مقامات عرفاني نماز در قرآن

■ مقامات عرفاني نماز در قرآن

مقامات عرفاني نماز در قرآن

مقدمه

نماز در سراپرده گفتگو با او مقام خاص است، هر چند که اوقات آن بار عام الهي است براي همه بندگان. براي ورود به سراپرده ي حق بايد از مقام تکبير تا مقام تهليل را پيمود. توحيد او به نواي نبوت و صلاي ولايت نمازگزار را به وادي فلاح مي‏کشاند تا با خيرالعمل عظمت و کبريايي حق را حمد گزارد.

هر کسي را از نماز بهره‏اي است به اندازه معرفت و رهيابي او به مقامي از مقامات نماز. اما دخول به مقامي و صعود به مرتبه اي مستلزم رهسپاري است ولي:

 

ديدن روي ترا ديده ي جان بين بايد

وين کجا مرتبه ي چشم جهان بين من است

 

بايد ديده و جان را شست تا بهتر ديد و بهتر درک کرد.

 

چون طهارت نبود کعبه و بتخانه يکي است

نبود خير در آن خانه که عصمت نبود

 

و هيچ آبي براي شستشو برتر از آب معرفت نيست. چه بهتر که خود را در جويبار جاري معرفت نماز شستشوي دگر دهيم.

معاونت تحقيق و تأليف ستاد اقامه نماز

 

به بهانه ي ديباچه: چرا نماز؟

مگر، خداوند تبارک و تعالي، يکي از مقدس ترين دستاوردهاي حکومت صالحان را نماز ندانسته و بر آن بشارت نفرموده؟

مگر نه اين است که تمام پيامبران و پيشوايان اديان و مذاهب آسماني به نماز مأمور شده بودند؟

مگر نه اين است که مهم ترين نقطه ي اشتراک ميان همه ي اديان آسماني نماز است؟

مگر اين فريضه ي مقدس، بر آدم، نوح، ابراهيم، موسي، عيسي، و محمد عليهم السلام و پيروانشان فرمان نبود؟

مگر خانه ي خدا «کعبه ي معظمه» به عنوان نخستين قبله، براي نمازگزاران و مؤمنين تاريخ، وضع نگرديده؟

مگر نماز مابه الامتياز مؤمن و کافر نيست؟

مگر کروبيان و فرشتگان و جنيان به آن مأمور نيستند؟

مگر نماز، هماهنگي با جهان آفرينش نيست؟

مگر انقلاب اسلامي‏ مان، با نماز و مسجد آغاز نگرديد؟

مگر جبهه حق در جنگ عليه باطل، با نماز رونق نيافت؟

مگر عناصر ضد انقلاب را با نماز و تکبيرمان، محو نکرديم؟

مگر امام راحل قدس سره، در پي هر نماز، فرياد انقلاب سر نداد؟

و مگر او، به دنبال هر نماز در نوفل لوشاتو، انقلاب را رهبري نکرد؟

و مگر هم او، آخرين نماز را با تن نحيف، در حصار قيود اتاق عمل، ايستاده نخواند؟

و مگر رهبري معظم انقلاب- که خدايش نگه‏دار باد- با اتکال به خدا و اتکاء به نماز فريادهاي دشمن‏شکن سر نمي‏دهد؟

و مگر نوباوگان و فرزندانمان، صفوف نماز جماعت را به منزله ي صفوف مقدم جبهه نمي‏دانند و به ياد روزي که هم قطارانشان به نماز عشق در جبهه مي‏ايستادند، سر از پا نشناخته، به مساجد رو نمي‏کنند؟

و مگر ملتمان که دوران امتحانات الهي را مي‏گذراند، با کارنامه ي نماز، از کوران آزمايش ها به ‏درنمي‏آيد؟

و مگر صداي اذان همسايگانمان، گوش دلمان را نمي‏نوازد؟

و مگر صداي تکبير نمازمان، فرش را تا عرش به زير پايمان نمي‏گستراند؟

و خلاصه، مگر قداست، لطافت و ابهت نماز نيست که عواطف انساني ما را در گردونه ي ارتباطات سازنده يعاطفي قرار مي‏دهد و جامعه ي نمازگزاران را از نشاط و شوق، اميد و بزرگواري لبريز مي‏سازد؟

پس بياييم شهرمان را به مسجد و مساجدمان را به محل عارفانه نماز بدل کنيم و جامعه‏اي نمونه، بدان‏گونه که مرضي خدا و رسول است، بسازيم.

 

رسيده ساعت فيض حضور و وقت نماز

بيار جام تدلي به گاه راز و نياز

 

بده مي‏ناب از سبيل کوثر دوست

که ناگه از سر زلف نگار گره شد باز

 

فراز مسند عشق است لحظه‏هاي نماز

که پرده از رخ دلبر شود به ناگه باز

 

رساند از طرف مصر دلبرم نسيم وصال

شميم پيرهن آن عزيز بنده‏نواز

 

تبارک الله از آن چشم و خط و خال و نگاه

از آن قيامت قامت، از آن کرشمه و ناز

 

منم غريب ديار و تويي غريب نواز

دمي به حال غريب ديار خود پرداز[1] .

 

خداوند در آيه ي 56 سوره ي نور، اقامه ي نماز، پرداخت زکات و اطاعت از رهبري الهي را، بازياب استخلاف و قدرت‏يابي بندگان مؤمن عنوان کرده و آن را تأمين کننده ي رحمت الهي بيان نموده است. در آيه ي41 سوره ي حج نيز، اقامه ي نماز، پرداخت زکات و امر به معروف و نهي از منکر را از آثار مهم و برکت‏خيز قدرت و تمکن و فرمانروايي مؤمنين دانسته و آن را منشأ عاقبت به خيري و نيک فرجامي قلمداد کرده است.

بنابراين، حکومت صالحان را همين سزاوار است که به اقامه ي نماز و پرداخت زکات دعوت کرده، همگان را به تعهد و تقيد به آن فرا بخواند تا هم مشمول رحمت الهي گردند و هم سرانجام به قرب حق و رضوان الهي نائل شوند. يعني هم دنيايشان تأمين گردد و هم آخرتشان.

نکته ي مهم و لازم ديگري که در همين جا بايد به آن بپردازيم اين است که در کتاب عزيز خدا، قرآن کريم، 87 آيه درباره ي نماز نازل گرديده که در آن ها کلمه ي صلوة و اشتقاقات آن ذکر شده است، به استثناي آياتي که کلمات ذکر، رکوع، سجده و قرآن و تسبيح آمده که در بعضي موارد به معناي نماز مي‏باشد و تعداد آن ها نيز زياد است.

آيات نماز بعضي در مکه و برخي ديگر در مدينه نازل شده است و با مراجعه به اين آيات، مطالب بس عزيز و مهم به دست مي‏آيد که به بعضي از آن ها در سلسله مقامات آتيه اشاره خواهد شد. ان شاءالله

اما آنچه فعلا در اين جا يادآوري مي‏کنيم اين است که بيش ترين آيات مربوط به نماز پس از هجرت پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) در مدينه نازل شد. اگرچه بعضي از آيات مذکور در سال هاي قبل از هجرت- از سال دوم تا دوازدهم بعثت- به طور پراکنده وارد شده است، اکثر آيات مربوط به نماز در سوره‏هاي بقره، آل‏عمران، نساء، انعام و اعراف آمده که مربوط به بعد از هجرت مي‏باشد. يعني يازده آيه ي سوره بقره در سال‏هاي پنجم، هشتم و نهم هجري، يک آيه ي سوره ي آل‏عمران بين سال هاي دوم و سوم هجري، شش آيه ي سوره ي نساء در سال هاي ششم، هشتم و دهم هجري، دو آيه ي سوره ي انعام در سال ششم هجري و شش آيه ي سوره ي مائده بين سال هاي هفتم، نهم، دهم و يازدهم هجري نازل شده اند و بدين ترتيب نزول آيات مربوط به نماز به طور ميانگين بين سال هاي هشتم، نهم و دهم بعد از هجرت صورت گرفته است.

بنابراين بيش ترين تذکر مربوط به اقامه ي نماز، در سال‏هاي هشتم و نهم هجري مي‏باشد، همان گونه که بيش ترين آيات مربوط به ديگر احکام نيز در همين سال ها نازل شده است. در سال هاي اول بعثت، نماز يک رکعتي و يا دو رکعتي بوده، ولي در سال هايي که ذکر شد نمازهاي يوميه به ترتيبي که موجود است تأييد گرديد.

در سال‏هاي نهم و دهم هجرت يعني حدود 20 و 21 سال بعد از بعثت رسول اکرم صلي الله عليه و آله احکام و از جمله سفارش هاي مؤکد مربوط به نماز نازل گرديده است. مي‏دانيم که همه ي جنگ هاي رسول اکرم صلي‏ الله عليه و آله در مدينه رخ داد و بسياري از اماکن تخريب شد، عده‏اي به شهادت رسيدند، گروهي اسير شدند و فشار اقتصادي و رواني در جامعه گسترش يافت. يعني ضمن اين که انقلاب رسول اکرم صلي الله عليه و آله تثبيت شده بود ولي مشکلات روحي و اقتصادي کم و بيش خود را مي‏نماياند و در همان شرايط سفارش به نماز مورد تأکيد قرار گرفت و امروز که همان کيفيت تکرار مي‏شود، سفارش به نماز مورد تأکيد است.

مطلب مهم قرآني ديگر اين است که از سياق آيات قرآني مربوط به نماز چنين استفاده مي‏شود که مسائل نماز به سه شکل مطرح شده است:

يک دسته آياتي است که به ظواهر موضوعات و مسائل مربوط به نماز اشاره دارد. مثلا به اقسام طهارت، وضو، غسل و تيمم، يا نماز مسافر، نماز خوف، نماز جنگ و نماز مستحب و يا اوقات نمازهاي پنجگانه، نماز انفرادي،

نماز جماعت و اذان، که مي‏توانيد در اين ‏باره به آيات: بقره/ 43، نساء/ 102 و 103، مائده/ 6 و 58 و 91،توبه/ 99، هود/ 114، اسراء/ 78، آل عمران/ 39 و مائده/ 58 مراجعه کنيد.

دسته ي ديگر از آيات مربوط به نماز، آياتي است که در مورد ارتباط متقابل نماز و مسائل اقتصادي، نماز و اخلاقيات، نماز و جهاد، نماز و علم، نماز و بعضي مسائل ديگر مي‏باشد که در نشريات ديگر به آن ها پرداخته‏ايم.

دسته ي سوم از آيات نماز، آن هايي است که به تأثير نماز در تقويت ملکات فاضله ي انساني و ساختار روحي آدمي پرداخته است، همان‏ تأثيراتي که نمازگزار را در رسيدن به مقامات بلند عرفاني و سير و سلوک الي الله، کمک مي‏کند. از جمله ي مقامات و منازل عرفاني مذکور در آيات مربوط به نماز، عبارت‏اند از:[2] .

احسان، اخبات، اخلاص، اطمينان، انابه، تقوا، تزکيه، تفضل، توکل، رضايت، صبر، طمأنينه، طهارت، عبوديت، قنوت، کرامت، وجل، ولايت، هدايت، يقظه و...، که ان شاءالله در ادامه ي اين بحث، در حد توانمان به توضيح آن ها خواهيم پرداخت. البته کتاب هايي که به تفسير عرفاني نماز پرداخته‏اند کم نيستند و مي‏توان از کتاب معروف سرالصلوة حضرت امام (ره) يا کتاب مرحوم آيت‏الله ‏شاه‏آبادي که سرآمد ديگر کتب مربوط هستند، ياد کرد ولي آنچه ما مي‏خواهيم مطرح کنيم، مقاماتي است که صريحا در آيات مربوط به نماز ذکر شده است و لا غير.

قابل توجه اين است که عمده مطلب مشترک ميان هر سه دسته از آيات ذکر شده، بيان محورها و اساس تشويق و تحريض به نماز است.

و به تعبير ديگر اين آيات از رهگذر پنج موضوع مؤمنين را به اقامه ي نماز ترغيب مي‏نمايند:

1- باور ساختن ايمان به غيب[3] .

2- تقويت احساس بندگي نسبت به خداوند[4] .

          3- توجه هر چه بيشتر به وحدانيت حق تعالي[5] .

4- وعده و مژده دادن به جنات مکرمون، جنة الوراثة و جنات عدن‏ و خلاصه بهره‏هاي اخروي که در اکثر آيات مربوط ذکر شده است.

5- وعيد و ترساندن از عقاب و درکات عذاب الهي، مانند: سقر، سعير، ويل، غي و جهنم[6] .

به بيان ديگر، نتايج دنيوي و اخروي به عنوان انگيزه اي کارساز براي نمازگزاران به شمار مي‏آيد.

در اين سلسله نوشتار، به بعضي از مقامات عرفاني نماز که در آيات قرآني مذکور است، مي‏پردازيم و تنها آياتي موردنظر ماست که نماز و يکي از مقامات در آن آمده است.

البته اين تمنا و آرزو برتر از فکر ناتوان و بيش از بضاعت مزجاة ماست، ولي اميدواريم با عنايات الهي و ياري انفاس پاک بزرگواران، اشاره‏اي داشته باشيم.

(مقامات به ترتيب حروف تهجي مرتب شده اند)

 [1] شعر از همين نويسنده.

[2] زبان عرفان: ناگفته نماند که تفهيم و تدريس هر علم به زباني خاص نيازمند است و هر يک از علوم تجربي يا علوم انساني، زبان مخصوص به خود را دارا مي‏باشد. عرفان نيز يکي از علوم اسلامي است که عمدتا از زبان اشاره و کنايه و استعاره بهره مي‏گيرد و چون مفاهيم آن داراي گستردگي ويژه‏اي است، از اصطلاحاتي که داراي قابليت و غناي مفهومي است سود مي‏جويد و به همين جهت، از گذشته‏هاي دور مورد پذيرش و قبول بعضي افراد واقع نمي‏شده است. از طرف ديگر چون با بعضي از اصطلاحات و عقائد متصوفه اشتباه مي‏شده، مورد انتقاد قرار مي‏گرفته است. به همين جهت حضرت امام خميني (قدس سره) در کتاب «صلاة العارفين» مي‏فرمايد: «از امور مهمه‏اي که تنبه به آن لازم است و اخوان مؤمنين و خصوصا اهل علم «کثر الله امثالهم» بايد در نظر داشته باشند، اين است که وقتي کلامي را از بعض اهل معرفت شنيدند، بدون حجت شرعيه رمي به فساد و بطلان نکنند. خيال نکنند، هر کس اسم از مراتب نفس و مقامات اولياء و عرفا برده، صوفي است يا مروج ادعاهاي صوفيه است». سپس حضرت امام (ره) مي‏فرمايد: «به جان دوست قسم، کلمات نوع‏ آن ها يعني عرفاي اسلامي، شرح بيانات قرآن و حديث است». آن گاه با ذکر حديث شريفي از امام صادق (ع)، يادآوري مي‏کنند که «آيا اين حديث غير از فناي ذاتي که در لسان عرفاي اسلامي است به چيز ديگري قابل حمل است؟» و با نقل فرازي از مناجات شعبانيه، مطلب را روشن و تأييد مي‏فرمايند. پس زبان عرفان، زباني است برتر و وسيع‏تر و مقدس‏تر از هر زباني.

[3] سوره ي بقره، آيه ي 3.

[4] سوره ي ابراهيم، آيه ي 31.

[5] سوره ي طه، آيه ي 14.

[6] ماعون، 3 و 4/ توبه، 54/ مائده، 91.

 

 

مقام احسان

قوله تعالي:

«وَ اَقِمِ الصَّلوةَ طَرَفيِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَيلِ اِنَّ الْحَسَناتِ يُذهْبنَ السَّيِّئاتِ ذلِکَ ذِکري لِلذَّاکِرينَ وَ اصْبِر فَاِنَّ اللهَ لا يُضيعُ اَجرَ الُمحسِنين»[1] .

يعني؛ به پاي دار نماز را در دو سوي روز و پاسي از شب، چرا که حسنات، پليدي‏ها و بدي‏ها را مي‏زدايد، اين يادي است مر يادآورندگان را، و خويشتن‏دار و بردبار باش که خداوند، پاداش محسنين و نيکوکاران را ضايع نخواهد ساخت.

و هم چنين در آيات اوليه ي سوره ي لقمان آمده است که محسنين و نيکوکاران کساني هستند که نماز را به پا مي‏دارند و زکات را مي‏پردازند و به قيامت يقين دارند و هم اينان مشمول هدايت ربوبي بوده، رستگارند.

خداوند متعال در اين دو آيه ي کريمه، اقامه ي نماز را منشاء نيل به مقام احسان بيان فرموده است.

«احسان» در لغت، به معناي انجام کار خوب به شکل نيکو مي‏باشد. يعني احسان داراي دو جنبه ي نيکي است؛ يکي نفس عمل، دوم اجراي عمل. کار خوب را با ابزار بد انجام دادن و يا کار بد را با ابزار خوب انجام دادن، هيچ يک مشمول احسان نخواهد بود. از اين جهت در آيات قرآني، «صبر»، «جهاد»، «معيشت حلال»، «ثروت حلال»، «خدمت به والدين» و هم چنين «نماز»، «کظم غيظ» و «عفو و گذشت» که همه في نفسه نيک و خوب هستند، وقتي به شکل خوب انجام گيرند، مشمول احسان دانسته شده اند. در اين مورد مي‏توانيد به آيات 80 و 12 نحل، 134 آل عمران، 22 يوسف، 90 يوسف، 69 عنکبوت، 44 مرسلات، 112 و 83 بقره مراجعه کنيد.

«احسان» در منازل السائرين، پنجاه و يکمين منزل سير و سلوک است و در بيان خواجه عبدالله انصاري در کتاب صد ميدان، پنجاه و چهارمين است. در کتاب صد ميدان، خواجه عبدالله انصاري مي‏گويد:

«از ميدان «مراقبت»، ميدان «احسان» زايد. احسان آن است که پيغمبر خاتم سيد ولد آدم صلي الله عليه و آله و سلم، روح القدس را عليه‏السلام پرسيد. او در جواب گفت: «وَ اَنْ تَعْبُدَ اللهَ کَانَّکَ تَراهُ»؛ خداي را آن چنان پرستش کني که وي را مي‏بيني و بداني که او تو را مي‏بيند.

در اين ميدان مردم سه دسته‏اند: يکي غرقه گشته در درياي توحيد و از زندگاني نوميد، يعني همه جا با خدا بودن و نسبت به خود و زندگي خود نينديشيدن. دومي واله گشته در هيبت و سرگرداني در غيبت، همانند پر کاهي در گردونه ي عظيم خلقت. سوم غرقه گشته در وجد، و به مقام حضور، بلکه به شهود حق نائل گشتن و به قول عرفا به نورانيت اشراق منور گرديدن.

و به عبارتي ديگر، هواي نفس در عزم گم شود و اسباب در جمع گم شود و تفرق در وحدت گم شود و خلاصه هواهاي ‏نفساني از رهگذر تصميم به کمالات، مورد توجه نباشد و چون همه چيز را در يد قدرت خدا مي‏داند همه ي اسباب را نفي کند که آيه ي قرآني «ما رَمَيْتَ اِذْ رَمَيْتَ» به آن متوجه است و چون به وحدت در هستي رسيده است، هيچ چيزي را متفرق نپندارد.

که در اين صورت از تن سمع پيدا و بس، و از زبان ذکر پيدا و بس و از دل درد پيدا و بس، به دل ديده و پندارد که به عيان ديده، از تلاشي انسانيت و خمود هوا و عناي علايق رها شده. و اين است احسان و آثار آن».

توضيحي که خواجه در منازل السائرين بيان کرده، برگرفته از معناي لغوي و اصطلاحات قرآني است که در يک کلام خلاصه شده است و آن عبارت است از: «اَنْ تَعْبُدَ اللهَ کَاَنَّکَ تَراه»؛ يعني خدا را عبادت کني، بدان گونه که او را مي‏بيني.

عبادت خدا يک عمل صددرصد مطلوب و نيکوست و براي آن که اين عمل در حد کامل نيکويي انجام گيرد، بايد ذهن و فکر از غير او خالي گردد و قصد و نيت نماز، از ريا و عجب مهذب شود و انسان در حالتي قرار گيرد که خود و حالش را از ديگران پنهان سازد، در خود روحانيت و طمأنينه ايجاد کند، قَلق و اضطراب و وحشت‏هاي کاذب و تفرق ذهن را از خود دور سازد و در دل سرور و فرح لقاي خداوندي بيابد تا سرانجام به وقت برسد؛ وقت مشاهده و حضور، (وقت به تعبير عرفا، عبارت است از خروج از غيب به شهود و تجلي جلوات خاصه) و خلاصه چنين کيفيت والاي روحي، به مقام احسان تعبير مي‏شود. و وقتي انسان نمازگزار، در چنين وضعي قرار گيرد

 مشمول «اَنْ تَعْبُدَ اللهَ کَاَنَّکَ تَراه» خواهد بود. شيخ عبدالرزاق کاشي در رساله ي «اصطلاحات في صحائف» نيز همين مطلب را ياد مي‏کند:

«اَلاِحْسانُ هُوَ التَّحَقُّقُ بِالعُبُودِيَّةِ عَلي مُشاهَدَةِ حَضْرَةِ الْرُّبُوبِيَّةِ بِنُورِ البَصِيرَة»؛ يعني احسان عبارت است از اين که به کمک نورانيت بصيرت، ديدار کامل حضور ربوبي به منظور تحقق عبوديت، صورت گيرد.

روايت معروفي در ميزان الحکمه نقل شده است. در اين روايت از پيغمبر درباره ي احسان سؤال شد و حضرتش فرمود:

«اَنْ تَعْبُدَ اللهَ کَاَنَّکَ تَراه فَاِنْ لَمْ تَکُنْ تَراهُ فَاِنَّهُ يَراکْ»؛ يعني احسان آن است که عبادت کني خدا را بدان گونه که او را مي‏بيني، که اگر نبيني قطعا توجه داشته باشي که او تو را مي‏بيند.

فراز اول اين بيان، احسان به معناي اتم و اکمل مي‏باشد و فراز دوم ناظر به احسان در مرتبه ي نازل‏تر است؛ يعني ديدار تو او را يا ديدار او تو را و همين بيان رسول (صلي الله عليه وآله وسلم) خداست که سرمايه ي سخن عرفا و مايه ي بينش عرفان اسلامي در موضع احسان است.

در پايان اين مقام، اشاره به چند نکته ضروري است:

- نکته ي اول اين که برطبق آيه ي دوم از سوره ي ملک، خداوند فلسفه و علت عمر انسان و محدوده مرگ و زندگي او را، احسن عمل معرفي کرده و فرموده است:

«لِيَبْلُوَکُم اَيُّکُمْ اَحْسَنُ عَمَلاً»، نه، اکثر عملا

از اين آيه چنين استنباط مي‏شود که چون نماز، بهترين عمل است، پس فلسفه عمر انسان، اقامه ي نماز، يعني احسان عبادي است. و اين نتيجه‏اي است که از شکل منطقي حاصل مي‏شود، يعني خداوند مرگ و زندگي را براي احسن عمل آفريده است و نماز، احسن عمل است، پس خدا مرگ و زندگي را براي نماز آفريده است و به عبارت ديگر، فلسفه ي عمر، عبادات است و بالاترين و بهترين عبادت، نماز است.

- نکته ي دوم: گروه هايي که در قرآن محبوب درگاه الهي ذکر شده‏اند، مانند «توابين»، «مطهرين»، «متطهرين»، «متقين»، «صابرين»، «متوکلين»، «مقسطين» و «مقاتلين» و «محسنين» هستند. که در مورد «محسنين» 5 بار محبوبيتشان تکرار شده است. به آيات 195 سوره ي بقره و 134 و 148 آل عمران، و 13 و 93 مائده مراجعه فرماييد. يعني مقام احسان به مراتب بالاتر از تقوا، طهارت و توکل است. ناگفته پيداست که رابطه ي مستقيمي ميان طهارت، تقوا، صبر، توکل، قسط و قتال با نماز وجود دارد. يعني همه ي شايستگي‏هاي انساني که محبوب خدايند، با نماز و در نماز خود را نشان مي‏دهند.

- نکته ي سوم: به مناسبت احسان و ارزشيابي حسن، يادآوري مي‏شود که حسن و قبح، عقلي و ذاتي است و ملاک تشخيص خوب و بد و زشت و زيبا، فرآيند ذاتي موضوعات و سلامت فطرت و خردمندي است، نه آن که ملاک تشخيص شرعي باشد. پس تشخيص خوبي و بدي داراي مايه ي عقلاني و فطري است و انجام عمل زشت از خدا، از نظر عقلي محال است.[2] .

- نکته ي چهارم: با استفاده از آيه ي فوق‏الذکر و بعضي از آيات ديگر، مايه‏هاي اصلي رسيدن به مقام احسان، در چند چيز است، اول نماز و دوم

صبر.

نيل به مقام احسان فقط از طريق عنايت الهي حاصل مي‏شود و بس که در دعاي ماه رجب مي‏گوييم:

لا صُنْعَ لي و لا لِغَيري في احسان اِلاّ بِک؛ من و غير من جز به وسيله ي تو دستي در احسان نداريم.

- نکته ي پنجم: رسيدن به مقامات عرفاني و از جمله احسان، منحصر به مردان نيست، بلکه براي زنان نيز ميسر است که فرمود: «فَاِنَّ اللهَ اَعَدَّ لِلمُحسِناتِ مِنکُنَّ اَجراً عَظيماً»[3] .

[1] سوره ي هود/ 114.

[2] محال دو قسم است:اول محال عادي که معمولا انجام نمي‏پذيرد مانند بارور شدن درخت خشک و دوم محال عقلي، مثال جمع ميان دو نقيض است مانند اين که يک چيز هم باشد و هم نباشد که محال عقلي است و انجام کار زشت از خدا نيز محال عقلي است. بحث از حسن و قبح به مناسبت طرح موضوع احسان است. به عبارت ديگر ادراک مصاديق احسان چون ذاتي است، در دسترس عقل هم هست.

[3] احزاب/ 29.

این مطلب را به اشتراک بگذارید :
اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در  فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران

نوع محتوا : مقاله
تعداد کلمات : 3489 کلمه
مولف : سيدرضا هاشمي نجف آبادي
1395/1/17 ساعت 09:44
کد : 1175
دسته : آثار اخلاقی و عرفانی نماز
لینک مطلب
کلمات کلیدی
نماز،آثار عرفانی نماز،سیر و سلوک،مقامات عرفانی ،نمازهای عارفانه،حضور قلب
درباره ما
با توجه به نیازهای روزافزونِ ستاد و فعالان ترویج اقامۀ نماز، به محتوای به‌روز و کاربردی، مربّی مختصص و محصولات جذاب و اثرگذار، ضرورتِ وجود مرکز تخصصی در این حوزه نمایان بود؛ به همین دلیل، «مرکز تخصصی نماز» در سال 1389 در دلِ «ستاد اقامۀ نماز» شکل گرفت؛ به‌ویژه با پی‌گیری‌های قائم‌مقام وقتِ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ...
ارتباط با ما
مدیریت مرکز:02537841860
روابط عمومی:02537740732
آموزش:02537733090
تبلیغ و ارتباطات: 02537740930
پژوهش و مطالعات راهبردی: 02537841861
تولید محصولات: 02537841862
آدرس: قم، خیابان شهدا (صفائیه)، کوچۀ 22 (آمار)، ساختمان ستاد اقامۀ نماز، طبقۀ اول.
پیوند ها
x
پیشخوان
ورود به سیستم
لینک های دسترسی:
کتابخانه دیجیتالدانش پژوهانره‌توشه مبلغانقنوت نوجوانآموزش مجازی نمازشبکه مجازی نمازسامانه اعزاممقالات خارجیباشگاه ایده پردازیفراخوان های نماز