■ تاثیر تربیتی وضو بر جوانان
بسم الله الرحمن الرحیم
منبع: آثار تربيتي نماز «راه هاي ايجاد گرايش به نماز در جوانان»
تهیه کننده: مرکز تخصصی نماز
طهارت
طهارت شرط ورود به نماز است و آثار روحي و معنوي زيادي دارد اما پيش از هرگونه توضيحي دراين باره بايد معناي طهارت را بيان نماييم.
مفهوم شناسی
مفهوم لغوي
طهارت از ماده «طَهُرَ» گرفته شده، به معني پاکيزگي و به معني «تنزه عن الذّم» هم آمده که منظور، پاکي است[1] . [1] ابي الحسين احمدبن فارسي بن زکريا، معجم مقايس اللغة، ج 3، ص 482.
اصطلاحي
معناي اصطلاحي طهارت نيز به معناي لغوي آن شباهت دارد. در معني طهارت گفته شده است: «الطُهر الْخُلُو مِن النَجَاسَةِ»[1] خالي بودن از نجاست از طريق کسب طهارت، گاهي با وضو ميسر است، گاهي با غسل و در مواقعي هم با تيمم. البته عرفا طهارت را به دو قسم ظاهري و باطني تقسيم کرده اند.
1. طهارت ظاهري: موجب رفع آلودگي ها از نجاسات ظاهري است.
2. طهارت باطني: پاک نمودن روح از مفاسد اخلاقي است
هردو نوع طهارت را براي نمازگزار لازم دانسته اند. چنان که گفته اند: «بر سالک الي الله لازم است که در اوّل امر، رفع موانع و قذارات کند تا اتّصاف به طهارت و حصول طهور که از عالم نور است، براي او ميسر شود و تا تطهير جميع قذارات ظاهريّه و باطنيّه و عينيّه و سريّه نشود سالک را حظّي محضر حضور نخواهد بود»[2] .
[1] د.احمد فتح الله، معجم الالفاظ فقه جعفري 272، بي جا بي تا.
[2] موسوي خميني، روح الله؛ آداب الصّلاة، ص 62.
فلسفه وضو
طهارت و پاکيزگي جسمي و روحي
بدون وضو امکان ورود به نماز ميسر نيست. حديث معروفي در مورد آداب وضو از امام رضا(ع) وارد شده که مي فرمايد: «همانا امر شده است به وضو، تا آن که بنده پاک باشد هنگامي که مي ايستد مقابل خداي جبار ووقت مناجات نمودن حق را و براي آن که مطيع باشد در آن چه او را فرموده و پاکيزه باشد از کثافت و نجاست»[1] .
وضو، دل و روح را آماده ايستادن در برابر پروردگار مي سازد. مرحوم فيض کاشاني مي گويد: «يک باره برخاستن از ماديت و کوچ به معنويت مشکل است ولي وضو گرفتن انسان را کم کم آماده مي سازد»[2] .
نورانيت و صفاي باطني که در سايه وضو به وجود مي آيد، داراي اهميت خاصي است. در اين مورد روايات فراواني وارد شده و تأکيد هم شده است که انسان همواره با وضو باشد. در روايات وضو به نور تشبيه شده است و اين نور است که انسان را از ظلمات نجات مي دهد[3] .
علاوه بر اين، وضو به منزله ي اجازه ورود به محضر پروردگار است. امام رضا(ع) براي يکي از شاگردانش، فلسفه وضو را چنين تفسير نموده است: «طرز وضو گرفتن و غسل و مسح اين است که انسان با اعضاي پاک متوجه خداوند سبحان گردد. آيا مي شود انسان با چشم گناه کند و با همان چشم و صورت متوجه خداوند شود؟»[4] .
از نظر بهداشتي هم، شستن صورت و دست ها آن هم پنج بار يا لااقل سه بار در شبانه روز، اثر قابل توجهي در نظافت بدن دارد و سبب مي شود اعضاء نيز پاکيزه بمانند.[5] علاوه بر اين، تماس آب با پوست، باعث نشاط است. حتي در مواقعي که انسان تعادل خود را از دست مي دهد و عصبي مي شود، وضو باعث آرامش انسان مي شود. در روايتي آمده است که «هنگامي که غضب ناک و خشمگين شدي وضو بگير.»[6] بنابراين وضو هم طهارت ظاهري را براي انسان به ارمغان مي آورد و هم طهارت باطني را. البته آثار وضو تنها به زندگي دنيا محدود نمي شود بلکه آثار زيادي نيز براي فرد در جهان آخرت دارد.
وقتي روز قيامت فرامي رسد، برخي با چهره هاي سفيد و برخي با چهره هاي سياه ظاهر مي شوند و خداوند وضو گيرنده را سرافراز و رو سفيد مي گرداند و کسي که دست ها و پاها را مي شويد، خداوند متعال زنجيرها و پاي بندهاي جهنم را بر او حرام مي کند. رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) مي فرمايد: «اِنّي لأَعرِفُ اُمَتي يَوْمَ الْقِيمَةَ بِآثارِ الوُضُوء، من در روز قيامت امتم را به آثار و علامت وضومي شناسم»[7] .
لذا براي جوانان شايسته است خود را مهيا سازند، با اين عبادت ارزنده و براي شناسايي شخصيت خويش با اين آمادگي وارد قيامت شوند چون نتيجه ي اعمال عبادي ما در آن سرا است. توصيه به دائم الوضو بودن نيز به همين سبب است تا اثر آن کامل و هميشگي باشد.
[1] حرّ عاملي، وسائل الشيعه، ج 1، ص 257.
[2] فيض کاشاني، ملامحسن؛ محجةالبيضاء، ج 1، ص 281.
[3] مشکيني، علي؛ قصارالجمل، ج 1، ص 311.
[4] من لايحضره الفقيه، ج 1، باب 12، ح 2.
[5] تفسير نمونه، ج 4، ص 391.
[6] مجلسي، محمدباقر؛ بحارالانوار، ج 80، ص 312.
[7] محدث نوري، مستدرک الوسائل، ج 1، ص 328.
فراواني رزق و روزي
وضو، علاوه بر پاکيزگي جسمي و روحي، باعث فراواني رزق و روزي نيز مي شود.
از امام صادق(ع) روايت شده است که: «الوُضُوءُ قَبْلَ الطَّعامِ وَ بَعْدَهُ يُذْهبان الْفَقْرَ».
«وضو پيش از غذا و بعد از آن تنگ دستي را از بين مي برد.»[1] .
امروز که مسايل اقتصادي ازجمله دغدغه هاي جوانان است، هرچند در متون ديني توصيه هاي زيادي به کار و فعاليت شده است و جوانان را به داشتن شغل ترغيب کرده اند اما اموري نيز وجود دارد که سبب توجه خداوند سبحان مي شود و اين دغدغه را همراه با داشتن شغل و کار کاهش مي دهد که ازجمله آن ها، وضو است.
[1] شيخ صدوق، علل الشرايع، ج 1، ص 283، چاپ منشورات مکتبةالحيدريه.
بازدارندگي از جرايم
دوران جواني، دوران لغزش و غفلت و دوراني است که امکان ارتکاب جرم و گناه بيش تر است.
اميرالمؤمنين علي(ع) مي فرمايند: «يَأتي عَلَي النَّاسِ زَمانٌ يَرْتِفعُ فيه الْفاحِشَةُ... فَمَنْ بَلَغَ مِنْکُمْ ذلِکَ الزَّمانِ فَلا يَبيتَنَّ الّا عَلي طَهورٍ».
زماني بر مردم بگذرد که کارهاي ناشايسته و زنا بسيار گردد. هر يک از شما که آن زمان را درک کند، نبايد شب را به خواب راحت به صبح آورد و بدون وضو به خواب رود.[1] .
از اين روايت مي توان دريافت که وضو موجب بازدارندگي از گناهان و جرايم مي شود، چون فردي که به دنبال وضو و نماز رفت و خدا را ياد کرد، خداوند او را از گناهان محفوظ مي دارد.
[1] احسان بخش، صادق الاحاديث، ج 2، ص 233.
رفع آلودگي ها
وضو، موجب رفع آلودگي هاي ظاهري مي شود. نمازگزار که مي داند بايد در موقع اقامه نماز پاک باشد، در انديشه مقدمات آن نيز هست و براي نماز، خود را مهيا مي سازد.
او که مي داند عالم محضر خداوند سبحان است و مي داند در موقع نماز بايد خداوندي را عبادت نمايد که زيباست و زيبايي را دوست دارد، خود را از آلودگي هاي جسمي پاک مي نمايد و تمام دستوراتي را که اسلام سفارش نموده، در موقع وضو ساختن انجام مي دهد و هيچ آلودگي را در بدن خود باقي نمي گذارد.
سلامتي و تندرستي بدن
توصيه هاي زيادي براي اعمال مستحب در زمان وضو شده است که در ايجاد طهارت و نظافت جسم بسيار حائز اهميت است؛ مثلاً مسواک زدن به عنوان شستن دندان و دهان به عنوان يک عبادت مهم محسوب مي شود. رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) مي فرمايد:
«السِّواکُ فيه عَشْرُ خصالٍ: مُطَهِرةُ لِلْفَمِ، مَرْضَاةٌ للرَّبِ، يُضَاعِفُ الحَسَناتِ سَبعينَ ضِعْفاً و هو من السنّة، و يُذْهِبُ الحْفرَ و يُبَيِّضُ الأسْنانَ و يُشَدِّدُاللَّثةَ و يعطع البلغم و يُذْهِبُ بِغِشاوَةِالبَصَرِ و يَشهي الطَّعامَ.»
«در مسواک زدن ده خصلت است: 1- دهان را پاکيزه مي سازد و موجب خوشنودي پروردگاراست ودندان هارا سفيد مي کند و آن چه را که بر دندان ها جمع شده که باعث خرابي دندان مي شود از بين مي برد، بلغم را کم مي کند و اشتهاي طعام مي آورد، حسنات را زياد مي کند و موجب مي شود سنت بر پا گردد، لثه را محکم مي سازد و موجب تقويت بينايي چشم شده و اشتها را زياد مي کند»[1] .
رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) هم چنين مي فرمايد: «السواکُ شَطْرُالوُضوءِ»[2] ؛ «مسواک زدن نيمي از وضو است» و در سيره عملي آن حضرت است که.
«لَمْ يُرَ رَسولُ الله (صلي الله عليه وآله وسلم) قَطُّ اِلاّ تَوَضَّاءَ وَ يَبْتَدِي ءَ بِالسِّواکِ.»[3] .
هرگز ديده نشد رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) مگر آن که وضو مي گرفت و آن را با مسواک زدن شروع مي کرد.
فرستادن صلوات، گفتن ذکرهاي خاص، خواندن برخي آيات و سوره ها و نيز اعمال ديگر هنگام وضو گرفتن مؤثر هستند و سفارش شده اند.
[1] خصال، شيخ صدوق، ج 2 ص 449. چاپ جامعه مدرسين.
[2] مجلسي، محمدباقر؛ بحارالانوار، ج 77 ص 343. محجةالبيضاء، ج 1، ص 297.
[3] مججةالبيضاء، ج 1، ص 296.
شادابي و نشاط جسمي و روحي
وضو علاوه بر آن که يک عبادت محسوب مي شود هم اثر بهداشتي دارد و هم اثر روحي. به عبارتي، وضو هم شامل طهارت جسم مي شود و هم طهارت روح. وضو به نور شبيه شده و موجب آماده شدن و صفاي باطن مي گردد.
انسان با وضو، از حالت خمودي و کسالت بيرون مي آيد و با شستن دست و صورت، گرد وغبار و ميکروب هايي را که مرتب به سروصورت او مي نشيند، برطرف مي کند. وضو هم چنين موجب پاکي، آمادگي معنوي، روحي، جسمي و کسب نشاط در فرد عبادت کننده مي شود. در روايتي از امام رضا(ع) در مورد وضو چنين آمده است: «اِنَّمَا اُمِرَ بالوضوء... مَعَ ما فِيهِ من ذهاب الکَسَل وَ طَرْدِالنُّعاسِ؛ وضو باعث از بين رفتن کسالت و خواب آلودگي مي شود»[1] بنابراين وضو دل و روح را آماده ي ايستادن در برابر پروردگار مي سازد.
يک پزشک متخصص در مورد فوايد وضو مي گويد: قبض و بسطي که عروق جلدي در قالب جريان آب در وضو بر آن ها مي يابند، موجب ازدياد حرکت قلب و نشاط جسمي مي شود.[2] .
در روايات هم اشاره شده که هنگام عبادت، انسان بايد حالت کسالت و خواب آلودگي را از خود دور نمايد. در اين زمينه اميرالمؤمنين علي(ع) مي فرمايد: «اَلوُضُوءُ بَعدَالطَّهورِ عَشْرُ حَسَناتٍ فَتَطَّهروا ايّاکُم وَ الْکَسَلِ فَاِنَّ مَنْ کَسِلَ لم يُؤَدِّ حَقَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ»[3] .
وضو ساختن بعد از پاکيزگي موجب ثواب و اعمال نيک مي گردد، بنابراين بايد با وضو باشيد و از کسالت دوري بجوييد زيراکسي که خواب آلود و مدام کسل باشد، نمي تواند عبادت را خوب ادا نمايد.
امام خميني(ره) در اين زمينه مي فرمايد: «تا اين جا نکته ي اصل وضو را بيان فرمود و اهل معرفت و اصحاب سلوک را متنبه نمود به اين که در محضر حق جل و علا ايستادن و مناجات با قاضي الحاجات نمودن را آدابي است که بايد منظور شود، حتي با قذرات صوريه و کثافات ظاهريّه و کسالت چشم ظاهر نيز نبايد در آن محضر رفت چه جاي آن که دل معدن کثافات باشد و قلب مبتلا به قاذورات معنويّه که اهل همه ي قذارات است باشد.[4] .
[1] حرّ عاملي، وسائل الشيعه، ج 1، ص 257.
[2] عفيف عبدالفتاح طيّاره، روح الصلاة في الاسلام، ص 83، چاپ سوم بيروت.
[3] عفيف عبدالفتاح طيّاره، روح الصلاة في الاسلام، ج 1، ص 257، چاپ سوم بيروت.
[4] موسوي خميني، روح الله؛ آداب نماز، ص 76.
پيش گيري از امراض
اين که در اسلام، تأکيد و سفارش بر نظافت مي شود و دستور است به استحمام، چيدن ناخن هاي دست و پا و زدن موهاي زايد سرو بدن و شستن دست ها پيش از غذا و پس از آن و شانه زدن مو، مضمضه و استنشاق، به اين دليل است که همه اين ها موجب سلامتي جسمي و پيش گيري از امراض بدني است.
اسلام به رعايت اصول حفظ صحت و سلامت جسم وعوامل پيش گيري اهميّت بسياري داده است. هم چنين در اسلام در باب نظافت، مانند ساير مسايل، به جسم و جان توجه توأم شده و مردم را به پاکيزگي تن و روان به موازات يک ديگر دعوت نموده است. قرآن کريم مي فرمايد: «وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرينَ»؛ تطهر به معني پذيرفتن و شروع به طهارت است و نيز خدا انواع تطهر را دوست مي دارد، چه آن که با گرفتن وضو و انجام غسل باشد.[1] .
آيه ي فوق به اين موضوع اشاره دارد و مي گويد: «کساني که در پاکي روان و پاکيزگي جسم خود کوشش مي کنند و وظايف خويش را انجام مي دهند، آن ها دوستان خدايند.»
پس نمازگزاري که مي داند بايد به خصوص هنگام نماز پاک باشد و در فکر نظافت و فکر حمام کردن و بهداشت باشد، در پيش گيري از امراض پيش قدم شده و خود با رعايت نمودن پاکيزگي، جزئي از ايمان را به جا آورده است.[2] .
[1] موسوي، سيد محمدباقر؛ ترجمه تفسير الميزان، ج 2، ص 317.
[2] قرائتي، محسن با همکاري بهشتي، سيد جواد؛ همراه با نماز، ص 144.
سلامتي رواني
اسلام علاوه بر جسم، به روح و روان انسان نيز توجه کرده است و سلامت روحي و رواني را بسيار با اهميت مي داند و امراض روحي را خطرناک تر از امراض جسمي مي داند.
اميرالمؤمنين مي فرمايد: «بالاترين خطر براي جامعه فقر است... و بالاتر از آن مرض و بيماري جسمي و بالاتر از آن بيماري روح است.»[1] .
امام خميني(ره) در اين زمينه مي فرمايد: «خداوند از طهارت صوريّه و نظافت ظاهريّه نيز اهمال ننموده است... از فوائد وضو معلوم شود که براي وضو باطني است که به آن تزکيه ي باطن شود و نيز رابطه ما بين ظاهر و باطن و شهادت غيبت معلوم شود و نيز استفاده شود که طهور ظاهري و وضوي صوري از عبادات است واطاعت رب است و ازاين جهت، طهور ظاهر باطن گردد و از طهارت صوري تزکيه فؤاد حاصل مي شود.»[2] .
[1] مجلسي، محمدباقر؛ بحارالانوار، ج 76، ص 137.
[2] موسوي خميني، روح الله؛ آداب نماز، ص 69.
آثار معنوي و اخروي وضو
وضو داراي حکمت گسترده اي است و تأثير آن نيز در عمل کرد انسان بي نتيجه نيست. بعضي آثار آن، در اين دنيا حاصل مي شود و بعضي ديگر مربوط مي شود به سراي ابدي. هريک از اعضاي وضو که آب به آن ها مي رسد، وسيله اي مي شود که گناهان را از ميان مي برد و شخص را مهياي به پيشواز خدا رفتن مي کند.[1] .
در اين زمينه پيامبر خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) مي فرمايد: «يَتَباعَدُ عَنْهُ الشَّيْطانُ، فَاِذا تَمَضْمَضَ نَوَّرَاللهُ قَلْبَهُ وَ لِسانَهُ بِالْحِکْمَةِ وَ اِذا اسْتَنْشَقَ امَنَه اللهُ مِنَ النَّارِ وَ رَزَقَهُ رائِحَةَ الْجَنَّةَ، وَ اِذا غَسِلَ وَجْهَهُ بَيَّضَ اللهُ وَجْهَهَ، يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ فَاِذا غَسِلَ ساعِدَيْهِ حَرَّمَ الله عَلَيْهِ اَغْلالَ النَّارِ وَ اِذا مَسَحَ رَأْسَهُ مَسَحَ اللهُ عَنْهُ سَيِّآتُهُ وَ اِذا مَسَحَ قَدَمَيْهِ اَجازَهُ عَلَي الصِّراطِ يَوْمَ تَزِلُّ فيهِ الْاَقْدامُ.»[2] .
وقتي آب را مضمضه مي کند، شيطان از او دور مي شود. خدا دل و زبانش را به حکمت نوراني مي کند و وقتي در بيني آب مي ريزد، خدا او را از آتش دوزخ امان مي دهد و بوي بهشت نصيبش مي کند. آن گاه که رستاخيز فرا مي رسد و برخي از چهره ها سفيد و برخي ديگر سياه مي شود، وضو گيرنده را خداوند سر افراز و رو سفيد مي کند. او که دست ها را مي شويد، خدا زنجيرها و پابندهاي جهنم را بر او حرام مي کند؛ وقتي سر را مسح مي کند پليدي هاي ناشي از گناه را از بين مي برد؛ زماني که پاها را مسح مي نمايد، خداوند پاهايش را برپل صراط نمي لرزاند. پس اين همه آثار به وسيله وضو فراهم مي شود.
[1] گرامي، اخلاق و عرفان در وضو و نماز، ص 28.
[2] حرّ عاملي، محمدبن الحسن، وسائل الشيعه، ج 1، ص 278.