■ روشهاي اقامه نماز در جامعه
روشهاي اقامه ي نماز
براي گسترش و تعميق فرهنگ اقامه نماز و اقامه شايسته اين فريضه بزرگ الهي در خانواده و اجتماع، راهها و روشهايي توصيه شده است. به ياري خدا در اين فرصت به ذکر برخي از آنها مي پردازيم.
روشهای اقامه نماز در خانواده
سفارش پدر و مادر
يکي از راههاي اساسي اقامه ي نماز و شايد مهمترين و اولين آنها و از روشهاي خنثي سازي ترفندهاي شيطاني در موضوع اقامه ي نماز، توصيه و سفارش و دستور اولياي خانه به ساير اعضاء، براي اقامه ي نماز و ايجاد جو توصيه و امر به نماز در جامعه از درون خانه است و اين روش انبياست.
قرآن در موارد متعددي در اين باب سخن دارد که بيانگر اهميت سفارش به نماز و نقش ارزنده ي آن در اقامه ي نماز است.
سيره ي حضرت اسماعيل
قرآن در مقام تعريف و تمجيد از حضرت اسماعيل (عليه السلام) ميفرمايد:
وَ کانَ يَأْمُرُ اَهْلَهُ بِالصَّلوةِ وَ الزَّکوةِ[1] .
«او خاندانش را، به نماز و زکات امر مينمود.»
نکته ي قابل توجه در اين آيه استفاده از کلمه ي و کان يأمر است، که دلالت بر استمرار و پيوستگي دارد، بدين معنا که او به طور مرتب و پيوسته اهل خود را به نماز سفارش ميکرد و از آنها ميخواست که نماز را به پا دارند.
[1] مريم / آيه ي 55.
سيره ي حضرت لقمان
قرآن در سوره ي لقمان در بيان پندها و اندرزها و توصيههاي حضرت لقمان به فرزندش اين چنين ميفرمايد:
يابُنَيَّ اَقِمِ الصَّلوةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ اصْبِرْ عَلي ما اَصابَکَ[1] «فرزندم نماز را به پاي دار، امر به معروف و نهي از منکر کن و در برابر مشکلات استقامت داشته باش.»
[1] لقمان / آيه ي 17.
سيره ي پيامبر اسلام
قرآن خطاب به پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) ميفرمايد:
وَ أْمُرْ اَهْلَکَ بِالصَّلوةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيْها[1] .
«خاندانت را امر به نماز کن و در اين راه استقامت نما.»
به موجب اين آيه ي شريفه که به نظر بسياري از مفسران در مدينه نازل شده است، خداوند از پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) ميخواهد که اهل بيت خود را به نماز دعوت نمايد، گرچه مايه ي تعجب است که برخي مفسران سعي ميکنند، و امر اهلک را به و امر امتک و ملتک معنا کنند. در حالي که نياز به چنين کاري نيست و دليلي بر آن نيز نداريم. از نظر لغت «اهل الرجل» يعني نزديکترين افراد به يک انسان.
هنگامي که اين آيه نازل شد، بر طبق برخي از روايات، مدت چهل روز و برخي ديگر شش ماه، پيامبر هنگام نماز مقابل خانه ي علي و زهرا (عليهما السلام) ميآمدند و ميفرمودند: السلام عليکم و رحمة الله و برکاته. آن گاه دستهاي خود را ميگشودند و دو طرف در خانه را ميگرفتند و ميفرمودند: الصلاة الصلاة يرحمکم الله[2] .
«نماز! نماز! خداوند شما را رحمت فرمايد.»[3] سپس آيه ي شريفه ي اِنَما يُريدُ اللَّهُ لَيُذهِبَ عَنکُمُ الرِّجسَ اَهلَ البَيتِ و يُطَهِّرَکُم تَطهيراً[4] را قرائت ميکردند و به طرف مسجد تشريف ميبردند.
اين سيره ي پيامبر بيانگر چند نکته ي اساسي است، از جمله اهميت نماز و مسؤوليت اولياء. گرچه اهل بيت پيامبر خود از ائمه ي نمازگزاران بودند و ميزان توجه و عنايت آنها به نماز مشهور و معروف است، اما اين روش پيامبر نقش آموزشي و تربيتي و الگويي زيبايي دارد.
جايي که پيامبر در خانه ي علي و زهرا و فرزندانشان که از عابدترين افراد زمانه هستند اعلام ميفرمايد نماز! نماز! اين درسي است براي همه ي پدران و مادران که اين امر تکليف آنهاست. آنها بايد نسبت به نماز فرزندانشان مراقب و مواظب باشند و دچار غفلت و بيتوجهي نگردند.
در ضمن اين آيه ي شريفه حاوي نکات ارزشمند ديگري نيز هست که اشاره به آنها در اينجا مناسب است.
نکته ي اول، وجود پيوند محکم بين نماز و تقوي است. پايان آيه گوياي پايان خوش و خوبي براي تقوي پيشگان است. بديهي است اين مکتب نماز است که جامعه را به سوي تقوي سوق ميدهد و جامعه بينماز نميتواند جامعه ي پرهيزگاران و رستگاران باشد.
نکته ي ديگري که اين آيه ي شريفه بيانگر آن است، اشاره به اين مطلب آموزنده است که ماديّت و زرق و برق دنيا چشمها را خيره نسازد! حسن عاقبتي براي اين گونه امور نيست! تصور نگردد، چنانچه فرد و جامعه پول دار شد و يا مشکلات اقتصادي آنها برطرف گرديد، عاقبت خوبي در انتظار آنهاست، خير، عاقبت براي تقوي است و تقوي هم راهش اين است: وَ أْمُرْ اَهْلَکَ بِالصَّلوةِ.
[1] طه / آيه ي 132.
[2] بحار / ج 35 / ص 207.
[3] امام هشتم (عليه السلام) ميفرمايد: از امتيازات خانواده ي ما اين است که علاوه بر اينکه پيامبر، همه را امر به نماز فرمود، از طرف خداوند مأموريت يافت، اهل بيت خود را بطور ويژه امر به نماز نمايد.
[4] احزاب / آيه ي 33.
مسؤوليت پدر و مادر
بديهي است که اگر در منزل زمزمه ي نماز و توصيه به آن وجود داشته باشد و هر يک از اعضاي خانواده، يکديگر را سفارش و امر به اقامه ي نماز نمايند، کانون خانواده تبديل به کانون مقاومت و ايستادگي در مقابل تلاشهاي شيطاني ميگردد و بالطبع جامعه نيز اين گونه خواهد بود، زيرا جامعه چيزي جز مجموعه ي خانوادهها و آحاد انسانها نيست و چنين جامعهاي از ناحيه ي عناصر ضد نماز، لطمهاي نخواهد ديد.
لکن هنگامي که در داخل خانه توصيه و توجهي نسبت به نماز مشاهده نشود و پدرها و مادرها بر اين باور باشند که تنها مسؤوليت آنها سير کردن شکم فرزندان و پوشاندن ظاهر آنهاست، اما از لحاظ تربيت فکري و روحي مسؤوليتي ندارند و چنانچه انديشه ي فرزند آنها از ديگران باشد، يا روحش مبتلا به انواع بيماريهاي مزمن گردد و يا زخمها و جراحات گناه، روح او را متعفن سازد و ديگران را نيز بيازارد، ارتباطي به آنها ندارد. اين باور، باور صحيحي نيست، بلکه غلط و خطرناک است! اين امر يعني اصالت دادن به جسم و بدن و بي اعتنايي به روح، در حالي که به قول شاعر:
يا خادِمَ الْجِسْمِ کَمْ تَسْعي لِخِدْمَتِهِ
و اَنْتَ بِالرُّوحِ لا بِالْجِسْمِ اِنْسانُ
«اي خدمتگزار تن تا کي در خدمت به تن تلاش مينمايي، در حالي که انسانيت تو به روح است نه بر جسم.»
بديهي است که حيات انسان در حيات معنوي اوست و آدميت او وابسته به روح وي است. روح مرده در بدن زيباي زيبا، نشان دهنده ي انسانيت انسان نيست، بلکه اين روح شاداب و متدين است که در هر قيافهاي جلوه گر شود، انسانيت تحقق پيدا ميکند.
پدر و مادر محترم!
تنها تلاش براي تأمين مسائل مادي فرزندانتان کافي نيست! شما که ساعتها براي رفع مشکلات مادي او تلاش ميکنيد، ساعتي را نيز براي تغذيه ي روح او و تکامل معنوي وي اختصاص دهيد.
هشدارتان باد! که بر اثر غفلت و بيتوجهي شما، فرزندتان طعمه و صيد ديگران گردد و اين بيانگر بيعرضگي و عدم توجه انسان است که عزيز دلش، ميوه ي قلبش، ثمره ي زندگانياش و آن کس که ادامه ي وجود اوست، در دست شياطين گرفتار باشد و پدر و مادر ندانند که او گرفتار ديوها و دامهاست. بهطور قطع، چنين اوليايي علاوه بر ضرورت پاسخ گويي در مقابل فرزندان خود در اين دنيا، در روز قيامت پاسخ گوي خدا نيز بايد باشند.
مواظب باشيم! نکند با بيتوجهي، عاق فرزندانمان گرديم، فرزند امانت خدا در دست ماست. ما ميتوانيم از اين امانت الهي مراقبت نموده و آن را سالم تحويل جامعه بدهيم و يا خداي ناخواسته با بيتوجهي گلهاي پرپر شده و پژمرده و تغيير ماهيت دادهاي را تحويل اجتماع دهيم. آن گاه چه شخصي مقصر است؟ قطعاً باغبان!
هشدار پيامبر به پدران و مادران!
حديث بسيار تکان دهندهاي داريم، که نقل آن مفيد است:
پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) روزي نگاه مبارکشان به گروهي از کودکان افتاد. فرمودند:
ويل لاطفال آخر الزمان من آبائهم
«واي بر احوال فرزندان آخرالزمان از دست پدرانشان.»
سؤال کردند: يا رسول الله (صلي الله عليه و آله) از دست پدران مشرکشان؟ فرمودند:
لا من ابائهم المؤمنين «نه، از دست پدران مؤمن و مسلمانشان». زيرا:
لايعلمونهم شيئا من الفرائض و اذا تعلموا اولادهم منعوهم
«چيزي از واجبات و فرائض را به فرزندانشان نميآموزند و اگر فرزندي شخصاً براي ياد گرفتن احکام اقدام نمود (يا به مسجد و يا جلسه ي مذهبي گام نهاد) او را از اين کار (با بهانههاي مختلف) باز ميدارند.»
و رضوا عنهم بعرض يسير من الدنيا «و به بهره ي بسيار اندکي از دنيا براي آنها راضي ميشوند.»
به جاي تشويق او براي حضور در مسجد و نماز و برنامههاي سودمند مذهبي، او را به کارهاي دنيوي، با بهرهاي اندک ميگمارند و از اين بهره اندک مادي خوشحال هستند!
آن گاه پيامبر ميفرمايد: فانا منهم برئ و هم مني براء[1] .
«من از آنها بيزارم و آنها نيز از من بيزارند.»
پناه ميبريم به خدا از چنين فاجعهاي که پيامبر از ما بيزار باشد!
چگونه پدر ميتواند نسبت به ديانت و معنويت فرزندش بيتوجه باشد. و تنها مسؤوليت خود را تأمين امور مادي او بداند. يعني تأمين معاش او به عهده ي پدر، ولي تربيت روح و انديشه ي او در اختيار ديگران باشد!
در اينجا سخني با همه ي پدرها و مادرهاي عزيز داريم: پدرها! مادرها! اگر ميخواهيم فرزندانمان در راه سعادت گام بردارند، اگر ميخواهيم خدمتگزار به ملت و مردم باشند، اگر ميخواهيم رفيق و همراهمان باشند، اگر ميخواهيم مايه ي آبرويمان گردند و به اصطلاح عصاي دستمان باشند و نه چماقي بر سر و در يک جمله انسان مفيدي باشند، بياييد همه با هم از درون منزلها شروع نماييم و فرزندان خود را با نماز تربيت کنيم، آنها را با مسجد آشنا سازيم و مسجدي بار آوريم که صلاح دنيا و آخرت ما در اين امر است. در اين صورت خود و آنها را بيمه نموده و از افتادن در دامهاي خطرناک شياطين دورشان ساختهايم.
بديهي است در مقيد بودن آنها به نماز و مسجد، آثار ارزشمند فراواني براي آنها و ما نهفته است و حتي در حديث داريم که بسياري از لغزشهاي پدران و مادران با انجام امور فرزندان جبران ميشود.
والدين محترم! فرزند اهل نماز، در مقابل پدر و مادر نميايستد، گستاخانه با او سخن نميگويد و بي ادبي نميکند و اما اين فرزند بي نماز است که در مقابل مادر قد خميدهاي که جواني و نشاط و داروندارش را به پاي رشد او نثار کرده است، ميايستد و با حرکات ناپسندش او را به سخره ميگيرد! و گاهي بر او اخم مينمايد و دل او را به درد ميآورد.
پدر و مادر گرامي! براي مبارزه ي با شياطين و رهايي از دامهاي آنها، بايد فضاي اقامه ي نماز را ايجاد نماييم. هر خانه يک سنگر شود. در آن صورت براي شياطين، مقابله با همه ي خانهها قطعاً مشکل و شايد غيرممکن باشد.
والدين گرامي! هنگامي که به مسجد ميآييد فرزندان خود را به همراه بياوريد، دست فرزندان و کودکان و نوادگان خود را بگيريد و به نماز جمعه بياوريد. قبل از آنکه فرزندتان بر اثر دسيسههاي شيطاني از دست شما بپرد و اگر به هر شکل پريده است، دل او را به دست آوريد، با خدا آشتياش بدهيد و با مسجد مرتبطش کنيد.
[1] مستدرک / ج 15 / روايت 17871 - جامع الاحاديث / ج 21 / ص 408.
آموزش نماز به فرزندان
يکي از مسؤوليتهاي اولياء، آموزش نماز به فرزندان است که اين کار بايد به تدريج صورت پذيرد.
امام صادق (عليه السلام) ميفرمايد:
هنگامي که کودک سه ساله شد لا اِلهَ اِلاّ اللّه را به او بياموزيد و از او بخواهيد آن را بازگو کند. وقتي که سن او از سه سالگي گذشت، به او گفته شود جمله مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّه را بازگو کند و هنگامي که چهار سالش تمام گرديد، به او گفتن صَلَّي اللَّهُ عَلي مُحَمَّدٍ وَ عَلي آلِه را ياد داده و در پنج سالگي از دست چپ و راستش سؤال نماييد، آن گاه رو به قبله نشستن را يادش بدهيد و از او بخواهيد سجده نمايد و هنگامي که هفت سالش کامل گرديد به او بگوييد:
دست و صورتت را بشوي و نماز بخوان.[1] .
اين برنامه ي زمان بندي شده ي تربيت ديني است که متأسفانه ما در اين زمينه فقيريم، لذا از متخصصان و کارشناسان امور تربيتي و هنرمندان بايد خواست که ابزار و زمينههاي اجراي موفق اين برنامه را فراهم سازند و غذاي فکري کافي و مناسب براي فرزندان در مقاطع و سنين مختلف آماده نمايند.
اين حديث به ما ميآموزد که جوامع اسلامي و مسلمانان بايد کودکان خود را از آغاز سنين کودکي در فضاي معنوي توحيد قرار دهند و آنها را با توحيد و نبوت و ولايت و نماز آشنا و مأنوس سازند. چنانچه فرزند از آغاز بدين گونه، تربيت نشد و تحت توجه قرار نگرفت و در کانون خانواده، هنگامي که ذهن و باور او آماده ي پذيرش توصيههاي پدر و مادر بود، از اين فرصت استفاده نشد و کودک چيز مفيدي نياموخت، بديهي است که پس از آن، انجام کار آموزشي و تربيتي بسيار سخت و مشکل خواهد بود.
امام صادق (عليه السلام) در حديث ارزندهاي ميفرمايد:
بادروا احداثکم بالحديث قبل ان تسبقکم اليهم المرجئه.[2] .
«پيش از آنکه ديگران به سراغ فرزندان شما بيايند، فرزندانتان را با احاديث ما دريابيد.» لذا برنامههاي تربيتي اسلام براي سعادت فرزندان از دوران قبل از تولد کودک آغاز ميگردد و نه از دوران جواني و بالاتر!
[1] اذا بلغ الغلام ثلات سنين يقال له سبع مرات قل لا اله الا الله ثم يترک حتي يتم له ثلاث سنين و سبعه اشهر و عشرون يوماً فيقال له قل محمد رسول الله سبع مرات ثم يترک حتي يتم له اربع سنين ثم يقال له قل صل الله علي محمد و علي آله ثم يترک حتي يتم له خمس سنين ثم يقال له ايهما يمينک و ايهما شمالک فان عرف ذلک حول وجهه الي القبله و يقال له اسجد ثم يترک حتي يتم له سبع سنين فاذا تم له سبع سنين قيل له اغسل وجهک و کفيک فاذا غسلهما قيل له صل ثم يترک حتي يتم له تسع سنين فاذا تم له تسع سنين علم الصوم و ضرب عليه و امر بالصلوه و ضرب عليها (بحار / ج 88 / ص 131).
[2] وسائل / ج 17 / روايت 22690.
سن شروع نماز
در بحث گذشته بيان گرديد که پدران و مادران موظف و مسؤولند که فرزندان خود را به نماز سفارش و امر نمايند. يکي از سؤالاتي که در اينجا مطرح است اين است که از چند سالگي بايد اين کار را شروع نمود؟ براي يافتن پاسخ به سراغ پيشوايان معصوم (عليهم السلام) ميرويم.
- يکي از ياران امام صادق (عليه السلام) از حضرت سؤال نمود که از چند سالگي کودک به نماز واداشته شود؟ امام (عليه السلام) فرمودند: بين شش و هفت سالگي[1] .
- امام باقر (عليه السلام) فرمودند:
انا نأمر صبياننا بالصلاة اذا کانوا بني خمس سنين فمروا صبيانکم بالصلوة اذا کانوا بني سبع سنين.[2] .
«ما اهل بيت، کودکانمان را از پنج سالگي دستور ميدهيم نماز بخوانند و شما فرزندانتان را از هفت سالگي به نماز واداريد.»
- شخصي از امام هشتم (عليه السلام) در مورد کودکي که يکي دو روز است نماز نخوانده سؤال نمود که آيا پدرش ميتواند او را به نماز خواندن مجبور سازد؟ امام از سن کودک سؤال فرمود، گفتند: هشت ساله است. امام با تعجب فرمودند:
سبحان الله! يترک الصلوة. «بچه هشت ساله نماز را ترک ميکند؟!»
راوي با شنيدن اين مطلب از امام پرسيد: حال اگر بچه مريض شد يا به زحمت افتاد چه؟ باز هم بايد او را وادار به انجام نماز نمود؟ فرمودند:
يصلي علي نحو ما يقدر. «به هر مقدار که ميتواند بايد نماز را به جاي آورد.»[3] .
با اندک تأملي در اين احاديث نکته ي ارزندهاي بدست ميآيد.
اين نکته آن است که سفارش فرزند به نماز و امر به آن بايد از سنين کودکي (شش، هفت سالگي) شروع شود و ادامه يابد و نه از سنين بالاتر که طبعاً امر تربيت
پذيري سختتر و مشکلتر ميگردد. زيرا جوانان نسبت به کودکان و نوجوانان پذيرش کمتري دارند و احياناً برخي بر اثر تبليغات سوء، پدران و مادران خود را داراي افکار قديمي تصور مينمايند، که وجود چنين تصوري پذيرش را کمرنگ ميسازد.
سفارش به نماز نياز به استقامت دارد
از مجموعه ي آيات و احاديث فوق و از آيه ي شريفه ي وَاْمُر اَهلَکَ بِالصَّلوةِ و اصْطَبِرْ عَلَيها.[4] درس ارزندهاي فرا ميگيريم و آن اين است که فرمان و توصيه ي به نماز نياز به استقامت دارد، حوصله، صبر، پشتکار و استمرار ميخواهد. و از گفتن و تکرار کردن و مداومت نبايد خسته شد.
روش پيامبر (صلي الله عليه و آله) در مورد توصيه ي اهل بيت به نماز و آمدن پيامبر به در خانه ي حضرت علي (عليه السلام) و فاطمه زهرا (عليهما السلام) براي ما الگوي آموزندهاي است.[5] .
[1] في کم يؤخذ الصبي بالصلوة؟ قال: في ما بين سبع سنين و ست سنين. (وسائل / ج 4 / روايت 4397).
[2] وسائل / ج 4 / روايت 4401.
[3] وسائل / ج 4 / روايت 4402.
[4] طه / آيه ي 132.
[5] کنز الدقائق / ج 6 / ص 342.
سفارش به نماز در وصيتنامه
چرا در وصيت نامههايمان فقط مسائل مادي را مطرح ميکنيم؟ البته طرح آنها نيز خوب و لازم است، مخصوصاً در مورد اغنياء، زيرا ممکن است تا حدود زيادي جلو اختلافات و جنگ و دعواها را بگيرد. ولي آنچه شايسته است در وصيت نامه مورد توجه واقع شود، وصيت به پرداخت حق الله و حق الناس است. ما بايد در انديشه ي ايفاي آنها باشيم و نگران از باقي ماندن حق الله و حق ديگران از اموالي که جمع نمودهايم بر گردنمان و رفتن به دوزخ به خاطر ديگران!
به راستي چرا تمام دلهرهها و نگرانيهاي ما براي مسائل مالي و مادي است؟ برادر! خواهر! چرا در وصيتنامهات نمينويسي: دخترم! پسرم! من آنچه دارم از برکت مسجد و نماز دارم، اگر ميخواهيد از شما راضي باشم و روحم شاد باشد، سعي کنيد نمازتان را در اول وقت بخوانيد.
وصيتنامه ي حضرت امام (ره) الگو و درس خوبي براي ماست، با اينکه حضرت امام در زمان حياتشان در بيانات و آثار خود ناگفتهاي را باقي نگذاشتند و از آنچه مايه ي خير و سعادت امت و ملت است چيزي را فروگذار نکردند. اما باز در وصيتنامه ي خود يک دوره معارف و حقايق و راه حلها و توصيههاي ارزنده را مطرح فرمودند. چرا ما در وصيت نامههايمان چنين مطالبي را نمينويسيم؟ چرا ما فرزندان خود را دعوت به صلاح و سداد نميکنيم؟! شايسته است از پيشوايان بزرگوار خود الگو بگيريم و به آنها تأسي کنيم.
پيشوايان معصوم ما در وصاياي خود، همواره فرزندان و نزديکان خود را به آنچه مايه ي خير و صلاح آنهاست، از جمله نماز توصيه مينمودند.[1] .
- اميرمؤمنان (عليه السلام) در وصيتنامه ي عمومي خود، توصيه و سفارش به نماز ميفرمايند: الله الله في الصلاة فانها عمود دينکم .[2] .
«خدا را! خدا را! نسبت به نماز، زيرا نماز ستون دين شماست.»
- امام مجتبي (عليه السلام) ميفرمايند: هنگامي که مرگ پدرم نزديک گرديد، به من رو کرد و وصيت خود را اين چنين شروع نمود:
اوصيک يا بني بالصلاة عند وقتها و الزکوة في اهلها عند محلها و الصمت عند الشبهه.[3] .
«فرزندم تو را سفارش ميکنم که نماز را به موقع بخواني و زکات را به اهلش بپردازي و در مواردي که مطلب براي تو روشن نيست، سکوت نمايي.»
- امام صادق (عليه السلام) هنگام وفاتش دستور ميدهند، همه ي بستگانشان را در کنار بستر او حاضر سازند. آن گاه در جمع آنها ميفرمايند:
ان شفاعتنا لا تنال مستخفاً بالصلاة .[4] .
«شفاعت ما به کساني که نماز را سبک بشمارند نميرسد.»
[1] اميرمؤمنان (ع) در وصيتنامه ي خود خطاب به امام حسن و امام حسين ميفرمايند: اوصيکما و جميع ولدي و اهلي و من بلغه کتابي بتقوي الله و نظم امرکم و صلاح ذات بينکم. (مستدرک / ج 13 / روايت 15849).
[2] بحار / ج 42 / ص 256.
[3] بحار ج 2 / ص 258 - جامع الاحاديث / ج 2 / ص 23.
[4] بحار / ج 47 / ص 2.
روشهاي اقامه ي نماز در جامعه
اسلام سلسله راهها و روشهايي را براي اقامه ي نماز در جامعه، بيان فرموده که چنانچه به آنها عمل گردد، به طور طبيعي نماز، جايگاه شايسته و بايسته ي خود را در جامعه پيدا خواهد کرد. در اينجا، به ذکر برخي از آنها مي پردازيم.
ترغيب و تشويق نزديکان
در امر اقامه ي فريضه ي ارزشمند نماز، موضوع ترغيب و تشويق به نماز و توصيه ي به آن منحصر به فرزندان نميگردد، بلکه کليه ي افرادي را که به نحوي ارتباط نزديکي با ما داشته، يا از ما حرف شنوي دارند، شامل ميشود و اين روش و سيره ي پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) و پيشوايان معصوم ما بوده است.
به عنوان نمونه چند مورد از روش اهل بيت را متذکر ميگرديم.
- اميرمؤمنان (عليه السلام) علاوه بر اينکه پيوسته فرزندان خويش را به نماز توصيه ميفرمودند تا همواره نماز را به عنوان يک مسأله ي حساس و مهم مورد توجه و عنايت خاص قرار دهند، هر گاه فردي را به عنوان استاندار به منطقهاي اعزام مينمودند، امر نماز را به عنوان محور اساسي کار او مطرح ميساختند. براي نمونه، وقتي که اميرمؤمنان (عليه السلام) محمد بن ابيبکر را والي مصر ميفرمايد، در متن حکمي که براي او مينويسد و از او ميخواهد که آن حکم را براي مردم بخواند و به مضامين آن، هم خود عمل نمايد و هم از ديگران بخواهد که به آن عمل نمايند، ميفرمايند:
و انظر الي صلاتک کيف هي. «در نمازت دقت نما، ببين چگونه است.»
يعني اي استاندار من! فقط در انديشه ي انبوهي از کارهاي عمراني و اقتصادي و امنيتي منطقه ي خود مباش! بلکه نمازت را هم در مد نظر داشته باش.
آن گاه اميرمؤمنان (عليه السلام) شيوه ي برخورد پيامبر (صلي الله عليه و آله) با نماز را اين گونه توصيف
ميفرمايند:
فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) كَانَ أَتَمَّ النَّاسِ صَلَاةً، وَ أَحَقَّهُمْ عَمَلًا بِهَا.
«اي محمد بدان که پيامبر اکرم نمازش از همه ي مردم تمام تر بود و حق نماز را بهتر از ديگران اداء ميفرمود.»
آن گاه اميرمؤمنان منشور جاودانهاي را در مورد نماز بيان ميفرمايد. جملهاي کوتاه، ولي حاوي يک دنيا درس و سازندگي و سرمشقي براي همه ي مسلمانان، بويژه واليان و حاکمان اسلامي. حضرت ميفرمايد:
و اعلم ان کل شيء من عملک تبع لصلاتک «بدان هر يک از کارهاي تو تابع نماز توست و در رابطه با نماز تو معنا پيدا ميکند.»
جامعه ي اسلامي، بويژه کارگزاران حکومت اسلامي بايد مراقب باشند که نکند عمل زده شوند! نکند اشتغالات و درگيري در کارهاي اجرايي آنها را از توجه به نماز باز دارد! يا خداي ناخواسته چنين بينديشند که انجام امور اجرايي و اشتغالات روزمره مهمتر و يا خداپسندانهتر از نماز است! و بر اثر چنين بينشي، نسبت به فريضه ي بزرگ نماز بيتوجهي و کم لطفي روا دارند. در اين صورت، فمن ضيع الصلاة فانه لغيرها اضيع .[1] .
«هر کس نمازش را ضايع سازد، قهراً کارهاي ديگر را ضايعتر خواهد ساخت.» کسي که به نماز اهميت ندهد، به بيت المال نيز اهميت نخواهد داد و کسي که از نماز و خدا ببرد و حق خدا را نپردازد و مراعات نکند، طبيعي است که حق مردم را رعايت نکند.
- امام کاظم (عليه السلام) به علي بن يقطين که از شيعيان او و وزير هارون الرشيد خليفه ي مقتدر عباسي است، پس از اينکه از او ميخواهد ياران و همکارانش را امر نمايد که مراقب زبانهاي خود باشند و خصومت در دين را رها سازند و در عبادت خدا جهاد و تلاش کنند، ميفرمايد:
وَ إِذَا قَامَ أَحَدُهُمْ فِي صَلَاةٍ فَرِيضَةٍ فَلْيُحْسِنْ صَلَاتَهُ وَ لْيُتِمَّ رُكُوعَهُ وَ سُجُودَهُ- وَ لَا يُشْغِلْ قَلْبَهُ بِشَيْءٍ مِنْ أُمُورِ الدُّنْيَا.[2] .
«به يارانت بگو هنگامي که در پيشگاه خدا براي اقامه ي نماز واجب ميايستند، نمازشان را بخوبي به جاي آورند و رکوع و سجودشان را کامل انجام دهند و مراقبت نمايند که هنگام نماز قلبشان به امور دنيا متمايل و مشتاق نباشد.»
- اميرمؤمنان (عليه السلام) به اصحابش ميفرمايند:
تَعَاهَدُوا أَمْرَ الصَّلَاةِ وَ حَافِظُوا عَلَيْهَا وَ اسْتَكْثِرُوا مِنْهَا وَ تَقَرَّبُوا بِهَا فَإِنَّهَا كانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتاباً مَوْقُوتا «اي ياران من نسبت به فريضه ي نماز تعهد داشته، در برپايي آن مراقبت نماييد.[3] .
«هر چه ميتوانيد بيشتر نماز بخوانيد و به وسيله ي آن به خدا نزديک گرديد». فانها کانت [عَلَي المُؤمِنينَ کِتاباً مُّوقُوتاً][4] .
«زيرا نماز يک واجب، با وقت مشخص است که بر مؤمنان واجب شده است.»
آن گاه امام ميفرمايد: آيا جواب اهل آتش را نشنيدهايد، آن وقتي که از آنها سؤال ميشود که چه چيز موجب سقوط شما در دوزخ گرديد؟ (ما سَلَکَکُم في سَقَرَ)، اولين پاسخ آنها اين است که ما از نمازگزاران نبوديم. (قالوا لَم نَکُ مِنَ الْمُصَلّينَ.)[5] [6] .
[1] وسائل / ج 4 / روايت 4801 - جامع الاحاديث / ج 2 / ص 18.
[2] مستدرک / ج 4 / روايت 4236 - جامع الاحاديث / ج 2 / ص 19.
[3] وسائل / ج 4 / روايت 4432.
[4] نساء / آيه ي 103.
[5] مدثر / آيه ي 43.
[6] جامع الاحاديث / ج 2 / ص 20.
ترغيب به نماز، مسؤوليتي همگاني
از مجموعه ي آيات و احاديث فوق نکته ي ارزنده و راهگشائي ميآموزيم که مسؤوليت سفارش به نماز به عهده فرد يا گروه خاصي نيست. يعني هر کس در هر جايگاهي که قرار دارد، يکي از برنامههايش بايد سفارش به نماز باشد. (کُلُّکم راع و کُلُّکم مسؤول عن رعيّته)[1] .
بديهي است کساني که از محبوبيت و نفوذ بيشتري برخوردارند، مانند پيشکسوتان و مديران، مسؤوليت آنها نيز بيشتر خواهد بود. مدير و مسؤول يک اداره مسؤوليت الهي دارد که زير دستانش را و استادکار يک کارگاه وظيفه دارد شاگردانش را، به اقامه ي نماز سفارش نمايد.
بديهي است داشتن زير دست و شاگرد و مأمور نمازخوان و اهل مسجد براي استادکار و مدير مفيدتر و قابل اطمينانتر است.
اين فکر که اگر کارگر ما اول وقت مشغول خواندن نماز شود لطمهاي به کار وارد ميگردد، تفکر اشتباهي است. مگر نماز او چقدر طول ميکشد؟ آن صاحب کارخانهاي که فکر ميکند نماز مزاحم کار او و کارخانه ي اوست، بايد بداند که اين انديشه و فکر، مزاحم کار و سعادت او و جامعه است. هيچ گاه نماز يک امر مزاحم نيست.
اصولاً اين نوع تفکر، تفکر شيطاني و از وسوسههاي اوست. خواه در ذهن بازاري ما باشد يا کارخانهدار ما و يا مدير ما. در حالي که کارگري که نماز برپاي ميدارد، کارش نيز متعهدانه است و نسبت به کارگر بينماز بازده بيشتري خواهد داشت. کسي که در مکتب نماز است ميداند در مقابل اين مزدي که ميگيرد تعهد دارد، لذا هر مقدار که از کارش بکاهد، به همان اندازه، مزدي را که دريافت ميدارد بر او حرام است و شرعاً مالک آن نيست و اکل مال به باطل است. اصولاً نماز براي اصلاح امر دنيا و آخرت است و چنانچه اقامه ي نماز نماييم، زمينه براي اصلاح همه ي ابعاد زندگي فردي و اجتماعي ما فراهم ميگردد.
اگر همين توصيه و امر به نماز را در همه جا داشته باشيم و اين جوّ در تمامي نقاط جامعه به وجود آيد و از مديران و مسؤولان يک مجموعه ي دو سه نفري گرفته تا مجموعههاي گسترده، مسؤوليتي الهي از اين بابت احساس نمايند، آن گاه ميتوانيم ادعاي حق گزاري نماز را داشته باشيم و در سايه ي آن برخوردار از جامعهاي سالم گرديم.
سفارش اميرمؤمنان (عليه السلام) به محمد بن ابيبکر، وظيفه ي همه ي ما را نسبت به توصيه و سفارش به امر نماز و همچنين توجه و دقت در انجام آن را روشن ميسازد. در جايي که اميرمؤمنان (عليه السلام) به محمد بن ابيبکر آن گونه سفارش ميفرمايد که نگاه کن ببين نمازت چگونه است، تکليف همه ي ما روشن است، زيرا کسي که در نمازش دقت کند و تأملي در آن نمايد، قطعاً در حال مردم نيز دقت و تأمل خواهد کرد و بر عکس آن هم صادق است. مگر ميشود کسي که از خدا بريده، خود را براي مردم بداند؟ او مردم را براي خودش ميخواهد!
در هر حال اگر توصيه و امر به نماز همه جا را فرا بگيرد و از همه جا به گوش برسد و مسؤولان و مديران محترم در مراکز علمي و فرهنگي، دانشگاهها، مدارس و هر کس در هر جايگاه و موقعيتي که قرار دارد، در ايجاد جريان عمومي و فراگير امر به نماز و توصيه ي به آن همکاري کند، و اين کار، بويژه از منازل شروع شده و به همه جا گسترش يابد، آن گاه خواهيم ديد که مشکلات جامعه، حتي مشکلات مادي آن حل ميشود، زيرا ماديت جامعه با شکل گرفتن معنويت، راحتتر قابل حل است.
[1] بحار / ج 75 / ص 38.