■ محتوای منبر عمومی(3)؛ نماز؛ از بین برنده غفلت ها
راهبرد محتوایی
یکی از موانع موفقیت و خداخواهی در زندگی انسان، بیتوجهی و غفلت از اموری است که داشتههای مادی و معنوی او را در معرض خطر قرار میدهد و چه بسا باعث شقاوت و بدعاقبتی او خواهد شد. در این میان، اقامه نماز به عنوان برترین غفلتزدا و هشداری پیوسته در ساعات مشخص شبانهروز، انسان را از تباهی و غفلت جدا کرده، به سوی مقصد الهی فرا میخواند.
حکم شرعی
یکی از واجبات پیش از نماز، وضو گرفتن است که انسان باید به صورت صحیح و کامل، وضو گرفته و برای اقامه نماز آماده گردد. اگر کسی فراموش نماید و پس از نماز به یاد بیاورد که وضو و طهارت نداشته، باید نمازش را دوباره بخواند یا اگر وقت گذشته، قضا نماید.
روایت
امام علیA فرمود: "وَيْلٌ لِمَنْ غَلَبَتْ عَلَيْهِ الْغَفْلَةُ فَنَسِىَ الرَّحْلَةَ وَ لَم يَسْتَعِدْ؛ واى! بر كسى كه "غفلت" بر او غلبه كند و نتيجه سفر آخرت را به فراموشى بسپارد و آماده آن نشود".[1]
مقدمه
از امور خطرناکی که ممکن است دامنگیر هر کسی شود و او را از سعادت دنیا و آخرت ساقط سازد، "غفلت"، بیتوجهی و بیخبری است. بارها از طریق رسانههای عمومی شنیدهایم که شخصی بر اثر یک لحظه غفلت، تمام سرمایه خود را بر اثر آتشسوزی از دست داده است یا رانندهای بر اثر یک لحظه غفلت، جان خود و دهها انسان را به مخاطره انداخته است.[2]
در مسیر سعادت و خداجویی انسان نیز این امکان وجود دارد که بر اثر یک لحظه غفلت، فرد تمام اندوختههای معنوی خویش را از دست بدهد و جز حسرت و اندوه برایش باقی نماند.[3]
غفلت یعنی اینکه پردهای بر فکر و قلب انسان بیفتد که او از یک واقعیت و حقیقتی دور بماند. قرآن کریم، در این باره میفرماید: "وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَّایفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْینٌ لَّایبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ ءَاذَانٌ لَّایسْمَعُونَ بِهَآ أُوْلَئکَ کَالأَنْعاَمِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ؛ بهیقین گروه بسیارى از جن و انس را [با توجه به اعمال و رفتارشان] براى دوزخ آفریدیم. آنها دلها [و عقلها] یى دارند که با آن [اندیشه نمىکنند و] نمىفهمند و چشمانى که با آن [حقایق را] نمىبینند و گوشهایى که با آن [سخن حق را] نمىشنوند. آنها همچون چهارپایانند؛ بلکه گمراهتر! اینان همان غافلاناند".[4]
غفلت گونههای مختلفی دارد و شامل غفلت از خدا، غفلت از آیات خدا، یا غفلت از آخرت میگردد. به تعبیر دیگر، غفلت، یعنی دورماندن از هر آنچه که انسان را به سوی کمال میبرد، همانند فراموشی آیات و نشانههای الهی: "وَإِنَّ کَثِیراً مِنَ النَّاسِ عَنْ آیَاتِنَا لَغَافِلُونَ؛ بسیاری از مردم از آیات و نشانههاي ما غافلاند".[5]
اینک به برخى از عواقب شوم غفلت که در آیات و روایات نقل شدهاند، اشاره مىکنیم.
سنگدلى و قساوت قلب نتيجه غفلت و دورى از معارف الهى است؛ زيرا عامل مهم لطافت روح و انعطاف قلب در برابر حق، ياد خداست. هنگامى كه ريزش باران رحمت ذكر الهى از سرزمين دل قطع شود، قلب انسان به صورت بيابان خشك و سوزانى درمىآيد كه پر از سنگلاخ وحشتناك است. همانگونه كه امام باقرA فرمودند: "إیاکَ وَالغَفلَةَ فَفیها تَکُونُ قَساوَةُ القَلبِ؛ از غفلت بپرهیز که در آن سنگدلی و قساوت قلب است".[6]
امروزه مشاهده میکنیم که بسیاری از جنایتها و رفتارهای خشن مانند قتل، درگیریها و مانند آن، از کسانی سر میزند که از یاد خدا و ایمان و تقوا دوری کردهاند و با آلوده شدن به گناهان، قلبی سیاه و سنگی برای خود فراهم کردهاند.
همانگونه که یک لحظه غفلت در رانندگی یا هنگام کار با برق و مانند آن باعث حوادث ناگوار، مرگ و دیگر اتفاقات تلخ میگردد، غفلت از ذکر و یاد خداوند متعال نیز باعث مرگ معنوی قلب و دور شدن انسان از فطرت اولیه و سرشت پاک خدایی میگردد. اميرمؤمنان حضرت علىA مىفرمايند: "مَنْ غَلَبَتْ عَلَيهِ الْغَفْلَةُ مَاتَ قَلْبُهُ؛ كسى كه غفلت بر او چيره شود، قلبش مىميرد".[7]
3. تباهی اعمال
گاهی انسان به خاطر غفلت از خداوند، رفتارهای نادرستی از خود بروز میدهد که اعمال نیک او را نابود میسازد و نتیجهای از زحمات خود نمیبرد. امیر المؤمنینA میفرمود: "إیاکَ وَالغَفْلَةَ فَإِنَّ الْغَفْلَةَ تُفسِدُ الاعْمالَ؛ از غفلت دوری کن، چرا که غفلت اعمال را فاسد و تباه میگرداند".[8]
4. بدعاقبتی
بدترین پیامد شوم غفلت، از دستدادن آخرت و معاوضه لذتهای گذرای دنیا با خوشیهاي دائم و ماندگار آخرت است که انسان غافل با جهالت و نادانی خویش، این عاقبت تلخ را برای خود رقم میزند.
خداوند متعال نیز جهنم را جایگاه غافلان دانسته و میفرماید: "إِنَّ الَّذِینَ لَا یرْجُونَ لِقَآءَنَا وَ رَضُواْ بِالْحَیاةِ الدُّنْیا وَ اطْمَأَنُّوا بِهَا وَ الَّذِینَ هُمْ عَنْ ءَایاتِنَا غَافِلُونَ * أُولَئِکَ مَأْوَاهُمُ النَّارُ بِمَا کَانُوا یکْسِبُونَ؛ آنها که ایمان به ملاقات ما [و روز رستاخیز] ندارند و به زندگى دنیا خشنود شدند و بر آن تکیه کردند و آنها که از آیات ما غافلاند، [همه] آنها جایگاهشان آتش است، به خاطر کارهایى که انجام مىدادند".[9]
روزی چهار نفر تابوتی را بر دوش گرفته بودند و از میان جمعیت عبور میدادند و مردم نیز به سوی آن تابوت زباله و آب دهان میانداختند. کسی پرسید: جریان چیست؟
گفتند: این میت سالها تنها مؤذن مسجد شهر بود. در خانههاي اطراف مسجد، زنی مسیحی، تنها زندگی میکرد. او روزی هنگام اذان گفتن، چشمش به آن زن میافتد و شیطان او را وسوسه میکند. او نزد زن مسیحی رفته و از او خواستگاری میکند، اما زن نمیپذیرد و میگوید: فقط در صورتی که او دست از اسلام بردارد، حاضر به ازدواج است. همچنين میگوید: وی باید "زُنّار"[10] ببندد. مؤذن نیز قبول میکند؛ زنّار میبندد و شراب مینوشد و روزی که قصد آن زن را مینماید، زن به وعده خود عمل نکرده و از دست او فرار میکند. مؤذن از دیوار خانه زن بالا میرود اما با گردن به زمین میافتد و میمیرد و اکنون نیز مردم او را اینگونه تشییع میکنند.[11]
اینک که پیامدهای خطرناک غفلت و بیخبری را دانستیم، لازم است اشاره کنیم که چه چیزهایي باعث ایجاد و تشدید این روحیه میگردد.
مهمترین عوامل ایجاد غفلت که در آیات و روایات بدانها اشاره شده، از این قرار است:
1. علاقه شدید به دنیا
زندگی در دنیا و استفاده از امکانات و لذتها و خوشیهای حلال آن نهتنها ناپسند نیست، بلکه مورد سفارش دین است؛ همانگونه که قرآن به صراحت میفرماید: "قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللهِ الَّتِي اّخْرَجَ لِعِبادِهِ وَالطَّيِبَاتِ مِنَ الرِّزْق قُلْ هِيَ لِلَّذِينَ آمَنُوا فى الْحَيَاةِ الدُّنْيَا خَالِصَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛ بگو: چه كسي زينتهاي الهي را كه براي بندگان خود آفريده و روزيهاي پاكيزه را حرام كرده است؟! بگو: اينها در زندگي دنيا براي كساني است كه ايمان آوردهاند، (اگرچه در دنیا ديگران نيز با آنها مشاركت دارند، ولي) در قيامت تنها براي مؤمنان خواهد بود".[12]
با بررسي دقيق آيات و احاديث فهميده ميشود كه مطلق دنيا يا مال و ثروت مذموم و ناپسند نيست، آنچه مذموم است، "دل بستن به دنيا است"؛ يعني جمعآوري ثروت و اندوختن اموال به هر طريق ممكن و بدون رعايت موازين اسلامي. به عبارت ديگر، اصالت دادن به مال و ثروت و براي رسيدن به آن دست به هر كاري زدن.
اسلام نميگويد مسلمان بايد گرسنه، تهيدست و نيازمند به مردم باشد كه اين خود، عين ذلت و خواري و اهانت به كرامت مؤمن است كه اسلام به شدت با آن مخالف است، بلكه اسلام با ثروتي مخالف است كه مايه تكبر و طغيان شده و از راه نادرست به دست آيد، ثروتي كه با پايمال كردن حقوق محرومين جمع گردد، ثروتي كه باعث خودفراموشي و خدافراموشي گردد، ثروتي كه صاحبش ارزشها را زير پا بگذارد و چشم افراد جز پول و ثروت چيزي را نبيند.
چنین دنیاطلبیای، منفی و مورد نکوهش قرآن کریم است، زیرا باعث دوری انسان از خدا و فراموش کردن آخرت، بیاعتنایی به عبادت و بندگی و گامنهادن در مسیر گناه، طغیان و سرکشی و ایستادن در مقابل پروردگار متعال میگردد.
قرآن در این باره میفرماید: "إِنَّ الَّذینَ لا یَرْجُونَ لِقاءَنا وَ رَضُوا بِالْحَیاةِ الدُّنْیا وَ اطْمَأَنُّوا بِها وَ الَّذینَ هُمْ عَنْ آیاتِنا غافِلُون؛ آنها که ایمان به ملاقات ما (و روز رستاخیز) ندارند، و به زندگى دنیا خشنود شدند و بر آن تکیه کردند، و آنها که از آیات ما غافلاند".[13]
امام باقرA خطاب به جابر میفرماید: "یَا جَابِرُ إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَا یَنْبَغِی لَهُ أَنْ یَرْکَنَ وَ یَطْمَئِنَّ إِلَى زَهْرَةِ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَ اعْلَمْ أَنَّ أَبْنَاءَ الدُّنْیَا هُمْ أَهْلُ غَفْلَة؛ جابر! شایسته نیست انسان باایمان، متکى و دلگرم به زرق و برق این زندگى باشد، بدان که فرزندان (و دلباختگان) دنیا اهل غفلتاند".[14]
2. فریبهای شیطان
یکی دیگر از عوامل غفلت، دلسپردن و گوشدادن به وسوسههای شیطانی است که قسم یاد کرده است به هر طریق ممکن، انسان را از بندگی خداوند و عبادت پروردگار دور سازد و روشن است که برای رسیدن به این هدف، باید یاد خدا را از ذهن انسان برده، او را تحت سلطه و سیطره خویش بگیرد. به تعبیر قرآن: "اسْتَحْوَذَ عَلَیْهِمُ الشَّیْطَانُ فَأَنسَاهُمْ ذِکْرَ اللَّهِ…؛ شیطان بر آنان مسلط شده و یاد خدا را از خاطر آنها برد".[15]
3. رفتار بر اساس هوا و هوس
خداوند متعال در رابطه با هواپرستی و غفلت میفرماید: "وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ کانَ أَمْرُهُ فُرُطا؛ و از کسانى که قلبشان را از یاد خود غافل ساختیم اطاعت مکن! همانها که از هواى نفس پیروى کردند، و کارهایشان افراطى است."[16]
چهار: آرزوهای دراز
از دیگر عوامل "غفلت" آمال و آرزوهای دراز است؛ چراکه آرزوهای دور و دراز تمام فکر و اندیشه انسان را به خود مشغول ساخته و از دیگر کارها غافل میسازد. امام علیA در این باره میفرماید: "إِنَّ الْأَمَلَ یُسْهِی الْقَلْبَ وَ یُکْذِبُ الْوَعْدَ وَ یُکْثِرُ الْغَفْلَة؛ بدانید آرزو دل را به فراموشی میکشاند، وعدهها را دروغ جلوه میدهد و غفلت را زیاد میکند".[17]
راههای دوری از غفلت
1. یاد مرگ
یکی از ارکان و پایههای اصلی دوری از غفلت، توجه به پایان زندگی و اتمام فرصت زندگی در دنیاست. امام صادقA در مورد تأثیر عمیق یاد مرگ بر بیداری روح و جان آدمی میفرماید: "ذِکْرُ الْمَوتِ یمِیتُ الشَّهَواتِ فِی النَّفْسِ وَیقْطَعُ مَنابِتَ الْغَفْلَةِ وَیقَوِّی النَّفْسَ بِمَواعِدِ اللَّهِ وَیرِقُّ الطَّبْعَ وَیکْسِرُ اَعْلامَ الْهَوَی وَیطْفِی ءُ نارَ الْحِرْصِ وَیحَقِّرُ الدُّنْیا؛ یاد مرگ خواهشهای باطل را از دل زایل میکند و ریشههاي غفلت را میکند و دل را به وعدههاي الهی قوی و مطمئن میگرداند و طبع را رقیق و نازک میسازد و عَلَمهای هوا و هوس را میشکند و آتش حرص را فرو مینشاند و دنیا را حقیر و بیمقدار میسازد".[18]
به همین دلیل است که هر امر مربوط به مرگ، میتواند عامل بیداری و دوری فرد از غفلت محسوب گردد؛ همچنانکه امام صادقA میفرماید: "مَنْ کانَ مَعَهُ کَفَنُهُ فِی بَیتِهِ لَمْ یکْتَبْ مِنَ الْغافِلِینَ؛ کسی که کفنش با او در خانهاش باشد، از غافلان به شمار نمیآید".[19] یا اینکه میفرماید: "اِذا اَنْتَ حَمَلْتَ جَنازَةً فَکُنْ کَاَنَّکَ اَنْتَ الْمَحمُولُ؛ هنگامی که جنازه کسی را برداشتی، فکر کن که گویا تو خود، آن کسی هستی که [در تابوت است و] آن را برداشتهاند".[20]
قلب و دل انسان بر اثر اشتغال به امور دنیوی زنگار غفلت و بیخبری به خود میگیرد و یاد مرگ میتواند زداینده این آلودگیها و روشنی بخش قلب و وجود آدمی باشد؛ همچنانکه پیامبر اکرم در ضمن سؤالی به این موضوع اشاره فرمودند: "اِنَّ الْقُلُوبَ تَصدَأُ کَما یصدَأُ الْحَدِیدُ. قِیلَ یا رَسُولَ اللَّهِ وَما جَلاَؤُها قالَ قِراءَةُ الْقُرْآنِ وَذِکْرُ الْمَوْتِ؛ همچنانکه آهن زنگ میزند، این دلها نیز زنگار میبندد. عرض شد: ای رسول خدا! صیقل دادن آنها به چیست؟ فرمود: تلاوت قرآن و به یاد مرگ بودن".[21]
2. همنشینی با خوبان
همواره دوستی و همنشینی با خوبان و اهل ایمان و تقوا، انسان را به سمت و سوی کارهای خوب و اعمال خداپسندانه تشویق مینماید، همانگونه که دوستی و رفتوآمد با افراد بیدین و کسانی که خداوند در زندگی آنان نقشی ندارد، باعث گرایش انسان به زشتیها و آلودگی به انواع گناهان میگردد. امام حسنA میفرمود: "الْغَفْلَةُ تَرْکُکَ الْمَسْجِدَ وَطاعَتُکَ الْمَفْسِدَ؛ غفلت این است که مسجد را ترک گویى و از انسان مفسد پیروى کنى".[22]
یک بار آیتاللّه مرعشی به محله جویشور قم که آن زمان بیرون شهر بود، رفت تا خطبه عقدی را بخواند. در آن ایام از تاکسی خبری نبود و چون هوا بهشدت سرد بود و به دلیل بارش برف درشکه هم نمیتوانست حرکت کند، ایشان پیاده رفتند و چون تا پاسی از شب طول کشید، بهتنهایی از همان کوچههاي باریک به خانه برگشتند. خودشان برای فرزند ارشدشان، دکتر مرعشی نقل نمودهاند: ناگهان از دور صدای عربده مستی را شنیدم. او جلو آمد و راه را بر من بست و گفت: سید کجا میروی؟ گفتم: منزل. گفت: کجا بودی؟ گفتم: برای کار خیر رفته بودم. پرسید: چه کارهای؟ گفتم: آخوندم و روضه میخوانم. گفت: باید برای من روضه بخوانی! در جوابش گفتم: آخر روضه منبر میخواهد، جایی لازم دارد. در این سرما و برف نمیشود. گفت: من دولا میشوم، شما روی پشت من بنشین و روضه بخوان. من هم نشستم و در چند دقیقه روضه کوتاهی از مصائب امام حسینA خواندم! در حین خواندن مشاهده نمودم او متأثر شده و گریه میکند و حتی از شدت ناراحتی شانههایش میلرزد، بعد گفتم: باید بروم. گفت: نه نمیشود، صبر کن من میآیم و تا درِ منزل همراهتان هستم که مبادا آدمی چون من، مزاحم شما شود و بعد آقا را تا رسیدن به منزل همراهی نمود.
دو سه هفته بعد آیتاللّه مرعشی در حرم حضرت معصومه نشسته بود و قبل از نماز داشت دعا میخواند که کسی آمد و شروع کرد به گریستن و بوسیدن ایشان و افزود: امروز آمدهام شما را به جدّتان قسم بدهم که از حضرت فاطمه معصومه بخواهی خداوند گناهان مرا بیامرزد، من واقعاً توبه کردهام، شما هم مرا حلال کنید. آیتاللّه مرعشی میپرسد: شما چه کسی هستید؟ او پاسخ میدهد: من همان فردی هستم که آن شب شما را اذیت کردم. برخورد شما در آن شب همچون سیره جدت امیرمؤمنانA بود و مرا واقعاً از خواب غفلت بیدار کرد. چند مدّتی از واقعه مزبور گذشت تا آنکه مشاهده گردید آن مرد در هر سه نوبت صبح و ظهر و شب در نماز جماعت حرم حضرت فاطمه معصومه شرکت مینمود. روزی هم که فوت کرد، تشییع جنازه باشکوهی از وی به عمل آمد و آیتاللّه مرعشی هم در این مراسم حضور داشت.[23]
3. اقامه نماز
پروردگار مهربان برای اینکه انسان در مشکلات روزمره، وسوسههای شیطان، آمال و آرزوهای طول و دراز، خواستههای بیپایان دل و مانند آن گرفتار نگردد، دقایق و زمانهای مشخصی را قرار داده تا انسان با شستشوی خود در زلال نماز، غبارهای غفلت را از جان و تن بشوید و پاکیزه و مطهر، به ادامه مسیر بندگی بپردازد. اداى نماز در وقت مقرر و با حضور قلب و توجه به محتواى راز و نياز و مناجات با خدا، قلب را صيقل داده و زنگار "غفلت" را از آينه روح مىزدايد. نماز، فرصت بسيار خوبى براى بازنگرى در اعمال و بازيافتن خويشتن خويش و نجات از چنگال اهريمن "غفلت" است.
امام باقرA در اين رابطه مىفرمايند: "اَيُّمَا مُؤْمِن حَافَظَ عَلَى الصَّلَواتِ الْمَفْرُوضَةِ فَصَلاّهَا لِوَقتِهَا فَلَيْسَ هَذَا مِنَ الْغَافِلين؛ اگر هر فرد باايمانى، نمازهاى واجب را بهموقع و بهطور صحيح انجام دهد، از غافلان نخواهد بود".[24]
رهبر معظم انقلاب امام خامنهای (حفظه الله) نیز در تعبیر زیبایی از نماز میفرماید: اینکه نماز را در هر روز گذاشتهاند و با تناوب گذاشتهاند، برای این است که ما دچار غفلت نشویم. یکی از بزرگترین نعمتهای خدا، همین واجب کردن نماز بر ما است. اگر نماز را بر ما واجب نمیکردند، ما غرق در غفلت میشدیم؛ صبح، از خواب که پا میشوید، به یاد خدا؛ ظهر، وسط اشتغالات زندگی و معیشتی، به یاد خدا؛ شب، در پایان یک روزی که در آن تلاش کردید و کار کردید، به یاد خدا.
با یاد رویت جای در بستر گرفتم |
|
با آرزویت سر ز بستر بر گرفتم[25] |
این آن ترتیب و برنامهای است که برای ما در نظر گرفتند. عمل میکنیم؟ اگر [عمل] کنیم، آنوقت میتوانیم مطمئن باشیم که "اَخرِجنی مِنَ الدُّنیا سالِما"[26] ـ در دعاهای ما است ـ میتوانیم خاطرجمع شویم که سالم از اینجا بیرون خواهیم رفت.[27]
شاید به همین دلیل است که در روایات، برای بهجا آوردن نماز غفیله سفارش فراوانی شده؛ زیرا غفيله اسم مصغر از غفلت است؛ يعني غفلت كوچك. یعنی اقامه نماز غفیله ـ نمازی مستحبی که بین نماز مغرب و عشا خوانده میشود ـ، باعث جدایی و دوری انسان از غبار غفلتهایی میشود که در طول روز بر اندام دینداری انسان مینشیند و چهره ایمان را گردآلود و خاکی مینماید.
امام صادقA از پدرشان امام باقرA و ايشان هم از پيامبر اكرمB در خصوص اين نماز مستحبي چنين نقل ميكنند: "صَلُّوا في ساعَةِ الْغَفْلَةِ وَلَوْ رَكْعَتَيْنِ فَاِنَّهُما تُورِدانِ دارَ الْكَرامة؛ نماز بخوانيد در ساعت غفلت؛ اگرچه دو ركعت باشد، اين دو ركعت نماز [شما را] به بهشت وارد ميكند".[28]
در روايتي ديگر چنين ميفرمايد: "تَنْفِلوُا فِى ساعَةِ الْغَفْلَةِ وَلَوْ رَكْعَتَيْنِ خَفيفَتَيْنِ فَاِنَّهُما تُورِدانِ دارَ الْكَرامَةِ قيلَ يا رسُول اللّه وَمَا ساعَةُ الْغَفْلَةِ؟ قالَ: بَيْنَ الْمَغْرِبِ وَالعِشاء؛ نماز مستحب بهجا آوريد در ساعت غفلت. اگرچه اين نماز دو ركعتي خفيف [و آسان] باشد؛ چراكه همين دو ركعت نماز [شما را] وارد بهشت ميكند. پرسيده شد اي رسول خدا! ساعت غفلت چه هنگامي است؟ فرمود: بين مغرب و عشا است".[29]
درباره كيفيت اقامه اين نماز مستحبي، امام صادقA چنين فرموده است: كسي كه ميخواهد بين نماز مغرب و عشا دو ركعت نماز بخواند، در ركعت اول بعد از سوره حمد بگويد:
"وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِـباً فَـظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنادي فى الظُّـلُماتِ أَنْ لا إِلـهَ إِلاّ أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّى كُنْتُ مِنَ الظّالِمِـينَ * فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَنَـجَّيْناهُ مِنَ الغَمِّ وَكَذ لِكَ نُـنْجِى المُـؤْمِنِـينَ".[30]
و در ركعت دوم بعد از سوره حمد بگويد:
"وَعِنْدَهُ مَفاتِحُ الغَيْبِ لا يَعْلَمُها إِلاّ هُوَ وَيَعْلَمُ ما فى البَرِّ وَالبَحْرِ وَما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاّ يَعْلَمُها وَلا حَبَّةٍ فى ظُلُماتِ الأَرْضِ وَلا رَطْبٍ وَلا يابِسٍ إِلاّ فى كِتابٍ مُبِـينٍ".[31]
و پس از فراغت از قرائت، دستهايش را بلند كند و بگويد:
"اَللّهُمَّ إِنّى اَسْئَلُكَ بِمَفاتِحِ الْغَيْبِ الَّتى لا يَعْلَمُها اِلاّ اَنْتَ اَنْ تَصَلِّى عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تَفْعَلَ بىكَذا وَ كَذا و به جاي كذا و كذا حاجات خود را بگويد و سپس بگويد: "اَللّهُمَّ اَنْتَ وَلِىُّ نِعْمَتى وَالْقادِرُ عَلى طَلَبَتى تَعْلَمُ حاجَتى فَأَسْئَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمُ السَّلامُ لَمّا قَضَيْتَها لى".
خداوند خواستههاي او را [اگر مصلحت باشد] عطا ميكند.[32]
[1]. على بن محمد الليثى، عیون الحکم و المواعظ، ص504.
[2]. مبلغان، شماره 102، غفلت (1)، سید جواد حسینی، ص48.
[3]. نک: ناصر مكارم شيرازى، اخلاق در قرآن، ج2، ص336-355.
[4]. اعراف: 179.
[5]. یونس: 92.
[6]. علامه مجلسى، بحارالانوار، ج78، ص164.
[7]. محمد محمدى رىشهرى، میزان الحکمه، ج3، ص2287.
[8]. على بن محمد الليثى، عیون الحکم و المواعظ، ص99.
[9]. یونس: 7-8.
[10]. کمربند یا گردنبند مخصوص مسیحیان.
[11]. حسنبنحسین شیعیسبزواری، مصابیح القلوب، ص71.
[12]. اعراف: 32.
[13]. یونس: 7.
[14]. ابن شعبه حرانى، تحف العقول، ص287.
[15]. مجادله: 19.
[16]. کهف: 28.
[17]. سعید بن هلال ثقفی، الغارات، محقق و مصحح، عبدا لزهراء حسینی، ج2، ص436.
[18]. ميرزا حسين نورى، مستدرک الوسائل، ج2، ص105.
[19]. شيخ كلينى، کافی، ج3، ص256.
[20]. شيخ كلينى، کافی، ج3، ص258.
[21]. ميرزا حسين نورى، مستدرک الوسائل، ج2، ص104.
[22]. علامه مجلسى، بحارالانوار، ج75، ص115، ح 10؛ منتخب میزان الحکمة، ص391، ح 4839.
[23]. گفتگو با دکتر سید محمود مرعشی، مجله کیهان فرهنگی، شماره 204، مهر 82، ص9.
[24]. شيخ كلينى، کافی، ج3، ص270.
[25]. عماد خراسانی.
[26]. شيخ طوسى، مصباحالمتهجّد، ج۱، ص۲۷۰.
[27]. بیانات در دیدار نمایندگان مجلس6/3/94.
[28]. سيد بن طاووس، فلاح السائل، ص244.
[29]. همان، ص245.
[30]. انبياء: 88 و 87.
[31]. انعام: 59.
[32]. سيدبن طاووس، فلاح السائل، ص245.