■ نقش نماز در اصلاحات فرهنگی،سیاسی و اجتماعی1
مناجات و گفت و گو با آفريدگار، گنج جاويداني است که هيچ وقت به پايان نميرسد و انسان از داشتن آن هيچ زمان ملول نميشود. نماز و نيايش به درگاه دوست، هديهاي آسماني از جانب او است که ما را با حقايق معنوي و اسرار روحاني پيوند ميدهد. راز و نياز و درد دل کردن با سلطان مقتدر کائنات، جاده صافي است که ما را به وادي رستگاري ميرساند.
متن بالا، فرازي از مقدمه کتاب خانم پارسا است که در اول کتاب آورده شده است.
کتاب «نقش نماز در اصلاحات اجتماعي، فرهنگي و سياسي» داراي سه فصل است که هر يک از فصلها داراي بخشهاي مختلفي است. بعد از طرح مسأله در فصل اول،اصلاحات به دو بخشتقسيم ميشود.در بخش اول، نماز در اجتماع و آثار اجتماعي نماز و عبادت و ايجاد نشاط معنوي در انسان آورده شده است.
در بخش دوم، نماز در اصلاحات اجتماعي، از طريق گسترش عدالت اجتماعي و کاهش جرائم و مفاسد اجتماعي مطرح ميشود.
در فصل دوم که داراي دو بخش است، در بخش اول، فرهنگ و عبادت برخي ارزشهاي اين دو فرهنگ اسلامي بررسي ميشود. و در بخش دوم آن نماز در اصلاحات فرهنگي از طريق نماز و مقابله با تهاجم فرهنگي و دست يافتن به آرامش روحي مورد بررسي قرار ميگيرد.
در فصل سوم- که آن نيز داراي دو بخش است- رابطه ي دين و سياست و نماز در روحيه ي خدمتگزاري مطرح ميشود.
اينک بخشهايي از نوشتههاي اين کتاب را با هم مرور ميکنيم که درباره ي نقش نماز در اصلاحات فرهنگي است و از فصل دوم انتخاب شده است.
فرهنگ نماز و شناخت صحيح از دين
نداشتن درک صحيح مسلمانان از فرمانهاي ديني و احکام شريعت، يکي از عوامل مهم سلطهپذيري ممالک اسلامي محسوب ميشود. اگر همه ي ملتهاي مسلمان آگاه شوند که قرآن مجيد با تأکيد فراوان، هر گونه سلطه ي سياسي، اقتصادي و فرهنگي بيگانگان را بر مسلمانان نفي و منع کرده، به هيچ وجه سلطه کفار را نميپذيرند.
بايد مسلمانان را نسبت به تکاليف و احکام دين آشنا و مقيد ساخت و به شيوههاي مختلف علمي و تبليغي، ملتها را آگاه کرد که بر ضد رژيمهاي حاکم که مانع اجراي احکام اسلامي هستند، به پا خيزند. همان طور که ملت شريف ايران اين کار را کرد و پيروز شد. در غير اين صورت، با غفلت مسلمانان از وظايف خود، نه تنها عزت و استقلال آنها کسب نخواهد شد، بلکهميزان سلطه ي بيگانگان در ممالک اسلامي نيز گسترش بيشتري خواهد يافت.[1]
همان طور که بر نقش بازدارنده ي نماز در آيات قرآن و روايات معصومين عليهم السلام تصريح شده، اين موضوع در بيانات امام (ره) نيز جايگاه ويژهاي دارد. امام ضمن احياي فريضه ي نماز، آن را يکي از مهمترين ارکان فرهنگ اسلامي، براي وصول به مقاصد الهي ميداند.
«پسرم همت کن و از هواهاي نفسانيه که حد و حصر ندارد، بکاه و از خداي متعال جل و اعلا استمداد کن که بيمدد او کسي به جايي نرسد و نماز، اين معراج عارفان و سفر عاشقان، راه وصول به اين مقصد است.»[2] .
لازم به يادآوري است که نماز بدون حضور قلب، نميتواند آن چنان که بايد و شايد از مفاسد جلوگيري کند و ارزش اصلي نماز و راه رسيدن به آثار آن، حضور قلب در نماز است.
[1] تهاجم فرهنگي / مرکز تحقيقات اسلامي سپاه / ص 34.
[2] صحيفه ي نور / ج 22 / ص 372.
تقويت بينش ديني
يقين به حقايق با عظمتي چون آفريدگار جهان، پيامبران الهي و رستاخيز، نوعي تعهد در انسان پديد ميآورد و ميزان مصونيت او را در برابر يورش فرهنگي بيگانگان افزايش ميدهد. به عبارت ديگر، تقويت باورهاي ديني و پيريزي بينشي درست در زمينه مذهب ميتواند چون سنگري نفوذناپذير مردم را در برابر بمباران فرهنگي دشمن محافظت کند و سودجويان غرب را ناکام و نااميد سازد.[1]
بيترديد، چنين ايماني جامعه را به جهتگيري صحيح رفتاري رهنمون ميشود و از کژروي و ناهنجاريها باز ميدارد. قرآن کريم در اين باره ميفرمايد:
«... يهديم ربهم بايمانهم...[2] .
«پروردگارشان به سبب ايمانشان هدايتشان ميکند.»
نگاهي به سرنوشت انديشمنداني که سالها در اروپا و آمريکا به کسب دانش و تخصص پرداخته و پايبندي خود را به اصول اعتقادي و مباني فکري اصيل خود همچنان حفظ کرده و پس از بازگشت به ميهن اسلامي نيز مردم را به پيروي از آن فرا خواندهاند، به خوبي روشنگر اين حقيقت است که ايمان درست و اعتقاد راسخ به اصول دين، انسان را در برابر امواج فساد مقاوم ميکند. بر اين اساس، دستگاههاي مذهبي چون حوزههاي ديني، رسالتي بزرگ را بر عهده دارند و بايد پرداختن به اصول دين و تقويت باورهاي مردم را بيش از پيش مورد توجه قرار دهند.
البته در کنار پرورش نهال ايمان و تقويت آن در دلهاي مردم، آگاه ساختن آنان به مسائل روز و آشکار ساختن هدف شوم دشمنان در يورش فرهنگي نيز ضروري است.
دشمن به تجربه دريافته است که ميتواند با زحمت کمتر، ابتدا از دروازه ي دلها و انديشهها و خواستههاي آدمي بگذرد و به درون افکار و انديشهها راه يابد و پس از آن به آساني آن چه را که ميخواهد در اختيار بگيرد، يعني فتح مغزها و انديشهها، فتح آرمانها و ايمانها و در يک کلام فتح فرهنگها. اگر چنين شود، آن گاه خود آدمها دروازه را از داخل به روي آنان باز خواهند کرد.[3] .
[1] تهاجم فرهنگي / مرکز تحقيقات اسلامي سپاه / ص 126.
[2] يونس / 6.
[3] اطلاعات / 2 / 10 / 70 / مقاله شماره 5، نويسنده: جلال رفيع / عنوان: بيهويتي و يتيمي فرهنگي.
نماز و مقابله با تهاجم فرهنگي
نظر به اين که جوامع، فرهنگ خاص خود را دارند، هنگام برخورد و مواجهه ي دو جامعه با يکديگر که بر اثر همسايگي، تجارت و ارتباطات ديگر پيش ميآيد، عناصري از يک فرهنگ توسط فرهنگ ديگر جذب و متقابلاً بر عناصري از فرهنگ ديگر اثر ميگذارد، چرا که هيچ ملتي از اين که معارفي را در تمامي زمينهها از جمله فرهنگ، از ملتهاي ديگر بياموزد، بينياز نيست.[1] .
اما گاهي يک جامعه به قصد سلطه و با هدف نابودي و ريشهکن کردن فرهنگ مليِ ديگر جوامع، به بنيانهاي فرهنگي آنها هجوم ميبرد و اين امر، با تبادل فرهنگي متفاوت است.
تهاجم فرهنگي حرکتي است مرموزانه، حساب شده، همراه با برنامهريزي دقيق که با استفاده از شيوهها و ابزار و امکانات متعدد و متنوع براي سست کردن باورها، دگرگوني ارزشها، انحراف انديشهها، تفسير و تبديل آداب و سنن و نابودي اصول اخلاقي حاکم بر يک جامعه انجام ميگيرد.[2] .
در مقابله با تهاجم فرهنگي دشمن، عنصر آگاهي و شناخت ميتواند مصونيت و مقاومت را در کساني که مورد تهاجم قرار گرفتهاند، پديد آورد، به طوري که با احياي فرهنگ نماز و نيايش ميتوان جامعه را به سوي شناخت و آگاهي ديني سوق داد و به پرورش نسلي انقلابي، متعهد و مسلمان پرداخت. به طور کلي ميتوان تأثير نماز را در مقابله با تهاجم فرهنگي به صورت زير نشان داد:
الف - دست يافتن به آرامش روحي
ب - خودباوري
ج - نفي فرهنگ بيگانه
اينک به بررسي هر يک از موارد بالا ميپردازيم:
[1] عقيدتي سياسي فرماندهي کل قوا / ستيز با تهاجم فرهنگي / ص 25.
[2] همان / ص 24.
دست يافتن به آرامش روحي
انسان هر چه به خداي متعال و مطلق نزديکتر شود، از نيازها و عطش دروني او کاسته ميگردد تا آن جا که وقتي از شربت گواراي وصل او نوشيد و سيراب شد، خداگونه احساس بينيازي ميکند و به آرامش مطلق ميرسد و هر چه به خداهاي دروغين يعني هواي نفساني خويش نزديکتر ميگردد، نيازها و عطش دروني او فزايندهتر ميشود تا هلاک شود.[1]
از آن جا که انسان داراي روحي الهي است، از اين رو جز با انس به حضرت حق و ملکوتيان آرامش پيدا نخواهد کرد. زندگي بدون ياد خدا، چيزي جز اضطراب و وحشت و احساس بيپناهي نخواهد بود. با ياد آن معبود بيهمتاست که دلها آرام ميگيرد. کمبود انسان معاصر و به اصطلاح متمدن، نه علم و تخصص، بلکه دل آرام است و نماز و نيايش بهترين و عاليترين وسيله ي استعانت و کمکخواهي از پيشگاه خداوند رحمان و رحيم است.[2]
امروزه علم تأييد کرده که مسائل معنوي و الهي تنها چيزي است که ميتواند انسان را به ساحل شادکامي و آسايش بکشاند و او را از غرقاب ناراحتيها و گرفتاريها نجات دهد. در نتيجه، نماز به طور اخص و دين و مذهب به طور اعم در ايجاد آرامش روحي و اطمينان در انسان نقش مؤثري را ايفا ميکنند.
[1] شناخت خدا / محمدي ري شهري / ص 144.
[2] آرامش در پرتو نيايش / رحيم کارگر / ص 51.
خودباوري
يکي ديگر از تأثيرات نماز مقابله با تهاجم فرهنگي دشمن، خودباوري و احياي عزتنفس است. کسي که خود را عزيز ميداند، هيچگاه تسليم بيگانگان نميشود و در برابر آنان سر فرود نميآورد. انسان کريم النفس براي رسيدن به هدف خود از هر وسيلهاي بهره نميگيرد و هدف نيک را تنها با شيوههاي نيک پي ميگيرد.
نماز، سبب پرورش روحيه ي خودباوري و کرامت در انسان ميشود و او را در برابر انواع انحرافها و تهاجمهاي دشمن، مصون نگه ميدارد. چنين انساني، هرگز در برابر خواستهاي پست نفس خويش، تن به ذلت نميسپارد و خود را هرگز به فرمانبرداري شيطان و نفس تنزل نميدهد.[1] .
بنابراين لازم است با تقويت اين روحيه (خودباوري) و زدودن احساس خودکمبيني، مردم جامعه اسلامي را از تقليد کورکورانه از روشهاي زندگي بيگانگان بازداشت. در اين باره امام صادق عليه السلام ميفرمايد: «لا تلبسوا لباس اعدائي و لا تطعموا مطاعم اعدائي، و لا تسلکوا مسالک اعدائي، فتکونوا اعدائي کماهم اعدائي.»
«لباس دشمنان مرا نپوشيد و غذاي دشمنان مرا نخوريد و به شيوه ي دشمنان من رفتار نکنيد که شما هم همانند آنان جزء دشمنان من خواهيد شد.»
ملتها با عزتطلبي به استقلال و افتخار دست مييابند و انسانها با کرامت خواهي به يک زندگي شرافتمندانه نائل ميشوند، پس لازم است روحيه ي عزت نفس ترويج و تقويت شود تا زمينه ي پذيرش برنامههاي فرهنگي دشمن از بين برود.
[1] مرکز تحقيقات اسلامي نمايندگان ولي فقيه در سپاه / تهاجم فرهنگي / ص 130.
نفي فرهنگ بيگانه
از تأثيرات مهم و مؤثر نماز، تجلي فرهنگ عظيم اسلامي و تقويت ارزشهاي الهي در وجود انسان و نفي فرهنگ بيگانه است. بيشتر جمعيت کشور ما را جوانان تشکيل ميدهند و اين قشر اگر خوب تربيت شوند و باورهاي ديني در قلب پاک آنان پرورش يابد، هاديان جامعه خواهند شد.
شور و نشاط جوانان وقتي با فرهنگ پاک و پوياي اسلام عجين شد، آن گاه به بار خواهد نشست و همگان از ثمرات آن بهرهمند خواهند گرديد. دشمنان اسلام اين نکته را خوب ميدانند. از اين رو، باورهاي اسلامي در نوک پيکان يورش آنان است و ميکوشند از هر طريق اعتقادات مذهبي را در وجود جوانان سست و کمرنگ کنند، زيرا با وجود فرهنگ اسلامي جاي هيچ نفوذي براي فرهنگ بيگانه نيست.[1] .
رهبر معظم انقلاب اسلامي، حضرت آيتاللّه خامنهاي، از اين توطئه شوم اين چنين نقاب برميگيرند:
«يکي از راههاي تهاجم فرهنگي اين بود که سعي کنند جوانهاي مؤمن را از پايبنديهاي متعصبانه به ايمان- که همان چيزي است که يک تمدن را نگه ميدارد- منحرف کنند؛ مانند همان کاري که در قرنهاي گذشته در «اندلس» کردند، جوانها ريختند در عالمِ فساد، شهوتراني و ميگساري. اين کارها در حال حاضر دارد انجام ميگيرد.»[2] .
جوان با ايمان و اعتقاد آموخته است که تا ايمان به خداي قادر دارد، راهي براي نفوذ بيگانگان و رخنه در انقلاب اسلامي نيست.
[1] مرکز تحقيقات اسلامي نمايندگي ولي فقيه در سپاه / تهاجم فرهنگي / ص 101.
[2] روزنامه جمهوري اسلامي، 22 / 5 / 71.
نقش نماز در اصلاحات اجتماعي، فرهنگي و سياسي
- قاسم عليزاده
در يک عصر پاييزي، کتابي به دستم رسيد با عنوان «در باغ سبز». وقتي تورق کردم، ديدم چکيده آثار کساني است که در دومين مسابقه ي تأليف نماز شرکت کرده بودند. ورق زدم و در بالاي صفحهاي نام خود را يافتم، با چکيدهاي از آثار ارساليام خيلي شاد و مسرور شدم. همراه با اين کتاب، اطلاعيه ي چهارمين مسابقه ي تأليف کتاب نماز هم بود. شوق مفرطي در من ايجاد شد و دست به قلم بردم...
متن بالا، فرازي از مقدمه و هدف آقاي عليزاده از تأليف کتاب خود است.
کتاب از قسمتهاي مختلف تشکيل شده است. هر چند فاقد هر گونه فصلبندي و بخشبندي است، ولي نماز را از تسبيح موجودات شروع ميکند و به نقش آن در اصلاحات ميپردازد و به اين سؤال پاسخ ميدهد که چرا نماز نقش بازدارندهاي از گناه دارد. آن گاه به اقامه ي نماز در عدالت اجتماعي ميپردازد و پس از آن به موضوع نماز جمعه ميرسد.
در پايان نيز اشارهاي به نماز حُر با امام حسين عليه السلام و نماز ظهر عاشورا دارد.
عليزاده درباره ي آثار اجتماعي نماز اين چنين نوشته است:
علاوه بر آثار روحاني و ملکوتي که نماز در اخلاق و رفتار نمازگزار دارد، ابعاد و جنبههاي ديگري وجود دارد که مربوط ميشود به اجتماع انسانها، فرهنگها و تعاملهاي اجتماعي.
گويند «از کوزه همان برون تراود که در او است»، لذا اگر افراد بشري، درونشان به ملکوت اعلا متصل شود اجتماعشان نيز چنين خواهد بود. بنابراين، نمازي که در خانه و به دور از چشم ديگران خوانده ميشود نيز، در اصلاح جامعه تأثير دارد، که به مواردي اشاره ميشود:
نقش طهارت ظاهري و باطني
از مقدمات نماز يکي طهارت است و اين طهارت يا ظاهري است و يا باطني. طهارت ظاهري از شرايط صحت نماز است و طهارت باطني از شرايط مقبوليت نماز. البته منظور از آن طهارتي که در رسالههاي عمليه آمده است، همان طهارت ظاهري (بدن و لباس) است که در روايت نيز آمده. «لا صلوة الا بطهور»
اگر بدن و لباسمان در نماز پاک باشد، نمازمان از جهت فقهي صحيح است، اما اين که مورد قبول درگاه احديت واقع شود يا خير، مربوط ميشود به طهارت باطن. پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم ميفرمايد: «ان اللّه ينظر الي قلوبکم لا الي صورکم.»
«خداوند به دلهاي شما مينگرد، نه به صورتهايتان»
و در خطبه ي شعبانيه ميفرمايد: «فاسئلوا اللّه ربکم بنيات صادقه و قلوبٍ طاهره.»
با انگيزه و نيت صادقانه و دلي پاک و روحي وارسته از خدا مسئلت کنيد.
لذا اگر صفاي باطن و قلب طاهر داشتيم، مورد قبول هستيم و در اين حال است که خدا رحمت خويش را شامل حالمان ميکند.
اگر در خانه ي دلمان خباثات و صفات شيطاني و حيواني بود، جاي نزول رحمت نيست، چرا که وقتي ميخواهند در ظرفي خوردني و آشاميدني بريزند، اول نگاه ميکنند که ظرف تميز و بهداشتي باشد. حال اگر دلمان بهداشتي و با طهارت بود، جاي نزول رحمت است و نمازمان مورد قبول يگانه خواهد بود. حضرت فاطمه زهرا (س) ميفرمايد: «من اصعد الي اللّه خالص عبادته اهبط اللّه عزّ و جلّ اليه افضل مصلحته.»
کسي که عبادتهاي خالصانه ي خود را به سوي خدا فرستد، پروردگار بزرگ، برترين مصلحت او را به سويش فرو خواهد فرستاد.»
طهارت که از مقدمات نماز شد، نمازگزار مواظب حدث و خبث خواهد بود و بهداشت ظاهري خود را حفظ خواهد کرد و آن چه برخلاف موازين شرعي است از آن اجتناب خواهد کرد.
نمازگزار اگر بخواهد نمازش مورد قبول خداي متعال واقع شود، بايد درونش را از کثافات قلبي چون شهوت، غضب و حسد پاک کند. وقتي خباثات حيواني از خانه ي دل پاک شد و بتهاي درون شکست، انسان خالص خواهد شد و اگر در يک جامعه ي اسلامي فرد فرد افراد، مواظب نماز خود شدند، مفاسد و زد و خوردها و ناهنجاريها از جامعه رخت برميبندد و مدينه ي فاضلهاي که در خيالات و اوهام و نيز در اوراق کتابها از آن ياد ميکنند، تحقق عيني پيدا ميکند.
نماز، انسان را از فحشا و منکر باز ميدارد
در آيه ي 45 سوره ي عنکبوت آمده است:
«انالصلاة تنهي عن الفحشاء و المنکر.»
«همانا نماز، انسان را از فحشا و منکر باز ميدارد.»
نکته جالب و قابل توجهي که در اين آيه مبارکه وجود دارد، مربوط به کلمه ي فحشا و منکر است. منظور از فحشا و منکر چيست؟
در زير تفسير اين آيه، در تفسير نمونه اشاره شده است که فحشا همان گناهان بزرگ پنهاني است که مربوط به شهوت انسان است و منکر، گناهان بزرگ آشکار است و بر اثر غلبه ي قوه ي غضبيه صورت ميگيرد.
به بيان ديگر ميتوان گفت که فحشا معمولاً گناهان و معاصي فردي هر شخص را شامل ميشود، اما منکر، آن عصيان بزرگي است که در اجتماع مردم ريشه انداخته و مربوط به جميع افراد است و اين که فرمود از فحشا و منکر باز ميدارد، يعني نماز آن قدرت و کشش معنوي را دارد که بتواند جلوي رشد گناهان فردي و اجتماعي را بگيرد و سدي در برابر آنها باشد و حتي موجب از بين رفتن معاصي نيز بشود.
کسي که در جامعه، بهعنوان فرد نمازگزار و مسجدي شناخته شده، هميشه مواظب است که خلافي از وي سر نزند، چرا که مردم به ديده ي احترام به وي مينگرند و آن انتظاري که از او دارند از بينماز ندارند.
نهي از فحشا و منکر سلسله مراتب و درجات زيادي دارد و هر نمازي به نسبت رعايت شرايط، داراي بعضي از درجات است.[1] مثلاً از شرايط نماز اين است که آب، ظرف، فضا، مکان وضو و لباس نمازگزار غصبي نباشد و از حلال تأمين شده باشد و اگر از حرام و مال غصبي بود، به خاطر اين که اين خودش منکر است مطمئناً آثار معنوي را حبط خواهد کرد و وقتي نمازي اثر معنوي نداشت، از فحشا و منکر باز نخواهد داشت.
تأثير معنوي و بازدارندگي نماز از فحشا و منکر، در موقعيتهاي زندگي جلوه ميکند، چنان که در روايت آمده است که: جواني از انصار نماز را با پيامبر ادا ميکرد، اما با اين حال، آلوده ي گناهان زشتي بود. اين ماجرا را به پيغمبر عرضه داشتند، فرمود: «ان صلاته تنهاه يوما»
سرانجام نمازش او را از اين اعمال پاک ميکند.
حضور قلب در نماز خيلي مهم است. وقتي در نماز، ذهن ما در پي اشياي گمشده است و يا عملکردهاي ديروز و امروزمان را بررسي و براي فردا برنامهريزي ميکنيم، مطمئناً چنين نمازي قبول نخواهد شد و وقتي نماز مقبول نشد از فحشا و منکر باز نخواهد داشت و اگر دوست داريم بدانيم نمازمان قبول شده و يا نه کلام حضرت صادق عليه السلام را بايد شنيد که فرمود: «کسي که دوست دارد ببيند آيا نمازش مقبول درگاه الهي شده يا نه، بايد ببيند آيا نماز او را از زشتيها و منکرات بازداشته يا نه؟ به همان مقدار که بازداشته، مقبول است.»
بشنو از اخبار آن صدر صدور
لا صلاة تم الا بالحضور
[1] تفسير نمونه / ج 16 / صفحات 285- 287.
احساس مسؤوليت
انسان در پيشگاه ذات اقدس الهي مسؤوليت و تکليفي دارد، چرا که امانت بزرگ عبوديت و تکاليف الهي را انسان پذيرفته است. «انا عرضنا الامانة علي السموات و الارض و الجبال فابين انْ يحملنَها و اشفقن منها و حملها الانسان.»[1] .
و نماز يکي از آن تکاليف بزرگ خدا است که بر دوش انسان است و کسي که اقامه ي نماز ميکند معلوم است که احساس تکليف و مسؤوليت ميکند و اين احساس، جرقهاي در درون و ضمير آدمي است که او را براي زندگي اجتماعي آماده و تقويت ميکند و اين موضوع با علم تجربي به ثبوت رسيده است که نمازگزاران واقعي و اشخاص مذهبي هميشه خود را در برابر فقرا و مستمندان مسؤول ميدانند. در پيشامدها و حوادث سخت روزگار، همچون سيل و زلزله و جهاد و... احساس تکليف ميکنند و حتي در چنين مراحلي ميل و شوق به نيايش و نماز، در آنها افزون ميشود. در تأسيس مدارس و مراکز علمي پيشقدم هستند، در بنا و تعمير و تميز کردن مساجد خود را موظف ميدانند و قرآن نيز اين افتخار عظيم را بر دوش آنان نهاده است:
انما يعمر مساجد اللّه من امن باللّه و اليوم الاخر و اقام الصلوة و اتي الزکاة.»[2] .
[1] احزاب / 72.
[2] توبه / 18.
رعايت حقوق ديگران
از شرايط صحت نماز اين است که خود و مقدماتش پاک و طاهر باشد و متعلق به غير نباشد، حتي وضو که مقدمه براي نماز است، آن هم بايد طبق دستورالعمل باشد، مثلاً: وضو با آب غصبي و يا آبي که معلوم نيست صاحب آن راضي است يا نه حرام و باطل است.[1] ظرف و حتي فضايي که در آن وضو ميگيرد بايد مباح باشد وگرنه وضو باطل است و اگر وضو باطل شد نماز هم باطل است، چون مقدمه براي نماز است و اگر در مقدمه ي نماز، حقوق خود و ديگران را رعايت کرديم، همين فرمول را بايد در نماز هم جايگزين کنيم.
نمازگزار اگر با عين پولي که خمس يا زکات آن را نداده لباس بخرد، نماز خواندن در آن لباس باطل است.[2] اگر عمداً در لباس غصبي يا در لباسي که نخ يا تکمه يا چيز ديگر آن غصبي است نماز بخواند بنابر احتياط واجب بايد آن نماز را دوباره با لباس غير غصبي بخواند.[3] .
کسي که در ملک غصبي نماز ميخواند، اگرچه روي فرش و تخت و مانند اينها باشد نمازش باطل است.[4]
کسي که در مسجد نشسته، اگر ديگري جاي او را غصب کند و در آن جا نماز بخواند، بنا بر احتياط واجب بايد دوباره نمازش را در محل ديگري بخواند.[5] .
با توجه به مسائل مذکور، انسان مسلمان اگر بخواهد نمازش صحيح باشد، بايد زحمات فراوان بکشد و از راه حلال و پاک کسب روزي کند. خمس و زکات خود را بپردازد و در لباس و محل زندگي و عبادت خود توجه کند، اما کسي که آلوده به تجاوز و ظلم، ربا، غصب، کمفروشي، رشوهخواري و کسب اموال حرام باشد، چگونه ميتواند مقدمات نماز را فراهم کند؟ بنابراين تکرار نماز در پنج نوبت در شبانه روز، خود دعوتي است به رعايت حقوق ديگران.
[1] توضيح المسائل امام / مسأله 267.
[2] همان / مسأله ي 820.
[3] همان / مسأله ي 815.
[4] همان / مسأله ي 866.
[5] همان / مسأله ي 868.
معيار دوستيابي
رفيق خوب براي کليه ي طبقات مردم در تمام ادوار لازم و ضروري است و مخصوصاً جوانان که در آستانه ي زندگي اجتماعي هستند، براي اين که بتوانند شخصيت خود را تقويت کنند و در زندگي اجتماعي موفق و کامياب شوند، به دوست و رفيق لايق نياز مبرم دارند.
با توجه به اهميت موضوع، اسلام معيارهايي را معرفي کرده که دانستن آنها براي همه و مخصوصاً براي جوانان لازم و ضروري است، زيرا کودکان دوست و همبازي خود را در حين بازي انتخاب و بعد از اتمام بازي رها ميکنند، اما بزرگسالان با تجربه، دنبال رفيقي هستند که براي آنها فايده ي مادي و معنوي داشته باشد.
دين اسلام با برنامهاي حساب شده، راه سعادت را براي همه گشوده است و معيارهاي دوستيابي را متذکر ميشود.
امام صادق عليه السلام فرمود: «برادران خود را با دو خصلت آزمايش کنيد، پس اگر آن دو خصلت در آنها بود خوب است وگرنه دور شويد. مواظبت او بر نمازهايش در اوقات آن، نيکي به برادران در سختي و گشايش.»[1]
محل شاهد مبحث ما همان نماز است که معيار دوستيابي قرار گرفته است. شخصي که با کمک نماز، صفاي باطن و پاکيزگي ظاهر دارد، با انضباط، منظم و دقيق است و در نمازهاي جماعت ياد گرفته که از احوال نمازگزاران با خبر شود. چنين کسي شايسته ي دوستي است و در زندگي جمعي و برخوردهاي اجتماعي الگوي دوستان خواهد بود و اگر معيار دوستيهاي ما بر پايه ي نماز باشد، بسياري از جرائم و سوءاستفادهها که در سايه ي دوستيهاي احساسي و غريزي گريبانگير جامعه شده، از جامعه ي مسلمانان رخت برميبندد و به سوي اصلاحات اجتماعي و فرهنگي پيش خواهيم رفت.
[1] کافي / ج 4.
نياز دل
- رسول يحيايي
آقاي يحيايي اين مجموعه را درباره ي «نقش نماز در اصلاحات اجتماعي، فرهنگي و سياسي» ارسال کرده است. اثر او داراي پنج فصل است. فصل اول درباره ي علت نياز به دين، چگونگي حکومت صالحان و اقامه ي نماز، چگونگي تأثيرگذاري نماز بهعنوان يک عبادت فردي در جامعه و مقدمات و احکام نماز است.
فصل دوم درباره ي اصلاحات و ضرورت اصلاحات، تعريف اصلاحات، اصلاحات و تجديدنظر طلبي، هدف اصلاحات، پيامدهاي انحراف اصلاحات، عوامل لازم براي جلوگيري از انحراف اصلاحات و جايگاه اصلاحطلبي در اسلام است. و در آخر نگاهي به حرکات اصلاحي جهان اسلام دارد.
در فصل سوم، نقش نماز در اصلاحات اجتماعي، تعريف و اهداف اصلاحات اجتماعي، نماز و بندگي خدا و نماز و عدالت اجتماعي بررسي ميشود.
فصل چهارم به نقش نماز در اصلاحات فرهنگي، فرهنگ چيست؟ اصلاحات فرهنگي، نقش نماز در اصلاح فرهنگ خودي و نقش نماز در مقابله با تهاجم فرهنگي ميپردازد.
فصل پنجم درباره ي نقش نماز در اصلاحات سياسي، نقش نماز در کارگزاران، نماز و سياست خارجي و نماز و سياست داخلي است.
نويسنده در پايان نيز با نتيجه بهتري از بحثهاي مختلف اين سؤال را مطرح ميکند که به راستي درد جامعه ما در چيست؟
اينک فرازي از نوشته ي کتاب را درباره ي «نقش نماز در اصلاحات اجتماعي» بررسي ميکنيم:
نقش نماز در اصلاحات اجتماعي
براي بررسي نقش نماز در اصلاحات اجتماعي، ابتدا لازم است که مقصودمان را از اصلاحات اجتماعي تبيين کنيم. منظور از اصلاحات اجتماعي، ساماندهي امور جامعه و از بين بردن کاستيهاي اجتماعي، به منظور نيل به هدف است و منظور از هدف همان جامعه ي آرماني است که اسلام به ما ميشناساند.
براي اين که اصلاحات به انحراف کشيده نشود بايد هدف کاملاً مشخص باشد و بايد مشخص کنيم که از نظر اسلام، جامعه ي آرماني چگونه جامعهاي است؟
جامعه ي آرماني مورد نظر اسلام، جامعهاي است که در آن انسان به هدف غايي خلقت بشر و بعثت انبيا دست يافته باشد. هدف از آفرينش انسان پرستش خدا است و فلسفه ي بعثت انبيا برقراري عدالت اجتماعي. البته برقراري عدالت اجتماعي هدفي ثانويه است و در واقع مقدمهاي است براي دستيابي به هدف اصلي که همان پرستش خدا است. پس جامعه ي آرماني اسلام، جامعهاي است که اولاً در آن بندگي و پرستش خدا در اوج کمال باشد و ثانياً عدالت اجتماعي در تمام ابعاد آن برقرار باشد. براي دستيابي به چنين جامعهاي- که مسلماً تا دستيابي به آن بسيار فاصله داريم- نياز به اصلاحات کاملاً مشهود است. اما سؤال اين جاست که نماز چه نقشي در اين اصلاحات اجتماعي براي رسيدن به آن اهداف (بندگي و پرستش خدا و عدالت اجتماعي) دارد؟
نماز و بندگي خدا
مهمترين اصلاح اجتماعي در هر جامعهاي- که غايتش رسيدن به جامعه ي آرماني اسلام است- اصلاح رابطه انسانها با خدا است و نماز بهترين راه برقراري رابطه ي انسان و خدا است. نماز سخن گفتن با خدا است. پيامبر اسلام ميفرمايد: «اگر ميخواهيد با خدا گفت و گو کنيد نماز بخوانيد و اگر ميخواهيد خدا با شما گفت و گو کند قرآن بخوانيد. انسان هر روز، دست کم در نمازهاي واجب روزانه، به سخن گفتن با خالق هستي ميپردازد. راز و نياز ميکند و ياد خدا را در دلش زنده نگاه ميدارد و رفته رفته «بدانجا ميرسد که هميشه و همواره خودش را در پيشگاه او ميبيند و هيچگاه خودش را فراموش نميکند و...»[1] .
خداوند در حديثي قدسي ميفرمايد: «کسي که به يکي از بندگان مؤمن من اهانت کند، به جنگ با من برخاسته است و هيچ وقت نزديکي بندهام به من به اندازه ي آن وقتي که واجبات را انجام ميدهد نيست و او مستحبات را براي رضايتم انجام ميدهد، تا اين که من او را دوست داشته باشم و زماني که او را دوست داشته باشم، من گوشش ميشوم که به وسيله ي من ميشنود، چشمش ميشوم که به وسيله ي آن ميبيند، دستش ميشوم که به وسيله ي آن قدرت پيدا ميکند و پايش ميشوم که به کمک آن در (راه حق) گام برميدارد.»[2]
يعني انسان با عبادت ميتواند به مرحلهاي برسد که تمام حجابها را کنار بزند و جز خدا را در عالم نبيند. ميبينيم که هدف اصلي هر جامعه ي اسلامي، بندگي خدا است و هر عمل اصلاحي در اين زمينه مهمترين اصلاحات اجتماعي است و نماز نقش کليدي و بينظيري در اين اصلاحات دارد، چنان که هيچ چيز ديگري نميتواند جايگزين آن شود.
اما اين رابطه ي انسان با خدا- که نماز نقشي کليدي در آن ايفا ميکند- آثار اجتماعي متعددي بر جاي ميگذارد که هر کدام به نوبه ي خود مظهر يک اصلاح اجتماعي است، و ما در اين جا به عنوان نمونه به چند مورد اشاره ميکنيم.
[1] هزار و يک کلمه / آيتاللّه حسنزاده آملي.
[2] مستدرک الوسائل / ج 3 / صفحه 58 / به نقل از ديدار با محبوب / رحمتاللّه نوري قمشهاي.
بحران هويت و نماز
«ارتباط نداشتن با خدا، ناشي از اعتقاد نداشتن به مبدأ و معاد است. تنها انسانهايي کهايمان واقعي به خدا و جهان آخرت ندارند، نماز نميخوانند و با خداوند هستي رابطه ي متقابل برقرار نميکنند.براي هر انساني در طول زندگي سؤالاتي اساسي پيش ميآيد که چگونگي پاسخ به آنها، شخصيت او را ميسازد. سؤالاتي مانند: اصلاً من کي هستم؟ از کجا آمدهام؟ به کجا ميروم؟ نسبت من با اين جهان چيست و... سؤالاتي هستند کهجواب آنها جهان بيني خاصي را به وجود ميآورد. حال اگر انساني ايمان به خدا و معاد را از زندگي خود حذف کند، ناچار به اين نتيجه ميرسد که برحسب تصادف و از روي بداقبالي پا به اين دنيا گذاشته است و بايد چند صباحي در اين دنيا زندگي کند و بعد، نيست و نابود شود و هيچ چيز از او باقي نماند. او از طرفي ديگر، تمايلاتي در خود ميبيند از قبيل ميل به جاودانگي که هيچ تناسبي با واقعيتي که تصور کرده است ندارد و به اصطلاح کلاهي است که نه فقط براي سر او که براي چرخ و فلک گشاد است.»[1] بيتناسبي و تصور نابودي و نيستي کامل، اين فکر را در شخص ايجاد ميکند که دستکم در اين زندگي کوتاه مدتِ موجود از مواهب دنيا نهايت استفاده و لذت را ببرد.جدا از عواقب وخيم اجتماعي،از قبيل ظلم، تعدي و تجاوز که در جاي ديگر به مناسبت به آن خواهيم پرداخت، ناکامي در به دست آوردن اين مواهب و سختيها و مصائب دنيا شخص را دچار بحران ميکند. احساس پوچي و خلاء در زندگي، شخص را منزوي و گوشهگير و يا شرور بار ميآورد و آمار بالاي بيماريهاي رواني، افسردگي و جنون و ميزان بالاي خودکشي در جوامع غربي به خاطر همين احساس پوچي و خلاء است که از آن بهعنوان نيهيليسم تعبير ميشود. اما شخصي که ايمان دارد، معتقد است که خدا انسانها را آفريده است و اين جهان به مثابه ي گذرگاهي است که بعد از گذر از آن، انسان به جهان ديگري پا ميگذارد و متناسب با اعمالش يا در سختي و عذاب و يا در سعادت و خوشبختي، تا ابد جاودانه ميماند. انسان با ايمان معتقد است که او، جانشين خدا بر روي زمين است و هر روز بارها و بارها افتخار صحبت با خالق خود را پيدا ميکند.
انساني که هر روز بارها زمزمه ميکند: الحمدلله ربالعالمين، الرحمن الرحيم، مالک يومالدين، جواب سؤالات اساسي زندگي خود را با تمام وجود لمس ميکند و اين از آثار بندگي خدا و ارتباط با او است. نماز، اتصال روح انسان به خالق و ارتباط بيواسطه با او است که به انسان هويت ميبخشد و شخصيت او را شکل ميدهد.
[1] تکامل اجتماعي انسان / استاد شهيد مطهري.
نماز و مشکلات زندگي
يکي ديگر از آثار نماز که به طور غيرمستقيم و مستقيم اثرگذار است و بهعنوان يک اصلاح اجتماعي نقش مهمي در بهبود وضعيت رواني جامعه دارد، تحمل بهتر مشکلات است.
زندگي بشر، خواه ناخواه، هم چنان که خوشيها، شيرينيها، به دست آوردنها و کاميابيهايي دارد، رنجها، مصائب، شکستها، از دست دادنها، تلخيها و ناکاميهايي نيز دارد. بديهي است که بشر موظف است با طبيعت دست و پنجه نرم کند و تلخيها را تبديل به شيريني سازد، اما پارهاي از حوادث جهانقابل پيشگيري و يا برطرف ساختن نيست؛ با حوادثي مثل پيري انسان خواه ناخواه به سوي پيري گام برميدارد و چراغ عمرش رو به خاموشي ميرود. ناتواني و ضعف پيري و ساير عوارض آن چهره زندگي را غم بار ميکند. به علاوه انديشه واگذاشتن، به نوعي ديگر، انسان را رنج ميدهد. انساني که با خدا ارتباط دارد و هر روز در نمازهاي خود، از خدا بهعنوان مالک يومالدين ياد ميکند و از او با اياک نعبد و اياک نستعين کمک ميخواهد، در هر سه زمينه، نيروي مقاومت را در درون خود ايجاد ميکند.
چهره ي مرگ در چشم کسي که خدا را به عنوان مالک يومالدين ياد ميکند، با آن چه در چشم فرد بيايمان مينمايد، تفاوت دارد. از نظر چنين فردي، مرگ، نيستي و فنا نيست، انتقال از دنيايي فاني و گذرا به دنيايي باقي و پايدار و از جهاني کوچکتر به جهاني بزرگتر است. مرگ، منتقل شدن از جهان عمل و کشت است به جهان نتيجه و محصول. از اين رو چنين فردي نگرانيهاي خويش را از مرگ، با کوشش در کارهاي نيک که در زبان دين، عمل صالح ناميده ميشود، برطرف ميسازد.
همچنين کسي که هر روز بارها در نماز خود ميگويد: اياک نعبد و اياک نستعين (خدايا فقط تو را ميپرستيم و فقط از تو ياري ميخواهيم) تحملش در برابر سختيها و مشکلات- چه آنهايي که قابل پيشگيري و برطرف شدن هستند و چه آنهايي که قابل پيشگيري نيستند- خيلي بيشتر است.
از نظر روانشناسان، مسلّم و قطعي است که اکثر بيماريهاي رواني که ناشي از ناراحتيهايروحي و تلخيهاي زندگي است، در ميان افراد غيرمذهبي ديده ميشود و افراد مذهبي به هر نسبت که ايمان قوي و محکم داشته باشند از اين بيماريها مصونترند.[1] در قرآن کريم و روايات، در اين زمينه شواهدي آمده است که شاهدي بر مدعاي ماست. از جمله خداوند سبحان در برابر مشکلاتي که دشمنان اسلام و مشرکان، از راههاي مختلف در راه ابلاغ رسالت پيامبر ايجاد ميکردند، به آن حضرت ميفرمايد:
و لقد نعلم انک يضيق صدرک بما يقولون، فسبّح بحمد ربّک و کن من السّاجدين.
ما ميدانيم که سخنان آنها سينه ي تو را تنگ و ناراحت ميسازد، ولي ناراحت مباش. براي زدودن آثار سخنان زشتشان به تسبيح پروردگارت بپرداز و در برابر ذات پاکش سجده کن.[2]
و امام صادق عليه السلام فرموده است:
کان عليٌّ اذا أهاله أمر فزع قام الي الصّلاة ثمّ تلاهذه الاية و استعينوا بالصّبر و الصّلوة.[3] .
هنگامي که مشکل مهمي براي علي عليه السلام پيش ميآمد، به نماز برميخاست، سپس اين آيه را تلاوت ميفرمود:
«واستعينوا بالصّبر و الصّلوة»
[1] انسان و ايمان / استاد مطهري (با اندکي دخل و تصرف).
[2] حجر / 99.
[3] تفسير نمونه / ج 1 / ص 219.
آرامش روح و روان و نماز
يکي ديگر از آثار مهم نماز در زمينه ي اصلاح وضعيت رواني جامعه، ايجاد آرامش روحي و رواني است. در اين زمينه خداوند در قرآن کريم ميفرمايد:
الذين آمنوا و تطمئن قلوبهم بذکر اللّه، الا بذکر اللّه تطمئن القلوب.
(آنان که به سوي خدا بازگشتهاند) کساني هستند که ايمان آوردهاند و دلهايشان به ذکر خداوند بزرگ مطمئن و آرام است. همانا با ياد خداوند دلها آرامش مييابد.
نماز با ايجاد فرهنگ پرستش خدا، علاوه بر موارد بالا، آثار اجتماعي- اصلاحي ديگري هم بر جاي ميگذارد از جمله با ايجاد آرامش رواني و پشتوانه جهت تحمل مشکلات، اثر شگرفي در جلوگيري از اعتياد به مواد مخدر بر جاي ميگذارد. ما اگر زمينههاي اعتياد به مواد مخدر را بررسي کنيم، بيشتر علل آن را مشکلات زندگي، نااميدي و مواردي از اين دست تشکيل ميدهد. نماز، با از بين بردن اين زمينهها ميتواند عاملي بازدارنده از اعتياد باشد. تا اين جا به نقش نماز در رسيدن به اولين هدف جامعه اسلامي- که پرستش خداوند است- اشاره کرديم. اکنون به نقش نماز در رسيدن به هدف ديگر اشاره ميکنيم.
نماز و عدالت اجتماعي
براي اين که نقش نماز را در برقراري عدالت اجتماعي توضيح دهيم، بهتر است ابتدا به يک نکته اشاره کنيم. کليه ي تأثيراتي که در زير عنوان «نماز و عدالت اجتماعي» ذکر ميکنيم، همه از بخش اول نشأت ميگيرند. يعني نماز اين آثار را از آن جهت دارا است که بندگي خدا محسوب ميشود. نماز، بهترين نوع پرستش خدا است و جدا کردن تأثير نماز در عدالت اجتماعي از بندگي خدا در اين نوشتار به معناي جدا بودن واقعي آنها نيست، بلکه اين دو به تعبيري در طول يکديگرند.
نماز به دو طريق ميتواند در ايجاد عدالت اجتماعي تأثيرگذار باشد:
الف: تأثير غيرمستقيم.
ب: تأثير مستقيم.
تأثير غيرمستقيم نماز در ايجاد عدالت اجتماعي
تأثير غيرمستقيم نماز در ايجاد عدالت اجتماعي، از طريق ايجاد عدالت اخلاقي صورت ميپذيرد. يعني بايد در ميان قوا و غرائز انسان، تعادل و توازن برقرار باشد و اين قوا و غرائز تحت کنترل حکومت عقل و ايمان باشند، و از آن جا که عدالت اجتماعي تابع عدالت اخلاقي است، تأثير نماز در ايجاد عدالت اخلاقي در فرد به طور غيرمستقيم در ايجاد عدالت اجتماعي اثرگذار است.
با بررسي چند تأثير نماز در ايجاد عدالت اخلاقي بحث را دنبال ميکنيم.
غرور و تکبر: از صفات زشت که ميتواند آثار بدي در اجتماع بگذارد، غرور و تکبر است. انساني که نماز ميخواند و در مقابل عظمت پروردگار فروتني ميکند و سر بر خاک ميگذارد، تواضع و فروتني جزء شخصيتش ميشود. حضرت فاطمه (س) فرموده است:
فجعل اللّه الايمان تطهيرا لکم من الشّرک و الصّلاة تنزيهاً لکم عن الکبر[1]
خداي بزرگ ايمان را براي پاک شدن از شرک، و نماز را براي زدودن کبر و غرور قرار داده است.
از ديگر آثار نماز در اين زمينه، ميتوان به تأثير نماز در جلوگيري از غيبت، دروغ، تهمت، رباخواري و... اشاره کرد. به طور کلي نماز، تأثير فوقالعادهاي در جلوگيري از انجام گناه دارد و اين جلوگيري از گناه به سالمسازي فضاي جامعه کمک شاياني ميکند. در آيات قرآن به اين مسأله اشاره شده است، از جمله ميخوانيم:
ان الصلوة تنهي عن الفحشاء و المنکر.[2] به راستي که نماز انسان را از زشتيها و منکرات باز ميدارد.
به اين ترتيب، به وسيله ي نماز واقعي، خداوند بر قلبهاي مردم حاکم ميشود و به طور کلي گناه و معصيت و فساد از جامعه کنار ميرود.
[1] غررالحکم / ص 773.
[2] عنکبوت / 45.