■ اذان و شرایط موذن
اذان و اقامه
اذان، فرياد بيداري، صلاي رحمت و ترانه ي عبوديت و عشق مخلوق به خالق است. نغمهي جانبخش اذان بلال، آرامش و صفا را بر قلب ملکوتي پيامبر والهان و وارستگان حاکم ميساخت. چه زيبا است اين سرود مسجع آزادي و ايمان، که خالق مطلق را ميستايد و سرگشتگان را به سراي امن او ميخواند. با نام «الله» آغاز و با نام او ختم ميگردد. نخستين آواي آشناي نوزادان و مونس تنهايي آدميان. [1] هشداري به تمام جهانيان، که خدا از هر شاغلي برتر و از هر وصفي فراتر است رو به سوي او آريد که او بزرگتر است و جز او کسي شايستهي توجه نيست. همو که سفيرانش را در هيأت پيامبران به سويتان فرستاد، تا راهنماتان باشند، همو که اينک هنگام نماز شما را به خود فراميخواند. ميخواند تا رستگار کند. ميخواند، تا برترين پاداشها را در برابر بهترين اعمال به شما ارزاني دارد. به راستي، برتر و فراتر از او کيست؟ و نهاد انسان واله و حيران را پاسخگويي جز او کيست؟
فقيه عارف، آيتالله مرحوم ميرزا جواد ملکي تبريزي رحمة الله عليه ميگويد:
«آن گاه که «الله اکبر» را شنيدي، قلب را متوجه عظمت و بزرگواري ذات اقدس حق نما و دنيا و آنچه را در آن است، کوچک شمار، تا در تکبيرت دروغگو نباشي و هر گاه «لا اله الا الله» را شنيدي، هر معبودي غير از او را از لوح دل محو کن.» [2] .
[1] سفارش شده در صحرا براي ايمني از گزند حيوانات اذان گفته شود. (عروة الوثقي، کتاب الصلوه).
[2] اسرار الصلوة / 292.
ثواب مؤذن
آري، هيچ شعاري شکنندهتر از نغمهي توحيدي اذان نيست و هيچ شعوري سازندهتر از تبيين موضع فکري و سياسي بر فراز تريبونهاي سنتي، تصور نميگردد. پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمود:
«يغفر للمؤذن مد صوته و بصره و يصدقه کل رطب و يابس و له من کل من يصلي باذانه حسنة؛ [1] بخشيده ميشود براي مؤذن به مقداري که صدايش برسد و چشمش کار کند و هر تر و خشکي او را تصديق ميکنند و براي او در برابر هر کسي که با اذان او به نماز ميايستد حسنهاي منظور ميگردد.»
در حديثي نبوي ميخوانيم:
«گوشت و خون اذان گويان بر آتش حرام است و هر مؤذني، هفت سال با نيت خالص، اذان سر دهد، از آتش دوزخ برهد.» [2] .
حضرتش در گهر گفتاري ديگر، سرافرازترين کسان را، روز قيامت، مؤذنان، برميشمارد [3] و در روايت ديگر ميفرمايد:
«پس از انبيا و شهيدان، مؤذنان وارد بهشت ميشوند و هيچ عملي برتر از اذان نيست، مگر جهاد در راه خدا». [4].
[1] بحارالانوار، ج 84، ص 104.
[2] کنز العمال، ج 8، ص 338.
[3] بحارالانوار، ج 84، ص 106.
[4] کنز العمال، ج 8، ص 343.
شرايط مؤذن و کيفيت اذان
مؤذن بايد داراي صفات و ويژگيهايي خاص باشد. اميرمؤمنان عليهالسلام فرمود: «مؤذن بايد فصيحترين افراد باشد» [1] پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم شخصا مؤذن خود را انتخاب کردند و همانند يک سمت رسمي، براي ساير مساجد مهم مثل مسجد قبا، مؤذن منصوب ميفرمودند و معمولا کساني را بر اين مقام ميگماشتند، که صدايي زيبا و رسا داشتند. [2] حضرتش چندان در شأن مؤذن و ثواب اذان، سخن گفت و بر آنان دعا فرمود، که يکي از يارانش چنين لب به سخن گشود: يا رسولالله! خوف اين هست که افراد، در آينده به خاطر سبقت در اذان و احراز سمت مؤذني با يکديگر بستيزند! حضرت فرمود: خير (متأسفانه) در آينده اين سمت به طبقات پايين و ضعفاء جامعه سپرده ميشود. [3] .
استاد مطهري رحمة الله عليه در اين باره، خاطرهاي نقل ميکند:
«در يکي از مجالس پيرمردي را ديدم، که از مردم ميخواست صلوات بفرستند نميدانم بيچاره مفلوج بود؛ زبان نداشت، چه طور بود که يک کلمه که ميخواست بگويد، خودش هم تکان ميخورد، با يک وضع مسخره و خندهآور. پيش خود گفتم سبحان الله! فرد ديگري نيست تا شعار صلوات بدهد؟ آيا بايد بد صداترين افراد را در اين موارد انتخاب بکنيم؟
سعدي داستاني ذکر ميکند و ميگويد:
مؤذني بد صدا، با صدايي بلند، اذان ميگفت: روزي، يک يهودي برايش هديهاي آورد و گفت: آيا اين هديهي ناقابل را قبول ميکني؟ مؤذن پرسيد: چرا؟ يهودي گفت: براي خدمت بزرگي که به من کردي! مرد اذانگو، ديگر بار پرسيد: چه خدمتي؟ من که خدمتي به شما نکردهام! هديه آورنده پاسخ داد: من دختري دارم که مدتي است به اسلام متمايل شده، اما از وقتي که تو اذان ميگويي و «الله اکبر» را از تو ميشنود، ديگر از مسلماني بيزار شده، حال اين هديه را آوردهام براي خدمتي که به من کردي و نگذاشتي دخترم مسلمان بشود. [4] .
استاد مطهري، خوش صدا بودن مؤذن را، مهم برميشمارد و چنين مينگارد:
«در فقه اسلامي آمده: مستحب است مؤذن خوش صدا باشد؛ زيرا طبع آدمي وقتي اذان را از يک خوش صدا ميشنود، جملههاي آن، جور ديگري بر قلبش اثر ميگذارد. همين طور است قرآن خواندن و تبليغ کردن؛ که اگر با لحن خوش باشد، بهتر بر شنونده اثر ميگذارد.» [5] .
مؤذن پيامبر، «بلال حبشي» برخلاف پوست تيرهاش داراي نورانيت دروني، فضيلتهاي اخلاقي و سوابق انقلابي همچون: حضور در جبهههاي نبرد بدر، احد و احزاب بود و تا پايان عمر آن بزرگوار در همين سمت حضور داشت. او دستها را بر گوش ميگذاشت و به جوانب گوناگون روي ميکرد، [6] ولي در بيشتر حالات، هنگام اذان، روي بر قبله داشت.
[1] اسرار الصلاه / 292.
[2] کنزل العمال، ج 8، ص 341.
[3] همان / 34.
[4] حماسه حسيني، ج 1، ص 221.
[5] حکايتها و هدايتها / 178.
[6] کنزالعمال، ج 8، ص 244.