نقش نماز در اصلاحات فرهنگی،سیاسی و اجتماعی1

■ نقش نماز در اصلاحات فرهنگی،سیاسی و اجتماعی1

نقش نماز در اصلاحات فرهنگی،سیاسی و اجتماعی1

مناجات و گفت ‏و گو با آفريدگار، گنج جاويداني است که هيچ‏ وقت به پايان نمي‏رسد و انسان از داشتن آن هيچ زمان ملول نمي‏شود. نماز و نيايش به درگاه دوست، هديه‏اي آسماني از جانب او است که ما را با حقايق معنوي و اسرار روحاني پيوند مي‏دهد. راز و نياز و درد دل کردن با سلطان ‏مقتدر کائنات، جاده ‏صافي ‏است‏ که ‏ما را به ‏وادي ‏رستگاري ‏مي‏رساند.

متن بالا، فرازي از مقدمه کتاب خانم پارسا است که در اول کتاب آورده شده است.

کتاب «نقش نماز در اصلاحات اجتماعي، فرهنگي و سياسي» داراي سه‏ فصل است‏ که ‏هر يک از فصل‏ها داراي‏ بخش‏هاي‏ مختلفي است. بعد از طرح مسأله در فصل اول،اصلاحات‏ به دو بخش‏تقسيم مي‏شود.در بخش اول، نماز در اجتماع و آثار اجتماعي ‏نماز و عبادت و ايجاد نشاط معنوي در انسان آورده شده است.

در بخش دوم، نماز در اصلاحات اجتماعي، از طريق گسترش عدالت اجتماعي و کاهش جرائم و مفاسد اجتماعي مطرح مي‏شود.

در فصل دوم که داراي دو بخش است، در بخش اول، فرهنگ و عبادت برخي ارزش‏هاي اين دو فرهنگ اسلامي بررسي مي‏شود. و در بخش دوم آن نماز در اصلاحات فرهنگي از طريق نماز و مقابله با تهاجم فرهنگي و دست يافتن به آرامش روحي مورد بررسي قرار مي‏گيرد.

در فصل سوم- که آن نيز داراي دو بخش است- رابطه ي دين و سياست و نماز در روحيه ي خدمتگزاري مطرح مي‏شود.

اينک بخش‏هايي از نوشته‏هاي اين کتاب را با هم مرور مي‏کنيم که درباره ي نقش نماز در اصلاحات فرهنگي است و از فصل دوم انتخاب شده است.

 

فرهنگ نماز  و شناخت صحيح از دين

نداشتن درک صحيح مسلمانان از فرمان‏هاي ديني و احکام شريعت، يکي از عوامل مهم سلطه‏پذيري ممالک اسلامي محسوب مي‏شود. اگر همه ي ملت‏هاي مسلمان آگاه شوند که قرآن مجيد با تأکيد فراوان، هر گونه سلطه ي سياسي، اقتصادي و فرهنگي بيگانگان را بر مسلمانان نفي و منع کرده، به هيچ وجه سلطه کفار را نمي‏پذيرند.

بايد مسلمانان را نسبت به تکاليف و احکام دين آشنا و مقيد ساخت و به شيوه‏هاي مختلف علمي و تبليغي، ملت‏ها را آگاه کرد که بر ضد رژيم‏هاي حاکم که مانع اجراي احکام اسلامي هستند، به پا خيزند. همان طور که ملت شريف ايران اين کار را کرد و پيروز شد. در غير اين صورت، با غفلت مسلمانان از وظايف خود، نه تنها عزت و استقلال ‏آن‏ها کسب ‏نخواهد شد، بلکه‏ميزان‏ سلطه‏ ي بيگانگان ‏در ممالک ‏اسلامي نيز گسترش بيش‏تري خواهد يافت.[1]

همان طور که بر نقش بازدارنده ي نماز در آيات قرآن و روايات معصومين‏ عليهم السلام تصريح شده، اين موضوع در بيانات امام (ره) نيز جايگاه ويژه‏اي دارد. امام ضمن احياي فريضه ي نماز، آن را يکي از مهم‏ترين ارکان فرهنگ اسلامي، براي وصول به مقاصد الهي مي‏داند.

«پسرم همت کن و از هواهاي نفسانيه که حد و حصر ندارد، بکاه و از خداي متعال جل و اعلا استمداد کن که بي‏مدد او کسي به جايي نرسد و نماز، اين معراج عارفان و سفر عاشقان، راه وصول به اين مقصد است.»[2] .

لازم به يادآوري است که نماز بدون حضور قلب، نمي‏تواند آن ‏چنان که بايد و شايد از مفاسد جلوگيري کند و ارزش اصلي نماز و راه رسيدن به آثار آن، حضور قلب در نماز است.

  [1] تهاجم فرهنگي / مرکز تحقيقات اسلامي سپاه / ص 34.

[2] صحيفه ي نور / ج 22 / ص 372.

 

تقويت بينش ديني

يقين به حقايق با عظمتي چون آفريدگار جهان، پيامبران الهي و رستاخيز، نوعي تعهد در انسان پديد مي‏آورد و ميزان مصونيت او را در برابر يورش فرهنگي بيگانگان افزايش مي‏دهد. به عبارت ديگر، تقويت باورهاي ديني و پي‏ريزي بينشي درست در زمينه مذهب مي‏تواند چون سنگري نفوذناپذير مردم را در برابر بمباران فرهنگي دشمن محافظت کند و سودجويان غرب را ناکام و نااميد سازد.[1]

بي‏ترديد، چنين ايماني جامعه را به جهت‏گيري صحيح رفتاري رهنمون مي‏شود و از کژروي و ناهنجاري‏ها باز مي‏دارد. قرآن کريم در اين باره مي‏فرمايد:

«... يهديم ربهم بايمانهم...[2] .

«پروردگارشان به سبب ايمانشان هدايتشان مي‏کند.»

 نگاهي به سرنوشت انديشمنداني که سال‏ها در اروپا و آمريکا به کسب دانش و تخصص پرداخته و پاي‏بندي خود را به اصول اعتقادي و مباني فکري اصيل خود هم‏چنان حفظ کرده و پس از بازگشت به ميهن اسلامي نيز مردم را به پيروي از آن فرا خوانده‏اند، به خوبي روشنگر اين حقيقت است که ايمان درست و اعتقاد راسخ به اصول دين، انسان را در برابر امواج فساد مقاوم مي‏کند. بر اين اساس، دستگاه‏هاي مذهبي چون حوزه‏هاي ديني، رسالتي بزرگ را بر عهده دارند و بايد پرداختن به اصول دين و تقويت باورهاي مردم را بيش از پيش مورد توجه قرار دهند.

البته در کنار پرورش نهال ايمان و تقويت آن در دل‏هاي مردم، آگاه ساختن آنان به مسائل روز و آشکار ساختن هدف شوم دشمنان در يورش فرهنگي نيز ضروري است.

دشمن به تجربه دريافته است که مي‏تواند با زحمت کم‏تر، ابتدا از دروازه ي دل‏ها و انديشه‏ها و خواسته‏هاي آدمي بگذرد و به درون افکار و انديشه‏ها راه يابد و پس از آن به آساني آن چه را که مي‏خواهد در اختيار بگيرد، يعني فتح مغزها و انديشه‏ها، فتح آرمان‏ها و ايمان‏ها و در يک کلام فتح فرهنگ‏ها. اگر چنين شود، آن گاه خود آدم‏ها دروازه را از داخل به روي آنان باز خواهند کرد.[3] .

[1] تهاجم فرهنگي / مرکز تحقيقات اسلامي سپاه / ص 126.

[2] يونس / 6.

[3] اطلاعات / 2 / 10 / 70 / مقاله شماره 5، نويسنده: جلال رفيع / عنوان: بي‏هويتي و يتيمي فرهنگي.

 

نماز و مقابله با تهاجم فرهنگي

نظر به اين که جوامع، فرهنگ خاص خود را دارند، هنگام برخورد و مواجهه ي دو جامعه با يکديگر که بر اثر همسايگي، تجارت و ارتباطات ديگر پيش مي‏آيد، عناصري از يک فرهنگ توسط فرهنگ ديگر جذب و متقابلاً بر عناصري از فرهنگ ديگر اثر مي‏گذارد، چرا که هيچ ملتي از اين که معارفي را در تمامي زمينه‏ها از جمله فرهنگ، از ملت‏هاي ديگر بياموزد، بي‏نياز نيست.[1] .

اما گاهي يک جامعه به قصد سلطه و با هدف نابودي و ريشه‏کن کردن فرهنگ مليِ ديگر جوامع، به بنيان‏هاي فرهنگي آن‏ها هجوم مي‏برد و اين امر، با تبادل فرهنگي متفاوت است.

تهاجم فرهنگي حرکتي است مرموزانه، حساب شده، همراه با برنامه‏ريزي دقيق که با استفاده از شيوه‏ها و ابزار و امکانات متعدد و متنوع براي سست کردن باورها، دگرگوني ارزش‏ها، انحراف انديشه‏ها، تفسير و تبديل آداب و سنن و نابودي اصول اخلاقي حاکم بر يک جامعه انجام مي‏گيرد.[2] .

در مقابله با تهاجم فرهنگي دشمن، عنصر آگاهي و شناخت مي‏تواند مصونيت و مقاومت را در کساني که مورد تهاجم قرار گرفته‏اند، پديد آورد، به طوري که با احياي فرهنگ نماز و نيايش مي‏توان جامعه را به سوي شناخت و آگاهي ديني سوق داد و به پرورش نسلي انقلابي، متعهد و مسلمان پرداخت. به طور کلي مي‏توان‏ تأثير نماز را در مقابله با تهاجم ‏فرهنگي به‏ صورت‏ زير نشان داد:

الف - دست يافتن به آرامش روحي

ب - خودباوري

ج - نفي فرهنگ بيگانه

اينک به بررسي هر يک از موارد بالا مي‏پردازيم:

 

[1] عقيدتي سياسي فرماندهي کل قوا / ستيز با تهاجم فرهنگي / ص 25.

[2] همان / ص 24.

 

دست يافتن به آرامش روحي

انسان هر چه به خداي متعال و مطلق نزديک‏تر شود، از نيازها و عطش دروني او کاسته مي‏گردد تا آن جا که وقتي از شربت گواراي وصل او نوشيد و سيراب شد، خداگونه احساس بي‏نيازي مي‏کند و به آرامش مطلق مي‏رسد و هر چه به خداهاي دروغين يعني هواي نفساني خويش نزديک‏تر مي‏گردد، نيازها و عطش دروني او فزاينده‏تر مي‏شود تا هلاک شود.[1]

از آن جا که انسان داراي روحي الهي است، از اين رو جز با انس به حضرت حق و ملکوتيان آرامش پيدا نخواهد کرد. زندگي بدون ياد خدا، چيزي جز اضطراب و وحشت و احساس بي‏پناهي نخواهد بود. با ياد آن معبود بي‏همتاست که دل‏ها آرام مي‏گيرد. کمبود انسان معاصر و به ‏اصطلاح متمدن، نه علم و تخصص، بلکه دل آرام است و نماز و نيايش بهترين و عالي‏ترين وسيله ي استعانت و کمک‏خواهي از پيشگاه خداوند رحمان و رحيم است.[2]

امروزه علم تأييد کرده که مسائل معنوي و الهي تنها چيزي است که مي‏تواند انسان را به ساحل شادکامي و آسايش بکشاند و او را از غرقاب ناراحتي‏ها و گرفتاري‏ها نجات دهد. در نتيجه، نماز به طور اخص و دين و مذهب به طور اعم در ايجاد آرامش روحي و اطمينان در انسان نقش مؤثري را ايفا مي‏کنند.

[1] شناخت خدا / محمدي ري ‏شهري / ص 144.

[2] آرامش در پرتو نيايش / رحيم کارگر / ص 51.

 

خودباوري

يکي ديگر از تأثيرات نماز مقابله با تهاجم فرهنگي دشمن، خودباوري و احياي عزت‏نفس است. کسي که خود را عزيز مي‏داند، هيچ‏گاه تسليم بيگانگان نمي‏شود و در برابر آنان سر فرود نمي‏آورد. انسان کريم‏ النفس براي رسيدن به هدف خود از هر وسيله‏اي بهره نمي‏گيرد و هدف نيک را تنها با شيوه‏هاي نيک پي مي‏گيرد.

نماز، سبب پرورش روحيه ي خودباوري و کرامت در انسان مي‏شود و او را در برابر انواع انحراف‏ها و تهاجم‏هاي دشمن، مصون نگه مي‏دارد. چنين انساني، هرگز در برابر خواست‏هاي پست نفس خويش، تن به ذلت نمي‏سپارد و خود را هرگز به فرمانبرداري شيطان و نفس تنزل نمي‏دهد.[1] .

بنابراين لازم است با تقويت اين روحيه (خودباوري) و زدودن احساس خودکم‏بيني، مردم جامعه اسلامي را از تقليد کورکورانه از روش‏هاي زندگي بيگانگان بازداشت. در اين باره امام صادق ‏عليه السلام مي‏فرمايد: «لا تلبسوا لباس اعدائي و لا تطعموا مطاعم اعدائي، و لا تسلکوا مسالک اعدائي، فتکونوا اعدائي کماهم اعدائي

«لباس دشمنان مرا نپوشيد و غذاي دشمنان مرا نخوريد و به شيوه ي دشمنان من رفتار نکنيد که شما هم همانند آنان جزء دشمنان من خواهيد شد.»

ملت‏ها با عزت‏طلبي به استقلال و افتخار دست مي‏يابند و انسان‏ها با کرامت‏ خواهي به يک زندگي شرافتمندانه نائل مي‏شوند، پس لازم است روحيه ي عزت‏ نفس ترويج و تقويت شود تا زمينه ي پذيرش برنامه‏هاي فرهنگي دشمن از بين برود.

[1] مرکز تحقيقات اسلامي نمايندگان ولي فقيه در سپاه / تهاجم فرهنگي / ص 130.

 

نفي فرهنگ بيگانه

از تأثيرات مهم و مؤثر نماز، تجلي فرهنگ عظيم اسلامي و تقويت ارزش‏هاي الهي در وجود انسان و نفي فرهنگ بيگانه است. بيش‏تر جمعيت کشور ما را جوانان تشکيل مي‏دهند و اين قشر اگر خوب تربيت شوند و باورهاي ديني در قلب پاک آنان پرورش يابد، هاديان جامعه خواهند شد.

شور و نشاط جوانان وقتي با فرهنگ پاک و پوياي اسلام عجين شد، آن گاه به بار خواهد نشست و همگان از ثمرات آن بهره‏مند خواهند گرديد. دشمنان اسلام اين نکته را خوب مي‏دانند. از اين رو، باورهاي اسلامي در نوک پيکان يورش آنان است و مي‏کوشند از هر طريق اعتقادات مذهبي را در وجود جوانان سست و کمرنگ کنند، زيرا با وجود فرهنگ اسلامي جاي هيچ نفوذي براي فرهنگ بيگانه نيست.[1] .

رهبر معظم انقلاب اسلامي، حضرت آيت‏اللّه خامنه‏اي، از اين توطئه شوم اين چنين نقاب برمي‏گيرند:

«يکي از راه‏هاي تهاجم فرهنگي اين بود که سعي کنند جوان‏هاي مؤمن را از پايبندي‏هاي متعصبانه به ايمان- که همان چيزي است که يک تمدن را نگه مي‏دارد- منحرف کنند؛ مانند همان کاري که در قرن‏هاي گذشته در «اندلس» کردند، جوان‏ها ريختند در عالمِ فساد، شهوت‏راني و ميگساري. اين کارها در حال حاضر دارد انجام مي‏گيرد.»[2] .

جوان با ايمان و اعتقاد آموخته است که تا ايمان به خداي قادر دارد، راهي براي نفوذ بيگانگان و رخنه در انقلاب اسلامي نيست.

[1] مرکز تحقيقات اسلامي نمايندگي ولي فقيه در سپاه / تهاجم فرهنگي / ص 101.

[2] روزنامه جمهوري اسلامي، 22 / 5 / 71.

 

نقش نماز در اصلاحات اجتماعي، فرهنگي و سياسي

- قاسم عليزاده

در يک عصر پاييزي، کتابي به دستم رسيد با عنوان «در باغ سبز». وقتي تورق کردم، ديدم چکيده آثار کساني است که در دومين مسابقه ي تأليف نماز شرکت کرده بودند. ورق زدم و در بالاي صفحه‏اي نام خود را يافتم، با چکيده‏اي از آثار ارسالي‏ام خيلي شاد و مسرور شدم. همراه با اين کتاب، اطلاعيه ي چهارمين مسابقه ي تأليف کتاب نماز هم بود. شوق مفرطي در من ايجاد شد و دست به قلم بردم...

متن بالا، فرازي از مقدمه و هدف آقاي عليزاده از تأليف کتاب خود است.

کتاب از قسمت‏هاي مختلف تشکيل شده است. هر چند فاقد هر گونه فصل‏بندي و بخش‏بندي است، ولي نماز را از تسبيح موجودات شروع مي‏کند و به نقش آن در اصلاحات مي‏پردازد و به اين سؤال پاسخ مي‏دهد که چرا نماز نقش بازدارنده‏اي از گناه دارد. آن گاه به اقامه ي نماز در عدالت اجتماعي مي‏پردازد و پس از آن به موضوع نماز جمعه مي‏رسد.

در پايان نيز اشاره‏اي به نماز حُر با امام حسين‏ عليه السلام و نماز ظهر عاشورا دارد.

عليزاده درباره ي آثار اجتماعي نماز اين چنين نوشته است:

علاوه بر آثار روحاني و ملکوتي که نماز در اخلاق و رفتار نمازگزار دارد، ابعاد و جنبه‏هاي ديگري وجود دارد که مربوط مي‏شود به اجتماع انسان‏ها، فرهنگ‏ها و تعامل‏هاي اجتماعي.

گويند «از کوزه همان برون تراود که در او است»، لذا اگر افراد بشري، درونشان به ملکوت اعلا متصل شود اجتماعشان نيز چنين خواهد بود. بنابراين، نمازي که در خانه و به دور از چشم ديگران خوانده مي‏شود نيز، در اصلاح جامعه تأثير دارد، که به مواردي اشاره مي‏شود:

نقش طهارت ظاهري و باطني

از مقدمات نماز يکي طهارت است و اين طهارت يا ظاهري است و يا باطني. طهارت ظاهري از شرايط صحت نماز است و طهارت باطني از شرايط مقبوليت نماز. البته منظور از آن طهارتي که در رساله‏هاي عمليه آمده است، همان طهارت ظاهري (بدن و لباس) است که در روايت نيز آمده. «لا صلوة الا بطهور»

اگر بدن و لباسمان در نماز پاک باشد، نمازمان از جهت فقهي صحيح است، اما اين که مورد قبول درگاه احديت واقع شود يا خير، مربوط مي‏شود به طهارت باطن. پيغمبر اکرم‏ صلي الله عليه و آله و سلم مي‏فرمايد: «ان اللّه ينظر الي قلوبکم لا الي صورکم.»

«خداوند به دل‏هاي شما مي‏نگرد، نه به صورت‏هايتان»

و در خطبه ي شعبانيه مي‏فرمايد: «فاسئلوا اللّه ربکم بنيات صادقه و قلوبٍ طاهره.»

با انگيزه و نيت صادقانه و دلي پاک و روحي وارسته از خدا مسئلت کنيد.

لذا اگر صفاي باطن و قلب طاهر داشتيم، مورد قبول هستيم و در اين حال است که خدا رحمت خويش را شامل حالمان مي‏کند.

اگر در خانه ي دلمان خباثات و صفات شيطاني و حيواني بود، جاي نزول رحمت نيست، چرا که وقتي مي‏خواهند در ظرفي خوردني و آشاميدني بريزند، اول نگاه مي‏کنند که ظرف تميز و بهداشتي باشد. حال اگر دلمان بهداشتي و با طهارت بود، جاي نزول رحمت است و نمازمان مورد قبول يگانه خواهد بود. حضرت فاطمه زهرا (س) مي‏فرمايد: «من اصعد الي اللّه خالص عبادته اهبط اللّه عزّ و جلّ اليه افضل مصلحته.»

کسي که عبادت‏هاي خالصانه ي خود را به سوي خدا فرستد، پروردگار بزرگ، برترين مصلحت او را به سويش فرو خواهد فرستاد.»

طهارت که از مقدمات نماز شد، نمازگزار مواظب حدث و خبث خواهد بود و بهداشت ظاهري خود را حفظ خواهد کرد و آن چه برخلاف موازين شرعي است از آن اجتناب خواهد کرد.

نمازگزار اگر بخواهد نمازش مورد قبول خداي متعال واقع شود، بايد درونش را از کثافات قلبي چون شهوت، غضب و حسد پاک کند. وقتي خباثات حيواني از خانه ي دل پاک شد و بت‏هاي درون شکست، انسان خالص خواهد شد و اگر در يک جامعه ي اسلامي فرد فرد افراد، مواظب نماز خود شدند، مفاسد و زد و خوردها و ناهنجاري‏ها از جامعه رخت برمي‏بندد و مدينه ي فاضله‏اي که در خيالات و اوهام و نيز در اوراق کتاب‏ها از آن ياد مي‏کنند، تحقق عيني پيدا مي‏کند.

نماز، انسان را از فحشا و منکر باز مي‏دارد

در آيه ي 45 سوره ي عنکبوت آمده است

«ان‏الصلاة تنهي عن ‏الفحشاء و المنکر.»

«همانا نماز، انسان را از فحشا و منکر باز مي‏دارد.»

نکته جالب و قابل توجهي که در اين آيه مبارکه وجود دارد، مربوط به کلمه ي فحشا و منکر است. منظور از فحشا و منکر چيست؟

در زير تفسير اين آيه، در تفسير نمونه اشاره شده است که فحشا همان گناهان بزرگ پنهاني است که مربوط به شهوت انسان است و منکر، گناهان بزرگ آشکار است و بر اثر غلبه ي قوه ي غضبيه صورت مي‏گيرد.

به بيان ديگر مي‏توان گفت که فحشا معمولاً گناهان و معاصي فردي هر شخص را شامل مي‏شود، اما منکر، آن عصيان بزرگي است که در اجتماع مردم ريشه انداخته و مربوط به جميع افراد است و اين که فرمود از فحشا و منکر باز مي‏دارد، يعني نماز آن قدرت و کشش معنوي را دارد که بتواند جلوي رشد گناهان فردي و اجتماعي را بگيرد و سدي در برابر آن‏ها باشد و حتي موجب از بين رفتن معاصي نيز بشود.

کسي که در جامعه، به‏عنوان فرد نمازگزار و مسجدي شناخته شده، هميشه مواظب است که خلافي از وي سر نزند، چرا که مردم به ديده ي احترام به وي مي‏نگرند و آن انتظاري که از او دارند از بي‏نماز ندارند.

نهي از فحشا و منکر سلسله مراتب و درجات زيادي دارد و هر نمازي به نسبت رعايت شرايط، داراي بعضي از درجات است.[1]  مثلاً از شرايط نماز اين است که آب، ظرف، فضا، مکان وضو و لباس نمازگزار غصبي نباشد و از حلال تأمين شده باشد و اگر از حرام و مال غصبي بود، به خاطر اين که اين خودش منکر است مطمئناً آثار معنوي را حبط خواهد کرد و وقتي نمازي اثر معنوي نداشت، از فحشا و منکر باز نخواهد داشت.

تأثير معنوي و بازدارندگي نماز از فحشا و منکر، در موقعيت‏هاي زندگي جلوه مي‏کند، چنان که در روايت آمده است که: جواني از انصار نماز را با پيامبر ادا مي‏کرد، اما با اين حال، آلوده ي گناهان زشتي بود. اين ماجرا را به پيغمبر عرضه داشتند، فرمود: «ان صلاته تنهاه يوما»

سرانجام نمازش او را از اين اعمال پاک مي‏کند.

حضور قلب در نماز خيلي مهم است. وقتي در نماز، ذهن ما در پي اشياي گمشده است و يا عملکردهاي ديروز و امروزمان را بررسي و براي فردا برنامه‏ريزي مي‏کنيم، مطمئناً چنين نمازي قبول نخواهد شد و وقتي نماز مقبول نشد از فحشا و منکر باز نخواهد داشت و اگر دوست داريم بدانيم نمازمان قبول شده و يا نه کلام حضرت صادق‏ عليه السلام را بايد شنيد که فرمود: «کسي که دوست دارد ببيند آيا نمازش مقبول درگاه الهي شده يا نه، بايد ببيند آيا نماز او را از زشتي‏ها و منکرات بازداشته يا نه؟ به همان مقدار که بازداشته، مقبول است

 

بشنو از اخبار آن صدر صدور

لا صلاة تم الا بالحضور

[1] تفسير نمونه / ج 16 / صفحات 285- 287.

احساس مسؤوليت

انسان در پيشگاه ذات اقدس الهي مسؤوليت و تکليفي دارد، چرا که امانت بزرگ عبوديت و تکاليف الهي را انسان پذيرفته است. «انا عرضنا الامانة علي السموات و الارض و الجبال فابين انْ يحملنَها و اشفقن منها و حملها الانسان.»[1] .

و نماز يکي از آن تکاليف بزرگ خدا است که بر دوش انسان است و کسي‏ که ‏اقامه ي نماز مي‏کند معلوم است که احساس تکليف و مسؤوليت مي‏کند و اين احساس، جرقه‏اي در درون و ضمير آدمي است که او را براي زندگي اجتماعي آماده و تقويت مي‏کند و اين موضوع با علم تجربي به ثبوت رسيده است که نمازگزاران واقعي و اشخاص مذهبي هميشه خود را در برابر فقرا و مستمندان مسؤول مي‏دانند. در پيشامدها و حوادث سخت روزگار، همچون سيل و زلزله و جهاد و... احساس تکليف مي‏کنند و حتي در چنين‏ مراحلي ميل و شوق به نيايش و نماز، در آن‏ها افزون مي‏شود. در تأسيس مدارس و مراکز علمي پيشقدم هستند، در بنا و تعمير و تميز کردن مساجد خود را موظف مي‏دانند و قرآن نيز اين افتخار عظيم را بر دوش آنان نهاده است

انما يعمر مساجد اللّه من امن باللّه و اليوم الاخر و اقام الصلوة و اتي الزکاة.»[2] .

[1] احزاب / 72.

[2] توبه / 18.

 

رعايت حقوق ديگران

از شرايط صحت نماز اين است که خود و مقدماتش پاک و طاهر باشد و متعلق به غير نباشد، حتي وضو که مقدمه براي نماز است، آن هم بايد طبق دستورالعمل باشد، مثلاً: وضو با آب غصبي و يا آبي که معلوم نيست صاحب آن راضي است يا نه حرام و باطل است.[1]  ظرف و حتي فضايي که در آن وضو مي‏گيرد بايد مباح باشد وگرنه وضو باطل است و اگر وضو باطل شد نماز هم باطل است، چون مقدمه براي نماز است و اگر در مقدمه ي نماز، حقوق خود و ديگران را رعايت کرديم، همين فرمول را بايد در نماز هم جايگزين کنيم.

نمازگزار اگر با عين پولي که خمس يا زکات آن را نداده لباس بخرد، نماز خواندن در آن لباس باطل است.[2]  اگر عمداً در لباس غصبي يا در لباسي که نخ يا تکمه يا چيز ديگر آن غصبي است نماز بخواند بنابر احتياط واجب بايد آن نماز را دوباره با لباس غير غصبي بخواند.[3] .

کسي که در ملک غصبي نماز مي‏خواند، اگرچه روي فرش و تخت و مانند اين‏ها باشد نمازش باطل است.[4]

کسي که در مسجد نشسته، اگر ديگري جاي او را غصب کند و در آن جا نماز بخواند، بنا بر احتياط واجب بايد دوباره نمازش را در محل ديگري بخواند.[5] .

با توجه به مسائل مذکور، انسان مسلمان اگر بخواهد نمازش صحيح باشد، بايد زحمات فراوان بکشد و از راه حلال و پاک کسب روزي کند. خمس و زکات خود را بپردازد و در لباس و محل زندگي و عبادت خود توجه کند، اما کسي که آلوده به تجاوز و ظلم، ربا، غصب، کم‏فروشي، رشوه‏خواري و کسب اموال حرام باشد، چگونه مي‏تواند مقدمات نماز را فراهم کند؟ بنابراين تکرار نماز در پنج نوبت در شبانه ‏روز، خود دعوتي است به رعايت حقوق ديگران.

[1] توضيح‏ المسائل امام / مسأله 267.

[2] همان / مسأله ي 820.

[3] همان / مسأله ي 815.

[4] همان / مسأله ي 866.

[5] همان / مسأله ي 868.

معيار دوستيابي

رفيق خوب براي کليه ي طبقات مردم در تمام ادوار لازم و ضروري است و مخصوصاً جوانان که در آستانه ي زندگي اجتماعي هستند، براي اين که بتوانند شخصيت خود را تقويت کنند و در زندگي اجتماعي موفق و کامياب شوند، به دوست و رفيق لايق نياز مبرم دارند.

با توجه به اهميت موضوع، اسلام معيارهايي را معرفي کرده که دانستن آن‏ها براي همه و مخصوصاً براي جوانان لازم و ضروري است، زيرا کودکان دوست و همبازي خود را در حين بازي انتخاب و بعد از اتمام بازي رها مي‏کنند، اما بزرگسالان با تجربه، دنبال رفيقي هستند که براي آن‏ها فايده ي مادي و معنوي داشته باشد.

دين اسلام با برنامه‏اي حساب شده، راه سعادت را براي همه گشوده است و معيارهاي دوستيابي را متذکر مي‏شود

امام صادق‏ عليه السلام فرمود: «برادران خود را با دو خصلت آزمايش کنيد، پس اگر آن دو خصلت در آن‏ها بود خوب است وگرنه دور شويد. مواظبت او بر نمازهايش در اوقات آن، نيکي به برادران در سختي و گشايش.»[1]

محل شاهد مبحث ما همان نماز است که معيار دوستيابي قرار گرفته است. شخصي که با کمک نماز، صفاي باطن و پاکيزگي ظاهر دارد، با انضباط، منظم و دقيق است و در نمازهاي جماعت ياد گرفته که از احوال نمازگزاران با خبر شود. چنين کسي شايسته ي دوستي است و در زندگي جمعي و برخوردهاي اجتماعي الگوي دوستان خواهد بود و اگر معيار دوستي‏هاي ما بر پايه ي نماز باشد، بسياري از جرائم و سوءاستفاده‏ها که در سايه ي دوستي‏هاي احساسي و غريزي گريبانگير جامعه شده، از جامعه ي مسلمانان رخت برمي‏بندد و به سوي اصلاحات اجتماعي و فرهنگي پيش خواهيم رفت.

[1] کافي / ج 4.

 

نياز دل

- رسول يحيايي

آقاي يحيايي اين مجموعه را درباره ي «نقش نماز در اصلاحات اجتماعي، فرهنگي و سياسي» ارسال کرده است. اثر او داراي پنج فصل است. فصل اول درباره ي علت نياز به دين، چگونگي حکومت صالحان و اقامه ي نماز، چگونگي تأثيرگذاري نماز به‏عنوان يک عبادت فردي در جامعه و مقدمات و احکام نماز است.

فصل دوم درباره ي اصلاحات و ضرورت اصلاحات، تعريف اصلاحات، اصلاحات و تجديدنظر طلبي، هدف اصلاحات، پيامدهاي انحراف اصلاحات، عوامل لازم براي جلوگيري از انحراف اصلاحات و جايگاه اصلاح‏طلبي در اسلام است. و در آخر نگاهي به حرکات اصلاحي جهان اسلام دارد.

در فصل سوم، نقش نماز در اصلاحات اجتماعي، تعريف و اهداف اصلاحات اجتماعي، نماز و بندگي خدا و نماز و عدالت اجتماعي بررسي مي‏شود.

فصل چهارم به نقش نماز در اصلاحات فرهنگي، فرهنگ چيست؟ اصلاحات فرهنگي، نقش نماز در اصلاح فرهنگ خودي و نقش نماز در مقابله با تهاجم فرهنگي مي‏پردازد.

فصل پنجم درباره ي نقش نماز در اصلاحات سياسي، نقش نماز در کارگزاران، نماز و سياست خارجي و نماز و سياست داخلي است.

نويسنده در پايان نيز با نتيجه بهتري از بحث‏هاي مختلف اين سؤال را مطرح مي‏کند که به راستي درد جامعه ما در چيست؟

اينک فرازي از نوشته ي کتاب را درباره ي «نقش نماز در اصلاحات اجتماعي» بررسي مي‏کنيم:

نقش نماز در اصلاحات اجتماعي

براي بررسي نقش نماز در اصلاحات اجتماعي، ابتدا لازم است که مقصودمان را از اصلاحات اجتماعي تبيين کنيم. منظور از اصلاحات اجتماعي، ساماندهي امور جامعه و از بين بردن کاستي‏هاي اجتماعي، به منظور نيل به هدف است و منظور از هدف همان جامعه ي آرماني است که اسلام به ما مي‏شناساند.

براي اين که اصلاحات به انحراف کشيده نشود بايد هدف کاملاً مشخص باشد و بايد مشخص کنيم که از نظر اسلام، جامعه ي آرماني چگونه جامعه‏اي است؟

جامعه ي آرماني مورد نظر اسلام، جامعه‏اي است که در آن انسان به هدف غايي خلقت بشر و بعثت انبيا دست يافته باشد. هدف از آفرينش انسان پرستش خدا است و فلسفه ي بعثت انبيا برقراري عدالت اجتماعي. البته برقراري عدالت اجتماعي هدفي ثانويه است و در واقع مقدمه‏اي است براي دستيابي به هدف اصلي که همان پرستش خدا است. پس جامعه ي آرماني اسلام، جامعه‏اي است که اولاً در آن بندگي و پرستش خدا در اوج کمال باشد و ثانياً عدالت اجتماعي در تمام ابعاد آن برقرار باشد. براي دستيابي به چنين جامعه‏اي- که مسلماً تا دستيابي به آن بسيار فاصله داريم- نياز به اصلاحات کاملاً مشهود است. اما سؤال اين جاست که نماز چه نقشي در اين اصلاحات اجتماعي براي رسيدن به آن اهداف (بندگي و پرستش خدا و عدالت اجتماعي) دارد؟

 

نماز و بندگي خدا

مهم‏ترين اصلاح اجتماعي در هر جامعه‏اي- که غايتش رسيدن به جامعه ي آرماني اسلام است- اصلاح رابطه انسان‏ها با خدا است و نماز بهترين راه برقراري رابطه ي انسان و خدا است. نماز سخن گفتن با خدا است. پيامبر اسلام مي‏فرمايد: «اگر مي‏خواهيد با خدا گفت ‏و گو کنيد نماز بخوانيد و اگر مي‏خواهيد خدا با شما گفت ‏و گو کند قرآن بخوانيد. انسان هر روز، دست کم در نمازهاي واجب روزانه، به سخن گفتن با خالق هستي مي‏پردازد. راز و نياز مي‏کند و ياد خدا را در دلش زنده نگاه مي‏دارد و رفته‏ رفته «بدانجا مي‏رسد که هميشه و همواره خودش را در پيشگاه او مي‏بيند و هيچ‏گاه خودش را فراموش نمي‏کند و...»[1] .

خداوند در حديثي قدسي مي‏فرمايد: «کسي که به يکي از بندگان مؤمن‏ من ‏اهانت کند، به ‏جنگ ‏با من برخاسته است و هيچ وقت نزديکي بنده‏ام به من به اندازه ي آن وقتي که واجبات را انجام مي‏دهد نيست و او مستحبات را براي رضايتم انجام مي‏دهد، تا اين که من او را دوست داشته باشم و زماني که او را دوست داشته باشم، من گوشش مي‏شوم که به وسيله ي من مي‏شنود، چشمش مي‏شوم که به وسيله ي آن مي‏بيند، دستش مي‏شوم که به وسيله ي آن قدرت پيدا مي‏کند و پايش مي‏شوم که به کمک آن در (راه حق) گام برمي‏دارد.»[2]

يعني انسان با عبادت مي‏تواند به مرحله‏اي برسد که تمام حجاب‏ها را کنار بزند و جز خدا را در عالم نبيند. مي‏بينيم که هدف اصلي هر جامعه ي اسلامي، بندگي خدا است و هر عمل اصلاحي در اين زمينه مهم‏ترين اصلاحات اجتماعي است و نماز نقش کليدي و بي‏نظيري در اين اصلاحات دارد، چنان که هيچ چيز ديگري نمي‏تواند جايگزين آن شود.

اما اين رابطه ي انسان با خدا- که نماز نقشي کليدي در آن ايفا مي‏کند- آثار اجتماعي متعددي بر جاي مي‏گذارد که هر کدام به نوبه ي خود مظهر يک اصلاح اجتماعي است، و ما در اين جا به ‏عنوان نمونه به چند مورد اشاره مي‏کنيم.

[1] هزار و يک کلمه / آيت‏اللّه حسن‏زاده آملي.

[2] مستدرک‏ الوسائل / ج 3 / صفحه 58 / به نقل از ديدار با محبوب / رحمت‏اللّه نوري قمشه‏اي.

 

بحران هويت و نماز

«ارتباط نداشتن با خدا، ناشي از اعتقاد نداشتن به مبدأ و معاد است. تنها انسان‏هايي ‏که‏ايمان ‏واقعي‏ به ‏خدا و جهان ‏آخرت ندارند، نماز نمي‏خوانند و با خداوند هستي رابطه ي متقابل برقرار نمي‏کنند.براي هر انساني ‏در طول‏ زندگي ‏سؤالاتي ‏اساسي‏ پيش مي‏آيد که چگونگي پاسخ به آن‏ها، شخصيت او را مي‏سازد. سؤالاتي مانند: اصلاً من کي هستم؟ از کجا آمده‏ام؟ به ‏کجا مي‏روم؟ نسبت‏ من ‏با اين ‏جهان ‏چيست و... سؤالاتي هستند که‏جواب‏ آن‏ها جهان‏ بيني خاصي را به وجود مي‏آورد. حال اگر انساني ايمان ‏به ‏خدا و معاد را از زندگي خود حذف کند، ناچار به اين نتيجه مي‏رسد که برحسب تصادف و از روي بداقبالي پا به اين دنيا گذاشته است و بايد چند صباحي در اين دنيا زندگي کند و بعد، نيست و نابود شود و هيچ چيز از او باقي نماند. او از طرفي ديگر، تمايلاتي در خود مي‏بيند از قبيل ميل به جاودانگي که هيچ تناسبي با واقعيتي که تصور کرده ‏است‏ ندارد و به اصطلاح کلاهي است که نه فقط براي سر او که براي چرخ و فلک گشاد است.»[1]  بي‏تناسبي و تصور نابودي‏ و نيستي کامل، اين فکر را در شخص ايجاد مي‏کند که دست‏کم در اين زندگي کوتاه ‏مدتِ موجود از مواهب دنيا نهايت استفاده و لذت را ببرد.جدا از عواقب وخيم اجتماعي،از قبيل ظلم، تعدي و تجاوز که در جاي ديگر به مناسبت به آن خواهيم پرداخت، ناکامي در به دست آوردن اين مواهب و سختي‏ها و مصائب دنيا شخص را دچار بحران مي‏کند. احساس پوچي و خلاء در زندگي، شخص را منزوي و گوشه‏گير و يا شرور بار مي‏آورد و آمار بالاي بيماري‏هاي رواني، افسردگي و جنون و ميزان بالاي خودکشي در جوامع غربي به خاطر همين احساس پوچي و خلاء است که از آن به‏عنوان نيهيليسم تعبير مي‏شود. اما شخصي که ايمان دارد، معتقد است که خدا انسان‏ها را آفريده است و اين جهان به مثابه ي گذرگاهي است که بعد از گذر از آن، انسان به جهان ديگري پا مي‏گذارد و متناسب با اعمالش يا در سختي و عذاب و يا در سعادت و خوشبختي، تا ابد جاودانه مي‏ماند. انسان با ايمان معتقد است که او، جانشين خدا بر روي زمين است و هر روز بارها و بارها افتخار صحبت با خالق خود را پيدا مي‏کند.

انساني که هر روز بارها زمزمه مي‏کند: الحمدلله رب‏العالمين، الرحمن الرحيم، مالک يوم‏الدين، جواب سؤالات اساسي زندگي خود را با تمام وجود لمس مي‏کند و اين از آثار بندگي خدا و ارتباط با او است. نماز، اتصال روح انسان به خالق و ارتباط بي‏واسطه با او است که به انسان هويت مي‏بخشد و شخصيت او را شکل مي‏دهد.

 

[1] تکامل اجتماعي انسان / استاد شهيد مطهري.

نماز و مشکلات زندگي

يکي ديگر از آثار نماز که به طور غيرمستقيم و مستقيم اثرگذار است و به‏عنوان يک اصلاح اجتماعي نقش مهمي در بهبود وضعيت رواني جامعه دارد، تحمل بهتر مشکلات است.

زندگي بشر، خواه ناخواه، هم چنان که خوشي‏ها، شيريني‏ها، به دست آوردن‏ها و کاميابي‏هايي دارد، رنج‏ها، مصائب، شکست‏ها، از دست دادن‏ها، تلخي‏ها و ناکامي‏هايي نيز دارد. بديهي است که بشر موظف است با طبيعت دست و پنجه نرم کند و تلخي‏ها را تبديل به شيريني سازد، اما پاره‏اي از حوادث جهان‏قابل پيشگيري و يا برطرف ساختن نيست؛ با حوادثي مثل پيري انسان خواه ‏ناخواه به سوي پيري گام برمي‏دارد و چراغ عمرش رو به خاموشي مي‏رود. ناتواني و ضعف پيري و ساير عوارض آن چهره زندگي را غم ‏بار مي‏کند. به علاوه انديشه واگذاشتن، به نوعي ديگر، انسان را رنج مي‏دهد. انساني که با خدا ارتباط دارد و هر روز در نمازهاي خود، از خدا به‏عنوان مالک يوم‏الدين ياد مي‏کند و از او با اياک نعبد و اياک نستعين کمک مي‏خواهد، در هر سه زمينه، نيروي مقاومت را در درون خود ايجاد مي‏کند.

چهره ي مرگ در چشم کسي که خدا را به ‏عنوان مالک يوم‏الدين ياد مي‏کند، با آن چه در چشم فرد بي‏ايمان مي‏نمايد، تفاوت دارد. از نظر چنين فردي، مرگ، نيستي و فنا نيست، انتقال از دنيايي فاني و گذرا به دنيايي باقي و پايدار و از جهاني کوچک‏تر به جهاني بزرگ‏تر است. مرگ، منتقل شدن از جهان عمل و کشت است به جهان نتيجه و محصول. از اين رو چنين فردي نگراني‏هاي خويش را از مرگ، با کوشش در کارهاي نيک که در زبان دين، عمل صالح ناميده مي‏شود، برطرف مي‏سازد.

هم‏چنين کسي که هر روز بارها در نماز خود مي‏گويد: اياک نعبد و اياک نستعين (خدايا فقط تو را مي‏پرستيم و فقط از تو ياري مي‏خواهيم) تحملش در برابر سختي‏ها و مشکلات- چه آن‏هايي که قابل پيشگيري و برطرف شدن هستند و چه آن‏هايي که قابل پيشگيري نيستند- خيلي بيش‏تر است.

از نظر روان‏شناسان، مسلّم و قطعي است‏ که اکثر بيماري‏هاي رواني که ناشي‏ از ناراحتي‏هاي‏روحي و تلخي‏هاي ‏زندگي است، در ميان افراد غيرمذهبي ديده مي‏شود و افراد مذهبي به هر نسبت که ايمان قوي و محکم داشته باشند از اين بيماري‏ها مصون‏ترند.[1]  در قرآن کريم و روايات، در اين زمينه شواهدي آمده است که شاهدي بر مدعاي ماست. از جمله خداوند سبحان در برابر مشکلاتي که دشمنان اسلام و مشرکان، از راه‏هاي مختلف در راه ابلاغ رسالت پيامبر ايجاد مي‏کردند، به آن حضرت مي‏فرمايد:

و لقد نعلم انک يضيق صدرک بما يقولون، فسبّح بحمد ربّک و کن من السّاجدين.

ما مي‏دانيم که سخنان آن‏ها سينه ي تو را تنگ و ناراحت مي‏سازد، ولي ناراحت مباش. براي زدودن آثار سخنان زشتشان به تسبيح پروردگارت بپرداز و در برابر ذات پاکش سجده کن.[2]

و امام صادق‏ عليه السلام فرموده است:

کان عليٌّ اذا أهاله أمر فزع قام الي الصّلاة ثمّ تلاهذه الاية و استعينوا بالصّبر و الصّلوة.[3] .

هنگامي که مشکل مهمي براي علي‏ عليه السلام پيش مي‏آمد، به نماز برمي‏خاست، سپس اين آيه را تلاوت مي‏فرمود:

«واستعينوا بالصّبر و الصّلوة»

[1] انسان و ايمان / استاد مطهري (با اندکي دخل و تصرف).

[2] حجر / 99.

[3] تفسير نمونه / ج 1 / ص 219.

 

آرامش روح و روان و نماز

يکي ديگر از آثار مهم نماز در زمينه ي اصلاح وضعيت رواني جامعه، ايجاد آرامش روحي و رواني است. در اين زمينه خداوند در قرآن کريم مي‏فرمايد

 الذين آمنوا و تطمئن قلوبهم بذکر اللّه، الا بذکر اللّه تطمئن ‏القلوب.

(آنان که به سوي خدا بازگشته‏اند) کساني هستند که ايمان آورده‏اند و دل‏هايشان به ذکر خداوند بزرگ مطمئن و آرام است. همانا با ياد خداوند دل‏ها آرامش مي‏يابد.

نماز با ايجاد فرهنگ پرستش خدا، علاوه بر موارد بالا، آثار اجتماعي- اصلاحي ديگري هم بر جاي مي‏گذارد از جمله با ايجاد آرامش رواني و پشتوانه جهت تحمل مشکلات، اثر شگرفي در جلوگيري از اعتياد به مواد مخدر بر جاي مي‏گذارد. ما اگر زمينه‏هاي اعتياد به مواد مخدر را بررسي کنيم، بيش‏تر علل آن را مشکلات زندگي، نااميدي و مواردي از اين دست تشکيل مي‏دهد. نماز، با از بين بردن اين زمينه‏ها مي‏تواند عاملي بازدارنده از اعتياد باشد. تا اين جا به نقش نماز در رسيدن به اولين هدف جامعه اسلامي- که پرستش خداوند است- اشاره کرديم. اکنون به نقش نماز در رسيدن به هدف ديگر اشاره مي‏کنيم.

نماز و عدالت اجتماعي

براي اين که نقش نماز را در برقراري عدالت اجتماعي توضيح دهيم، بهتر است ابتدا به يک نکته اشاره کنيم. کليه ي تأثيراتي که در زير عنوان «نماز و عدالت اجتماعي» ذکر مي‏کنيم، همه از بخش اول نشأت مي‏گيرند. يعني نماز اين آثار را از آن جهت دارا است که بندگي خدا محسوب مي‏شود. نماز، بهترين نوع پرستش خدا است و جدا کردن تأثير نماز در عدالت اجتماعي از بندگي خدا در اين نوشتار به معناي جدا بودن واقعي آن‏ها نيست، بلکه اين دو به تعبيري در طول يکديگرند.

نماز به دو طريق مي‏تواند در ايجاد عدالت اجتماعي تأثيرگذار باشد:

الف: تأثير غيرمستقيم

ب: تأثير مستقيم.

تأثير غيرمستقيم نماز در ايجاد عدالت اجتماعي

تأثير غيرمستقيم نماز در ايجاد عدالت اجتماعي، از طريق ايجاد عدالت اخلاقي صورت مي‏پذيرد. يعني بايد در ميان قوا و غرائز انسان، تعادل و توازن برقرار باشد و اين قوا و غرائز تحت کنترل حکومت عقل و ايمان باشند، و از آن جا که عدالت اجتماعي تابع عدالت اخلاقي است، تأثير نماز در ايجاد عدالت اخلاقي در فرد به طور غيرمستقيم در ايجاد عدالت اجتماعي اثرگذار است.

با بررسي چند تأثير نماز در ايجاد عدالت اخلاقي بحث را دنبال مي‏کنيم.

غرور و تکبر: از صفات زشت که مي‏تواند آثار بدي در اجتماع بگذارد، غرور و تکبر است. انساني که نماز مي‏خواند و در مقابل عظمت پروردگار فروتني مي‏کند و سر بر خاک مي‏گذارد، تواضع و فروتني جزء شخصيتش مي‏شود. حضرت فاطمه (س) فرموده است:

فجعل اللّه الايمان تطهيرا لکم من الشّرک و الصّلاة تنزيهاً لکم عن الکبر[1]

خداي بزرگ ايمان را براي پاک شدن از شرک، و نماز را براي زدودن کبر و غرور قرار داده است.

از ديگر آثار نماز در اين زمينه، مي‏توان به تأثير نماز در جلوگيري از غيبت، دروغ، تهمت، رباخواري و... اشاره کرد. به طور کلي نماز، تأثير فوق‏العاده‏اي در جلوگيري از انجام گناه دارد و اين جلوگيري از گناه به سالم‏سازي فضاي جامعه کمک شاياني مي‏کند. در آيات قرآن به اين مسأله اشاره شده است، از جمله مي‏خوانيم:

ان ‏الصلوة تنهي عن ‏الفحشاء و المنکر.[2]  به راستي که نماز انسان را از زشتي‏ها و منکرات باز مي‏دارد

به اين ترتيب، به وسيله ي نماز واقعي، خداوند بر قلب‏هاي مردم حاکم‏ مي‏شود و به‏ طور کلي ‏گناه و معصيت ‏و فساد از جامعه کنار مي‏رود.

 

[1] غررالحکم / ص 773.

[2] عنکبوت / 45

این مطلب را به اشتراک بگذارید :
اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در  فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران

نوع محتوا : مقاله
تعداد کلمات : 6662 کلمه
ناشر : منبع: آينه‏ ها در کوير
چاپ : تهیه کننده: مرکز تخصصی نماز
مولف : معصومه پارسا
1395/1/18 ساعت 13:30
کد : 1196
دسته : فرهنگ‌سازی و دعوت به نماز
لینک مطلب
کلمات کلیدی
نماز
آثار نماز
آثار اجتماعی نماز
نماز و اصلاح
نماز و گناه
نماز و اصلاحات اجتماعی
تأثير نماز در اصلاح فرد
نماز و حکومت اسلامي
درباره ما
با توجه به نیازهای روزافزونِ ستاد و فعالان ترویج اقامۀ نماز، به محتوای به‌روز و کاربردی، مربّی مختصص و محصولات جذاب و اثرگذار، ضرورتِ وجود مرکز تخصصی در این حوزه نمایان بود؛ به همین دلیل، «مرکز تخصصی نماز» در سال 1389 در دلِ «ستاد اقامۀ نماز» شکل گرفت؛ به‌ویژه با پی‌گیری‌های قائم‌مقام وقتِ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ...
ارتباط با ما
مدیریت مرکز:02537841860
روابط عمومی:02537740732
آموزش:02537733090
تبلیغ و ارتباطات: 02537740930
پژوهش و مطالعات راهبردی: 02537841861
تولید محصولات: 02537841862
آدرس: قم، خیابان شهدا (صفائیه)، کوچۀ 22 (آمار)، ساختمان ستاد اقامۀ نماز، طبقۀ اول.
پیوند ها
x
پیشخوان
ورود به سیستم
لینک های دسترسی:
کتابخانه دیجیتالدانش پژوهانره‌توشه مبلغانقنوت نوجوانآموزش مجازی نمازشبکه مجازی نمازسامانه اعزاممقالات خارجیباشگاه ایده پردازیفراخوان های نماز