■ اقامه ي نماز در بعد فردی و اجتماعی
در مورد نحوه ي برخورد با نماز دو عنوان کلي وجود دارد؛ اقامه ي نماز و تضييع نماز. اقامه ي نماز، مفهوم گستردهاي دارد که شامل رعايت هر آن چيزي ميشود که در نماز به عنوان خوبي و زيبايي مطرح است.
اهميت دادن به نماز، دقت و توجه در برپاداشتن آن، خوب وضو گرفتن، طهارت نيکو کسب کردن، پوشيدن لباس تميز و پاک، مراعات بهترين اوقات و مکان براي نماز، همچنين نيکو به جاي آوردن واجبات و ارکان آن، داشتن نيتي پاک و خالص، قرائت صحيح، دقت در معاني آيات و اذکاري که در نماز خوانده ميشود، توجه قلب و تمرکز حواس، انجام رکوع و سجود کامل و حتي انجام کارهاي مقدماتي نماز به صورتي شايسته، همه از مصاديق اقامه ي نماز است.
همچنين اقامه ي اجتماعي نماز در جامعه به صورتي شايسته و آنگونه که حق و سزاوار اين فريضه ي بزرگ الهي است، بويژه هنگامي که نمازگزاران حکومت و تمکن مييابند، از مباحث اقامه ي نماز است.
از طرف ديگر اموري همچون عدم دقت در نماز، بي اعتنايي به آن، استخفاف نماز، بيتوجهي به وقت و شرايط آن، انجام ناقص واجبات و ارکان، از موارد تضييع نماز است.
در قرآن آيات متعددي در مورد اقامه ي نماز وجود دارد. در اينجا به نقل چند آيه اکتفا ميکنيم.
1- وَ اَقيمُوا الصَّلوةَ وَ اتُوا الزَّکوةَ و ارْکَعُوا مَعَ الرَّاکِعينَ[1] .
«نماز به پاي داريد و زکات بپردازيد و همراه رکوع کنندگان رکوع نماييد.»
اين آيه را از آياتي ميدانند که در باب نماز جماعت است، و به اين مطلب عنايت دارد که همراه رکوع کنندگان رکوع نماييد، يعني در نمازهاي جمعه و جماعت حضور پيدا کنيد.
2- وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسنًا وَّ اَقيمُوا الصَّلوةَ وَ اتُوا الزَّکوةَ[2] .
«با مردم بخوبي صحبت کنيد، و نماز را به پا داريد و زکات را بپردازيد.»
3- وَ اَقيمُوا الصَّلوةَ وَ اتُوا الزَّکوةَ وَ اَطيعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّکُم تُرحَمُونَ[3] .
«نماز را به پا داريد و زکات را بپردازيد و پيامبر را اطاعت کنيد، اميد است که مشمول رحمت الهي واقع شويد.»
4- ذلِکَ الکِتابُ لارَيبَ فيهِ هُدًي لِّلمُتَّقينَ - اَلَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِالغَيبِ و يُقيمُونَ الصَّلوةَ وَ مِمَّا رَزَقناهُم يُنفِقُونَ[4] .
«اين کتاب شکي در آن نيست که راهنماي پرهيزکاران است، آنانکه ايمان به غيب دارند و نماز را به پا ميدارند و از آنچه ما روزي آنها ساختهايم انفاق ميکنند.»
با اندک توجهي به آيات قرآن، همچنين روايات معصومين (عليهم السلام) بزودي درمييابيم که همواره کتاب و سنت به جاي خواندن نماز از اقامه ي نماز استفاده نمودهاند.
اولين سؤالي که مطرح ميگردد اين است که اقامه ي نماز چيست و چگونه و با انجام چه کارهايي ميتوان نماز را اقامه نمود؟
قبل از پاسخ گويي به سؤال فوق ذکر اين مطلب مفيد است که اقامه ي نماز به دو صورت تحقق ميپذيرد: فردي و اجتماعي و ما مسؤوليم که در هر دو بعد به اقامه ي نماز بپردازيم.
[1] بقره / آيه ي 43.
[2] بقره / آيه ي 83.
[3] نور / آيه ي 56.
[4] بقره / آيه ي 2 و 3.
اقامه ي نماز در بعد فردي
براي اقامه ي نماز در بعد فردي، رعايت اموري ضروري است.
مراعات وقت نماز
مرحوم بلاغي در تفسير بسيار ارزنده ي آلاء الرحمان در ذيل آيه ي شريفه وَ يقيمُون الصَّلوةَ وَ مِمَّا رَزَقناهُم يُنفِقُونَ ميفرمايد: يواظبون عليها في اوقاتها[1] .
«آنان مواظب و مراقبند نماز خود را در اوقات خود به جاي آورند» گرچه از نظر فقه شيعه جمع بين دو نماز ظهر و عصر جايز است حتي بدون عذر، اما به جاي آوردن هر کدام در وقت فضيلت خود اولي و پسنديدهتر است.
[1] آلاء الرحمان / ص 64.
اتمام واجبات
کامل انجام دادن مقدمات، واجبات و ارکان نماز از موارد و مصاديق اقامه ي نماز است.
امام عسکري (عليه السلام) در تفسير آيه ي شريفه وَ اَقيمُوا الصَّلوةَ ميفرمايد:
اي باتمام وضوئها و تکبيرها و قيامها و قرائتها و رکوعها و سجودها و حدودها[1] .
«نماز را با کامل انجام دادن وضو، تکبير، قيام، قرائت، رکوع، سجود و حدودش اقامه نماييد.»
[1] مستدرک / ج 3 / روايت 2951.
خلوص
نمازگزار بايد سعي نمايد، هنگام اقامه ي نماز، عبادت خالصي را به جاي آورد. (و اخلاصها في العباده) [1] او بايد تمام توجه و حواسش به خدا و متمرکز در نماز باشد. داشتن افکار متشتت و سير و سياحت ذهن، جستوجوي گمشدهها، ساخت و ساز و انجام هر گونه خريد و فروش، با اقامه ي نماز سازگاري ندارد.
گرچه اخلاص در حد اعلاء و تمرکز حواس بطور کامل در نماز، شايد در توان ما نباشد، ولي بطور نسبي تا جايي که ميتوانيم موظف هستيم که حواسمان را جمع کنيم
[1] همان مدرک.
قرائت صحيح
نمازگزار بايد حمد و سوره و ذکرهاي مختلف نماز را صحيح بخواند و براي يادگرفتن و تلفظ صحيح آنها نيز موظف است تلاش نمايد. چرا بايد يک نمازگزار يک عمر حمد و سوره ي خود را غلط بخواند و براي تصحيح آن قدمي برندارد؟ بديهي است بهانههاي واهي هيچگاه پذيرفته نميشود، زيرا او ميتواند حمد و سوره ي خود را بطور صحيح بياموزد و خواستن، توانستن است. چگونه است که يک فرد، بسياري از لغات مشکل، حتي لغات بيگانه را بخوبي فرا ميگيرد و صحيح تلفظ ميکند. [شايد چون در ارتباط با کارهاي دنيايي و مادي اوست!]، اما براي فرا گرفتن حمد و سوره و ذکر رکوع و سجود و تشهد خود حساسيتي از خود نشان نميدهد و توجيهها و دلايل غير قانع کنندهاي را مطرح ميسازد؟
آرامش بدن
قرائت حمد و سوره و اداء کردن ذکرها بايد در حالي صورت گيرد که بدن کاملاً آرام باشد. نمازگزار بايد تأمل نمايد تا بدنش آرام گردد. پس از آن شروع به قرائت و يا ادا کردن ذکر نمايد و پس از آنکه اين کلمات و اذکار بخوبي ادا شد و تمام گرديد سر از رکوع و سجود بر دارد، در غير اين صورت مسلماً نماز او باطل است، زيرا اذکار نماز بايد در حال استقرار (آرام بودن) بدن ادا شود.
اقامه ي نماز در هر يک از واجبات نماز از قبيل رکوع و سجود و تشهد و اتمام آنها به اين است که آن واجب بايد از حالت و شرايط لازم برخوردار باشد. به عنوان مثال در هنگام سجده لازم است اعضاي هفتگانه به روي زمين قرار گيرند و پس از استقرار آنها مبادرت به خواندن ذکر سجده نمود و در هنگام ذکر گفتن نيز از حرکت دادن و جابجانمودن آنها بايد خودداري کرد.
مراعات حدود نماز
امام عسکري در ادامه ي تبيين و تشريح اقامه ي نماز ميفرمايد: اقامه ي نماز به رعايت حد و مرزهاي نماز است (و حفظ حدودها).[1] .
آري نماز را بر پايه ي حدود و شروطش بايد انجام داد (قائمه علي حدودها و شروطها).[2] هر چيزي حد و مرزي دارد که از آن تجاوز نبايد کرد. فريضه ي بزرگ نماز نيز حريمي دارد که بايد حرمت آن را نگه داشت. مثلاً بدون طهارت و يا با لباس آلوده و يا غصبي يا خمس و زکات نداده نميتوان وارد حريم نماز شد.
همه ي واجبات نماز حدود و شرايطي دارد که بايد مراعات نمود و آنها را آنگونه که ذکر کردهاند بايد انجام داد.[3] .
[1] مستدرک / ج 3 / ص 35.
[2] آلاء الرحمن / ص 64.
[3] قاسمي از مفسران اهل سنت در تفسير پر ارزش القاسمي ميگويد: و يقيمون الصلاة: اي يأدونها بحدودها و فروضها الظاهرة و الباطنة کالخشوع و المراقبة و تدبر المتلو و المقرو.
پيراستن نماز از تباهيها
از ديگر کارهايي که براي اقامه ي نماز، بايد به آن عنايت نمود، محافظت و نگهداري نماز از چيزهايي است که آن را باطل و فاسد ميسازد.[1] چيزهايي را که نماز و آثار و برکات آن را نابود ميسازد، بايد از نماز و پيرامون آن حذف کرد و از گوهر گرانبهاي نماز به شدت و دقت مواظبت نمود تا آلوده به آنها نشده، در نتيجه تباه نگردد.
از چيزهايي که نماز را تباه ميسازد ميتوان ريا را نام برد. بر پادارنده ي نماز بايد نماز خود را از اين آفت به شدت محافظت نمايد.
ريا انجام کار به خاطر اهداف و اغراض غير الهي است.
بنابراين اقامه ي نماز هر چيزي را که به نماز لطمه ميزند نفي مينمايد و شامل هر چيزي است که ساختمان نماز را محکم ميسازد.
[1] امام صادق (ع): و صيانتها مما تفسدها. (بحار / ج 67 / ص 17) - امام عسکري (ع): و صيانتها عما يفسدها او ينقصها. (مستدرک / ج 3 / ص 35).
رغبت در مناجات
از موارد اتمام نماز و اقامه ي آن ايجاد حالت رغبت و تمايل به مناجات، راز و نياز با خدا و گفتوگو با خدا در نمازگزار است.(و الرغبة الي الله في مناجاته)[1] .
هر وقت ميخواهي با خدا صحبت کني نماز بخوان، و آن گاه که ميخواهي خدا با تو سخن بگويد، قرآن بخوان. به راستي اگر مايل هستي با خدا گفتوگو داشته باشي و مناجات کني، پس چرا اين قدر نماز را با سرعت ميخواني و تمام ميکني! مگر از سخن گفتن با او لذت نميبري!
بنابراين از مجموع احاديث ياد شده در مييابيم که در بعد فردي، اقامه ي نماز يعني انجام صحيح واجبات نماز، اقامه ي نماز يعني مراعات حدود نماز و شرايط آن، اقامه ي نماز يعني دقت و تمرکز حواس در نماز، اقامه ي نماز يعني رعايت خشوع و خضوع، اقامه ي نماز يعني توجه به معاني بلند آنچه از آيات و اذکار در نماز خوانده ميشود و اقامه ي نماز يعني تلاش در جهت برپايي نمازي که مورد عنايت و رضايت پروردگار باشد.
[1] آلاء الرحمن / ص 64.
سيره ي اهل بيت در اقامه ي نماز
آگاهي از نحوه ي اقامه ي نماز توسط اهل بيت (عليهم السلام) بسيار آموزنده و مفيد است. آنها چگونه مراقب نماز خود بودند؟ چگونه حرمت آن را نگه ميداشتند؟ چگونه تلاش مينمودند که نماز را در عاليترين شکلش به پاي دارند؟ چگونه وضو ميگرفتند؟ چه راز و نيازي داشتند؟ چه رکوعها و چه سجدههايي را به جاي ميآوردند؟ آن رکوعها، سجدهها و وضوها را الگوي اعمال خود قرار دهيم.
ما به ياري خدا در آخر اين کتاب به ذکر نمونههايي از عبادت و نماز پيشوايان گرامي اسلام خواهيم پرداخت. زيرا پيامبر و علي و ساير اهل بيت (عليهم السلام) تجسم و تبلور نماز بودهاند، سزاوار است که آن بزرگواران را الگوهاي عبادتي خويش قرار دهيم.
اقامه ي نماز در بعد اجتماعي
همانگونه که قبلاً ذکر شد اقامه ي نماز داراي دو بعد فردي و اجتماعي است. در بعد فردي اقامه ي نماز به اين است که انسان نماز خود را با شرايط و اوصاف لازم، با رکوع و سجود و قرائت کامل و خوب انجام دهد و اين يک تکليف فردي است، اما انسان به عنوان يک موجود اجتماعي مضافاً موظف است که نماز را در جامعه گسترش دهد، به عبارت ديگر، يک نماز خوان علاوه بر اينکه بايد خود نماز بخواند، مکلف است در سطح جامعه نيز اقدام به اقامه ي نماز نمايد.
اقامه ي نماز اولين نشانه ي حکومت اسلامي
بديهي است وضوي کامل گرفتن و يا انجام ساير اعمال نماز، نيازي به تشکيل حکومت اسلامي ندارد. انسان ميتواند در هر نقطهاي وضوي کامل بگيرد، در هر گوشهاي نماز مخلصانه بخواند و در هر جايي احکام نماز را به طور کامل فرا گيرد و سعي نمايد اعمال نماز را به نحو مطلوب انجام دهد. گرچه انجام اين امور خود اقامه ي نماز است، اما با آن چيزي که از وظايف حکومت اسلامي است، تفاوت بسيار دارد.
در اسلام، حکومت به عنوان خود حکومت، معنا و ارزشي ندارد، بلکه حکومت با نتايجش معنا پيدا ميکند.
در اسلام حکومت براي اقامه ي نماز و اقامه ي نماز يکي از آثار مهم و طبيعي حاکميت اسلام است.
کارهاي اقتصادي منهاي نماز و معنويت و جداي از فرهنگ نماز، يعني خسارت. لذا قرآن در مقام بيان فلسفه ي حکومت و حاکميت، اول اقامه ي نماز را مطرح ميفرمايد.
از آياتي که بعد اجتماعي اقامه ي نماز را بيان ميکند، آيه ي 41 سوره ي حج است.
اَلَّذينَ اِن مَّکَّنَّاهُم فِي الاَرضِ اَقامُوا الصَّلوةَ وَ اتَوُا الزَّکوةَ و اَمَرُوا بِالمَعرُوفِ و نَهَوا عَنِ المُنکَرِ و لِلَّهِ عاقِبَةُ اُلامُورِ
«آنانکه چنانچه به آنها قدرت و مکنتي بر روي زمين بخشيديم نماز را به پا ميدارند و زکات ميدهند و ...»
آنها از اين امکانات و حاکميت در جهت گسترش و حاکميت نماز و زکات استفاده مينمايند. آنها در جهت حاکميت معروفها و نفي منکرها از حکومت بهره ميبرند. اصليترين تلاش و فعاليت آنها اقامه ي نماز است.
تعبير قرآن در اين آيه به گونه ي ديگري است و آهنگ ديگري دارد. (اَلَّذينَ اِن مَّکَّنَّاهُم) اقامه ي نماز و پرداخت زکات و حاکميت ارزشها و نفي ضد ارزشها توسط امر به معروف و نهي از منکر، پس از تشکيل حکومت اسلامي و به دست گرفتن قدرت و برخورداري از مکنت، تحقق پذير است.
مفسران در مورد مصداق آيه ي شريفه اَلَّذينَ اِن مَّکَّنَّاهُم فِي الاَرضِ ... نظريات مختلفي را مطرح نمودهاند، برخي آن را مربوط به مهاجرين دانستهاند.
علامه ي طباطبائي (ره) در جواب آنها ميفرمايند: تاريخ نشان نميدهد که مهاجران به تنهايي حکومتي را تشکيل داده باشند.
برخي ديگر اين آيه را در مورد اميرمؤمنان علي (عليه السلام) ميدانند.
در روايات زيادي داريم که اهل بيت (عليهم السلام) فرمودهاند:
نحن هم[1] «ما مصداق اين آيه ي شريفه هستيم.»
واقع قضيه اين است که اين آيه، طبيعت حکومت اسلامي و حاکمان اسلامي را بيان ميدارد. در حکومت الهي، اقامه ي نماز، پرداخت زکات، امر به معروف و نهي از منکر به عنوان ثمره و نتيجه ي قطعي حکومت مطرح است.
[1] بحار / ج 24 / ص 164.
اقامه ي نماز در حکومت اسلامي
منظور از اقامه ي نماز بعد از استقرار حکومت چيست؟ همان گونه که قبلاً مطرح گرديد، اقامه ي نماز به صورت فردي وابسته به حکومت نيست، زيرا در حاکميت کفر هم ممکن است کسي نمازش را بخواند. آنچه از آيه ي فوق به دست ميآيد اين است که وقتي مؤمنان حکومت يافتند، در مرحله ي اول بايد تلاششان در جهت ترويج و حاکميت نماز متمرکز گردد. در ادارات، کارخانهها، بازارها و همه جا نماز رسميت پيدا کند و با شکوه اقامه گردد.
اقامه ي نماز در بعد اجتماعي که محصول حکومت ديني است، يعني تبليغ و تبيين نماز، تشويق مردم به نماز، فراهم ساختن زمينههاي اقامه ي نماز، توسعه ي نماز، گرم شدن بازار نماز، شلوغي و پر رونقي مساجد و نمازهاي جمعه و جماعت، حضور و تظاهر نماز و افزايش نماز خوانان در جامعه.
آيا مطلبي غير از اين، از اين آيه ي شريفه ميتوان فهميد؟! البته روشن و آشکار است که اين حاکميت چنانچه در رأسش امام زمان (عليه السلام) باشد، در چنين حاکميت و حکومتي اين آيه ي شريفه، تبلور کامل پيدا ميکند و در حد اعلاي خودش محقق ميگردد. به طور قهري، در حکومتهايي که زمينه ساز آن حکومت هستند، آهنگ حرکت حکومت بدين سمت و در جهت تحقق بخشيدن به اين آيه ي شريفه است. بنابراين آيه ي ذکر شده به مواردي که مفسران ذکر نمودهاند و حتي اهل بيت اختصاص ندارد، هر چند اهل بيت نمونه ي اعلاي آن هستند و نسبت به خودشان حتي در زماني که داراي قدرت ظاهري نبودند، اقامه ي نماز را در حد اعلا داشتند و نمازهاي آنها نابترين و خالصانهترين نمازها و نيايشها بود.، اما اينکه امام در تفسير آيه ميفرمايد: نَحنُ هُم «ما مصداق اين آيه ي شريفه هستيم»، قطعاً اين اقامه ي نماز غير از آن اقامه ي نماز فردي و شخصي و داخل خانه است. منظور امام اين است که در زمان قدرت و مکنت از تمام قدرتمان در راه تبليغ و ترويج و اقامه ي نماز استفاده مينماييم.
راز مهاجرت حضرت ابراهيم
حضرت ابراهيم (عليه السلام) از طرف خداوند مأموريت يافت تا همسر خود هاجر و فرزند شيرخوارش اسماعيل (عليه السلام) را به سرزمين مکه کوچ دهد. او در بيان فلسفه ي اين هجرت ميگويد:
رَبَّنا اِنّي اَسکَنتُ مِن ذُرِّيَّتي بِوادٍ غَيرِ ذي زَرعٍ عِندَ بَيتِکَ المُحَرَّمِ
«پروردگارا! من تعدادي از ذريه ي خودم را در اين سرزمين خشک و لم يزرع در کنار خانه ي تو ساکن نمودم.»
طبيعي است که انگيزه ي حضرت ابراهيم (عليه السلام) از اين مهاجرت امور مادي نباشد، زيرا او ميگويد خانوادهام را به سرزميني آوردم که صلاحيت و آمادگي براي کشت و زرع ندارد، سرزمين خشک و بي آب و علف. آن گاه حضرت ابراهيم (عليه السلام) به بيان فلسفه ي اين مهاجرت ميپردازد. رَبَّنا لِيُقيمُوا الصَّلوةَ. «آنها را به اينجا آوردم تا اقامه ي نماز نمايند.» سپس حضرت ابراهيم به نکته ي ظريفي اشاره ميفرمايند:
فَاجعَلْ اَفئِدَةً مَّنَ النَّاسِ تَهوي اِلَيهِمْ[1] .
«خدايا دلهايي را متوجه و متمايل به آنها ساز»، زيرا اقامه ي نماز و حاکميت آن نياز به همدلان و همراهان زيادي دارد.
نکته ي ظريفي در آيه ي شريفه و در ضمن درخواست حضرت ابراهيم از خدا به چشم ميخورد، و آن جمله مِن ذُرِّيَّتي است، همان گونه که در آيه ي شريفه:
رَبِّ اجْعَلْني مُقيمَ الصَّلوة وَ مِنْ ذُرِّيَتي رَبَّنا وَ تَقَبَّلْ دُعاءِ[2] مشاهده ميشود. به راستي راز استقرار در کنار خانه ي خدا و اقامه ي نماز در آنجا چه بود؟ مگر در فلسطين و در کنار حضرت ابراهيم نميشد نماز را اقامه نمود؟
پيامبر اسلام در ضمن حديثي ميفرمايد:
انا دعاء ابراهيم (ع). «من همان دعاي حضرت ابراهيم هستم.»
به راستي که به برکت وجود و تلاش پيامبر اسلام از زمان بعثت تاکنون، چه انبوه عظيمي از برپا دارندگان نماز بوجود آمده است و اين راز هجرت و اسکان همسر و فرزند حضرت ابراهيم در وادي غير ذي زرع است. (لِيُقيمُوا الصَّلوةَ)
[1] ابراهيم / آيه ي 37.
[2] ابراهيم / آيه ي 40.
سيره ي اهل بيت هنگام در دست داشتن قدرت
هنگامي که اميرمؤمنان علي (عليه السلام) در کانون قدرت قرار گرفت در جهت تحقق اين آيه ي شريفه و اقامه ي نماز طي نامهها و احکامي، واليان خود را به توجه و عنايت به نماز و اقامه ي آن مأمور ساخت.
در اينجا دو نمونه از آن احکام را ذکر مينماييم.
1- اميرمؤمنان در عهدنامه ي خود به محمد بن ابيبکر که از طرف ايشان حاکم و والي مصر گرديد ميفرمايد:
صل الصلاة لوقتها الموقت «نماز را در همان وقت مشخص خود اقامه نما»
و لا تعجل وقتها لفراغ و لاتؤخرها عن وقتها لاشتغال «مبادا آن را قبل از وقت، به خاطر فرصتي که داري به جاي آوري و يا به خاطر کار و اشتغال آن را به تأخير اندازي!»
جمله ي جالبي در همين باره از شهيد رجايي نقل شده است که ايشان فرمود: به نماز نگوييد کار دارم، به کار بگوييد وقت نماز است.
درس خوبي از فرمايش امام ميآموزيم، اقامه ي نماز در وقت خود، زيرا نماز وقت دارد و انجام دادن آن براي زمان بيکاري نيست! چون الآن بيکارم، پس نمازم را بخوانم. به دليل کار و گرفتاري نيز نماز را نبايد به تأخير انداخت، زيرا کار و گرفتاري هميشه هست.
آن گاه امام رهنمود بسيار ارزنده و جاودانهاي را بيان ميفرمايد:
وَ اعْلَمْ أَنَّ كُلَّ شَيْءٍ مِنْ عَمَلِكَ تَبَعٌ لِصَلَاتِك [1] .
«بدان که تمام کارهاي تو تابع نماز توست.»
اميرمؤمنان به عنوان حاکم اسلامي با والي خود اين گونه در مورد نماز سخن ميگويد و اين معناي اقامه ي نماز است. او بايد تبليغ نماز نمايد و اهميت و جايگاه نماز را آشکار سازد و مردم را عاشق نماز کند.
فرمان امام به اين نکته نيز اشاره دارد که گرفتاريهاي مختلف و متعدد حکومتي تو را از نماز باز ندارد. اصل و محور نماز است و ساير کارها را بايد با نماز تطبيق داد.
[1] بحار / ج 33 / ص 581 - نهج البلاغه صبحي صالح / ص 383.
وظيفه ي کارگزاران در حکومت اسلامي چيست؟
کسي که به عنوان کارگزار نظام اسلامي در مرکزي مشغول خدمت است، موظف است:
اولاً در نماز جماعت حضور داشته باشد.
ثانياً از هر گونه تلاشي در طريق اقامه ي نماز کوتاهي نورزد و از امکانات و اختياراتي که نظام در اختيار او قرار داده است براي حاکميت نماز استفاده نمايد و چنانچه استفاده نکند مسؤول است، زيرا هدف نظام و جهتگيري آن خير است و در رأس تمامي امور خير نماز قرار دارد. براستي آن مدير کلي که در اداره ي او، نماز جماعت برگزار ميگردد ولي خود در آن حضور پيدا نميکند و براي اقامه ي نماز در حد يک کار معمولي وقت و سرمايه نميگذارد، او چگونه ميتواند کارگزار نظامي باشد که از اهداف و ويژگيهاي آن برپاداشتن نماز است.
چقدر زيبا و سزاوارست که نهادها و دستگاههاي ما و مسؤولان آنها در انديشه ي اقامه ي نماز باشند. چقدر زيباست صدا و سيماي ما بخشي از برنامههاي جذاب و خوب خود را به نماز اختصاص دهد و مبلّغ آن باشد. چقدر زيباست که مردم ما در صفوف نماز جماعت، مديران و مسؤولان را همواره در کنار خود ببينند. چقدر زيباست که فضاي ادارات ما فضاي نماز باشد، زيرا نماز حافظ و نگهدارنده ي ما و بازدارنده ي ما از فحشاء و منکر است. نماز وسيله ي تقرب به خدا و مورد سفارش انبياست.
بسيار ناپسند و زشت است در مرکزي که مربوط به نظام اسلامي است نماز برپا شود، اما بي رونق و بي شکوه باشد. در مدرسهاي نماز اقامه گردد، اما مدير و مربيان و دبيران در آن حضور نداشته باشند. البته بسياري اهل نماز و عبادت هستند، اما چرا اين عبادت را در جهتي انجام نميدهند که هم عبادت باشد و هم اقامه ي عبادت. هم نماز باشد و هم اقامه ي نماز. چقدر زيبا و لذت بخش است که دانشجوي ما ناظر ايستادن استاد خويش در کنار خود، در صف نماز جماعت باشد و يا مردم يک شهر يا يک بخش شاهد حضور فرماندار و بخشدار خود در نماز جماعت مسجد خود باشند.
اقامه ي نماز، مسؤوليت همگاني
حال که مسؤوليت حکومت اسلامي در مسير احياء و گسترش نماز در جامعه مطرح گرديد، ذکر مطلبي مفيد و بلکه ضروري است. بيان مسؤوليت و وظيفه ي حکومت اسلامي و کارگزاران آن، بدان معنا و مفهوم نيست که مردم مسؤوليت و وظيفهاي ندارند! دولت و حاکميت اسلامي بايد زمينه را فراهم سازد و مردم هم بنابر وظيفه ي شرعي و الهي خود مسؤوليت دارند.
آحاد مردم هر کدام به تناسب قدرت و امکانات خويش، بايد براي اقامه ي نماز بکوشند.
دستاندرکاران امور فرهنگي و تبليغي و هنري وظيفه دارند در اين جهت تلاش نمايند.
شعرا، نويسندگان و هنرمندان سزاوارست با ارائه ي آثار هنري ارزنده فضاي نماز را در جامعه زنده نگاه دارند. متمکنين ما نيز بايد در جهت نماز حرکت کنند. آنها نيز براي ساخت، تجهيز و فراهم ساختن امکانات مورد نياز مساجد و نمازخانهها بايد اقدام نمايند.
چه راهي بهتر از نماز که ثروت و سرمايه و نيروي انسان در آن راه خرج شود و سرمايه ي انسان تبديل به مسجد و تجهيزات آن و آب و برق و روشنايي آن گردد.
بنابراين همه موظفيم، براي حاکميت نماز و اقامه ي آن در جامعه تلاش نماييم.
اينکه ما در مقابل قبر امام حسين (عليه السلام) ميايستيم و ميگوييم:
«اشهد انک قد اقمت الصلوة»[1] منظور اين است که تو اي حسين نماز را در جامعه اقامه نمودي. بديهي است که امام حسين قبل از قيام و واقعه ي عاشورا نيز نماز را اقامه ميفرمود.
مسلمان علاوه بر اينکه وظيفه دارد نماز را خود به پا دارد، يعني به نماز اهميت بدهد و آن را با شرايط انجام دهد، براي حاکميت نماز در سطح جامعه نيز بايد تلاش نمايد. سيره ي پيامبر و اهل بيت الگوي خوبي است.
پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) در مکه و در آغاز بعثت که پيروانش از دو نفر تجاوز نميکرد، در آن شرايط سخت مواجهه با شيطنتها و آزارهاي مشرکان مکه، به همراه حضرت علي و خديجه، در مسجدالحرام، نماز جماعت را اقامه ميفرمودند و در مدينه اولين کاري که انجام دادند بناي مسجد بود. گرچه مسجد در صدر اسلام، مرکز همه ي امور مسلمانان بود، اما در اصل، مسجد محل عبادت و نماز است و اصالت با نماز و سجده است و ساير امور جنبي بوده، در کنار آن قرار دارد.
[1] بحار / ج 100 / ص 293.