■ جايگاه نماز در حکومت
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله رب العالمين، السلام علي رسول الله و آله
خوشحاليم که اين توفيق پيدا شد که در جمع کساني که براي عظمت نماز و ترويج فرهنگ نماز تلاش ميکنند، حضور پيدا کنيم. من به اين برنامه بعنوان يک برنامه مستقل نگاه ميکنم. مايل نبودم مجموعه کارهايي ديگري همراه اين برنامه داشته باشم و ميخواستم بطور مستقل، بعنوان اداي احترام به حرکت خوبي که شروع شده، اين سفر را انجام دهم، اما فکر کردم که به هر حال من رئيس جمهور هستم و مردم اين استان ممکن است با اين بيان من توجيه نشوند و از اينکه من به استان آنها آمدم و به مسائل آنها توجهي نکردم و برگشتم، برنجند. مجموعا نتوانستم به اين نتيجه برسم که اينقدر مستقل عمل کنم، ولي اصالت را به اين بخش از برنامه سفرم دادم.
در شهرستان زنجان، برنامه سخنراني براي عموم ندارم و اگر چه از اينکه براي مردمي که به گونه اي که صبح ديدم با حضور بسيار وسيعشان ما را شرمنده کردند و به خودشان بدهکار نمودند، سخنراني عمومي نداشته باشم، شرمنده ام. هر چند که در سفر قبليم اين کار را کرده بودم، و کاري که براي همه استانها انجام ميدهم، اينجا هم انجام داده بودم، اما بهرحال براي من يک نکته رنجورکننده است که با اين مردم خوب و عزيز و دوست داشتني، در جمع عموميشان صحبت نميکنم، ولي در شهرهاي ديگر، ان شاءالله اداي وظيفه خواهم کرد و از مردم اين شهرستانها نيز تشکر خواهم نمود. اصل اين کار، يعني اقدام براي تقويت فرهنگ نماز، يک ضرورت بسيار جدي و اجتناب ناپذير است. بپذيريم که با وجود همه خوبيهايي که ملت ما دارند، نمود بيروني جامعه ما، هنوز هم جايگاه باعظمت نماز را نشان نميدهد. ما به کشورهاي بسياري که ميرويم و برنامههايشان را ميبينيم، با آنکه عمق دينداري آنها قابل مقايسه با مردم ما نيست اما نمود بيروني جامعه آنان، جلوه بيشتري دارد. مردم ما عميقا مسلمانند، کارهايي که در انقلاب و در جبهه و در دفاع از اسلام انجام ميدهند، جاي ديگر کم پيدا ميشود. ما اسلام را فقط در شعارها و ظواهر نميبينيم. جوهره اسلام بسيار مهم است و به خاطر برخورداري ما از نعمت ولايت و ارادت به اهل بيت و اسلام خالص بايد به آن توجه شود. آن ماهيت حقيقي اسلام و جوهره ي واقعي ما دارند، ولي يک نقص هم هست در فرهنگ اسلامي، روي نماز، حساب جدي، حتي به صورت ظاهر، باز نشده است.
اصولا همه ي اديان- حتي بت پرستها که اسمشان را دين هم نميتوانيم بگذاريم ولي خودشان را يک لحظه ميدانند- و هر که را نگاه بکنيد، بعنوان نيايش و پرستش براي مقدسات خويش، يک کاري انجام ميدهد.
در اديان الهي، پرستش براي خداست. خوب اين اجماعي است. به همين دليل ميگويند که براي انسان، نيايش در مقابل يک مرکز مقدس، امري فطري است و نميتواند از اين جنبه خالي باشد. خيلي از روان شناسان و علما اين عقيده را دارند و احتمالا قويترين عقيده در اين بحث، همين باشد. تقريبا همه ي اديان مراسم و مناسکي هم براي اين عبادت دارند. ولي ديني که خالي از يک منسک و مراسم براي پرستش باشد، با شرايط و گونه هاي مختلف، نداريم. بنده يک وقتي روي اين مسئله کارهايي کردم ولي هنوز آن را تنظيم نکرده ام و قابل انتشار نيست.
ان شاءالله، اگر توانستيم يک زماني آن را منتشر ميکنيم. من هيچ مذهب و ديني در گذشته و امروز نديده ام که اين مراسم را به زيبايي اسلام تنظيم کرده باشد. چيزي که در اسلام به نام نماز تنظيم شده، با همه ويژگيهايش، انصافا زيباترين شيوه پرستش است، هم از لحاظ محتوي و هم از لحاظ شکل، هم از نظر زمان و هم از نظر تنوع انواع نمازهايي که در نظر گرفته شده و نيز بسياري از ويژگيهايي که من در آن تحقيق به آنها رسيده بودم- اکنون زياد هم يادم نيست و بايد به يادداشتهايم مراجعه کنم.
اين چيزي است که قرآن و اسلام به اينکه عاليترين درجه نظام پرستش خداوند است، مينازند. يقينا در آينده هم چيزي بهتر از اين نخواهد آمد. چرا که دين، خاتمه يافته و ما مطمئنا با توجه به منابع فقهي و دينيمان چنين اظهارنظر ميکنيم که اين آخرين و کاملترين شيوه پرستش خداست. حالا ممکن است اينجا و آنجا، در اثر اينکه پيرايه هايي به نماز بسته شده، عوارضي داشته باشد، اما اين به ماهيت نظام پرستش صدمه نميزند.
ما، بايد براي اينکه نماز جايگاه خود را در ميان جامعه و مردممان پيدا کند و نماز واقعي هم به شکل انفرادي و هم به شکل اجتماعي و هم در اشکال ظاهري و باطني، آنگونه که خداوند خواسته است، در جامعه تحقق پيدا کند، بايد کار کنم. در اين چند سال، کارهاي نسبتا خوبي انجام شده است. من از آقاي قرائتي واقعا تشکر ميکنم. ايشان خيلي زحمت کشيد، تلاش و دلسوزي کرد و آنقدر که از ايشان ساخته بود، روي اين مسئله پافشاري نمود. عده اي هم با ايشان همکاري کردند و امروز، گامهاي خوبي برداشته ايم ولي هنوز در وسط راه هستيم. پيامهاي رهبر عزيز انقلاب مؤثر بود. ايشان در هر پيامشان، يک يا چند نکته جديد را اضافه کردند. همين امروز هم به موارد اجرايي خاصي اشاره کردند که خوشبختانه جناب آقاي قرائتي هم به تعداد بيشتري از اين زمينه ها توجه کرده بودند. ميتوان گفت به بيست و چند مورد، به عنوان چيزهايي که ميتواند فرهنگ نماز را عمومي کند، توجه شده است. من الان نميدانم که اينها کامل هستند يا نه، و احتمال ميدهم چيزهاي ديگري هم بايد به آن اضافه شود و ممکن است بعضي از اينها، زمان بيشتري لازم داشته باشد. من درباره اين مسائل حرف نميزنم ولي مسئله را بطور کلي قبول دارم و معتقدم که ما بايد کاري کنيم که نماز جزء زندگي ما بشود و بصورت بخش ضروري زندگي همه باشد.
عده اي از مردم، بيش از اينها که ما توقع داريم، نماز جزء زندگيشان است. ساعات زيادي از وقت آنها را ميگيرد و به آن اهميت زيادي ميدهند. الان بحث آن مطرح نيست و شايد از نظر ما بعضيشان هم افراط ميکنند. صحبت ما درباره عامه مردم است.انسان را روزي که به سن تشخيص ميرسد و در دوره زندگيش، به اصطلاح مميز ميشود، بايد، تا آخر عمر، يک جايي از زندگيش مخصوص نماز باشد. اين امر بايد هم بصورت فردي باشد، و هم بصورت اجتماعي. نمود ظاهري اين مسئله، يک بعد است و بعد باطني و شخصي و رابطه بين خدا و انسان، بعد ديگر کار است. وقتي به فرهنگ عمومي ميانديشيم، مسئله افراط و تفريط از اهميت زيادي برخوردار است، و از نظر من که اين تذکر را عرض ميکنم، اگر همه مردم بخواهند مثل مقدسهاي ما و بعضي از علماي ما و اهل علم ما که مشغوليت زيادي ندارند و زندگيشان يک شکل ديگري دارد، نماز بخوانند و در غير اينصورت فکر کنند خراب کرده اند و کوتاه آمده اند، اين عمومي نميشود. ما از اول بايد بپذيريم که عبادت همين ويژگي را دارد و عده اي از مردم که وقت بيشتري دارند، براي آن وقت بيشتري ميگذارند. گاهي کسي از مشهد ميرود کربلا، از کربلا ميرود نجف، از آنجا ميرود مکه، اينجا هم که هست، صبح تا غروب، پيش ازظهر در مسجد است، بعدازظهر و شب هم همينطور. هميشه هم تسبيح در دست دارد و ذکر ميگويد يا زيارت عاشورا ميخواند. خوب يک عده ميتوانند اينطور عمل کنند. خوش به حالشان. خداوند آنها را با بزرگان محشور بکند.
اما توده مردم اينطور نيستند. توده مردم نميتوانند و نبايد اين کار را بکنند. آنها بايد بصورت اعتدال، و همانطور که خداوند خواسته است، نماز بخوانند. ببينيد نماز چند کلمه دارد، همين چند کلمه را خداوند خواسته که ياد بگيريم. چيزي که همه ميتوانند ياد بگيرند و درست هم ميتوانند ياد بگيرند. اولين کار اين است که هر کسي اين کلمات نماز را، که از چند کلمه هم بيشتر نيست، درست و با قرائت صحيح ياد بگيرد. اين کار را کجا بايد انجام داد؟ در خانه بايد اين کار را بکنيم. در مدرسه بايد اين کار را بکنيم. ديگر از مدرسه نبايد عقب تر
بيفتد. يعني آدم وقتي که در دبيرستان و اوايل تکليف است، بايد اين را بداند. خوب اين امر، عملي است و يک کار بسيار مهم است. براي اين کار بايد آموزش و پرورش، پدر و مادرها و آقايان علمايي که با خانواده ها سروکار دارند، مجموعا همکاري کنند و در صدا و سيما و رسانه ها هم، به شکلي، اين مسئله کلان، در ازاي همين وضع باشد. البته نياز مردم بوده، تا حدودي به طور طبيعي هست. الان نظمش مهم است که اين کار را ما بايد انجام دهيم. ما به عنوان دولت و مردم عادي، به عنوان علاقمند و شيفته اسلام، بايد اين امر را شکل دهيم.
توده مردم، اگر بهايي را که بايد بدهيم، به نماز بدهند و در ذهنشان خلق کنيم که يک کار طولاني است و آن را ما بايد بتوانيم ايجاد کنيم، اين مسئله به شکل خودکار درميآيد و ما ديگر نيازي به تبليغ نخواهيم داشت. همچنانکه الان لازم نيست که مثلا به مردم بگوئيم حتما سر سفره عقدتان قرآن داشته باشيد، خودشان ميگذارند. اگر چيزي به اين صورت دربيايد که جزء زندگي مردم شود، خودش خودکار ميشود. مثلا وقتي که بچه متولد ميشود، پدر و مادر تا آخرش را تنظيم ميکنند. خود آدم وقتي که ميخواهد زندگيش را تنظيم بکند، اين کار را ميکند. از اين امر که کمي عبور بکنيم، بعد اجتماعي قضيه مطرح ميشود و آن روح اصلي عبادت، يعني اخلاص است. اما اگر آثار تقرب به خدا را، که جوهر نماز است، در نظر بگيريم، ميبينيم که بدون اخلاص چيزي نيست. باطل است، يک حرکت بيارزشي است. لذا اگر کساني که به نحوي نمازشان را با چيزهايي که با اخلاص منافات دارد آلوده بکنند، در اداي تکليفشان مشکل دارند. انسان نميتواند براي آن حدي تعيين کند، ولي به هر حال خود انسان ميداند که آن جوهر اصلي نماز که انسان را به خدا نزديک ميکند، همان است که سازنده است. البته ما اسرارالصلوة را نميگوييم. من دارم درباره چيز ديگري بحث ميکنم و آن هدفي است که هدف اصلي نماز بوده و بايد انسان را به خدا نزديک بکند. هيچ چيز ديگري در عبادات ما نيست که اين وضعيت را داشته باشد. چون اين نماز است که در تمام عمر و تمام روز با آدم هست. اين رانبايد فراموش بکنيم. يعني يکي از کارهايي که آقايان و متصديان توسعه فرهنگ نماز بايد انجام دهند، اين است که هميشه مواظب باشند که آن جوهر اصلي نماز را مردم داشته باشند. اين سازندگي نماز خيلي مهم است. من در قرآن تحقيق ديگري کردم، ديدم مهمترين نکته اي که هدف قانونگزار و شارع مقدس بوده، همين روح نماز است. البته نماز آثار سياسي و اجتماعي و اقتصادي هم دارد، ولي اين مهمتر است. اگر خداي ناکرده اينها را جدا کنيم و به تظاهر به نماز، و کارهايي که ريا و شرک خفي به نحوي در آن وجود دارد قناعت بکنيم، ضربه اصلي را به نماز زده ايم. الان آدمهايي هستند که به شکلشان نميآيد ولي وقتي انسان را زندگي خصوصيشان مطلع ميشود، ميبيند که باز در يک جايي معناي نماز را فهميده اند و يک جاهايي براي خودشان برنامه هايي دارند. ما دلمان ميخواهد کساني که نماز ميخوانند از اين روح نماز استفاده کنند و واقعا به خدا نزديک شوند. آن خاصيت «تنهي عني الفحشاء و المنکر» مقداريش به ظاهر مربوط است و عمده اش درباره سازندگي مردم است. عمده اش اين است که انسان به خدا نزديک شود. چون به همان اندازه اي که به خدا نزديک است، از پليديها دور است. حتي از رياکاريها هم دور است. متأسفانه امروزه در جامعه ما خيليها هستند که گرفتار ريا شده اند. ريا موريانه اي است که انسان را ميخورد و از درون خراب ميکند. درباره نماز و سر واقعي آن همواره، تأکيد کنيد. هميشه به نمازگزاران بگوييد که ابعاد اجتماعي و ابعاد ظاهري نماز، همه به جاي خود مهم هستند. بعضي جاها، رياکاري در اين امر به درد ميخورد، اما آن چيزي که هدف دين و قرآن بوده و محتواي همه اديان الهي است، همان رمز ارسال رسل و تقرب انسانها به خداست و اين خيلي مهم است.
من باز لازم ميدانم تأکيد کنم، مهمترين کار ما غير از ظواهر، اين بوده است که مردم را متوجه کنيم که از آثار واقعي نماز که معراج مؤمن است، غافل نشوند. اين از صادق ترين کلماتي است که در روايات به ما رسيده است واقعا نماز معراج است و ميتواند انسان را به معراج برساند. مثلا آنطور که (قرآن) به پيغمبر تأکيد ميکند که نيمه شب، تو و دوستان خوبت، نافله بخوانيد، هر چند آنها بهترين آدمهاي روي زمين بودند، اما اين معراج و اين حرکت تکاملي براي آنها خيلي ضروري بوده است. اگر از سازندگي نماز غفلت شود، اين در ترويج فرهنگ نماز يک خسران عميق و يک ضرر زيربنايي است.
درست مثل خانه اي است که انسان بسازد و همه چيزش را زيبا درست کند ولي بنيادش طوري باشد که با يک باد فرو بريزد. ولي من همه مسائل را در اخلاص و تقرب به خدا خلاصه نميکنم.
نماز آثار فراواني دارد. در قرآن در بينش از صد مورد به صورت اخص درباره لفظ نماز بحث شده و بيش از آن با عنوان ديگري، مثل ذکر و يا کلمات ديگر، نماز را آورده است. از مجموعه فراميني که درباره نماز در قرآن هست، انسان ميتواند بفهمد که چقدر آثار دارد. خوشبختانه در سالهاي اخير هم با کتابهاي زياد و رسالهها و چيزهاي ديگر، مردم آثار نماز را ياد گرفته اند.
هر چه اين مطلب را بگوييم، تمام نميشود. ضمنا تکرارش هم مهم است.
بعضي کتابها را بايد آنقدر چاپ کرد تا مردم همه داشته باشند (اين حرفها) در سخنرانيها هم مثل خود نماز، بايد تکرار شود. اصلا نترسيد از اينکه بگويند اين آقا حرفهايش را هميشه تکرار ميکند و اين تکرار اينجا درست نيست. بجز قرب به خدا، در نماز آنقدر آثار هست که فقط بعضيهايش به ظاهر مربوط است.
ما به همين امور ظاهري هم نبايد بياعتنا باشيم. هر عاملي که مردم را به نماز تشويق کند و اين فرهنگ را تقويت کند، ولو ظاهرسازي هم باشد، بايد انجام شود. اگر چه که مردم و بخصوص جوانها را از نماز دور ميکند. بايد به هر قيمت که شده محدود شود.
يکي از مشکلاتي که براي جذب مردم به مراکز اقامه نماز داريم، کمي نظافت است.
(نظافت در اين اماکن) واقعا کم است. اصلا نبايد انسان وقتي وارد مسجدي ميشود بوي عرق پا بشنود. اينکه متوليان مساجد چگونه ميتوانند اين کار را انجام دهند، خودشان بهتر ميدانند. کسي که مسجد ميسازد و مخارج آن را تقبل ميکند، بايد مواظب اين هم باشد که هميشه در مسجد بوي عطري باشد. يکي از مسائل مهم در مساجد، لباس نمازگزارهاست. در بسياري از کشورهاي ديگر که همه مسلمان نيستند، انسان ميبيند که معمولا لباس سفيد ميپوشند و زنها هم با لباس سفيد ميآيند و انواع چيزهايي که نظافت را نشان ميدهد چشم انسان را نوازش ميدهد، با خود دارند. اين الان به اين صورت رسم نيست و شايد اگر رسم بشود که براي نماز لباس خوبي داشته باشيم و در اجتماعات هم مواظبت جدي بشود که مساجد را آلوده نکنند، (بهتر باشد).
نظافت، امروز و در دنياي امروزي يکي از عوامل جذب جوانهاست. اين جزء نماز هم نيست، ولي چيزي وراي احکام نماز است. ما فقط در حد طهارت و در حد مسأله فقهي به اين امر ميپردازيم و اين معنايش آن است که در محتواي احکام دقت نميکنيم. يعني خيلي ظاهربيني است که طهارت را با همان فرمولهاي فقهي بپذيريم و هر چه آلودگي و ميکروب و چيزهاي ديگري هست که مردم را متنفر ميکند، همه را نديده بگيريم. اين ظاهربيني، کار بدي است. من فکر ميکنم يکي از چيزهايي که قشر تحصيلکرده، قشر به اصطلاح متجدد و قشر جوان را از اينجاها دور کرده، اين است که فضا، فضاي متناسب با اين شرايط نيست. اگر بخواهيم از ظواهر بحث کنيم، يکي از مسائل، قاعدتا همين است.
در گذشته هاي دور، تقريبا هميشه مسجدها جزو بناهاي خوب کشور ما بودند، حالا هم به هر جا که نگاه کنيم، مسجدها از لحاظ بنيان از ساختمانهاي اطرافشان مستحکم تر و مناسب تر هستند. پس چرا ظاهرش را و جاذبه هايش را فراهم نکنيم؟
مسئله ديگري که اين روزها براي شما آقايان ستاد نماز خيلي مهم است، اين است که نگذاريد کارهايي که باعث ميشود توده مردم از نماز زده بشوند، انجام شود. من هيچوقت موافق نشده ام و نتوانسته ام بفهمم که اين بچه هاي خوب ما که چهار نفر جمع ميشوند جلوي خيابان يا جلوي اداره يي صف نماز ميبندند کار خوبي ميکنند يا نه؟ خب در کشور اسلامي که اين شعار نيست. ما بايد همه مان، همه جا نماز بخوانيم. آنها با نهايت دلسوزي وارد ميشوند اما...؟ بله اگر در زيباترين نقطه شهر مسجد نقلي خوبي داشته باشيم و در وقت نماز عده زيادي جمع بشوند، يا در پارک، جاي معيني باشد که همه بيايند آنجا بايستند و نماز بخوانند. ما بايد روي اين خطها حرکت کنيم و حالت دلگرم کننده اي درست بکنيم. نه اينکه (طوري رفتار کنيم که گويي) اينجا يک کشور غيراسلامي است و ما ميخواهيم با نماز اينجوري ثابت کنيم که کشور، کشور مسلماني است. ما بايد همه مظاهر زندگيمان اسلامي باشد، با اين حرکتها نميتوان به جايي رسيد و تبليغ کرد. تبليغي که ما دنبالش هستيم اين است که نماز را جزء فرهنگ بکنيم و جا بيندازيم و کاري بکنيم که واقعا جز وجودمان بشود و انسان اگر يکبار ببيند که نمازش را نخوانده، متأثر شود و در خودش کمبودي احساس کند.
الان مسلمانان متعبد اينطورند. آنهايي که اول وقت نماز ميخوانند، روزي که نمازشان را به موقع نخوانند، احساس کمبود ميکنند.
پس اين بعد ظواهر را هم را با جاذبه همراه کنيم. لباس و محيط را (مورد توجه قرار دهيم) مثلا دستشوئيهاي مساجد، گاهي اتفاق ميافتد که من در يک سفري ميبينم که وقتي آدم داخل يک مسجد ميشود هيچ مناسب نيست. آنجا بايد خيلي تميز باشد. امام جماعت، خادم مسجد و ديگران هم بايد خيلي مواظب باشند که مسجد بسيار بسيار تميز باشد.
ما که لباسهايمان بلند است، وقتي از آنجا بيرون ميآييم، بايد ته لباسهايمان را که به زمين برخورد ميکند، بشوييم. البته جاهاي خوب هم وجود دارد. يک جاهايي مثل ادارات هست که آدم ميبيند همه چيزش برق ميزند و تميز و معطر است. واقعا به مسجد و به آنچه که به نماز مربوط است اهميت بدهيد. ببينيد چقدر روي طهارت در نماز تأييد شده است. بايد اين را به همه ابعادش براي مردم تبليغ کنيد و بخواهيد که اينگونه شود.
اهميت وقت نماز در مجامع و ادارات، اجتماعات، سمينارها، مدارس، دانشگاهها و سربازخانه ها، همانطور که در پيام مقام معظم رهبري هم هست، با رعايت حدود و حقوق شرعي بسيار مهم است. شايد بهتر باشد که در اين زمينه دولت برنامه ريزي بکند چون اينجا هم ممکن است تناقضي وجود داشته باشد. اصولا ساعت نماز را بايد جزء حقوق کارمندان قرار ندهيم که خيال کنند از جيب مردم ميخورد و نماز ميخواند. بايد در ساعتهاي اداري، اگر مثلا هفته اي چهل ساعت بايد کار کنند، نيم ساعتي را که براي نماز خواندن صرف ميشود از کارشان کم کنيم. زيرا شبهه شرعي پيدا ميکند.
کسي که از مردم حقوق گرفته و حالا ميخواهد براي نماز برود، براي ما اشکال پيش ميآورد. اين مسئله را بايد بطور ريشه اي بررسي کنيم. من خودم به اين فکر هستم که بايد در تنظيم اوقات اداري و مسئوليتها کاري بکنيم. بالاخره ما مسلمانيم. در خانه هم که باشيم ميخواهيم نماز بخوانيم. حالا عده اي هستند که تکليف نماز ندارند، آنها را بايد فکر ديگري برايشان کرد. اما در مورد کساني که تکليف نماز دارند، طوري رفتار کنيم که (زمان نماز) مشخص باشد و در اين وقت، کسي توقع نداشته باشد. وضعيت فعلي طوري است که اگر کسي (پشت ميزش) نشسته و ميبيند که ارباب رجوع جلوي ميزش است و مسافر است و نبايد معطل شود، اگر بخواهد برود نماز بخواند و اين فرد پشت ميز بماند و پرونده اش موکول شود به فردا يا هفته بعد، کار خوبي نميکند و نبايد اين کار را انجام دهد. چون الان وقتش را فروخته است و کسي که به ديگران دين داشته باشد و بتواند دينش را ادا کند، اجازه ندارد اول برود نماز بخواند.
الان اين مسلم است که ما به عنوان دولت، مجلس به عنوان قانونگزار و رهبري به عنوان مسئول اصلي نظام، بايد نظمي بدهيم که تکليف کارکنان در محيط اسلامي روشن باشد.
بهرحال اصل کارتان بسيار مقدس است و قدمهايي که تاکنون برداشته ايد، قابل تشکر است و پيشرفت هم کرده ايد، براي اينکه عامه مردم اين را ميخواهند و قبول دارند شيوه هايي هم که انتخاب کرده ايد (مفيد است). کليت فضيه اين است که بايد کاري کنيم که نماز جزء زندگي شود و ديد بيروني جامعه هم همين باشد. در اداره، در هتل و در هر جاي ديگر همانطور که براي آشپزخانه، دفتر و اتاق کنفرانس، يک جايي داريم، نماز هم بايد جزء ضروريات اجتماع ما به حساب بيايد. هم فرد، هم خانه، هم محله، هم شهر و هم مراکز کار، همه جا احساس کنند که اين هم جزء ضروريات است. حالا اگر وارد کارهايي که اين فرهنگ را ميسازد بشويم، ميبينيم که يک کار فني و جدي است که بايد براي انجام آنها گروهي روانشناس و جامعه شناس جزء ارکان شما باشند. کارهاي دور کننده را انجام ندهيد و کارهاي نزديک کننده را انجام دهيد. کارهايي که ايجاد جاذبه ميکنند انجام دهيد، کارهايي که بخشي از مردم را زده ميکنند انجام ندهيد. شايد چنين کارهايي براي بعضيهايشان لازم باشد. اما بايد زمان بندي کنيم و جاهايي که به اضطرار و اجبار ميرسيم، هيچ اشکالي ندارد که براي انجام اين فريضه از اجبار استفاده کنيم. البته بايد مرحله به مرحله و به موقع (حرکت کنيم) و کارها را انجام دهيم. اين کارها، برنامه ريزي شرعي، روانشناسي و جامعه شناسي ميخواهد. مثل يک گروه که مينشينند يک فيلم را ميسازند و جاذبه دار ميکنند، اهل فن بايد چنين کارهايي انجام دهند.
ان شاءالله شما اين برنامه را بطور عالمانه و هوشمندانه ادامه دهيد و خسته هم نشويد. ما هرچه در اين راه کار بکنيم، نبايد خسته شويم. علي الخصوص که آثارش را تا به حال گرفته ايد. شايد در اين چند وقت، شما ميليونها نفر را نمازخوان کرده باشيد. همين تا آخر عمرتان کافي است. حالا هر چه بيشتر انجام دهيد بهتر است. اصلا خستگي ندارد و حتي اگر نتيجه هم نميگرفتيد، خسته نميشديد. ولي خوشبختانه از کارتان استقبال شده و مؤثر بوده است. ان شاءالله مؤثرتر هم خواهد بود و به تدريج در جامعه شکل قانونمند هم پيدا خواهد کرد.
و السلام عليکم و رحمةالله و برکاته