■ نماز و بسيج
بسم الله الرحمن الرحیم
تهیه کننده: مرکز تخصصی نماز
بسيجي کيست؟
در کوير خشک و سوزان جاهليت قرن بيستم، در شب سياه ظلم نوين جهاني، در سينه امواج و طوفان جنايات بشري، و در برابر زوزه هاي گرگان و گردباد عصيان، خورشيدي درخشيد و اشعه ي پر فروغش همه جا تابيد و معنويت ديگر بار حيات مجدد يافت و مژده فتح انسانيت سر داده شد.
شب تاريک و بيم موج و گردابي چنين حائل
کجا دانند حال ما سبکبالان ساحلها
آري خورشيد ايمان امام، نور آسمانها را بر زمين تاباند و پرتو اين خورشيد انسانهائي بودند با مشخصه هاي بارز ايمان و عشق به خداوند، اراده و تصميم آگاهانه، و ايثار و شهادت، از هر قطره خونشان مشعلي برافروختند فرا راه بشريت گمراه قرن حاضر، اينها را بسيجي لقب دادند.
در هر زمان جلوه خاصي داشته اند روزگاري شعاع وجود رسول الله بودند و خداوند توجه حبيب خود را به سوي آنها معطوف ميفرمايد و آنها را در رديف امدادهاي خود قلمداد ميکند.«هو الذي ايدک بنصره و بالمومنين»[1] .
«(اي رسول ما) خداوند کسي است که تو را با امدادهاي خود و با مؤمنين ياري کرد» و در چند آيه بعد با تأکيد بيشتر و قاطعيت اعلام ميکند:
«يا ايها النبي حسبک الله و من اتبعک من المؤمنين»[2] .
(اي پيامبر بس است براي تو خدا و مؤمنيني که از تو پيروي ميکنند.)
براي دفاع از حق و حقيقت و نجات بشريت فقط دو پشتيبان داري و بس، اول خداوند دوم انسانهاي خداباور و پيرو رسول فقط اينها هستند که نقش وجودي مثبت در تاريخ انسانيت داشته و دارند اينها که در صحنه هاي خطر و خون و شهادت براي دفاع از ارزشها ايستادند و آماده فداکارياند.
عمار بسيج که خود را يک بسيجي ميدانست و به آن ميباليد آنها را چنين معرفي مينمايد:
.... حقيقتاً اگر بخواهيم مصداق کاملي از ايثار و خلوص و فداکاري و عشق به ذات مقدس حق تعالي و اسلام را ارائه بدهيم چه کسي سزاوارتر از بسيج و بسيجيان خواهند بود....
بسيج ميقات پا برهنگان و معراج انديشه پاک اسلامي است که تربيت يافتگان آن نام و نشان در گمنامي و بينشاني گرفته اند، بسيج لشکر مخلص خداست...
[1] سوره انفال آيات 62 و 64.
[2] سوره انفال آيات 62 و 64.
رابطه بسيجي با نماز
با اين معرفي ها رابطه بسيجي با نماز روشن ميشود هر رابطه اي بين ايمان و نماز هست بين بسيجي و نماز هم هست چون ملاک و مشخصه بسيجي ايمان است پس ميتوان گفت مرز بين بسيجي و غير بسيجي نماز ايثارگرانه و شهادت طلب است چون رسول گرامي اسلام ميفرمايد.
«بين الايمان و الکفر ترک الصلوة»
مرز بين ايمان و کفر ترک نماز است
امام صادق (ع) ميفرمايند: «لکل شييء وجه و وجه دينکم الصلاة»
هر چيزي چهره اي دارد و چهره دين شما نماز است.
بنابراين بسيجي يعني انسان نمازي فداکار، همان نمازي که علامت ايمان است و ايمان مشخصه بسيجي و بدون ايمان بسيج مفهومي ندارد.
مساجد خانه اصلي بسيجيان است و محراب «محل جنگ» را در مساجد قرار دادند تا اعلام کنند که مسجد و نماز با بسيج و جهاد و مبارزه همواره همراه بوده و هست و از آن بالاتر فقط بسيجيان هستند که مساجد را حفظ ميکنند و تعمير و توليت مساجد را خداوند فقط از اين گروه سزاوار ميبيند و ميپذيرد در اين رابطه به آيات سوره مبارکه حج توجه کنيم:
فقط بسيجيان مساجد را حفظ ميکنند
قرآن کريم در سوره مبارکه حج آيات (39 - 41) ميفرمايد:
«اذن للذين يقاتلون بانهم ظلموا و ان الله علي نصرهم لقدير»
«به کسانيکه مورد تهاجم قرار گرفته اند اجازه جهاد و دفاع داده شد چون مورد ظلم قرار گرفته اند و خداوند بر ياري آنها تواناست»
«الذين اخرجوا من ديارهم بغير حق الا ان يقولوا ربنا الله و لولا دفع الله الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع و بيع و صلوات و مساجد يذکر فيها اسم الله کثيراً و لينصرن الله من ينصره ان الله لقوي عزيز»
«کسانيکه از شهرهاي خود به ناحق رانده شده اند و «هيچ جرمي ندارند» مگر آنکه ميگويند پروردگار ما الله است و اگر نبود که خدا بعضي از مردم را به واسطه بعضي ديگر دفع ميکرد هر آينه صومعه ها و معابد يهود و نصاري و مساجد خراب ميشد مساجدي که در آنها نام خدا بسيار ياد ميشود و خداوند حتماً ياري ميکند کساني را که او را ياري کنند خداوند قوي و عزيز است»
اين آيه در دنباله آيه قبل، کساني را که اذن جهاد و مبارزه يافته اند معرفي ميفرمايد و مورد ظلم را بيان ميکنند و سپس يک حقيقت مهم را يادآوري ميشود که اگر اين دفاع و مدافعين و رزمندگان نبودند مساجد ويران و خراب ميشد يعني مراکز ذکر خداوند در پرتو دفاع و حضور آنها محفوظ مانده است و در پايان آيه به امدادهاي الهي و قدرت و عزت خداوندي در حمايت رزمندگان اشاره شده است بنابراين همه ذاکرين خداوند و اهل مساجد و مراکز الهي و معنوي و روحاني و عرفاني و.... بايد بدانند که وام دار مؤمنين خدا باوري هستند که در صف جهاد و دفاع ايستاده اند اين حقيقتي است که از کلام خداوند به خوبي استفاده ميشود.
از سوي ديگر بسيجيان رزمنده بايد بدانند مهمترين هدف آنها دفاع و حفاظت از پايگاهاي خدائي يعني مساجد است که به تبع آنها ياد خداوند همواره زنده ميماند و سعادت انسانها تأمين ميگردد و اين افتخار مربوط به کساني است که در دل هواي ياري خدا را دارند خدائي که خود قوي و عزيز است و نياز به ياري ندارد ولي آنها دين خدا و مکتب حياتبخش الهي را ياري ميکنند به اميد جلب رضاي معشوق و رسيدن به لقاي او تلاش مينمايند نکته ديگر آيه اين است که اين حضور در صحنه دفاع و حفظ مراکز الهي فقط در اين زمان نيست بلکه در اديان گذشته نيز صومعه هاي پيروان حضرت عيسي روح الله و معابد صائبين و صلوات يهود همه در پرتو اين دلاوريها و جهادها محفوظ مانده است.
دنباله آيات به اين صورت زيبا اقامه نماز و ايتاء زکوة و امر به معروف و نهي از منکر همه را جزو صفات اين بسيجيان ذکر ميشود.
«الذين ان مکناهم فيالارض اقاموا الصلوة و اتوا الزکوة و امروابالمعروف و نهوا عن المنکر ولله عاقبة الامور»
(اين کسانيکه اذن جهاد يافته اند و مظلوم واقع شده اند و از خانه هاي خود رانده شده اند و مورد نصرت خداوند قوي و عزيز قرار گرفته چون در انديشه ياري دين خدا هستند) اينها کساني هستند که اگر پيروز شوند و قدرت و مکنت پيدا کنند براي اقامه نماز و ايتاء زکوة و امربه معروف و نهي از منکر قيام ميکنند و پايان همه کارها براي خداوند است.
خلاصه مطالب آيات فوق
1- حفظ مساجد و کليه اماکن مقدسه که پايگاههاي فضائل هستند به وسيله دفاع و مبارزه يک گروه از انسانهاي مؤمن ميباشد که اگر اينها نبودند آن مراکز به وسيله دشمنان انسانيت و اسلام منهدم ميشد.
2- اين انسانهاي مؤمن همان مردان قتال و مبارزه در راه خدا هستند که نيت آنها ياري دين است البته عالمان و متقين و صاحبان فضائل هر کدام امتياز و ويژگي و جايگاه خاصي دارند ولي رزمندگان بسيجي افتخار حفظ مساجد را دارند.
3- اين بسيجيان خدا جو هر گاه قدرت پيدا کنند دچار غرور و دنيا طلبي و غنيمت خواهي نميشوند به فکر استفاده هاي شخصي و جاه طلبي نيستند بلکه همان اهداف مقدسي که در دفاع داشتند در سطح جامعه در زمان صلح هم دنبال ميکنند هدف آنها اقامه نماز به عنوان رابطه انسان با خدا و براي خدا و ايتاء زکوة به عنوان رابطه انسان با انسانهاي ديگر براي رضاي خدا و امر به معروف و نهي از منکر به عنوان حاکميت هميشگي دين و فضائل الهي و مبارزه دائمي و هميشگي با ضد ارزشها و منکرات ميباشد.
ولله عاقبة الامور - فرجام همه کارها از آن خداوند است
کوتاه سخن آنکه: آيه کريمه «الذين ان مکنا» هم تا آخر مطلق نيست و شامل عموم مسلمين و مؤمنين نيست بلکه مخصوص کساني است که اهل نبردند و آماده دفاع.
تعمير مساجد مخصوص بسيجيان است
قرآن کريم ميفرمايد: «يا بني آدم خذوا زينتکم عند کل مسجد»[1] .
اي فرزندان آدم در هر مسجدي زينت هاي خود را برداريد
در روايات متعدد تأکيد شده که هر کس به مسجد ميرود با وضع مرتب و منظم آراسته باشد و مساجد نيز زيبا و تميز باشند بديهي است که اين مطلب با تجملات و تشريفات زائد که از آنها نهي شده فرق دارد.
مسجد و مسجديان بايد تميز و آراسته باشند بنابراين دست اندرکاران مساجد بايد توجه خاص و ويژه اي به تعمير و نظافت آنها بکنند در عين سادگي و بي تجملي، اين وظيفه عموم مؤمنين هم هست لکن خداوند از اينکه عده اي با مقاصد غير خدائي بخواهند در اين کار وارد شوند نهي ميفرمايد و تعمير مساجد را منحصراً وظيفه و افتخار بسيجيان معرفي ميکنند.
«ما کان للمشرکين ان يعمروا مساجد الله شاهدين علي انفسهم بالکفر اولئک حبطت اعمالهم و في النارهم خالدون»[2] .
مشرکان حق ندارند مساجد خدا را تعمير نمايند در حاليکه به کفر خود آگاه هستند آنها اعمالشان باطل و در آتش جهنم هميشگي خواهند بود.
«انما يعمر مساجدالله من آمن بالله و اليوم الاخر و اقام الصلوة و اتي الزکوة و لم يخش الاالله فعسي اولئک ان يکونوا من المتهدين»[3] .
مساجد خدا را فقط کساني آباد ميکنند که ايمان به خدا و روز جزا داشته و نماز را اقامه و زکوة مي دهند و جز از خدا از کسي نميترسند اين گروه اميد است از هدايت يافتگان باشند.
ويژه گيهاي مذکور در آيه تمام خصوصيات بسيجي است.
آيه اول از اينکه مشرکان به تعمير خانه خداوند بپردازند شديداً نهي شده آيه دوم عمران مساجد را مخصوص انسانهاي پاک و با ايمان قرارداده و براي آنها پنج شرط تعيين کرده:
1- ايمان به خداوند
2- ايمان به روز قيامت
3- اقامه نماز
4- اداء زکوة
5- نترسيدن جز از خدا
افرادي هستند که مسجد ميسازند يا تعمير ميکنند لکن براي مطرح کردن خود و يا حب جاه و شهرت و.... اينها شرک است و بايد دامن مساجد از اين چنين متولياني پاک شود. عمران مسجد بايد در دست کسي باشد که عقيده به خدا و قيامت داشته باشد و عملاً اقامه نماز اداء زکوة و نترسيدن از غير خدا را نشان بدهد.
راستي چه کساني در صحنه انقلاب اسلامي اين خصوصيات را داشتند و بدون ادعا در ميدان عمل نشان دادند، چه کساني بودند که جز از خدا نميترسيدند؟ آنروزهاي سخت که همه جا آتش و خون و شهادت بود و بسياري در پناهگاه هاي امن آسوده خاطر و بي خيال و راحت نظاره گر بودند چه کسي نشان داد که «لم يخش الاالله» همان کس بايد امروز مسئول و متولي عمران مسجد باشد. آيه سوم در ادامه ميفرمايد:
«اجعلتم سقاية الحاج و عمارة المسجد الحرام کمن امن بالله و اليوم الاخر و جاهد في سبيل الله لايستوون عندالله»
آيا آب دادن به حجاج و تعمير مسجد الحرام را همانند کسي که با ايمان به خدا و روز قيامت در راه خدا جهاد کرده قرار داديد اينها در نزد خدا مساوي نيستند. افرادي خيال نکنند با انجام خدمات اجتماعي و عام المنفعه موقعيت خاصي دارند که همرديف و همسنگ جهادگران بسيجي هستند نه خداوند با عبارات گوناگون عدم تساوي اينها و امتياز مهم رزمندگان راه خداوند را بيان ميکند کوتاه سخن آنکه بايد جان برکفان راه خدا و رزمندگان مؤمن بسيجي در بين مسلمانها جايگاه ويژه داشته باشند نه از لحاظ مادي و امکانات رفاهي بلکه از نظر اداره و تعمير مساجد و توليت آنها که امري مهم و قابل توجه است.
[1] اعراف آيه 31.
[2] توبه آيات 19 - 17.
[3] توبه آيات 19 - 17.
نقش بسيج در جذب جوانها به نماز و مسجد
هر قشر سني از انسانها داراي روحيات و حالات خاصي هستند که امروزه بسيار مورد توجه دانشمندان ميباشد، و هر روحيه اي شيوه تربيتي خاصي دارد، روحيات مختلف از نظر تربيتي يکسان نيستند مثلاً کودکان حالات خاصي دارند و براي تربيت آنها زبان خاصي لازم است.
«من کان له صبي فليتصاب»
چونکه با کودک سرو کارت فتاد
پس زبان کودکي بايد گشاد
بر اساس اين مطلب مسلم، موفقترين گروهي که ميتوانند نسل نو و جوان را با مسجد و نماز آشنا کنند بسيجيان هستند که بيشتر آنها جوانان با ايمان و اعتقاد ميباشند.
پدران و مادران و افراد مسن با توجه به گرفتاريها و خصوصيتهاي خاص سني طرفين، در جذب جوانها کمتر موفق ميشوند و نميتوانند آن تاثير مطلوب را داشته باشند ولي بسيج اين توان و جاذبه را دارد مشروط به آنکه بزرگترها و ريش سفيدها و امام جماعت، ميدان کار را براي آنها باز بگذارند و اين مطلب با تجربه نيز ثابت شده خانواده هايي که اصلاً مذهبي نبوده و وضع مناسبي نداشته اند فرزندان آنها مجذوب بسيج و مسجد و نماز شده اند، بنابراين مسئولين دلسوز بايد از اين توان و قدرت مردمي براي اصلاح وضع جوانان بهره برداري لازم را بنمايند که مع الاسف کمترين استفاده ميشود.
بسيج و اذان عمومي
حضور گسترده بسيج در همه جاي مملکت اسلامي هر گونه اقدام همه جانبه و گسترده را براي آنها آسان ميسازد به عنوان مثال براي پخش اذان در سراسر کشور بسيجيان ميتوانند با يک هماهنگي و اقدام تمام مملکت را در موقع اذان با صداي تکبير خداوند به حرکت درآورند. در تمامي ادارات و وزارتخانه ها، دانشگاهها و مدارس، محلات و مساجد، کارخانجات و... و اين حرکت عمومي و فراگير نقش عظيمي در گسترش فرهنگ نماز و ايجاد جو معنوي در جامعه و مايوس نمودن دشمنان اسلامي دارد.
طبيعي است که پيرو اذان عمومي اقامه نماز عمومي نيز ميتواند در دستور کار عمومي بسيجيان قرار گيرد.
تفکر بسيجي چيست؟
خلاصه کلام: اگر بر کشوري نداي دلنشين تفکر بسيجي طنين اندازد، چشم طمع دشمنان و جهانخواران از آن دور خواهد گرديد والا هر لحظه بايد منتظر حادثه باشيم. (امام خميني ره)
اصول و مباني تفکر بسيجي
اصول و مباني تفکر بسيجي که منشاء اعمال و رفتار او ميشود به صورت زير فهرستبندي ميشود:
1- ايمان و عشق به خداوند متعال:
الف) داشتن هدف در زندگي
ب) شناخت و عشق خداوند و ارزشهاي متعالي
ج) تبعيت و پيروي آگاهانه و عاشقانه از اولياء خدا (خط ولايت)
2- خلوص و اراده الهي:
الف) ايثار در راه خداوند و (شهادت طلبي)
ب) کار عاشقانه و شجاعت
ج) تلاش بيش از حد وظيفه (فداکاري)
د) بيتوقعي و بدون انتظار و چشم داشت اجر و سپاس
ه) خسته نشدن و صبر و استقامت
3- سادگي و پرهيز از تجملات و تشريفات
4- کار انقلابي و تهاجمي و جهتدار