■ طرح درس دانش آموزان پسر متوسطه دوم؛ عشق بازی یا ادبورزی؟
مخاطب: پسر، متوسطه دوم
یکی از اتفاقات زندگی شما آقایون سربازیه. حالا اگه ادامه تحصیل هم بدی بهترین دانشگاهها هم بری، بازم این سربازی بیخ ریشته. آش کش خالته بخوری پاته نخوری پاته.
اونجا که رفتی باید گوش به فرمان فرمانده باشی. وقتی وارد اتاق فرماندهی میشی باید پا بکوبی. اونجا فرمانده نمییاد نازتو بکشه، بگه عزیزم اصلاً نمیخواد موهاتو کوتاه کنی خودم واست شونه میزنم. تازه ژل مو هم بهت میدم تو فقط وقتی دشمن حمله کرد یا مانوری بود آماده باش و همکاری کن! تو هم بگی حالا ببینم چی میشه! اگه حال داشتم در خدمتم.
اصلاً اونجا حق نداری ببینی حالشو داری یا نه، هر چند هم خوشت نیاد از سربازی، باید ادب رو رعایت کنی، نمیشه هر جوری خواستی رفتار کنی، خونه خاله نیست!
ادب، اونجایی هم که محبت نباشه انسان رو وادار به یه رفتارایی میکنه. مثل همین سربازی که باید احترام کنی، چه دوست داشته باشی چه نه. و حتی جایی که نیاز نباشه هم وادار به یه رفتارهایی میشی؛ مثلاً در کوچه و بازار یا وقتی که تو اتوبوسی یا سوار مترو شدی، هر حرفی را نمیزنی. ادب را در جمع رعایت میکنی. شما در کوچه و خیابون و در مدرسه و خیلی جاهای دیگه، وقتی با دیگران برخورد میکنی به اونها لبخند میزنی، احترام میگذاری همه این لبخندها و احترامها از نیاز و عشق و محبت نیست بعضی وقتها لازمۀ ادبه.
حالا برگردیم به سربازی، مثل اینکه این سربازی نمیخواد دست از سر ما برداره!
اون فرمانده هم وقتی ابهت داشته باشه این عظمت و ابهت اون در دل انسان حالتی ایجاد میکنه که احترام و کرنش میکنه و اگر غیر از این باشه یعنی فرماندهای ابهت و اقتدار نداشته باشه سرباز تبعیت نمیکنه.
از ادب و سربازی صحبت کردیم، حالا میخوام یک خاطره براتون بگم:
یه روزی پدر یک جوانی از من پرسید که پسرم نماز نمیخونه یا گاهی وقتها میخونه. به نظر شما من چهکار باید بکنم که پسرم نماز خون بشه. به اون گفتم: از آثار نماز براش بگو. گفت اینا رو گفتم تأثیری نداشته. گفتم: از عواقب نماز نخوندن بگو. گفت: اینا رو هم گفتم. گفتم: نماز رو چگونه بهش معرفی کردی. جواب داد: خب گفتم عبادته. نماز عشقبازی و راز و نیاز با خداست. به ایشون گفتم: مشکل همین جاست. مشکل در تعریف است. بچه شما داره درس میخونه یه دفعه اذان میگن، حال نداره. تو ذهنش هست که نماز عشقبازی با خداست میگه من که چنین حسی ندارم عشقبازی کیلویی چند! و نماز رو ول میکنه.
در حالی که این ذهنیت غلطه و این تعریف از نماز برای ماها درست نیست. نماز ابتدا مؤدبشدن و رعایت ادبه نه عشقبازی با خدا.
یه آقایی میگفت: یه روزی با بچهام بازی میکردم موقع اذان شد به پسرم گفتم: من میرم نماز. پسرم گفت: بابا داشتیم بازی میکردیم. گفتم: نه نمیشه. باید برم نماز، بعدش با هم بازی میکنیم. گفت من هم بیام؟ گفتم: هر جوری دلت میخواد. گفت: آخه الان سختمه دارم بازی میکنم. گفتم: من هم سختمه من هم دوست دارم با تو بازی کنم، ولی چارهای نیست. پسرم تعجب کرد. گفت: بابا! مگه برای شما هم سخته؟ گفتم: آره. گفت: پس برای چی کاری که سخته انجام میدی. گفتم: تا آدم بشم. تا آدم کار سختی رو که مخالف میلشه انجام نده آدم نمیشه. این آقا میگفت دیگه من در مورد نماز برای پسرم صحبت نکردم و همین کافی بود.
ببینید نماز در اول کار اصلاً عشقبازی نیست. همین که ادب را رعایت کنی کافیه و در ادب هم لازم نیست عشق و محبت باشه. آدم هر چقدر نمازشو مؤدبانه خوند و آداب نماز رو رعایت کرد خدا در دلش عظمت پیدا میکنه.
شاید دیده باشید اونایی رو که نماز میخونن تا مشکلاتشون حل بشه؛ وقتی هم حل نشد میگن: چون مشکلم حل نشده پس تا اطلاع ثانوی نماز تعطیل!! ولی نماز مؤدبانه یعنی اینکه تو ادب رو رعایت کنی فقط چون خدا گفته انجام بدی. مثل فرمانده؛ چون فرمانده گفته باید گوش به فرمان باشی. حالا چه بهت مرخصی بده یا نده؛ البته نماز اثر خودش رو در زندگی انسان داره و به زندگی انسان برکت میده.
حاج آقا یک سؤال!
فلسفه تکراری بودن نماز چیه؟ کارهایی مثل نماز وقتی برای انسان تکراری بشه معمولاًخستهکننده است؛ چرا خدا کاری که خستهکننده است از ما خواسته؟
اولین فلسفه تکراری بودن نماز، اینه که ادب یاد من بده. نماز هر چند تکراریه ولی من بیادبی نمیکنم که اخم کنم و نخونم وقتی اذان میگن با خودت لج کن و محکم بلند شو و نمازتو بخون. وقتی انسان با خودش در میافته و با خودش لج میکنه این یه نوع مبارزه و جهاد با نفسه و تکبر انسان رو از بین میبره، و خدا در دلش عظمت پیدا میکنه.
شاید بپرسید خدا برای چی باید در دل ما عظمت پیدا کنه؟ ببینید وقتی این عظمت تولید شد باعث میشه انسان مشکلاتِ دنیا و خود دنیا در چشمش حقیر بشه. به قول معروف به مشکلات میگه: "ریز میبینمت". مولامون حضرت علی jمیفرمایند: "کسی که خدا در نگاهش بزرگ شد، دنیا در چشمش خوار میشود".[1]
حاج آقا! ببخشید یه حرفی تو گلوم مونده، اینکه "دنیا حقیر بشه" یعنی چه؟ بذارید از دنیا لذت ببریم! چرا هی میگید دنیا را حقیر ببین و از این حرفها؟
وقتی صحبت از تحقیر دنیا میشه، منظورمون همین افسردگیها و اعصاب خوردیهاست که جوانها درگیر اون شدن. دلایل اصلی اینه که دنیا و مسائل اونو خیلی جدی گرفتنو وقتی انسان بزرگ شد و خدا در دلش عظمت پیدا کرد میبینه بعضی از مسائل ارزش فکر کردن نداره چه برسه به خاطر اون عصبی بشه یا غصه بخوره.
یکی دیگه از آثار نماز مؤدبانه، بالانس شخصیت و روح انسانه. وقتی که کسی حاضر میشه به خاطر نماز اول وقت هوسش رو زیر پا بذاره، کمکم شخصیتش کامل میشه. وقتی حاضر نشد پا رو هوسش بذاره یا تنبلی و بیحالی رو کنار بذاره و اجازه نده نماز حالشو بگیره، روحش تنظیم نمیشه و شخصیتش کامل نمیشه.
چند سال دیگه شما بزرگتر که شدید و یه آقایی سرش بخوره به سنگ و دخترشو به شما بده احتمال داره دختره از نماز، اونم اول وقتش بپرسه، بعد شما شاید بگی بابا چهکار داری به نماز اول وقت. مگه اومدم حوزه علمیه یا میخوام استخدام سپاه بشم. اومدم خواستگاری و تازه مگه خود شما نماز میخونی که از من اول وقتش رو میخوای. اگه گفتی گاهی وقتها میخونم؛ تعجب نکنید که بهت بگه: تو که حاضر نیستی به خدای خودت احترام بگذاری و پاشی و نماز بخونی، چه تضمینی هست که در آینده به من احترام بگذاری؟! از کجا معلومه فردا یه نفر دیگه رو به من ترجیح بدی؟ چون کسی که به اندازه یه نماز هوسش رو نکشته نمیتونه خودشو کنترل کنه.
تا اینجا گفتیم که باید نمازِ خوب بخونیم و نماز خوب فقط نمازی نیست که در اون اشک و گریه باشه. نماز خوب در قدم اول نمازیه که مؤدبانه باشه و بعد از مدتی که مؤدبانه خونده شد و آثارش دیده شد، متفکرانه میشه. نماز مؤدبانه یعنی اینکه قرائت انسان درست باشه، ظاهر نماز رو اون طوری که خدا گفته انجام بده. بعد کمکم به باطنش میرسه؛ وقتی به باطن سجده میرسه میبینه هیچی مثل نماز و سجدۀ اون، انسان رو در مقابل خدا ذلیل نمیکنه و تکبرش را از بین نمیبره برای همینه که خداوند میفرماید: بنده من! غرورتو بگذار زیر پات و بیا از من بخواه؛ "ادعونی" تا من برآورده کنم؛ "استجب لکم".[2]
اگه کسی میخواد یکی از راههای بهتر شدن نماز رو انجام داده باشه سجده را جدی بگیره. سجدههاشو طولانی کنه این سجده تکبر رو از بین میبره. شنیدید یک شخصی که به پیامبر محبتی کرده بود و از پیامبر خواست او را همنشین خودش در بهشت کنه. پیامبرB به او فرمود: "سجدههاتو طولانیتر کن تا من بتونم دستتو بگیرم."
دوستان! [اگه مدرسه دخترانه بود: خواهرا!] نماز برای آباد کردن دنیای آدم هم هست نه فقط آخرت. هرکی با خدا باشه هم دنیا داره و هم آخرت.
با خدا باش پادشاهی کن |
|
بیخدا باش هر چه خواهی کن |
خدایا ما را از بهترین بندگانت قرار بده. کمک کن همیشه با خدا باشیم و ناخدا! نباشیم … .