■ معنا ، مفهوم وحقیقت نماز
چكيده
اين پژوهش به بحث وبررسي پيرامون معنا ومفهوم نماز مي پردازد . آنان كه غواص دریای معرفت و پيرو معصومين – عليهم السلام –اگرچه زاويههايي از نماز را مشاهده كردهاند ليكن چون شهودشان شخصي است نتوانستند آن را براي تشنگان بر ساحل نشسته بيان كنند زيرا كه معرفت به نماز، چشيدني است نه گفتني ،گرچه گفتن و بيان نيز ممكن است راز و رمزهاي آن را به ما نمايانده و جانهاي خشكيده ما را به زلال آن آب زندگاني و طراوت بخش روشن كند، لذا در اين تحقيق به دنبال آنيم كه در ابتدا مفهوم نماز را در لغت و اصطلاح كه به معني مختلفي چون اطاعت ، پرسش ، تعظيم و بزرگداشت وسپس حقيقت آن يعني بپاداشت و اقامه اين فريضه شريف را بيان نماییم.روش كار به صورت كتابخانه اي بوده كه بر اين مبنا از اسناد ومدارك ديني بهره برده وبه نقل وتوصيف موارد مذكور پرداخته ايم و سعي نموده ايم درحد توان ازمنابع دست اول روايي بهره گيري نماييم و در پايان مي توان گفت ، نمازی که از ما مکلفین خواسته شده ،اقامه تمامی جوانب آن می باشد.
واژه كليدي : نماز ،مفهوم نماز، اقامه
تعاريف ومفاهيم
نماز در قرآن بيش از هر عبادتي تكرار شده وهيچ عبادتي در قرآن به اندازه نماز ، ذكرآن به ميان نيامده به طوريكه بيش از 102 مرتبه نماز واحكام وآثار گوناگون آن مطرح شده لذا براي آشنايي با مفهوم آن به معرفي اين فريضه پرداخته ايم.
1- ريشه واژه نماز
ريشه واژه نماز درفارسي از لفظ پهلوي« نماك» گرفته شده وآن هم به نوبه خود از ريشه باستاني«نِم» ؛ به معني« خم شدن وتعظيم كردن» مأخوذ است كه به تدريج بر معني« صلاة» يعني عبادت ويژه مامسلمانان اطلاق گرديده است.(1) بر اساس بعضي از كتب تاريخي، برخي از ايرانيان تازه مسلمان در سالهاي حكومت اعراب بر ايرانيان به جاي كلمه« صلاة» از كلمه« نماك» استفاده ميكرده اند. و هنگام فراخواندن مردم به سوي نماز به جاي « الصلوة» كلمه« اَلنِّماك» وبه جاي« حَيَّ عَلَي الصَّلوةِ» جمله «بشتابيد به سوي نماك» را به كار مي برده اند.(2)
2- معاني نماز
معني اول: خدمت وخدمتكاري ، اطاعت وفرمانبرداري(3)، سرفرودآوري وتعظيم(4)سر به زمين نهادن ، كرنش وتكريم(5)اظهار طاعت وبندگي(6)لذا واژه هاي« نماز بردن » ،« در نماز آمدن» ،«به نماز آمدن» و«نماز آوردن» به معناي پرستش كردن ، عاجزي نمودن ،خم شدن به علامت تعظيم وبندگي وبه خاك افتادن به قصد تعظيم در برابر پادشاهي يا بزرگي ديگر به كار رفته است(7) معني دوم: كلمه "نماز" ؛ به معني« پرستش واداي طاعت ايزد تعالي(8)» و«عرض نياز به سوي خداي عالميان است به طريقي كه در شريعت پيغمبران وارد شده است(9)» كه در اين معني، معادل كلمه« صلوة» مي باشد(10)به همين منظور در ادبيات پارسي ، « نماز نيمروز» ، « نماز پيشين» ، « نماز ميانين» ، به معناي«نماز ظهر» ،« نماز دگر» ، « نماز ديگر» ، « نماز پسين» ، به معناي « نماز عصر» و« نماز خفتن» به معناي« نماز عشاء» و« نماز بام» ،« نماز بامداد» ، «دوگانه» به جاي « نماز صبح» به كار رفته است. لازم به ذكر است كه مردم فارسي زبان ، واژه« نماز بستن» را به جاي «تكبيرة الاحرام گفتن» به كار مي بردند.(11)معني سوم: ازآنجا كه شرط نماز ، طهارت است وكلمه نماز ، مفهوم طهارت وپاكيزگي را تداعي مي كند ، كلمه« نمازي» كه منسوب به نماز و به معناي« دوستدار نماز» است، به معني« پاك وطاهر» نيز به كار رفته است و«نمازي شدن» كه مصدر مركب است ، به معناي« پاك وطاهر شدن و شسته شدن وغسل داده وپاكيزه شدن» به كار رفته است.همچنين« نمازي كردن» به معني« پاك كردن ، شستن ، آب كشيدن ، وغسل دادن»
و«نماز كن» به معناي « شستشوكننده» استعمال مي شده است(12)
3- ريشه كلمه« صلوة»
در اصل كلمه صلوة بين علماي لغت وتفسير اختلاف است بعضي گفته اند: صلوة از ريشه عبري است ودر زبان عبرانيان« صلوتا» كنيه يهوديان است. برخي ، صلوة را از لفظ عبري« صلوة» مشتق مي گيرند ودرمنابع سرياني الفاظي مشابه ومعادل با« اقامه صلوة» به چشم مي خورد(13)چنانچه در قرآن كريم«صلوات» به صيغه جمع ؛ به معني« معابد» به كار رفته است: « وَلَولا دَفعُ اللهِ النّاسَ بَعضَهُم بِبَعضٍ لَهُدِّمَتْ صوامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمساجِدُ يُذْكَرُ فيها اسْمُ اللهِ كَثيراً» « اگر خداوند ،برخي ازمردم را بوسيله برخي ديگر ، دفع نمي كرد ، صومعه هاي راهبان ، كليساهاي نصارا وكنيسه هاي يهودومساجدي كه در آنها نام خدا بسيار زياد مي شود ، ويران مي شد(14).»برخي از متاخرين ، ريشه آن را آرا مي پنداشته اند وبا تحقيقاتي كه اخيراً به عمل آمده ، اين احتمال قوت گرفته است كه اصل«صَلوة» سرياني باشد و از آن زبان ، نخست در زبان جنوب عربستان ، معمول گرديده است وشعرا ، آنرا در اشعار به كار برده اند وپس از آن اعراب شمالي ، لفظ« صلوة» را از عربهاي جنوبي گرفته اند. در هر حال ، پيش از اسلام اين لفظ ، به معاني« پرستشگاه» و« نيايش» به كار رفته است.(15)
4- معاني صلوة
در اشتقاق معنوي نام« صلوة» در ميان اهل لغت اختلاف نظر وجوددارد : معناي اول: گفته شده صلوة از دعا مشتق شده است(16)وبه معناي تبريك وتمجيد مي باشد وگفته شده نماز را به خاطر دعاهايي كه در آن وجوددارد« صلوة» ناميده اند.(17) « وَالصلاةُ الَتي هي العبادةِ المَخصوصَهُ اَصلُها الدُّعاء وسُمِّيت هذه العبادةُ بها كَتَسْمِيَةِ الشيءِ بِاسْمِ بَعْضِ ما يَتَضَّمَنُهُ (18)» معناي دوم: گفته شده كه اين كلمه از«صلي» كه از« صَلَّيت العود علي النّار» به معناي « چوب يا عصا را به كمك آتش ، نرم و راست كرد(19)». گرفته شده(20)وچون مشتمل بر«كمك خواهي» از خداست به اين نام ناميده اند چرا كه انسان با استعانت از خداوند ونماز نرم وانعطاف پذير مي گردد.(21) معناي سوم: امكان دارد كه صلوة از« مصلي»« وصلة » كه به معناي پيوستن است گرفته شده است. (22)زيرا در نماز انسان چه از لحاظ روحي وجسمي به خدا مي پيوندد وپل ارتباطي بين خدا وبنده است. معناي چهارم: در برخي از كتب لغت« صلوة» به معني بزرگداشت وتعظيم نيز آمده است چنانچه لفظ« نم» در كلمه نماز به همين معني است(23) معناي پنجم: در جايي نيز صلوة به معناي« زيارت» آمده است. چنانچه از امير المومنين - عليه السلام - درتفسير« قد قامت الصلوة» آمده است كه حضرت - عليه السلام - فرمود:« يعني وقت زيارت وديدار رسيد»(24) معاني ششم: صلوة به معناي رحمت مي باشد (25)چنانچه خداوند در سوره احزاب مي فرمايد: «اِنَّ اللهَ وَمَلائِكَتَهُ يَصَلُّونَ عَلَي النَّبي يا آيها الَّذينَ امَنُو صَّلوُا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسليما»« همانا خداوند و فرشتگان اوبر پيامبر درود مي فرستند اي اهل ايمان شما نيز بر او درود فرستيد.»(26)معناي هفتم: ودر جايي صلوة را اوج گرفتن عقل به سوي خدا به حدي كه براي اوسجده كرده و شكرگزار او باشيم(27) معني شده است.
5- مفهوم اقامه به عنوان حقيقت نماز
آنچه به دنبال يك بررسي حقيقت جويانه در همه آياتي كه به موضوع نماز اختصاص دارد بيش از همه نظر خواننده كنجكاو را به خود معطوف داشته واورا به انديشه وا مي دارد اين است كه در اكثر مواضع ، هر جا سخني از نماز رفته ،امر به اقامه وگزاردن آن شده جزيكي دومورد كه موضوع شخصي بوده و مستقيماً به پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله مربوط مي شده(28)ونه تنها صلاة به تنهايي در قرآن مورد ستايش نيست ، بلكه حتي از« مصلين» دربرابر« اقامه كنندگان نماز» نكوهش شده است. آنجا كه مي فرمايد: « فَوَيلٌ لِلْمُصَّلين اَلَّذينَ هُم عَن صَلاتِهِم ساهُون»« پس واي بر آن نمازگزاران كه دل از ياد خدا غافل دارند. (29)»ودر جاي ديگردرمورد اعراب جاهلي فرموده است: « وماكان صلاتُهُم عندَ البَيْتِ الّا مكاءً وَتَصْدِيةً فذوقوا العذابَ بما كُنتُم تَكفُرون» «ونماز آنها در خانه كعبه جز صفير وكف زدني ( كه خلق خدا را از خانه او منع كنند ) چيز ديگري نيست پس بچشيد طعم عذاب (خدا ) را به كيفر آنكه كافر شديد.(30) » در حقيقت هركجا لفظ« صلوة» هست به دنبال آن كلماتي از جنس اقامه همچنون « أقِم» و« أقيموا» وديگر مشتقات آن همراه نماز مي باشد واگر نبود به دنبال آن ، دوام ومحافظت(31) برنماز مورد تاكيد قرار گرفته است.(32) حال براي آنكه معنا ومفهوم« اقامه» را بررسي نماييم ابتدا آنرا به صورت لغوي وسپس دراصطلاح فقها ، محدثين ، مفسرين وبزرگان بررسي كرده تا معلوم شود چرا همه ما مكلف به « اقامه نماز» هستيم نه به«قرائت آن ».
6-معناي« اقامه» درلغت واصطلاح
اقامه از ماده قيام به معنا ومفهوم دوام بخشيدن واداي حق هر چيز به تمام وكمال است و مقصود از اقامه براي نماز ، فراخواندن بهآن مي باشد. وگفته شده اقامه نماز يعني تسويه وبرابري صف هاي جماعت وتتميم وتكميل آنها.(33)واقامه را به معناي بر پا داشتن هر برنامه اي وتعطيل نكردن آن دانسته اند به عنوان مثال هنگامي كه گفته مي شود« اقام القوم سَوْقَهم» يعني « مردم بازار خود را بر پا كردند و به خريد وفروش پرداخته وآنرا موقوف وتعطيل نكردند.»ومراد از آنرا« حق نماز را ادا كردن» يعني اقامه نمازها و اداي فرايض دانسته اند به عنوان نمونه درباره كسي كه جيره غذايي سربازان را كه گفته مي شود « فلانٌ يقيم ارزاقُ الجُند » يعني او جيرة سپاهيان ( حق آنها ) را مي دهد.» و در نظر ديگر منظور از آن را قيام نماز مي دانند وچون قيام درنماز ، نخستين ركن از اركان نماز وكاري مداوم وادامه داراست ، درميان ساير اعمال نماز ، توجه بيشتري بهآن شده است.(34) در جاي ديگر ،« اقامه نماز» ، راست گردانيدن ، محكم و استوار كردن ومراقبت برآن معنا شده است.(35) وديگر آنكه،« اقامه نماز» ازماده قيموميت دادن گرفته شده ومعني آن قيموميت دادن محتواي نماز بر همه زندگي ، كارها ،انديشه ، عمل وحركت مسلمانان مي باشد ، قيموميت بخشيدن به نماز بر همه زندگي ، حفاظت حقيقت ومحتواي آن در همه حالات ودوام بخشيدن به آن درهمه كارها وبرنامه هاست.(36)دركتب ديگر « يقيمون الصلوة» را « با تمام ركوعها و سجودها وحفظ مواقيتها و حدودها و صيانتها « مما يفسدها أوينقصها(37)تعبير كرده اند تا اين نكته را برساند كه« أنّ المقصودمن فِعْلِها توفيهُ حقوقِها وشرائطِها لا الاتيانُ بهيئتها(38)مي باشد . مقام معظم رهبري - حضرت آيه الله خامنه اي – دام ظله العالي – فرموده اند: به نظر مي رسد كه اقامه نماز ، چيزي فراتر از گزاردن نماز است ، يعني فقط همين نيست كه كسي خود به عمل نماز قيام كند بلكه اين نيز هست كه در جهت وسمت نماز [بايد] به جهت وسمتي كه نماز به آن فرا مي خواند به راه افتد و ديگران را نيز به راه اندازد .گويا بر پا داشتن نماز آن است كه انسان با كوششي بايسته ، جو و فضاي زندگي خود و ديگران را جوي نماز گزارانه يعني خدا جويانه وخدا پرستانه سازد و همه را در خط وجهت نماز به راه افكند(39) استاد شهيد مرتضي مطهري (ره) نيز در اين باره سخن رانده وفرموده اند:« به پا داشتن نماز آن است كه حق نماز ادا شود يعني نماز به صورت يك پيكر بي روح انجام نگردد بلكه نمازي باشدكه واقعاً بنده رامتوجهخالق وآفريننده خويشسازد(40)»« نمازگزارند ، گويي كه در « اللّه » مي نگرند وباوي راز و نياز مي كنند تصديقاً لقوله –عليه السلام - « اُعبد الله كانك تراه فان لم تكن تراه فانّه يراك(41)» .... و لفظ اقامه را از آن جهت باز گرفت تا تنبيهي باشد مؤمنان را كه ثواب در معني اقامت است نه درمجرد صورت نماز ، بزرگان دين ازآنجا گفته اند كه نمازگزار فراوانند اما مقيمان نماز اندك ... و معني اقامه در نماز ، روي دل خويش فراحق كردن و همگي خويش در نماز دادن وشرط راز داري به جاي آوردن واز انديشه ها وفكرتها برآسودن است(42) در واقع مي توان در يك جمع بندي كلي گفت : اقامه نماز به معناي حقيقي كلمه ، تحقق بخشيدن به موارد زير است :
1- رعايت آنچه در جسم وباطن نماز معتبر است ( مانند دقت در تحصيل طهارت ، شادابي وصحت وضو، پاكي بدن ولباس ومكان نماز وپاكي از آلودگي هاي زشت اخلاقي بوسيله توبه وپشيماني ، چرا كه وضو ونظافت ظاهري بايد همراه با صفا وظهارت قلبي وباطني باشد).
2- رعايت آداب نماز ( مانند دقت درانجام واجبات و مستحبات نماز و ارائه صحيح اذكار آن به عنوان ساختار واركان نماز ).
3- اهتمام به نمازخواندن درمساجد ومشاهد شريفه و اماكن مقدس.
4- اهتمام به نماز جماعت.
5- دعوت اعضاي خانواده به نماز .
6- دعوت ديگران به برپايي نماز(43)اقامه نماز اشاره به اين است كه نه تنها خودشان ( مقيمين ) نماز مي خوانند بلكه كاري مي كنند كه رابطه محكم با پروردگار
همچنان و در همه جا بر پا باشد(44)
7- اهتمام به بقيه شرايط كمال نماز ومواظبت بر روح وحقيقت نماز(45).درواقع جان وروح نماز ، همانا روي كردن وتوجه كامل به سوي خدا ، با اخلاص كامل، روي دل را واقعاً به سوي اوداشتن و خودرا در پيشگاه با عظمت اوديدن وبا اوسخن گفتن واز اوخواستن واظهار فقر ونياز در برابر ذات اقدس غني وبي نياز اونمودن ودرمقابل جلال وكبريائيش ، دردرون خويش احساس خوف وخشيت كردن ودرنتيجه با خضوع وخشوع بودن وخود را از هرچه جز اوست فارغ داشتن و از هر چه كه جز اوست روي گرداندن وبه التفات ننمودن واميد به اوداشتن واز هر چه جزاو اميد را بريدن و ترس از مقام او، ازچيزها ومقامهاي ديگر، هرچه وهرمقامي باشد ، نهراسيدن و در تمام اين احوال اورا شاهد وحاضر وناظر دانستن مي باشد(46)و معناي باطني نماز هفت چيز است كه عبارتند از: 1- خلاص به معني قصد قربت و خالي بودن از ريا ، 2- حضور قلب يعني فارغ بودن دل از غير آنچه به آن مشغول است كه خشوع دل را به همراه دارد، 3- تفهم و اين غير از حضورقلب است زيرا ممكن است كسي حضور قلب داشته باشد ولي نداند الفاظي كه به زبان مي راند به چه معناست، 4- تعظيم خداي تعالي 5- هيبت و آن ترسي است كه بر اثر انديشه بر عظمت خداوند پديد آيد ، 6- رجا ، اميد داشتن به احسان ولطف خداوندي كه از هيبت او ترس به دل دارد ، 7- حيا وآن آگاهي بنده از تقصير و يادآوري گناهان و شرم وحيا داشتن از خداوند مي باشد.(47)آنچه گفته شد به نيكي اين مطلب را مي رساند كه نه تنها هدف غايي در تشريع نماز ، هرگز ، زمزمه كردن اذكار و اورادي خاص – بي توجه به معناي آنها – زير لب و يا انجام حركات وتشريفاتي چند نبوده بلكه دريافت محتواي بس عميق اين اذكار و اوراد از يك سو وگسترش مفاهيم آن در سطوح زندگي ازسوي ديگر بيش از همه ، تشريع اين حكم را ايجاب مي نموده است(48)واقامه نماز ، سواي از پذيرش وانجام آن ،به عنوان فرمان الهي ، در حقيقت كوششي است درراه احياء وابقاء فريضه نماز در ميان مردم و تلاشي جاودانه درجهت شكل دادن روح و فلسفه نماز درزندگي فردي واجتماعي وزنده نگهداشتن فرهنگ مترقي آن در همه شئون زندگي است.(49)لذا نماز با اين وصف است كه مي تواند براي نمازگزار مفيد وداراي آثاري بزرگ ونتايجي پي در پي باشد وانساني به تمام معنا انسان بسازد.
نتیجه:
نماز درقرآن بیش از هر عبادتی تکرارشده به طوریکه بیش از 102مرتبه در مورد وجوب، احکام و آثار آن سخن به میان آمده و این نشانگردرجه اهمیت نماز می باشد.ریشه واژه فارسی نماز از لفظ پهلوی«نماک»گرفته شده و«نِم» به معنی «خم شدن و تعظیم کردن» است ونیز دارای معانی مختلفی چون خدمتکاری، پرستش وادای اطاعت ایزدتعالی و طهارت می باشدوریشه واژه عربی آن یعنی«صلوة»عبری است وتاپیش ازاسلام به معانی نیایش ودعابه کاررفته است و دراشتقاق معنوی آن اختلاف نظر وجود دارد و به معانی تبریک و تمجید، دعا، انعطاف پذیری، پیوستن، بزرگداشت، زیارت و رحمت استعمال شده است.در اکثر مواضع سخن از نماز، لفظ اقامه به کاررفته به جز مواردی که موضوع مربوط به شخصیت پیامبر- صلی الله علیه وآله- بوده ودومورددیگرنیز بردوام و محافظت برنماز تأکید شده است، و اقامه را می توان به معنای دوام بخشیدن، تتمیم و تکمیل نماز جماعت،حق نماز را اداکردن و...دانست و دراین باره جان و روح نماز را همانا توجه تام به خداو با اخلاص کامل خود را در پیشگاه باعظمت او دیدن و با خضوع و خشوع بودن ومعانی باطنی نماز یعنی حضورقلب و تفهیم و تعظیم و هیبت و رجاو حیاءرا رعایت نمودن است .بنابرآنچه گفته شدچنین نمازی اثرگذارو منتج خواهدبود.
پينوشتها:
1.محمدخزائلي ، احكام قرآن ، ص 338 .
2. حسن راشدي ، نماز شناسي ،ج 1 ، ص 65 .
3. علي اكبر دهخدا ، لغت نامه ، ج 14 ، ص 22731 .
4.محمدمعين ، فرهنگ فارسي ، ج 4 ، ص 3443 .
5.علي اكبر دهخدا ،ج 14،ص22731 .
6.حسن عميد ، فرهنگ فارسي ، ص 1179 و حسينعلي وكيلي ، فرهنگ فارسي ، ص 637 .
7. علي اكبر دهخدا ، همان
8. حسن عميد ، همان
9.علي اكبر دهخدا ، همان
10. حسن راشدي ، همان ، ص 67
11.علي اكبر دهخدا ، همان
12. علي اكبر دهخدا ،همان
13. محمد خزائلي ، همان ،ص 338
14. حج / 40 .
15. محمدخزائلي ،همان ، ص 339 .
16. جمعي از مولفين ،المعجم الوسيط ، ج 1 ، ص 522 ، ومحمدبندرريگي ، فرهنگ بندرريگي ، ج 2 ، ص 1257 .
17.حسن راشدي ، همان ، ص 75.
18. راغب اصفهاني ، مفردات الفاظ قرآن ، ص 293.
19. «صلي العصا بالنار وعليها، عصا را بر آتش گردانيد تابراي راست كردن نرم شود». خليل جر ،فرهنگ لاروس ، ترجمه سيد حميد طبيبيان ، ج 2 ، ص 1329 .
20. جواد ملكي تبريزي ، اسرار الصلوة ، ترجمه رضا رجب زاده ، ص 115 .
21. حسن راشدي ،همان ، ص 76 ،
22. جواد ملكي تبريزي ،همان.ص115
23. حسن را شدي ، همان، ص 75 .
24. جواد ملكي تبريزي ، همان ،ص115
25. حسن راشدي ،همان، ص75 ،وميرزا جواد ملكي تبريزي همان ، ومحمدبندرريگي ، همان . ج2،ص1257
26.احزاب / 57 .
27. محمدبندرريگي ،همان .
28. فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانحَر» سوره كوثر ( 108 ) آيه 2.
29. ماعون / 4و5.
30. انفال / 35.
31. همچون سوره معارج (70) آيات 22 و23 وسوره مؤمنون (23) آيه 2.
32. محمد رضا رضوانطلب ، پرستش آگاهانه ، ص 76 .
33. سيد ابراهيم سيد علوي ، نماز در قرآن ، ص 20.
34. فضل ابن حسن طبرسي ، مجمع البيان ، علي كرمي ، ج 1 ، ص 100.
35. سيد ابراهيم سيد علوي ، همان.
36. محمد جواد شفيعيان ، همان ، ص 21 و 22.
37.«يعني به تمام كردن ركوع وسجود ونيكو به جا آوردن آن وحفظ اوقات وحدود نماز وحفظ آن از آنچه نماز را فاسد يا ناقص مي نمايد.» سيد عبداله شبر ، تفسير القرآن الكريم ص 40 ومحمد باقر مجلسي ،بحار الانوار ، ج 82 ص 191 .
38. راغب اصفهاني ، همان ، ص 293. + مقصود از انجام آن دادن تمام حق و شرايط نماز است نه فقط آوردن هيأت و شكل آن .
39. سيد علي خامنه اي ، از ژرفاي نماز ، ص 15 .
40. مرتضي مطهري ،آشنايي با قرآن ،ج 1و2 ، ص 133 .
41. حديث از اميرالمؤمنين – عليه السلام – مي باشد .
42. رشيد الدين ميبدي ، كشف الاسرار ، ج 1 ، ص 34 و35 .
43. محمد وحيدي ، دانستني هاي لازم از نماز ، ص 113.
44. عباس عزيزي ، سلامت روح ، ص 75.
45. محمدوحيدي ، همان .
46. علي آقا نجفي كاشاني ، برداشتي از نماز ، ص 23 .
47. با استفاده از : ملا احمدنراقي ، معراج السعاده ، ص 694 .
48. محمد جواد شفيعيان ، نماز عصياني عليه شرك ، ص 17- 16 .
49. علاء الدين حجازي، فرهنگ نماز ، ص 154 .
منبع : اختصاصی راسخون