■ محتوای منبر عمومی (9)؛ نماز همراه با حضور قلب
راهبرد محتوایی
یکی از نکات پراهمیت نماز، آمادگی روحی و قلبی برای اقامه نماز است. در روایات نیز مقدار قبولی نماز به مقدار آمادگی و همراهی قلب نمازگزار مشروط شده است. در این نوشتار به برخی از عوامل نداشتن حضور قلب و نیز راههای تحصیل آن، اشاره شده است.
حکم شرعی
لباس نمازگزار چند شرط دارد از جمله اینکه: پاک باشد (یعنی نجس نباشد)؛ مباح باشد (یعنی غصبی نباشد)؛ برای مردان از جنس طلا یا ابریشم خالص نباشد؛ از اجزاء مردار (حیوان مرده) نباشد؛ از حیوان حرامگوشت نباشد.
روایت
امام صادقA: "مَن صَلَّى رَكعَتین یَعلَم مَا یَقُولُ فِیهِمَا اِنصَرَفَ وَ لَیسَ بَینَهُ وَ بَینَ اللهِ ذَنبٌ؛ هر كس دو ركعت نماز بگزارد و بداند كه چه ميگويد، نماز را به پايان ميبرد، در حاليكه بين او و خداوند گناهي باقي نمانده است".[1]
مقدمه
روزی جناب سیدهاشم ـ امام جماعت مسجد سردزک ـ پس از نماز درباره حضور قلب در نماز و اهمیت آن مطالبی بیان کرد. از جمله صحبتهاي او این بود که گفت: روزی در این مسجد، پدرم میخواست نماز جماعت بخواند. من هم جزو حاضران بودم که ناگاه مردی در هیئت و شکل افراد دهاتی وارد شد و از صفوف جماعت عبور کرد تا صف اول پشت سر پدرم قرار گرفت.
نمازگزاران از اینکه یک نفر دهاتی در جایی قرار گرفته بود که باید اهل فضل حضور داشته باشند، ناراحت شدند. اما آن مرد اعتنایی نکرد. نماز آغاز شد. در رکعت دوم، هنگام قنوت، آن مرد قصد فُرادا نمود و نمازش را تمام کرد و عجیبتر اینکه همانجا نشست و سفرهای را که همراه خود داشت، باز کرد و شروع به خوردن نان کرد.
وقتی نماز تمام شد، مردم از هر طرف به او اعتراض کردند؛ ولی او هیچ نمیگفت.
پدرم متوجه مردم شد و گفت: چه خبر است؟ گفتند: امروز این مرد دهاتی جاهل به مسئله، آمده صف اول پشت سر شما اقتدا کرده، آنگاه وسط نماز قصد فرادا کرده و بعد هم نشسته و مشغول خوردن است!
پدرم به آن شخص گفت: چرا چنین کردی؟
در جواب گفت: سبب آن را آهسته به خودت بگویم یا در این جمع بگویم؟
پدرم گفت: در حضور همه بگو.
گفت: من وارد این مسجد شدم به امید اینکه از فیض نماز جماعت با شما بهرهای ببرم. چون اقتدا کردم در اواسط سورۀ حمد، دیدم که شما از نماز بیرون رفتید و در این خیال بودید که من پیر شدهام و از آمدن به مسجد عاجزم. الاغی لازم دارم که سواره حرکت کنم؛ پس به میدان الاغفروشها رفتید و خری را انتخاب کردید. در رکعت دوم در خیال تدارک خوراک الاغ و تعیین جای او بودید که من عاجز شدم و دیدم بیش از این سزاوار نیست و نمیتوانم با شما باشم. برای همین نمازم را تمام کردم.
پیرمرد این را گفت و سفرهاش را جمع کرد و حرکت نمود. پدرم بر سر خود زد و ناله نمود و گفت: او مرد بزرگی است؛ او را نزد من بیاورید. ولی وقتی مردم به دنبال او رفتند، ناپدید شده بود و دیگر کسی او را ندید.[2]
نکته اول
اولین نکتهای که از این داستان میآموزیم، این است که انسان حق ندارد هیچ کسی را کوچک و حقیر بشمارد و نسبت به او بیاعتنایی نماید؛ زیرا که همه بنده خدایند و جز خداوند متعال، هیچ کس از حقیقت و باطن دیگران باخبر نیست،[3] ازاینرو پیامبر عظیم الشأن اسلامB فرمودند: "لَا تُحَقِّرَنَّ أَحَداً مِنَ الْمُسْلِمِينَ فَإِنَّ صَغِيرَهُمْ عِنْدَ اللَّهِ كَبِير؛ نبايد كسى از مسلمانان را كوچك شمارى، زيرا كوچك آنها نیز نزد خدا بزرگ است".[4]
و امیرمؤمنان عليA در روایتی زیبا و قابل تأمل فرمودند: "ﺍﻥّ ﷲ ﺗَﺒﺎﺭﻙَ ﻭَ ﺗَﻌﺎﻟﻰ ﺃﺧﻔﻰ ﺃﺭﺑَﻌَة ﻓﻰ ﺃﺭﺑﻌﻪ: ﺃﺧﻔﻰ ﺭﺿﺎهُ ﻓﻰ ﻃﺎﻋَﺘﻪ ﻓَﻼ ﺗَﺴْﺘَﺼْﻐِﺮَﻥّ ﺷﻴﺌًﺎ ﻣِﻦْ ﻃﺎﻋَﺘِﻪ ﻓَﺮﺑّﻤﺎ وﺍﻓَﻖَ ﺭﺿﺎهُ ﻭ ﺃﻧْﺖَ ﻻ ﺗَﻌْﻠَﻢ وَ أخفى سَخَطِهِ فى مَعْصيَتِه، فَلا تَسْتَصْغِرَنّ شَيئًا مِن مَعصيَتِه؛ فَربّما وافَقَ سَخَطِهِ وَ أنْتَ لا تَعْلَم وَ أخفى إجابَتِهِ فى دَعواتِه فَلا تَسْتَصْغِرنّ شَيئًا مِن دُعائِهِ فَربّما وافَقَ إجابَتِه وَ أنْتَ لاتَعْلَم وَ أخفى وَليِّهِ فى عِبادِه؛ فَلا تَسْتَصْغِرَنّ عَبدًا مَنْ عِبادِالله؛ فَربّما يَكونُ وَليّهِ وَ أنْتَ لا تَعْلَم؛ خداوند تبارك و تعالي چهار چیز را در چهار چیز مخفی و پنهان کرده است:
یک: رضايتش را در طاعتش پنهان كرده، پس هيچ طاعتي را كوچك نشمار، چراكه ممكن است رضايت خدا در همان باشد و تو نداني؛
دو: خشم خود را در نافرماني از خود مخفي كرده است، پس هيچ گناهي را كوچك نشمار، زيرا ممكن است خشم خدا در همان گناه باشد و تو نداني؛
سه: اجابت خود را در ادعيه پنهان كرده است، پس هيچ دعايي را كوچك نشمار، چراكه ممكن است اجابت در همان دعا باشد و تو نداني؛
چهار: و دوست خود را در ميان بندگان پنهان كرده است، پس هيچ بندهاي از بندگان خدا را كوچك نشمار، چه بسا همان كس دوست خدا باشد و تو نداني".[5]
نکته دوم
اهمیت و ضرورت حضور قلب در نماز بر کسی پوشیده نیست. اگر انسان بخواهد نمازهایش مورد قبول پروردگار متعال واقع شود، باید هنگام اقامه نماز، فکر و ذکرش را معطوف به نماز نماید و از افکار متشتت و آشفته پرهیز نماید؛ زیرا به فرموده معصومینD، تنها آن بخشهایی از نماز مورد قبول قرار میگیرد که انسان با توجه و حضور قلب بهجا آورده باشد. امام باقرA فرمود: "عَلیکَ بِالاِقْبالِ عَلی صَلاتِکَ فَاِنَّما یُحسَبُ لَکَ مِنها ما اَقبَلتَ عَلَیهِ؛ در نماز توجه به خدا داشته باش، زیرا از نماز آن مقدار قبول میشود که با توجه خوانده شود".[6]
و رسول خداB فرمودند: "لیسَ لكَ مِنَ صَلاتِكَ اِلَّا مَا اَحضَرتَ فِیهِ قَلبَكَ؛ فقط قسمتهايي از نماز كه در آن حضور قلب داري، جزء نماز محسوب ميشود".[7] و فرمود: "إنَّما يُكتَبُ لِلعَبدِ مِن صَلاتِهِ مَا عَقَلَ مِنهَا؛ از نماز بنده، تنها به آن اندازهاى كه مىفهمد، ثواب نوشته مىشود".[8]
امام رضاA نیز درباره نشانههای یک نماز کامل فرمود: "نمازي است که با حضور قلب و فراغت اعضا و انکسار و فروتني در حضور خداوند تبارک و تعالي باشد. بهشت را در طرف راستش، و آتش جهنم را در طرف چپش، و صراط را پيش روي خود و خداوند را در مقابل خود ببيند".[9]
اگر بخواهیم تعبیری ساده و عامیانه دراینباره داشته باشیم، شاید بتوان گفت نمازی در پیشگاه الهی مورد قبول است که نهتنها جسم، بلکه قلب هم با نمازگزار همراه باشد؛ زیرا به همان اندازه که اقبال و توجه و همراهی قلب باشد، به همان مقدار نیز نماز مورد قبول واقع خواهد شد. همانطور که پيامبرB فرمودند: "لايَقبَلُ اللّهُ صَلاةَ عَبدٍ لايَحضُرُ قَلبُهُ مَعَ بَدنِهِ؛ خداوند نماز کسي را که قلبش در کنار بدنش حضور ندارد، نمیپذیرد".[10]
مرا غرض ز نماز آن بود که یک ساعت |
|
حـدیث درد فــراق تــو بـا تـو بگزارم |
وگرنه این چه نمازی بود که من بیتو |
|
نشسته روی به محراب و دل به بازارم |
1. محبوب نبودن نماز
اگر انسان به خالق خویش عشق بورزد و نسبت به او شناخت مناسب داشته باشد، هیچگاه از همصحبتی با او و نماز خواندن خسته و ملول نمیشود و با سرعت زیاد و ردیف کردن کلمات پشت سر هم، نمازش را به پایان نمیبرد. بهراستی انسان چگونه میتواند با این سرعت در ادای کلمات نماز و بهجا آوردن ارکان و واجبات آن، حضور قلب بیابد؟ امام صادقA میفرماید: "هنگام نماز از دنیا و آنچه در آن است مأیوس شو و تمام توجه خودت را به خدا قرار ده و به یاد روزی باش که در برابر دادگاه عدل الهی قرار میگیری".[11]
2. وسواس
گاهی وسواس که عملی است شیطانی، فکر و دل نمازگزار را از یاد خدا در نماز باز میدارد و باعث میشود حضور قلب از او گرفته شود و با دقت بیش از حد به درستی یا نادرستی جزئیات نماز خود، از حقیقت نماز، غافل شود. شخصی که در نماز، پیاپی در رکعتها و رکنهای نماز شک میکند و همة توجهش را در درست به کار بردن واژهها صرف میکند، خود را از فیض درک محضر پروردگار محروم میسازد و از برکت و روشنی نماز نصیبی نمیگیرد.
3. گناه و معصیت
بدون شک قلب و دلی که در طول شبانهروز از یاد خدا خالی باشد و در مسیر مخالف رضایت الهی گام بردارد، هنگام نماز نیز حال معنوی چندانی برای لذت بردن از نماز و ایجاد حضور قلب نخواهد داشت و تنها به تکرار قسمتهای مختلف نماز میپردازد. نقل شده که روزى نبىّاكرمB مردى را ديد كه موقع خواندن نماز با ريش خود بازى مىكرد. آن حضرت فرمود: "أما إنّه لو خشع قلبه لخشعت جوارحه؛ همانا او اگر قلبش خاشع بود، اعضايش هم خاشع مىشد".[12]
4. موانع ظاهری
برخی موانع مانند پرخوری یا گرسنگی، پرخوابی، كسالت و خستگی، نیاز به دستشویی و… باعث عدم تمرکز و از دست رفتن حضور قلب میشوند، لذا باید این موانع را نیز برطرف نمود. امام باقرAمیفرماید: "هنگام نماز با دست و سر و صورت خود بازی مکن، زیرا همة این کارها سبب نقص نماز میشود و در حالت کسالت، خوابآلودگی و سنگینی مشغول نماز مشو، زیرا چنین نمازی از آنِ منافقان است…".[13]
5. القائات و مزاحمتهای شیطان
از مهمترین عوامل حواسپرتی، وسوسه شیطان در نماز است كه تلاش مینماید حواس نمازگزاران را به چیزهای مختلفی مشغول نماید تا از یاد خداوند غافل گردند. حضرت عليA با اشاره به همین نکته، این حرکت شیطان را نوعی اختلاس و دزدی از جانب شیطان دانسته میفرماید: "الِالْتِفَاتُ فى الصَّلَاةِ اخْتِلَاسٌ مِنَ الشَّيْطَانِ فَإِيَّاكُمْ وَ الِالْتِفَاتَ فى الصَّلَاةِ فَإِنَّ اللَّهَ مُقْبِلٌ عَلَى الْعَبْدِ إِذَا قَامَ فى الصَّلَاةِ فَإِذَا الْتَفَتَ قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَا ابْنَ آدَمَ عَمَّنْ تَلْتَفِتُ ثَلَاثَةً فَإِذَا الْتَفَتَ الرَّابِعَةَ أَعْرَضَ اللَّهُ عَنْهُ؛ بیتوجهی در نماز اختلاسی است از شیطان، پس بپرهیزید از بیتوجهی در نماز، زیرا که خداوند تبارک و تعالی روی میآورد به بنده در هنگامی که نماز میخواند، و وقتی بیتوجه شد، خدا میگوید: ای فرزند آدم! از چه کسی روی بر میگردانی؟ سه مرتبه این سخن تکرار میشود و آنگاه که مرتبه چهارم بنده بیتوجهی کرد، خداوند از او اعراض میکند".[14]
"سید نعمت الله جزايری" در كتاب "انوار نعمانیه" مینویسد: یكی از دوستان مورد اعتماد و عادلم گفت: با خود فكر كردم كه در حدیث وارد شده: هر كس دو ركعت نماز او قبول شود، عذاب نمیشود. به همین دلیل تصمیم گرفتم به مسجد كوفه بروم، در آنجا دو ركعت نماز با حضور قلب بخوانم و خود را از وساوس شیطان خالی نمایم.
ناگاه به خاطرم گذشت كه مسجد كوفه مناره ندارد، اگر كسی بخواهد منارهای برای آن بسازد از كجا سنگ و گچ تهیه كند. بالاخره به فكرم رسید كه از فلان محل بهتر میشود، تهیه نمود. كمكم تعیین كردم كه در چند روز این مناره تمام میشود و سر مناره را چگونه میسازند. همینكه دو ركعت نماز تمام شد. متوجه شدم من هم از ساختمان مناره فارغ شدهام. فهمیدم به مسجد كوفه آمدم برای ساختن مناره، نه برای دو ركعت نماز با حضور قلب.[15]
خرّم آن روى كه در روى تو باشد همه عمر |
|
وين نباشد مگر آن وقت كه راى تو بود |
ذرّه در همه اجزاى من مسكين نيست |
|
كه نه آن ذرّه معّلق به هواى تو بود |
چند راهکار برای ایجاد حضور قلب
1. احساس در محضر الهی بودن
هنگام نماز انسان در محضر خالقی ایستاده که ذرهذره وجودش از اوست و لحظهلحظههای زندگیاش محتاج به لطف و عنایت اوست. خداوندی که انسان را بدون آنکه به او احتیاجی داشته باشد آفرید و فرصت زندگی در دنیا به او داد تا لیاقت زندگی برتر را کسب نماید. رسول اكرمB میفرماید: "خدا را عبادت كن، آنچنانکه گویا او را میبینی و اگر تو او را نمیبینی، او تو را میبیند".[16] بزرگی میگفت: روزى به قصد تشرف به مسجدالحرام و خواندن نماز در آن مكان مقدس، از خانه خارج شدم. در اثناى راه، خطرى پيش آمد و خداوند مرا از مرگ نجات داد و با كمال سلامتى از آن خطر به مسجد آمدم. نزديك در مسجد، خربزه زيادى روى زمين ريخته و صاحبش مشغول فروش آنها بود. قيمت آن را پرسيدم، گفت آن قسمت، فلان قيمت و قسمت ديگر ارزانتر و فلان قيمت است.
گفتم: پس از برگشت از مسجد مقدارى مىخرم و به منزل مىبرم. پس به مسجدالحرام رفتم و مشغول نماز شدم. در حال نماز با خود فکر کردم كه از قسمت گران آن خربزه بخرم يا قسمت ارزانتر آن! اصلاً چه مقدار بخرم؟
خلاصه تا آخر نماز در اين خيال بودم. وقتی نماز به پایان رسید و خواستم از مسجد بيرون بروم، شخصى از در مسجد وارد شد و نزديك من آمد و در گوشم گفت: خدايى كه امروز تو را از خطر مرگ نجات بخشيد، آيا سزاوار است كه در خانه او نماز خربزهاى بخوانى؟! فوراً متوجه عيب خود شده و بر خود لرزيدم، خواستم از او کمک بخواهم، اما دیگر او را نيافتم.[17]
2. آخرین فرصت نماز
راه دیگر ایجاد حضور قلب و توجه هنگام نماز، این است که انسان هر نمازی را که بهجا میآورد، این تصور را داشته باشد که شاید پس از این نماز، دیگر فرصت و امکان خواندن نماز دیگری را نیابد و چه بسا لحظاتی دیگر چراغ عمرش خاموش گردد و حسرت خواندن دو رکعت نماز با حضور قلب برای همیشه بر دلش بماند. به همین سبب رسول خداB فرمودند: "صَلِّ صلاة مودّعٍ تَرى اَنَّكَ لاتُصَلِّى بَعد ما صلاة ابدا؛ آنچنان نماز بگزار كه گویى آخرین نماز توست و دیگر هرگز نمازى نخواهى خواند".[18]
اینگونه نمازگزاردن، شیوه معصومینD بوده است، همانگونه که امامباقرA درباره حالات نماز پدر بزرگوارشان میفرماید: "کانَ يُصَلّيصَلاةَ مُوَدِّعٍ يَري أنَّهُ لا يُصَلِّيبَعدَها أبَدَاً؛ امامسجادA همواره مانند کسي کهآخرين نماز خود را بهجاي ميآورد، نماز ميگزارد. او چنين ميديد که پساز آن هيچگاه نماز نميگزارد".[19]
فرد مؤمن هم با تبعیت از پیشوایان خود، یاد گرفته که اینگونه نماز بخواند: "اذا صَلَّیتَ صَلاَةَ فَریضَة فَصَلِّ لِوَقتِهَا صَلاةَ مُوَدَّعٍ تَخافُ اَلَّا تَعُودَ اِلَیهَا؛ نماز واجب را در وقت خودش بخوان، مانند كسى كه نماز وداع مىخواند و مىترسد كه بعد از این توفیق و فرصت نماز خواندن نیابد".[20]
3. اهمیت ویژه حضور قلب
اهمیت مسئله حضور قلب تا بدانجاست که مقدار قبولی نماز بر آن وابسته است و از نماز انسان، تنها همان مقداری که با توجه و حضور قلب بوده، پذیرفته خواهد شد. همانگونه که امام باقرA فرمود: "عَلیکَ بِالاِقْبالِ عَلی صَلاتِکَ فَاِنَّما یُحسَبُ لَکَ مِنها ما اَقبَلتَ عَلَیهِ؛ در نماز توجه به خدا داشته باش، زیرا از نماز آن مقدار قبول میشود که با توجه خوانده شود".[21]
و رسول اللهB فرمود: "لیسَ لكَ مِنَ صَلاتِكَ اِلَّا مَا اَحضَرتَ فِیهِ قَلبَكَ؛ نیست براى تو از نماز، مگر قلب تو در حال نماز باشد".[22] و فرمود: "إنَّما يُكتَبُ لِلعَبدِ مِن صَلاتِهِ مَا عَقَلَ مِنهَا؛ از نماز يك بنده، تنها به آن اندازهاى كه مىفهمد، ثواب نوشته مىشود".[23]
مرا غرض ز نماز آن بود که یک ساعت |
|
حـدیث درد فــراق تــو بـا تـو بگزارم |
وگرنه این چه نمازی بود که من بیتو |
|
نشسته روی به محراب و دل به بازارم |
4. مراقبتهای قبل از نماز
نمازگزاری که میخواهد در پیشگاه الهی حاضر شود، اگر بخواهد بهره کافی و کاملی از این ضیافت ببرد و مدال بندگی را دریافت نماید، باید زمینههای آن را هم مهیا ساخته، لیاقت خود را به بهترین شیوه ممکن به معرض نمایش بگذارد.
برای شخص نمازگزار، مهمترین مراقبت، دوری از گناه و معصیت است که باعث نزول برکات و فرود آمدن توفیق الهی برای پذیرش حق و چشیدن حلاوت و شیرینی گفتوگوی با پروردگار مهربان خواهد شد. لذا پیامبرB فرمودند: "رَکْعَتان مِنْ رَجُلٍ وَرِعٍ اَفْضَلُ مِنْ اَلْفٍ رَکْعَۀٍ مِنْ مَخْلَطٍ؛ دو رکعت نماز انسان باتقوا، برتر از هزار رکعت نماز فرد لاابالی است".[24]
در این راستا، دائم الوضو بودن، گفتن اذکار، حضور در مسجد پیش از اذان، به دست آوردن رضایت والدین و احترام به آنان، کنترل زبان و دوری از بدزبانی، کنترل و مراقبت از چشم و هر آنچه مایه تقرب به خدا و کسب رضای اوست، میتواند مؤثر باشد.
[1]. شيخ حر عاملى، وسائل الشیعه، ج4، ص687.
[2]. سيدعبدالحسين دستغيب، داستانهای شگفت، ص58.
[3]. "اللّهُ أَعْلَمُ بِما فی أَنْفُسِهِمْ" (هود: 31).
[4]. مسعود بن عيسى، ورام، مجموعه ورام (تنبیه الخواطر)، ج1، ص31.
[5]. شيخ صدوق، الخصال، ص209؛ شيخ حر عاملى، وسائل الشيعه، ج۱، ص116.
[6]. فيض كاشانى، محجة البیضاء، ج1، ص354.
[7]. علامه مجلسى، بحارالانوار، ج81، ص259.
[8]. ميرزا حسين نورى، مستدرک الوسائل، ج3، ص57.
[9]. علامه مجلسى، بحارالانوار، ج84، ص246.
[10]. احمدبن محمد خالد برقى، المحاسن، ج، ص.
[11]. فيض كاشانى، محجة البیضاء، ج1، ص382.
[12]. عبد علي بن جمعه العروسى، تفسير نورالثقلين، ج3، ص528.
[13]. علامه مجلسى، بحارالانوار، ج74، ص74.
[14]. علامه مجلسى، بحارالانوار، ج81، ص239.
[15]. موسى خسروى، پند تاریخ، ج5، ص221.
[16]. علامه مجلسى، بحارالانوار، ج74، ص74، كتاب الروضه، باب 4، حدیث 3.
[17]. سيدعبدالحسين دستغيب، داستانهای شگفت، ص91.
[18]. علامه مجلسى، بحارالانوار، ج84، ص264.
[19]. همان.
[20]. فيض كاشانى، محجة البیضاء، ج1، ص350.
[21]. همان، ص354.
[22]. علامه مجلسى، بحارالانوار، ج81، ص259.
[23]. ميرزا حسين نورى، مستدرک الوسائل، ج3، ص57.
[24]. نهج الفصاحه، ح 1672.