■ چرا نماز بخوانيم؟ (3)
آيا هيچگاه دلگير يا افسرده شدهايد؟ به هنگام افسردگي چه عواملي در رفع آن مؤثر است؟ انسان به چه کاري در هنگام افسردگي تمايل دارد؟ لطفا اين عوامل و راهکارها را در جدول زير بنويسيد:
جدول 8. تجويزهاي دوره افسردگي و دل گيري:
1.
2.
3.
4.
غريزهها و نيازها اگر اشباع نشوند تأثيرات نامطلوبي در جسم و روح باقي ميگذارد. مثلا گرسنگي، تشنگي موجب رخوت و بيتحرکي ميشوند. نوزادان به هنگام مواجهه با چنين وضعيتي اين کمبود را از راه گريه اظهار مينمايند. آيا با نوزادان يا کودکاني مواجه شدهايد که کمبود آنان مربوط به حس انس و دلتنگي آنان باشد؟ آن را چگونه برطرف نمودهايد. بزرگترها اين حس را چگونه ارضاء ميکنند؟
انس فطري انسان با پرستش
تاريخ آفرينش، گونههايي گوناگون از عبادتهاي انتخابي انسانها را در خود ثبت کرده است؛ از پرستش موجودات و اشيايي مختلف، همچون: چوب، سنگ، خورشيد، ماه، آب، آتش و... تا: شاه پرستي، شهوت پرستي به اشکال زشت، نام پرستي، هوا پرستي و وطن پرستي از مسيرهاي منحرف، که هر يک در همهي دورهها طرفداراني داشته است.
مجموع اينها از وجود يک نياز به پرستشگري در انسان خبر ميدهد، که تأمين نکردن آن، روح را مواجه با خلأ ميسازد. استاد مطهري در اين باره ميفرمايد:
«يکي از پايدارترين و قديمترين تجليات روح آدمي و يکي از اصيلترين ابعاد وجود انسانها، حس نيايش و پرستش است. مطالعهي آثار زندگي بشر، نشان ميدهد هر زمان و هر جا که بشر وجود داشته، نيايش و پرستش هم وجود داشته است؛ چيزي که هست، شکل کار و شخص معبود، متفاوت شده است. از نظر شکل از رقصها و حرکات دسته جمعي موزون، همراه با يک سلسله اذکار و اوراد گرفته، تا عاليترين خضوعها و خشوعها و راقيترين اذکار و ستايشها و از نظر معبود، از سنگ و چوب گرفته تا ذات قيوم ازلي ابدي منزه از زمان و مکان. پيامبران، پرستش را نياوردند و ابتکار نکردند، بلکه نوع پرستش را يعني نوع آداب و اعمالي را که بايد پرستش به آن شکل صورت گيرد، به بشر آموختند و ديگر اينکه: از پرستش غير ذات يگانه (شرک) جلوگيري به عمل آوردند.»
سپس ميافزايد:
«از نظر برخي دانشمندان [1] ، بشر ابتدا موحد و يگانه پرست بود و خداي واقعي خويش را ميپرستيد پرستش بت يا ماه يا ستاره يا انسان از نوع انحرافهايي است، که بعدا رخ داده است، يعني بشر چنين نبوده که پرستش را از بت يا از انسان مخلوقي ديگر آغاز کرده است و تدريجا با تکامل تمدن به پرستش خداي يگانه رسيده باشد. حس پرستش که احيانا به حس ديني تعبير ميشود، در عموم افراد بشر وجود دارد.» [2]
عمق و اصالت اين گرايش را ميتوان از استواري و عظمت بناهايي که در طول تاريخ براي پرستشگري بنيان گرديده، دريافت. آن جا که بشر - خود - در خانهاي کلوخين ميزيست، ولي کليساها، کنيسهها و مساجد، يا هر عمارت ديني را به بهترين وجه معمور ميداشت، و سختترين جنگها را در حمايت از معبود و مسجود خويش تحمل ميکرد.
اکنون، انسان از خود ميپرسد: چه چيز را بپرستد؟ و چگونه پرستش کند؟ بالتبع بررسي قابليت پرستش موجودات مختلف، به عقل سپرده ميشود. همان گونه که حضرت ابراهيم عليهالسلام هنگام رويارويي با ماه پرستان، با آنان همزباني کرد، ولي پس از ناپديد شدن ماه، آن را عقلا فاقد قابليت خواند. سپس به خورشيد، روي آورد و ظاهرا به آن، اظهار علاقه نمود؛ زيرا بزرگتر و درخشندهتر بود و وقتي خورشيد غروب کرد، بيثباتياش را دليل روي گرداني از آن برشمرد. [3]
قرآن کريم با معادلهاي عقلاني، بر پرستش همه اشياي بياراده و ناتوان، خط بطلان ميکشد:
«و مالي لا اعبد الذي فطرني و اليه ترجعون؛ [4]
چرا آن کس را که آغاز، و انجامم از او و به سوي او است، پرستش نکنم؟»
آري! تنها او سزاوار پرستش است و عبادت غير او، عقلاني نيست.
«قل افغير الله تأمروني اعبد ايها الجاهلون» [5]
يعني: «بگو: آيا امر ميکنيد، غير خدا را بپرستم، اي نادانان! [پرستش ضعيف، ناتوان، نيازمند و وابسته از روي ناداني است و اگر اين کاستيها را نداشته باشد، خداست و غير او واجد اين مشخصات نيست»]
به گفتهي استاد مطهري (ره)
«پيام قرآن اين است که اي انسان! رب خود، پروردگار خود و صاحب اختيار خود را بپرست؛ آن صاحب اختياري که تمام هستي به اراده ي او وابسته است و اگر يک لحظه غافل گردد «در هم ريزند قالبها.»
«الذي خلقکم و الذين من قبلکم» [6] [بپرستيد] آن کس که شما و پيشينيانتان را آفريد.» [7]
تمرکز هر گونه قدرت و توان در خداوند متعال، امر به پرستش غير او را جدا جاهلانه مينمايد و اگر پرستش، عقلا سزاوار او است، ادب پرستشگري را بايد از همو الهام گرفت و هيچ شيوهاي جز آن، در خور تحسين و قبول نيست. تجربه ثابت کرده که هر گاه بشر، خود، خواسته تا مبتکر نحوهي اظهار عبوديت باشد [همچون مناجاتي که در نيايش شبان قوم بنياسرائيل آمده] نتوانسته ادب مقبولي در اين زمينه پديد آورد.
[1] استاد، در نوشتارش از «ماکس مولر» نام برده است.
[2] احياي فکر ديني / 105.
[3] انعام / 79 - 76.
[4] يس، 22.
[5] زمر، 64.
[6] بقره، 21.
[7] آشنايي با قرآن، 132.
عام نگري
تفاوت بين کساني که از روحيهي جمعي برخوردارند و هميشه دوست دارند شاديها و نعمتهاي خود را تقسيم کنند و کساني که همه چيز را براي خود ميپسندند و دوست ندارند کسي در کنار آنان باشد و چيزي به کسي داده شود ناشي از چه عواملي است و راه درمان آن چيست؟
امروزه که بحث گسترش مرزهاي دانش و راهکارهاي آن مطرح است، از ديدگاه شما، گسترش مرزهاي بينش از چه ضرورت و اولويتي برخوردار است و چه الزامهايي دارد؟ ديد وسيع و گسترده چگونه حاصل ميگردد؟ موضوع عام نگري را به عنوان کارکرد نماز، مطالعه و بررسي کنيد. آيا ممکن است چنين اثري به صورت محسوس از نماز دريافت گردد؟
حيات بشر در گرو بينش و نگرش وسيع و روحيهي سازگاري با محيط و موافقت با جمع است، با آن که نماز - ظاهرا - به دور از فعاليتهاي جمعي و نوعي عمل فردي مينمايد، اما حضور در جمع و همنوايي و مسالمت با جماعت در جاي جاي آن تعبيه گرديده است. از نخستين جملهاي که به عنوان آغاز با نام خدا به صفت شمول رحمت وي آغاز ميگردد و سپس به صفت تربيت عموم جهانيان توسط او اشاره ميگردد، تا آن جا که نمازگزار، هر چند به تنهايي نماز ميخواند، با زبان جمع، انحصار عبادت و استعانت را در خدا اعلام مينمايد، و سرانجام: وقتي که در سلام نماز، نواي مسالمت و صلح و صفا را با نسل حاضر و بندگان صالح خدا، سر ميدهد، همه و همه، آهنگ صميميت و همزيستي مسالمت آميز را در روح او ميدمند. معمولا تمام الفاظ، يا عام و مطلقند، و يا متکلم مع الغير، و ظرفيت عمومي دارند، مانند «الله اکبر». خدا بزرگتر است از چه چيز؟ از همه چيز، او پرورش دهنده است! پرورش دهنده همهي جهانيان، [همگي ما] تنها تو را عبادت ميکنيم و تنها از تو کمک ميخواهيم.
در نماز، اعمال واجب به صورت جمعي انجام ميشود و در صورتي که نمازگزار مأموم باشد، حمد و سوره نميخواند و صرفا با استماع قرائت امام جماعت، با او همدل ميشود و با او به رکوع ميرود و...
در نماز، حقوق جمع، منظور شده است، از لباس و محل نماز، گرفته، تا ساير توصيههاي حقوقي که در روايات، رعايت آنها شرط قبولي نماز دانسته شده است، همه و همه مجسم کنندهي عدالت اجتماعي در نماز هستند، همان گونه که روح مسالمت و صلح در زواياي دستوري آن نهفته است، آن جا که در آداب نماز ميخوانيم: شمشير و سلاح خود را جلو سجاده نگذار، يا...
نمازگزار، گاهي در قنوت نماز، آمرزش گناهان همهي همسايگان، حقداران، نياکان و مؤمنان و مؤمنات و خادمان جامعه و کساني که از او غيبت کردهاند، يا او از آنان غيبت نموده، از خداوند تبارک و تعالي مسألت ميکند.
قانونگذار اسلام تأکيد دارد تمام اين موارد در قالب نماز جماعت و در هيأت گروهي، ادا گردد و براي ترغيب به انجام جمعي آن، ثوابهايي فراوان برشمرده است. بنابراين: همزيستي مسالمت آميز و بازيافت روح موافقت با جمع ميتواند به عنوان يکي ديگر از آثار و اسرار نماز مورد توجه قرار گيرد؛ چرا که مضامين و آداب آن، ناخواسته انسان را به اين خصلت و باور سوق ميدهد.
زنگ هشدار
سپيد گشتن موي تو، ترجمان اين سخن است
به پاي خيز ز خواب گران، سپيده دميد
انسانها به جاي آنکه از صداي جرس ساعتها، زنگ بيداري را برداشت کنند، از آن به جاي نواي لالائي استفاده مينمايند. هيچ سرمايهاي گرانبهاتر از عمر نيست و ارزانتر از آن هيچ چيز به طور دائم و لاينقطع مصرف نميگردد. هيچ امري به اندازه گذر عمر قطعي نيست و هيچ گزارهاي به ميزان آن مورد ترديد عملي انسانها قرار نگرفته است. آيا ميدانيد چرا؟ شايد به اين دليل که:
فرصت از دست ميرود هشدار
عمر چون کاروان بيجرس است
پس لازم است زنگهايي از نوع ديگر در زندگي انسانها تعبيه گردد. اينک به نقش نماز در اين مورد توجه فرماييد:
فرو رفتن در دنيا و گرفتاريهاي زندگي، حساب شب و روز و چگونگي گذشت عمر را از خاطر انسان ميبرد و در اين ميان انسان، نيازمند مذکر است، تا گذشت ساعات و ايام را به او يادآور شود.
رهبر معظم انقلاب اسلامي مدظله العالي، اين نقش نماز را، ژرف بينانه ترسيم ميفرمايد:
«انسان از لابلاي مشغوليتهاي فکري که او را احاطه کرده است، به ندرت ميتواند به خود و هدف زندگي و گذشت لحظات و ساعات و روزها بينديشد. چه بسا روزها که شب ميگردد و روزهاي ديگري آغاز ميشود و هفتهها و ماهها که ميگذرد و انسان به آغاز و پايان آن توجه نمييابد و گذشت زندگي و معنا، يا بطالت آن را احساس نميکند. نماز، يک زنگ بيداري و يک هشدار در ساعات مختلف شبانه روز است، که به انسان برنامه ميدهد و از او تعهد ميخواهد. به روز و شبش معنا ميدهد و از گذشت لحظهها حساب ميکشد. در زماني که انسان، مشغول و بيخبر از طي زمان و انقضاي عمر است، او را ميخواند و به او ميفهماند که: روزي گذشت و روزي ديگر آغاز شد.» [1]
غفلت از گذشت عمر، نمودي از بعد حيواني انسان است. قرآن کريم، پس از تشبيه برخي آدميان به چهارپايان ميفرمايد:
«اولئک هم الغافلون؛ [2] اينان غافلانند.»
آري! نماز انسان را از غفلت دور کرده، و در مدار توجه مينهد. انساني که:
آفرينش خود را از ياد برده؛ «نسي خلقه» [3] .
عملکرد گذشته را از خاطر برده؛ «نسي ما قدمت يداه» [4]
و خداي خود را فراموش کرده است. «نسوا الله» [5]
نوشتاري از آيتالله مطهري را مرور ميکنيم:
«به همان نسبت که وابستگي به غرق شدن در ماديات، انسان را از خود جدا و با خود بيگانه ميسازد، عبادت انسان را به خويشتن باز ميگرداند. عبادت، به هوش آورنده و بيدار کنندهي انسان است. عبادت، انسان غرق و محو شده در اشيا را، مانند نجات غريق از اعماق درياي غفلتها بيرون ميکشد. در عبادت و پرتو ياد خداوند: انسان خود را آنچنان که هست ميبيند؛ به نقصها و کسريهاي خود آگاه ميگردد، از بالا به هستي و حيات و زمان و مکان مينگرد، و در عبادت است که انسان به حقارت و پستي آمال و آرزوهاي محدود مادي پي ميبرد و ميخواهد خود را به قلب هستي برساند.
من هميشه به اين سخن دانشمند معروف عصر خودمان «اينشتاين» به ديدهي اعجاب مينگرم. اين دانشمند، متخصص در فيزيک و رياضي است، نه در مسايل رواني و انساني و مذهبي و فلسفي. او پس از تقسيم مذهب به سه نوع، نوع سوم را که مذهب حقيقي است، «مذهب وجود» يا «مذهب هستي» مينامد و احساسي را که انسان در مذهب حقيقي دارد، اين چنين شرح ميدهد:
در اين مذهب، فرد، کوچکي آمال و هدفهاي بشر و عظمت و جلالي که در ماوراي پديدهها در طبيعت و افکار، تظاهر مينمايد، حس ميکند. او وجود خود را يک زندان ميپندارد، چنان که ميخواهد از قفس تن پرواز کند و تمام هستي را يک باره به عنوان يک حقيقت واحد دريابد.» [6] .
[1] از ژرفاي نماز / 80.
[2] اعراف / 179.
[3] يس / 78.
[4] کهف / 57.
[5] حشر / 19.
[6] احياي فکر ديني / 105.
همراهي با هستي
آيا تاکنون فهرستي از خصوصيات يا کارکرد مشترک همهي اجزاي هستي را تهيه کردهايد؟ از خصوصيات مشترک جانداران چطور؟
به نظر شما خصوصيات يا کارکرد مشترک انسانها که به ميزانهاي متفاوت و گونهگون، هر يک از انسانها واجد آن هستند، کدام است؟
در جدول زير حداقل سه مورد از خصوصيات مشترک هر کدام را بنويسيد.
جدول 9.خصوصيات مشترک موجودات:
1. مشترکات تمام موجودات:
الف:
ب:
ج:
2. مشترکات جانداران:
الف:
ب:
ج:
3. مشترکات انسانها:
الف:
ب:
ج:
همه موجودات هستي، همواره هستي آفرين را ميستايند؛ قرآن کريم ميفرمايد: «ان من شيء الا يسبح بحمده؛ [1] .
هيچ چيز در دايرهي وجود نيست، مگر آن که خدا را تسبيح ميگويد.» [2] .
حتي غرش ابرها پيامآور تسبيح الهياند [3] آنها که فاقد شعور و ادراکند، خداي را ميستايند، چگونه ممکن است انسان شعورمند و با ادراک در برابر عظمت خداوند کرنش نکند؟! آنها که براي وجودي ديگر آفريده شدهاند، در پي سپاس خالقند، پس چرا انسان که وجودش مستقل و بهرهمندترين موجودات هستي است با آنها همراهي نکند! آيا اين از انصاف، دور نيست؟!
نماز، برترين، زيباترين و پسنديدهترين کرنشها را دربر دارد و انسان در قالب نماز، همراه با هستي، هستي بخش را تقديس ميکند.
[1] اسراء / 44.
[2] براي آگاهي بيشتر، ر. ک: فلسفهي اخلاق / 123؛ فطرت / 180 و طهارت روح 40 - 35؛ استاد مطهري.
[3] رعد / 13 (و يسبح الرعد بحمده).
بهداشت جسم و نظافت لباس
آيا براي شما امکان دارد يک گزارش مقايسهاي از وضع بهداشت در پنج کشور اسلامي و پنج کشور غير اسلامي تهيه و ارائه کنيد.
چرا مسلمانان، موضوع بهداشت و نظافت را جدي نميگيرند؟
فهرستي از رفتارهاي غير بهداشتي موجود در کشورهاي اسلامي خصوصا در مجامع ديني را در جدول زير بنويسيد:
جدول 10. رفتارهاي غير بهداشتي در مجامع اسلامي و ديني:
1.
2.
3.
آيا هيچ مکتبي را سراغ داريد که روزانه پنج نوبت شست شوي دستها و صورت و پاکيزگي لباس را براي مراسمي عبادي، واجب کرده باشد؟
اين تکليف، چه نقشي در بهداشت فردي دارد؟
بيترديد، وضو و غسل، مقدمهي نماز هستند و به طفيل ذي المقدمه به عرصهي الزام و وجوب راه يافتهاند و هرگز نميتوان چنين گفت که: نماز، واجب و مفيد است؛ زيرا مقدمهي آن موجب بهداشت جسم ميشود! ولي ميتوان در کنار سلامت روح و بهداشت رواني نمازگزار به اين درآمد نيز اشاره کرد، که نمازگزار از نوعي مواهب تبعي و جسمي نيز برخوردار ميگردد؛ چرا که جسم او روزانه چندين بار در قالب وضو و غسل شست شو ميشود و مجبور است مواضع وضو را از هر گونه آلودگي و مانعي پاک سازد. همچنين بايد لباسهاي خود را پاکيزه و زينت ظاهري آنها را فراهم نمايد [1] و هنگام نماز در حد توان، آراسته و معطر باشد. [2] تأثير اين نظم ظاهري در ساير بخشهاي زندگي نمازگزار نيز باقي ميماند و او را شخصيتي آراسته و منظم معرفي ميکند.
يک پزشک متخصص ميگويد:
«قبض و بسطي که عروق جلدي در قالب جريان آب در وضو بر آنها مييابند، موجب ازدياد حرکت قلب و نشاط مبادلات جسمي ميگردد و حرکات تنفسي، جذب اکسيژن و دفع کربن را آسان مينمايد و سبب تمدد اعصاب ميشود. همچنين او را از ابتلا به بيماريهاي مختلف مصون ميدارد. همان گونه که شست شوي اجباري دستها براي وضو، روزانه حداقل پنج بار، عامل نظافت دستها و پيشگيري از ورود ميکروبهاي مختلف به دهان و ابتلا به بيماري گوارشي و ساير بيماريها صعب العلاج ميشود.» [3]
يکي از استادان دانشکدهي پزشکي دانشگاه قاهره، پايان نامهي دکتراي خود را به بررسي تأثير شگفتانگيز نماز در صيانت از بيماريهاي عضلاني از جمله فراخي رگهاي پا، اختصاص داده و کتابي در اين زمينه تدوين و در آن به طور مبسوط آثار طبي نماز بر عضلات پا را، بررسي کرده است. [4] .
و ديگر بار، بايد گفت: نماز، يک عبادت است، و يک امر روحاني و عبادي اصولا نيازي به چنين توجيهاتي ندارد.
[1] اعراف / 31؛ «يا بني آدم خذوا زينتکم عند کل مسجد»
[2] توضيح المسائل، مسألهي 868؛ حضرت امام خميني رحمة الله عليه پوشيدن پاکيزهترين لباسها و جامهي سپيد و استعمال بوي خوش را از مستحبات لباس نمازگزار، برشمردهاند.
[3] روح الصلاة في الاسلام / 82.
[4] معجزة الصلاة في الوقايه من مرض دوالي الساقين، عنوان کتاب فوق و دارالنشر للجامعات المصريه - مکتبة الوفاء آن را چاپ کرده است. دانشمندي ديگر به نام دکتر فارس علوان از دانشگاه جده، کتابي با عنوان «و في الصلاة صحة و وقايه» تدوين کرده است. اين کتاب از سري کتابهاي «صحتک في عبادتک» از «دار المجتمع» است، که به بررسي آثار نماز در سلامت جسم و بدن پرداخته و پژوهشي نسبتا جامع در اين باره ارائه کرده است.
احساس قدرت و عزت
نماز، احساس تواضع را در انسان برميانگيزد، اما هرگز به نمازگزار اجازه نميدهد در خود احساس فرومايگي کند.
نماز، انسان را به قدرت لايزال الهي متصل ميگرداند و از اين جهت، احساس قدرت و عزت را در نهادش پديد ميآورد. امام علي عليهالسلام در مناجات با خداي متعال از راز رسيدن به عزت، پرده برميدارد:
«الهي کفي بيفخرا ان اکون لک عبدا و کفي بيعزا ان تکون لي ربا: [1] .
خدايا! اين افتخار مرا بس، که بندهات باشم و اين عزت، مرا کافي که تو پروردگار من باشي!
نماز، سندي است بر عبوديت برترين مخلوق، در پيشگاه پروردگاري خالق، و شاهد صدقي بر اين پيوند عاشقانه و سرافرازانه.
[1] بحارالانوار، ج 77 / ص 400؛ خصال ج 2 / ص 452.
آزمون
1. استاد مطهري رحمة الله عليه فطري بودن پرستش را چگونه تبيين ميکند؟
2. معادلهي عقلاني قرآن کريم را دربارهي قابليت نداشتن غير خدا براي پرستش را توضيح دهيد.
3. پيام قرآن در زمينهي پرستش چيست؟ معيار معبود بودن در قرآن را، با ذکر آيه، بنويسيد.
4. چگونه نماز بينش وسيع و روحيهي سازگاري با جمع را به انسان ميآموزد؟
5. کلام مقام معظم رهبري را در خاصيت هشداري نماز، شرح دهيد.
6. قرآن، در کدام آيه و چگونه غفلت را ناشي از حيوانيت ميداند؟
7. مراد از همراهي انسان با هستي در نماز چيست؟
8. دربارهي تأثير جريان آب وضو بر بدن انسان، چه تحقيقي و از سوي چه کساني ارائه شده است؟
9. چند مورد از مستحبات مربوط به بدن و لباس نمازگزار را ذکر کنيد؟
10. چگونه نماز در انسان، احساس قدرت و عزت را برميانگيزد؟ سخني از اميرالمؤمنين عليهالسلام را در اين زمينه بنويسيد.