■ عوامل موثر بر برپایی نماز از منظر قرآن و احادیث
بسم الله الرحمن الرحیم
حقیقت و اهمیت نماز
نماز واژه ای فارسی به معنای کرنش کردن و به خاک افتادن است. این واژه به عنوان معادل واژه عربی صلات بکار می رود که در اصل به معنای نیایش و دعاست. اما در اصطلاح شرعی، صلات نوعی اعمال عبادی همراه با رکوع و سجود به صورت ویژه و با ارکان و اذکار مخصوص است.1
نماز نمادی از بندگی، اطاعت و بیانگر فرمان برداری، کرنش، تعظیم، سرفرود آوری برای تعظیم و عبادت مخصوص مسلمانان است.2
حقیقت نماز این است که انسان در همه احوال به یاد و ذکر خداوند باشد. حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطى وَ قُومُوا لِلَّهِ قانِتين.3
چرا که ذکرالله که در آیات بیان شده، ادای نماز در احوال گوناگون است.4
انسانی که همواره در نماز و ذکر الله است، در حقیقت می خواهد تذلل و خضوع بلکه خشوع خود را در برابر خداوند و پیشگاه وی به نمایش بگذارد. يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا ارْكَعُوا وَ اسْجُدُوا وَ اعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَ افْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُون 5
و با این کار زیباترین و کامل ترین نوع پرستش و نیایش را به جا آورد؛ چرا که نماز بارزترین و آشکارترین کار نیک و نشانه پرستش و بندگی است. وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَيِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّيْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ ذلِكَ ذِكْرى لِلذَّاكِرين.6
از آن جایی که حقیقت نماز، اظهار خضوع و خشوع است. انسان به عنوان بنده فقیر و نیازمند می بایست همواره به منبع فیض و بی نیازی متصل باشد تا همانند لامپی از حقیقت نوری خداوند برای بقا و دوام بهره مند شود و دل و جانش به این حقیقت نوری روشن شود. بنابراین نمازگزار واقعی آن است که همواره در حالت خضوع و خشوع و اتصال و دایم الذکر باشد. نماز به سبب این که ستون دین و دینداری، مرز میان اسلام و کفر و حقیقت بندگی است، نخستین فریضه و واجب در اسلام است. نماز ظهر به سبب این که در بهترین زمانها انجام می شود و به عنوان یک شعار ایمان و بندگی در برابر دیدگان همگان قرار می گیرد، نخستین فریضه درمیان نمازهای واجب قرار گرفته است. امام صادق(ع) در ذیل آیه 78 اسراء می فرماید که نماز ظهر به عنوان نخستین فریضه در اسلام قرار داده شده و خداوند این معنا را در این آیه تبیین نموده است. 7
از این رو خداوند در بیش از 60 آیه از نماز به عنوان مهم ترین تکلیف بشر یاد کرده و انسان را بر انجام آن تشویق و ترغیب نموده است. حتی براساس آیه 56 ذاریات، جن و انس برای نماز و بندگی آفریده شده اند و نماز به عنوان کامل ترین و زیباترین جلوه بندگی هدف آفرینش و فلسفه آن معرفی شده است. به سبب همین اهمیت نماز است که خداوند در آیاتی از جمله 57 و 58 مائده نماز را از ارکان اساسی دین معرفی کرده؛ زیرا به کسانی که به نماز و دین به عنوان امری بیهوده و لغو می نگرند و نمازگزاران را تمسخر می کنند، هشدار می دهد. به این معنا که ازنظر خداوند نمازگزاردن عین دینداری و از ارکان اصلی دین است. بر همین اساس پیامبر گرامی(ص) نماز را ستون دین بر شمرده: الصَّلَاةُ عَمُودُ الدِّين. خداوند بخاطر اهمیت و ارکان بودن نماز است که ادای نماز را در هر حالت ممکن، ضروری دانسته است (آل عمران191) و بر انسان است که نماز را در حالات مختلف سلامتی و بیماری و عذر به جا آورد و در انجام آن کوتاهی نکند.8
1.(التبیان، ج 1، 56) 5.(حج 77)
2.(دهخدا، ج 13، ص 20100) 6.(هود 114)
3.(بقره 238 و 239 طه 14 عنکبوت 35 ال عمران 191) 7.(تفسیر نورالثقلین، ج3، ص200، حدیث372)
4.(کشاف، ج 1، ص 453) 8. (الکشاف، ج1، ص453)
[1]همچنین خداوند در آیاتی از جمله 238 و 239 بقره و 101 و 103 نساء، برگزاری نماز حتی در شرایط دشوار و صحنه های نبرد را واجب و ضروری دانسته . براساس روایات معتبر، حتی کسی که درحالت غرق شدن است بر اوست نمازش را حتی با ایما و اشاره درحد امکان به جا آورد. خود بیانگر اهمیت نماز در اسلام و جایگاه بلند و رفیع آن است. از این رو در همه شرایع پیشین از آدم(ع) تا خاتم(ص) بر نماز به عنوان ستون دین و قربان کل تقی به سوی خداوند تأکید شده . خداوند در آیه 43 نساء نیز به شکلی بر این اهمیت تأکید کرده چنان که واجب بودن اقامه نماز بر میت خود بیانگر اهمیت نماز است. 1
وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً *وَ أَنَّهُ لَمَّا قامَ عَبْدُ اللَّهِ يَدْعُوهُ كادُوا يَكُونُونَ عَلَيْهِ لِبَداً
همچنین از آیات 18 و 19 جن که سخن از ازدحام جنیان در اطراف پیامبر(ص) برای مشاهده عبادت و نماز آن حضرت(ص) است به خوبی می توان دریافت که نماز حتی برای جنیان چنان از اهمیت برخوردار بوده که برای یادگیری جزئیات آن نزد آن حضرت(ص) ازدحام می کردند؛ چنان که نماز آن حضرت(ص) برای جنیان شگفت آور و جذاب بوده 2
نماز به سبب اهمیت آن، از سوی خداوند تعلیم داده شده و خداوند براساس آیه 239 بقره فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجالاً أَوْ رُكْباناً فَإِذا أَمِنْتُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَما عَلَّمَكُمْ ما لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُون از انسان می خواهد تا آن را آنطور که تعلیم داده شده به جا آورد. پس خداوند خود تعلیم دهنده اذکار و اعمال نماز به انسان است که این معنا بیانگر اهمیت نماز می باشد. برای درک اهمیت و جایگاه هر چیزی می توان از آثار و کارکردهای آن نیز استفاده کرد. با نگاهی به تأثیرات شگرف نماز در همه ابعاد زندگی بشر می توان دریافت که نماز تا چه اندازه اهمیت و ارزش دارد و چرا آن را ستون دین و مرز ایمان و کفر دانسته اند.
آثارمادی و معنوی نماز
نماز، آثار و کارکردهای بسیاری در زندگی مادی و معنوی و نیز دنیوی و اخروی بشر دارد. خداوند در آیات چندی مؤمنان را مکلف به انجام و اقامه نماز می کند تا از آثار آن بهره مند شوند. وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيْها لا نَسْئَلُكَ رِزْقاً نَحْنُ نَرْزُقُكَ وَ الْعاقِبَةُ لِلتَّقْوى 3
خداوند در این آیه می فرماید که ما با فرمان نماز نمی خواهیم از تو رزق و روزی طلب کنیم و یا نیازی از خود را برآورده سازیم، بلکه می خواهیم خود تو از آثار و برکات نماز بهره مند شوی؛ چرا که نماز مایه تقرب به خدا و عامل متاله (خدایی شدن) و مظهریت یافتن بشر از مقام ربوبیت الهی می شود. از جمله آثار مهم معنوی نماز در زندگی دنیوی و اخروی می توان به آرامش و آسایش اشاره کرد. خداوند در آیه 227 بقره « وَ إِنْ عَزَمُوا الطَّلاقَ فَإِنَّ اللَّهَ سَميعٌ عَليم» از همگان می خواهد تا نماز را برپا دارند؛ چرا که عامل مهم ایجاد آرامش و برطرف کننده خوف و حزن است. این بدان معناست که انسان می تواند از طریق برپایی نماز، به یکی از دو مولفه اصلی و اساسی سعادت و خوشبختی یعنی آرامش و آسایش (امنیت) دست یابد. افزون بر این، نماز از این ویژگی برخوردار است که آرامش را نه تنها در دنیا بلکه در آخرت و نه تنها در شکل محدود و ناپایدار بلکه به شکل پایدار و جاودانه تثبیت می کند و آدمی را به آرامش مطلق و کامل و جاودانه می رساند.
از دیگر کارکردها و آثار نماز می توان به آسایش یعنی دومین مولفه خوشبختی و سعادت اشاره کرد. خداوند در این آیه و نیز آیات بسیار دیگر،بیان می کند که اگر انسان به رزق کریم« الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ *أُولئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَريم »4
فضل الهی و بهره های اخروی از مادیات و معنویات نیاز دارد به نیاز رو آورد و آن را برپا دارد. (بقره 110 و ابراهیم 31 مزمل 20) بنابراین، با نماز می توان به سعادت واقعی و حقیقی دست یافت؛ زیرا آرامش و آسایشی که در پی برپایی نماز نصیب آدمی می شود، آرامش و آسایش ابدی است. پس مهم ترین و اساسی ترین دغدغه بشر در طول تاریخ، با برپایی نماز برطرف می شود و انسان به سعادت و خوشبختی می رسد. خداوند در آیاتی از جمله 45 و 153 بقره و آیه 132 طه، نماز را آسان کننده سختی ها برای انسان معرفی می کند. پس اگر انسان هر سختی دارد می تواند از طریق نماز آن را به آسانی تبدیل کند. زمخشری ذیل آیه می نویسد که مقصود آیه این است که در برابر بلایا و سختی ها به نماز پناه برید.1 نماز همچنین استقامت را در انسان تقویت می کند و موجب میشود برخلاف همه فشارهای درونی و بیرونی، حرکت و مقاومت کند و آن چه را مامور است یا مطلوب باشد به جا آورد. (هود 112 و 113)خداوند نماز را از عوامل پایداری و استواری در دین (بینه 5) و مایه قوام و سامان دهنده امور اجتماعی می داند. (بینه 4 و 5) چرا که یکی از مصادیق دین استوار، احکام و دستورهایی است که حافظ مصالح جامعه است. (المیزان ج 20ص 339) از این رو خداوند به صراحت در آیه 170 اعراف، به نقش نماز در اصلاح فرد و جامعه اشاره می کند وخواهان تمسک به نماز برای رسیدن به اهدافی از این دست می شود.
اقامه نماز همچنین از عوامل تحکیم برادری ایمانی و تقویت پایه های اخوت دینی میان مردم است که خود عامل مهم در همگرایی اجتماعی و همدلی و انسجام جامعه می باشد. (توبه 7 و 11) نمازگزاران با بهره مندی از برکات نماز، می توانند در جامعه از جایگاه برتری بهره مند شوند و تلاوت قرآن همراه با اقامه نماز موجب می شود تا خداوند ایشان را به مقام برتر برساند و از فضیلتی خاص برخوردار سازد. (آل عمران 113) مراد از سجده در آناء اللیل، نماز عشاء و یا مابین مغرب و عشاء است و مقصود از سجده نیز نماز است. (مجمع البیان، ج 1 و 2، 816) از جمله فضیلت ها و برتری هایی که نماز برای نمازگزار پدید می آورد، دست یابی به مقام اسوه بودن است که خداوند در آیه 78 حج به آن اشاره کرده چرا که در این آیه نمازگزاران را گواهان بر اعمال دانسته که خود بیانگر نقش کلیدی در جامعه از سوی آنان به عنوان اسوه و سرمشق است. (المیزان، ج 12، ص 212) نماز مایه امیدواری به لطف و پاداش جاوید خداوند است. (فاطر 29) و نمازگزار با برپایی نمازش، زمینه امید به هدایت الهی (توبه 18) را در دل خود روشن می سازد و حتی امیدوار خواهد بود تا به مقام رضا بلکه شفاعت دست یابد که همان مقامات راضیه و مرضیه یعنی قرب نوافل و فرائض است. (طه 130) در روایات ذیل آیه اخیر یادآور شده اند که آیه به نماز و اوقات آن اشاره دارد (تفسیر نورالثقلین، ج 3، ص 407، احادیث 180 و 181) و همچنین مقصود از سجده در نماز نیز همان نماز می باشد. (مجمع البیان، ج 1 و 2، ص 816)
به هر حال، نماز، گل امید را در دل ها شکوفا می سازد و مایه امیدواری انسان به رحمت الهی (توبه 71 نور 56) و زمینه ساز افزایش فضل و بخشش الهی در حق نمازگزار است.(فاطر 29 و 30) نماز مایه بهره مندی آخرتی انسان (بقره 110)، بهره مندی از دریافت بشارت های خوش و نیک (آل عمران39 توبه112) و عامل جلب رحمت (توبه5 و 71)، رزق الهی (انفال3 و 4 طه 132) و فضل خداوندی (نور37 و38 فتح29) است. اگر کسی بخواهد افزون بر رهایی از دوزخ، دستگیر دیگران باشد و در حق دیگران شفاعت کند، می بایست به نماز به عنوان یکی از عوامل نماز و تربیت و بهره مندی از آن در قیامت توجه کند. (مدثر42 تا 48 و طه 130 و تفسیر تبیان ج7 ص223)
نماز و تربیت نمی توان از نقش تربیتی نماز غافل شد؛ زیرا نماز تاثیر شگرفی در تربیت آدمی دارد و مراقبت بر آن این تاثیر را دو چندان می سازد. (ابراهیم37 و40 مریم55 طه132) از این رو خداوند نماز شب را بر پیامبر(ص) واجب کرده است تا آن حضرت(ص) آمادگی دریافت قرآن و رسیدن به مقام محمود از جمله شفاعت کنندگی داشته باشد.(اسراء 79 مزمل 2 تا 6) برپایی نماز و مراقبت بر آن از عوامل موثر در تربیت خانوادگی است (ابراهیم37 و40 مریم55) خداوند اقامه نماز را به عنوان یکی از تعالیم مهم الهی برای تربیت همسران معرفی می کند. (احزاب32و33) نماز همچنین، موجب تقوا (بقره2 و3 و177 انعام72) و ترغیب دیگران به آن است (علق10تا12) انسانها با نماز می توانند سیر و سلوک و ریاضت شرعی را به درستی تجربه کنند و با متاله شدن به خداوند تقرب جویند و به مقامات قربی برسند (انفال3 و4 شعراء217 تا 219 و علق9 و10 و19) این گونه است که مورد تکریم خداوند می شوند و از مقام کریم بهره مند شده و مظهر ربوبیت الهی می شوند. (معارج 19 تا 35 انفال 3 و 4) پس در سیر معراجی و صعودی خود در جرگه مومنان (انفال3 و 4) صادقان (بقره177) متقین (بقره2 و3 و177)، محسنان (هود114 و115) مصلحان (اعراف170) مخبتان (حج33 و35) و ابرار (بقره177) وارد می شوند.
نماز عامل مهمی در آسان شدن کارها و رفع سختی ها و همچنین تحمل دشواری ها (بقره 45و 153)، رفع مشکلات (همان)، رفع فقر و تهیدستی (طه132) و افزایش صبر و شکیبایی انسان در برابر بلاها و ناگواری ها و مصیبتها (معارج20تا22) می شود. نماز موجب تکفیر و محو گناهان می شود. (مائده 12 هود 114) کسانی که گناهی را مرتکب شده اند و در انتظار عوارض و پیامدهای آن هستند، می توانند با نماز خود را از آثار و تبعات گناه در امان نگه دارند و در دژ استوار الهی درآیند و از آسیب بگریزند. نماز موجب خشیت قلب مومنان (انفال 2 و 3)، بهره مندی از دوستی و محبت الهی (ابراهیم 31) رضا و خشنودی خداوند و در نتیجه بهره مندی از رضوان الهی (توبه 71 و 72فتح 29) طهارت روح و پاکی اندیشه (توبه 108)، زدودن هر گونه آلودگی و پلیدی (احزاب 33 فاطر 18)، نورانیت در سیمای ظاهر و باطن (فتح 29 و مجمع البیان، ج 9 و 10 ص 192) و درنهایت دست یابی به ولایت الهی و خلافت و مظهریت ربوبیت خداوندی (مائده 55) می شود. خداوند برپا داشتن نماز را نشانه صداقت افراد در ایمان می داند (بقره 177 انفال 2 تا 4) چنان که نماز را نشانه پذیرش اسلام (توبه 5 و 11)،قبولی دیگر اعمال آدمی از سوی خداوند (توبه 54) و نرمی و مدارا نسبت به دیگران (بقره109 و110) و عفو و گذشت نسبت به خطاها و اشتباهات دیگران (همان) برمی شمارد. همچنین نماز مانع بخل ورزی (معارج 21 تا 25)، حرص و آزمندی (همان)، حزن و اندوه (بقره277)، خوف و ترس (همان)، دنیاطلبی و مال دوستی (طه131 و132)، شقاوت و بدبختی (مریم31 و32 اعلی11تا15)، شهوترانی و هواپرستی (مریم59)، قسم دروغ (مائده106)، کتمان شهادت و حقایق (همان) گمراهی و ضلالت (مائده 12 و مریم59)، گناه و منکرات (هود114 عنکبوت25)، آتش دوزخ (اعلی12تا15) و عذاب و اهوال قیامت (بقره45 و48 و177) می شود. هر کسی بخواهد در زندگی خود نظم ایجاد کند می تواند به اوقات نماز به عنوان نظم دهنده توجه یابد (نساء103) چنان که با نماز می تواند از افسار گسیختگی شهوات نیز در امان ماند. (مریم 59) انسان هایی که نمازگزار هستند، در یک فرآیند، انسان های اهل مدارا (بقره109 و110)، دارای عفو و گذشت (همان)، پندپذیر (اعلی9تا15)، بخشنده و اهل انفاق (معارج21تا25 بقره2) و پرهیزگار و ضدمنکرات و نابهنجاری های اخلاقی و اجتماعی و اهل معروف و کارهای نیک و رفتارهای هنجاری (عنکبوت45) می باشند. همین مجموعه به خوبی ابعاد زندگی را در بر می گیرد و نشان می دهد که نماز چگونه سبک زندگی آدمی را تغییر داده و دگرگون می سازد.
وفای به امام ظهر عاشورا نزدیک مى شد. سى نفر از اصحاب حسین (ع) در جریان یک تیراندازى که به وسیله دشمن انجام گرفت به خاک و خون غلتیدند و شربت شهادت نوشیدند. بقیه نیز در انتظار جانبازى لحظه شمارى مى کردند و بى قرارى مى نمودند. مِنَ الْمُؤْمِنينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْديلا ناگهان مردى از اصحاب اباعبدالله متوجه شد که ظهر شده. لذا خدمت امام (ع) آمد و عرض کرد: یا اباعبدالله! وقت نماز فرا رسیده و ما دلمان مى خواهد براى آخرین بار در زندگى مان نماز جماعتى با شما بخوانیم. حضرت فرمود: ذکرت الصلوه جعلک الله من المصلین. نماز را یاد کردى، خداوند تو را از نماز گزاران قرار دهد. فوراً امام حسین (ع) در همان میدان جنگ به نماز ایستاد و اصحاب هم به آن حضرت اقتدا کردند. نمازى که در اصطلاح فقه اسلامى، نماز خوف نامیده مى شود، یعنى داراى دو رکعت مانند نماز مسافر، براى اینکه مجال نداشتند نماز را مفصل بخوانند چون وضع دفاعیشان به هم مى خورد. به همین جهت نیمی از یاران در مقابل دشمن ایستادند و نیمى به جماعت اقتدا کردند.
نمازگزاران مى بایست یک رکعت از نماز را با امام بخوانند و رکعت دیگر را خود به جا بیاورند تا زودتر پست را از دوستانشان تحویل گرفته و آنها نیز فضیلت جماعت و نماز خواندن با امام حسین (ع را دریابند. اما در این حال، وضع اباعبدالله (ع) یک وضع خاصى بود زیرا که او و یارانشان از دشمن چندان دور نبودند و لذا در حمله ناجوانمردانه اى که دشمن انجام داد اصحابى که خود را مقابل دشمن، سپر ساخته بودند مورد هجوم تیرهاى دشمن قرار گرفتند، تیرهایى که از کمانها پرتاپ مى شد و بعضى از مدافعان حریم حسینى را به خاک می افکند. وقتى که امام (ع) نمازش تمام شد یکى دو نفر از آن رادمردان را در خاک و خون، غلتان یافت. یکى از آنها سعید بن عبدالله حنفى بود. آقا خودش را به بالین او رساند. تا سعید متوجه شد که حسین (ع) به بالینش آمده جمله ای عرض کرد؛ یا ابا عبدالله ! آیا من حق وفا را به جا آوردم؟ او آن قدر حق امام حسین (ع) را بزرگ مى دانست که فکر مى کرد این مقدار فداکارى هم شاید کافى نباشد.
نماز، تنظیم گیرنده وجود انسان به سوی الله
براساس آموزه های قرآنی، یکی از مهمترین اهداف زندگی بشر، خودسازی در راستای دستیابی به کمالات است؛ زیرا انسان به یک معنا ماهیت و هویتی بی شکل است که در فرآیندی، شکل واقعی و ثابت خود را پیدا میکند. علمای بزرگ اسلام بر این باورند که انسان خود را برای ابدیت میسازد و آنچه را که به عنوان صورت اخروی نامیده میشود، هر شخصی در دنیا برای خود میسازد. سازه های صورت اخروی و حتی بهشتی که در آن زیست می کند، سازه های هر شخص است. از این رو در روایات اسلامی از سازه های بشری که با اعمال صالح برای بهشت ساخته می شود، سخن به میان آمده است.
خودسازی، بایسته و شایسته انسانی
خداوند مأموریت پیامبران را اموری چون تعلیم و تزکیه دانسته (بقره129 و151 آل عمران164 جمعه2) البته از نظر قرآن، تعلیم و تزکیه را خداوند از طریق ابزارهای گوناگون انجام میدهد؛ زیرا اقتضای توحید از جمله توحید فعلی این مطلب است. از اینرو خداوند به صراحت بیان میکند که تزکیه و پاکسازی افراد را خداوند انجام میدهد و هیچ کس نمیتواند عمل پاکسازی و تزکیه را انجام دهد مگر آنکه در مقام مظهریت از اسم مزکی قرارگیرد. خداوند در آیه 49 نساء و 21 نور، تأکید میکند که تنها خداوند است که تزکیه میکند و کسی را نرسد که جز به اراده و مشیت و فعل الهی تزکیه و پاک شود؛ چرا که تنها اوست که مزکی میباشد و اگر کسی در مقام تزکیه قرار میگیرد و مزکّی نامیده میشود مانند پیامبران، آنان به عنوان مظاهر اسم الهی عمل میکنند.
خداوند در آیات بسیاری به تأثیر هر یک از محرمات و مکروهات در جا بجایی موقعیت گیرنده وجود آدمی اشاره میکند. بعنوان نمونه خداوند در آیه 120بقره و 73 رعد، پیروی انسان از هواهای نفسانی و شیطانی را موجب محرومیت از امدادهای الهی برمیشمارد. این بدان معناست که پیروی از هواهای نفسانی، صفحه وجود آدمی را از سمت خدا و وجه الله دور میکند و اجازه نمیدهد تا امدادهای الهی به او برسد و وجودش آن را دریافت کند. وقتی به آثار و کارکردهای واجبات و مستحبات یا محرمات و مکروهات در آیات قرآنی توجه میشود، به خوبی میتوان دریافت که چگونه هر عملی، همانند تغییر جهت سمت و سوی آدمی نسبت به سیگنال های ارسالی از سوی ذات خداوندی است . از این رو خداوند در آیات بسیاری از مردم میخواهد تا جهت خویش را به سوی خداوند تغییر دهند (انعام97 قصص88 رحمن72)
البته خداوند در آیه 115بقره بر این نکته توجه میدهد که خداوند محیط بر هستی و انسان است و هیچ چیزی بیرون از دایره احاطه الهی نیست. از این رو، هر کسی به هر سمت و سویی رو آورد، همان سمت وجه الله است، با این تفاوت که سمتی را که خداوند از انسان خواسته تا بدان متمایل و متوجه شوند، همان سمتی است که در شکل واجبات و مستحبات بیان شده و سمت دیگر یعنی محرمات و مکروهات نوعی رویگردانی از سمت مورد اشاره الهی است و موجب کاهش دریافت و یا عدم دریافت سیگنال های ارسالی از وجه الله و انوار اسمای الهی خواهد بود. در حقیقت دین اسلام، اطاعت از ولایت خدا، پیامبر و امامان(ع)، همان وجه الله است. (التوحید شیخ صدوق ص614) که انسان با اطاعت از آن میتواند دقیقا در جهتی قرار گیرد که سیگنال کامل و مستقیم انوار الهی فرستاده و دریافت می شود. از آنجایی که نفس آدمی جایگاه دریافت خوبیها و بدیهاست، از این ظرفیت کامل برخوردار است (شمس7و8 بقره 53و428) که هرگونه سیگنالی را دریافت کند. پس وجود آدمی میتواند سیگنال های مثبتی را دریافت کند که از اسمای جمالی الهی برای کمال ارسال میشود و شخص را متاله و مظهر تجلی اسمای الهی میسازد (فصلت35) چنانکه میتواند در برابر اسمای جلالی قرار گیرد و موجبات شقاوت و دوری و بدبختی خود را فراهم آورد.
نماز، عامل تنظیم وجود به سوی انوار الله
الله اسمی است که تمامی اسمای الهی را در خود مستجمع دارد؛ از این رو نام الله، به عنوان اسم جامع گفته شده. گیرنده وجود انسانی اگر بخواهد در یک خودسازی به سمت الله نشانه رود تا همه انوار الهی را یکجا دریافت کند؛ می تواند از عامل نماز به عنوان مهمترین ابزار در تنظیم آن بهره گیرد. خداوند در آیات بسیاری از قرآن به نقش بسیار پیچیده و مهم نماز در توجه وجه آدمی به سوی وجه الله اشاره میکند. از جمله در آیاتی که درباره تعیین قبله نماز وارد شده این معنا مورد تأکید قرار گرفته که نماز میتواند سمت و سوی انسان را به سوی بهترین جهت سامان دهد که خداوند با تمام اسمای خویش در آن سمت میتابد. از این رو به جای توجه به همه جهات با آنکه هیچ جهتی با جهت دیگر فرق ندارد و انسان در دایره احاطه وجودی اوست و خداوند محیط بر او و همه هستی است (بقره115) از انسان خواسته شده تا به یک سمت خاص توجه یابد تا سمت کامل و تمام را از انوار الهی دریافت کند. (بقره144 و149 و150)
آدمی هنگامی که در برابر کعبه، مسجدالحرام و شهر مکه قرارمی گیرد، در برابر وجه الله است و می تواند تمامی انوارالهی را به تمام و کمال دریافت کند و خود را متاله سازد و خدایی شود. در حقیقت کاری که نماز به سمت قبله انجام میدهد، ایجاد شرایطی مناسب برای دریافت کامل انوار همه اسمای الهی است. این همان ظرفیت بسیار عالی است که نماز برای خودسازی یعنی زمینه سازی برای متأثرشدن از تزکیه الهی و بهره مندی از انوار اسمای الهی دارد. خداوند در آیاتی از جمله 213 طه به نماز امر میکند تا زمینه بهره مندی از آثار آن برای ایشان فراهم آید. نقشی که نماز در تحقق بسیاری از کمالات از جمله تقوا (بقره2و3 و 177) بر و نیکی (بقره177)احسان (هود114و 115)، خضوع (حج34و35)، صلاح و اصلاح (اعراف107)، استقامت (هود112 و114)، صداقت (بقره177)، تقرب الهی( انفال3 و4) و کرامت (معارج19تا 22 و35)، خشیت قلب (انفال2و 3) حب الهی (ابراهیم13)، صبر و شکیبایی و بردباری (معارج20تا 22)ولایت (مائده55) و در یک کلمه نورانیت وجود (فتح29) دارد، نقشی بی مانند است. اگر انسان بخواهد همه کمالات الهی را درخود تحقق بخشد و با نورانیت اسمای الهی خدایی شود (فتح29) می بایست به نقش بی بدیل و بی مانند نماز به عنوان ذکر الله (نساء214 هود114 طه41) توجه کند که توجه آدمی را به سوی وجه الله تنظیم می کند.
نماز عامل رهایی از مشکلات
کسیکه نماز را عامل توجه به وجه الله و دستیابی به نورانیت اسمای الهی و متاله شدن خود قرار میدهد، از بسیاری از مشکلات رهایی مییابد. از این رو خداوند نماز را عامل رهایی از مشکلات میداند (بقره54) و از بشر میخواهد برای رهایی از مشکلاتی چون فقر (طه213)، بخل (معارج12و52)، حرص (معارج19تا12)،حزن و اندوه (بقره727)، خوف و ترس (بقره727)، شقاوت و بدبختی (مریم13و23)، غفلت (اعراف620)، گناه (مائده106)، گمراهی (مائده21)، عذاب و رنج دنیوی و اخروی (اعلی12تا15 بقره45تا48و 717) و شهوت رانی (مریم95) به نماز متوسل شود تا از ظلمت و تاریکی برخاسته از این امور رهایی یابد و با بهره مندی از امدادات الهی و فرشتگان مامور الهی (آل عمران93) از نورانیتی در دنیا و آخرت بهره مند شود که برخاسته از تجلی اسمای الهی در ذات و وجود وی است (فتح29)
بدین ترتیب انسان با نماز در مقام خودسازی، آماده بهره مندی از تزکیه الهی و آراستگی ظاهر و باطن به نورانیت خداوندی و اسمای متجلی در ذات خود میشود (اعراف31 فتح29) بسیاری از مردم به نقش کمالی و بسیار مهم نماز در زمینه سازی برای دریافت تزکیه الهی توجهی ندارند و آن را تنها یک عمل صرف عبادی برمی شمارند و نسبت به انجام آن تساهل و تکاهل روا می دارند (نساء34و214 توبه45 ماعون4و5) و اینگونه بهترین موقعیت و ابزار استعانت را از دست میدهند (بقره54)
تاکید قرآن برنماز به عنوان اولین واجب عبادی در کنار تاکید بر عمود دین بودن و فارق ایمان و کفر، خود بهترین گواه بر اهمیت بسیار مهم و نقش سازنده نماز در بسترسازی جهت قرار گرفتن در ظل توجهات الهی در تزکیه شدن به امر خداوند و اراده و مشیت اوست. اگر کسی بخواهد تزکیه الهی را دریافت کند و از سوی خداوند پاکسازی شود لازم است به نماز توجه ویژه ای مبذول دارد و آن را در اوقات خاص خود انجام دهد؛ زیرا در آن شرایط همه چیز برای تاثیرگذاری نماز فراهم است و درهای آسمان درآن زمان به تمام و کمال باز بوده و فرشتگان برای تاثیرگذاری از دریچه نماز بیاری نمازگزار می آیند. بنابراین، شخص می بایست با حضور قلب و توجه کامل در اوقات پنج گانه به سوی خداوند متوجه شود تا در بهترین حالت در بهترین مکان و موقعیت از تابش انوار اسمای الهی برخود بهره مند شود و زمینه متاله شدن و تحقق اسمای الهی در ذات خود و تجلی آن در وجود را به دست آورد. اینکه درآیات قرآنی بر اوقات پنج گانه نماز و طهارت و پاکی همه ظاهر و باطن وجود (نساء 34 مائده6 مدثر4) تاکید شده از آن روست که آدمی در این زمان می تواند آینه وجود اسمای الهی شود و خود را به عنوان مظهر و متجلی قرار دهد تا دریک فرآیندی انوار الهی برجان او نقش دایمی بندد و او را برای متاله شدن و مظهریت تمام از خداوند آماده سازد.
چگونه اطفال خود را با نماز آشنا سازیم؟
قرآن درباره تربیت دینی چه می گوید؟
مساله تربیت از دیدگاه قرآن معقول و مطلوب و با اهمیت است.
خداوند می فرماید: "یاایّهاالدّینَ آمَنُوا قُوا اَنفُسَکُم وَاَهلیکُم ناراً وَقُودِهَا النّاسُ وَالحِجارَةُ عَلَیها مَلائِکَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لایَعصونَ الله ما اَمَرَهُم وَیَفعَلونَ ما یُؤمَرونَ"
ای مومنان (در طاعت حق تعالی بکوشید) و خود را با خانواده خویش از آتش دوزخ نگاه دارید، چنان آتشی که مردم (دل سخت) و کافر و سنگ خارا، آتش افروز آن است، و برآن دوزخ فرشتگان بسیار دل سخت ، مامورند، که هرگز نافرمانی خدارا در اجرای (قهر و غضب حق) نخواهند کرد. و آنچه به آنها حکم شود، (فورا) انجام دهند.
ابوبصیر از کیفیت حفاظت خانواده اش از آتش جهنم، از امام صادق – علیه السلام – می پرسد و می گوید: من نفس خود را حفظ می نمایم، چگونه اهل و اولادم را از آتش جهنم به دور بدارم؟ حضرت فرمود:
"تَامُرُهُم بِما اَمَرَهُمُ اللهُ بِهِ وَتَنها هُم عَمَّا نَهاهُمُ اللهُ عَنهُ"
آنان را امر کن به چیزی که خداوند به آن امرشان فرموده، و بازدار آنان را از چیزی که خداوند نهیشان کرده است.
علی (ع) حقوق متقابل والدین و فرزندان را بیان می فرماید
حضرت امیر – علیه السلام – می فرماید:
"اِنَّ لِلوَلَدِ عَلَی الوالِدِ حَقّاً وَاِنَّ لِلوالِدِ عَلَی الوَلَدِ حقّاً. فَحَقُّ الوالِدِ عَلَی الوَلَدِ اَن یُطیعَهُ فی کُلِّ شَی ءٍ اِلا فی مَعصِیَةِ الله سُبحانَه، وَ حَقُّ الوَلَدِ علَی الوالِدِ اَن یُحَسِّنَ اِسمَهُ وَ یُحَسِّنَ اَدَبَهُ وَ یُعَلِّمَهُ القُرآنَ"
فرزند را بر پد حقی است پدر را هم بر فرزند حقی است. حق پدر بر فرزند آن است که: پدر را ردر هر چیز حز معصیت خداوند اطاعت نماید. و حق فرزند بر پدر این است که نام او را نیکو قرار دهد. به اسامی نیکو و شایسته نامگذاری نماید. و او را با آداب نیکو و تربیت اسلامی آراسته کند. و قرآن را به او بیاموزد.
اگر این وظایف متقابل در جامعه اسلامی اجرا گردد، آن جامعه، جامعه برین و مدینه فاضله می شود. جای تاسف است که جامعه اسلامی از فرهنگ غنی و مترقی اسلام چنان که بایست بهره مند و برخوردار نیست.
فرزندان خود را به نماز وادار کنید گرچه به ضرب کتک باشد.
نماز فریضه ای است الهی که باید هر مسلمانی آن را ادا کند، و به وسیله نماز به پیشگاه خداوند منان سرتعظیم فرود آورد در تمرین کودکان و آشنا نمودن آنان به نماز از سنین کودکی، اسلام یک دستور العمل مهمی داده است.
حضرت رسول – صلّی الله علیه و آله و سلّم – می فرماید:
"مُرُوا صِبیانَکُم بِالصَّلاةِ اِذا کانُوا اَبناءَ سِتَّ سِنین وَاضرِبُوهُم اِذا کانُوا اَبناءَ سَبعَ سِنینَ وَفَرِّقُوا بَینَهُم فِی المَضاجِعِ اِذا کانُوا اَبناءَ عَشَرَ سِنینَ"
به فرذزندان شش ساله خود نماز تمیرین دهید هرگاه به سن هفت سالگی رسیدند، در الزام آنان به اجرای این فریضه الهی حتی کتکشان نیز بزنید، (و با تادیب جسمی مختصر و مناسب به نماز عادتشان دهید) و از ده سالگی رختخوابشان را جدا کنید.
نه سالگان را اگر ترک نماز کردند، کتک بزنید
در حدیثی دیگر با تفاوتی اندک پیامبر – صلّی الله علیه و آله و سلّم – می فرماید:
"مُرُوا صِبیانَمُم بِالصَّلاةِ اِذا بَلَغُوا سَبعَ سِنین وَاضرِ بُوهُم عَلی تَرکِها اِذا بَلَغِوا تِسعاً"
فرزندان هفت ساله تان را به نماز وادار کنید و تمرینشان بدهید، و نه سالگان را اگر ترک نماز نمودند، کتک بزنید.
هفت سالگی بهترین دوران تربیت است
تاکید زیادی در روایات و احادیث اهل بیت – علیهم السلام – شده که در هفت سالگی به تربیت دینی اطفال توجه شود، و در این مقطع از سنین نوباوگان خصوصیاتی وجود دارد، که شایسته است اولیاییگرامی به تعلیم و تربیت و پرورش و آموزش آنان اهتمام بیشتری نشان دهند.
احمد بن محمدبن ابی نصر از حضرت رضا علیه آلاف التحیت والثناء – روایت کرده که حضرت فرمود: "یُؤخَذُ الغُلامُ بِالصَّلاةِ و هُوَ اِبنُ سَبعَ سِنین وَلا تُقطی المَرئَةُ شَعَرَها مِنهُ حَتی یَحتَلِمَ"
از کودک هفت ساله نماز خواسته شود و در این سنین زنان نامحرم لازم نیست سر و موی از او بپوشانند، تا وقتی که به حد بلوغ برسد.
لیکن حضرت امام خمینی می فرماید: احتیاط واجب آن است که زن بدن و موی خود را از پسری که بالغ نشده ولی خوب و بد را تشخیص می دهد و به حدی رسیده که مورد نظر شهوانی است، بپوشاند.
سنین تعلیم و تربیت از دیدگاه امامان معصوم (ع)
"عَلِّموا صِبیانَکُم الصَّلاةَ وَخُذُوهُم بِها اِذا بَلَغوا الحُلُم"
به فرزندانتان نماز یاد دهید و هنگامی که به حد بلوغ رسیدند، الزاما آنان را به نماز وادارید، و آنان را به نماز مواخذه کنید.
معاویه بن وهب می گوید: از امام صادق – علیه السلام – پرسیدم از کودک از چه سنی نماز بخواهیم؟
"فَقالَ: فیما بَین سَبع سِنینَ وسِتَّ سِنینُ"
حضرت فرمود: در بین شش تا هفت سالگی از آنان نماز بخواهید.
از چه سنین کودک نماز را درک می نماید؟
دوران کودکی مشحول استعداد، ذکاوت ادراک می باشد، هوش و استعداد آموختن و آموزش و پرورش از تمامی اقوال و افعالش روشن و هویدا است، لذا همه اقوام و ملل در همه اعصار چه قبل از اسلام و بعد از آن سنین تحصیلی و آموزش و پرورش کودک را همان زمان قرارداده اند. اسلام هم با استدلال و برهان سنینی را (شش سالگی) معین و تائید فرموده که تعقل بچه برای درک مفاهیم و معانی مستعد و آماده است.
محمد بن مسلم از یکی از دو امام باقر یا صادق – علیما السلام – می پرسد: کودک از چه سنین نماز بخواند؟
"قال – علیه السلام – اِذا عَقَلَ الصَّلاةَ. قُلتُ مَتی یَعقِلُ الصَّلاة و یَجِبُ عَلَیه؟ قال – علیه السلام – سِتّ سنین"
حضر ت امام در پاسخ فرمود: در آن سنی که نماز را تعقل کند و درک نماید. و بفهمد که نماز چیست. راوی عرض کرد. از چه زمانی کودک نماز را درک می نماید؟ امام فرمود: در سن شش سالگی.
مسؤولیتهای خطیر والدین در تربیت اسلامی کودکان
اسلام برای تربیت کودک مراحلیقائل است، که در هر مرحله سنی باید به یک دستور العمل عمل نمود، تا کودک در مراحل تربیتی احکام اسلام و فرائض آن را به طور تدریجی بیاموزد. برای این که براثر آموزش تمام احکام در یک مقطع از زمان بر او فشار وارد نشود و از اسلام متنفر نشود.
در روایت عبدالله بین فضّاله، از امام باقر – علی السلام- می خوانیم که حضرت فرمود:
"یَترُکُ الغُلامُ حَتّی لَهُ سَبعَ سِنِین فَاِذا تَمَّ لَهُ سَبعَ سِنینَ قیل لَهُ اِغسِل وَجهَکَ وَکَفَّیکَ. فَاِذا غَسَّلَهُما قِیلَ لَهُ صَلَّ ثُمَّ یَترُکُ حَتّی یَتِمَّ لَهُ تِسعَ سِنینَ فَاِذا تَمَّ لَهُ عُلِّمَ الوُضُوءَ وَضُرِبَ عَلَیهِ وَامِرَ بِالصّلاة و ضَرَبَ عَلَیها فَاِذا تَعَلَّمَ الوُضُوءَ وَالصَّلاةَ غَفَرَاللهُ لِوالِدَیهِ اِن شاءَ الله"
فرزنانتان را ، ره سازید ت هفت ساله شوند. هرگاه هفت سالشان تمام شد، به آنان گفته شود که دست و صورت خویش را بشویند. وقتی که دست و صورت خویش را شستند، به آنان گفته شود که نماز بگزارند. و سپس رهاشان سازند تا نه ساله گردند. در نه سالگی وضو به او یاد بدهند. و در راه یادگیری وضو (اگر لازم باشد) تادیب شوند. و امر به نماز می شوند و برای نماز خواندن (اگر لازم باشد) تادیب می شوند.
پس آنگاه که وضو و نماز را دانستند، خداوند والدینشان را می آمرزد. ان شاء الله.
بیان امام رضا (ع) درباره نماز کودک
تربیت اسلامی کودکان را باید استمرار بخشید و پی جویی کرد تا با آن خودبگیرند و عادت کنند.
در کتاب شریف وسائل الشیعه است که: از امام رضا – علیه السلام – سوال شد از مردی که کودکش را اجبار می کرد که نماز بخواند؟ زیرا که او یک روز یا دو روز نماز نمی خواند حضرت فرمود: این کودک چند سال دارد؟ راوی گفت: عرض کردم هشت سال دارد! حضرت فرمود: عجب هشت سال دارد و نماز نمی خواند! راوی می گوید گفتم: او را کتک زد و تن او را به درد آورد؟ حضرت فرمود: نماز بخواند ولو به کتک خوردن باشد. زیرا که اگر تذکر فایده نکرد تهدید و ضرب و شتم موجب تادیب و تربیت است.
حسن وقبح فرزندت منسوب به تو است
والدینی که تربیت فرزندان خویش را به عهده بگیرند، و تمام وظایفی که اسلام بر دوش آنان نهاده، از قبیل تغذیه حلال و سالم، و پاک، تربیتهای فرهنگی عبادی، سیاسی ، اخلاقی و دهها وظایف دیگر به خوبی ایفاء نمایند مسلم است که از کارهای خیر و شایسته این فرزند ثواب می برند و در پیشگاه خداوند ماجورند. و اگر وظایف دینی و اخلاقی و تربیتی فرزند خویش را به عهده نگرفتند و او را اصلاح نکردند، قهرا معاقبند و کیفر می شوند.
امام سجاد – علیه السلام – در رساله حقوق می فرماید:
"وَاَمَّا حقُّ وَلَدِکَ فَتَعلَمَ اَنَّهُ مِنکَ وَمُضافٌ اِلَیکَ فی عاجِلِ الدُّنیا بِخَیرِهِ وَشَرِّه، وَانَّکَ مَسئولٌ عَمَّا وَلیتَهُ مِن حُسنِ الاَدَبِ وَالدَّلالَةِ عَلی رَبِّهِ وَالمَعُونَةِ لَهُ عَلی طاعَتِهِ فیکَ وَفی نَفسِهِ فَمَتابٌ عَلی ذلِکَ وَمُعاقَبٌ"
حق فرزندت این است که : بدانی فرزندت از تو است و در این دنیا خودش یا خیر و شرش منسوب به تو است. و از حسن تربیت او راهنمایی اش به خدا، و کمک به او در طاعت خدا بازخواست خواهی شد. که در نتیجه به خاطر این کارها یا پاداش خواهی برد و یا کیفر خواهی شد.
سپس حضرت سجاد – علیه السلام – فرمود:
"فَاعمَل فی اَمرِهِ عَمَلَ المَتَزَیّنِ بِحُسنِ اَثَرِهِ عَلَیهِ فِی عاجِلِ الدُّنیا. اَلمُعَذّرِ اِلی رَبّهِ فیما بَینَکَ وَ بَینَهُ بِحُسنِ القِیامَ عَلَیهِ وَالاَخذَ لَهُ مِنهُ وَلاقُوَّةَ اِلّابِالله"
پس با وی چنان رفتار کن که در دنیا آثار نیک تربیت تو زیب و زیور و مایه سرفرازی تو در جامعه باشد، و در آخرت براثر انجام وظیفه در پیشگاه خداوند مفتخر بوده باشی (یعنی در تربیت و حسن ادب او قصور و کوتاهی نداشته باشی).
جوانی عالیترین دوران تعقل و تعبد
از موهبتهای الهی برای یک فرد این است که در دوران جوانی مزه شیرین عبادت را بچشد و آگاهانه به عبادت خدای قادر متعال اشتیاق وررزد.
در این دورران، کتاب، رفیق، و استاد، در روحیه او به طور شگفت آوری تاثیر می گذارد، و می تواند قانون وراثت را در افکار و اخلاقش دگرگون کند ، پس اگر خود را چشم بسته به هر کتابی و ه استادی و رفیقی تسلیم کند، و از تجربیات انسانهای برجسته، و دانشمندان مورد اعتماد بهره نگیرد، و خطوط اصلی فکری و فطری خویش را با کتاب خدا و سخنان اهل بیت عصمت و طهارت هماهنگ و مستقیم نکند، به زودی به سراشیبی بدبختی و گمراهی و انحراف سقوط می نماید.
اما اگر خود را تسلیم حق کند، و طوق بندگی خداوند حکیم را به گردن بیفکند، از تمام قید و بندهای ضد خدا وضد ارزشهای انسانی رهایی یافته و آزادی مطلق در اسلام را به دست خواهد آورد. زیرا آزادی یک فرد بندگی خالص او برای خداوند است. در این رابطه پدر و مادر، سپس معلمان و مربیان بزرگترین نقش را ایفاء می نمایند. قبل از سخت شدن قلب باید بذر محبت به خدا و حقائق عالم را در آن کشت کرد، که دیگران در آن قلب پاک تصرف نکنند و از فطرت گاک اسلامی منحرف نکنند.
چه شایسته است که پدر پسر را به نماز توصیه نماید
وظیفه یک پدر شایسته و متعهد حقا همین است که فرندان خویش را توصیه و تاکید به اجرای فرائض و واجبات دینی کند، و دست از تربیت و تزکیه شان برندارد تا به نتیجه عالی نائل آید.
حضرت علی بین ابیطالب – علیه السلام – در بستر شهادت بیشتر از همه چیز به نماز توصیه نموده فرموده است.
"اُوصیکَ یا بُنَیَّ بِالصَّلاةِ عِندَوَقتِها وَالزَکاةِ فی اَهلِها عِندَ مَحَلِّها" [2]
فرزندم! ترا به نماز در وقت سفارش و توصیه می نمایم، و زکات مالت را در محل (کشت یا خرمن) به اهلش رد کن و به فقرا برسان.
توصیه یک استاد بزرگوار به شاگردانش!
اهمیت تربیت در الام فوق تصور است آن هم تربیت دینی و عبادی.
وقتی حضرت باقر – علیه السلام – به شاگردانش و پیروان مکتبش توصیه می نماید، نماز را در راس همه کارها قرار می دهد و می فرماید:
"یا باغِی العِلم صَلَّ قَبلَ اَن لا تَقدِرَ عَلی لیلٍ ولانَهارٍ تُصَلِّی فیهِ، اِتَّما مَثَلُ الصَّلاةِ لِصاحِبِها کَمَثَلِ رَجُلٍ ذَخَلَ عَلی ذی سُلطانٍ فَاَنصَتَ لَهُ حَتّی فَرَغَ مِن حاجَتِهِ، وَکَذلِکَ لمَرءُ المُسلِمِ بِاِذنِ اللهِ عَزَّوَجل مادامَ فِی الصَّلاةِ لَم یَزِلِ الله عَزوجَل یَنظُرُاِلَیهِ حَتّی یَفرَغَ مِن صَلاتِهِ" [3]
ای طالبان علم و دانش، نماز به پای دارید (و به دقت از آن مواظبت نمایید) ، قبل از آنکه ایام ولیالی (پیری و سالمندی یا بیماری و مرگ) فرارسد، که آن وقت قدرت نمازگزاردن (یا به نحو صحیح و سالم نماز خواندن) را ندارید و برای شما میسر نیست. (آنگاه حسرتش برای شما خواهد بود). سپس حضرت مثال می زند، و می فرماید: همانا مثال نماز برای صاحبش مثل مردی است که بر سلطانی وارد گردد، و اظهار حاجت کند، آن شخص صاحب سطوت وصولت، ساکت و آرام، آماده استماع سخنان صاحب حاجت گردد، تای اینکه از درخواستش فارغ شود. و (باید دید که چگونه حاجت می طلبد، و تا چه اندازه تبحر به خرج می دهد که بتواند عواطف سلطان را به خود جلب نماید تا تمام حاجاتش برآورده و در نزد او محبوبیت خاصی نیز پیدا کند) همیچنین است نمازگزار مسلمان، تا هنگامی که به نماز ایستاده و مشغول به عبادت است از طرف خداوند اذن دارد و خداوند نظر مرحمتش را از او قطع نخواهد کرد، و انوار الهی و برکاتش پیوسته شامل حال اوست تا وقتی که آن بنده از نمازش فارغ گردد.
عبرت و بیداری در جوانی
"اَلفُرصَةُ تَمُرُّ السَّحابِ"
فرصت ها همچون ابر بهاران درگذر است، اگر در عنفوان جوانی از فرصت گرانمایه و پرارزش بهره نبریم چگونه در پیری و مریضی امور را تدبیر و چاره کنیم.
مولا علی – علیه السلام – زنگ بیدار باش می زند و می فرماید:
"لَم یَمهَدوا فی سَلامَةِ الاَبدانِ وَلَم یَعتَبِرُوا فی اُنفِ الاَوان، فَهَل یَنتَظِروا اَهلَ بَضاضَةِ الشَّبابِ اِلّا هَوانِیَ الهَرَم؟ وَاَهلُ غَضارَةِ الصِّحَّةِ اِلَّانَوازِلَ السِّقَم؟ وَاَهلُ مُدَّةِ البَقاءِ اِلّا آونَةُ الفَناءِ" [4]
در هنگام تندرستی برای آخرت توشه ای تهیه نکردند، و در اول جوانی و توانایی (جسمی و فکری) عبرت نگرفتند. آیا کسی که در عنفوان جوانی و قدرت است غیر پیری و خمیدگی را انتظار می برد؟ و کسی که تندرست است، غیر بیماریهای گوناگون را چشم به راه هست؟ و آیا کسی که باقی و در قید حیات است جز فناء و نیستی را انتظار می کشد؟
نقش سیاسی عبادی نماز جمعه
شب و روز و ساعات جمعه مقدس ترین، شب و روز و ساعات هفته است. جمعه در اسلام از فضلیت خاصی برخوردار است، جمعه سید ایام و عید هفته است. عبادت و هرگونه اعمال نیک در شب و روز جمعه، از فضیلت و ثواب بیشتری برخوردار است. روز جمعه روز تعطیل مسلمین در جهان اسلام است.
در جمعه بهترین و گرامی ترین عمل به پیشگاه خداوند متعال نماز سیاسی عبادی برای مسلمانان بسیار کارساز و مشکل گشا است. نماز سیاسی عبادی جمعه در احقاق حقوق مسلمین، و روشنگری اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، اخلاقی و غیره بسیار موثر است. لیکن بسی جای تاسف است که در خیلی از کشورهای اسلامی به علت وابستگی به شرق و غرب و دنیای استکباری خطبتین جمعه را دیکته می کنند به طوری که هیچ گونه برخوردی به سیاست روز و علیه حکومت نباشد، و بلکه برله آنان باشید و درمسیر حکومت آنان قرار بگیرد.
چرا جمعه را جمعه نام گزاری نموده اند؟
از امام باقر – علیه السلام- روایت شده که حضرت فرمود:
"اِنّ الله جَمَعَ فیها خَلقَهُ لِوِلایَةِ محمّد-صلّی الله علیه وآله و سلّم- وَ وَصیّهِ فی المیثاقِ فَسَمّاهُ یَوَ الجُمعِهِ فیهِ خَلقَهُ" [5]
همانا جمعه را برای این جمعه می نامند که خداوند جمع نموده در آن در عالم میثاق خلق خویش را برای ولایت محمد – صلّی الله علیه و آله و سلّم – و وصیش حضرت امیرالمومنین – صلی الله علیهما – پس برای این که خلقش را در آن گرد آورد آن را جمعه نام نهاد.
بنابراین روز جمعه و نماز جمعه روز معاهده و تجدید عهد با پروردگار، و اظهار ولایت و دوستی با پیامبر خدا و اوصیای گرامی اش می باشد.
امام رضا – علیه السلام- می فرماید:
"وَ اَکثِر مِنَ الصَّلاَةِ عَلی رَسُولِ اللهِ – صلّی الله علیه و آله و سلّم – فی لَیلَةِ الجُمُعَةِ وَ یَومِها، وَاِن قَدَّرتَ اَن تَجعَلَ ذلِکَ اَلفَ مَرَّةٍ فَاِنَّ الفَضلَ فیهِ"[6]
در شب و روز جمعه بر رسول خدا – صلی الله علیه و آله و سلم – فراوان درود بفرستید. و هرگاه قدرت هزار بار صلوات بر محمد و آلش را دارید مضایقه نکنید، و هزار بار صلوات بفرستید که در آن فضل و ثواب فراوان است.
تشریع نماز جمعه از خدا و پیامبر (ص)
نماز جمعه فریضه ای است که خداوند تبارک و تعالی بر آن تاکید دارد، و پیامبر – صلی الله علیه و آله و سلم – نیز در برگزاری و اقامه آن به شدت توصیه می فرماید.
رسول خدا – صلی الله علیه و آله و سلم – می فرماید:
"اِنَّ اللهَ سبحانه و تعالی فَرَضَ عَلَیکُمُ الجُمُعَةَ فی عامی هذا فی شَهرِی هذا فی ساعَتی هذِهِ فَریضَةً مَکتُوبَةً، فَمَن تَرَکَها فی حَیاتی وَ بَعدَ مَماتی اِلی یَومِ القِیمَة جُحُوداً لَها وَاِستِخفافاً بِحَقِّها فَلا جَمَعَ اللهُ شَملَهُ وَلابارَکَ الله لَهُ فی اَمرهِ اَلا لاصَلاةَ لَهُ، اَلا لا حَجَّ لَهُ، الا لا صَدَقَةَ لَه، اَلا لابَرَکَةَ لَهُ اِلّا اَن یَتوبَ، فَاِن تابَ تابَ تابَ اللهُ عَلَیهِ" [7]
همانا خداوند سبحانه و تعالی نماز جمعه را بر شما از همین سال، و از همین ماه، از همین ساعت فرض و واجب نمود . پس کسی که آن را درحال حیات من، و بعد از رحلت من تا روز قیامت، از راه انکار و یا استخفاف ترک نماید، خداوند پریشانی او را جمع نگرداند، و به عمر و مال او برکت ندهد و مبارکش نگرداند. آگاه باشید چنین آدمی (با این بی اعتنایی به نماز جمعه) نماز برای اونیست، حجی برای او نیست، صدقه او قبول نمی گردد. اموال او برکت ندارد تا تا این که توبه کرده و از کرده خود پشیمان شود. و اگر توبه کند خداوند توبه اش را پذیرفته و قبول فرماید.
بدون عذر، در روز جمعه مسافرت مکن!
حضرت امیرالمومنین علی – علیه السلام – در وصایای خویش به یار وفادارش جناب حادث همدانی چنین می فرماید:
"یا حارِثُ لا تُسافِر فی یَومِ جُمُعةٍ حتّی تَشهَدُ الصَّلاة الّا فاصِلاً فی سَبیلِ الله اَو فی اَمرٍ نُعذَرُبِهِ، وَ اَطِعِ الله فِی جُمَلِ اُمُورِکَ فَاِنَّ طاعَة الله فَاضِلَةٌ عَلی ماسِواها، خادِع نَفسَک فِی العَبادَةَ، وَ ارفُق بِها وَلا تَقهَرها، وَخُذ عَفوها، وَنَشاطَها اِلّا ما کانَ مَکتُوباً عَلَیکَ مِنَ الفَریضَةِ فَاِنَّهُ لابُدَّ مِن قَضائها وَ تَعاهُدِها عِندَ مَحَلِّها" [8]
ای حارث: در روز جمعه قبل از نماز جمعه برای مسافرت حرکت مکن، مگر اینکه در راه خدا، و یا کاری که ناگزیری انجام دهی، به مسافرت بروی. در تمام کارهای خود از خدا اطاعت کن. زیرا فرمانبرداری از خدا بهترین اطاعتها است. ای حارث به خودت برای عبادت حیله بزن، و با خودت (برای تربیت نفس) مدارا کن، روح خود را تحت فشار قرار مده، و به هنگام آزادی و نشاط او را برای کارهای مستحب دریاب. درکارهای واجب نگاه به نشاط خود مکن، زیرا بای آن را به موقع انجام دهی (خواه نشاط داشته باشی و خواه نداشته باشی).
در این خطبه حضرت امام توصیه اکید و لازم را در اقامه نماز جمعه و برگزار نمودن آن نموده و تاکید فرموده که بدون عذر موجه در روز جمعه قبل از نماز جمعه به سفر نرود، و اهمیت شرکت در نماز جمعه و اطاعت خداوند بزرگ را در این عبدت سیاسی گوشزد فرموده است.
ترک سه نماز جمعه بدون عذر نفاق آور است
امتیازات و ثواب فراوانی برای شرکت کنندگان در نماز جمعه است، که مومن و مسلمان متعهد به این ثوابها راغب باشد، و بدون عذر ورکار لازمی نماز جمعه از او فوت نمی شود.
حضرت باقر – علیه السلام – می فرماید:
"صَلاةُ الجُمعَة فَرِیضَةٌ وَالإِمامِ فَاِن تَرَکَ رَجُلٌ مِن غَیرِ عِلَّةٍ ثَلاثَ جُمَع فَقَد تَرَکَ ثَلثَ فَرائض وَلایَدَعُ ثَلاثَ فَرائضَ مِن غَیرِ عِلَّةٍ اِلَّا مُنافِق"[9]
نماز جمعه فریضه است، و تجمع و اجتماع در نماز جمعه با امام نیز فریضه دیگر است. پس اگر کسی نماز جمعه را در سه جمعه بدون عذر و علت ترک کند، سه فریضه را ترک نموده است. و رها نمی کند . سه فریضه را بدون علتی و عذری مگر منافق.
علی (ع) در امر نماز جماعت به مالک اشتر برنامه می دهد
امیرالمومنین – علیه السلام – می فرماید:
"یا مالِکُ اِذا قُمتَ فی صَلاتِکَ لِلنّاسِ فَلا تَکونَنَّ مُنَفِّراً ولا مُضَیِّقاً، فَاِنَّ فی النّاسِ مَن بِهِ العِلَّهُ وَلَهُ الحاجَةُ، وَقَد سَئَلتُ رَسُولَ اللهِ حِینَ وَجَّهَنی اِلَی الیَمَنِ کَیفَ اُصَلّی بِهِم؟ فَقال: صَلِّ بِهِم کَصَلاتِ اَضعَفِهِم وَکُن بِالمومنینُ رَحیماً" [10]
ای مالک: آنگاه که به نماز می ایستی ، و مردم پشت سر تو ایستاده اند، نماز را طوری بخوان ، و برگزار کن که نه در اثر طول کشیدن، موجب رنجش و نفرت مردم گردد، و نه بر اثر سریع خواندن وجب ضایع شدن حق نماز گردد، زیرا در میان نماز گزاران کسانی هستند که بیمارند. یا کار ضروری دارند، (که باید رعایت هر دو طرف بشود، نه حق نماز ضایع گردد به علت سرعت عمل، و نه مأمومین و بعضیها در زیان و ناراحتی قرار گیرند). آنگاه حضرت می فرماید: از رسول خدا – صلی الله علیه و آله و سلم – پرسیدم: آن هنگام که مرا به یمن اعزام کرد، موقعی که پیشنماز آنان شدم نمازم را چگونه انجام دهم؟ حضرت فرمود: نماز خود را همانند نماز ضعیف ترین مردم بخوان، و با مؤمنان مهربان باش.
امام تو در پیشگاه خدا شافع تو است
امام جماعت که عهده دار عبادت مأمومین است در نهزد خداوند از برای آنان شفاعت می کند، بنابراین ، باید آدم شایسته باشد.
در وصایای رسول خدا – صلی الله علیه و آله و سلم –به اباذر غفاری می خوانیم که فرموده:
"یا اباذر! اِنَّ اِمامَکَ شَفیعُکَ اِلَی اللهِ تعالی وَلا تَجعَل شَفیعَکَ سَفیهاً وَلافاسِقاً" [11]
ای اباذر! امام و پیشوای تو شفیع تو در پیشگاه خداوند می باشد. بنابراین، شفیعت را سفیه و فاسق قرار مده.
منابع و ماخذ
قرآن مجید کلام الله تعالی
بحارالانوار علامه بزرگوار مجلسی
نهج البلاغه شرح سید رضی(علی ع)
وسائل الشیعه شیخ حر عاملی
تفسیر نورالثقلین علامه عبد علی جمعه العروس الحویزی
تفسیر صافی ملا محسن فیض کاشانی
سفینه البحار حاج شیخ عباس قمی
رساله علمیه امام خمینی (ره)
جامع احادیث شیعه آیه الله العظمی بروجردی
التوحید شیخ الصدوق
دیوان منسوب به علی بن ابیطالب(ع) عبدالعزیز سید الاهل
تحف العقول ابو محمد حسن بن علی بن حسین شعبه حرانی
محجه البیضا ملا محسن فیض کاشانی
فقه الرضا(ع) منسوب به امام رضا(ع)
مستدرک الوسائل حاج میرزا حسین نوری طبرسی
المیزان علامه طباطبائی
التبیان
الکشاف
مجمع البیان
1. (توبه82) 2.(المیزان ج20 ص50) 3. (طه132) 4. (انفال 3 و 4)
[2] بحار، ج83، ص14
[3] بحار، ج82،ص227
[4] نهج البلاغه
[5] تفسیر صافی، ص 451
[6] فقه الرضا، ص 261
[7] عوالی اللئالی ابن جمهور احسائی، ج 2، ص 219
[8] نهج البلاعه، نامه 69 به حارث همدانی ص 1070
[9] وسائل الشیعه ، ج5 ، ص 4
[10] نهج البلاغه، نامه 53 به مالک اشتر
[11] محجه البیضاء، ج2، ص5