■ تأثیر نماز در استحکام خانواده
اراده ی خدای، تعالی، بر این بوده است که نوع بشر از طریق تشکیل خانواده تحقق و افزایش یابد و پایدار شود. ارضای صحیح غریزه ها، رسیدن به آرامش و راحتی، تکمیل شدن زن و مرد، حسّ همدردی، اُنس و اُلفت، عواطف مثبت، حسّ تعاون و مشارکت، حسّ مسؤلیت، تعلیم و تثبیت ارزشها، روابط اجتماعی، وضعیت اقتصادی، رشد و تربیت صحیح فرزندان و در نتیجه ادامه ی تمدّن انسانی و بر آورده شدن نیاز ا نسان به این گونه مسایل، چیزهایی است که با تشکیل خانواده پدید می آید و شکل می گیرد.
با تشکیل خانواده های سالم است که دین و تقوای مردم و در نتیجه سلامت اجتماع حفظ می شود.
ارزشهای نهفته در نماز، تأثیر بسزایی در رفع نواقص و مشکلات خانواده و استحکام آن دارد.
مواردی که در زیر آمده است، می تواند تأثیر نماز را در تحکیم خانواده تا حدودی نشان بدهد:
1- نظم و انضباط، در نماز یک اصل است و نمازگزاری که نمازش روح انضباط و قانون گرایی را در او بیدار و تقویت کرده است، پا را از حصار قانون خانواده فراتر نمی نهد و در حفظ شهوت خود می کوشد.
بنابراین باید نماز را که از فحشا و منکر باز می دارد، از مهم ترین عوامل استحکام خانواده بشمار آورد.
2- مورد دیگر از عوامل تخریب بنیان خانواده ها رعایت نکردن امانت و پیمان است. زن و شوهرها باید پیمانها و امانتهای مالی و غیر مالی را رعایت کنند. پیمان شکنی و خیانت در امانت، اعتماد آنان را
از یکدیگر سلب می کند. و محیط نا امن و غیر قابل تحمّلی پدید می آورد و ضربه ای کاری بر پیکر خانواده وارد می کند.
3- شهادت به حق و ایستادگی بر آن نیز وظیفه ی هر مسلمانی است. اگر زن و شوهرها به جای آن که حقّ یکدیگر را گواهی کنند، به کتمان حقوق هم بپردازند، میان آنان کدورت پیش می آید و کدورت، صفای زندگی را می زداید و خانواده را متلاشی می سازد.
قرآن، نمازگزاران را رعایت کننده ی امانت و پیمان، و قیام کننده به شهادت معرفی می کند.
4- از دیگر عوامل فرو پاشی خانواده ها شتابزدگی و بی تابی در ناملایمات و سختی ها و... است.
امّا نمازگزاری که پیوسته نماز می خواند، تحت تأثیر نماز تربیت یافته است و بر مهار طبیعت خود توانا شده است. شکیبایی، آرامش، پرهیز از ستیزه جویی و پرخاش ، خیر خواهی و خیر رسانی از صفات مصلّین و از مهم ترین عوامل استحکام خانواده هاست.
5- یکی دیگر از عواملی که برای خانواده مشکل ساز است و موجب تضعیف آن می گردد، سختگیری بیش از حد در امور اقتصادی و مالی خانه است. قرآن نمازگزاران را کسانی می داند که وجوه شرعی خود را می پردازند و حقّ سائل و محروم را پرداخت می کنند.
6- اثر کلی دیگری که نماز در استحکام خانواده ها دارد، این است که نماز گزار به حساب روز باز پسین معتقد، و از عذاب پروردگار خود هراسان است و می داند که هیچ کس از عقاب او ایمن نیست. بنابراین نماز، نمازگزار را به صفاتی متّصف و به اصولی تربیت می کند که موجب استحکام بنای خانواده می گردد.
7- باز از عوامل تضعیف کننده ی خانواده ها بی مهری و رحمت نداشتن زن و شوهر به یکدیگر است و نماز که انسان را مهربان و اهل رحمت بار می آورد، از این جهت نیز در تحکیم خانواده مؤثر است. نمازی که مانع هرزگی است، موجب همسر دوستی و مهر و انس روز افزون همسران به یکدیگر و از قوی ترین عوامل استحکام خانواده هاست.
8- یکی دیگر از عوامل تضعیف خانواده ها، کبر و خود خواهی است که هم مایه ی فخر فروشی به همسر و اهانت به او، و هم موجب غرور و پنهان کردن محبّت خود از اوست. و نماز که بر طرف کننده ی کبر و تفاخر جاهلی است و ایجاد خضوع و خشوع می کند، قطعاً مانع از غرور و تکبّر و فخر فروشی و توهین همسران به یکدیگر و تضعیف خانواده است.
9- از دیگر عوامل تثبیت خانواده ها، احتمام همسران به حفظ آداب و رعایت احترام یکدیگر، و تربیت فرزندان صالح و با ادب است.
10- عامل دیگر سستی بنیاد خانواده ها، ناپارسایی و ناپرهیزگاری، مقایسه ی زندگانی خود با دیگران، افزون خواهی و توقّعات بیجاست. نماز که انسان را قانع و زاهد و اهل رضا بار می آورد، از این حیث هم در استحکام بنیان خانواده مؤثر است.
استحکام جامعه های بزرگ به استحکام نخستین واحد اجتماعی؛ یعنی خانواده بستگی دارد. ارزش های اصیل انسانی در خانواده های پایه دار و سامان دار، مراعات می گردد و محفوظ می ماند. و در این خانواده هاست که استعدادهای فرزندان شکوفا می شود و جامعه با چنین خانواده هایی راه رشد می پوید.
نماز حقیقی را به جای آوریم و مطمئن باشیم که استحکام خانواده ها، حفظ ارزشها، شکوفایی استعدادها و در نتیجه سلامت و پیشرفت جامعه را به ما ارزانی خواهد داشت.
خلاصه
نماز بزرگترین فرائض اسلامی و عالی ترین کلاس مکتب تربیتی اسلام است. هر قدر نماز را بهتر بشناسیم، کارآیی آن را بیشتر بدانیم، به استفاده ی صحیح از آن بهتر و بیشتر آشنا باشیم و آن را در سطح بالاتر و با کیفیّت بهتری اقامه کنیم، میزان ثمر بخشی نماز و بهره برداری ما از آن زیادتر و گسترده تر خواهد شد و ما را در سطح بالاتری از تکامل قرار خواهد داد.
حال، باید گفت : ای انسانها نماز،«معراج» است، بالابر است. به وسیله ی آن می توانید اوج بگیرید و تا قرب خدا بروید امّا تا آن را نسناسید و توان علمی بهره برداری از آن را نیابید، موفّق به چنان عروجی نخواهید شد. بدانید که برای به اوج رفتن و راه کمال پیمودن، هیچ وسیله ای را به جز نماز در اختیارتان ننهاده اند. نماز، تنها وسیله ی رشد و تکامل روحانی است و ابزارهای دیگر، بدون آن به شما کمکی نخواهند کرد.
بهره وری از نماز در مسائل بهداشتی، تربیتی، اعتقادی، فکری، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، مدیریّت، کار، دانش، فنّ، هنر و خلاصه در کلیّه ی شئون زندگی نیز به همین شروط، مشروط است. باید نماز را از حیث آغاز، پایان، طیّ مراحل، اجزای ظاهری و باطنی، راز و رمزها، اهمیّت و فضیلت، اقامه ی صحیح، تضییع، حکمت ها و اثرها و خلاصه در تمامی ابعاد بشناسیم، رموز استفاده از آن را در خود آن پیدا کنیم و بیاموزیم و آنگاه از آن بهره برداریم.
امید است که با گسترش کار تحقیق در امر نماز، مردم، راه صلات را که راه حسنات و صالحات و طریق هدایت است بیابند و منکر گریز و معروف طلب شوند. اگر مردم نماز تحقیقی و نه تقلیدی را در جامعه اقامه کنند نه تنها به سوی نماز که خیرالعمل است خواهند شتافت بلکه به سوی تمام خیرات و معروفات حرکت خواهند کرد و نه تنها فساد ریشه کن خواهد شد بلکه اصلاحات کیفی در همه ی زمینه ها به سرعت به پیش خواهد رفت و با انقلابی پویا و فراگیر، الهی شدن جامعه آغاز و طلیعه ی قسط آشکار خواهد شد.
نتیجه گیری
خداوند، برای تربیت بشر و رساندن او به کمال شایسته ی خودش یک سلسله عبادات و وظایف اخلاقی را معین فرمود، تا آدمی در سایه ی عمل به آن عبادات و به کار بستن وظایف اخلاقی به کمالی که برای آن آفریده شده است، برسد و بهره ی خود را از لذایذ روحی و معنوی در عالم دنیا و آخرت به دست آورد.
در میان این عبادات، نماز یکی از بزرگتزین فرائض اسلامی و عالی ترین کلاس مکتب تربیتی اسلام است.
تشریع این عبادت بزرگ، علاوه بر برقراری ارتباط بنده با خدا و استحکام مبانی بندگی، اگر درست به جا آورده شود، همچون سدّی محکم انسان را در برابر گناه و آلودگی، حفظ می کند.
روشن است که خداوند به نماز ما احتیاج ندارد، بلکه هدف، تربیت و پرورش روح و جان انسانهاست و غرض، پدید آوردن قدرتهای روحی است، که سرچشمه ی آن عبودیت و بندگی خداوند است، هدف رفع تیره گیها از صفحه ی دل و نورانی شدن آن به انوار ملکوت و آمادگی جان است برای پذیرش تجلّیات حق و تابش نور عشق الهی