■ محتوای منبر بانوان 4: نماز و عبادت؛ راهکار آرامش و صبر
راهبرد محتوایی
یکی از دستاوردها و کارکردهای مهم نماز و عبادت، ایجاد آرامش و ارتقای روحیه استقامت و پایداری در انسان است که این ویژگی مهم با توجه به فراوانی کارهای خانه و ارتباط با فرزندان، نمود بیشتری دارد و بانوان با استفاده از فرمول نماز میتوانند به اين خصلت مهم نائل گردند.
حکم شرعی
ـ مستحب است پیش از نمازهای واجب شبانهروز، اذان و اقامه بگویند، و این استحباب در مورد نمازهای صبح و مغرب مخصوصاً نماز جماعت، مورد تأکید است.
ـ گفتن "اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ اللهِ" (گواهی میدهم علیA ولی خدا بر همه خلق است) جزء اذان و اقامه نیست، ولی به عنوان شعار تشیع، خوب و مهم است و باید به قصد قربت مطلقه گفته شود.
ـ اذان زن برای مردان نامحرم کفایت نمیکند و برای مردان مَحرم محل اشکال است (یعنی اگر مردی که محرم اوست، اذان زن را بشنود، به احتیاط واجب اذان از او ساقط نمیشود).
روایت
رسول خداB: "اصبروا علی الصلوات الخمس …لعلکم تفلحون".[1]
مقدمه بحث (داستان)
شخصی به نام "اصمعی" که وزیر مأمون لعنت الله علیه بود، میگوید: روزی برای صیادی به سوی بیابان روانه شدیم. من از جمع دور شدم و در بیابان گم شدم. در حالی که تشنه و گرسنه بودم، به این فکر بودم که کجا بروم و چکار کنم. چشمم به خیمهای افتاد. به سوی خیمه روان شدم، دیدم زنی جوان و باحجاب در خیمه نشسته. به او سلام کردم، او جواب سلامم را داد و تعارف کرد و گفت: بفرمایید. بالای خیمه نشستم و آن زن هم در گوشه دیگر خیمه نشست. من خیلی تشنه بودم، به او گفتم: یک مقدار آب به من بده.
دیدم رنگش تغییر کرد و زرد شد. گفت: ای مرد، من از شوهرم اجازه ندارم که به شما آب دهم (یکی از حقوقی که مرد بر زن دارد این است که بدون اجازهاش نباید در مال شوهر تصرف کند)، اما مقداری شیر دارم. این شیر برای نهار خودم است. این شیر را به شما میدهم. شما بخورید، من نهار نمیخورم.
شیر را آورد و من خوردم. یکی دو ساعت نشستم، دیدم سیاهی از دور پیدا شد. زن، آب را برداشت و رفت خارج از خیمه. پیرمردی سیاه، سوار بر شتر آمد. پاها و دست و صورتش را شست و او را برداشت و آورد در بالای خیمه نشانید. پیرمرد، بداخلاقی میکرد و نق میزد، ولی زن میخندید و تبسم میکرد و با او حرف میزد.
این مرد از بس به این زن بداخلاقی کرد، من دیگر نتوانستم در خیمه بمانم و آفتاب داغ را ترجیح دادم. بلند شدم و خداحافظی کردم. مرد خیلی اعتنا نکرد، با روی ترش جواب خداحافظی را داد، اما زن به مشایعت من آمد. وقتی آمد مرا مشایعت کند، مرا شناخت که اصمعی وزیر مأمون هستم. من به او گفتم: خانم، حیف تو نیست که جمال و زیبایی و جوانی خود را به پای این پیرمرد سیاه بداخلاق فنا کردی؟ آخر به چه چیز او دل خوش کردی، به جمال و جوانیاش؟! ثروتش؟! تا این جملات را از من شنید، رنگش تغییر کرد. این زنی که این همه بااخلاق بود، با عصبانیت به من گفت: حیف تو نیست میخواهی بین من و شوهرم اختلاف بیندازی؟ ای اصمعی! دنیا میگذرد، خواه وسط بیابان باشم، خواه در قصر، خواه در رفاه و آسایش، خواه در رنج و سختی. اصمعی، امروز گذشت. من که در بیابان بودم، گذشت و اگر وسط قصر هم میبودم، باز میگذشت. اصمعی، یک چیز نمیگذرد و آن آخرت است. جناب اصمعی، من یک روایت از پیامبر اکرمB شنیدم و میخواهم به آن عمل کنم. آن حضرت فرمود: "الایمانُ نِصفُهُ الصَّبرُ وَ نِصفُهُ الشُّکرُ".[2]من در بیابان به بداخلاقی و تندخویی و زشتی شوهرم صبر میکنم و به شکرانه جمال و جوانی و سلامتی که خدا به من عنایت فرمود، به این مرد خدمت میکنم تا ایمانم کامل شود.[3]
نقش صبر در ترمیم مشکلات خانوادگی
زنان معمولاً در طول زندگی خانوادگی خود با برخی مشکلات مواجه میشوند که گاهی تحمل آنها برایشان سخت و طاقتفرسا میشود. زن خانه و مادر فرزندان همواره در تلاش است تا مدیریت فضای خانه به بهترین شکل انجام گیرد و کمبودها و کاستیها به چشم نیاید. اصولاً یکی از ویژگیهاي زن این است که خداوند او را لطیف و مهربان آفریده و روحیه گذشت و فداکاری مادران، با هیچ چیزی قابل مقایسه نیست.
اگر زن بر مشکلات کوچک و بزرگ زندگی خانوادگی صبر نماید، میتواند پاداشهای فراوانی را که خداوند متعال برای صابران در نظر گرفته است، به دست بیاورد، اجر و پاداشهایی مانند:
بشارت و مژده الهی: (بَشِّرِ الصَّابِرِینَ)[4]
محبت و دوستی پروردگار: (وَ اللَّهُ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ)[5]
نصرت و همراهی خداوند: (إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ)[6]
کسب بهشت: (أُولئِکَ یُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِمَا صَبَرُوا)[7]
به دست آوردن پاداش بیحساب: (إِنَّمَا یُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسَابٍ)[8]
در روايات به تعبيرات ارزشمندي درباره صبر برميخوريم، مانند:
1. پيامبر اكرمB: "الصّبْرُ كَنْزٌ مِنْ كُنُوزِ الجَنَّةِ؛ صبر گنجي از گنجهاي بهشت است".[9]
2. عليA: "الصَّبْرُ عَوْنٌ عَلَي كُلِّ اَمر؛ صبر به [پيشرفت] هر كاري كمك ميكند".[10]
3. امام سجادA میفرماید: "الصَّبْرُ مِنَ الْإِیمَانِ بِمَنْزِلَةِ الرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ فَإِذَا ذَهَبَ الرَّأْسُ ذَهَبَ الْجَسَدُ کَذَلِکَ إِذَا ذَهَبَ الصَّبْرُ ذَهَبَ الْإِیمَانُ؛ صبر نسبت به ایمان مانند سر است نسبت به بدن، پس همانگونه که هر وقت سر برود، تن هم میرود، همچنین هرگاه صبر برود ایمان میرود".[11]
4. امام صادقA درباره آثار صبر فرمودند: "اَلصَّبْرُ يُظْهِرُ ما فى بَواطِنِ الْعِبادِ مِنَ النّورِ وَالصَّفاءِ، وَالْجَزَعُ يُظْهِرُ ما فى بَواطِنِهِمْ مِنَ الظُّلْمَةِ وَالْوَحْشَةِ؛ صبر، آنچه را كه در درون بندگان از نور و صفا وجود دارد، آشكار ميسازد، و ناشكيبايي، آنچه را كه در درون آنها از ظلمت و وحشت است، ظاهر ميسازد".[12]
5. حضرت علیA نیز میفرماید: "بِالصَّبرِ تُدرَکُ مَعالِی الاُمُورِ؛ با صبر میتوان به مقامات بالا رسید".[13]
اگر زن در خانه کارها را به نیت رضای خداوند انجام دهد، اجر و پاداش فراوانی از سوی خداوند نصیب او میگردد که باعث خوشحالی و سعادت او خواهد گشت. به عنوان مثال: مردی خدمت رسول خداB آمد و عرض كرد: همسری دارم كه هرگاه وارد خانه میشوم به استقبالم میآید، و چون از خانه بیرون میروم بدرقهام میكند و زمانی كه مرا اندوهگین میبیند، میگوید: اگر برای رزق و روزی [و مخارج زندگی] غصه میخوری، بدان كه خداوند آن را به عهده گرفته است و اگر برای آخرت خود غصه میخوری، خدا اندوهت را زیاد كند [و بیشتر به فكر آخرت باشی.] رسول خداB فرمودند: "إنَّ لِلّهِ عُمّالاً وَ هذِهِ مِنْ عُمّالِهِ. لَها نِصْفُ اَجْرِ شَهِيدٍ؛ برای خدا كارگزارانی [در روی زمین] است و این زن یكی از كارگزاران خداست كه پاداش او برابر با نیمی از پاداش شهید است".[14]
امام صادقA میفرمایند: "ما مِنْ اِمْرَأَةٍ تَسْقي زَوْجَها شَرْبَةً مِنْ ماءٍ اِلاّ كانَ خَيْراً لَها مِنْ عِبادَةِ سَنَةٍ، صِيامَ نَهارِها وَ قِيامَ لَيْلِها وَ يَبْنِي اللَّهُ لَها بِكُلِّ شَرْبَةٍ تَسْقي زَوْجَها مَدِينَةً في الْجَنَّةِ وَ غَفَرَلَها سِتِّينَ خَطِيئَةً؛ هر زنی كه به شوهرش مقداری آب دهد، برای او بهتر از عبادت یك سال است كه روزهایش روزه باشد و شبهایش عبادت كند. و خداوند به جای هر مقدار آبی كه به شوهرش بنوشاند، شهری در بهشت برایش میسازد و شصت گناهش را میآمرزد".[15]
امّسلمه درباره ارزش زنان در خدمتگزارى به همسرانشان از پيامبرB پرسيد؛ حضرتB فرمود: "اَيُّما امْرَأَةٍ رَفَعَتْ مِنْ بَيْتِ زَوْجِها شَيْئاً مِنْ مَوْضِعٍ اِلى مَوْضِعٍ تُرِيدُ بِهِ صَلاحاً إلاّ نَظَرَ اللَّهُ إلَيْها وَ مَنْ نَظَرَ اللَّهُ اِلَيْهِ لَمْيُعَذِّبْهُ؛ هر زنی كه در خانه شوهرش چیزی را برای ساماندادن وضع خانه جابهجا كند، خداوند نظر [رحمت] به او میكند. و هر كس مورد نظر [رحمت] خدا قرار گیرد، خدا عذابش نمیكند".[16]
یک نکته
این سخن به این معنا نیست که مردان در خانه همسران خود همیاری و همکاری نکنند. آنچه از روش زندگی اهل بیتD وارد شده این است که آن بزرگواران نیز به همسران خود کمک میکردند.
به عنوان مثال: امیرمؤمنانA هیزم میآورد و از چاه آب میکشید و منزل را جاروب میکرد و حضرت فاطمه زهرا آرد را خمیر کرده، نان میپخت.[17]
روزی پیامبر اکرمB وارد خانه علیA شدند و ایشان و فاطمهC را در حال آسیاب کردن گندم دیدند. رو به آن دو کرده، فرمودند: کدام یک از شما خستهترید؟ علیA فرمودند: فاطمهCبیشتر خسته شده. پیامبرB به فاطمهC فرمود: بلند شو. آنگاه در جای فاطمه نشسته، به علیA در کار آسیاب کردن کمک کردند.[18]
نتیجه اینکه: اصل بر صفا و صمیمیت و همدلی بین زن و شوهر است، ولی اگر به هر دلیلی این اتفاق نیفتاد، زن نباید دلسرد شود و به نیت کسب رضایت خداوند، کارهای خانه را انجام دهد و در این راه میتواند علاوه بر صبر و استقامت، از یک نیروی ویژه به نام "نماز و یاد خدا" نیز بهره ببرد.
نماز و عبادت؛ راهکار آرامش و صبر
گاهی انسان فواید و برکات فراوان صبر و تحمل را میداند و دوست دارد با تمسک به صبر، از پاداش الهی برخوردار گردد و زندگی خود را نیز حفظ نماید، ولی گاهی کار مشکل میشود و در مواردی مانند بداخلاقی شوهر، توقعات نابجا، سختی و مشقت کار خانه و… انسان کلافه و خسته میشود و دنبال راه حل میگردد.
راه حل قرآنی این مشکل، استعانت از نماز و تقویت ارتباط با پروردگار متعال است. خداوند متعال در قرآن کریم، راز اساسی آرامش و سکون قلب را ذکرالله میداند و میفرماید: "أَلاَ بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ؛ آگاه باشيد كه دلها تنها به ياد خدا آرام مىيابد".[19]
و به تعبیر قرآن و روایات، بالاترین مصداق ذکر، نماز است؛ همانگونه که پروردگار متعال فرمود: "إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأ قِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي؛ من اللَّه هستم، معبودى جز من نيست، مرا پرستش كن و نماز را براى ياد من بهپادار".[20]
و فرمود: "يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرينَ؛ "اي اهل ايمان! از صبر و نماز کمک بگيريد! مطمئناً خداوند با صابران است. "[21]
در خانه ما رونق اگر نیست صفا هست |
|
هر جا كه صفا هست در آن نور خدا هست |
یکی دیگر از مصادیق صبر، استقامت و پافشاری بر اقامه نماز است؛ زیرا گاهی حتی در محیط خانه نیز ممکن است کسی با نماز مخالف باشد، یا فشار کارها به گونهای زیاد باشد که انسان را از اقامه نماز غافل نماید. ازاینرو در قرآن کریم مىخوانیم: "یأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اصْبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَاتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ؛ ای کسانى که ایمان آوردهاید! استقامت کنید و [در برابر دشمنان] پایدار باشید و از مرزهاى خود مراقبت کنید و خداترس باشید، شاید رستگار شوید. "[22]
امام صادقA در تفسیر این آیه فرمود: "اصبروا علی الفرائض؛ در برابر واجبات صبر کنید".[23]
رسول خداB نیز فرمودند: "اصبروا علی الصلوات الخمس …لعلکم تفلحون"؛ بر نمازهای شبانهروزی پایداری کنید … تا رستگار شوید".[24]
انشاءالله همگان با الگوی گیری از صابره کربلا حضرت زینب که در سختترین ساعات حادثه کربلا، یعنی شب شام غریبان از نماز یاری جست، از نماز ياري بجوييم و نماز ما نیز باعث رفع مشکلات و برقراری آرامش در خانه و خانواده گردد.
[1]. جلالالدين سيوطى، الدرالمنثور، ج2، ص113.
[2]. این روایت در منابع چنین آمده است: "الإیمانُ نِصْفانِ; نِصْفٌ فِى الصَّبْرِ وَ نِصْفٌ فِی الشُّکْرِ; ایمان دو نصف است; نیمى از آن صبر است و نیمى از آن شکر". علامه مجلسى، بحارالانوار، ج74، ص151؛ ابن شعبه حرانى، تحف العقول، ص 48.
[3]. حسین مظاهری، جهاد با نفس، ج1 و 2، ص113؛ محمد رحمتی، گنجینه معارف، ص580، با تلخیص.
[4]. بقره: 155.
[5]. آل عمران: 146.
[6]. بقره: 153.
[7]. فرقان: 75.
[8]. زمر: 10.
[9]. علامه مجلسى، بحارالانوار، ج79، ص137.
[10]. محمد محمدى رىشهرى، میزان الحکمه، ج2، ص1557.
[11]. شيخ كلينى، کافی، ج2، ص89.
[12]. علامه مجلسى، بحارالانوار، ج68، ص90، ح 44.
[13]. على بن محمد الليثى، عیون الحکم و المواعظ، ص188.
[14]. شيخ حر عاملى، وسائل الشیعه، ج14، ص17.
[15]. همان، ص123.
[16]. همان، ج15، ص175.
[17]. علامه مجلسى، بحارالانوار، ج43، ص104 ـ 107.
[19].رعد: 28.
[20]. طه: 114.
[21]. بقره: 153.
[22]. آل عمران: 200.
[23]. شيخ كلينى، کافی، ج2، ص81.
[24]. جلالالدين سيوطى، الدرالمنثور، ج2، ص113.