■ احکام و فلسفه نماز
از آن جا كه نماز انسان را به ياد خدا مى اندازد، داراى اثرى بازدارنده از فحشا و منكر است. كسى كه به نماز مى ايستد، در قلب و روح خود،جنبش و حركتى به سوى پاكى احساس مى كند و اين است كه قرآن مى فرمايد: إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الفَحْشاءِ وَالمُنْكَرِ [1]
نماز[انسان را] از زشتى ها و گناهان باز مى دارد.
هر نمازى به همان اندازه كه از شرايط كمال و روح عبادت برخودار است، انسان را از فحشا و منكر باز مى دارد. ممكن نيست كسى نماز بخواند و هيچ گونه دگرگونى در او پديد نيايد هر چند نمازش صورى باشد و هر چند آلوده به گناه باشد. البته، اين گونه نمازها تأثيرشان اندك است و اين گونه كسان اگر همين نماز را نيز نخوانند، از اين نيز آلوده تر مى شوند.
به عبارت ديگر، نهى از فحشا و منكر داراى سلسله مراتب و درجاتى است و هر نمازى نسبت به فراهم بودن شرايطش داراى مرتبه اى از اين مراتب است. نقل است كه جوانى از انصار نماز را با پيامبر(صلى الله عليه وآله) مى خواند، اما با اين حال، آلوده به گناه بود. اين ماجرا را به پيامبر(صلى الله عليه وآله) گفتند. حضرت فرمود:
اِنَّ صَلاتَه تَنْهاهُ يوماً [2]
سرانجام روزى نمازش او را از اين اعمال باز مى دارد.
واجبات نماز
واجبات نماز، يازده چيز است كه برخى رُكن و برخى غير ركن اند.
تفاوت رُكن و غير رُكن: اركان نماز، اجزاى اساسى آن به شمار مى آيند و چنانچه يكى از آنها به جا آورده نشود و يا بدان اضافه شود، هر چند بر اثر فراموشى باشد، نماز باطل است. اركان عبارتند از: نيت، تكبيرة الاحرام، قيام، ركوع، و سجود. واجبات ديگر، گر چه انجام آنها لازم است، ولى چنانچه از روى فراموشى، كم يا زياد شوند، نماز باطل نيست.
- نيّت
نيّت از اركان هر گونه عبادتى است و در آيين مقدّس اسلام، بسيار به آن توجّه شده است. پيامبر(صلى الله عليه وآله) در اين باره مى فرمايد: لا عَمَلَ اِلاّ بِنِيّة [3]
هيچ عملى نيست مگر اين كه با نيّتى همراه است.
در روايتى ديگر از آن حضرت نقل شده است:
لِكُلِّ امْرِء مانَوى [4]
بهره هر كسى به ميزان نيّت اوست.
نيّت چنان مهم است كه اگر خود عمل و نيّتش را با يكديگر بسنجند، نيّت بر عمل رجحان دارد; چرا كه نيّت، روح عبادت است. پيامبر(صلى الله عليه وآله)مى فرمايد:
نيّةُ المؤمِن خيرٌ مِن عَمَله [5]
نيّت مؤمن از عملش برتر است.
بديهى است كه مراد، اين نيست كه نيّتِ بى عمل از عمل بى نيّت بهتر باشد، زيرا عمل بدون نيّت و نيّت بدون عمل ارزشى ندارد. مقصود اين است كه عمل با نيّت، تركيبى است كه نيّت در آن برتر است، هم چنان كه روح در تركيب جسم و روح، از جسم برتر است; زيرا جسم بدون روح همچون يك لاشه است و عمل بدون نيّت نيز مانند يك پوكه است. اين نشان دهنده ارزش نيّت در اسلام است كه عمل بايد همراه با نيّت صادق و آگاهى باشد و انسان بداند چه مى كند و ناآگاهانه كارى انجام ندهد. [6]
اركان نيّت
نيّت از نظر اسلام داراى دو ركن است:
يكى اين كه ، عمل بايد از روى آگاهى باشد نه از روى عادت.
ركن دومِ نيّت، اخلاص است; يعنى انگيزه انسان انجام فرمان خداوند باشد و بس.
احكام نيّت
انسان بايد نماز را به نيّت قربت، يعنى براى انجام فرمان خداوند به جاى آورد و لازم نيست نيّت را از قلب خود بگذراند و يا مثلاً آن را به زبان آورد كه چهار ركعت نماز ظهر مى خوانم قربةً الى الله. [7]
اگر در نماز ظهر يا نماز عصر نيّت كند كه چهار ركعت نماز مى خوانم و معيّن نكند كه ظهر است يا عصر، نمازش باطل است. [8] البتّه تعيين به زبان لازم نيست بلكه اگر در ذهن و فكر خود معيّن كند كافى است.
انسان بايد از آغاز تا پايان نماز به نيّت خود باقى بماند. پس اگر در ميان نماز به گونه اى غافل شود كه اگر بپرسند چه مى كنى؟ نداند، نمازش باطل است. [9]
انسان بايد بداند تنها براى انجام فرمان خداوند نماز بخواند. پس، كسى كه ريا كند، يعنى براى نشان دادن به مردم نماز بخواند، نمازش باطل است. [10]
اگر بخشى از نماز را براى غير خداوند به جاى آورد، نمازش باطل است، چه آن بخش واجب باشد، مانند حمد و سوره، و چه مستحب باشد، مانند قنوت. بلكه اگر تمام نماز را براى خدا به جاى آورد، ولى براى نشان دادن به مردم در جايى مخصوص مانند مسجد و يا در وقتى مخصوص مانند اوّل وقت يا به گونه اى مخصوص مانند جماعت، نماز بخواند، نمازش باطل است.
نمازگزار، از آغاز تا پايان نماز، بايد بداند چه نمازى مى خواند و بايد آن را براى انجام فرمان خداوند به جاى آورد. [11]
به زبان آوردن نيّت لازم نيست، ولى چنانچه به زبان نيز بگويد، اشكال ندارد. [12]
نماز بايد از هر گونه ريا و خودنمايى به دور باشد; يعنى نماز را تنها براى انجام دستور خداوند به جاى آورد و چنانچه تمام نماز يا بخشى از آن، براى غير خدا باشد، باطل است. [13]
- قيام
قيام به معناى ايستادن است كه نوعى آماده باش براى عبادت است.
قيام در برخى موارد، از اركان نماز است و ترك عمدى آن موجب بطلان نماز مى شود.
اقسام قيام
رکن
- قيام هنگام تكبيرة الاحرام
- قيام پيش از ركوع
- قيام هنگام قرائت
غير ركن
- قيام پس از ركوع [14]
احكام قيام
واجب است نمازگزار پيش از گفتن تكبيرة الاحرام و پس از آن، مقدارى بايستد تا يقين كند كه تكبير را در حال قيام گفته است. [15]
قيام پيش از ركوع بدان معناست كه نمازگزار در حالت ايستاده به ركوع رود. بنابر اين، اگر ركوع را فراموش كند و پس از قرائت به سجده رود و پيش
از وارد شدن به سجده به يادش آيد، بايد كاملاً بايستد و سپس به ركوع رود و پس از آن سجده ها را به جا آورد. [16]
آنچه در حال قيام بايد از آن پرهيز كرد
ـ حركت دادن بدن.
ـ به طرفى خم شدن.
ـ به جايى يا چيزى تكيه دادن.
ـ پاها را زياد بازگذاشتن.
ـ پاها را از زمين بلند كردن. [17]
نمازگزار بايد هنگام ايستادن، هر دو پا را بر زمين بگذارد، ولى لازم نيست سنگينى بدن بر هر دو پا باشد و اگر بر يك پا هم باشد، اشكال ندارد. [18]
كسى كه به هيچ وجه نمى تواند ايستاده نماز بخواند، بايد نشسته و رو به قبله نماز بخواند، و اگر نشسته نيز نمى تواند نماز بخواند، بايد خوابيده نماز بخواند. [19]
كسى كه خوابيده نماز مى خواند، بايد به پهلوى راست و رو به قبله بخواند و اگر نمى تواند، بايد به پهلوى چپ و رو به قبله بخواند و اگر آن نيز ممكن نيست، به پشت بخوابد، به گونه اى كه كف پاهايش رو به قبله باشد. [20]
واجب است نمازگزار پس از ركوع به طور كامل بايستد سپس به سجده رود و چنانچه اين قيام عمداً ترك شود، نماز باطل است. [21]
اگر انسان در نماز بخواهد اندكى جلو يا عقب برود، يا اندكى بدن را به طرف راست يا چپ حركت دهد، به هنگام حركت نبايد چيزى بگويد. [22]
واجب است نمازگزار پس از ركوع به طور كامل بايستد و سپس به سجده برود و چنانچه اين قيام را عمداً ترك نمايد نمازش باطل است. [23]
سؤال: براى شخص بيمار كه نشسته نماز مى خواند، قيام متّصل به ركوع چه وضعى دارد؟
پاسخ: بايد از حالت نشسته به ركوع برود. [24]
- تكبيرة الاحرام
نماز با گفتن «الله اكبر» آغاز مى شود و به اين تكبير، «تكبيرة الاحرام» مى گويند. زيرا با همين تكبير است كه بسيارى از كارها بر نمازگزار حرام مى شود; مانند خوردن و آشاميدن، و خنديدن و گريستن. [25]
واجبات تكبيرة الاحرام
- به عربى صحيح گفته شود.
- هنگام گفتن «الله اكبر» بدن آرام باشد.
- تكبيرة الاحرام را چنان بگويد كه اگر مانعى در كار نباشد، خود بشنود; يعنى بسيار آهسته نگويد.
- بنابر احتياط واجب آن را به چيزى كه پيش از آن مى خواند، وصل نكند. [26]
فلسفه بلند كردن دست ها به هنگام تكبيرة الاحرام
امام رضا(عليه السلام) مى فرمايد:
تُرفَعُ الْيَدانِ بالتَّكبير لِأنَّ رَفْعَ الْيَدَينِ ضَرْبٌ من الابتهالِ و التَّبَتُّل و التَّضَرُّع; فَاَحَبَّ اللهُ عَزّوجلّ اَنْ يَكُون الْعَبدَ فى وَقْتِ ذِكْرِه له مُتَبَتِّلاً مُتَضِّرعاً مُبْتَهِلاً وَ لاَنَّ فى رَفْعِ الْيَدَينِ اِحضارُ النيّةِ وَ اِقْبالُ الْقَلْبِ عَلى ما قالَ [27]
دست ها به هنگام تكبيرة الاحرام به اين دليل بالا برده مى شود كه بالا بردن دست ها; نوعى بريدن از غير خداست كه بنده خدا با نهايت خضوع در برابر خداوند حاضر مى شود و از او مسئلت مى جويد و خداوند دوست دارد كه بنده اش هنگام ذكر او خود را از دنيا و تعلّقات دنيا جداكند و خالصانه و بانهايت خضوع، او را بخواهد و نيز در بالا بردن دست ها توجّه به نيّت بيشتر مى شود و توجّه قلب به آنچه نمازگزار مى گويد بيشتر مى شود.
احكام تكبيرة الاحرام
هنگام گفتن تكبيرة الاحرام بايد بدن آرام باشد و اگر نمازگزار عمداً در حالى كه بدنش حركت دارد، تكبيرة الاحرام بگويد، نمازش باطل است و اگر سهواً حركت كند، بنابر احتياط واجب بايد اوّل، عملى را كه نماز را باطل مى كند، انجام دهد و دوباره تكبير بگويد. [28]
مستحب است، نمازگزار هنگام گفتن تكبير اوّل نماز و تكبيرهاى ميان نماز، دستها را تا برابر گوشها بالا ببرد. [29]
اگر نمازگزار پس از گفتن تكبيرة الاحرام شك كند كه آن را صحيح گفته است يا نه، نبايد به شك خود اعتنا كند. [30]
- قرائت
قرائت در لغت به معناى خواندن و در اصطلاح عبارت از اين است كه، نمازگزار در ركعت اوّل و دوم نمازهاى واجب يوميّه،اوّل حمد و سپس يك سوره تمام بخواند. [31]
در ركعت سوم و چهارم نماز، بايد سوره حمد، يا سه مرتبه تسبيحات اربعه خوانده شود و اگر يك مرتبه نيز بخواند كافى است. [32]
سوره اى كه نمازگزار مى خواند بايد داراى شرايط زير باشد:
1. كامل باشد; 2. غير از حمد باشد; 3. از سوره هاى سجده دار نباشد.
احكام قرائت
قرائت نماز ظهر و عصر بايد آهسته باشد. [33]
اگر نمازگزار در جايى كه بايد نماز را بلند بخواند، عمداً آهسته بخواند، يا در جايى كه بايد آهسته بخواند، عمداً بلند بخواند، نمازش باطل است، ولى اگر از روى فراموشى يا ندانستن مسئله باشد، صحيح است. [34]
اگر در بين خواندن حمد و سوره بفهمد كه اشتباه كرده است، مثلاً مى بايست بلند بخواند آهسته خوانده است، لازم نيست مقدارى را كه خوانده دوباره بخواند. [35]
انسان بايد نماز را چنان بياموزد كه غلط نخواند و كسى كه اصلاً نمى تواند آن را به گونه درست بياموزد بايد هر گونه كه مى تواند بخواند و احتياط مستحب است كه نماز را به جماعت بخواند. [36]
اگر نمازگزار عمداً در نماز يكى از چهار سوره اى كه آيه سجده دارد بخواند، نمازش باطل است. [37]
اگر پس از حمد مشغول خواندن سوره «توحيد» و «كافرون» شود، نمى تواند آن را رها كند و سوره ديگر بخواند. [38]
اگر در نماز، سوره ديگرى غير از سوره «توحيد» و «كافرون» بخواند، تا به نصف نرسيده است مى تواند رها كند و سوره ديگرى بخواند. [39]
اگر مقدارى از سوره را فراموش كند، مى تواند آن سوره را رها كند و سوره ديگرى بخواند اگر چه از نصف گذشته باشد حتّى سوره «توحيد» و «كافرون». [40]
اگر انسان، كلمه اى را صحيح بداند، مثلاً كلمه «عَبْدُهُ» را در تشهّد «عَبْدَهُ» صحيح مى دانسته و در نماز همان طور بخواند و سپس بفهمد غلط خوانده است لازم نيست دوباره نماز را بخواند. [41]
موارد سقوط سوره: در موارد زير نمازگزار نبايد در ركعت اوّل و دوم، سوره بخواند و بايد تنها به خواندن حمد اكتفا كند:
1. وقت نماز تنگ باشد.
2. ناچار باشد كه سوره را نخواند; مثلاً بترسد كه اگر سوره را بخواند، دزد يا درنده يا چيزى ديگر، به او آسيب برساند. [42]
3. هنگامى كه مأموم يك ركعت يا بيشتر از امام، عقب باشد و بترسد با خواندن سوره به ركوع امام نرسد. [43]
4. در نماز احتياط نيز نبايد سوره بخواند.
مواردى كه بايد قرائت را آهسته بخوانيم:
1. در نماز ظهر و عصر.
2. در جايى كه وظيفه مأموم در جماعت خواندن حمد و سوره است.
3. در صورتى كه در نمازهاى جهرى صداى امام به گوش مأموم نرسد و مأموم بخواهد حمد و سوره را بخواند.
4. در نماز احتياط كه حمد بايد آهسته خوانده شود.
5. در صورتى كه نمازگزار بخواهد به جاى تسبيحات اربعه، سوره حمد بخواند. [44]
6. قضاى نماز ظهر و عصر.
- ركوع
نمازگزار در هر ركعت پس از قرائت بايد به اندازه اى خم شود كه بتواند دست ها را بر زانو بگذارد و اين كار را «ركوع» مى گويند. [45]
واجبات ركوع:
- خم شدن به مقدارى كه بيان شد.
- ذكر ركوع.
- آرامش بدن در حال ذكر ركوع.
- ايستادن پس از ركوع.
- آرامش بدن پس از ركوع. [46]
ذكر ركوع
در ركوع، هر ذكرى گفته شود كافى است، ولى احتياط واجب آن است كه از سه مرتبه «سبحان الله» يا يك مرتبه «سبحان ربى العظيم و بحمده» كمتر نباشد. [47]
احكام ركوع
در ركوع بايد به مقدار ذكر واجب، بدن آرام باشد. [48]
اگر پيش از آن كه به مقدار ركوع خم شود و بدن آرام گيرد، عمداً ذكر ركوع را بگويد، نمازش باطل است. [49]
اگر نمازگزار پيش از پايان ذكر واجب، عمداً سر از ركوع بردارد، نمازش باطل است. [50]
نمازگزار پس از ذكر ركوع، بايد بايستد و پس از آن كه بدن آرام گرفت، به سجده رود و اگر عمداً پيش از ايستادن، يا پيش از آرام گرفتن بدن به سجده رود، نمازش باطل است. [51]
كسى كه نمى تواند به مقدار ركوع خم شود، بايد به هر اندازه كه مى تواند خم شود.
كسى كه اصلاً نمى تواند خم شود، بايد نشسته ركوع كند.
اگر نمازگزار ركوع را فراموش كند و پيش از آن كه به سجده برسد، يادش بيايد، بايد بايستد و سپس به ركوع رود و چنانچه بدون ايستادن، به حالت خميدگى به ركوع بازگردد، نمازش باطل است. [52]
اگر نمازگزار پس از آنكه پيشانى اش به زمين برسد، يادش بيايد كه ركوع نكرده است، بنابر احتياط واجب بايد بايستد و ركوع را به جاى آورد و نماز را تمام كند و دوباره آن را بخواند. [53]
سؤال: آيا نمازگزار مى تواند براى كشتن جانور يا گذاشتن بچه به زمين خم شود؟
پاسخ: اشكالى ندارد، ولى نمى تواند آن را ركوع به حساب آورد، بلكه بايد بايستد و دوباره براى ركوع خم شود و به واسطه اين عمل، نماز باطل نمى شود. [54]
- سجده
نمازگزار بايد در هر ركعت از نمازهاى واجب و مستحب، پس از ركوع دو سجده به جاى آورد. [55]
سجده آن است كه نمازگزار، پيشانى و كف دو دست و سر زانوان و سر دو انگشت بزرگ پاها (شست) را بر زمين بگذارد.
واجبات سجده
- گذاشتن هفت عضو از بدن بر زمين;
- ذكر
- آرامش بدن در حال ذكر سجده;
- سر برداشتن و نشستن و آرامش ميان دو سجده;
- گذاشتن پيشانى بر چيزى كه سجده بر آن صحيح است;
- پاك بودن جايى كه پيشانى را بر آن مى گذارند;
- موالات ميان دو سجده. [56]
احكام سجده
نمازگزار در سجده هر ذكرى بگويد كافى است، ولى احتياط واجب آن است كه مقدار ذكر از سه بار «سُبْحانَ الله» يا يك بار «سُبْحانَ رَبِّىَ الاَعْلى وَ بِحَمْدِه» كمتر نباشد. [57]
در سجده بايد به مقدار ذكر واجب، بدن آرام باشد. [58]
اگر نمازگزار پيش از آن كه پيشانى اش به زمين برسد و آرام گيرد، عمداً ذكر را بگويد، نمازش باطل است و چنانچه از روى فراموشى باشد، بايد دوباره در حال آرام بودن، ذكر را بگويد. [59]
پس از پايان ذكر سجده، اوّل بايد بنشيند تا بدن آرام گيرد و دوباره به سجده رود. [60]
اگر پيش از پايان ذكر، عمداً سر از سجده بردارد، نمازش باطل است. [61]
اگر هنگامى كه نمازگزار ذكر سجده را مى گويد، يكى از هفت عضو را عمداً از زمين بردارد، نماز باطل مى شود، ولى اگر هنگامى كه مشغول ذكر نيست، غير از پيشانى، جاهاى ديگر را از زمين بردارد و دوباره بگذارد، اشكال ندارد. [62]
اگر همراه با انگشتان شست پا، انگشتان ديگر نيز بر زمين باشد مانع ندارد. [63]
جاى پيشانىِ نمازگزار نبايد از جاى زانوانش بيش از چهار انگشت بسته پست تر يا بلندتر باشد. [64]
احتياط واجب آن است كه جاى پيشانى نمازگزار از جاى انگشتان پايش بيش از چهار انگشت بسته پست تر يا بلندتر نباشد. [65]
نمازگزار بايد در سجده پيشانى را بر زمين يا آنچه از زمين مى رويد ولى خوراكى و پوشاكى نيست قرار دهد. [66]
نمونه هايى از آنچه سجده بر آن صحيح است، عبارت است از: خاك; سنگ; گل پخته; گچ; چوب; چمن.
جايى كه انسان بايد تقيّه كند، مى تواند بر فرش و مانند آن سجده كند و لازم نيست براى نماز به جايى ديگر برود. [67]
سجده بر موادّ معدنى، مانند طلا و نقره و عقيق و فيروزه، صحيح نيست. [68]
سجده براى غير خداوند حرام است. [69]
سجده بر آنچه از زمين مى رويد و خوراك حيوان است، مانند علف و كاه صحيح است. [70]
سجده بر كاغذ، اگر چه از پنبه و مانند آن ساخته شده باشد، صحيح است. [71]
براى سجده، بهتر از هر چيز تربت حضرت سيدالشهدا(عليه السلام)است و پس از آن به ترتيب: خاك، سنگ و گياه (غير خوردنى) مى باشد. [72]
كسى كه نمى تواند پيشانى را به زمين برساند، بايد به قدرى كه مى تواند خم شود و مهر را به جايى بلند بگذارد و سجده كند، ولى بايد كف دستان و زانوان، و انگشتان پا را به گونه معمول بر زمين بگذارد. [73]
اگر نمازگزار نمى تواند خم شود، بايد براى سجده بنشيند و با سر اشاره كند [74] ، ولى احتياط واجب آن است كه مهر را بالا بياورد و پيشانى را بر آن بگذارد.
سجده واجب قرآن
چهار سوره قرآن آيه سجده دارد كه اگر انسان آن آيه را بخواند يا وقتى كه ديگرى آن را مى خواند به آن گوش دهد، بعد از تمام شدن آن آيه بايد فوراً سجده كند. [75]
آيات سجده عبارتند از:
- سجده، آيه 15;
- فصِّلت، آيه 37;
- نجم، آيه آخر;
- عَلَق، آيه آخر. [76]
چنانچه سجده را فراموش كند، هر وقت يادش آمد بايد سجده كند. [77]
اگر آيه سجده را از ضبط صوت بشنود، لازم نيست سجده كند. [78]
اگر آيه سجده را از بلندگو يا راديو يا تلويزيون بشنود، چنانچه پخش زنده باشد واجب است سجده كند. [79]
هنگام سجده براى اين آيه ها، نمى شود بر چيزهاى خوراكى و پوشاكى سجده كرد ولى مراعات ساير شرايط سجده، لازم نيست. [80]
گفتن ذكر در سجده قرآنى مستحب مى باشد و لازم نيست. [81]
فلسفه دو سجده
شخصى علت دو سجده را در هر ركعت از نماز از امام على(عليه السلام)پرسيد; حضرت فرمود:
معناى سجده نخستين، كه سر به زمين مى گذارى، آن است كه پروردگارا! من در آغاز از اين خاك بودم، و هنگامى كه سر بر مى دارى، معنايش اين است كه: مرا از اين خاك بيرون آوردى، و معناى سجده دوم اين است كه: مرا به اين خاك باز مى گردانى، و هنگامى كه سر از سجده دوم بر مى دارى، معنايش اين است كه: تو بار ديگر مرا از خاك بر مى انگيزى. [82]
- ذكر
ذكر ركوع، سجده و تسبيحات اربعه و ذكر تشهد، واجب مى باشد.
- تشهّد
نمازگزار بايد در ركعت دوم و آخر نمازهاى واجب پس از سجده دوم بنشيند و در حال آرام بودن بدن، تشهّد بخواند.
ذكر تشهّد
نمازگزار در تشهّد به يگانگى خداوند و رسالت پيامبرش حضرت محمد(صلى الله عليه وآله)گواهى مى دهد و مى گويد:
اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد [83]
و بدين سان، ميثاق خود را به توحيد، نبوّت و ولايت، تجديد و استوار مى سازد.
احكام تشهّد
اگر نمازگزار تشهّد را فراموش كند و بايستد و پيش از ركوع به يادش آيد كه تشهّد را نخوانده است، بايد بنشيند و تشهّد را بخواند و دوباره بايستد و نماز را ادامه دهد و اگر در ركوع يا پس از آن به يادش آيد، بايد نماز را تمام كند و پس از سلام نماز، تشهّد را قضا كند و بنابر احتياط واجب دو سجده سهو به جاى آورد. [84]
- سلام
نمازگزار بايد در ركعت آخر هر نماز، پس از تشهّد، سلام بگويد و نماز را به پايان بَرَد.
فلسفه سلام
از آن جا كه نماز معراج مؤمن است، نمازگزار با نماز به معراج معنوى مى رود و در پايان نماز با چهره اى شاداب و قلبى صاف و نورانى و به دور از كينه و حسادت و تنگ نظرى، با يك دنيا صميميت، نمازش را به پايان مى برد. نخست به گل سر سبد هستى، يعنى پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله) سلام مى دهد و سپس به تمام بندگان شايسته خدا و در پايان بر فرشتگان و تمام نمازگزاران و مؤمنان همراه و هم كيش خود.
از امام صادق(عليه السلام) سؤال شد: چرا در نماز، سلام واجب است؟ حضرت فرمود:
زيرا به وسيله سلام آنچه در نماز حرام بود، بر نمازگزار حلال مى شود. [85]
سلام پيام آور اُنس و دوستى و تولّى و بر طرف كننده كدورت ها و اظهار صلح و مسالمت با انسان هاى صالح است; سلام بر پيامبر و انسان هاى صالح، رمز پيوند و همبستگى و همسويى با مؤمنان است.
احكام سلام
مقدار واجب سلام يكى از اين دو جمله زير است:
«اَلسَّلامُ عَلَيْنا وَ على عِبادِاللهِ الصّالِحينَ»
«اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَركاتُهُ» [86]
مستحب است پيش از اين دو سلام، بگويد: «اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّها النَّبِىُّ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَركاتُهُ» و نيز مستحب است هر سه را بگويد. [87]
اگر نمازگزار سلام نماز را فراموش كند و هنگامى يادش بيايد كه صورت نماز به هم خورده و كارى نيز كه عمدى و سهوى اش نماز را باطل مى كند مانند پشت به قبله كردن انجام نداده است، بايد سلام بگويد و نمازش صحيح است. [88] اگر سهواً در جايى كه نبايد، سلام بگويد مثلاً در ركعت اوّل سلام بگويد، بايد نمازش را ادامه دهد و چون نماز پايان يافت، بى درنگ دو «سجده سهو» به جاى آورد. [89]
- ترتيب
نماز بايد داراى ترتيبى ويژه باشد و اعمال و اجزايش با ترتيب به جاى آورده شود.
اگر نمازگزار ركنى از نماز را فراموش كند و ركن بعد را به جاى آورد مثلاً پيش از آنكه به ركوع رود، دو سجده كند نمازش باطل است. [90]
اگر نمازگزار ركنى را فراموش كند و چيزى را كه پس از آن است و ركن نيست، به جاى آورد مثلاً پيش از آن كه دو سجده كند، تشهد بخواند بايد ركن را به جاى آورد و آنچه را اشتباهاً پيش از آن خوانده دوباره بخواند. [91]
اگر نمازگزار چيزى را كه ركن نيست فراموش كند و ركن بعد را به جاى آورد مثلاً حمد را فراموش كند و مشغول ركوع شود نمازش صحيح است. [92]
اگر نمازگزار عمداً ترتيب نماز را بر هم زند، مثلاً سوره را پيش از حمد بخواند، يا سجده را پيش از ركوع به جاى آورد، نمازش باطل مى شود. [93]
- موالات
موالات به معناى پشت سر هم بودن اجزاى نماز و فاصله نينداختن ميان آنهاست.
اگر به قدرى ميان اجزاى نماز فاصله بيندازد كه نگويند نماز مى خواند، نمازش باطل است. [94]
طول دادن به ركوع و سجود و خواندن سوره هاى بزرگ، موالات را بر هم نمى زند. [95]
[1] عنكبوت، آيه 45.
[2] تفسير نمونه، ج 16، ص 287.
[3] اصول كافى، ج 1، ص 70.
[4] صحيح بخارى، ج 1، ص 2.
[5] كافى، ج 2، ص 84.
[6] طهارت روح، ص 277.
[7] همان، م 943.
[8] طهارت روح، م 944.
[9] همان، م 945.
[10] همان، م 946.
[11] توضيح المسائل مراجع، م 942.
[12] همان، م 942.
[13] توضيح المسائل مراجع، م 946 ـ 947.
[14] همان، م 958.
[15] همان، م 959.
[16] توضيح المسائل مراجع، م 960.
[17] همان، م 991، 963 و 994.
[18] همان، م 963.
[19] همان، م 971 ـ 970.
[20] همان،م 971.
[21] تحرير الوسيله،ج 1، ص 162.
[22] توضيح المسائل مراجع، م 965.
[23] تحرير الوسيله، ج 1، ص 162، م 301.
[24] استفتائات، ج 1، ص 153، س 92.
[25] آموزش فقه، ص 153.
[26] توضيح المسائل مراجع، م 948 ـ 949 ـ 951 ـ 952.
[27] وسائل الشيعه، ج 4، 727 ب 9، ح 11.
[28] توضيح المسائل مراجع، ج 1، ص 556، م 951.
[29] همان، م 955.
[30] همان، م 957.
[31] توضيح المسائل مراجع، م 978.
[32] همان، م 1005.
[33] توضيح المسائل مراجع، م 992، 994 و 1007.
[34] همان، م 995.
[35] همان.
[36] همان، م 997.
[37] توضيح المسائل مراجع، م 983.
[38] همان، م 988.
[39] همان، م 990.
[40] همان، م 991.
[41] همان، م 1001.
[42] همان، م 979.
[43] روش نوين در بيان احكام، ج 1، ص 173.
[44] همان، م 180.
[45] توضيح المسائل مراجع، م 1022.
[46] العروة الوثقى، ج 1، ص 664.
[47] توضيح المسائل مراجع، م 1028.
[48] همان، م 1030.
[49] همان، م 1032.
[50] همان، م 1033.
[51] همان، م 1040.
[52] توضيح المسائل مراجع، م 1041.
[53] همان، م 1042.
[54] همان، م 1025; تحرير الوسيله، ج 1، ص 189.
[55] توضيح المسائل مراجع، م 1045.
[56] العروة الوثقى، ج 1، ص 673.
[57] توضيح المسائل مراجع، م 1049.
[58] همان، م 1050.
[59] همان، م 1051 و 1052.
[60] همان، م 1056.
[61] همان، م 1052.
[62] توضيح المسائل مراجع، م 1054.
[63] تحرير الوسيله، ج 1، ص 173، م 2; العروة الوثقى، ج 1، ص 676، م 7.
[64] همان، م 1057.
[65] همان، م 1057.
[66] همان، م 1076.
[67] همان، م 1072.
[68] همان، م 1076.
[69] توضيح المسائل مراجع، م 1090
[70] همان، م 1078.
[71] همان، م 1082.
[72] همان، م 1083.
[73] همان، م 1068.
[74] همان، م 1069.
[75] همان، م 1093.
[76] توضيح المسائل مراجع، م 1093.
[77] همان، م 1093.
[78] همان، م 1096.
[79] همان، م 1096.
[80] همان، م 1097.
[81] همان، م 1099.
[82] بحارالانوار، ج 85، ص 132.
[83] توضيح المسائل مراجع، م 1100.
[84] همان، م 1102.
[85] بحارالانوار، ج 85، ص 281.
[86] توضيح المسائل مراجع، م 1105.
[87] توضيح المسائل مراجع، م 1105.
[88] همان، ج 1، م 1106.
[89] همان، م 1237.
[90] همان، م 1109.
[91] همان، م 1110.
[92] همان، م 1111.
[93] توضيح المسائل مراجع، ج 1، ص 622، م 1108.
[94] همان، م 1114.
[95] همان، م 1116.