■ موانع اقامه ي نماز
موانع اقامه ي نماز
در طريق اقامه ي نماز توسط فرد و جامعه موانعي وجود دارد که شناخت آنها و آگاهي از نحوه ي برخورد با آنها ضروري است.
به طور کلي موانع نماز را ميتوان به سه دسته تقسيم نمود: افرادي که مخالفت ميکنند، چيزهائي که مانع اقامه ي نماز ميشوند و حالاتي که با روح نماز منافات دارند.
مخالفان
دسته ي اول از موانع نماز افرادي هستند که در طول تاريخ، هميشه با نماز به مخالفت برخاستهاند. اکنون ضمن مراجعه به قرآن کريم از مخالفت اين گونه افراد با نماز و نحوه ي مقابله ي قرآن با آنها و سرنوشتي که در انتظار آنان است، مطلع ميگرديم.
قرآن مجيد در اولين سورهاي که بر پيامبر (صلي الله عليه و آله) نازل گرديد، سرگذشت و سرنوشت کسي را که مانع انجام نماز ديگري ميگردد، شرح ميدهد. قرآن ميفرمايد: اَرَاَيتَ الَّذي يَنهي - عَبداً اِذا صَلَّي[1] .
«آيا آن کسي را که مانع نماز بنده ي ما ميشود و از اداي نماز او جلوگيري مينمايد ديدي؟!» در مورد اينکه اين فرد کيست، مفسران دو نفر را ذکر کردهاند. برخي ميگويند او ابوجهل است و اوست که ميگفت: اگر محمد (صلي الله عليه و آله) را در حال نماز ببينم، در همان لحظهاي که او به سجده ميرود پاي خود را پشت گردن او ميگذارم و ميفشارم.
در برخي تفاسير فرد ديگري به عنوان بازدارنده از نماز معرفي شده است، او وليد بن مغيره است. او چنانچه متوجه ميشد کسي در گوشه و کنار مشغول خواندن نماز است مانع او ميشد.
البته روشن است که شأن نزول آيه چه در مورد ابوجهل باشد و چه در مورد وليد، سرنوشتي که در آيه بيان ميشود اختصاص به اين دو ندارد. به قول مفسران شأن نزول مخصص آيه نيست، يعني بدين معنا نيست که آيه ي مزبور اختصاص به همين دو مورد دارد و بس، بلکه اين يک قضيه ي عمومي است و هر کس را که از اقامه ي نماز جلوگيري کند، شامل ميگردد.
خداوند در اين آيات با لحني شديد، سرنوشت چنين انسان نگون بخت و گمراهي را بيان مينمايد و به او شديداً اخطار ميدهد که آيا متوجه عمل نارواي خود که قطع ارتباط مردم با خداست، ميباشد؟! آيا فکر ميکند ميتواند جلو حرکت مردم به سوي خدا و ايجاد ارتباط آنها با خدا را بگيرد؟ آيا فکر ميکند در مقابل اين بازي خطرناک، مجازاتي براي او نيست؟ او و امثال او بدانند که چنانچه دست از اين عمل ناپسند خود برندارند، سرنوشت بسيار رقت باري در انتظار آنهاست.
قرآن نحوه ي برخورد با کسي را که از اقامه ي نماز توسط ديگران جلوگيري مينمايد و دست از اين کار ناشايسته بر نميدارد، اين گونه ترسيم ميکند:
کلاَّ لَئِنْ لَّم يَنتَهِ لَنَسفَعاً بِالنَّاصِيَةِ[2] بالاخره ما روزي موهاي پيشاني آنها را محکم ميگيريم و در نهايت خفت و خواري، اين جرثومههاي دروغ و خطا و گناه را که در نهايت انحطاط و پستي قرار دارند و بر پيشاني آنها مهر رسوايي و بندگي شياطين و هوا و هوس و اميال نفساني زده شده است، به سوي دوزخ روانه ميسازيم. او در آن روز هر چه در توان دارد به ميدان ميآورد و ما هم مأموران آتش و دوزخ خود را به ميدان ميآوريم تا مشخص شود در آن روز چه کسي پيروز است.
آري قرآن با افرادي که مانع نماز ميگردند و به مقابله با آن بر ميخيزند اين گونه برخورد مينمايد، برخوردي بسيار سخت و خشن و اين پايان و عاقبت بسيار بدي براي آنهاست!
البته مقابله ي افراد با نماز به دو صورت تحقق ميپذيرد، يک قسم به گونه ي علني و مستقيم، همانند حرکات مذبوحانه ي ابوجهل و وليد و امثال آنها که در تاريخ فراوان ديده ميشود.
نوع ديگر به گونهاي مرموز و غيرمستقيم، يعني به صورت کار فرهنگي، که اين شيوه بسيار خطرناک است. در اين نوع مقابله، شياطين با استفاده از ابراز مختلف در جهت گسترش و ترويح فساد و آمادهسازي زمينههاي تباهي و گناه و آلودگي در جامعه کار ميکنند، تا بدين وسيله پايههاي اعتقادي جوانان سست گردد و در نتيجه ارتباط آنها با خدا کم رنگ شده، مساجد و نمازها از رونق بيفتند.
و اين مصداق بسيار روشن و بارزي از باز داشتن ديگران از نماز است. اکنون دشمنان اسلام و جريانات ناسالم و تباهکنندهاي که هم خط با ابوجهل و وليد هستند، تمام تلاششان بر اين است که از عده ي نمازگزاران حتي يک نفر کاسته شود. اينک ما نمونههاي بسيار روشنتر و خطرناکتري از جلوگيري از نماز در جامعه ي خود مشاهده مينماييم. امروزه وارثان و ادامهدهندگان مسير ابوجهل به اين نتيجه رسيدهاند که پا به گردن نماز خوانان زدن براي آنها سودي ندارد و از مقابله ي مستقيم با نماز و مسجد و نمازگزاران طرفي نميبندند. آنها بسيار مرموزانه و شيطاني حرکت و تلاش ميکنند تا با برنامه ريزي و استفاده از انواع وسايل از قبيل فيلم، عکس، رمان و گسترش فحشا و... بندگان خدا را از خدا بازدارند و مساجد را خلوت سازند. امروزه دست پروردگان کشورهاي غربي يعني همان غربزدگان نيز تمام هنر و قلمشان و هر چه در اختيار دارند، عليه فرهنگ احياء و گسترش نماز در جامعه است.
[1] علق / آيه ي 9 و 10.
[2] علق / آيه ي 15.
انگيزه ي مخالفت با نماز
چرا در طول تاريخ با نماز مخالفت شده است و چرا مبارزه با نماز جزء برنامههاي روشن و هميشگي شياطين بوده است؟ به راستي انگيزه ي آنها از مخالفت و رويارويي با نماز چيست؟
قبل از بيان پاسخ، مناسب است حديث ارزشمندي را که بيانگر دلهره ي شيطان از نماز است ذکر نماييم، پيامبر ميفرمايند:
لايزال الشيطان ذعراً من امر المؤمن ما حافظ علي الصلوات الخمس
«شيطان پيوسته از مؤمن، تا زماني که مراقب نمازهاي پنجگانه ي خويش است، نگران است!»
فاذا ضيعهن اجترء عليه[1] به محض اينکه نسبت به نماز لا ابالي گرديد و نماز را ضايع ساخت، اين سد استوار فرو ميريزد و نگراني شيطان خاتمه مييابد. در اين صورت شيطان جرأت پيدا ميکند و به راحتي به سراغ او ميرود و وي را در دام خود اسير، نموده و نقشههاي سوء خود را اجرا ميکند. اين حديث به خوبي ترس و نگراني شيطان را از نماز نشان ميدهد.
اکنون با توجه به نگراني شيطان و شياطين از نماز لازم است علت نگراني و ترس آنها از نماز بررسي شود. چرا شياطين از نماز و نمازگزار ميترسند و نگرانند؟ چرا هنگامي که مسلمانان در هر نقطهاي از دنيا به سراغ مساجد ميروند، به سراغ نماز و خدا ميروند، تمام بلندگوهاي استکباري متوجه اين حرکت شده و سعي در بازداشتنشان دارند، و با انواع اصطلاحات از قبيل بنيادگرايي، اين گونه حرکات را بزرگترين خطر تلقي ميکنند؟
اين سؤال، پاسخ بسيار روشني دارد، زيرا کساني که در انديشه ي تسلط بر ديگران و بردگي و بندگي آنها هستند، به خوبي درک کردهاند که مردمي که در پيشگاه خدا سجده نمايند و بنده ي خدا گردند، به هيچ وجه زير بار تسلط قدرتهاي پوشالي نميروند و از آنها و تهديدهايشان باکي ندارند. شيطان و شياطين، ميدانند که نماز به عنوان يک کانون مبارزه با آنهاست. در گذشته هم، همين را ميدانستند.
شياطين زمان شعيب (عليه السلام) هم اين را ميدانستند و لذا خطاب به او ميگفتند:
اَصَلوتُکَ تَاْمُرُکَ اَنْ نَتْرُکَ ما يَعْبُدُ اباؤُنا[2] .
«آيا نمازت به تو دستور ميدهد که ما عبادت چيزهايي که پدرانمان آنها را ميپرستيدند رها سازيم؟!»
شياطين زمان پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) نيز اين را خوب ميفهميدند و شيطانهاي امروزي هم اين پيام نماز را به خوبي دريافت کردهاند. هيچ زماني را نمييابيد که مبارزه با نماز جزء برنامههاي شياطين آن زمان نباشد!
در طول تاريخ يکي از جبهههاي مشخص و هميشه گسترده ي شيطان و دارودستهاش جبهه ي مبارزه با نماز بوده و هست، بنابراين مبارزه با نماز يک مبارزه و جنگ مقطعي نيست. اولين درگيري شيطان نيز از سجده شروع شد، منتهي در گذشته شياطين به خاطر کم تجربگي، ناشيانه به جنگ نماز ميرفتند، اما امروزه بر اثر تخصص در شيطانگري، خيلي آگاهانه، ماهرانه و مرموزانه به مقابله با نماز بر ميخيزند.
امروزه از راه قلم، فرهنگ، فيلم، رمان، داستان و کتاب به جنگ نماز ميآيند. اي کاش مسلمانان عناصر ضد نماز و دشمنان نماز را ميشناختند! امروزه به حق ميتوان ادعا کرد که يکي از برنامههاي اصلي شيطان بزرگ آمريکا به عنوان کانون همه ي رذالتها و ضديتها با همه ي فضيلتها، مخالفت با نماز است.
خلوت شدن مساجد در جهان اسلام، بيتوجهي به عبادات و مراکز عبادي، امري تصادفي نيست! هم اکنون در بسياري از نقاط جهان اسلام نميتوانيد مراکز عبادي پيدا کنيد، آنگونه که شايسته است، از شکوه بايستهاي برخوردار باشد! آنقدر کانالهاي مختلف و خطرناک تلويزيوني و راديويي براي جوامع اسلامي ايجاد نمودهاند و آنقدر موانع به سر راه نماز تراشيدهاند که نماز به سختي ميتواند در چنين وضعيتي خودي نشان دهد.
[1] بحار / ج 82 / ص 227 - مستدرک / ج1 / ص 172.
[2] هود / آيه ي 87.
رمز نگراني شياطين از اقامه ي نماز
دقت در آيات قرآن، بويژه در آيات سوره ي معارج، رمز اين قضيه را روشن ميسازد. خداوند در اين سوره ميفرمايد:
اِنَّ الاِنسانَ خُلِقَ هَلُوعاً - اِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً - و اِذا مَسَّهُ الخَيرُ مَنُوعاً[1] .
«به تحقيق انسان مخلوقي حريص است، چون شر و زياني به او رسد، سخت جزع و بي قراري کند و هنگامي که خيري به او رو کند، بخل ورزد و منع احسان کند.»
در کلمه ي «هلوع» دو مفهوم نهفته است. هلوع يعني کسي که هم حريص است و هم بسيار ناآرام و بيصبر، هم جزع کننده است و هم فرياد بر آورنده. هلوع يعني حريصي که هميشه دلهره دارد، طبيعت انسان هلوع اين گونه است که به محض اينکه يک ناخوشايندي به او برسد خودش را ميبازد؛ بيتابي و جزع و فزع ميکند؛ داد و فريادش بلند ميشود و چنانچه خيري شامل حال او گردد و از نعمت و امکاناتي برخوردار شود، کمترين خيري از او به ديگران نميرسد. «منوع» يعني کسي که به شدت از بهرهمند شدن ديگران جلوگيري ميکند. مثلاً کارخانهداري است که از قِبَل کارخانه و دسترنج کارگرانش بهرههاي فراواني عايدش ميگردد، اما به کارگر مريض و دردمند خود که شايد اين مريضي براي او مرگ آور هم باشد، کمترين کمکي نميکند.
براي فهم عمق قضايا خوب است آثار جزوع بودن و منوع بودن را خوب بررسي و شناسايي کنيم، ابتدا مناسب است براي نيل به هدف فوق سؤالي را مطرح نماييم.
سؤال: کدام ملت و چه افرادي خود را در خدمت بيگانگان قرار ميدهند؟ چه وقت انسان براي رسيدن به هدف پست فردي خويش، حاضر است شرافت اجتماعي و مکتبي و همه چيز خود و جامعه را زير پا بگذارد؟ چه وقت انسان، تسليم اراده ي اجانب ميگردد؟ و چه وقت است که انسان عليه منافع خود و جامعه ي خويش اقدام ميکند؟ چه وقت است که انسان عليه انسانيت قيام مينمايد و با تمام وجود در محو انسانيت سعي و تلاش ميکند؟
پاسخ: با تفحص در آيات قرآن ميتوانيم چنين پاسخ دهيم: آن وقتي که انسان جزوع و منوع باشد، در آن صورت، انسان موجودي سقوط کرده و جامعه نيز جامعهاي بيچاره خواهد بود. جامعهاي که افرادش در برابر مشکلات نتوانند صبر نمايند و کمبودها را تحمل کنند و توجه نداشته باشند که براي رسيدن به استقلال فکري، سياسي و اقتصادي بايد صبر و استقامت پيشه کنند، بلکه برعکس در مقابل مشکلات و کمبودهاي جاري بي تابي نمايند. اين گونه برخورد و اين جزع و فزع، فرصت خوبي است براي شياطين و زمينه ساز تسلط استکبار و سقوط در دام آنهاست.
به طور قطع جامعهاي که انسانهاي ناتوانش جزوع باشند و انسانهاي توانمندش منوع، لقمه ي مناسبي براي شياطين است. جامعهاي که افرادش در هنگام نداري به کائنات بد و بيراه بگويند و به محض دارا شدن درد نداري را فراموش کرده، منوع گردند، براي حفظ شرافت خويش هيچ انگيزهاي نميتوانند داشته باشند. در جامعهاي که ثروثمندانش بي درد و از جمعآوري امکانات و ثروت فقط در انديشه ي تکاثر باشند (اَلْهيکُمُ التَّکاثُرُ)[2] که البته تکاثر اموال، مردم را به لهو وا داشته، آنها را پوچ و از درون پوک ميسازد و اين يعني صافترين جاده براي حرکت شيطان. آيا فکر ميکنيد براي تسلط بيگانگان بر چنين جامعهاي مانع و مشکلي وجود دارد؟ آن کس که فقط در انديشه ي خود است و در فکر احتکار و گنج کردن است، آيا چنين کسي و جامعهاي که متشکل از او و امثال اوست ميتوانند روي سعادت را ببينند؟
اکنون جاي اين سؤال است که چه چيزي ميتواند انسانها و جوامع را از اين حالت نجات دهد و از لقمه ي لذيذي براي شيطان بودن برهاند؟ قرآن ميفرمايد: نماز و فقط نماز. اِلاَّ المُصَلّينَ - اَلَّذينَ هُم عَلي صَلوتِهِمْ دائِمُونَ[3] «آنان که با نماز پيوند دائمي دارند، از جزع و فزع و هلوع و منوع بودن در امانند.» آنها در فضاي مطمئني که نماز و عبادت و بندگي پروردگار برايشان پديد آورده است، رها از دام شيطان و شياطين زندگاني ميکنند. ملتي که در مکتب نماز وارد شود و اِيَّاکَ نَعْبُدُ وَ اِيّاکَ نَسْتَعينُ را از عمق جان ترنم کند، نه از هيچ قدرتي ميهراسد و نه دست ذلت به جانب ديگران دراز ميکند.
موحد چو ريزي زر در برش
و يا تيغ هندي نهي بر سرش
اميد و هراسش نباشد ز کس
بر اين است مبناي توحيد و بس
در مکتب نماز، امثال بلال، ابوذر، سلمان و مقدادي بوجود ميآيند که براي رسيدن به اهداف عالي، به استقبال مشکلات و گرفتاريها ميروند و به آنها عشق ميورزند. فقر را همانند نبي اکرم (صلي الله عليه و آله) افتخار خود ميدانند.[4] يعني فقري که بر اثر مبارزه و مواجهه با شيطان و عوامل آن برايشان اتفاق افتاده است، فقري که به دليل يورش تمامي شيطانها بر حق طلبان بوجود آمده است، اين فقر و اين گونه مشکلات افتخار آنهاست.[5] جامعهاي که از تنگناها و کمبودهاي ايجاد شده بر اثر حرکت و مبارزه، کمبودهايي که جزء لاينفک و طبيعي يک مبارزه ي بيامان است، به ستوه نيايد و آن را دليلي بر خشم شيطان نسبت به اهداف خويش شمرده و تنگتر شدن آن را دليلي بر نزديک شدن به مقصد و به ثمر نشستن مبارزه ي خود بداند، چنين جامعهاي در حال کسب عظمت و تعالي و برخوردارشدن از استقلال و بهرهمندي از خيرات و برکات آن است.
امروزه شياطين استکباري جهان، بويژه آمريکا در تلاشند که زمينه ي لازم را براي سلطه ي همه جانبه ي خود در ابعاد فکري، سياسي و اقتصادي در ميان ملل مسلمان ايجاد نمايند.
آنها تلاش ميکنند که انگيزههاي مصرف حتي مصارف کاذب را در اين گونه جامعهها افزايش دهند.
از يک طرف با تبليغ اجناس، مصرف گرايي کاذب را ايجاد ميکنند و عطش و تشنگي مصرف را افزايش ميدهند و از طرف ديگر با برنامههاي حساب شده از تهيه و توليد آنچه پاسخ گوي اين عطش در داخل کشورهاي اسلامي است جلوگيري مينمايند، تا همه را در حالت تشنگي کامل نگه داشته، ذلت وابستگي به خود را، به عنوان شربت گوارا در کام مردم مسلمان بريزند و تنها خود را پاسخگوي مصارف آنها جلوه دهند و از اين طريق چپاولگري خود را ادامه داده، ثروتهاي ملتها را به يغما ببرند.
از اينجا راز مخالفت شياطين با نماز آشکار ميگردد. آنها دريافتهاند که ملتها در مکتب نماز درس استقامت و پايداري آموخته[6] ، مشکلات را تحمل ميکنند و فقط به حاکميت و استقرار اسلام ميانديشند. آنها دريافتهاند که جوانان و نوجواناني که به مسجد ميآيند، ديگر لقمه ي لذيذي براي آنها نيستند و از طريق چنين دختران و پسران نمازگزاري، نميتوانند تمايلات شيطاني خود را در جامعه اجرا کنند!
اگر پردهها کنار رود و تيرهاي مؤثر و کشندهاي که از ناحيه نماز و مراکز عبادت به قلب شيطانها نشسته و مينشيند، مشاهده گردد، آن گاه معلوم ميشود که در طول تاريخ، بهاصطلاح دلهاي شياطين چقدر از نماز خون بوده است و نيز روشن ميگردد که چرا شياطين نماز و مساجد را اين گونه هدف توطئههاي خود قرار دادهاند؟ چرا اين همه فيلمهاي مبتذل، قلمهاي مسموم، هنرهاي جدا شده از هنر و مجموعه ي امکانات ديگر براي تضعيف نماز و مساجد به کار گرفته ميشود. چرا؟ اينجاست که وظيفه ي سنگيني بر عهده ي ماست.
پدران! مادران! معلمان و اي همه ي کساني که دست اندرکار مسائل تربيتي هستيد! شما که نگران فرزندان خود هستيد، عاليترين مبناي تربيت، ترويج نماز و آشنا ساختن فرزندان و نوجوانان و جوانان به نماز و مراکز عبادت است.
با کمک نماز و اقامه ي با شکوه آن خود و فرزندان و جامعه ي خود را در مقابل انواع توطئههاي شياطين جني و انسي و تهاجمات استکبار جهاني بيمه نماييم. زيرا آنجايي که عزت نماز است، ذلت وابستگي نيست، آنجايي که عبادت الرب است، عبادت الناس ديده نميشود.
[1] معارج / آيه ي 19، 20 و 21.
[2] تکاثر / آيه ي 1.
[3] معارج / آيه ي 22 و 23.
[4] الفقر فخري (بحار / ج 72 / ص 32).
[5] فقر، انواع مختلفي دارد که برخي از آنها پسنديده و برخي ديگر نکوهيده است. از فقرهاي نکوهيده ميتوان به فقري که محصول تنبلي و تن پروري و عدم استفاده ي مناسب از امکانات خدادادي است، اشاره نمود. که آن فقر ذلت و با کفر مرز مشترکي دارد. کاد الفقران يکون کفرا. (بحار / ج 73 / ص 257).
[6] و استعينوا بالصبر و الصلاة.
روشهاي مقابله ي شياطين با نماز
مبارزه ي شيطان و شياطين با نماز اشکال و روشهاي مختلفي دارد. بديهي است که آنها را بايد شناخت و در برابر آنها مقاومت نمود و مبارزه کرد. اکنون ممکن است اين سؤال از طرف خواننده ي محترم مطرح گردد که وظيفه و مسؤوليت ما به عنوان يک نمازگزار چيست؟ به طور قطع هيچ راهنمايي مطمئنتر از قرآن و روايات نيست، زيرا آيات قرآن و احاديث معصومين عليهم السلام، ضمن معرفي دشمنان سعادت انسانيت و بيان توطئهها و ترفندهاي آنها، شيوه و روش مبارزه و خنثي سازي حيلههاي دشمنان را به ما ميآموزند.
اکنون برخي از آن ترفندها و روشهاي مقابله ي با آنها را در آيات و روايات بررسي مينماييم.
برچسب رياکاري
نکته ي روشن و مسلم آن است که نماز را فقط به خاطر خدا بايد اقامه نمود و در آن ريا و خودنمايي نبايد باشد، که در آن صورت نماز باطل است، زيرا نماز از خود گذشتن و فراموش کردن خويش است، نه خود را به ياد آوردن و مطرح کردن خويش، اما شياطين از همين مطلب و اعتقاد که مسلمان بايد کارش را فقط به خاطر خدا انجام دهد، عليه نماز استفاده مينمايند. آنها به فرد نمازگزار به طور مستمر القاء ميکنند که تو رياکار هستي! آنها با وسوسههاي پنهاني، حضور در مساجد و مراکز عبادي و اقامه ي نماز در معرض ديد ديگران و تظاهر به نماز را يک امر رياکارانه جلوه ميدهند. در نتيجه بر اثر اين گونه تبليغات سوء، افراد براي گريز از به اصطلاح رياکاري، از علني شدن در مراکز عبادت و تلاش در امر اقامه ي نماز و انجام اعمالي همچون اذان گفتن و به جاي آوردن نماز در اول وقت، خودداري مينمايند.
مرز ريا
نکته ي بسيار مهمي که در نماز و ساير عبادات بايد به آن توجه داشت، تشخيص ريا از غير رياست. عدم توجه به اين مطلب در برخي موارد ما را دچار عمل ريايي ميکند و در موارد بيشتري، از انجام اعمال صالح به بهانه ي ريايي بودن باز ميدارد، و اين نوعي ديگر از وسوسههاي شيطان است. بنابراين عدم حضور در نماز جماعت و يا ترک ساير امور عبادي به شائبه ي رياکاري، عمل صحيحي نيست. بديهي است صرف تظاهر و نشان دادن انجام عمل صالح، ريا نيست.
امام صادق (عليه السلام) در حديثي ميفرمايد:
و لايکون الرجل مرائياً باظهار عمل صالح
بلکه شايسته و لازم است براي تشويق ديگران، اعمال صالح در جامعه، به طور علني انجام پذيرد.
مرز ريا و غير ريا، قصد اظهار عمل و اظهار خود است، ترويج عمل و تبليغ خود است، ساخت مسجد و تبليغ آن و جمع کردن مردم به اين نيت که مسجد سازي معمول گردد و يا اينکه اعلام شود فلاني مسجد ساخته است! تشخيص هم به عهده ي خود انسان است. تفاوت ريا و غير ريا در اينجاست! قطعاً، انجام علني فريضهاي از فرائض الهي، بدون انگيزه ي خودنمايي، دعوت به آن است و ريا نيست.حضور در نماز جماعت ريا نيست، بلکه شکوه اسلام است.
در فرائض الهي نبايد پرده پوشي نماييم ، زيرا آنها شعائر دين و نشانههاي اسلام هستند. چه اشکالي دارد هنگامي که قصد نماز جمعه را داريد ضمن مطلع ساختن فرزندان يا همسايگان خود، از آنها براي آمدن به نماز جمعه دعوت کنيد. و يا چنانچه افرادي خمس و زکات ميپردازند، ديگران نيز مشاهده نمايند و آنها نيز تشويق شوند. بايد شعائر اسلامي و عمل به دستورهاي الهي در جامعه به چشم بخورد.
پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) طي حديث بسيار ارزشمندي ميفرمايد:
اذا اتي الشيطان احدکم و هو في صلاته فقال انک مرائي فليطل صلاته[1] .
«هنگامي که يکي از شما در حال نماز است و شيطان در آن حال به سراغ او آمد و به او گفت که تو ريا کار هستي، او بايد نمازش را طولاني نمايد.»
به هر صورت بايد دقت نمود و شبکههاي مختلف صيادي شيطان را شناخت. شيطان گاهي به شيوه ي برخورد خشن، ابوجهل وار به جنگ نماز ميآيد. و گاهي در شکل فيلمهاي مبتذل و گاهي نيز از راه فرهنگ نماز به جنگ نماز ميشتابد. ميگويد اي نمازگزار، مگر ريا کاري زشت و ناپسند نيست؟ پس بهتر است نمازت را در داخل خانه بخواني، آيا به مسجد ميروي که مردم تو را ببينند؟ خودنمايي کني تا مردم بگويند فلان کس آدم مؤمني است؟!
وقتي که از بسياري سؤال ميشود چرا در مسجد حضور پيدا نميکنند و يا در نماز جمعه شرکت ندارند؟ همين مطالب را مطرح مينمايند. ديگران در ذهنشان اين گونه القاء کردهاند که:
«مگر بندگي خدا به اين است که انسان فقط به مسجد برود. مگر بندگي خدا به اين است که من خودم را در مابين مردم مطرح کنم که نمازگزارم و متعهدم. من در داخل خانه نمازم را ميخوانم، جايي که من باشم و خداي خودم، با او خلوت ميکنم، من رياکار نيستم و رياکار تربيت نشدهام و نميخواهم زياد خودم را در ميان مردم مؤمن و نمازگزار و ... معرفي کنم و جا بزنم. ما اهل اين کارها نيستيم!»
اين همان شبکه ي صيدي است که شيطان گسترده است و پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) در اين حديث شريف به آن عنايت دارد و ميفرمايد: همان نمازي را که شيطان ميگويد، قطعش کن و يا سريعتر تمامش کن، الان ديگران تو را ميبينند و اين ريا و خودنمايي است، تو بدان که شيطان تو را وسوسه ميکند، فريب او را مخور! نمازت را طولانيتر نما.
روشن است که يکي از مصاديق مبارزه ي با شيطان همين جاست. متأسفانه گاهي اين ترفند شيطان توسط دوستان و اقوام القاء ميگردد و آنها نميدانند و توجه ندارند که خود اسير دام شيطانند و پايشان در تورهاي رنگارنگ شيطان دچار آمده و راه حرکت بر آنها بسته شده است.
[1] بحار / ج 72 / 295 - وسائل / ج 4 / ص 688.
عبادت همان خدمت به خلق است!
شياطين در بسياري از مواقع با کمک ابزار هنر به مبارزه ي با نماز ميپردازند، و با تهيه و ساخت امور هنري و رواج آن در جامعه سعي در ايجاد فاصله بين نماز و مردم مينمايند، که به عنوان نمونه ميتوان به اين شعر اشاره کرد:
عبادت بجز خدمت خلق نيست
به تسبيح و سجاده و دلق نيست
چه کسي ميتواند چنين ادعايي داشته باشد که عبادت بجز خدمت خلق نيست؟! در صورتي که چنانچه تمام عمر انسان، صرف خدمت به مردم شود و بر فرض که چنين توفيقي را بيابد، قطعاً بدون نماز ارزشي نخواهد داشت. روح کارها نماز است، روح خدمت به مردم نماز است، همه جا قبل از زکات، نماز است. مساعدتها و کمکها بدون نماز، يعني هيچ.
شراب و قمار
در قرآن از شراب و قمار به عنوان موانع اقامه ي نماز ياد شده است.
قرآن در اين باره ميفرمايد:
اِنَّما يُريدُ الشَّيطانُ اَن يُّوقِعَ بَينَکُمُ العَداوَةَ و البَغضاءَ فِي الخَمرِ و المَيسِرِ و يَصُدَّکُم عَن ذِکرِ اللّهِ و عَن الصَّلوةِ فَهَل اَنتُم مُّنتَهُونَ[1] .
در اين آيه ي شريفه، شراب و قمار به عنوان پديده هاي زشت و پليد و فتنه انگيز و از ابزار شيطان معرفي شدهاند.
کلمه ي رجس که در آيه ي قبل آمده است،[2] بيانگر خطرهاي اين پديدههاي شوم است. اينها از شبکهها و راههاي به هم پيوسته ي شيطان است که شيطان به وسيله ي آنها به جنگ انسانيت ميآيد و بدين وسيله آدميان را از درون تهي نموده، تباهي و بدبختي فرد و جامعه را فراهم ميسازد. لذا قرآن دستور ميدهد که بدون درنگ از اين امور بپرهيزيد، اميد است که جامعه ي رستگاري داشته باشيد.
نکته ي قابل تأملي که در آيه ي شريفه به چشم ميخورد اين است که با وجود آثار سوء ماده خبيثي چون شراب که مشکلات متعدد اقتصادي به دنبال دارد و سلامت جسمي فرد، خانواده و جامعه را به خطر مياندازد و چه بسا براي نسلهاي آينده نيز عوارض ناگواري داشته باشد و علاوه بر آن، سلامت روحي فرد و جامعه را نيز زايل ميسازد، اما آيه ي شريفه مساله را در يک فضاي ديگر مورد بحث و بررسي قرار ميدهد و انگشت روي علت العلل پليدي شراب و ساير پليديهاي ذکر شده ميگذارد.
قرآن ميفرمايد:
اِنَّما يُريدُ الشَّيطانُ اَن يُّوقِعَ بَينَکُمُ العَداوَةَ و البَغضاءَ شيطان از طريق اين پليديها و ناپاکيها چند هدف و نقشه ي خطرناک و زشت دارد.
شيطان ميخواهد به واسطه ي شراب و قمار دشمني، خشم و کينه را در جامعه ايجاد نمايد. اين کاملاً طبيعي است، زيرا کسي که در يک لحظه تمام هستي خود را در يک قمار از دست ميدهد، آيا نميخواهد با تمام وجود، هستي طرف را از بين ببرد؟ و مگر در شراب خوارگي حالت ديگري جز حالت درندگي به انسان دست ميدهد؟ و اما اثر مخربتر شراب و قمار اين است که اين دو شما را از ياد خدا و نماز باز ميدارد.
آن نمازي که به عنوان نياز فرد و جامعه مطرح است و بدون آن انسان به سعادت نميرسد، شراب و قمار مانع آن ميگردند و موجب قطع ارتباط با خدا ميشوند. زيرا کسي که با پيمانه پيمان بست با خدا نميتواند پيماني داشته باشد. و آن کسي که عابد خمر شد عابد خدا نميگردد. و اين نقش بازدارندگي شراب و قمار از ياد خدا و نماز در برابر ساير آثار سوء آن دو، امري قابل تأمل و دقت است! و اين مضمون خطاب قرآن به انسانهاست که ميفرمايد: اي انسانها و اي جامعه ي انساني که بايد از طريق عبادت و بندگي پروردگار تکامل پيدا کنيد، آيا از اين گونه امور و پديدههاي شوم که شما را از موجبات کمال که ياد خدا و نماز باشد باز ميدارد، دست برميداريد يا نه؟!
[1] مائده / آيه ي 91.
[2] يا اَيُهَا الَّذينَ امَنُوا اِنَّما الخَمرُ و المَيسِرُ و الاَنصابُ و الاَزلامُ رِجسٌ مِّن عَمَلِ الشَّيطانِ فَاجتَنِبُوهُ لَعَلَّکُم تُفلِحُونَ (مائده / آيه ي 90).
غفلت و ريا
قرآن همان گونه که با افراد و اشيايي که مانع نماز هستند به مقابله برخاسته است و با آنها با شدت برخورد مينمايد، با حالاتي که نابود کننده ي نماز و ضد نماز است نيز برخورد شديد دارد.
قرآن دو حالت را ذکر ميکند که سنخيت و تناسبي با نماز ندارد: غفلت و ريا.
غفلت
غفلت در نماز، نماز را از درون تهي ميسازد. در قرآن و روايات، شخص نمازگزار به شدت از سهو، فراموشي و عدم تمرکز حواس بر حذر داشته شده است.[1] و از کساني که نماز را به عنوان يک اصل و فريضه ي بزرگ الهي برگزيدهاند، خواسته شده مراقب و مواظب نماز و شرايط آن باشند و هنگامي که به اقامه ي آن ميپردازند، ذهنشان حضور مستمر و دائمي داشته باشد.
[1] فَوَيلٌ لِّلمُصَلّينَ - الذينَ هُم عَن صَلوتِهِم ساهُونَ (- ماعون / آيه ي 4 و 5 ).
ريا
حالت دوم حالت ريا و خودنمايي است.[1] يعني حالت و وضعيتي که انسان در فکر و انديشه ي بندگي خدا نيست، بلکه او در فکر نقشهها و نيرنگهاي خود است. در حال مطرح ساختن خويش است. او همه چيز را در خدمت خود ميخواهد، حتي عبادت و خدا را.
عبادت يعني خود را براي خدا دانستن و خواستن، ولي انسان ريا کار خدا را براي خود ميخواهد!
عبادت يعني تسليم و رام شدن در مقابل پروردگار، سجده يعني خضوع و خشوع کامل در برابر خدا، همه چيز را رها کردن و در پيشگاه خدا خاضعانه و خاشعانه به خاک افتادن، اما ريا کار در فکر مطرح کردن روح چموش خويش است، حتي از طريق عبادت.
واي به حال کسي که اولين گامش در نماز که فلسفه ي آن تسليم و رام شدن است، تازه اول طغيانش باشد و نماز را به عنوان وسيلهاي بزاي مطرح کردن خود و نظاره کردن ديگران بداند، و اين سرآغاز بديها و زشتيهاي اوست. چنين حالتي آفت نماز و خوره ي آن است.
[1] اَلَّذينَ هُمْ يُراؤُنَ (ماعون / آيه ي 6).