■ چرا نماز بخوانيم؟ (2)
ضررها و کمبودهاي زندگي را از چه راههايي ميتوان جبران کرد؟
جدول 3. جبران ضرر و ورشکستگي
1.
2.
3.
4.
5.
الف. در زندگي دنيا انسانها از نظر سوخت و ساز، خرج و دخل و کاميابي در معاملات متفاوتاند! برخي اصلا خرجي ندارند، يا به عبارت ديگر: خرج آنان توسط ديگران تأمين ميشود! آيا در بازار محاسبات معنوي اعمال نيز کساني هستند که هزينهي آنان به وسيلهي ديگران تأمين گردد؟ چه کساني؟
ب. در دنيا برخي خرج و دخل مساوي دارند! حقوقي ثابت دريافت ميکنند و هزينههاي آنان نيز کاملا مشخص و تقسيم بندي شده است. نمونهي آن، در جهان آخرت چه کساني هستند؟
ج. چه کساني در آخرت به کساني در دنيا ميمانند که هزينهي آنان 10 و درآمد آنان 100 است؟ عکس اين گروه، چه کساني هستند و بايد چگونه رفتار کنند؟
د. هماهنگي بين خرج و دخل، يا افزايش درآمد و کنترل هزينهها در محاسبات اخروي چگونه صورت ميگيرد؟ اگر هزينه افزايش يافت، اضافه کاري که بتواند به اين هزينهي افزوده، پوشش دهد چيست؟ درس دوم را با اين نگرش، مرور کنيد.
جبران خطايا
هجوم شيطان و نفس و جاذبههاي گوناگون دنياي مادي و تسويلاتي که براي او پديد ميآيد، مايهي اشتباهها و گناهان پياپي وي ميشود. به گونهاي که امام سجاد عليهالسلام در دعاي ابوحمزهي ثمالي، عرض حال بندگان به پيشگاه خداوند را چنين شرح ميدهد:
«خيرک الينا نازل و شرنا اليک صاعد و لم يزل و لا يزال ملک کريم يأتيک عنا بعمل قبيح؛ [1] .
[خدايا!] خير و احسان تو، به سوي ما فرو فرستاده، و شر و بدکاري ما، پيوسته، به پيشگاه والايت عرضه ميگردد؛ به گونهاي که ملايک، همواره، در حال گزارش بديهايمان در پيشگاه تواند.»
اين نحوهي ارتباط بين خالق و مخلوق و طغيان بندهاي که به رغم ضعف و نياز، با آفريدگار مهربان خود به مخالفت برميخيزد، اگر بدون تدارک و انعطاف ادامه يابد، هرگونه اميدي را به آينده منتفي، فاصلهها را، لحظه به لحظه بيشتر گردانده، و انسان را مستحق عذاب و خشم خداوند متعال ميسازد.
اگر چه انسان، جاهلانه و بياعتنا، دوري از درياي رحمت حق را انتخاب ميکند، خداي کريم و حکيم که به يکايک بندگانش محبتي فراتر از محبت پدر به فرزندان دارد، هرگز به چنين جدايي قهرآميزي رضا نميدهد و او را براي حضور بر سر سفرهي آشتي، در قالب اذکار نماز به گفت و گوي محبت آميز با خود فراميخواند و با بياني سراسر مهر در قرآن کريم ميفرمايد:
«و اقم الصلاة طرفي النهار و زلفا من الليل ان الحسنات يذهبن السيئات ذلک ذکري للذاکرين؛ [2] .
دو طرف روز را با نماز تزيين نما و شبانگاه نيز به اقامهي آن برخيز؛ چرا که [اين] کار نيکو، گناهان را از بين ميبرد.»
پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم ميفرمايد:
«اذا قمت الي الصلاة و توجهت و قرأت امالکتاب و ما تيسر من السور ثم رکعت فاتممت رکوعها و سجودها و تشهدت و سلمت، غفرلک کل ذنب فيما بينک و بين الصلاة التي قدمتها الي الصلاة المؤخرة؛ [3] .
آنگاه که نماز را اقامه کردي و به سوي خدا توجه يافتي و سورهي حمد يا سورهاي ديگر را قرائت کردي، رکوع و سجود را کامل به جا آوردي و تشهد و سلام را انجام دادي، خداوند گناهان بين نماز قبلي و اين نمازت را ميبخشد.»
رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم نمازهاي پنجگانهي يوميه را به نهري تشبيه ميفرمايند که بر در خانهي فردي باشد و روزانه پنج بار در آن خود را شست و شو دهد، بيترديد، هيچ اثري از چرک و کثيفي در بدن او باقي نميماند؛ همين گونه روح آدمي به وسيلهي نماز هر روز پنج نوبت از ناپاکي گناه شست و شو داده ميشود.
در اين روايت، پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله آيه فوق را به اميد بخشترين آيهي قرآن وصف فرموده، ميافزايند: «قسم به کسي که مرا به پيامبري برگزيده، از وقتي که انسان وضو گرفتن را ميآغازد، گناهان او فرو ميريزد و آن گاه که به نماز ميايستد و آگاهانه، با خداي خود سخن ميگويد، همانند روزي که از مادر متولد گرديده، از گناه بيرون ميآيد.» [4] .
در حديثي ديگر پيامبر فرمود: «شنيدم ملکي به هنگام هر يک از نمازهاي يوميه چنين ندا ميداد: اي فرزندان آدم! براي خاموش کردن آتشهايي که خود، بر اثر اعمال ناشايسته، برافروختهايد، قيام کنيد. گروهي از شما برميخيزند، وضو ميگيرند، نماز ميگزارند و گناهان آنان بخشيده ميشود. سپس تا فاصلهي نماز بعدي مرتکب گناه ميشوند و آتشهايي را برميافروزند و هنگام نمازي ديگر فرا ميرسد و منادي الهي، ديگر بار آنها را به خاموش کردن آتش فراميخواند و... همين عمل تکرار ميشود، تا آن که ميخوابند، در حالي که گناهانشان بخشيده شده است.» [5] .
اميرمؤمنان عليهالسلام نيز چنين ميفرمايد:
«الصلوات الخمس کفارة لما بينهن ما اجتنب الکبائر و هي التي قال الله تعالي ان الحسنات يذهبن السيئات. [6] .
نمازهاي پنج گانه کفارهي گناهان بين آنها است، مادامي که نمازگزار از گناهان بزرگ بپرهيزد و اين، تفسير همان سخن خداوند تبارک و تعالي است که فرمود: نيکوکاريها، جبران کنندهي بديها است.
حضرت علي در گفتاري ديگر، فرو ريختن گناهان نمازگزار را به ريختن برگ درختان تشبيه کند [7] و در رواياتي ديگر، نماز، به عنوان ثمن بهشت [8] ، کليد بهشت، جواز عبور از گذرگاه قيامت، مانع آتش و عذاب الهي، توشهي مؤمن، مونس او در خانهي قبر و تاج افتخارش در قيامت، سخنگوي وي در پاسخ به نکير و منکر و عامل درخشش چهرهاش در محشر، نردبان ترقي او در درجات برتر و سبب روسياهي شيطان [9] ، معرفي شده است، که هر يک از اين تعبيرات بر تأثير نماز در محو گناهان و جبران خطايا، همچنين آسان سازي حسابرسي نمازگزاران دلالت دارد.
نماز، نه تنها در محو و جبران گناه، بلکه در جلوگيري از ارتکاب گناهان، نقش دارد. سخن استاد مطهري (ره) را در اين باره ميخوانيم:
«ذکر و ياد خدا، دل را جلا ميدهد و صفا ميبخشد و آن را آمادهي تجليات الهي قرار ميدهد. حضرت علي دربارهي ياد حق، که روح و هدف عبادت است، چنين ميفرمايد:
«ان الله تعالي جعل الذکر جلاء للقلوب، تسمع به بعد الوقرة و تبصر به بعد العشوة و تنقاد به المعاندة و ما برح الله عزت آلائه في البرهة بعد البرهة و في زمان الفترات عبادا ناجاهم في فکر هم و کلمهم في ذات عقولهم؛ [10] .
خداوند، ياد خود را صيقل دلها قرار داده است، دلها بدين وسيله از پس کري، شنوا، پس از نابينايي، بينا و در پي سرکشي و عناد، رام ميگردند. همواره چنين بوده و هست که خداوند متعال در هر برههاي از زمان و در زمانهايي که پيامبري در ميان مردم نبوده، بندگاني داشته و دارد که در سر ضميرشان با آنها راز ميگويد و از راه عقلهايشان با آنان تکلم ميکند.»
در آن کلمات، خاصيت عجيب و تأثير شگرف ياد حق بر دلها بيان شده، تا جايي که دل، قابل الهامگيري و مکالمه با خدا ميگردد. [11] .
عبادت براي تجديد و طراوت حيات ايماني انسان است و نيز قوت و شکوفايي آن.
«به هر اندازه انسان به ياد خدا باشد، کمتر معصيت ميکند. معصيت کردن و نکردن، دائر مدار علم نيست، دائر مدار غفلت و تذکر است. به هر اندازه انسان، غافل باشد، يعني خدا را فراموش کرده باشد، بيشتر معصيت ميکند. به هر اندازه خدا بيشتر به يادش بيايد، کمتر معصيت ميکند.» [12] .
[1] مفاتيح الجنان، دعاي ابوحمزه ثمالي.
[2] هود / 114.
[3] بحارالانوار، ج 82، ص 205.
[4] بحارالانوار، ج 82، ص 220.
[5] همان / ص 224.
[6] بحارالانوار، ج 82، ص 233.
[7] همان / ص 244.
[8] همان / ص 232.
[9] کنز العمال، ج 7، ص 284.
[10] نهجالبلاغه صبحي صالح / خطبهي 222.
[11] سيري در نهجالبلاغه / 87.
[12] گفتارهاي معنوي / 79.
پرورش تمرکز ذهن
کساني که ضريب هوشي بالايي ندارند، چه کاستيهايي در مکانيزم بدن آنان وجود دارد؟ وزن مخچه يا مغز؟ فقدان يا کوچکي يک عضو ادراکي؟ آيا اصولا مشکل آنان سخت افزاري است، يا نرم افزاري؟ توضيح دهيد.
جدول 4. عوامل پرورش حافظه
1.
2.
3.
4.
5.
نگاه ما به نماز و کارکرد آن، از منظر تأثير و تأثرات مادي نيست و در پي آن نيستيم که بگوييم بايد نماز بخوانيم؛ زيرا نماز در پرورش تمرکز ذهن و پرورش آمادگيهاي ذهني مؤثر است، بلکه معتقديم اين عمل عبادي که براي انجام فرمان خدا انجام ميشود، در حاشيه و سايه و همراه با خود، کارکردهايي را نيز دارد. به ديگر سخن: نماز را به جا ميآوريم؛ چون خدا به آن فرمان داده است؛ اما مسلما اين عبادت که جزء برنامه روزانه زندگي مسلمانان قرار گرفته نميتواند خالي از آثار مادي باشد که در اين کتاب به آنها اشاره ميشود.
همان گونه که قبلا اشاره شد، اضطرابهاي فکري و تنشهاي رواني از بيماريهاي مهلکي است که بشريت قرن بيستم را تهديد ميکند. روان کاوان و دانشمندان ميکوشند با پيش بيني راههاي کاهش بار فکري، براي مقطعي به انديشه و روان انسان استراحت داده، وي را از دگرگونيهاي روحي نجات بخشند. مهار اين پراکندگيهاي فکري، شرط نخست دستيابي به نبوغ، درايت و فهم مسايل است. به همين جهت ميکوشند مکانهاي مطالعه و تحقيق را، از آرامترين و مطبوعترين و دل انگيزترين مکانها برگزينند، تا امکان تمرکز ذهن و رفع نگراني را فراهم سازند.
روان شناس معروف، ويليام مولتون مارستن در مجلهي انگليسي «ريدرز دايجست [1] » نگاشته است:
«اغلب مردم از حيث قدرت تمرکز حواس در زمينهي مسايلي که تصميم گيري دربارهي آنها به عهدهي آنان نهاده شده، عاجز هستند و همين تشتت و پراکندگي، موجب خطا و سرگردانيشان ميشود. در حالي که اگر عقل انساني به امري، تمرکز قوي و شديد پيدا کند، به صورت يک ابزار حيران کننده ايفاي نقش خواهد کرد.»
سپس با استناد به سخن پدر روان شناسي ميافزايد:
«فرق نوابغ و افراد عادي، در امکان تمرکز ذهن و قواي عقلاني است، نه در توانمندي و ساير صفات فکري.» [2] .
نماز، روزانه پنج نوبت فکر را در مدار تمرکز قرار ميدهد و پرورش تمرکز آن را آسان ميکند؛ براي همين به منظور رسيدن به تماميت اين تمرکز، در اسلام دستور داده شده از هر کاري که موجب پراکندگي ذهن و تمرکز ميشود، در نماز پرهيز شود؛ همچون: ايستادن در برابر در و پنجره گشوده، آينه، و هرگونه تصوير و تابلو، و نماز خواندن در حال محصور بودن و....
حال اگر با قوت و تسلط، ذهن خود را در مسير معنويت سوق دهيم، تمام نقش و آثار تمرکز در يافتههاي معنوي و رشد روحي انسان، ظاهر گرديده، انضباط قرار يافتن در مدار مشخص را در خارج از نماز، ملکه ميکند و آرامش و قراري خاص مييابد.
[1] مجلهي انگليسي readers dijest مجلهاي سياسي اجتماعي است، که با بيش از بيست و يک زبان از سال 1922 در لندن و ديگر کشورهاي اروپايي و امريکايي منتشر ميشود.
[2] روح الصلاة في الاسلام / ص 31.
برقراري عدالت اجتماعي
در زندگي دنيوي به دليل محدوديت منابع و نامحدود بودن تقاضا، همواره نگراني از رعايت نشدن عدالت اجتماعي در توزيع ثروت و امتيازهاي دنيايي وجود دارد.
چه مکانيزم و سيستمي ميتواند زياده خواهي بشر را در اين مورد به گونهاي اطمينان بخش کنترل و مهار سازد؟ سرعت گير و کنترل کنندهاي که بتواند سرعت و حرکت بشر را در اين عرصه محدود کند، چيست؟
اگر شهرداري بخواهد از افزايش ساخت و سازهاي بيرويه و تراکمهاي خارج از قواره و استاندارد جلوگيري کند، يا دولت در نظر داشته باشد ماليات بگيرد، يا ناهنجاري را به هنجار بدل سازد، برخورد مستقيم، واپسين و کماثرترين راه آن است و معمولا راهکاري را تعريف ميکنند که در فرآيند انجام يکي از ضرورتها و نيازهاي قطعي، همهي افراد به رعايت يا انجام و تأديهي آنچه دولت بر آن اهتمام دارد، ملزم گردند. همانند پايان کار، خريد و فروش و انجام معاملات و خروج از کشور و امثال آن، بر اين اساس آيا ميتوانيد بگوييد چه مکانيزمهاي معتبري ميتوان در جريان حيات روزمرهي آدميان تعبيه کرد که آنان را به رعايت عدالت اجتماعي ملزم کند؟ نام آنها را در جدول زير بنويسيد.
جدول 5. عوامل مؤثر در رعايت عدالت اجتماعي
1.
2.
3.
اينک به کارکرد نماز در اين زمينه توجه کنيد.
نمازگزار، بايد شرايطي را دربارهي لباس و مکان نماز، پرداخت واجبات مالي همچون خمس و زکات، پرهيز از غيبت و توجه به حقوق ديگران را در نظر گيرد، تا نماز او مقبول درگاه خداوند تبارک و تعالي شود. اين الزامها که تمام بخشهاي زندگي انسان را تحت تأثير و نفوذ قرار ميدهد، نماز را از يک عمل فردي، خارج و به صورت جرياني اصلاحي و پديدهاي اجتماعي در متن زندگي ظاهر کرده و خود، عاملي در مسير ايجاد و برقراري عدالت اجتماعي ميشود. استاد مطهري (ره) مينگارد:
«مسألهي ديگر: مسألهي حقوق است. باز از نظر روح عبادت واقعا فرق نميکند که ما روي يک فرش غصبي باشيم، يا روي يک فرش مباح. اينها قراردادهاي اجتماعي است که اين فرش مال شما باشد و آن فرش مال من؛ من در مال شما تصرف نکنم و شما در مال من تصرف نکنيد. اينها هر يک، دستورهايي است که براي زندگي اجتماعي مفيد است، وگرنه يک واقعيت و حقيقتي نيست که مثلا اگر اين فرش مال من باشد، يک کيفيت واقعي داشته باشد و اگر مال شما باشد، يک کيفيت واقعي ديگر.... مسألهي عبادت، يک امر واقعي است؛ يعني از نظر حالت و رابطهي روحي که ميان انسان و خدا برقرار ميشود، اين امور نميتوانند واقعا اثري در عبادت داشته باشند. بعضي چيزها اثر دارند؛ مثلا: اگر انسان دچار برخي عوارض جسمي و روحي باشد، اصلا عبادت برهم ميخورد، و اين عوارض، مانع حضور قلب و توجه ميشوند، ولي امور مذکور چنين اثري ندارند. مع ذلک اسلام ميگويد: جايي که در آن نماز ميخواني، آبي که با آن وضو ميگيري، حتي آن محلي که آب وضويت در آن ريخته ميشود، لباسي که با آن نماز ميخواني، تمام آنچه با اين عمل تو ارتباط دارد، بايد مباح باشد، يعني نبايد حرام باشد، اگر يک نخ غصبي هم در لباس تو باشد، اين عبادت پذيرفته نيست.» [1] .
يعني اسلام ميگويد: من پرستشي را که در آن حقوق اجتماعي محترم نباشد، اساسا قبول ندارم. آن وقت يک نمازگزار وقتي ميخواهد نماز بخواند، اول فکر ميکند خانهاي که من در آن هستم، به زور از مردم گرفتهام، يا نه؟ اگر به زور گرفتهام، نمازم باطل است. پس مجبور است خانهاي ترتيب دهد که برايش حلال باشد، يعني از صاحب اصلياش خريده باشد، يا صاحب او را راضي نگه دارد. فرش زير پا و لباسي که به تن دارد، همينطور. اگر خمس يا زکات بايد بدهد و ندهد، باز نمازش باطل است.» [2] .
همان گونه که در فقه، نماز با لباسي که از درآمد غير مشروع تهيه گرديده، يا در مکاني که صاحب آن راضي نيست، باطل شمرده شده است، در روايات نيز نماز کسي که پدر و مادر از او راضي نباشند، [3] کسي که غيبت مسلماني را کرده باشد، [4] زني که همسرش از او ناراضي باشد، آن که حقوق مستمندان را ندهد، امام جماعتي که مردم از او ناراضي باشند [5] و کسي که لب به مسکرات بيالايد، [6] غير قابل قبول شمرده شده است.
اينک به دستاوردي ديگر از آثار نماز توجه کنيد:
[1] تعليم و تربيت / 187 - 188.
[2] گفتارهاي معنوي / 83 - 84.
[3] بحارالانوار، ج 74، ص 61.
[4] همان، ج 77، ص 50.
[5] همان، ج 75، ص 257.
[6] همان، ج 84، ص 317.
دستيابي به وقار اخلاقي و شخصيتي
بيترديد برخي از پديدهها، تأثيري عميق در رفتار و شخصيت انسان باقي ميگذارند و آيندهي زندگي وي را به کلي دگرگون ميکنند. هر کس به خوبي ميداند از چه زماني و چگونه شيوهاي را ترک گفته و روش ديگري را پس از مواجهه با خاطرهاي ملالانگيز، برگزيده است.
به گفتهي قرآن: يکي از اعمالي که اخلاق و شخصيت انسان را شديدا تحت تأثير و نفوذ خود قرار ميدهد، نماز و مداومت بر اين عمل عبادي است. پروردگار حکيم، ساختار شخصيتي همهي انسانها را چنين ترسيم ميکند:
«ان الانسان خلق هلوعا اذا مسه الشر جزوعا و اذا مسه الخير منوعا الا المصلين الذين هم علي صلاتهم دائمون؛ [1] .
انسان، بيطاقت و حريص آفريده شده است. هنگام رويارويي با مشکل، بيتابي ميکند و آن گاه که به امکاني دست يابد، از ياري ديگران دريغ ميورزد؛ مگر نمازگزاراني که هيچ گاه از انجام اين عبادت فروگذار نميکنند.»
نمازگزار، با در نظر گرفتن مفاهيم والا و بلندي که همواره به خود الهام و تلقين ميکند و آرامشي که در پرتو ذکر خدا فراهم ميآورد، به وقار و شخصيتي دست مييابد که ميتواند در دوران گوناگون زندگي، نوسانات روحي خويش را مهار سازد.
حضرت زهرا - سلام الله عليها - در خطبهاي شيوا، فلسفهي اعمال عبادي را، وارسيده، و در جمع زنان مدينه چنين ميفرمايد: «[خداوند] نماز را واجب گردانيد، تا انسانها را به وسيلهي آن از تکبر، منزه فرمايد.» [2] .
شهيد مطهري (ره) نيز فرمود:
علي عليهالسلام در خطبهي 192 نهجالبلاغه پس از اشاره به پارهاي اخلاق نکوهيده از قبيل سرکشي، ظلم و کبر ميفرمايد:
«و عن ذلک ما حرس الله عباده المؤمنين بالصلوات و الزکوات و مجاهدة الصيام في الايام المفروضات تسکينا لاطرافهم و تخشيعا لابصارهم و تذليلا لنفوسهم، و تخفيضا لقلوبهم و ازالة للخيلاء عنهم؛
چون بشر در معرض بيماريهاي اخلاقي و روحي است، خداوند به وسيلهي نماز، زکات و روزه بندگان مؤمن را از آفاتي چنين، نگهباني کرد. اين عبادات، دست و پاها را از گناه بازميدارند، چشمها را از خيرگي بازداشته، به آنها خشوع ميبخشند، نفوس را، رام، دلها را فروتن و باد دماغ را زايل ميسازند.» [3] .
علت تأثير نماز در شخصيت انسان اين است که نمازگزار قلبي مطمئن دارد؛ اطمينان به بزرگتر بودن خداوند از همهي جاذبهها، شخصيتها، قدرتها و امکانات. نمازگزار خود را وابسته به چنين قادري يکتا ميداند که جهانيان در قبضهي قدرت اويند و پرورش يافته او؛ همو که در عين قدرت، رحمان و رحيم است و حکومتش به دنيا محدود نميگردد، بلکه مالک روز قيامت نيز هست. اين طمانينه قلبي که در قالب اذکار نماز از نهاد نمازگزار برميخيزد، وقار شخصيتي و آسودگي روحياش را تضمين ميکند.
نمازگزار با يادآوري منظرهي آيندهي زندگي انسانها و واپسين روز حيات، شخصيتي آيندهنگر و انديشهاي والا و نامحدود مييابد. [4] او با گره زدن تعلقات روحي خود با خداوند هستي و استعانت از او [5] نفسي با کرامت، قلبي آرام و آزاد از هر گونه دلهره، اضطراب، توقع و اميد به ديگران مييابد. او لزوم پيروي از صالحان، گام نهادن در مسير هدايت، [6] موضعگيري در برابر گمراهان [7] را هر روز در قالب اذکار نماز به خود تلقين ميکند.
[1] معارج / 23 - 19.
[2] «فرض الله الصلاة تنزيها لکم عن الکبر». بحارالانوار، ج 82، ص 209.
[3] سيري در نهجالبلاغه / 97.
[4] مالک يوم الدين.
[5] اياک نعبد و اياک نستعين.
[6] صراط الذين انعمت عليهم.
[7] غير المغضوب عليهم و لا الضالين.
پذيرش انضباط و نظم
آيا تاکنون در قالب برنامههاي گروهي مثلا: اردوهاي سياحتي يا زيارتي به سفر رفتهايد؟ و ساعتهاي اعلام شده براي حرکت از مبداء و حرکتهاي بعدي را، با ساعتهايي که عملا حرکتها را انجام دادهايد، مقايسه کردهايد؟ آنها را در جدولي وارد کنيد.
جدول 6. پيش بيني و چگونگي انجام برنامه هاي گروهي:
رديف - مبدأ - مقصد - هدف برنامه - ساعت اعلامي - ساعت انجام
1.
2.
3.
4.
5.
آيا تاکنون با کسي قرار ملاقات تنظيم کردهايد، که از قبل بدانيد او در برنامه خيلي دقيق و بهنگام است و در صورت تخلف، ناراحت ميشود؟
آيا تاکنون به پزشکي مراجعه کردهايد که دقيقا در لحظهي تنظيم وقت خودش در را بگشايد و از شما استقبال کند؟ اگر چنين اتفاقي براي بيماري بيفتد چه احساسي در او ايجاد ميگردد؟
اگر سر و کار هميشگي ما با افراد منظم و سختگير در مورد ساعت دقيق برنامهها باشد، چه خصلت و منشي در ما به اين وسيله رشد مييابد؟
معمولا در کشورهاي پيشرفته، اگر يک برنامهي اردو يا بازديد جمعي تنظيم کنند، براي ساعت حرکت به جاي ساعت 15 / 7 دقيقه مثلا اعلام ميکنند 17 / 7 دقيقه و بسيار مقيدند رأس دقيقه اعلام شده حرکت کنند، نه زودتر و نه ديرتر! مثلا رأس ساعت 33 / 11 دقيقه، خودروي آنان در نقطهي بازگشت توقف کند؛ زيرا معتقدند اين دقت نظر باعث ميشود کارآموزان يا همکاران، يا مشتريان، نظم و انضباط را در خود نهادينه سازند. اينک به نماز و تأثير و کاربرد آن در پرورش نظم و انضباط توجه کنيد.
زيباترين و چشمگيرترين تصوير از شخصيت، خدمات و امتيازهاي هر فرد يا مجموعه، تصوير نظم و انضباط است. انسان در هر يک از فعاليتها و مقاطع زندگي به شرطي درخور تحسين تلقي ميگردد، که کتاب زندگي و رفتار خود را به زينت «انضباط» مزين گرداند. اين امتياز وسيلهي تمرين و دقت، نصيب او ميگردد. آدمي در جريان زندگي و برنامههايش بايد خود را به رعايت نظم مجبور ساخته، و الزامهايي در برنامه، بر خويش تحميل کند، تا به مرور زمان اين خصوصيت به صورت ملکه در ساير بخشهاي زندگي او جريان يابد. استاد مطهري (ره) چنين مينگارد:
«عبادت، يک وقت مشخص و معيني دارد و دقيقهاش هم حساب ميشود. وقت نماز صبح از اول طلوع صبح تا اول طلوع آفتاب است و اگر عمدا يک دقيقه قبل از طلوع آفتاب شروع کني، نمازت باطل است، بايد بين اين دو تا باشد. اگر بگويي: آقا! من فعلا خوابم ميآيد! من ديشب بيداري کشيدهام، الان يک ساعت به طلوع صبح مانده، خدا که خواب و بيداري ندارد، مگر خدا در بين الطلوعين (العياذ بالله) لباس رسمياش را ميپوشد و براي قبول کردن نمازها آماده ميشود؟ براي خدا که تمام ساعات و لحظات يکسان است: «لا تأخذه سنة و لا نوم» [1] من امشب بيداري کشيدهام و خوابم ميآيد، ميخواهم نيم ساعت زودتر نمازم را بخوانم و بخوابم.
ابدا! انضباط و وقت را بايد بشناسي، جز در وقت خودش در وقت ديگر نبايد نماز بخواني. آيا از نظر خدا فرق ميکند که اين وقت يا آن وقت باشد؟ نه، از نظر تو فرق ميکند، تو بايد با اين نماز تربيت شوي، اگر شب تا دوي نيمه شب هم بيدار بودي، بايد بين الطلوعين بيدار شوي و نمازت را بخواني و نماز ظهر و عصر هم همين طور است، قبل از وقت، قبول نيست. بعد از وقت، هم قبول نيست. مغرب و عشا نيز همين طور است.» [2] .
نمازهاي يوميه که در اوقات معين و به صورت يک الزام ديني در برنامهي زندگي روزمره قرار ميگيرد، صفحهي فعاليتهاي انسان را، جدولبندي و روح انضباط و تقيد به وقت را در وي احيا ميکند. با بررسي دقيق نمودهاي برنامهريزي و نظم نماز، درمييابيم اين عبادت والا، در آغاز و فرجام، داراي نظمي لطيف و زيبا است. اسلام عزيز از جهت مقدمات و ترتيب منطقي انجام آن بر حسب شرايط گوناگون غسل، وضو، تيمم، از حيث جهت ايستادن (قبله)، حرکت دست و اندام بدن، تعداد رکعتها در هر نوبت، لباس نمازگزار و نوع آن، محلي که براي اقامهي نماز يا سجده برميگزيند، و تمام اين جهات، طرح و برنامه دارد. براي تون صدا و نحوهي اداي قرائت، در زير و بم کردن صدا، نحوهي اداي قرائت، تبيين سمت و سوي نگاه نمازگزار، آب وضو، باقي ماندهي آن، خاک، يا محل سجده، آرايش ظاهري، حتي تعقيبات نماز و... در مرحلهاي فراتر در نماز جماعت، براي تنظيم صفوف، گزينش امام، و... دستورهايي خاص و الگوهايي بديل، ارائه کرده است. الزام به اين برنامهها در هر روز يعني؛ احياي روح تقيد پذيري که آهنگ انضباط را در نهاد انسان، نهادينه ميگرداند.
[1] بقره / 255؛ جملهاي از «آية الکرسي».
[2] گفتارهاي معنوي / 86 - 85.
استواري ايمان و استقامت
خواندن سرودهاي دسته جمعي خصوصا در مراکز آموزشي چه نقشي ميتواند در تربيت داشته باشد؟ لطفا اين آثار را در جدول زير فهرست فرماييد.
جدول 7. آثار سرودهاي جمعي
1.
2.
3.
و اينک به بررسي آثار سروش عبوديت ميپردازيم:
هر سپاه و سازماني براي الهام استقامت و ثبات، سروشي را به سربازان و پيروان خود ميآموزد، که هر صبحگاه و شامگاه، با سرودن آن، روحيهي مقاومت را در جانهايشان به هيجان آورند و عزم و اراده خويش را آهنين سازند. سپاه هستي و ذراتي که به ظاهر خاموش و بيصدا مينمايند، سرود پايداري در فرمانبرداري از آفريننده را هر صبح و شام ميسرايند:
«ان من شيء الا يسبح بحمده» [1] .
جملهي ذرات عالم، در نهان
با تو ميگويند روزان و شبان
ما سميعيم و بصيريم و هشيم
با شما نامحرمان، ما خامشيم
چه، شما سوي جمادي ميرويد
محرم جان خدادان، کي شويد؟
انسانها نيز به عنوان محور نظام خلقت، همنوا با ساير ذرات وجود، صبح و شام خود را با سرودن سروش ستايش و سپاس و اعلام وفاداري در اطاعت از خالق هستي آفرين، سپري ميکنند. اين سرود که در آن، تقيد به مهمترين نکات عقيدتي، اخلاقي، عاطفي، سياسي و... ديده ميشود، روح سازش ناپذيري با طاغوتها و گمراهان، و پايبندي به نظام اخلاقي مشخص را در انسان تقويت ميکند.
[1] اسراء / 24.