■ تاریخچه مساجد معروف
مسجدالحرام
مسجدي است محيط به مکه؛ در زمان پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله حصار و بارو نداشت و در زمان منصور و هادي عباسي بناي آن تجديد و گسترش يافت و در عهد سلطان سليم دوم نيز وسعت بيشتري يافت.
اين مسجد داراي ابواب متعدد و هفت مناره است و در سال هاي اخير بر وسعت آن افزوده شده است[1] .
نام مسجدالحرام در قرآن 15 بار در آيات مختلف ذکر شده است. از جمله: بقره، آيه 144، توبه، آيه 19 و ...[2] .
[1] فرهنگ معين، محمد معين، اعلام، (تهران، انتشارات امير کبير، 1371)، ج 6، ص 1969.
[2] المعجم المفهرس، محمد فؤاد عبدالباقي. (تهران، انتشارات اسلامي، 1381).
مسجد قبا
نخستين مسجد بعد از هجرت پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله[1] .
هم زمان با پيدايش آغاز تاريخ اسلام بعد از هجرت رسول خدا صلي الله عليه و آله به مدينه محلي براي گردهمايي مسلمانان براي عبادت دسته جمعي و هم فکري براي امور بنا گرديد که به مسجد قبا معروف شد.
اين مسجد به اراده پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و با همت و زحمت مردم ساخته شد و دست رنج کار و تلاش مؤمنان واقعي بود[2] .
[1] توبه، آيه 108.
[2] تفسير نمونه، ناصر، مکارم شيرازي، (تهران، دارالکتب الاسلاميه، 1365)، ج 8، ص 141.
نخستين نماز جمعه در اسلام «بعد از بناي مسجد قبا»
اولين نماز جمعهاي که رسول خدا صلي الله عليه و آله با اصحابش تشکيل دادند، هنگامي بود که به مدينه هجرت کرد، وارد مدينه شد و آن روز، روز دوشنبه دوازدهم ربيع الاول هنگام ظهر بود، حضرت چهار روز در قبا ماندند و مسجد قبا را بنيان نهادند، سپس روز جمعه به سوي مدينه حرکت کرد (فاصله ميان قبا و مدينه بسيار کم است و امروز قبا يکي از محله هاي داخل مدينه است) و به هنگام نماز جمعه به محله بني سالم رسيد و مراسم نماز جمعه را در آن جا بر پا داشت، و اين اولين نماز جمعهاي بود که رسول خدا صلي الله عليه و آله در اسلام به جاي آورد. خطبهاي هم در اين نماز خواند که اولين خطبه حضرت در مدينه بود[1] .
[1] تفسير نمونه، ناصر، مکارم شيرازي، (تهران، دارالکتب الاسلاميه، 1365)، ج 24، ص 131 به نقل از مجمع البيان، ج 10، ص 286.
مسجد النبي
پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله در سر راه خود به مدينه (هنگام هجرت) براي اين که مردم جايگاهي براي پرستش داشته باشند، سنگ بناي مسجد «قبا» را گذاشت. هنگامي که پيامبر به مدينه رسيد مسجد خود را به زودي در «مِربَد» بنياد نهاد و خود براي تشويق مهاجران و انصار به کوشش و تندکاري، به کار کردن پرداخت. پيامبر صلي الله عليه و آله در اين مسجد به ياران خويش دانستني هاي ديني و دنيايي ميآموخت[1] .
اين مسجد از نخستين مراکز علمي در تاريخ اسلام است که به وسيله پيامبر صلي الله عليه و آله و پس از هجرت آن حضرت به مدينه در سال اول اقامت وي در آن شهر بنياد گرديد. مسجدالنّبي به مرور ايام و گذشت زمان دست خوش پارهاي تحولات و اصلاحات شد تا سرانجام به صورتي که اکنون مشاهده ميشود در آمد.
مسجد مطهّر نبوي در شهر مدينه را ميتوان به عنوان نخستين پايگاه علمي يا دارالعلم اسلامي به شمار آورد، خاصّه آن که بنيانگذار اين مسجد استاد استادان و پيام آور دانش و معرفت حضرت محمّد صلي الله عليه و آله بود، کسي که آداب دين و دانش را به شيفتگان و جويندگان حق آموخت و آنان را به طلب دانش فرا خواند و کاخ رفيع تمدن درخشان اسلامي را، بنياني که با گذشت زمان و طي دوران هم چنان باليده و از پرتو برکت کتاب مبين و اعجاز انگيزي که اين پيامبر بزرگوار از سوي خداي خود به عنوان برنامه دين و دنيا بر بشريت عرضه کرد بارور شد و آن چه را که از قول و فعل و تقرير آن حضرت راهبر و مقتداي پير دانش گرديد همه و همه مفسر علمي آيات رسا و زندگي سازي بود که در قرآن کريم الهي گردآوري و بر جهانيان عرضه گرديد[2] .
مسجدي است در وسط مدينه که پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله پس از هجرت به اين شهر آن را بنا فرمود. سپس در طول تاريخ بارها تجديد بنا شد و توسعه يافت. مرقد مطهر پيامبر صلي الله عليه و آله در آن جا قرار دارد و نيز منبر و محراب و روضه شريف که در آن جا نماز ميگزارد. پيامبر اکرم ميفرمود: «ما بين قبري و منبري روضة من رياض الجنه» بين قبر و منبر من باغي از باغ هاي بهشت است.
مسجدي که پيامبر اسلام و اصحاب ساختند بسيار کوچک بود ولي با تغييرات و توسعه هايي که در طي قرون مختلف به عمل آمد تا سال 1370 هجري قمري به 10303 متر مربع رسيد. در سال هاي 1370 تا 1375 هجري قمري نيز دولت عربستان با هزينهاي معادل 55 ميليون ريال سعودي به اصلاحاتي اساسي و توسعهاي جديد دست زد که در نتيجه مساحت کل مسجد به 16326 مترمربع رسيد.
اين مسجد در سال 1375 داراي 706 ستون و 189 طاق نما و 9 در و 44 پنجره بوده است[3] .
[1] تاريخ آموزش دراسلام، دکتر احمد شلبي، ترجمه محمدحسين ساکت، (تهرا ن، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1370)، ص 89.
[2] تاريخ دانشگاه هاي بزرگ اسلامي، عبدالرحيم غنيمه، ترجمه دکتر نورالله کسايي، (تهران، 1372)، ص 62.
[3] نشريه دولت عربستان سعودي، سال 1398 هجري قمري؛ لغت نامه دهخدا.
مسجدي با دو قبله «ذوقبلتين»
جايي که به دستور خداوند، پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله نماز را به دو قبله خواندند و از آن تاريخ، کعبه، قبله مسلمانان شد.
وقتي فرمان تغيير قبله صادر شد که پيامبر صلي الله عليه و آله دو رکعت از نماز ظهر را در مسجد «بني سالم» به سوي بيت المقدس خوانده بود جبرئيل مأمور شد بازوي پيامبر اسلام را بگيرد و روي او را به سوي کعبه بگرداند[1] .
[1] تفسير نمونه، ناصر، مکارم شيرازي، (تهران، دارالکتب الاسلاميه، 1365)، ج1، ص 480، به از تفسير مجمع البيان، ج 1، ص 223.
مسجد الاقصي
لفظ مسجد الاقصي در اولين آيه سوره اسراء موجود است و مراد ازآن بيت المقدّس ميباشد که به اعتبار دوري آن از مکه، اقصي خوانده شده و به اعتبار آن که بعداً از مساجد بزرگ مسلمانان خواهد بود به عنوان مسجد موصوف گرديده و اين خود از معجزات و اخبار غيبي قرآن مجيد است.
مسجدي که فعلاً به مسجد اقصي معروف است کنيسهاي بوده که ژوستنين در 550 بعد از ميلاد به نام مريم عذرا ساخته و مسلمانان آن را به صورت مسجد درآوردند و در جنگ صليبي ويران گرديده، صلاح الدين ايوبي در سال 1187 بناي آن را تجديد کرده است[1] .
منبر مجلل و با شکوه شهر حلب را نيز، صلاح الدين در سال 1187 وقف مسجد اقصي کرد.
متأسفانه اين مکان بزرگ و مقدس مدت زيادي است که در چنگال صهيونيست ها، اين دشمنان سرسخت اسلام و مسلمين، گرفتار است. همان جا که قبل از کعبه، قبله مسلمانان بوده است. معراج پيامبر صي الله عليه وآله از اين مکان آغاز شده است[2] .
[1] اعلام قرآن، دکتر محمد خزائلي، (تهران، انتشارات امير کبير، 1371)، ص 593.
[2] آيه اول سوره اسراء، تفسير نمونه،، ناصر، مکارم شيرازي، (تهران، دارالکتب الاسلاميه، 1365)، ج 12، ص 11.
جامع کوفه
مسجد معروف کوفه از بناهاي بسيار قديمي و يکي از چهار مسجدي است که در اسلام براي عبادت در آن ها فضيلت بي شماري ذکر شده است[1] .
در سال 17 هـ.ق بنا نهاده شد و پس از انتقال حضرت علي عليه السلام به کوفه اين محل مرکز حکومت اسلامي بود و هم محل جنبش علمي و فکري گرديد.
[1] فرهنگ معين، اعلام، محمد معين، اعلام، (تهران، انتشارات امير کبير، 1371)، ج 5، ص 421.
مسجد اموي «جامع دمشق»
مسجد معروف دمشق که وليد بن عبدالملک بن مروان اموي به سال 87 يا 88 هـ.ق بناي آن را آغاز کرد و آن به جامع اموي نيز مشهور است و بزرگترين و عظيمترين مسجد ممالک اسلامي است.
مسجد اعظم
مسجدي است درشهر قمکه به دستورآيت الله العظمي بروجردي(ره) در سال 1374 هـ.ق جنب صحن حضرت معصومه عليها السلام بنا گرديد.
معمار آن حسين لرزاده و کاشي تراش آن حسين برهاني اصفهاني و بنّاي آن محمد غلامعلي شعرباف است.
مساحت مسجد در حدود11 هزار مترمربع است که چهار هزارمتر مربع آن زير بنا است.
کتابخانه، دستگاه تهويه، حجرات خاص طلاب، قرائتخانه، آبدارخانه، وضوخانه و يک دستگاه چاه عميق دارد[1] .
[1] فرهنگ معين، اعلام، محمد معين، اعلام، (تهران، انتشارات امير کبير، 1371)، ج 6، ص 1969.
مسجد جمکران، مسجد صاحب الزمان
يکي از اماکن مقدسه که تقريباً در يک فرسخي قم نزديک قريه جمکران واقع است مسجد صاحب الزّمان عليه السلام ميباشد که نماز و زيارت در آن مکان شريف تعظيم شعائر و احترام به حجت خدا است و بي شک آن بنده مورد توجه و مشمول عنايات آن حضرت خواهد بود.
حکايت بناي مسجد به امر مبارک امام زمان عليه السلام و حضور آن بزرگوار را در آن مکان مقدس، مرحوم ثقة الاسلام محدث نوري (استاد محمدي قمي) در کتاب نجم ثاقب (النّجم الثّاقب) در حالات امام غايب عليه السلام از کتاب تاريخ قم چنين نقل فرموده است:
سبب بناي مسجد مقدس جمکران و عمارت آن به قول امام عليه السلام اين بوده است که شيخ عفيف صالح حسن بن مثله جمکراني ميگويد که من شب سه شنبه هفدهم ماه مبارک رمضان سنه ثلاث و تسعين در سراي خود خفته بودم که ناگاه جماعتي از مردم به در سراي من آمدند، نصفي از شب گذشته، مرا بيدار کردند و گفتند: «برخيز! و طلب امام مهدي صاحب الزمان عليه السلام را اجابت کن که تو را ميخواند».
حسن گفت: «من برخاستم به هم برآمدم و آماده شدم. گفتم: بگذاريد تا پيراهنم را بپوشم».
آواز آمد که: «هو ما کان قميصک» پيراهن به بر مکن که از تو نيست. دست فرا کردم و سراويل خود را برگرفتم. آواز آمد که: «ليس ذلک منک. فخذ سراويلک» يعني آن سراويل که برگرفتي از تو نيست، از آن خود برگير!
آن را انداختم و از خود برگرفتم و درپوشيدم و طلب کليد در سراي کردم. آواز آمد که: «الباب مفتوح»
چون به در سراي آمدم، جماعتي بزرگان را ديدم. سلام کردم. جواب دادند و ترحيب کردند (يعني مرحبا گفتند) مرا بياوردند تا بدان جايگاه که اکنون مسجد است؛ چون نيک بنگريدم تختي ديدم نهاده و فرشي نيکو بر آن تخت گسترده و بالش هاي نيکو نهاده و جواني سي ساله بر آن تخت تکيه بر چهار بالش کرده و پيري پيش او نشسته و کتابي در دست گرفته و بر آن ميخواند و فزون از شصت مرد بر اين زمين بر گرد او نماز ميکنند. بعضي جامه هاي سفيد و بعضي جامه هاي سبز داشتند و آن پير، حضرت خضر بود.
پس آن پير مرا نشاند و حضرت امام عليه السلام مرا به نام خواند و گفت: «برو و حسن مسلم را بگو که تو چند سال است که عمارت اين زمين ميکني و ميکاري و ما خراب ميکنيم و پنج سال است که زراعت ميکني و امسال ديگر باره باز گرفتي و عمارتش ميکني، رخصت نيست که تو در اين زمين، ديگر باره زراعت کني. بايد هر انتفاع که از اين زمين گرفتهاي رد کني تا بدين موضع، مسجد بنا کنند و بگو اين حسن مسلم را که اين زمين شريفي است و حق تعالي اين زمين را از زمين هاي ديگر برگزيده است و شريف کرده و تو با زمين خود گرفتي و دو پسر جوان، خداي عزوجّل از تو باز ستد و تو تنبيه نشدي و اگر نه چنين کني آزار وي به تو رسد، آن چه تو آگاه نباشي».
حسن مسلم گفت: «يا سيّدي و مولاي! مرا در اين نشاني بايد که جماعت سخن بي نشان و حجّت نشنوند و قول مرا مصدق ندارند».
گفت: «انا سنعلم هناک» علامت ما اين جا بکنيم تا تصديق قول تو باشد. تو برو و رسالت ما بگذار.
به نزديک سيّد ابوالحسن رو و بگو تا برخيزد و بيايد و آن مرد را حاضر کند و انتفاع چند ساله که گرفته است، از او طلب کند و بستاند و به ديگران دهد تا بناي مسجد بنهند و باقي وجوه از رهق به ناحيه اردهال که ملک ماست بيارد و مسجد را تمام کند و يک نيمه رهق را وقف کرديم بر اين مسجد که هر ساله وجوه آن را بياورند و صرف عمارت مسجد بکنند[1] .
[1] النجم الثاقب، ميرزا حسين طبرسي نوري، (قم، انتشارات مسجد جمکران، 1377)، ص 383.
مسجد اياصوفيه «ايا صوفيا»
مسجد معروفي است در استانبول، و آن در قديم کليسايي بود که به نام صوفيه قدسيه از سال 532 تا 537 م. توسط «آنتيموس ترالي» ساخته شد. در سال 857 هـ.ق. اين معبد توسط «سلطان محمدخان ثاني» به هنگام فتح استانبول به مسجد جامع تبديل شد و آن پادشاه يک مناره و يک مدرسه بر آن افزود، و «سلطان بايزيد» مناره ديگري را ساخت و مدرسه را وسعت داد[1] .
[1] فرهنگ معين، محمد معين، اعلام، (تهران، انتشارات امير کبير، 1371)، ج 5، ص 204.
مسجد گوهرشاد
اين مسجد در شهر مقدس مشهد و در جنوب ساختمان هاي آستان قدس رضوي و وصل به آن ها است.
باني اين مسجد «گوهرشادآغا» زن «ميرزا شاهرخ» پسر «امير تيمور گورکاني» است که در سال 821 هـ .ق. دستور ساختمان آن را داده است.
داراي چهار ايوان بزرگ و هفت شبستان و يک گنبد و دو گلدسته است.
مسجد به شکل مربع مستطيلي است که طول آن از شمال به جنوب 55 متر و عرض 49 متر است.
ايوان شمالي از راه «دارالسيادة» به حرم مطهّر امام رضا عليه السلام وصل است. ايوان شرقي و غربي که قرينه يکديگر است محل نمازگزاران ميباشد و به خارج راه ندارد.
ايوان جنوبي مسجد به نام ايوان مقصوره مشهور است؛ در سراسر ايوان مقصوره کتيبهاي است به خط ثلث بسيار زيبا از ميرزا بايسنقر (هـ.م) که تاريخ کتابت آن 821 هـ.ق است. عين عبارت آخر کتيبه چنين است:
«کتبه راجياً الي الله بايسنقر بن شاهرخ بن تيمور گورکاني في سنة احدي و عشرين و ثمان مأئة». از شاهاني که نام آنان در کتيبه ها نقش شده است شاهرخ بن تيمور شوهر گوهرشادآغا است که مسجد در زمان سلطنت وي بنا شده است[1] .
[1] فرهنگ معين، محمد معين، اعلام، (تهران، انتشارات امير کبير، 1371) ، ج 6، ص 1973.
مدرسه و مسجد سپهسالار «مدرسه عالي شهيد مطهري»
يکي از مدارس و مساجد بزرگ و آباد تهران که در آخر قرن گذشته آغاز و پي ريزي و در آغاز اين قرن به پايان رسيد. باني اين مدرسه ميرزاحسين خان سپهسالار قزويني صدر اعظم وقت دوره ناصرالدين شاه قاجار است.
اين مدرسه پس از مدرسه چهارباغ اصفهان بزرگترين و باشکوهترين بناي مذهبي در ايران است.
اين مدرسه شامل مدرسه و مسجد هر دو ميباشد. طول صحن آن 62 متر و عرض آن 61 متر است. ساختمانش دو طبقه و در هر طبقه حجرههايي جهت سکونت طلّاب ساخته شده است که مجموع آن ها نزديک به شصت حجره است.
گنبد و شبستان آن از نظر بزرگي و عظمت کمتر از گنبدهاي مساجد بزرگ دوره صفويه نيست.
سپهسالار در سال 1296 هـ.ق يعني دو سال پيش از مرگش پي ريزي و بنيان گذاري اين ساختمان عظيم را آغاز کرد و خود تا سال 1297 هـ.ق در ساختمان آن دخالت و نظارت ميکرد و چون در سال 1298 هـ.ق در مشهد بدرود حيات گفت برادرش يحيي خان .
مشيرالدّوله در تکميل و اتمام اين بنا و پس از مرگ وي قسمتي از ناتمامي ها و تزيينات تدريجاً به وسيله نايب التّوليه هاي وقت انجام يافت. هم زمان با تأسيس دانشگاه تهران، وزارت فرهنگ وقت در سال 1313 هـ.ش آن جا را محل دانشکده معقول و منقول قرار داد ولي بعداً اين دانشکده به محل ديگر منتقل شد.
در چهار طرف اضلاع ساختمان چهار ايوان قرار دارد که ايوان بزرگ اصلي در طرف جنوب واقع شده و منتهي به مقصوره و گنبد عظيم ميشود.
اين بنا بعد از انقلاب اسلامي ايران به نام «مدرسه عالي استاد شهيد مطهّري» نام گذاري شده است[1] .
[1] فرهنگ معين، محمد معين، اعلام، (تهران، انتشارات امير کبير، 1371)، ج 6، ص 1938.
جامع اصفهان
جامع اصفهان يا مسجد عتيق يا مسجد جامع عتيق مسجدي است در حوالي ميدان کهنه اصفهان در محله بواسحاقيه که در زمان سلجوقيان در جاي مسجد قديمي بنا گرديده و يا ساختمان آن مسجد به صورت کنوني تجديد شده و بر وسعت آن افزوده اند و در قرون بعد قسمت هاي مختلفي بدان اضافه کرده اند.
اين مسجد به نام مادر شاه نيز خوانده ميشود (1700 ميلادي)، در اطراف يک صحن مربع شکل، چهار ايوان با حجره هايي در دو طبقه احداث گرديده و در جهت قبله به صورت يک شبستان بزرگ گنبددار گسترش پيدا نموده است. از چهار گوشه صحن چهار راه رو با صحن هاي کوچک تري که داراي اتاق هايي در چند طبقه جهت سکونت هستند، ارتباط پيدا ميکند. ابعاد بنا فوق العاده بزرگ است و قسمت هاي مختلف آن با يکديگر داراي هماهنگي برجسته است.
مدخل مسجد در محور خود نسبت به ميدان، به خاطر آن که در جهت قبله بايد باشد، انحراف دارد ولي ايوان مدخل آن با مهارت به صورت مايل نسبت به ميدان ساخته شده به طوري که تغييري در شکل ميدان نمي دهد[1] .
[1] هنر اسلامي، پروفسور ارنست کونل، ترجمه مهندس هوشنگ طاهري، ص 182و184.
مسجد شيخ لطف الله
اين بنا در ميدان نقش جهان اصفهان روبروي بناي «عالي قاپو» واقع شده است. در سال 1011 هـ.ق. به امر «شاه عباس اول» به جاي مسجد خرابهاي که وجود داشته بنا گرديده است.
«شاه عباس» اين مسجد را براي نمازگزاري «شيخ لطف الله» پدرزن خود اختصاص داد و به همين نام معروف گرديد.
کتيبه بالاي در ورودي به نام شاه عباس و به خط رقاع از علي رضا عباسي است. در طرفين در ورودي دو سکوي سنگ مرمر موجود و در چوبي مسجد يک پارچه از چوب بوده و به قطر 10 سانتي متر ميباشد. دالان مسجد از کاشي هاي هفت رنگ تزيين يافته، در ورودي شبستان مسجد از چوب با قاب هاي هندسي است. صحن زير ابتدا به چهار و بعد به هشت قسمت تقسيم ميگردد که به وسيله پيچ هاي فيروزهاي شکل از يکديگر جدا شده اند. تزيينات ازاره مسجد از کاشي هاي هفت رنگ و بقيه از کاشي هاي معرق فوق العاده زيبا که بهترين نمونه آن در محراب مشاهده ميگردد ساخته شده. طرفين محراب عبارت «عمل حقير فقير محتاج به رحمت خدا، محمدرضا ابن استاد حسين بنا اصفهاني 1028) نوشته شده. در صحن زير گنبد مربع شکل 24×24 متر ميباشد. کتيبه زير گنبد به خط علي رضا عباسي و مورخ 1025 هـ.ق. است. در زير گنبد شبستاني است که در وسط آن چهار ستون مدوّر ديده ميشود و در حقيقت نگاه دارنده بنيان گنبد ميباشد. در سال هاي اخير تعميرات مفصل تري در اين بنا به عمل آمده است[1] .
مسجد شيخ لطف الله اصفهان که هم چون گوهر در تاريخ معماري ايران ميدرخشد واقع در شرق ميدان امام روبروي عمارت زيباي عالي قاپو است.
اين مسجد بر روي خرابه هاي مسجدي قديمي به امر شاه عباس اول در قرن يازدهم (تاريخ ساخت: 1012-1028هـ.ق) هجري قمري به منظور تجليل از مقام شامخ شيخ لطف الله عاملي ساخته شده است.
تاريخ اتمام اين بناي باشکوه و نام معمار آن استاد محمد رضا بنّا اصفهاني در دو لوحه کوچک در داخل محراب به خط نستعليق سفيد بر زمينه کاشي لاجوردي آمده است معمار هنرمند مسجد مشکل اختلاف جهت قبله و سردر بنا را با دو چرخش نامحسوس به گونهاي طي ميکند که شخص وقتي وارد شبستان زير گنبد ميشود محراب درست رو به رويش قرار دارد اين تغيير جهت از بيرون مسجد هم ناپيدا است زيرا گنبد دايره شکل و بدون گلدسته فاقد جهت است.
گنبد کوتاه مسجد همچون پياله چيني واژگوني است با قطر 12 متر که سنگيني بارش را بر دوش ديوارهاي قطور 170 سانتي متري نهاده است. سطح داخلي گنبد را کاشي معرق با رنگ هاي روشن سفيد، طلايي، زرد، حنايي، شيري و قهوهاي پوشانده است.
در ميانه گنبد خورشيد زريني قرار دارد که انوار درخشانش را تا کرانه هاي گنبد مسجد پراکنده است. اين مسجد بر خلاف ساير مساجد فاقد صحن است و گنبد آن نيز مناره ندارد.
به همين دليل براي تعبيه نور زير گنبد، معمار بنّا يکي ديگر از مهارت هاي چشم گير خود را در تأمين و تقسيم نور به کار برده است دور تا دور ساقه گنبد و در بالاي هشت طاق نماي زيبايي که گنبد را بر فراز چهار طاق اصلي نگه ميدارد، شانزده جفت پنجره مشبک قرار دارد که فضاهاي پر و خالي نقوش اسليميهاي در هم تنيده آن به دليل دوپوش بودن، نور مستقيم را شکسته و به آرامي به سطح داخلي گنبد باز ميتاباند.
اين فضاي سحرانگيز هر بينندهاي را مسحور کرده به اعجاب واميدارد.
طرح ساخت اين مسجد هم زمان با اجراي نقشه چهارباغ و باغ هزار جريب به مرحله اجرا درآمد و هجده سال به طول کشيد.
بناي اين مسجد به بلندي 6 پله سنگي از زمين بلندتر است که سردر کاشي کاري بسيار ظريفي دارد. نکته استثنايي بودن اين مسجد بر همه شاه کارهاي ديگر، عدم صحن و مناره است که در تمامي مساجد اسلامي جزء لاينفک بناست.
گنبد بر اثر تزييناتي که از زمينه کرمي با نقش و نگارها يي به رنگ آبي سير تشکيل ميشود نظر هر بينندهاي را به خود جلب ميکند.
بلنداي اين گنبد يک جدارهاي آن اندازه است که بتواند در کنار ميدان خودنمايي کند و بر فضا مسلط باشد.
کتيبه هاي نفيس به قلم عليرضا عباسي و طره هاي سردر درون گلدان مرمرين در نوع خود بي نظير هستند. کاشي کاري بقيه گنبد از طاق روميهايي تشکيل شده که هريک شامل گل و بوته هاي زيبايي است که اين گل و بوته ها در پارچه بافي هم به کار رفته است.
روشنايي اين مسجد بسيار قابل توجه است، در اطراف گنبد به فواصل منظم پنجره هاي شانزده گانه معرق و مشبک در قطر گنبد تعبيه شده که به وسيله پنجره هاي گچ بري از داخل و خارج مسدود ميشود و نور را از هر طرف که ميتاباند جلوهاي خاص به نقاشي هاي سقف ميدهد. معماري محراب اثر الهامي دارد و داراي حالت ويژهاي است که عبادت را به ياد ميآورد.
اين همه شکوه و جلال، هنر استاد حسين بنّاي اصفهاني است، درون اين محراب کتيبهاي وجود دارد که متن آن بدين شرح است: «عمل فقير حقير، محتاج به رحمت خدا محمدرضا ابن استاد حسين بنّاي اصفهاني 1028)
در جلو مسجد حوض هشت گوش بسيار زيبايي وجود داشته که پيوسته لبريز از آب بوده و اين حوض را در اواخر دوره قاجاريه خراب کردند.
[1] فرهنگ معين، محمد معين، اعلام، (تهران، انتشارات امير کبير، 1371)، ج 6، ص 1972.
مسجد وکيل «شيراز»
مسجد در نزديکي باغ و عمارت موزه پارس ابنيه عمومي شهر شيراز از آثار معروف کريمخان زند که شامل مسجد و بازار و حمام و آب انبار است قرار دارد، مشتمل بر صحن وسيعي است که سر در اصلي آن در جانب شمال و شبستان آن بر جانب جنوب قرار دارد، ايواني در پشت سر در و ايوان ديگري جلو شبستان واقع بوده حوضي طويل در وسط صحن و يک رديف طاق هاي بسيار متناسب در شرق و غرب صحن ساخته اند. شبستان جنوبي داراي 48 ستون سنگي يک پارچه عالي و منبر چهارده پله، که آن هم سنگ مرمر يک پارچه است، ميباشد. تاريخ بنا سال 1187هـ.ق.(1773م.)
تصور ميرود تزيينات و کاشي کاري آن در عهد کريمخان زند پايان يافته باشد؛ بدين جهت کتيبه هاي کاشي در ايوان ها و قسمت مختلف به نام فتحعلي شاه و ناصرالدين شاه و حکمرانان و شخصيت هاي ديگر با ذکر سال تاريخ متعدد به چشم ميخورد. کتيبه محراب اصلي آن مورخ 1244 ميباشد. کاشي کاري هاي محراب را هم تعمير نموده اند شبستاني هم در جانب مشرق وجود دارد[1] .
[1] فرهنگ معين، محمد معين، اعلام، (تهران، انتشارات امير کبير، 1371)، ج 6، ص 1974.
مسجد کبود تبريز، فيروزه اسلام
بناي تاريخي مذهبي مسجد کبود از آثار ارزش مند دوره قراقويونلو ميباشد که به دستور جهان شاه که شهر تبريز را پايتخت خود قرار داده بود و به سرکاري عزالدين قاپوچي بنا گرديده و با استناد به کتيبه برجسته سردرب به سال 870 هـ .ق ساختمان آن به اتمام رسيده است.
سلطنت جهان شاه از سال 839 هـ.ق آغاز و تا 872 هـ.ق ادامه داشت که وي به دست اوزون حسن از طايفه آق قويونلو کشته شد و بساط اقتدار حکومتي وي که از آسياي صغير تا خليج فارس و هرات و ماوراءالنّهر گسترده شده بود برچيده شد. بناي اصلي در مقام مسجد مقبره، داراي صحن وسيعي بوده که در آن مجموعهاي از ساختمان ها از جمله مدرسه و حمام و خانقاه و کتابخانه و... ساخته شده بود که متأسفانه آثاري از آن ها به جا نمانده است.
خصوصيت بارز و شهرت وافر مسجد کبود با معماري ويژه تلفيقي و اعجاب انگيز آن بيشتر به خاطر کاشي کاري معرق و تلفيق آجر و کاشي، اجراي نقوش پرکار و در حد اعجاز آن ميباشد، که زينت بخش سطوح داخلي و خارجي بنا بوده است. در متن کتيبه برجسته سر درب باشکوه و پر نقش و نگار آن، عمارت مظفريه و نيز نام نعمت الله بن محمد البواب، خطاط و احتمالاً طراح نقوش که از هنرمندان برجسته خوش نويسي آذربايجان بوده، درج شده است.
چنين تصور ميشود که ساختمان مسجد کبود به مثابه يادمان از پيروزي هاي جهان شاه برپا گرديده است به طوري که در اين خصوص ميتوان به سوره «فتح» که به صورت کامل و به شکل برجسته، زينت بخش دور تا دور بالاي شبستان بزرگ ميباشد اشاره نمود. نام جهان شاه در کتيبه بالاي درب ورودي نقش بسته که قبلاً روکش طلايي داشته است.
مسجد کبود داراي دو مناره باريک و بلند در منتهي اليه شرق و غرب ضلع شمالي بوده است، در پشت درب ورودي به شبستان بزرگ، يک بيت شعر فارسي به خط ثلث نوشته شده بدين مضمون:
کــردار بيــار و گــرد گفتـار مگـرد
چون کرده شود، کار بگويد که، که کرد
شبستان بزرگ را از سه طرف رواقها در بر گرفته و بر بالاي آن گنبد دو پوشي به قطر تقريبي 17 متر قرارگرفته است. شبستان کوچک که در حکم مکاني خصوصي و مقبره سلطنتي در نظر گرفته شده بود، در سمت جنوب بنا واقع شده و با قطعات سنگ مرمر ازاره بندي شده بود که آيات قرآني به خط زيباي ثلث و به صورت برجسته زينت بخش قسمت فوقاني سنگهاست.
کاشي کاري آن صرفاً به رنگ لاجوردي و عمدتاً از قطعات شش ضلعي کار شده بود و تمام سطح سقف آن زرنگار (نقاشي با آب طلا) و کف شبستان ها به احتمال قوي مرمرين بوده است. نقش و نگار نقاشي معرق مسجد شامل گره بندي هاي هندسي، گل و بوته اسليمي و ختايي و کتيبه هاي مختلف که مجموعاً حکايت از زيبايي خارق العادهاي داشته است.
آرام گاه جهان شاه و نزديکان وي در انتهاي شبستان کوچک در داخل سرداب بوده است. زلزله مهيب سال 1193 هـ .ق باعث ويراني شهر تبريز و کشته شدن عده زيادي از مردم آن گشته و از مسجد کبود بجز سر درب و چندين جرز پايه بر جا نمي گذارد و در فاصله بين سال هاي پس از زلزله تا شروع مرمت، درب ورودي اصلي و قطعات مرمرين و ... به تاراج ميرود.
مسجد کبود در سال 1310 هـ.ش در فهرست آثار ملي به ثبت رسيد و بيشترين مرمت آن تا سال 1343 انجام پذيرفته و در فاصله سال 1352-54 بازسازي شد.
گنبدهاي بالاي شبستان ها به همت مرحوم اسماعيل ديباج و دفتر فني حفاظت آثار باستاني و به دست تواناي معمار شهير و فقيد آذربايجان، استاد رضا معماران جامه عمل پوشيد. اينک کار محوطه سازي و بازيافت نقش و نگار کتيبه هاي داخل مسجد در دست اجرا است[1] .
[1] اداره کل ميراث فرهنگي آذربايجان شرقي، منصور اغنمي.
مسجد سنگي ترک (بخش کندوان ميانه)
مسجد سنگي (داش مسجد) از آثار مهم و تاريخي آذربايجان به شمار ميآيد. تمامي مسجد با دقت و ظرافت از سنگ تراش داده شده و کنده کاري ها و کتيبه هايي دارد که تاريخ تعمير را ميرساند. اين مسجد بارها مورد مرمّت و تعمير قرار گرفته است. يکي از ستون هايش بر اثر زلزله يا عوامل ديگر شکست پيدا کرده بوده که مجدداً بنا گرديده است. اخيراً براي جلوگيري از رطوبتي که در پاي ديوارهاي ساختمان مسجد بوده و بنا را مورد تهديد قرار ميداد در اطراف ديوارها اقدام به کانال کشي نموده تا از پيشرفت رطوبت جلوگيري شود.
بر در و ديوار سنگي اين مسجد دو تاريخ مشاهده ميشود يکي سال 1016 هجري قمري دوران شاه عباس صفوي و ديگري سال 1282 هجري قمري دوران ناصرالدين شاه قاجار که به زبان هاي فارسي و عربي نوشته شده است.
کتيبهاي که در سنگهاي وسط دو پنجره قرار داده شده بيانگر تاريخ تعمير مسجد است و در روي آن عبارت عربي (سنه الف و ستة عشراً 1016) نوشته شده است. محراب مسجد سنگي يک پارچه تراشيده شده و داراي کنده کاريهاي بسيار جالب و زيبا است.
ساختمان مسجد در دو مرحله بنا شده يکي قسمت اصلي ساختمان که از سنگ بنا شده در مرحله دوم، شبستان مسجد با آجر بر روي سنگ هاي قسمت اول ساختمان بنا شده و داخل مسجد نيز از دو قسمت تشکيل شده که قسمت وسيع و مهم آن محل اجتماع مردم است و قسمت دوم کوچک تر از خود مسجد است و داراي محراب بسيار زيبايي است که اطراف آن کنده کاري هاي جالبي شده است.
به گفته راهنماي مسجد و اهالي، قسمت دوم مسجد احتمالاً محل اجتماع صوفيان و عارفان بوده و به «صوفي لر يري» معروف است يعني محل اجتماع صوفي ها.
در حال حاضر دسته هاي عزاداري در اين قسمت مسجد تعويض لباس کرده سياه پوش ميشوند و در قسمت اول مسجد که محل اجتماع عموم است عزاداري مينمايند.
در قسمت جنوب غربي مسجد، مقبرهاي است که به اعتقاد اهالي، قبر باني يا معمار مسجد ميباشد[1] .
[1] سيد رحيم طاهري؛ جغرافياي شهرستان ميانه، ص 190 چاپ سپيد، 1364.
بقعه امام زاده اسماعيل و مسجد جامع ميانه
بقعه امام زاده اسماعيل که به نام مقبره کمال الدين شهرت دارد، در جنوب مسجد جامع ميانه واقع و متصل به آن ميباشد. ديوارهاي اين بنا با آجر ساخته شده و گنبد بزرگي دارد که سطح خارجي آن با کاشي هاي فيروزهاي رنگ پوشيده شده است.
وسعت داخلي بقعه در حدودسي متر مربع و ارتفاع آن تا پاي گنبد چهار و نيممتر و بلندي خود گنبد تقريباً شش متر است. در قسمت ديوار شمال بقعه دري به مسجد جامع باز ميشود که بالاي آن گنبد کتيبه سنگي موجود و عبارت زير روي آن کنده کاري شده است: «الله، محمّد، علي، هذه روضه ي سيد الشّهداء کمال الدّين ابن سيّد محمّد بن امام جعفر صادق عليه السلام در تاريخ سنة 923 ظهور شد ساعي و باني را فاتحه خوانيد».
از بقعهاي که مشخصات آن ذکر شد فعلاً اثري باقي نمانده و تجديد بنا شده است تمامي ساختمان بقعه نو سازي شده و اطراف آن رواق ها و حجرهها با کيفيت عالي و کاشي کاري هاي زيبا با دو مناره و يک گنبد کوچک نيز احداث گرديده است.
مناره اصلي و قديمي که در صحن بقعه با آجر بنا شده و از نظر استحکام و زيبايي قابل توجه ميباشد به ارتفاع 13 متر و تاريخ ساخت آن در روي کتيبهاي که به صورت شعر روي سنگي نوشته شده ودر پاي مناره نصب شده است. (مشهدي بايرامعلي ابن عوض، سنه 1258 هجري قمري)
اين مناره داراي دو کتيبه سنگي است يکي در بالاي در که در راه پله داخل مناره قرار دارد وکتيبه ديگر ي که نماي آن از داخل صحن معلوم نيست و بايد از سمت کوچه آن را مشاهده کرد که البته با نوسازي اخير قسمتي از کتيبه به روشني قابل مشاهده نيست[1] .
[1] سيد رحيم طاهري، جغرافياي شهرستان ميانه، ص 190 چاپ سپيد، 1364.