■ عوامل بيرغبتي به نماز
چه کساني و با چه استدلال يا ذهنيتي، به نماز رغبتي ندارند؟
آيا ميتوانيد عوامل بيرغبتي به نماز را قبل از مطالعهي کتاب از دانستنيهاي خود در جدول زير بنويسيد و سپس آن را با دادههاي کتاب مقايسه کنيد؟
جدول 14. عوامل بي رغبتي به نماز:
1.
2.
3.
4.
5.
اينک به بررسي اين عوامل از منظر روايات اسلامي ميپردازيم.
انساني که به خوردن غذا يا ميوه ميل ندارد؛ يا از سلامت جسمي محروم است، يا خاصيت غذا را نميداند و يا عوامل جنبي او را از خوردن غذا باز داشته است. نيايش و نماز، غذاي روح است. پس چرا بعضي نسبت به آن بيرغبت و بيتفاوتند؟! و چه عواملي آنان را از جذب به آن باز ميدارد؟! در اين بخش به بررسي برخي از اين عوامل ميپردازيم.
گناه و آلودگي
يکي از ميراثهاي ارزشمند در فرهنگ اسلامي، دعاها و مناجاتهاي به يادگار مانده از ائمه معصومين - صلوات الله عليهم اجمعين - است که در ضمن آنها، معارف اسلامي به زبان دعا بيان شده است. در دعاي ابوحمزه ثمالي امام سجاد عليهالسلام به بررسي عوامل بيرغبتي به نماز و مناجات پرداخته است و به خداوند تبارک و تعالي عرض ميکند:
«خدايا! چه شده است که هرگاه با خود ميگويم آماده نماز شوم و مناجاتي با تو داشته باشم، کسالت را بر من مسلط و لذت مناجات را از من سلب ميکني... شايد مرا بياعتنا به ربوبيت خود يافتي و از خود دورم نمودهاي... شايد به جرم و گناهم يا به جهت بيحيايي مرا مجازات نمودهاي؟ شايد مرا با اهل بطالت مأنوس ميداني و انس با نماز را از من سلب ميکني.» [1] .
آري! امام عليهالسلام، گناه و آلودگي را از عوامل مهم بيرغبتي به نماز معرفي ميفرمايد.
[1] مفاتيح الجنان، دعاي ابوحمزه ثمالي.
ناآشنايي با خداوند
شخصيتي که ناشناخته باشد، جاذبه و حريم نخواهد داشت. خداي سبحان در سورهي مبارک حمد، نخست خود را براي جهانيان وصف ميکند که رابطهاش با آنان، رابطه مالک و مربي است و او به مملوکين و مربوبين خويش سراپا محبت و لطف است و اين ارتباط در دار دنيا قطع نميگردد و در جهان آخرت، مرکز همهي توجهات و قدرتها او است و لا غير. پس از آن که انسان، خداي خويش را شناخت و در پرتو اين شناخت، احساس محبت و عشق پيدا کرد، آن گاه ميگويد: «اياک نعبد و اياک نستعين».
آن کس که در برابر درياي بيکران رحمت و لطف الهي سر تعظيم فرود نميآورد و به او احساس محبتي ندارد، او را نشناخته و احساس بيگانگي دارد. پروردگار متعال در سخن خويش، رغبت و عشق به نماز را ناشي از شناخت و محبت به خداوند ميداند و ميفرمايد:
«يابن عمران لو رأيت الذين يصلون لي في الدجي و قد مثلت نفسي بين اعينهم و هم يخاطبوني... يابن عمران کذب من زعم انه يحبني فاذا جنه الليل نام عني اليس کل محب يحب خلوة حبيبه؛ [1] .
اي موسي! اگر آنها که شبانگاهان براي من نماز ميخوانند، ببيني (درمييابي که گويي) من در پيش چشمشان حاضرم و آنان با من به گفت و گو نشستهاند... اي فرزند عمران! دروغ ميگويد آن کس که ميپندارد مرا دوست دارد، اما چون شب فراميرسد، ميخوابد. آيا هر محبي، خلوت با محبوب را دوست ندارد؟!»
[1] امام صادق عليهالسلام؛ ارشاد القلوب؛ بحارالانوار، ج 87، ص 139.
ناآشنايي با فلسفه و معاني نماز
نماز، تجسم باوري از نيازهاي دروني انسان است. بنابراين: بهپا داشتن آن مبتني بر درک صحيح از اسرار و فلسفهي آن است. انساني که نميداند چرا بايد نماز بخواند و چه اثري بر آن مترتب است و چه مضاميني در اين گفت و گوهاي مکرر بازگو ميشود، بيترديد، براي انجام آن، انگيزه و رغبتي ندارد. انسان معمولا در برابر اعمالي تمکين ميکند که اگر چه به ناروا و غلط، تصوير و باوري قانع کننده از آن داشته باشد و جسم يا روان خود را محتاج به آن بداند.
نياز، مدار همهي کنشها و محور تمام تلاشهاي انسان است. حتي خوردن و خوابيدن اگر مفيد تشخيص داده نشوند، ترک ميگردند و گرسنگي و بيخوابي براي درک منفعت برتر، به نفس تحميل ميشود. در ميان اين همه نيازهاي شناسايي شده، اگر نياز به نماز، يا هر عبادت ديگري ناشناخته بماند، چه چيز ميتواند توجيه کنندي رغبت و تمايل به آن باشد؟ و چگونه انسان ميتواند به جاي کار يا استراحت، اولويت را به اين امر ناآشنا! اختصاص دهد؟ درمان اين بيماري در گرو شناخت معاني و اسرار نماز است.
پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم ميفرمايد: «لو تعلم مالک في صلاتک و من تناجي ما سئمت و ما التفت؛ [1] اگر بداني در نمازت چيست و با چه کسي گفت و گو ميکني، خسته نميشوي و نماز را به پايان نميبري!»
[1] بحارالانوار، ج 82، ص 234.
نشناختن نيازهاي خود
بر نياوردن صحيح نيازها، موجب غفلت از ضرورتها ميگردد. اگر انسان نياز به معبود را درک کند و بداند به ثمر رسيدن هر تلاش و کوششي در گرو ارادهي خداوند است، از پيوند با او در مقاطع فعاليتها و برنامههاي شبانه روز دريغ نميکند. او نميداند گرههاي امور او بايد در ارتباط با خدا گشوده شود.
در برابر چنين ناداني و گمراهي، خداوند به ملايک خطاب ميکند: «به او بنگريد! سخت در اشتباه است! ميپندارد نيازهاي او به دست کسي جز من است و نميداند فقط من ميتوانم حاجتهايش را برآورم.» [1]
آري، قهر با خدا و ياد او، تنها از جهالت نشأت ميگيرد؛ جهل نسبت به خدا، جهل نسبت به نماز و جهل نسبت به نيازها و فقر خويش؛ و لذا به گمان خود از هر مجالي، براي گريز از خويش، بهره ميجويد!
به ظلمت، ز نور خدا ميگريزي!
تو لب تشنه ز آب بقا ميگريزي!
خدا خواندت تا عطايت نمايد
چرا بيجهت زين صدا ميگريزي!
ز مادر بود مهربانتر خدايت
تو جاهل، به قهر از خدا ميگريزي!
اگر ميگريزي ز بيگانه بگريز
چرا ديگر از آشنا ميگريزي!
به هر جا روي سايه لطف يزدان
به دنبالت آيد، کجا ميگريزي!
[1] وسائل الشيعه، ج 3، ص 24.
دنيا زدگي
کساني که به استعمال دود تلخ و رنجآور سيگار، علاقهمند ميشوند، نخستين بار که به سراغ اين سفير بيماري و پژمردگي ميروند، با واکنش منفي طبع، ذائقه و دستگاه گوارشي و تنفسي مواجه ميشوند، اما پس از مدتي چنان تغيير طبع و گرايش ميدهند، که هيچ چيز به اندازهي سيگار مورد توجه آنان نيست. ديگر از غذاهاي لذيذ و مفيد لذت نميبرند و تنها دود سرطانزاي سيگار به آنان آرامش ميدهد. دنيازدگي و محبت به دنيا نيز، تاريکي و ظلمتي است، که زيباييها و لذتهاي معنوي و عبادي را از ذائقهي انسان ميبرد. پيامبر بزرگ خدا حضرت مسيح عليهالسلام ميگويد:
«صاحب الدنيا لا يلتذ بالعبادة و لا يجد حلاوتها مع ما يجد من حب المال؛ [1]
دنياپرست از انس با خدا لذت نميبرد تا زماني که حب مال در دل او است.»
اميرمؤمنان عليهالسلام ميفرمايد:
«کيف يجد لذة العبادة من لا يصوم عن الهوي؛ [2]
چگونه لذت عبادت را درک ميکند، آن کس که از هواها خودداري نميکند.»
خداي متعال به حضرت داوود ميفرمايد: «ما لاوليائي و الهم بالدنيا ان الهم يذهب حلاوة مناجاتي من قلوبهم؛ [3] اولياي من از دنيازدگي دورند؛ همانا دنيازدگي، حلاوت مناجات مرا از قلبهاي آنان ميستاند.»
[1] بحارالانوار، ج 14، ص 310.
[2] غرر الحکم و درر الکلم.
[3] بحارالانوار، ج 82، ص 143.
نداشتن برنامه صحيح دربارهي نماز
قرآن کريم، نخستين نشانهي حکومت صالحان را برپا داشتن نماز و ايجاد شرايط اقبال و رغبت ميشمارد. با آن که پس از استقرار حکومت اسلامي در ايران و تشکيل ستادي با عنوان اقامهي نماز، تلاشهايي فراوان با هدف ارتقاي فرهنگ نماز در جامعه صورت گرفته و به همين جهت، درصد افراد نمازخوان به شدت افزايش يافته است، مدارس و مراکز فرهنگي و دانشگاهي، معطر به عطر نماز شدهاند، و... اما همواره ناظران و کارشناسان مربوط، کاستيهايي را در زمينهي رغبت و تشويق به نماز مورد توجه و گوشزد قرار ميدهند. از جمله عناويني که ميتوانند مبناي پژوهشهاي علمي و باليني ترويج فرهنگ نماز قرار گيرند و بايد همواره مد نظر تمام مسلمانان متعهد باشند، عبارتاند از:
- ارتباط رغبت به نماز با اقامهي شکوهمند آن در منظر عمومي.
- نقش معرفي نماز با زبان هنر به جوانان.
- نقش برنامههاي آموزشي و تربيتي مسجد.
- نقش فضاي تربيتي خانواده.
- حضور و همراهي والدين با فرزندان در برنامههاي عاطفي و تفريحي و تأثير آن در همراهي فرزندان با آنان در برنامههاي مذهبي (نماز، حضور در مسجد)
- ارتباط رغبت کارمندان با حضور مديران و مسئوولان آنها در نماز.
- نقش همنشين در ايجاد رغبت به نماز.
- ارتباط رغبت فرزندان به نماز با نحوهي تشويق و برخورد والدين.
- نقش محبت اوليا به فرزندان، هنگام اقامهي نماز و ايجاد تمايل در آنان.
- ارتباط رغبت نسل نو، به نماز، با برخورد اهل مسجد و هيأت امنا با آنان.
- ارتباط عملکرد نمازگزاران در جامعه با بيرغبتي يا رغبت جوانان به نماز.
- ارتباط رغبت افراد به نماز با نظافت و زيباييها و فضاي معنوي مسجد.
- تأثير اقامهي نماز در مراکز عمومي بر گسترش فرهنگ نماز.
- ارتباط رغبت به نماز با نحوهي توجيه آثار آن در محافل علمي و آموزشي.
- تأثير برخورد، روش و آدابي که امام جماعت القا ميکند.
- نقش مؤذن و پيام رسان.
- تأثيرپذيري فرزندان در فراگيري شيوهي اقامهي نماز از والدين.
- نقش عرضه و انتشار احوال نمازگزاران مخلص.
- ارتباط ميانهروي در عبادت و تداوم نشاط و رغبت به آن.
خداوندا! به آبروي پيامبر و آلش، ما را از اقامه کنندگان نماز مقرر دار.
توفيق درک حلاوت مناجات و ذکر را از ما دريغ مدار و ما را در جبران کاستيهاي نماز موفق بدار.
آمين يا رب العالمين.