نقش نماز در زندگی کودک و راهکارهای آموزش آن

■ نقش نماز در زندگی کودک و راهکارهای آموزش آن

نقش نماز در زندگی کودک و راهکارهای آموزش آن

کودک مطالب دینی و تربیت و آداب آن را بهتر می‏تواند به ذهن بسپارد. از نظر ما مذهب برای افراد رنگ خدایی دارد و ریشه‏ی آن در اعماق وجود و روان و فطرت همه‏ی انسان‏هاست. جستجو‏ها و کنکاش‏های کودک درباره‏ی علل و مبادی جریانات و پدیده‏ها وسیله‏ای موثر برای طفل است که ذهن او را به کار اندازد و نشانه‏ای است از آمادگی او برای پذیرش خدا؛ و مربی می‏تواند با استفاده از این زمینه قلب کودک را با فروغ ایمان روشنی بخشد. از حدود هفت سال دوم و به ویژه از حدود سنین 10 کودک احساس می‏کند که خواستار سعادتی بی‏نهایت است که نمی‏داند چیست و سعی دارد که با تردید و کنجکاوی آن را به دست آورد.

او همچنین جهت اخذ و کسب معنویت و حمایت مذهب بیشتر به خدا روی می‏آورد و این خواستاری و ارضاء آن در تأمین آرامش روانی که ضرورت حیات اوست نقش فوق‏العاده‏ای دارد. اهمیت شیوه نیکو از آن رو که نوع روش ها می تواند میزان نفوذ را کاهش یا افزایش دهد، او را مشتاق و یا منزجر سازد. تعلیمی که افراد از مربیان دریافت می‏دارند خود ممکن است سبب و موجبی برای پذیرش بهتر و بیشتر مذهب و یا ترک و فرار او از مذهب شود.

 

رَبِّ اجْعَلْني‏ مُقيمَ الصَّلاةِ وَ مِنْ ذُرِّيَّتي‏ رَبَّنا وَ تَقَبَّلْ دُعاء

پروردگارا ! من و فرزندانم را اقامه كنندگان نماز قرار ده و دعای مرا قبول فرما . (ابراهیم ـ آیه شریفه 40)

عبارت مشهور “ العلم فی الصغر ، كالنقش فی الحجر ” ( دانش در كودكی ، مانند نقش پایدار در سنگ است ) ، امروزه با پیشرفت دانش پزشكی و روانپزشكی و بخصوص با پیدایش “ روانكاوی توجیه كامل علمی پیدا كرده است . روانشناسی مدرن ، با تداعی از مكتب روانكاوی فروید و نظریات “ ژان پیاژه ” ، “ جان باولف ” و بسیاری از دانشمندان دیگر ، به ما می گوید كه مهمترین دوران زندگی بشر كه بوجود آورنده شخصیت نهایی او ، خواهد بود ، دوران كودكی است . بر این اساس هر قدمی كه در جهت ایجاد سلامت روانی اطفال برداشته شود ، به نوبه خود سبب ایجاد جامعه ای سالم و موفق خواهد شد . اما بزرگترین موهبتی كه ممكن است در جهت ایجاد سلامت روانی نصیب یك طفل نورسیده گردد ، پای گذاشتن او در خانواده ای مومن و نمازگزار است . تعالیم آیین حیات بخش اسلام كه حتی كوچكترین مسائل بشری را بدون پاسخ نگذاشته است ، از همان بدو تولد نوزاد برای او برنامه ها و روشهای متعددی دارد ، كه عمل به آنها ضامن سعادت و سلامت همیشگی انسان است . از جمله در بعد سلامت روانی ، آیین اسلام به والدین و بخصوص پدر ، مؤكدا حكم كرده است كه مثلا نام نیك بر بچه بگذارند (1) و امروز علمای روانشناسی متفقا به این نتیجه رسیده اند كه چگونه نام یك كودك در شكل گیری شخصیت او ، تاثیر گذار است و چگونه یك نام بد ممكن است موجبات تحقیر كودك ( مثلا تمسخر او توسط همسالان ) و در نتیجه تزللزل شخصیتش گردد و یا هنگامیكه روانكاوی در قرن بیستم ، حكایت از حضور تظاهرات نهفته اما مقتدر جنسی در وجود اطفال می كند . آن گاه مفهوم عمیق آن بخش عظیم از احادیث و روایات معصومین (علیه السلام) كه مثلا “ بوسیدن دختران توسط مرد نامحرم را بعد از 5 ، 6 سالگی منع كرده اند ، یا اجازه نداده اند كودك برهنه در كنار كسی بخوابد و …. روشن می شود .(2)

 

در هر صورت كودكی كه در خانواده مومن و نمازگزار بدنیا می آید و زمزمه حیات بخش “ اذان ” و “ اقامه ” در گوش راست و چپش نخستین نغمه زندگی او می گردد ، كودكی است كه گام در مسیری سعادت بخش گذاشته است . تغذیه كودك تا دو سال بوسیله شیر مادر و بهره مندی كامل او از آغوش پر مهرش ، كه یك موهبت اسلامی است به او ایمنی محیر العقولی در مقابل بخش عظیمی از بیماریهای روانی می بخشد ، مثلا احتمال اضطراب یا افسردگی كه بر اثر جدایی از مادر به وقوع می پیوندد ، بسیار كم می شود. با این كه امروزه روشن شده است اكثر كسانی كه به دام مهلك اعتیاد گرفتار می آیند كسانی هستند كه در كودكی ، از شیر و آغوش مادرانشان محروم بوده اند .(3) شیوع اسكیزوفرنی كه خطرناكترین و مهلك ترین بیماری در روانپزشكی است در بچه های خانواده های مسلمان و نمازگزار به شدت كاهش دارد ، چرا كه علم امروز ثابت كرده است كه بروز اسكیزوفرنی ، ارتباط معنی داری با وجود سیستم زن سالاری در اداره خانواده ها دارد (4) ،كه مسلما “ در خانواده های نمازگزار ، با رعایت اصول درخشان قرآنی ، از قبیل : (الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ) و رد صریح و قاطع سیستم شوم “ زن سالاری‌” ، قدم بزرگی در جهت كاهش میزان ابتلا به این اختلال برداشته می شود .

 

همچنین درباره آثار مثبت و متعدد ، قانون مؤكد اسلامی مبنی بر آزاد گذاشتن كامل كودكان تا سن 7 سالگی و پرهیز از تنبیه و ایجاد محدودیت ننمودن برای آنها ، می توان تعمق بسیار نمود . هر چند كه درباره تاثیر زندگی كودك ، در یك خانواده نمازگزار در كاهش میزان ابتلای او به عوارض روانی ( كه از آثار غیر مستقیم نماز بر سلامت روانی اطفال است ) بسیار می توان سخن گفت و بخصوص به تاثیر نماز در اختلالات روانی مختص اطفال كه بخش قابل توجهی از كتب روانپزشكی را تشكیل میدهند ، اشاره كرد ، اما از آنجا كه بنا را بر اختصار گذاشته ایم ، این بررسی را به فرصت دیگری موكول می كنیم و به همین نكات مختصر كه فهرست وار اشاره نمودیم ، بسنده می نماییم.

 

اما بعد دیگر ، تاثیری است كه نماز به طور مستقیم بر حالات روانی اطفال دارد و آن بر اثر نماز خواندن خود كودك حاصل می شود . شروع نماز در سنین كودكی ، سبب می شود كه او این صفت حسنه را به صورت یك عادت معمول و سازنده در جسم و روان خود ، ملكه نماید و جزو برنامه های همیشگی زندگی خود ، قرار دهد و در نتیجه از همه فواید مترتب بر نماز ، در بعد سلامت روانی در آینده برخوردار گردد. بعلاوه با شروع نماز در دوران كودكی ، مفاهیمی مثل خدا و مذهب و دستوراتی مثل تعالیم اسلامی ، چنان در ذهن پذیرنده و شفاف كودك كه هنوز سنگینی و تیرگی گناهان صفحه وجود او را ( در واقع ظرفیت های فكری و مغزی او را ) آلوده نكرده است ، جای می گیرد ، كه امكان شكاكی در این مقولت در آینده و نشخوارهای منفی بافانه فلسفی ، كه سر منشاء ماده گرایی ها و دنیا طلبی ها و بسیاری از بیماریهای روحی و روانی است ، بسیار كاهش می یابد . این نكته بخصوص باید مورد توجه خانواده هایی قرار بگیرد كه با وجود آن كه خود را مسلمان میدانند اما وقتی كه فرزندشان به سن تكلیف می رسد او را به بهانه این كه : “ هنوز خیلی كوچك است ! ” به خواندن نماز تحریك نمی كنند. این مسئله كه با كمال تأسف به خصوص در مورد دختر بچه ها كه سن تكلیف آنها پایین تر است ( 9 سالگی ) ، شیوع بیشتری دارد ، مسبب عوارض مخرب بسیاری در آینده كودك خواهد شد .

 

در حقیقت پدر و مادرانی كه با دلسوزی ساده اندیشانه ، فرزند خود را به برپاداری نماز تحریك نمی كنند ، خیانت بزرگی از جهت محروم نمودن كودك خویش از این نعمت بزرگ مرتكب می شوند چرا كه به این ترتیب گویی به آلودگی كودك خویش ، به انواع گناهان و انحرافات و بدبختیها و بیماریهای جسمی و روانی ، رضایت داده اند و او را به خسارت سنگین در دنیا و آخرت ، محكوم نموده اند . و به همین دلیل است كه آیین مقدس اسلام و بخصوص ائمه بزرگوار شیعه (علیهم السلام) با توصیه های مؤكد مسلمانان را به آموزش مرحله به مرحله نماز ، به كودكان فرا خوانده اند و حتی با این كه از مجازات ها و تنبیهات بدنی در مورد كودكان ، بخصوص قبل از 7 سالگی ، منع نموده اند در مورد تحریك به نماز گاهی امر به تنبیه كودكان فرموده اند.

 

در این مورد در حدیثی معتبر از حضرت امام صادق (علیه السلام) آمده است كه فرمودند : چون پسر ، سه ساله شود ، پدر و مادر به او می گویند كه : هفت مرتبه بگو “ لا اله الا الله ” و چون سه سال و هفت ماه و بیست روز ، از عمرش بگذررد ، به او بگویند كه هفت مرتبه بگوید : “ محمد رسول الله ” ، پس چهار سالش تمام شود به او می گویند كه هفت مرتبه بگوید : “ صلی الله علی محمد و آله ” پس چون پنچ سالش تمام شود او را وا می دارند ، كه خدا را سجده كند . اما چون شش سالش تمام شود . نماز به یادش می دهند و به نمازش میدارند و چون هفت سالش تمام شد ، وضو را به او یاد می دهند و امر به نماز می كنند او را و چون نه سال تمام شود و وضو و نماز را بخوبی به او می آموزند و بر ترك وضو و نماز كنك بزنند . پس چون كودك وضو و نماز را یاد گرفت ، خداوند پدر و مادرش را خواهد آمرزید .(5)

 

مفاهیم عمیق این حدیث از جمله این كه اقامه نماز پس از اقرار به توحید و نبوت ( كه اساسی ترین اصول اعتقادی اسلام هستند ) قرار گرفته و این كه عمل به این حدیث ضامن آمرزش پدر و مادر تلقی شده است ، باید به دقت مورد توجه خانواده ها قرار بگیرد .

 

به نماز کودکان اهمیٌت دهیم

 

نماز از ارکان متعالی و از رشته های مستحکم ارتباطی میان صانع و صنع در دین مبین اسلام است. ارتباط اهل راز با خداوند، از خود دور شدن و به خداوند نزدیک شدن، همه و همه با انجام مراسم ویژه ای به نام نماز امکان پذیر است. اگر انسان بداند نماز چیست؟ آثار و نقش آن در زندگی بشری چگونه است؟ تفاوت انسان نماز گزار با انسان کاهل یا تارک نماز چیست؟ و نیز بداند که انسان می تواند هویت اصلی خویش را در ارتباط با معبود منسجم و آن را دریافت کند. غفلت از نماز را یک خسران مادی و معنوی می داند. آری، نمازگزار خود را در دنیا بدون تکلیف و سرگردان نمی داند و با اندیشه در اهداف زندگی، مشغول برنامه ریزی برای آینده می شود. اعتقاد به خداوند را به عنوان حلال مشکلات برای رسیدن به آرامش در بحران می داند آن را تجربه و درک می کند. از سوی دیگر بی توجهی به نماز از سوی محیط و نیز خود فرد، روح طغیان گر و عصیان گر را تقویت می کند و سهل انگاری در دیگر امور را نیز خوب می داند.

 

پیامبر اکرم(ص) می فرمودند: «کودکان خود را از کودکی به نماز وادار کنید.» و امام صادق(ع) نیز می فرمودند: «پیش از این که محوری گمراه کننده بر فرزندان غلبه کند آنها را با جریان های دینی آشنا کنید.» و هم آن که ایشان فرموده اند: «از سنین میان ۶ تا ۷سالگی، کودک را به نماز وادار کنید و در ترک آن، او را مؤاخذه کنید.»

این دستورات، اهمیت دوره نوجوانی و کودکی را در شکل گیری های مذهبی و اجتماعی یادآوری می کند. میان زندگی اجتماعی و سیاسی انسان و زندگی معنوی و فردی او تعاملی عجیب وجود دارد. به طوری که بی نمازی یک نوجوان یا جوان می تواند در دزدی، رشوه خواری و نیز اعمال ناهنجار اجتماعی مؤثر باشد و انجام این رذایل نیز بر حیات نماز و روحانیت آن، تأثیر متقابل دارد. اسلام بیش از ۱۴قرن پیش، پرچم هدایت بشریت را به دست گرفته، آنها را که خواستار سعادت هستند به زیر لوای خود فرامی خواند. اکنون که در کشور ما نوای اسلام سر داده می شود و به برکت این آئین مقدس، قدم در راه رقابت های جهانی می گذاریم، چرا برخی از افراد به ویژه جوانان به رفتارهای دینی از جمله نماز، کم رغبتی نشان می دهند! چه علتی موجب نفوذ بی رغبتی واجباتی نظیر نماز در دل جوانان و نوجوانان می شود!

 

در این مقاله به بررسی آثار تبلیغ کلامی صرف در دو حیطه خانواده و جامعه می پردازیم.

 

۱) خانواده

 

خانواده نهاد مقدس و امنی است که هر جامعه ای راسازمان دهی و پی ریزی می کند و سلامت و سعادت هر جامعه به داشتن کانون گرم و سالم خانواده بستگی دارد. انتقال ارزش های اخلاقی و دینی در هر جامعه در وهله اول به عهده خانواده است. در خانواده ای که میان والدین و فرزند، ارتباط فرهنگی، متزلزل می شود، فرزندان این خانواده دچار بی هویتی فرهنگی و سردرگمی می شوند. عوامل اجتماعی زیر می تواند تبلیغات مثبت برای گسترش و تعمیق نماز در جامعه را کم اثر کند :

 

الف ) اعتقاد نداشتن به تدین درخانواده هایی که در آن ها مقوله ای به نام دین هویت ندارد، اگر فرزندی وجود داشته باشد چه انتظاری می رود که برخلاف فکر و اندیشه پدرومادرش به اموری نظیر خدا، قیامت و … معتقد شود. عضو این خانواده از جمعیت نمازگزار، قیام، سجود و رکوع شان لذت می برد ولی باز پایش در رفتن می لنگد. انسانی که معتقد به خدا و قیامت نیست لزومی نمی بیند که شبانه روز چند نوبت نماز بخواند یا روزه بگیرد و به فکر جواب دادن به پاسخ و پرسش های قیامت هم نیست. پدر و مادر بی ایمان و بی اعتقاد کانون اصلی پرورش فرزندان بی اعتقاد هستند.

 

ب ) توجه نکردن به مقوله تربیت اخلاقی چه بسیار والدینی که به تربیت جسمی فرزند اهمیت می دهند اماچشم از تربیت دینی فرزندان خود پوشیده اند و اعتقاد دارند که فرزند باید آزاد باشد. پیامبر اکرم (ص) در این باره فرموده اند: «بدا به حال بچه های دوره آخرالزمان از دست پدر و مادر ایشان، به خاطر این که پدر و مادرها به فکر دنیای بچه هایشان هستند اما به فکر آخرت آنها نیستند، به فکر تأمین آتیه برای اولادشان هستند، اما به فکر تربیت صحیح، ادب و دین آنها نیستند.» بعد فرمودند: «من بری هستم از این گونه مردم و آنها هم از من بری هستند.» بنابراین هسته اولیه علت بی رغبتی جوانان، ریشه در نحوه نگرش پدر و مادر بر جنبه های رفتارهای دینی دارد. از سوی دیگر والدینی هستند که خود، عبادات کاملی دارند اما لزومی نمی بینند که آنها را به فرزندان منتقل کنند و معتقدند که هرکس در آخرت، خود جوابگوی اعمالش است. این دسته از والدین نه فقط دنیا و آخرت فرزندان را تباه می کنند بلکه آخرت خود را هم نابود می کنند.

 

پ ) آشنا نبودن با ابزارهای کنترل خانواده هایی هستند که خود دین دار و معتقدند و فرزندان متدینی نیز دارند اما پس از آموزش احکام، آن ها را به حال خود رها می کنند. مشغله کاری و امور منزل و اداره موجب این شکاف ارتباطی می شود. در این شرایط عضو خانواده به دور از چشم والدین دستخوش آلودگی می شود. والدین باید با دلسوزی و نظارت مستمر، عقاید و اجرای فرایض الهی را در افراد ریشه دار کنند بنابراین تذکر مداوم که آن هم دارای شرایط خاص است می تواند آموزش فرایض دینی از جمله نماز و مناجات را بهینه کند. ت ) سخت گیری و خشونت زیر فشارهای شدید و کتک قراردادن بچه ها از سوی خانواده ها، سرخوردگی زیادی نسبت به اعتقادات دینی به وجود می آورد، این احساس ناخوشایند برای اقامه ی مناسک دینی ایجاد شده تا جوانی و بزرگسالی ادامه پیدا می کند. امروزه بیش از هر چیز به ابزارهای روانی و اجتماعی جذاب، ساده و مؤثر برای اقامه نماز نیاز داریم آیا فردی که با آرامش و منطق به نماز خوانده می شود فردا که لذت عبادت را چشید به نوافل نخواهد پرداخت؟!

 

ث) آموزش نادرست والدین به طور مطمئن خانواده های مسلمان با آموزش ناصواب فرزندان درباره نماز قصد ستیز با دین را ندارند اما ناخودآگاه به دین ضربه می زنند. بویژه در آموزش دین و دینداری نباید خرافات و عرف را بر احکام دین و روش های منطقی ارجحیت داد. با جوانان نباید زیاد از عقوبت و عذاب صحبت کرد بلکه باید، بیش تر از ثواب و پاداش های شیرین گفت تا جوانان و نوجوانان جذب نماز شوند.

 

ه) رفتارهای نادرست بداخلاقی، بدزبانی و نقاط ضعف رفتارهای دینی خود را بیان کردن، موجب گریز از دین می شود. والدینی که نماز را هروقت که کارشان تمام شد، می خوانند و حتی به ظاهر پوشش خود در وقت نماز اهمیت نمی دهند، چگونه می توانند نوجوانان و جوانان را تحت تأثیر مسائل مذهبی قرار دهند؟

 

۲ ) جامعه

 

الف) الگوسازی غلط برخی از گروه ها، رسانه ها و مطبوعات یک سویه عوامل بیگانه را الگوسازی می کنند. زمانی که اندیشه غربی به جای اندیشه اسلامی تبلیغ شود جوان در عمل دچار تزلزل می شود و شاید به سمت اعتقادات غربی هم سوق پیدا کند.

 

ب) مبلغ نماها انسان های ریاکار به دنبال جاه و مقام اجتماعی در لباس شیادی، بلا و ضربه ای به دین وارد می کنند که امروزه از این نقطه، ضربات مهلکی به دین وارد شده و می شود. زمانی که اعمال و عبادات در جامعه توأم با تظاهر است، روح نداشته و به دل و جان نمی نشیند. نتیجه این تظاهرها و شیادی ها، بی تفاوتی و خستگی طالب دین می شود.

 

پ) نارسایی مکان ها و امکانات برپایی نماز طولانی بودن برنامه نماز، فقدان امکانات وضو گرفتن و همه عواملی که به نمازخانه و غیره مربوط است بر اقبال نداشتن جوانان به نماز می افزاید. آموزش و تربیت ائمه جماعات و تغذیه آنها به طور مداوم از نظر آشنایی با علوم دین و نیازمندی های نماز و بکارگیری امامان جماعت آگاه، با قرائت صحیح به جذابیت نماز کمک فراوان می کند.

 

راهکار مناسب علاوه بر شرکت اساتید صاحب نام و صاحب شهرت در نمازهای جماعت، ارائه پاسخ های علمی و قانع کننده به سؤالات مذهبی نمازگزاران، آگاهی بخشی به نمازگزاران درباره فلسفه نماز، عامل بودن توصیه کنندگان به نماز، بیان زندگی بزرگان دین و احیاکنندگان نماز در طول تاریخ، اجتناب از روش های خشن، توبیخ، تنبیه، تهدید، تمسخر و غیره در امر نماز، اجتناب از اجبار و جلوگیری از ریا در فرهنگ نماز، استقبال پرجاذبه از نمازگزاران در مساجد به ویژه جوانان و گوش دادن به حرف های جوانان در مساجد می تواند برای حذف آثار منفی تبلیغ کلامی صرف برای نماز مؤثر باشد. جوان به علت برخورداری از حس کنجکاوی و دقت نظر شدید، همواره محیط اطراف خود را زیرنظر دارد. چنین فردی به خاطر دقت و تیزبینی نسبت به محیط اطراف و رفتارهای اطرافیان، جایگاه خود و نحوه برخورد با پدیده های اجتماعی را طراحی می کند. مواجهه با دوگانگی در رفتار و کردار برخی مبلغان یکی از مهم ترین عوامل دلزدگی جوان از دین و دین داران است. دعوت به ساده زیستی، عدالت، سلامت اخلاقی و مالی، پرهیز از دروغ و تهمت و حسادت از جمله تعالیمی است که معمولاً برخی از مبلغان به آن نمی پردازند. عمل گزینشی به تعالیم دینی و ملاحظه منافع شخصی و گروهی در حوزه سیاست و اقتصاد تأثیری عمیق در نگرش نمازگزار بویژه جوان به دین دارد. بنابراین باید تلاش کرد که با ارائه الگوهای عملی مناسب، از انحراف فکری آنها جلوگیری کرد و به آنان آموخت که حساب دین داران و متولیان امر دین را نباید با دین یکی کرد.

 

والدین چگونه باید كودك را برای نماز خواندن آماده كنند؟

روایات نسبتاً زیادی در رابطه با نماز و سن شروع به آن وارد شده است.در اینجا فرصت پرداختن به تك تك آنها نیست، اما می توان با دسته بندی و ذكر چند نمونه از هر كدام به نتایج مطلوبی رسید. این روایات به لحاظ عبارات به كار رفته در آن به سه دسته تقسیم می شوند.

دسته اول روایاتی كه در آنها از لفظ «وجوب» برای شروع نماز استفاده كرده است. دسته دوم روایاتی هستند كه لفظ «امر» به نماز و «مؤاخذه» برای آن را به كار گرفته است. دسته سوم روایاتی هستند كه در آنها، اجازه تنبیه بدنی كودكان برای اقامه نمازشان داده شده است. با جمع بندی روایات، برای آموزش نماز سه مرحله باید به ترتیب طی شود. اگر او را پیش از تكلیف برای این مهم عادت ندهیم، به جا آوردن آن در ابتدای تكلیف، سخت، تكراری و به خصوص برای نماز صبح درد سرساز است. به خصوص اگر نوجوان در این رابطه با اصرار زیاد والدین مواجه شود منجر به لجبازی یا دروغگویی وی می شود و آن زمان، برای هدایت این نهال سركش كمی دیر شده است و مشكل چند برابر!

 

اول: از زمانی كه كودك قدرت فهم نماز را پیدا می كند، باید آموزش نماز را آغاز كرد. اگرچه این فهم به صورت اجمالی باشد. این مرحله تقریباً از پنج یا شش سالگی شروع و به شش تا هفت سالگی ختم می شود. در این سنین نباید اجباری در كار باشد و فقط كودك را با نماز آشنا می كنیم. شاید بتوان این اختلافی را كه در سن ابتدای شروع نماز است را به تفاوتهای رشد عقلی كودكان برگرداند.

 

دوم: این مرحله از شش یا هفت سالگی شروع و به نه الی ده سالگی ختم می شود. در این مرحله، آموزش نماز به صورت جدی و به روش مستقیم است. در این روش والدین نماز آنان را تحت نظر می گیرند و در صورت اهمال كاری آنان را مؤاخذه می كنند.

 

سوم: این مرحله آخر از نه یا ده سالگی شروع شده و تا بلوغ ادامه دارد. نماز خواندن برای كودك در این سنین امری كاملاً جدی محسوب شده و تا آنجا بر آن تأكید می شود كه برای ترك نماز ممكن است، تنبیه بدنی شود. این مرحله ای است كه كودك كاملاً با احكام و فواید و آثار نماز هم آشنا می شود و استدلالهای بزرگترها در او كارگر می افتد. این روایات به صورت كلی سنین شروع به آموزش نماز را مطرح و به صورت خیلی اجمالی حدود انتظار والدین را در هر مرحله بیان كردند. اما اینكه آموزش به چه صورتی باید شروع شود را روشن نكرده اند. به عبارت دیگر، در این روایات بیان نشده است كه ایا به كودك پنج، شش ساله، نماز كامل آموخته شود یا آموزش به صورت گام به گام باشد.

 

در روایتی كه عبدالله بن فضاله از امام صادق (علیه السلام)نقل می كند، روش این آموزش با لحاظ سن به تفصیل بیان شده است و ذكر آن روایت و بررسی آن خالی از لطف نیست. آنگاه كه پسر سه ساله شد به او می گویند، هفت بار بگو «لا اله اله الله»، وقتی سه سال و هفت ماه و بیست روز شد به او می گویند هفت بار بگو «محمد رسول الله» وقتی چهار ساله شد به او می گویند هفت بار بگو «صلی الله علی محمد و آل محمد». آنگاه كه پنج سالش تمام شد از او می پرسند، دست چپ تو كدام و دست راست تو كدام است؟ اگر جواب صحیح داد او را رو به قبله كرده و می گویند: سجده كن و رهایش می كنند تا شش ساله شود. وقتی كه شش سالش تمام شد، ركوع و سجود را به او می آموزند و به نمازش وامی دارند تا هفت ساله شود. وقتی هفت ساله شد به او می گویند: دو دست و صورتت را بشوی؛ آن وقت به او می گویند: نماز بخوان تا نه سالش تمام شود. در آن هنگام وضو و نماز را به او می آموزند و برای آن او را می زنند. هرگاه وضو و نماز را آموخت، خداوند والدینش را مشمول رحمت خود می كند. این روایت مراحل شروع آموزش نماز را از مبانی اعتقادی آن آغاز می كند، یعنی این مبانی زمینه ساز آموزش نماز كودك تا چهار سالگی است.

 

مرحله بعدی وقتی است كه كودك قدرت تشخیص دست چپ و راستش را دارد و این سن پنج سالگی معرفی شده است. به او در این سن سجده كردن را كه اصل این عبادت است می آموزند. مرحله سوم از شش سالگی شروع شده كه صورت نماز را یك سال تمرین می كند. سپس با تمام شدن هفت سالگی، علاوه بر صورت نماز، شستن دست و صورت را هم بر تمرینات او می افزایند. بالاخره در مرحله نهایی، به كودكی كه چهار سال به تمرین اعمال و حركات نماز پرداخته، آموزش كامل وضو و نماز داده می شود و او را برای ترك این كار مؤاخذه می كنند و ممكن است در صورت لزوم از تنبیه بدنی هم استفاده كنند و به این صورت این عبادت، عادتی پایدار در كودك خواهد شد.(1)

 

اصول آموزش نماز به كودك و نوجوان

 

روش‌ها و شیوه‌های آموزش نماز در كودكان و نوجوانان بر اصولی استوار است، كه به ذكر مهمترین آنها در این نوشتار پرداخته شده است:

 

1 ـ اصل فطری بودن مسائل دینی.

2ـ اصل اختیاری بودن مسائل دینی.

3ـ اصل تدریجی بودن آموزش مسائل دینی.

4ـ اصل اعتدال و میانه روی در آموزش مسائل دینی

5ـ اصل تكرار و مداومت در آموزش مسائل دینی

6ـ اصل آسانگیری در آموزش مسائل دینی.

7ـ اصل هماهنگی خانه، مدرسه و جامعه (مسجد، رسانه‌ها و)

 

در آموزش مسائل دینی اكنون به شرح و بررسی این روش‌ها و شیوه‌ها می پردازیم:

1ـ اصل فطری بودن مسائل دینی نیاز به پرستش و نیایش، یكی از نیازهای اساسی و عمیق در عمق روان بشر است. در بررسی تاریخی، این موضوع ثابت شده كه پرستش، جزئی از وجود و كشش فطری انسان است. گاهی كه میل و روح پرستش از سوی انبیا در مسیر صحیحی قرار گرفته، به خدا پرستی ختم شده است. و گاهی بر اثر جهل، انحراف و لجاجت، موجودات و اشیای گوناگون پرستش شده اند. طبق نص صریح دین اسلام، برای ما مسلّم و متقن است كه میل به پرستش، نیایش، كمال طلبی، حقیقت جویی و… در كودك امری فطری و درونی است.

 

این موضوع را شواهد تاریخی ـ همچون: پرستش بت، خورشید و گاو و ساختن بهترین مكان‌ها برای معابد ـ و آیات و روایات تأیید می‌كند. خداوند ـ تبارك و تعالی ـ در قرآن مجید می‌فرماید: « فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتي‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْديلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُون‏» (روم / 30) (پس روی خود را با گرایش تمام به حق، به سوی این دین كن، با همان سرشتی كه خدا مردم را بر آن سرشته است. در آفرینش خدا تغییری نیست. این است همان دین پایدار ولی بیشتر مردم نمی‌دانند). اگر ملاحظه می‌شود كه گروهی از كودكان و نوجوانان نسبت به مسائل دینی رغبت و تمایلی از خود نشان نمی‌دهند، مربوط به عوامل محیطی است كه فطرت كودك را از مسیر خودش تحریف كرده است. متأسفانه، بعضی از والدین به دلیل حساسیت نداشتن و اهمیت ندادن به مسائل دینی، و بعضی به دلیل سخت گیری ها، آموزش‌های غلط و نا آشنایی با سیره و روش معصومان (علیهم السلام) و روش‌های تربیتی، به گونه‌ای با كودك رفتار می‌كنند كه آنان نسبت به مسائل دینی بی تفاوت، كم رغبت و حتی متنفر می‌شوند.

 

با كمال تأسف، باید گفت كه بعضی از والدین حساسیت و دقتی را كه درباره‌ی امور دنیوی ـ همچون: تغذیه، لباس، مسائل درسی، كلاس كنكور، معلم خصوصی و… ـ فرزندانشان از خود نشان می‌دهند، نسبت به مسائل معنوی و دینی اظهار نمی‌كنند. براستی، این گروه از والدین مصداق كلام نورانی رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ می‌باشند كه فرمودند: وای بر فرزندان آخر الزمان از دست پدرانشان. گفته شد: یا رسول الله! منظور شما پدران مشركند؟ فرمودند: خیر، بلكه پدران مؤمنی كه واجبات دینی را به فرزندان خود آموزش نمی‌دهند. و اگر آنان خود بخواهند احكام دین را فرا گیرند، ایشان جلوگیری می‌كنند، (و حال آنكه) اگر كالایی به دست بیاورند، از آنان راضی و خوشحال خواهند شد. من از ایشان بیزارم و آنان نیز از من بیزارند» [1] با توجه به این اصل كه خدا جویی امری فطری و درونی است، باید علمای اسلامی و دانشمندان تعلیم و تربیت، به فكر تهیه و تدوین كتاب هایی باشند كه شیوه‌های صحیح رشد و پرورش این حس را بر مبنای اصل فطری بودن به والدین آموزش دهند تا آنان متوسل به شیوه‌ها و روش‌های نادرست نشوند.

 

2ـ اصل اختیاری بودن مسائل دینی انسان به اقتضای داشتن فطرت الهی، وجود چند بعدی و كرامت وجودی، موجودی مختار است كه كرامتش را با اختیار خود می‌تواند كسب كند. در واقع از دیدگاه اسلام، انسان میل‌ها و جاذبه‌های معنوی دارد، كه دیگر موجودات آن را ندارند. انسان قادر است كه در برابر میل‌های درونی خود ایستادگی كند و فرمان آنها را اجرا نكند، یا به بعضی از آنها پاسخ گوید و بعضی دیگر را كنترل نماید، یا از آنها در جهتی خاص استفاده كند. این توانایی انسان، به حكم نیروی اراده است كه به فرمان عقل عمل می‌كند. این توانایی بزرگ، از مختصات انسان است. اساس این توانایی، آن است كه انسان موجودی آزاد، انتخابگر و صاحب اختیار می‌باشد (مطهری، راهنمایی و مشاوره از دیدگاه اسلام، 42).

 

در دعوت كودكان و نوجوانان به دین، باید به گونه‌ای عمل نماییم كه احساس آزادی كنند. با توجه به این موضوع كه انسان فطرتاً خداجو است، لازم است كه با تذكر روش‌های صحیح، این فطرت را در وجود آنان بیدار كنیم و به طرف پذیرش دین سوق دهیم. پیامبر گرامی اسلام ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ نیز با نرمخویی و با زبان نرم، افراد را به دین اسلام دعوت می‌كردند. به تجربه هم ثابت شده است كه با زور و اكراه، نمی‌توان كسی را به راه راست هدایت كرد. خداوند ـ تبارك و تعالی ـ می‌فرماید: «افانت تكره الناس حتی یكونوا مؤمنین»[2] (پس آیا تو مردم را به اجبار وا می‌داری كه ایمان بیاورند). ا

 

گر به مفاد آیه‌ی: «لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَي‏…»[3] توجه نماییم، معلوم می‌شود كه پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ وظیفه تبیین دارند. لذا پس از تببین، دیگر جای اكراه و جای انتخاب كردن به جای مردم وجود ندارد. همچنین خداوند می‌فرماید: «فَإِنَّما عَلَيْكَ الْبَلاغ‏» [4](پس بر تو تبلیغ است و بس). كار پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ بیان، توضیح، تشبیه، ابلاغ، انذار و بشارت است. كار پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ اجبار نیست، كه به جای مردم بخواهد انتخاب كند و آنها را مجبور نماید. بهتر است كه هیچگاه، كودكان یا نوجوانان را به دینداری مجبور نكنیم. همچنین، به خاطر اینكه آنان دیندار شوند، بهتر است به آنان پاداش خیلی زیاد ندهیم. اگر بدون استفاده از این دو حربه تهدید و تطمیع بتوانیم آنان را به عقیده‌ای معتقد كنیم، آن اعتقاد درونی خواهد بود; یعنی اعتقادی كه نه به خاطر جلب منفعت، و نه ترس از قدر دانی به وجود می‌آید[5]

 

وقتی نوجوان مجبور به دینداری نشود ـ و در دوره كودكی سالم و عاری از انحراف پرورش یافته باشد ـ و دین به نحو منطقی و در شرایط مناسب به او عرضه گردد، با توجه به اینكه به تفكر انتزاعی رسیده است، دین یا مذهب محكم و قابل دفاع را خواهد پذیرفت. این دینداری او وراثتی، ریا كارانه و همراه با ناخالصی نخواهد بود، بلكه «دین خالص» خواهد داشت و سپس به دستورهای دینی عمل خواهد كرد. در دین اسلام تأكید فراوان می‌شود كه اصول دین تقلیدی نیست، بلكه فرد باید با آگاهی و آزادی آن را بپذیرد. بنابراین، باید تلاش كرد كه كودك و نوجوان را به طریقی مثبت و ترغیب كننده، به دین دعوت كرد و از افرادی كه مبناهای اعتقادی و فكری قوی دارند، كمك گرفت.

 

باید توجه داشت كه كودك و بویژه نوجوان، در مقابل برخوردهای آمرانه مقاومت می‌كند[6]. خانم زهرا مصطفوی، فرزند امام خمینی (ره) نقل می‌كند: «همسرم به جهت عادت خانوادگی، دخترم را از خواب صبحگاهی بیدار می‌كرد و به نماز وا می‌داشت. امام (ره) وقتی از این ماجرا خبردار شدند، برایش پیغام فرستادند: چهره شیرین اسلام را به مذاق بچه تلخ نكن. این كلام آنچنان مؤثر افتاد و اثر عمیقی بر روح و جان دخترم به جای گذاشت كه بعد از آن خودش سفارش كرد كه برای نماز صبح بموقع بیدارش كنم»[7]. والدین اگر می‌خواهند فرزندان‌شان نماز خوان و معتقد بار آیند، موارد ذیل را در نظر بگیرند: اولاً، خودشان معتقد به دستورها و تعالیم دینی باشند، و به دور از ریا و با خلوص نماز را به پا دارند. ثانیاً: در دوران كودكی، فرزندانشان را با نماز و مجالس و محافل مذهبی مأنوس كنند. از این رو، لازم است خاطرات خوشی را در ذهن آنان ایجاد نمایند و بشدت از سختگیری، اجبار و اكراه خودداری كنند.

 

پدری كه برای بیدار كردن دختر تازه بالغ خود برای ادای نماز صبح، دستی به گیسوان او می‌كشد و با نوازش و محبت او را از خواب شیرین صبحگاهی بیدار می‌كند، انجام دادن این تكلیف دینی را با شیرینی محبت پدرانه خویش می‌آمیزد و عبادت را در كام فرزندش شیرین می‌سازد. ثالثاً: والدین نسبت به مسئله نماز و مسائل اعتقادی همچون دیگر مسائل، حساسیت نشان دهند. اگر والدین و مربیان به سفارش‌ها و سیره‌ی معصومان ـ علیهم السلام ـ و بزرگان دین عمل كنند، قطعاً فرزندانی معتقد و نماز خوان خواهند داشت.

 

3ـ اصل تدریجی بودن آموزش مسائل دینی آموزش معارف و مسائل دینی، مراتب و درجاتی دارد، كه اصول و مقتضیات آن باید مراعات شود. این مراتب و درجات، به دلیل تفاوت‌های فردی در رشد استعدادهای ذهنی و روحی، تفاوت در معلومات و تجربیات، و شرایط گوناگون اجتماعی و فرهنگی در متعلمان است[8]

لذا، باید مطالب و مفاهیم آموزشی و دینی، متناسب با سطح درك و قوای ذهنی و روانی متعلمان باشد. والدین و بزرگسالان نباید توقع و انتظار داشته باشند، كه كودكشان خیلی سریع اهل عبادت و نماز شود. برنامه عادت دادن او به نماز و آموزش او، باید بر اصل تدریج مبتنی باشد. كودك نباید یكباره بار سنگینی از وظایف بار دینی را بر دوش خود احساس كند، و خود را به انجام دادن آن موظف بداند.

 

پی نوشت:

 1-نقش نماز در هویت یابی انسان مسلمان، عباس ملاتقی، نشر ستاد اقامه نماز، چاپ اول، ۱۳۸۰.

 2-تجلی نماز در نهضت عاشورا، عباس ملاتقی، نشر فردابه، چاپ اول، ۱۳۸۶.

3- تربیت فرزند از نظر اسلام، استاد حسین مظاهری.

4- تاریخ اسلام (دانشگاه پیام نور) کلیه رشته ها به غیر از الهیات، دکتر علی اکبر حسینی، فصل سوم.

5-  اصول کافی، ثقه الاسلام کلینی، ترجمه و شرح رسولی.

6- وسایل الشیعه، شیخ محمد حر عاملی، جلد ۳.

7- حدیث از امام صادق (علیه السلام) ـ كافی جلد 6 صفحه 49

8- برای مشاهده این قبیل احادیث مراجعه كنید به كتاب ارزشمند حلیه المتقین ، اثر علامه بزرگ مجلسی (ره) ، صفحه 49

9- سوره ابراهیم /  40 

10- نوری، مستدرك الوسائل، ج 2، 625

11- یونس / 99

12- بقره / 256.

13-  آل عمران / 20.

14- ارونسون، روان شناسی اجتماعی، 34.

15- كاظمی، آموزش و پرورش از خردسالی تا نوجوانی، 87.

16- ستوده، پا به پای آفتاب، ج 1، 123.

17- سادات، راهنمای آموزش تعلیمات دینی در مدارس، 27.

 

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید :
اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در  فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران

نوع محتوا : مقاله
تعداد کلمات : 5838 کلمه
مولف : طنین یاس
1394/10/10 ساعت 14:17
کد : 1013
دسته : کودکان و نماز
لینک مطلب
کلمات کلیدی
نماز، دعوت به نماز، تربیت و نماز،آثار نماز
درباره ما
با توجه به نیازهای روزافزونِ ستاد و فعالان ترویج اقامۀ نماز، به محتوای به‌روز و کاربردی، مربّی مختصص و محصولات جذاب و اثرگذار، ضرورتِ وجود مرکز تخصصی در این حوزه نمایان بود؛ به همین دلیل، «مرکز تخصصی نماز» در سال 1389 در دلِ «ستاد اقامۀ نماز» شکل گرفت؛ به‌ویژه با پی‌گیری‌های قائم‌مقام وقتِ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ...
ارتباط با ما
مدیریت مرکز:02537841860
روابط عمومی:02537740732
آموزش:02537733090
تبلیغ و ارتباطات: 02537740930
پژوهش و مطالعات راهبردی: 02537841861
تولید محصولات: 02537841862
آدرس: قم، خیابان شهدا (صفائیه)، کوچۀ 22 (آمار)، ساختمان ستاد اقامۀ نماز، طبقۀ اول.
پیوند ها
x
پیشخوان
ورود به سیستم
لینک های دسترسی:
کتابخانه دیجیتالدانش پژوهانره‌توشه مبلغانقنوت نوجوانآموزش مجازی نمازشبکه مجازی نمازسامانه اعزاممقالات خارجیباشگاه ایده پردازیفراخوان های نماز