■ محتوای منبر عمومی (8)؛ برکات نماز اول وقت
راهبرد محتوایی
بزرگان و پیشوایان دین، بر اقامه نماز در اول وقت آن تأکید ویژه داشته و انسان را به بهرهمندی از آثار و برکات فراوان مادی و معنوی آن ترغیب مینمودند. این ترغیب و تشویق، با آگاهی و شناخت بهتر از چگونگی و شرایط و آثار آن میسر خواهد شد که در این نوشتار بدان پرداخته شده است.
حکم شرعی
یکی از واجبات نماز که رکن هم محسوب میشود، نیت است. معنای نیت، قصد انجام نماز معیّن برای اطاعت از دستور خداوند است. لازم نیست انسان نیت را در دل خود بگذراند یا به زبان مثلاً بگوید: چهار رکعت نماز ظهر میخوانم قربة الی الله. همین که نمازگزار بداند چه نمازی میخواند، کافی است.
روایت
رسول اكرمB: "لِلمُصَلّى حُبُّ المَلائِكَةِ وَ هُدىً و ايمانٌ وَ نورُ المَعرفَةِ وَ بَرَكَةٌ فِى الرِّزقِ؛ براى نمازگزار، محبت فرشتگان، هدايت، ايمان، نور معرفت و بركت در روزى است".[1]
مقدمه بحث
جوانی نزد شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی آمد و گفت: سه قفل در زندگیام وجود دارد و سه کلید از شما میخواهم.
قفل اول این است که دوست دارم یک ازدواج سالم داشته باشم؛
قفل دوم اینکه دوست دارم کارم برکت داشته باشد؛
و قفل سوم اینکه دوست دارم عاقبت بهخیر شوم.
شیخ بزرگوار فرمود:
برای قفل اول، نمازت را اول وقت بخوان.
برای قفل دوم، نمازت را اول وقت بخوان.
و برای قفل سوم هم، نمازت را اول وقت بخوان.
جوان عرض کرد: سه قفل با یک کلید؟!
شیخ نخودکی فرمود: نماز اول وقت، شاهکلید است.[2]
یکی از اسرار مهم نماز، توجه و اهمیت دادن به نماز اول وقت است که در روایات هیچ عملی مقدم بر آن دانسته نشده است.
قرآن كريم بر محافظت از اوقات نماز تأكيد کرده و این محافظت از نماز را از اوصاف مؤمنان شمرده و میفرماید: "وَالَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَوَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ".[3]
در طرف مقابل، بیاعتنایی به نماز اول وقت و عدم رعايت اوقات نماز، مورد نكوهش قرآن کریم قرار گرفته است: "فَوَيْلٌ لِّلْمُصَلِّينَ الَّذِينَ هُمْ عَن صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ؛ پس وای بر آن نمازگزارانی که در نماز خود سهلانگارند".[4]
این سهلانگاری، در روايات به سبكشمردن و اهميتندادن به اوقات نماز تفسير شده است، چنانکه حضرت علیA میفرمایند: "لَيسَ عَمَلٌ أحَبَّ إلى اللّه عَزَّ و جلَّ مِن الصَّلاةِ، فلا يَشغَلَنَّكُم عَن أوقاتِها شَيءٌ مِن اُمورِ الدُّنيا، فإنَّ اللّه عَزَّ و جلَّ ذَمَّ أقواما فقالَ: "الذينَ هُم عَن صَلاتِهِمْ ساهُونَ" يعني أنَّهُم غافِلُونَ استَهانُوا بِأوقاتِها؛ هيچ عملي در نزد خداوند، محبوبتر از نماز نيست. پس نبايد هيچ كار دنيايي شما را از اوقات نماز مشغول كند، خداوند در آيه: "الذين هم عن صلاتهم ساهون"، گروهي از مردم را سرزنش كرده است، چون آنان به وقت نماز اهميتي نميدهند".[5]
اميرمؤمنانA در نامهاي که به محمد بن ابوبكر نوشتهاند، چنين فرمودهاند: "اِرتَقِبْ وَقتَ الصَّلاةِ فَصَلِّها لِوَقتِها و لا تُؤخِّرْها عَنهُ لِشُغلٍ منتظر وقت نماز باش و نماز را در وقتش بگذار و قبل از وقت نماز، براي نماز عجله و شتاب نكن و آن را از وقتش به خاطر كار و شغلت به تأخير نينداز".[6]
سیره معصومینD و علما
امام علىA درباره روش پیامبر اسلامB میفرمایند: "كانَ رَسولُ اللّهB لا يُؤثِرُ عَلَى الصَّلاةِ عَشاءً وَ لا غَيرَهُ وَ كانَ اِذا دَخَلَ وَقتُها كَاَنـَّهُ لا يَعرِفُ اَهلاً وَ لا حَميما؛ رسول اكرمB چيزى مثل شام و غير آن را بر نماز مقدم نمىداشتند و هنگامى كه وقت نماز مىرسيد، گويى كه هيچ يك از اهل خانه و دوستان را نمىشناختند".[7]
روش بزرگان و امامان معصومD نیز بر اقامه نماز در اول وقت و سفارش دیگران به انجام آن بوده است. این دقت و توجه تا بدانجا بود که امام رضاA زمانی که در یكى از مجالس مناظره با "عمران صابى" كه از دانشمندان برجسته بود، مشغول بحث دربارة توحید بودند و او هر سؤالى كه مطرح مىكرد، امام با استدلال محكم جواب او را مىداد و بحث و مناظره به اوج خود رسیده بود، وقتی هنگام نماز ظهر شد، امام رضاA به مأمون فرمود: "الصلاة قد حَضَرَت؛ وقت نماز فرا رسید".
عمران صابى گفت: "یا سیدی لا تقطع علی مسألتی فقد رقً قلبی؛ ای آقاى من! دنبالة بحث و بررسى و پاسخ به سؤال مرا قطع نكن [بنشین بعد از پایان بحث، براى نماز برو]، همانا دلم نرم شده [نزدیک است که اسلام را بپذیرم].
امام رضاA تحت تأثیر احساسات عمران صابى قرار نگرفت و نماز اول وقت را فداى بحث و بررسى نكرد و باكمال قاطعیت فرمود: "نُصَلِّی وَ نَعُود؛ نماز مىخوانیم و باز میگردیم". امام، با همراهان برخاستند و نماز خواندند. پس از نماز به همان مجلس بازگشته و به بحث و بررسى ادامه دادند.[8]
در اهمیت نماز اول وقت همین بس که در گرماگرم حادثه عاشورا، زيباترين صحنه اقامه نماز اول وقت به نمایش درآمد. آن هنگام كه "ابوثمامه" به امامA عرض كرد: دوست دارم نمازي را كه وقتش نزديك است بخوانم، سپس به لقاء پروردگار برسم.
امام سر به سوي آسمان برافراشت و فرمود: "ذكرت الصلاة جعلك الله من المصلين الذاكرين! نعم هذا اول وقتها. ثم قال: سلوهم ان يكفوا عنا حتى نصلي؛ ياد از نماز كردي، خدا تو را از نمازگزاران ذاكر قرار دهد! آري اول وقت نماز است! سپس فرمود: از دشمن بخواهيد دست نگهدارند تا نماز بخوانيم".[9]
مرحوم حاج احمد آقا6، یادگار گرامى حضرت امام6، میگوید: روزى كه شاه فرار كرد، ما در پاریس در نوفل لوشاتو بودیم، پلیس فرانسه خیابان اصلى نوفل لوشاتو را بست، تمام خبرنگاران كشورهاى مختلف آنجا بودند.
خبرنگاران خارجى از آفریقا، آسیا، اروپا و آمریكا، و شاید 150 دوربین فقط صحبت امام را مستقیم پخش مىكردند.
براى اینكه خبر بزرگترین حادثه سال را مخابره مىكنند، شاه رفته بود و مىخواستند ببینند كه امام چه تصمیمى دارند، امام بر روى صندلى ایستاده بودند. در كنار خیابان، تمام دوربینها بر روى امام زوم (متمركز) شده بود. امام چند دقیقه صحبت كردند و مسائل خودشان را گفتند. من كنار امام ایستاده بودم. یك مرتبه برگشتند و گفتند: "احمد ظهر شده؟" گفتم: بله، الان ظهر است. بىدرنگ امام گفتند: "والسلام علیكم و رحمة الله و بركاته".
شما ببینید در چه لحظهاى امام صحبتهایشان را رها كردند، براى اینكه نمازشان را اول وقت بخوانند، یعنى جايیكه تلویزیونهاى سراسرى كه هر كدام میلیونها آدم بیننده دارد C.N.Nبود، B.B.C بود، تمام تلویزیونها چه در آمریكا و چه در اروپا بودند. خبرگزاریها همه بودند؛ آسوشتیدپرس، یونایتدپرس، رویتر و تمام خبرنگاران روزنامهها، مجلات، رادیو، تلویزیون، در چنین موقعیت حساسى، امام حرفشان را قطع كردند و رفتند سراغ نماز.[10]
نقل شده که "شهید رجایی" عادتش این بود که در هر شرایطی، نمازهای واجبش را سر وقت آن برپا میداشت. یکبار شهید رجایی، در حال پرسش و پاسخ با مسئولان بود که صدای اذان بلند شد. شهید رجایی خطاب به حضار و آن جمع گفت: اگر خبر داده باشند برای مدت بیست دقیقه ضرورت دارد ارتباط تلفنی با مرکزی برقرار کنم، آیا اجازه هست که همینجا صحبت را متوقف و ادامه آن را به بعد از تلفن موکول کنیم؟
حاضران که از پیشنهاد غیرمنتظره شهید رجایی غافلگیر و شگفتزده شده بودند، گفتند: اختیار دارید. بله قربان!
او گفت: هماکنون دستگاه بیسیم الهی (اذان) خبر از انجام فریضة ظهر داده است. ما فعلاً وظیفه داریم با اقامه نماز، این ارتباط را برقرار کنیم. لحظهای بعد شهید رجایی در برابر نگاه ناباورانه حضّار، با جمعی به نماز ایستاد و این تکلیف الهی را سر وقت انجام داد.[11]
عاشقان روى او را خانه و كاشانه نـیست |
|
مرغ بال و پر شكسته فكر باغ و لانه نیست |
گر اسیر روى اویى، نیست شو، پروانه شو |
|
پاىبند ملك هستى در خور پروانه نیست[12] |
مقید بودن به نماز اول وقت، آثار و برکات فراوانی برای انسان به ارمغان خواهد آورد که به چند نمونه آن اشاره میکنیم.
1. خشنودی خداوند
پيامبرB میفرمودند: "اَوَّلُ الوَقتِ رِضوانُ اللّه؛ نماز اول وقت باعث خشنودى خداوند است".[13]
2. به دست آوردن برترین چیز
امام صادقA تأکید فرمودند: "فَضلُ الوَقتِ الأوَّلِ على الآخِرِ كَفَضلِ الآخِرَةِ على الدُّنيا؛ برترى نماز اول وقت بر نماز آخر وقت مانند برترى آخرت است بر دنیا".[14]
3. دور شدن شیطان
پیامبر اكرمB فرمودند: "لَا يَزَالُ الشَّيْطَانُ ذَعِراً مِنَ الْمُؤْمِنِ مَا حَافَظَ عَلَى الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ فَإِذَا ضَيَّعَهُنَّ تَجَرَّأَ عَلَيْهِ فَأَدْخَلَهُ فى الْعَظَائِمِ؛ تا وقتى كه آدمى نمازهاى پنجگانه خويش را به وقت خود بگزارد، شيطان از او ترسان و گريزان است و چون نمازها را تباه كند، شيطان بر او دست مىيابد و او را در گناهان بزرگ مىكشاند".[15]
4. رفع غم و اندوه
پیامبر اعظمB: "ما مِن عَبدٍ اهتَمَّ بمَواقيتِ الصَّلاةِ و مَواضِعِ الشَّمسِ إلاّ ضَمِنتُ لَهُ الرَّوحَ عندَ المَوتِ، و انقِطاعَ الهُمُومِ و الأحزانِ، و النَّجاةَ مِنَ النارِ؛ هيچ بندهاى نيست كه به اوقات نماز و مواضع خورشيد اهتمام ورزد، مگر اينكه آسودگى هنگام مُردن، و از بين رفتن غم و اندوهها، و نجات از آتش را برايش ضمانت كنم".[16]
5. مشمول دعای خیر نماز/ نماز، دعاگوی انسان
امام صادقA: "اِنَّ الْعَبْدَ اِذا صَلَّى الصَّلاةَ لِوَقْتِها، وَحافَظَ عَلَيْها اِرْتَفَعَتْ بَيْضاءَ نَقِيَّةً، تَقُولُ: حَفَظْتَنى حَفَظَكَ اللّهُ، وَاِذا لَمْ يُصَلِّها لِوَقْتِها، وَ لَمْ يُحافِظْ عَلَيْها رَجَعَتْ عَلَيْهِ سَوْداءَ مُظْلِمَةً، تَقُولُ: ضَيَّعْتَنى ضَيَّعَكَ اللّهُ؛ هر که نمازهاى واجب را در اول وقت بخواند و درست ادا کند، فرشته آن را پاک و درخشان به آسمان رساند و آن نماز فریاد زند: خدا تو را حفظ کند، چنانكه حفظم کردی و تو را به خدا سپارم چنانكه مرا به فرشتهاى کریم سپردى. و هر که بدون عذر بعد از وقتش، آن را بدون دقت و ارتباط معنوی لازم بخواند، فرشته آن را سیاه و تاریک بالا برد و آن نماز فریاد کشد: خدا ضایعت کند، چنانكه ضایعم کردى و رعایتت نکند، چنانكه رعایتم نکردى".[17]
6. معیار انتخاب دوست
امام صادقA فرمود: "اخْتَبِرُوا إِخْوَانَكُمْ بِخَصْلَتَيْنِ فَإِنْ كَانَتَا فِيهِمْ وَ إِلَّا فَاعْزُبْ ثُمَّ اعْزُبْ ثُمَّ اعْزُبْ مُحَافَظَةٍ عَلَي الصَّلَوَاتِ فى مَوَاقِيتِهَا وَ الْبِرِّ بِالْإِخْوَانِ فى الْعُسْرِ وَ الْيُسْرِ؛ برادران ديني خود را با دو خصلت بسنجيد! اگر اين دو علامت در آنها بود، با آنان همراهي كنيد وگرنه هر چه ميتوانيد، از آنان فاصله بگيريد! [آن دو نشانه عبارت است از:] 1. محافظت بر نماز در وقت فضيلت آن؛ 2. نيكي به برادران ديني در سختي و راحتي".[18]
7. شناسایی اهل ایمان
امام صادقA: "يُعرَفُ مَن يَصِفُ الحَقَّ بِثَلاثِ خِصالٍ: يُنظَرُ اِلى اَصحابِهِ مَن هُم؟ وَاِلى صَلاتِهِ كَيفَ هىَ؟ وَفىاى وَقتٍ يُصَلّيها؟؛ كسى كه از حق دَم مىزند با سه ويژگى شناخته مىشود: ببينيد دوستانش چه كسانى هستند؟ نمازش چگونه است؟ و در چه وقت آن را مىخواند؟".[19]
8. برکت یافتن زندگی
رسول اكرمB: "لِلمُصَلّى حُبُّ المَلائِكَةِ وَ هُدىً و ايمانٌ وَ نورُ المَعرفَةِ وَ بَرَكَةٌ فِى الرِّزقِ؛ براى نمازگزار، محبت فرشتگان، هدايت، ايمان، نور معرفت و بركت در روزى است".[20]
و فرمود: "ثَلاثٌ لَو يَعلَمُ النّاسُ ما فيهِنَّ ما اُخِذنَ اِلاّ بِسَهمَةٍ حِرصا عَلى ما فيهِنَّ مِن الخَيرِ وَ البَرَكَةِ: اَلتَّذينُ بِالصَّلاةِ وَ التَّهجيُر بِالجَماعاتِ وَ الصَّلاةُ فى اَوَّلِ الصُّفوفِ؛ سه چيز است كه اگر مردم آثار آن را مىدانستند، به جهت حريص بودن به خير و بركتى كه در آنها هست، به قرعه متوسل مىشدند: اذان نماز، شتاب براي شركت در نماز جماعت و نماز در صف اول".[21]
[1]. شيخ صدوق، الخصال، ص522.
[2]. علی میرخلف زاده، داستانهایی از نماز اول وقت، ص121.
[3]. مؤمنون: 9.
[4]. ماعون: 4 و5.
[5]. شيخ صدوق، الخصال، ص621؛ علامه مجلسى، بحارالانوار، ج80، ص13.
[6]. شيخ حر عاملى، وسائل الشیعه، ج4، ص161.
[7]. محمد محمدى رىشهرى، میزان الحکمه، ج2، ص1626.
[8]. شيخ صدوق، عيون أخبار الرضا، ج1، ص172.
[9]. علامه مجلسى، بحارالانوار، ج45، ص21.
[10]. رضا مختارى، سيماى فرزانگان، ص159.
[12]. امام خمینى.
[13]. محمدبن احمد انصارى قرطبى، تفسیر قرطبی، ج2، ص165؛ متقى هندى، كنزالعمال، ج7، ص414، ح19576.
[14]. شيخ كلينى، کافی، ج3، ص275.
[15]. همان، ص269.
[16]. علامه مجلسى، بحارالانوار، ج80، ص9.
[17]. شيخ كلينى، کافی، ج3، ص268؛ شيخ حر عاملى، وسائل الشیعه، ج4، ص108.
[18]. شيخ كلينى، كافى، ج2، ص672.
[19]. علامه مجلسى، بحارالانوار، ج64، ص302.
[20]. شيخ صدوق، الخصال، ص522.
[21]. متقى هندى، كنزالعمال، ج15، ص814، ح 43235.