■ عوامل مؤثر در جذب دانش آموزان به نماز
فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها پس تو ای رسول( با همه پیروانت مستقیم رو به جانب آیین پاك اسلام آور و پیوسته از طریق دین خدا كه فطرت دین خدا كه فطرت خلق را بر آن آفریده است پیروی كن (سوره روم- ۳۰)
پرستش یكی از ابعاد روح آدمی است. انسان فطرتاً موجودی است خداخواه و خداجوی. موجودی در عالم وجود نیست كه پرستنده و پرستشگر نباشد. از نظر قرآن نه تنها انسان، بلكه همه موجودات عالم ثناگوی خدایند و در طریق محبت الهی در حركتند. «و بعثهم فی سبیل محبته» آن گیاه كه حركت می كند، جز عشق او هیچ در سر ندارد، آن سنگ هم كه با قوه جاذبه حركت می كند در واقع غیر از این كه حق و ذات حق را جست وجو می كند و محبت خدا در ذات اوست، چیز دیگری نیست. قرآن می فرماید: « وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبيحَهُمْ » (سوره اسرا-۴۴)
فارابی فیلسوف معروف اسلامی می گوید: آسمان كه گردش می كند، آن گردش نماز و عبادت و پرستش آسمان است. زمین كه تكان می خورد همین جور، باران كه ریزش می كند آن ریزش پرستش اوست، آب كه جریان پیدا می كند آن جریان پرستش و عبادت اوست. اوج عبادت خدا برای فرد مسلمان از طریق نماز متجلی می گردد. نماز سیمای مكتب است. «الصلوهٔ وجه دینكم» نماز ستون دین است. «الصَّلَاةُ عَمُودُ الدِّين رسول گرامی اسلام(ص) در هنگام اذان به بلال می فرمود: «ارحنا یا بلال» ای بلال ما را از غم و تلخی نجات بخش و بلال اذان گویان نشاط عبادت را به ذائقه نمازگزاران می چشاند.
همانگونه كه در دعای هفتم مناجات خمسه عشر آمده: «اجْعَلْ قُوَّتِي فِي طَاعَتِكَ وَ نَشَاطِي فِي عِبَادَتِك» خداوندا: نشاط مرا در عبادت خودت قرار بده. چگونه می شود كودكان و نوجوانان ما نشاط و شادی خود را در عبادت و پرستش حق تعالی جست وجو نمایند؟ این مطلب بر این كوشش است تا شیوه های كاربردی علم روانشناسی را در جذب كودكان و نوجوانان به نماز ارایه نماید. امروزه اغلب صاحبنظران و متخصصان علوم رفتاری بر این عقیده اند كه توارث و محیط، هر دو مشتركاً خصوصیات جسمانی و روانی فرد را شكل می دهند. حتی در تكوین و ظهور رفتارهای اعتقادی مثمرثمرند.
● نقش وراثت
بسیاری از ویژگی های بدنی و روانی مانند قهر، ساختار استخوانی، رنگ مو و چشم، هوش و استعداد از طریق ارث كسب می شوند. لمبروز، جرم شناس ایتالیایی می گفت: فردی كه تبهكار می گردد ذاتاً تبهكار به دنیا می آید! از نظر وارث و علم مربوط به آن پدر تبهكار و فاسد درصدی از مجرمیت خود را به فرزند خود منتقل می كند، اما این بدان معنا نیست كه فرزند او به طور حتم دزد و جانی می شود.
اگر فرزند در محیطی پرورش یابد كه هیچ گونه فسق و فجوری در آن نباشد، فاسد نمی شود. چه زیبا فرمود پیامبر اكرم(ص) كه: «كُلُّ مَوْلُودٍ يُولَدُ عَلَى الْفِطْرَة» هر طفلی بر فطرت پاك خدایی آفریده می شود اسلام به پدیده وراثت توجه خاص دارد. در جنگ صفین امام علی(ع) به محمد حنفیه علمدار لشكر امر فرمود: ترس مدار و حركت نما. این بار نیز از حالت تهاجمی دشمن هراس نمود، امام خشمگین گردید و قبضه شمشیر را بر نشان فرزند فرود آورد و فرمود: تو این ترس را از مادرت به ارث برده ای او نیز ترسو بود. اسلام برای پاكی نسل مسلمین تمام مراقبت های لازم را در امر زناشویی دستور داده و در پیوندهای اولیه به كلیه جهات روحی و جسمی زن و مرد توجه نموده است. علاوه بر این كه مردم را در ازدواج با دیوانگان و احمق ها و میگسارها بر حذر داشته و در مقام مشورت و راهنمایی و ازدواج با فرد بداخلاق را نیز اجازه نداده است.
حسین بن بشار واسطی به حضرت رضا(ع) نامه ای نوشت كه: یكی از بستگانم درخواست وصلت با من دارد ولی بداخلاق است. حضرت در جواب فرمودند: اگر اخلاقش بد است با او ازدواج مكن.
همان گونه كه به نظر دانشمندان امروز، غذا در زیبایی صورت و توازن اندام و رنگ مو و چشم خلاصه تمام ساختمان كودك تاثیر دارد، اخبار و روایات اسلامی نیز در گذشته به این نكته توجه كامل داشته و درباره استفاده از غذاها، میوه ها، حبوبات و سبزیجات تعالیم لازم را به پیروان خود داده و به خصوص در بعضی از روایات از زنان باردار اسم برده و استفاده از آن خوراكی ها را به آنان توصیه نموده است.
● نقش خانواده
كودك در خانه به دنیا می آید و اولین كسی كه با او ارتباط مستمر برقرار می كند، مادر و سپس پدر و سایر اعضای خانواده اند. نوع اعتقادات و ملاك و معیارهای اخلاقی، خلقی و دینی از والدین به كودك منتقل می گردد.
كودك نظرات دینی و اعتقادی خانواده اش را می پذیرد. ایمان دوره كودكی با همه پاكی و صفایش این نقیصه را دارد كه از آگاهی توأم با تجزیه و تحلیل سرچشمه نگرفته است. بلكه بیشتر جنبه انفعال و تاثیرپذیری از محیط دارد و در حقیقت نوعی بازتاب است. با این وجود تكوین و پیدایش اعتقادات و قوام آن بستگی به نوع بینش و جهان بینی در خانواده حاكم است.
به نظر نگارنده سنگ بنای اولیه ایجاد رغبت و انگیزه در گرایش كودك به اعتقادات و متصف شدن به مناط و ملاك اخلاقی از نام و نامگذاری آغاز و در طول فرایند رشد با تقلید، تقویت و تشویق استمرار یافته و از مرحله نوجوانی به بعد براساس عقل و تفكر در عمق وجود فرد قوام می یابد. والدین باید برای فرزندان خود نامی نیكو انتخاب نمایند.
پیامبر اكرم (ص) در جواب نامه پدری، درباره وظیفه وی در قبال فرزندش چنین می فرماید: «تحسین اسمه و ادبه و وضعه موضعا حسنا» او را نام نیكو بگذارد و او را با نیكی تربیت كند و به كاری شایسته بگمارد.
امام صادق (ع) می فرماید: رسول خدا (ص) نام های زشت و نامناسب اشخاص و سرزمین ها را تغییر می دادند. مردی كه خادم بتكده بود بعد از مشاهده حادثه ای خدمت رسول خدا (ص) رسید و اسلام آورد. پیامبر (ص) نام او را پرسید: مرد گفت: نماوی بن ظالم (گمراه پسر ستمگر)! حضرت نام او را به «راشد بن عبدالله (هدایت یافته فرزند بنده خدا) تغییر داد. نكته ای كه از منظر روان شناسی اهمیت بسیار دارد این است كه والدینی در تربیت فرزند خود موفق اند كه با فرایند رشد در دوره های مختلف زندگی فرد آشنایی داشته باشند. زیرا جهت انتقال مفاهیم مسایل و مفاهیم مذهبی باید تناسب ظرفیت فكری كودك به او عرضه شود.
پیامبر (ص) می فرماید: خدای رحمت كند كسی را كه در نیكوكاری و نیكی به فرزندش كمك می كند. سوال شد چگونه فرزند خود رادر نیكی كمك كند؟ فرمود: آنچه در توانایی كودك است و برایش میسر است، از او بپذیرد و آن چه انجام دادنش برای كودك دشوار و طاقت فرساست از او نخواهد و او را به گناه و طغیان و كارهای احمقانه وادار نكند.
امام صادق (ع) اختر تابناك آسمان عصمت و ولایت نیز می فرماید: پدر و مادر هر آنچه كه در توانایی كودك است و انجام دادن آن برای او آسان است از او قبول كنند و آنچه انجام دادن آن برایش سنگین و طاقت فرساست از او نخواهند. و امروزه، یكی از برجسته ترین و با نفوذترین چهره های روانشناسی قرن بیستم، ژان پیاژه معتقد است كودك باید تجربه های خود را با روش و سرعت خود جذب و تحلیل نماید و تلاش برای جلو انداختن تفكر انتزاعی درست نیست. او می گوید: هر نوع تفكری كه كودك به كار می برد مناسب ترین نوع است و كوشش برای تحمیل تفكر پیشرفته تر به كودك نادرست است. نتیجه این كه انتقال ارزش ها و مفاهیم اعتقادی و مذهبی به كودك سبك و سیاق مخصوص به خود را می طلبد.
● نقش الگوها
در بررسی راه های جذب دانش آموزان به نماز اولین مساله ای كه به آن برمی خوریم زندگی اجتماعی دانش آموز در محیط خانواده، مدرسه، جامعه و همسالان و زندگی سیاسی او (درك مفاهیمی همچون مدیریت، حكومت و سیاست های اجتماعی) می باشد. در این فرایند دانش آموز در تعامل مستقیم با اطرافیان، خانواده، دوستان، مدیران حكومتی، تربیتی، معلم و مربی، مسجد و روحانیت، تحت تاثیر رفتارها و پیام های آنان است و منش های آنان را تحت نظر دارد و رفتارهای تعبدی و اخلاقی ایشان را پی گیری می نماید.
شكل گیری شخصیت معنوی و اجتماعی دانش آموز از همان ابتدا در خانواده و بعد در مدرسه و در مراتب بعدی از طریق دیگران صورت می گیرد. بنابراین هر كدام از الگوهای رفتاری مورد توجه دانش آموز است و تحت تاثیر آن رفتارها می باشد.
یكایك ارزش های موجود در جامعه و خانواده چه در جنبه های مثبت و چه در جنبه های منفی، شخصیت نوجوان و جوان را پی ریزی نموده، در نگرش مثبت یا منفی او نسبت به محیط اطراف خود نقش مهمی را ایفا خواهد كرد.
تربیت و پرورش فرزندان سالم از حیث اعتقادی و منش های پسندیده در گرو توجه كافی به مسایل محیطی و رفتاری است. پدران و مادران، معلمان و مربیان، رسانه های جمعی و ارتباطی، صدا وسیما، نقش تعیین كننده در ساختار ذهنی و باورهای آنان دارد. چنانچه پدر و مادر در خانواده به نقش الگویی خود توجه داشته باشند و در تنظیم روابط خویش با فرزندان همت گمارند، و تقدی به اصول اخلاقی و انسانی و بالاخره مذهبی را پیشه خود سازند، بی تردید احساس خوب و ارزشمند، پایبندی به مسایل معنوی را به فرزندان خود تقدیم نموده اند.
برخورداری از ایمنی روانی و بدون اضطراب و تشویش و نگرانی در خانواده باعث خواهد شد كه كودك و نوجوان بتواند با آسودگی و احساس خوشایند نسبت به درك و انجام امور ارزشی و مورد پسند بزرگسالان و جامعه دست یازد. زیرا او به واسطه انجام این امور در محیط، بازخوردهای مثبت دریافت خواهد كرد و این عمل موجب آن می شود كه او این بازخوردهای مثبت را بیشتر تجربه كند. تجربه خوشایند و احساس رضایتمندی از رفتارهای بروز داده شده، كودك و نوجوان را به سوی اهداف و آرمان های تربیتی جامعه هدایت خواهد كرد و در نتیجه جهت یابی وی را به درك هویت معنوی و انسانی میسر خواهد نمود.
پس به همان میزانی كه رفتارهای سنجیده، الگوها و مسوولان تربیتی در شكل گیری شخصیت معنوی و سجایای انسانی كودك و نوجوان موثر است، پدیداری رفتارهای متضاد با آرمان های اجتماعی، اخلاقی و مذهبی نیز در تخریب این شخصیت و هویت واقعی او موثر است.
علمای تعلیم و تربیت معتقدند: «دوره نوجوانی و جوانی دورانی است كه در آن بحران هویت بر سازمان روانی فرد چیره شده، نوجوان و جوان تشنه هویت را به جست وجو و ارزیابی ارزش های گوناگون و گاه متضاد هدایت می كند تا در پایان این دوره بحرانی، احساسی از هویت داشتن را برای وی به ارمغان آورد.
هویت هر فرد برآیندی از هویت واقعیت، هویت آرمانی و هویت مورد انتظار است. به تعبیر ریاضی (هویت فرد = هویت واقعی و هویت مورد انتظار) هویت واقعی تصویر از خودی است كه كودك و نوجوان از خویشتن واقعی خویش دارد. این تصویر از خود نیز تصویری است كه عمدتا توسط والدین و مربیان به ترسیم درآمده است كه مختص زمان گذشته است.»
اما نقش والدین و مربیان به همین جا ختم نمی شود، بلكه این تلاش نظر به آینده ای دوخته است كه برای ساختنش زمان، هزینه و انرژی بسیاری صرف شده است. این آینده و در نتیجه چگونه شدن را والدین و مربیان به نمایندگی از جامعه در معرض دید نوجوان و جوان قرار می دهند كه این همان هویت مورد انتظار است.
متاسفانه جامعه ما علی رغم سازمان و طرح نقشه ای كه با صرف میلیاردها تومان هزینه و تلاش هزاران انسان متعهد و صادق و دلسوز جهت شكل بخشیدن به هویت واقعی و هویت مورد انتظار خیل نونهالان و كودكان و نوجوانان این مرز و بوم دارد، تقریبا هیچ برنامه مدون و از پیش تعیین شده ای به منظور نفوذ غیرمستقیم به هویت آرمانی جوانان و نوجوانان ندارد. این فقدان استراتژی برای نفوذ در مهم ترین و تعیین كننده ترین بخش هویتی هر فرد، یعنی هویت آرمانی منجر به آن می شود كه بخش اعظم سرمایه گذاری های فرهنگی ما به هدر رود.
استعمار فرهنگی و یا آنچه كه امروزه به نام تهاجم فرهنگی از آن یاد می شود میلیون ها دلار سرمایه گذاری در بخش نفوذ به هویت آرمانی میلیون ها جوان و نوجوان ایرانی مسلمان دارد. دشمن آگاه و بدخواه با تكیه بر یافته های روان شناختی امكان همانندسازی نوجوان و جوان را با ارایه الگوهای متناقض با الگوهایی كه برای شكل گیری هویت واقعی و مورد انتظار او ساخته ایم، در قالب هنر، ورزش، علم و سیاست فراهم می آورد و با تكیه بر مكانیزم های روان شناختی مسلط بر سازمان روانی نوجوان و جوان به هویت آرمانی او رنگ و صبغه ای كاملاً متفاوت از بافت و رنگ فرهنگی، مذهبی و اجتماعی ما می دهد كه نتیجه آن بروز پانكیسم و غرب گرایی و امثال آن است كه همه جلوه های گوناگون فقدان هویتی است كه همساز با هویت فرهنگی ماست. هویت فرهنگی كه خود برآیند هویت مذهبی، هویت ملی و هویت فردی ما است.پس روشن شد كه حیات فردی و معنوی یك نوجوان و جوان كاملاً با حیات اجتماعی و سیاسی وی در ارتباط است و نارسایی در هر كدام آن ها باعث بروز مشكلات در وجود دیگری خواهد شد. اصولاً به وجود آوردن انگیزش های قوی و تحریك كننده برای ایجاد و یا تغییر رفتار در نوجوان و جوان تابع شرایط خاصی است. زیرا جنبه های انفعالی روحیات و گسترده بودن افق فكری در ایشان مسأله را پیچیده تر می كند و مكانیزم های خاصی را نیز می طلبد.
علاقه مندی نوجوان و جوان به الگوهایی چون روحانیون، علما و دانشمندان و صاحبان فضل و اندیشه و همنشینی با آنان نشان از رشد یافتگی و حساسیت در قبال مسایل فرهنگی و اجتماعی است. او به خوبی دریافته است كه انسان با تكیه بر اصول انسانی و درك مفاهیم اجتماعی و ارزشی در اجتماع می تواند جایگاه اصلی خود را پیدا و حفظ نماید. لذا او در تلاش است كه با بزرگ ترها و بزرگسالان ارتباط داشته باشد. «اگر بزرگ ترها و بزرگسالان او را تأیید نكنند بازگشت می كند و یا در جا می زند» یعنی در رشد عقلانی، عاطفی و اخلاقی نوجوان وقفه ایجاد می شود. بنابراین «امكانات ملاقات او با كسانی كه در یك جامعه به مسایل سیاسی و اجتماعی می پردازند باعث رشد اجتماعی و سیاسی او خواهد شد.» ترتیب ملاقات با روحانیون، استادان دانشگاه و كلیه كسانی كه در خط مشی های سیاسی و اجتماعی جامعه مشاركت دارند باعث پویایی رفتار و بالندگی در نوجوان می گردد.
آنچه گذشت تقریباً مقدمه ای بود برای ورود به مبحث «هماهنگی حیات سیاسی و اجتماعی انسان با حیات فردی و معنوی او» كه در ارتباط با راه های جذب دانش آموزان به نماز جماعت و تقویت باورهای اعتقادی آنان مطرح شد. مسوولان نظام تربیتی كشور و عناصر دخیل در اجرای كم و كیف مسایل تربیتی كه در مدارس مشغول ایفای وظیفه می باشند و الحق در سال های اخیر كوشش فراوانی را در آموزش و ایجاد امكانات اقامه نماز جماعت در مدارس فراهم نموده اند، بایستی جدیت نمایند كه این مهم در قلب و روح دانش آموزان رسوخ كند و در سازمان شخصیتی آنان جای گیرد و توجه داشته باشند كه هر گونه رفتار نسنجیده و حساب نشده می تواند تأثیر عمیق و نامطلوبی در روند شكل گیری شخصیت و هویت معنوی او ایجاد كند و تلاش های بعدی را دچار مشكل سازد. علت این كه «نوجوان ویژگی های شخصیتی مورد نظر خود را درونی می سازد و در سازمان شخصیت خود پیاده می كند.»
دست اندركاران تعلیم و تربیت، خصوصاً پرچمداران اقامه نماز در جامعه و مدارس كشور وظیفه بس خطیر و سنگین و حساسی بر دوش دارند. باید كوشش شود كه این امر در كمال آرامش و متانت روحی و برخوردهای حساب شده انجام شود و دانش آموزان عزیز این فرصت را پیدا كنند كه لطایف و ظرایف معنوی را درك و تجربه كنند و در نتیجه پرورش انسان های پارسا و متقی و مطلوب نظام تربیتی كشور میسر شود.
● الگوهای مؤثر (صاحبان فضل و اندیشه)
پیش از این گفتیم كه نوجوان و جوان و حیات اجتماعی او در گرو چگونگی حیات فردی و معنوی اش بوده و در ارتباط كامل است همچنین اشاره گردید كه تربیت نسل پاك و دارای منش های الهی و انسانی در شكل گیری باورهای اعتقادی وی مؤثر است.
با توجه به این كه «دوره بلوغ مقارن است با تأثیر روزافزون، جنبه انفعالی در روحیات و موارد گسترش سریع افق فكری، نهادی شدن حیات درونی، فردی شدن رفتار، بیداری جنسی، احساس استقلال، بحران هویت، كوشش برای هم شكلی و انجام كارهای بزرگ، تلاش برای مورد قبول واقع شدن» لذا با درك چنین وضعیتی پدیدآوردن یك اندیشه سالم و درست در ذهن و روان نوجوان و جوان از طریق ارایه الگوهای صحیح ضرورت تام دارد.
می دانید كه گاهی شخصیت ها محیط را تحت تأثیر قرار می دهند و گاهی محیط است كه بر انسان تأثیر می گذارد. در هر حال شخصیت های مثبت یا منفی محیط ها و محیط های با شخصیت از عناصری هستند كه در شكل گیری شخصیت واقعی كودك و نوجوان عمل می كنند.
پس از خانواده، كه به عنوان اصلی ترین سازمان در نهادی و درونی شدن رفتارها برای كودك و نوجوان كمك می نماید و اولین تجربیات زندگی را در اختیارش قرار می دهد، مدرسه جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص می دهد. در این سازمان معلم و مربی الگوهایی هستند كه بیشترین درصد مقبولیت را در پیش كودك و نوجوان دارند.
بی شك گذر از این مرحله در ساختار ذهنی و رفتاری كودك و نوجوان حائز اهمیت است. هوشیاری والدین و مربیان دلسوز و آگاه این امكان را برای دانش آموز به وجود خواهد آورد كه با همانندسازی، بهترین الگوهای رفتاری را برای خود انتخاب نمایند. بنابراین شركت فعالانه مدیران و مربیان در عرصه های فرهنگی و ترویج ارزش های انسانی و اخلاقی توأم با عمل، شناخت معیارهای فضیلت و انسان های فاضل را برای نوجوان آسان تر خواهد كرد.
چنانچه مدیران، معلمان و مربیان همراه دانش آموز در نماز جماعت مدرسه شركت فعال داشته باشند و در اجرای فرامین الهی و مواظبت در رفتار و گفتار خود كوشش نمایند، دانش آموز رغبت پیدا خواهد كرد كه با علاقه مندی بیشتر در نماز حضور یابد. بایستی متوجه این معنا بوم كه «الگو بودن رهبران دینی، علمی و مذهبی نقش اساسی را در تكوین شخصیت دانش آموزان ایفا می كند.»
یك تحقیق نشان می دهد كه ۴۸ درصد كل دانش آموزان نوجوان «اعتقاد والدین خود را به خداوند و عمل به دستورات او را در جذب فرزندان به نماز مؤثر دانسته اند.»
در یك تحقیق دیگر كه از ۱۲۵ نفر دانش آموز یك مجتمع آموزشی سوال شده است ۶۶ درصد از دانش آموزان پسر و ۷۷ درصد از دانش آموزان دختر علت نمازخوان شدن و یا بودن خود را والدین خود ذكر كرده اند كه این نشانگر نقش پراهمیت خانواده و الگو بودن آن برای نوجوان و جوان است.»
والدین یا اولیای مدرسه و مدیران و شخصیت های معروف جامعه هر كدام نقش ویژه و حساسی در این مهم دارند. احساس مسوولیت در سازندگی نسل مؤمن و نمازخوان وظیفه اصلی و واجب و عینی هر فرد مسلمان اعم از والدین و دیگر مربیان و الگوهای جامعه است. آری «آنجا كه هستی از ارتباط و هماهنگی برخوردار است، آن جا كه دنیا راه و كلاس است، یك نگاه، یك لبخند و یك فساد، یك فساد نیست كه هستی را به فساد می كشد و تمام دریاها و دشت ها را در خود می گیرد.
(ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاس) وقتی كه ما كوچك تر بودیم در كنار ساختمان هایی كه آجر می ریختند به بازی مشغول می شدیم و آجرها را پشت سرهم با فاصله های كوتاه می چیدیم و مارپیچ و گرد و خلاصه از شكل های مختلف، آجر كنار هم می گذاشتیم و آنگاه یك آجر را می زدیم، ما بیش از یك آجر را نزده بودیم اما چون آجرها مرتبط و كنار هم و هماهنگ بودند همه آن ها تا آخر می افتادند و بر روی زمین می ریختند، یك ضربه یك ضربه نمی ماند و یك فساد در یك جا حبس نمی شد. در هستی منظم، یك گناه، یك فساد نمی ماند وادامه می یابد و كسی كه راه بودن و كلاس بودن را حساس كرده دیگر بی حساب نمی گوید و نمی شنود و نمی بیند و نمی زند» و با ناهمخوانی گفتار و رفتار هستی پاك كودك و نوجوان را به آتش نمی كشد.