■ محتوای منبر بانوان6: والدین و نماز فرزندان
وظایف و نقش مادران در ترغیب به نماز
راهبرد محتوایی
دوران کودکی، دوران بیبدیلی برای آموزش و نهادینهکردن آموزههای دینی و تشویق فرزندان به انجام فرائض الهی و بهویژه نماز است. در این راستا، وظیفه مادران بیشتر و تأثیرگذارتر است و آنان با فراگیری برخی از اصول، به راحتی میتوانند عشق به نماز و عبادت را در فرزندان خود به وجود آورده، نمازگزاران حقیقی تربیت نمایند.
حکم شرعی
یکی از مستحبات نماز، قنوت است و اگر انسان آن را قبل از ركوع فراموش كرد، مستحب است بعد از ركوع قضا نمايد و اگر در سجده يادش آمد، بعد از سلام آن را قضا كند.
قنوت، دعاى خاصى ندارد و انسان مىتواند هر دعايى بخواند، چنانكه لازم هم نيست دعا به عربى باشد و مىتوان در قنوت، حاجات خود را به زبان فارسى هم بيان كرد. البته روشن است كه دعاهاى قرآنى و يا دعاهايى كه معصومينD در قنوت خود مىخواندهاند، از فضيلت و اولويّت خاصى برخوردارند.[1]
روایت
امام صادقA: "کونُوا دُعاةَ النّاسِ بِغَیْرِ اَلْسِنَتِکُمْ".
مقدمه بحث
هر پدر و مادری دوست دارد ثمره یک عمر زحمات خود را ببیند و فرزندانی صالح، خوشرفتار، بااخلاق، دیندار و اهل نماز و عبادت و مسجد داشته باشد؛ زیرا چنین فرزندانی که بر اساس ایمان به خدا تربیت شده باشند، از بداخلاقیها، انحرافها و رفتارهای ناپسند و آلوده دوری ميکنند و در دنیا و آخرت باعث خوشحالی و سعادت پدر و مادر ميگردند. یکی از بهترین راههای تربیت فرزندان و سوقدادن آنان بهسوی خوبیها و معنویات، تلاش برای نمازخوانشدن است؛ زیرا نماز نماد دین و نشانه تقوا، پاکی و اهل دینبودن است و فرزندی که اهل نماز باشد، خودبهخود بسیاری از رفتارهای خوب را نیز میآموزد و در زندگی به کار میبندد؛ رفتارهایی مانند رعایت بهداشت؛ چون نمازگزار باید از نجاسات و آلودگیها پاک باشد؛ ازاینرو انسان نمازگزار نیز بدن و لباسی پاک، حلال و پاکیزه خواهد داشت.
همچنین فرزند نمازخوان، یاد میگیرد که اهل نظم باشد و با خدای خود در ارتباط بوده، هیچگاه او را فراموش ننماید.
دوران کودکی، برترین دوران برای تربیت است و به فرموده حضرت علیA: "اِنَّما قَلْبُ الْحَدَثِ کَالْاَرْضِ الْخالِیةِ کُلَّ ما اُلْقِی فیها مِنْ شَیی ءٍ قَبِلَتْهُ؛ قلب بچه همچون زمین خالی است که هر چه (هر بذری) در آن افکنده شود، آن را میپذیرد".[2]
بر این باور، پدر و مادر وظیفه دارند که با کودک خویش به عنوان امانت الهی رفتار شایستهای داشته باشند. آنان مانند یک باغبان باید این نونهال را پرورش داده و در حد توان خود، او را از آفات و گزندهای مادی و معنوی حفظ نموده، برای پرورش اخلاق، معنویت و صفات پسندیده در او، تلاش نمایند.
در این میان، مادر نقش حساستر و فوقالعادهای را باید ایفا کند و زمینه را برای تقویت و رشد معنوی کودک آماده سازد و از جهات مختلفی همانند تغذیه حلال، ایجاد فضای معنوی در خانه و… بستر تربیت معنوی و گرایش به معنویات را در فرزند خویش فراهم سازد؛ زیرا تربیت دینی، بهترین هدیه و میراثی است که خانواده برای فرزند برجای میگذارد؛[3] همانگونه که حضرت علیA فرمود: "عَلِّمُوا اَنْفُسَکُمْ وَ اَهْلیکُمُ الْخَیرَ وَ اَدِّبُوهُمْ؛ خوبی را به خود و خانواده خویش بیاموزید و آنها را با ادب پرورش دهید".[4]
حضرت امام زین العابدینA در خصوص انجام این مسئولیت حسّاس و سرنوشت ساز از پیشگاه قادر متعال استعانت میطلبد و از درگاه حی یگانه خواسته است: "وَاَعِنّی عَلی تَرْبِیتِهِمْ وَتَأْدیبِهِمْ وَبَرِّهِمْ؛ [پروردگارا] مرا در پرورش و ادب نمودن فرزندان و نیکی به آنها یاری فرما".[5]
برخی از راهکارهای تشویق فرزندان به نماز
چگونه میتوان فرزندان را به نماز تشویق کرد و آنان را با این فریضه الهی مأنوس نمود؟
برای دستیابی به این مهم، چند راهکار پیشنهاد میشود که انشاءالله با رعایت آنها، فرزندانی اهل نماز تربیت خواهند شد.
1. آشنایی با اهمیت دوران کودکی
اولین نکته آن است که بدانیم دوران کودکی، بهترین دوران یادگیری و آموزش است و هرچه کودک در این دوران یاد بگیرد، براي همیشه در ذهن او خواهد ماند؛ اگر چه معنای کلمات را نفهمد.
یک نمونه
روزی خانمی فرانسوی، تحت عمل جراحی قرار گرفت، زمانی که تیغ جراح به عصبی از اعصاب مغز او رسید، در حالت بیهوشی، شروع به خواندن سرودی آلمانی کرد. گروه جراح شگفتزده شدند و شگفتی آنان زمانی بیشتر شد که بعد از عمل جراحی فهمیدند این خانم اصلاً زبان آلمانی بلد نیست. بعد از بررسی روشن شد وقتی این خانم نوزاد بوده، سربازان آلمانی به فرانسه حمله کرده بودند و وارد محل سکونت این نوزاد شده بودند و در آن لحظه سرود میخواندند و این سرود در ضمیر ناخودآگاه کودک نقش بسته است.[6]
برای همین اسلام سفارش کرده است که پس از تولد نوزد، اولین کلماتی که در گوش او گفته میشود، ذکر اذان و اقامه باشد تا با کلماتی مانند خدا (الله اکبر، لا اله الا الله)، نماز (حیَّ علی الصَّلاه)، پیامبر اسلام (اشهد ان محمدا رسول الله)، رستگاری و فلاح (حی علی الفلاح)، انجام کار خوب (حی علی خیرالعمل) و مانند آن آشنا شود و این کلمات در روح و جان نوزاد بنشیند تا وقتی بزرگ شد، وقتی این کلمات به او گفته شد، احساس انس و آشنایی داشته و به نماز، عبادت و خداپرستی علاقهمند گردد.
بنابراین، برای آشنایی فرزندان با نماز باید مقدمات آن را از همان سالهای اولیه آغاز نمود. اینگونه نیست که انتظار داشته باشیم ما هیچ عملی انجام ندهیم، بعد دختر یا پسر ما به محض آنکه به سن تکلیف رسیدند، خودبهخود اهل نماز باشند. چنانكه برای آموزش مسائل دیگری مانند حجاب نیز باید از همان دوران کودکی شروع کنیم، وگرنه بچهها هرچه بزرگتر شوند، ترک عادت گذشته برای آنان مشکلتر خواهد بود و چه بسا چنین تغییری ناممکن باشد. بنابراین، برای آموزش عبادت و نماز باید از همان سنین اولیه، کار آشنایی انجام گیرد تا جرقههای اولیه انس با نماز در فرزند شکل بگیرد و پس از آن که به بلوغ رسیدند، نماز خواندن برای آنان کار مشکل و سختی به نظر نیاید.
2. رعایت تدریج
این آموزش به صورت تدریجی و مرحله به مرحله باشد و در سنین مختلف و متناسب با درک و فهم کودک، برخی آداب دینی به او آموزش داده شود. امام صادقA در این باره میفرمایند: "هنگامی که کودک به سه سالگی رسید، "لا اله الاّ الله" را به او بیاموزید و او را رها کنید (همین مقدار کافی است)! وقتی هفت ماه دیگر گذشت، "محمد رسول اللّهB" را به او آموزش دهید و سپس او را رها کنید تا چهار ساله شود. آنگاه "صلوات" فرستادن را به او بیاموزید. در پنج سالگی به او سَمت راست و چپ را آموزش دهید و قبله را نشان او داده، بگویید سجده کند.
آنگاه او را تا شش سالگی واگذارید؛ فقط پیش روی او نماز بخوانید و رکوع و سجود را یادش دهید تا هفت سالش هم تمام شود. وقتی هفت سالگی را پشت سر گذاشت، وضو ساختن را به او تعلیم دهید و به او بگویید که نماز بخواند تا هنگامی که نه ساله شد، وضو و نماز را به نیکی فرا آموخته باشد. و هنگامی که آن دو را به خوبی یاد گرفت، خداوند پدر و مادر او را به خاطر این آموزش آنها خواهد آمرزید".[7]
حضرت علیA نیز تأکید کردهاند: "وقتی کودک به پنج سالگی رسید و دست چپ و راست خود را شناخت او را در برابر قبله نگه داشته و دستور دهید سجده کند، در شش سالگی رکوع و سجود را به او بیاموزید و در هفت سالگی شستن دست و صورت و مراسم نماز را به او یاد دهید و در نُه سالگی وضو را کاملاً به وی بیاموزید و وادار کنید نماز بخواند".[8]
3. روش الگویی
بچهها روحیه تقلید بالایی دارند و به آنچه پدر و مادر انجام میدهند، با دقت و تمرکز نگاه کرده، سپس خود نیز آن را تکرار میکنند.
بچهای که در خانهای زندگی میکند که بزرگترها اهل نماز بوده، با شنیدن صدای اذان آماده نماز میشوند و از دیگر کارها دست کشیده و به اقامه نماز میپردازند، به طور طبیعی او نیز چنین روشی را میآموزد و خود در زندگی به کار میبندد.
اگر چنین شود، خود بهترین آموزش است. در غیر این صورت، گفتههایشان هیچگونه اثری نخواهد داشت. به قول معروف:
خشک ابری که بود ز آب تهی |
|
ناید از آن صفت آبدهی |
حضرت صادقA میفرماید: "کونُوا دُعاةَ النّاسِ بِغَیْرِ اَلْسِنَتِکُمْ؛ مردم را با غیر زبانتان [با عملتان بهسوی خدا] بخوانید".[9]
یک داستان آموزنده
روزی از سهل شوشتری که اهل کرامت بود پرسیدند: چگونه به این مقام رسیدی؟ ایشان پاسخ دادند: من در کودکی نزد داییام زندگی میکردم، وقتی هفت ساله بودم، یک نیمه شبی از خواب بیدار شدم برای قضای حاجت. وقتی که برگشتم بخوابم، داییام را دیدم که رو به قبله نشسته و عبایی به دوش کشیده، عمامهای دور سرش پیچیده و مشغول نماز خواندن است. از حالت او خوشم آمد، کنارش نشستم تا نمازش تمام شد. آنگاه از من پرسید: پسر چرا نشستهای؟ برو بخواب!
گفتم از کار شما خوشم آمده و میخواهم پهلوی شما بنشینم. گفت: نه برو بخواب. رفتم و خوابیدم. شب بعد نیز این ماجرا تکرار شد و داییام به من گفت: برو بخواب. گفتم دوست دارم هرآنچه شما میگویید من هم تکرار کنم. داییام مرا روبه قبله نشانید و گفت: یک مرتبه بگو یا حاضر و یا ناظر، من هم تکرار کردم. سپس گفت: برای امشب کافی است، حالا برو بخواب. این کار چند شب تکرار شد و هر شب عبارت یا حاضر و یا ناظر را چند بار تکرار میکردم. کمکم وضو گرفتن را هم آموختم و پس از آنکه وضو میگرفتم، هفت مرتبه میگفتم: یا حاضر و یا ناظر. بالاخره کار به جایی رسید که من بدون اینکه نزد داییام بروم، خودم قبل از اذان صبح بیدار میشدم و پس از نماز تسبیح به دست میگرفتم و پیوسته آن اذکار را تکرار میکردم و از اینکار بینهایت لذت میبردم. اکنون رسیدن به این مقام را از لطف رفتار دقیق و منصفانه داییام در آن دوران حساس زندگی میدانم.
این داستان حقیقی به ما میفهماند که طرز رفتار مناسب با فرزندان در هر دورهای، بهترین عامل مؤثری است، برای آنکه فرزندانمان در آینده، شبزندهداران واقعی به حساب آیند و ذخیره معنوی برای ما باشند.[10]
وقتی فردی همانند دایی خانواده چنین تأثیری میتواند داشته باشد، بیتردید، مادر و پدر، برادر و خواهر نقش بسیار بیشتری خواهند داشت.
4. صبر و حوصله
مادران خیلی وقتها از کار زیاد خانه خسته میشوند؛ از پخت و پز و مسئولیتهای ریز و درشت خانه که بر عهده آنها نهاده شده است، بیحوصله و کم صبر میشوند. اما مادران بهخاطر مهر و عاطفهای که به فرزندان خود دارند، حاضر نیستند گرسنگی و سختی بچهها را تحمل نمایند، ازاینرو همواره غذاهای متنوع و مختلفی برای آنان مهیا میکنند تا در رشد آنان مشکلی ایجاد نگردد.
همین روحیه را مادران باید درباره تغذیه معنوی فرزندان انجام دهند و با صبر و حوصلهای مضاعف، آنان را به ارتباط با خدا، اقامه نماز و رعایت آداب بندگی دعوت نمایند و بستر رشد معنوی آنان را فراهم سازند.
خداوند متعال در قرآن میفرمایند: "وأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا؛ خانوادهات را به نماز سفارش کن و بر انجام آن شکیبا باش".[11]
اگر پیامبر عظیم الشّأن اسلامB را بهترین الگوی خویش میدانیم، باید با صبوری زیبا در برابر نافرمانی و ناسازگاریهای اولیه فرزندان در تن ندادن آنها به تکالیف دینی و با تفکر و تأمل برای کشف راههای مناسب و شیوههای مؤثر در برخورد با اینگونه مشکلات، راه را در هموار کردن پیدایش حس دینی آنها باز کنیم.[12]
دو داستان از روش پیامبرB
امام صادقA میفرمایند: "روزی پیامبرB در حال نماز خواندن بود و امام حسینA (که هنوز به خوبی زبانش باز نشده بود) در کنار حضرتش ایستاده بودند. پیامبرB برای شروع نماز، تکبیرة الاحرام گفتند، امام حسینA نیز سعی کردند که الله اکبر بگویند اما نتوانستند. پیامبرB دوباره تکبیر گفتند و امام تلاش میکردند که الله اکبر بگویند اما باز نتوانستند. پیامبرB تا هفت بار گفتن تکبیرة الاحرام را تکرار کردند، تا اینکه در تکبیر هفتم زبان امام حسینA باز شد و تکبيرة الاحرام را درست ادا کردند. امام صادق (علیه السلام) در پایان فرمودند: ازاینرو بود که هفت تکبیر سنت شد".[13]
همچنین روزی پیامبرB در مسجد مشغول نماز خواندن بود، وقتی که آن حضرت به سجده رفتند، امام حسینA که در آن هنگام خردسال بودند، بر پشت پیامبرB سوار شدند و شروع به بازی نمودند. هنگامی که رسول خداB میخواست سر از سجده بردارد، او را میگرفتند و به زمین مینهادند.
یک نفر یهودی ناظر این صحنه بود، پس از نماز به پیامبرB عرض کرد: به راستی شما با کودکانتان اینگونه رفتار میکنید؟ ما هرگز اینگونه محبت به کودکان نشان نمیدهیم.
پیامبرB به او فرمودند: اگر شما به خدا و رسولش ایمان داشتید، اینگونه به کودکان خود محبت مینمودید. همین شیوه مهرانگیز رسول خداB، آنچنان آن یهودی را به اسلام جذب کرد، که او همان لحظه مسلمان شد".[14]
5. تشویق و جذابسازی
تشویق، اثر معجزهآسایی برای تداوم کار و انجام دوباره آن دارد، به ویژه در کودکان و نوجوانان که روحیهای عاطفی و قلبی مهربان و حساس دارند، با این نوع برخورد، اثرات ماندگاری در ذهن آنان نقش خواهد بست و باعث اشتیاق بیشتر آنان به خواندن نماز خواهد شد. در این راستا میتوان علاوه بر تشویق، از خوشایندسازی محیط نیز استفاده کرد و فضای نماز را برای آنان جذاب و دلپذیر نمود؛ مانند تهیه کردن جانماز، مهر، تسبیح، لباس سفید، قبلهنما، گرفتن جشن تكلیف و…
در این باره نوع رفتار امام خمینی6 با نوهاش به هنگام نماز بسیار آموزنده است. یکی از نوههای امام میگوید: وقتی بچه بودم، یکبار که امام مشغول نماز خواندن بود، من هم رفتم پشت سر ایشان ایستادم و همان کارهایی را که ایشان انجام میدادند، من هم تکرار میکردم. [پس از اتمام نماز] امام چند جلد کتاب کودکان که همان جا بود، برداشتند [به عنوان هدیه] به من دادند. بعدها هر موقع من به اتاق امام میرفتم، یا ایشان مرا میدید، از من میپرسید [آیا نمازت را خواندهای یا نه؟] اگر میگفتم بله، میگفتند: آفرین.[15]
6. همراهسازی با دوستان خوب
نقش دوستان و رابطه و دوستی با افرادی که اهل نماز، مسجد و مانند آن هستند، تأثیر بسزایی در گرایش فرزندان به نماز دارد. در این راستا، شرکت در نماز جماعت مسجد و همراه بردن فرزندان به مسجد، کاری ستودنی و اثرگذار است. قرآن کریم میفرماید: "يَا بَنِي آدَمَ خُذُواْ زِينَتَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ؛ ای فرزندان آدم! زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد، با خود بردارید".[16]
و در آیهای دیگر میفرماید: "ألْمَالُ وَالْبَنُونَ زِینَةُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا؛ مال و فرزندان، زینت و زیبایی زندگی دنیا هستند". [17]
وقتی این دو آیه را کنار هم قرار دهیم، همراه بردن فرزندان به مسجد فهمیده میشود؛ تا فرزندان، با انس و محبتی که با مسجد و اهل آن پیدا میکنند، در مسیر صحیح زندگی قرار گرفته، از فوائد و برکات بیشمار مسجد بهرهمند گردند؛ به فرموده امام حسن مجتبیA: "مَنْ أدَامَ الْاِخْتِلَافَ اِلَی الْمَسْجِدِ، أصَابَ اِحْدَی ثَمَانٍ: آیَةً مُحْکَمَةً وَاَخاً مُسْتَفَاداً وَعِلْماً مُسْتَطْرَفاً وَرَحْمَةً مُنْتَظَرَةً وَکَلِمةً تَدُلُّهُ عَلَی الْهُدَی اَوْ تَرُدُّهُ عَنْ رَدّیً وَتَرْکَ الذُّنُوبِ حَیَاءً اَوْ خَشْیَةً؛ کسی که پیوسته به مسجد رفت و آمد داشته باشد، یکی از این هشت بهره، نصیبش خواهد شد: 1. یافتن دلیل محکم و قاطع [در راه هدف]؛ 2. آشنایی با برادران مفید؛ 3. [استفاده از] دانشهای نو و اطلاعات تازه؛ 4. رسیدن به رحمتی مورد انتظار [از طرف خداوند]؛ 5. آموختن سخنانی که هدایت میکند؛ 6. یا کلماتی که او را از پستی باز میدارد؛ 7. ترک گناه و معصیت به دلیل شرم یا ترس".[18]
نکته پایانی
نیت خیر و صحیح باید با عمل صحیح همراه شود، تا نتیجه شیرین و زیبایی به بار بنشاند؛ برای نمازخوان کردن فرزندان والدین باید مراقب باشند که مبادا خدای ناکرده با روشهای نادرست، فرزندان را از نماز دلزده و پشیمان نمایند و خاطره تلخی از نماز در ذهنشان نقش ببندد؛ ازاینرو باید اصل آسانگیری و پرهیز از خشونت را، همواره مدنظر قرار داده، از خستهکردن آنان با برنامههای اضافی و تعقیبات نماز و مانند آن خودداری نمایند تا بهتدریج، خود کودک و نوجوان به این برنامه علاقهمند شود و آن را انجام دهد.
[1]. محسن قرائتى، تفسیر نماز، ص158- 159.
[2]. نهج البلاغه، نامه 31 (نامه حضرت علی به امام حسن5).
[3]. "خَیرُ ما وَرَّثَ الْاباءُ لاَبْنائِهِمْ الْاَدَبُ؛ بهترین چیزی که پدران برای فرزندان به ارث میگذارند، ادب است. " (شيخ كلينى، کافی، ج8، ص150).
[4]. محمد محمدى رىشهرى، میزان الحکمه، ج1، ص56؛ جلالالدين سيوطى، الدرالمنثور، ج6، ص244.
[5]. صحیفه سجّادیه، دعای 25.
[6]. نک: حسین دهنوی، نسیم مهر، ج1، ص66 و 67؛ محمدعلی کریمینیا، الگوهای تربیت کودکان و نوجوانان، ص40 و 41.
[7]. شيخ حر عاملى، وسائل الشیعه، ج15، ص193.
[8]. مکارم الاخلاق، ص254.
[9]. شيخ حر عاملى، وسائل الشیعه، ج15، ص246.
[10]. اصغر محمدی همدانی، توشهای از خرمن نماز، ص125، سال1386.
[11]. طه: 132.
[12]. نک: عبد العظیم کریمی، نکتههای روانشناختی در تربیت دینی فرزندان، ص70.
[13]. شيخ حر عاملى، وسایل الشیعه، ج6، ص20.
[14]. علامه مجلسى، بحارالانوار، ج42، ص296.
[15]. نک: حسین بافكار، شیوههای آموزش و جذب فرزندان به نماز با تأكید بر نقش الگویی والدین (بخش اول)، ص56.
[16]. اعراف: 31.
[17]. کهف: 46.
[18]. ابن شعبه حرّانى، تحف العقول، ص235.