در مقابل انواع توطئه‏هاي شياطين جني و انسي و تهاجمات استکبار جهاني بيمه نماييم. زيرا آنجايي که عزت نماز است، ذلت وابستگي نيست، آنجايي که عبادت الرب است، عبادت الناس ديده نمي‏شود.

[1] معارج / آيه ي 19، 20 و 21.

[2] تکاثر / آيه ي 1.

[3] معارج / آيه ي 22 و 23.

[4] الفقر فخري (بحار / ج 72 / ص 32).

[5] فقر، انواع مختلفي دارد که برخي از آنها پسنديده و برخي ديگر نکوهيده است. از فقرهاي نکوهيده مي‏توان به فقري که محصول تنبلي و تن پروري و عدم استفاده ي مناسب از امکانات خدادادي است، اشاره نمود. که آن فقر ذلت و با کفر مرز مشترکي دارد. کاد الفقران يکون کفرا. (بحار / ج 73 / ص 257).

[6] و استعينوا بالصبر و الصلاة.

روشهاي مقابله ي شياطين با نماز

مبارزه ي شيطان و شياطين با نماز اشکال و روشهاي مختلفي دارد. بديهي است که آنها را بايد شناخت و در برابر آنها مقاومت نمود و مبارزه کرد. اکنون ممکن است اين سؤال از طرف خواننده ي محترم مطرح گردد که وظيفه و مسؤوليت ما به عنوان يک نمازگزار چيست؟ به‏ طور قطع هيچ راهنمايي مطمئن‏تر از قرآن و روايات نيست، زيرا آيات قرآن و احاديث معصومين عليهم السلام، ضمن معرفي دشمنان سعادت انسانيت و بيان توطئه‏ها و ترفندهاي آنها، شيوه و روش مبارزه و خنثي سازي حيله‏هاي دشمنان را به ما مي‏آموزند.

اکنون برخي از آن ترفندها و روشهاي مقابله ي با آن‏ها را در آيات و روايات بررسي مي‏نماييم.

برچسب رياکاري

نکته ي روشن و مسلم آن است که نماز را فقط به خاطر خدا بايد اقامه نمود و در آن ريا و خودنمايي نبايد باشد، که در آن صورت نماز باطل است، زيرا نماز از خود گذشتن و فراموش کردن خويش است، نه خود را به ياد آوردن و مطرح کردن خويش، اما شياطين از همين مطلب و اعتقاد که مسلمان بايد کارش را فقط به خاطر خدا انجام دهد، عليه نماز استفاده مي‏نمايند. آنها به فرد نمازگزار به طور مستمر القاء مي‏کنند که تو رياکار هستي! آنها با وسوسه‏هاي پنهاني، حضور در مساجد و مراکز عبادي و اقامه ي نماز در معرض ديد ديگران و تظاهر به نماز را يک امر رياکارانه جلوه مي‏دهند. در نتيجه بر اثر اين گونه تبليغات سوء، افراد براي گريز از به ‏اصطلاح رياکاري، از علني شدن در مراکز عبادت و تلاش در امر اقامه ي نماز و انجام اعمالي همچون اذان گفتن و به جاي آوردن نماز در اول وقت، خودداري مي‏نمايند.

مرز ريا

نکته ي بسيار مهمي که در نماز و ساير عبادات بايد به آن توجه داشت، تشخيص ريا از غير رياست. عدم توجه به اين مطلب در برخي موارد ما را دچار عمل ريايي مي‏کند و در موارد بيشتري، از انجام اعمال صالح به بهانه ي ريايي بودن باز مي‏دارد، و اين نوعي ديگر از وسوسه‏هاي شيطان است. بنابراين عدم حضور در نماز جماعت و يا ترک ساير امور عبادي به شائبه ي رياکاري، عمل صحيحي نيست. بديهي است صرف تظاهر و نشان دادن انجام عمل صالح، ريا نيست.

امام صادق (عليه السلام) در حديثي مي‏فرمايد:

و لايکون الرجل مرائياً باظهار عمل صالح

بلکه شايسته و لازم است براي تشويق ديگران، اعمال صالح در جامعه، به ‏طور علني انجام پذيرد.

مرز ريا و غير ريا، قصد اظهار عمل و اظهار خود است، ترويج عمل و تبليغ خود است، ساخت مسجد و تبليغ آن و جمع کردن مردم به اين نيت که مسجد سازي معمول گردد و يا اينکه اعلام شود فلاني مسجد ساخته است! تشخيص هم به عهده ي خود انسان است. تفاوت ريا و غير ريا در اينجاست! قطعاً، انجام علني فريضه‏اي از فرائض الهي، بدون انگيزه ي خودنمايي، دعوت به آن است و ريا نيست.حضور در نماز جماعت ريا نيست، بلکه شکوه اسلام است.

در فرائض الهي نبايد پرده پوشي نماييم ، زيرا آنها شعائر دين و نشانه‏هاي اسلام هستند. چه اشکالي دارد هنگامي که قصد نماز جمعه را داريد ضمن مطلع ساختن فرزندان يا همسايگان خود، از آنها براي آمدن به نماز جمعه دعوت کنيد. و يا چنانچه افرادي خمس و زکات مي‏پردازند، ديگران نيز مشاهده نمايند و آنها نيز تشويق شوند. بايد شعائر اسلامي و عمل به دستورهاي الهي در جامعه به چشم بخورد.

پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) طي حديث بسيار ارزشمندي مي‏فرمايد:

اذا اتي الشيطان احدکم و هو في صلاته فقال انک مرائي فليطل صلاته[1] .

«هنگامي که يکي از شما در حال نماز است و شيطان در آن حال به سراغ او آمد و به او گفت که تو ريا کار هستي، او بايد نمازش را طولاني نمايد.»

به هر صورت بايد دقت نمود و شبکه‏هاي مختلف صيادي شيطان را شناخت. شيطان گاهي به شيوه ي برخورد خشن، ابوجهل وار به جنگ نماز مي‏آيد. و گاهي در شکل فيلمهاي مبتذل و گاهي نيز از راه فرهنگ نماز به جنگ نماز مي‏شتابد. مي‏گويد اي نمازگزار، مگر ريا کاري زشت و ناپسند نيست؟ پس بهتر است نمازت را در داخل خانه بخواني، آيا به مسجد مي‏روي که مردم تو را ببينند؟ خودنمايي کني تا مردم بگويند فلان کس آدم مؤمني است؟!

وقتي که از بسياري سؤال مي‏شود چرا در مسجد حضور پيدا نمي‏کنند و يا در نماز جمعه شرکت ندارند؟ همين مطالب را مطرح مي‏نمايند. ديگران در ذهنشان اين‏ گونه القاء کرده‏اند که:

«مگر بندگي خدا به اين است که انسان فقط به مسجد برود. مگر بندگي خدا به اين است که من خودم را در مابين مردم مطرح کنم که نمازگزارم و متعهدم. من در داخل خانه نمازم را مي‏خوانم، جايي که من باشم و خداي خودم، با او خلوت مي‏کنم، من رياکار نيستم و رياکار تربيت نشده‏ام و نمي‏خواهم زياد خودم را در ميان مردم مؤمن و نمازگزار و ... معرفي کنم و جا بزنم. ما اهل اين کارها نيستيم!»

اين همان شبکه ي صيدي است که شيطان گسترده است و پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) در اين حديث شريف به آن عنايت دارد و مي‏فرمايد: همان نمازي را که شيطان مي‏گويد، قطعش کن و يا سريعتر تمامش کن، الان ديگران تو را مي‏بينند و اين ريا و خودنمايي است، تو بدان که شيطان تو را وسوسه مي‏کند، فريب او را مخور! نمازت را طولاني‏تر نما.

روشن است که يکي از مصاديق مبارزه ي با شيطان همين جاست. متأسفانه گاهي اين ترفند شيطان توسط دوستان و اقوام القاء مي‏گردد و آنها نمي‏دانند و توجه ندارند که خود اسير دام شيطانند و پايشان در تورهاي رنگارنگ شيطان دچار آمده و راه حرکت بر آنها بسته شده است.

[1] بحار / ج 72 / 295 - وسائل / ج 4 / ص 688.

عبادت همان خدمت به خلق است!

شياطين در بسياري از مواقع با کمک ابزار هنر به مبارزه ي با نماز مي‏پردازند، و با تهيه و ساخت امور هنري و رواج آن در جامعه سعي در ايجاد فاصله بين نماز و مردم مي‏نمايند، که به عنوان نمونه مي‏توان به اين شعر اشاره کرد:

 

عبادت بجز خدمت خلق نيست

به تسبيح و سجاده و دلق نيست

 

چه کسي مي‏تواند چنين ادعايي داشته باشد که عبادت بجز خدمت خلق نيست؟! در صورتي ‏که چنانچه تمام عمر انسان، صرف خدمت به مردم شود و بر فرض که چنين توفيقي را بيابد، قطعاً بدون نماز ارزشي نخواهد داشت. روح کارها نماز است، روح خدمت به مردم نماز است، همه جا قبل از زکات، نماز است. مساعدتها و کمک‏ها بدون نماز، يعني هيچ.

شراب و قمار

در قرآن از شراب و قمار به‏ عنوان موانع اقامه ي نماز ياد شده است.

قرآن در اين باره مي‏فرمايد:

اِنَّما يُريدُ الشَّيطانُ اَن يُّوقِعَ بَينَکُمُ العَداوَةَ و البَغضاءَ فِي الخَمرِ و المَيسِرِ و يَصُدَّکُم عَن ذِکرِ اللّهِ و عَن الصَّلوةِ فَهَل اَنتُم مُّنتَهُونَ[1] .

در اين آيه ي شريفه، شراب و قمار به عنوان پديده هاي زشت و پليد و فتنه انگيز و از ابزار شيطان معرفي شده‏اند.

کلمه ي رجس که در آيه ي قبل آمده است،[2] بيانگر خطرهاي اين پديده‏هاي شوم است. اينها از شبکه‏ها و راههاي به ‏هم پيوسته ي شيطان است که شيطان به ‏وسيله ي آنها به جنگ انسانيت مي‏آيد و بدين ‏وسيله آدميان را از درون تهي نموده، تباهي و بدبختي فرد و جامعه را فراهم مي‏سازد. لذا قرآن دستور مي‏دهد که بدون درنگ از اين امور بپرهيزيد، اميد است که جامعه ي رستگاري داشته باشيد.

نکته ي قابل تأملي که در آيه ي شريفه به چشم مي‏خورد اين است که با وجود آثار سوء ماده خبيثي چون شراب که مشکلات متعدد اقتصادي به دنبال دارد و سلامت جسمي فرد، خانواده و جامعه را به خطر مي‏اندازد و چه بسا براي نسل‏هاي آينده نيز عوارض ناگواري داشته باشد و علاوه بر آن، سلامت روحي فرد و جامعه را نيز زايل مي‏سازد، اما آيه ي شريفه مساله را در يک فضاي ديگر مورد بحث و بررسي قرار مي‏دهد و انگشت روي علت العلل پليدي شراب و ساير پليدي‏هاي ذکر شده مي‏گذارد.

قرآن مي‏فرمايد:

اِنَّما يُريدُ الشَّيطانُ اَن يُّوقِعَ بَينَکُمُ العَداوَةَ و البَغضاءَ شيطان از طريق اين پليدي‏ها و ناپاکي‏ها چند هدف و نقشه ي خطرناک و زشت دارد.

شيطان مي‏خواهد به واسطه ي شراب و قمار دشمني، خشم و کينه را در جامعه ايجاد نمايد. اين کاملاً طبيعي است، زيرا کسي که در يک لحظه تمام هستي خود را در يک قمار از دست مي‏دهد، آيا نمي‏خواهد با تمام وجود، هستي طرف را از بين ببرد؟ و مگر در شراب خوارگي حالت ديگري جز حالت درندگي به انسان دست مي‏دهد؟ و اما اثر مخرب‏تر شراب و قمار اين است که اين دو شما را از ياد خدا و نماز باز مي‏دارد.

آن نمازي که به‏ عنوان نياز فرد و جامعه مطرح است و بدون آن انسان به سعادت نمي‏رسد، شراب و قمار مانع آن مي‏گردند و موجب قطع ارتباط با خدا مي‏شوند. زيرا کسي که با پيمانه پيمان بست با خدا نمي‏تواند پيماني داشته باشد. و آن کسي که عابد خمر شد عابد خدا نمي‏گردد. و اين نقش بازدارندگي شراب و قمار از ياد خدا و نماز در برابر ساير آثار سوء آن دو، امري قابل تأمل و دقت است! و اين مضمون خطاب قرآن به انسانهاست که مي‏فرمايد: اي انسانها و اي جامعه ي انساني که بايد از طريق عبادت و بندگي پروردگار تکامل پيدا کنيد، آيا از اين گونه امور و پديده‏هاي شوم که شما را از موجبات کمال که ياد خدا و نماز باشد باز مي‏دارد، دست برمي‏داريد يا نه؟!

[1] مائده / آيه ي 91.

[2] يا اَيُهَا الَّذينَ امَنُوا اِنَّما الخَمرُ و المَيسِرُ و الاَنصابُ و الاَزلامُ رِجسٌ مِّن عَمَلِ الشَّيطانِ فَاجتَنِبُوهُ لَعَلَّکُم تُفلِحُونَ (مائده / آيه ي 90).

 

 

غفلت و ريا

قرآن همان‏ گونه که با افراد و اشيايي که مانع نماز هستند به مقابله برخاسته است و با آنها با شدت برخورد مي‏نمايد، با حالاتي که نابود کننده ي نماز و ضد نماز است نيز برخورد شديد دارد.

قرآن دو حالت را ذکر مي‏کند که سنخيت و تناسبي با نماز ندارد: غفلت و ريا.

غفلت

غفلت در نماز، نماز را از درون تهي مي‏سازد. در قرآن و روايات، شخص نمازگزار به شدت از سهو، فراموشي و عدم تمرکز حواس بر حذر داشته شده است.[1] و از کساني که نماز را به ‏عنوان يک اصل و فريضه ي بزرگ الهي برگزيده‏اند، خواسته شده مراقب و مواظب نماز و شرايط آن باشند و هنگامي که به اقامه ي آن مي‏پردازند، ذهنشان حضور مستمر و دائمي داشته باشد.

[1] فَوَيلٌ لِّلمُصَلّينَ - الذينَ هُم عَن صَلوتِهِم ساهُونَ (- ماعون / آيه ي 4 و 5 ).

ريا

حالت دوم حالت ريا و خودنمايي است.[1] يعني حالت و وضعيتي که انسان در فکر و انديشه ي بندگي خدا نيست، بلکه او در فکر نقشه‏ها و نيرنگ‏هاي خود است. در حال مطرح ساختن خويش است. او همه چيز را در خدمت خود مي‏خواهد، حتي عبادت و خدا را.

عبادت يعني خود را براي خدا دانستن و خواستن، ولي انسان ريا کار خدا را براي خود مي‏خواهد!

عبادت يعني تسليم و رام شدن در مقابل پروردگار، سجده يعني خضوع و خشوع کامل در برابر خدا، همه چيز را رها کردن و در پيشگاه خدا خاضعانه و خاشعانه به خاک افتادن، اما ريا کار در فکر مطرح کردن روح چموش خويش است، حتي از طريق عبادت.

واي به ‏حال کسي که اولين گامش در نماز که فلسفه ي آن تسليم و رام شدن است، تازه اول طغيانش باشد و نماز را به‏ عنوان وسيله‏اي بزاي مطرح کردن خود و نظاره کردن ديگران بداند، و اين سرآغاز بديها و زشتي‏هاي اوست. چنين حالتي آفت نماز و خوره ي آن است.

 [1] اَلَّذينَ هُمْ يُراؤُنَ (ماعون / آيه ي 6).

این مطلب را به اشتراک بگذارید :
اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در  فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران

نوع محتوا : مقاله
تعداد کلمات : 4901 کلمه
مولف : غلامعلي نعيم‏آبادي
1395/1/26 ساعت 08:38
کد : 1230
دسته : آسیب‌شناسی اخلاقی نماز(نماز و گناه)
لینک مطلب
کلمات کلیدی
نماز
ترک نماز
موانع نماز
ریا
عواقب ترک نماز
حکومت و نماز
فرهنگ سازی اقامه نماز
دنیا پرستی
درباره ما
با توجه به نیازهای روزافزونِ ستاد و فعالان ترویج اقامۀ نماز، به محتوای به‌روز و کاربردی، مربّی مختصص و محصولات جذاب و اثرگذار، ضرورتِ وجود مرکز تخصصی در این حوزه نمایان بود؛ به همین دلیل، «مرکز تخصصی نماز» در سال 1389 در دلِ «ستاد اقامۀ نماز» شکل گرفت؛ به‌ویژه با پی‌گیری‌های قائم‌مقام وقتِ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ...
ارتباط با ما
مدیریت مرکز:02537841860
روابط عمومی:02537740732
آموزش:02537733090
تبلیغ و ارتباطات: 02537740930
پژوهش و مطالعات راهبردی: 02537841861
تولید محصولات: 02537841862
آدرس: قم، خیابان شهدا (صفائیه)، کوچۀ 22 (آمار)، ساختمان ستاد اقامۀ نماز، طبقۀ اول.
پیوند ها
x
پیشخوان
ورود به سیستم
لینک های دسترسی:
کتابخانه دیجیتالدانش پژوهانره‌توشه مبلغانقنوت نوجوانآموزش مجازی نمازشبکه مجازی نمازسامانه اعزاممقالات خارجیباشگاه ایده پردازیفراخوان های نماز