■ محتوای منبر بانوان 3: دستاوردهای نماز
راهبرد محتوایی
در این بحث ضمن اشاره به فلسفه و کارکردهای نماز، به پاسخ شبهه عدم پایبندی برخی نمازگزاران به نماز و تأثیر نپذیرفتن از نماز خود پرداخته شده است.
حکم شرعی
ـ نمازگزار باید در هر رکعت از نمازهای واجب و مستحب، بعد از رکوع، دو سجده کند، و سجده آن است که پیشانی را از روی خضوع بر زمین بگذارد.
ـ دو سجده در یک رکعت، مجموعاً "رکن" است، بدین معنی که اگر عمداً یا از روی فراموشی، هر دو را ترک کند یا دو سجده دیگر به آن اضافه کند، نماز باطل میشود.
ـ در سجده باید هفت موضع بر زمین قرار گیرد: پیشانی، دو کف دست، دو سر زانو، دو سر انگشت بزرگ پا.
ـ ذکر واجب در سجده عبارت است از یکبار گفتن "سُبْحَانَ رَبِّیَ الاَعْلی وَ بِحَمْدِهِ" یا سه بار گفتن "سُبْحَانَ اللهِ".
روایت
امام صادقA: "مَا أَعْلَمُ شَيْئاً بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ أَفْضَلَ مِنْ هَذِهِ الصَّلَاةِ".
مقدمه بحث
انسان هنگام مبادرت به انجام هر کاری، نیمنگاهی به ثمره آن دارد و دوست دارد که بهترین نتیجه را به دست آورد؛ در کارهای کشاورزی، در تحصیل و علمآموزی، در همنشینی و دوستی با دیگران و مانند آن.
همین قاعده در مورد نماز نیز وجود دارد و انسان دوست دارد نتایج و ثمرات نماز خود را مشاهده نماید که در این مجال، چند مورد از آثار و برکات نماز را مرور خواهیم کرد.
هر انسان باایمانی دوست دارد که جایگاه ویژه و بالایی از جهت معنوی داشته باشد و پروردگار جهان از او راضی و خشنود باشد. بدون شک یکی از راههای رسیدن به این هدف، انجام کارهایی است که خداوند دوست دارد و میپسندد.
شخصی از امام صادقA پرسید: أَفْضَلِ مَا يَتَقَرَّبُ بِهِ الْعِبَادُ إِلَى رَبِّهِمْ وَ أَحَبِّ ذَلِكَ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا هُوَ؟ پربهاترين و ارزشمندترین طاعت و عبادتى كه انسان را به خدا نزديك كند و هيچ طاعتى به درگاه خدا محبوبتر از آن نباشد، چه طاعتى است؟
امام فرمود: "مَا أَعْلَمُ شَيْئاً بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ أَفْضَلَ مِنْ هَذِهِ الصَّلَاةِ؛ بعد از شناخت خدا، هيچ طاعتى را با ارجتر و پربهاتر از نماز نمىشناسم".[1]
یکی از آثار گرانقدری که در پرتو اقامه نماز و پایبندی حقیقی به آن نصیب انسان میشود، آرامش و طمأنینهای است که در سایه سار ارتباط عمیق و انس و دوستی با پروردگار عالم، برای انسان به ارمغان آورده میشود؛ ازاینرو در چهره دینداران و کسانی که با قرآن، عبادت، نماز و ذکر و دعا انس دارند، آرامش و وقاری است که کمتر جایی میتوان نظیر آن را یافت. خداوند نیز میفرماید: "وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي؛ نماز را برای یاد من به پا دار".[2] و در جای دیگر، ثمره این به یاد خدا بودن را چنین بیان میکند: "الَّذِينَ آمَنُواْ وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللّهِ أَلاَ بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ؛ آنها كسانى هستند كه ايمان آورده و دلهايشان به ياد خدا آرامش مىگيرد، آگاه باشيد كه تنها با ياد خدا دلها آرامش پيدا مىكند".[3]
پیامبر اعظمB نیز همزمان با وقت نماز، با شنيدن صداى اذان نشاط و سرزندگى مىيافت و به مؤذن پاکدل خویش میفرمود: "جُعِلَتْ قُرَّةُ عَيْنِي فى الصَّلَاةِ وَ كَانَ يَقُولُ أَرِحْنَا يَا بِلَال؛ روشنایی دیدگانم در نماز است و پیوسته هنگام اذان میفرمود: راحت ساز ما رااى بلال".[4]
"وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَيِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّيْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ؛ نماز را در دو طرف (اول و آخر) روز بهپاداريد و نيز در ساعت تاريكى شب، كه البته خوبى و نيكوكاريهاى شما، زشتى و بدكاريهايتان را نابود مىسازد".[5]
سلمان فارسی میگوید: روزی زير درختي در محضر پيامبرB نشسته بودم که حضرت شاخه خشك درخت را گرفتند و تكان دادند. وقتی تمام برگهايش فرو ريخت، فرمودند: سلمان نپرسیدی چرا اين كار را انجام دادم؟
عرض كردم: منظورتان از اين كار چه بود؟ فرمودند: وقتي مسلمان وضويش را بهخوبي بگيرد، سپس نمازهاي پنجگانه را بهجا آورد، گناهان او فرو ميريزد، همچنانكه برگهاي اين درخت فرو ريخت.[6]
و در مثالی دیگر فرمود: "نمازهای پنجگانه به نهر جاری گوارایی میمانند که بر درِ خانههایتان روان است و هر روز پنج بار خود را در زلال آن شستوشو میدهید و دیگر هیچ پلیدی باقی نمیماند".[7]
4. دوری از منکرات و زشتیها
از دیگر دستاوردهای نماز، ایجاد انگیزه برای دوری از گناه و زشتیهاست که همین مسئله باعث میشود انسان از بسیاری از خطرها دور بماند و حیثیت و آبروی او نیز مصون و محفوظ باشد. قرآن میفرماید: "اتْلُ ما أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتابِ وَ أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ؛ آنچه از كتاب به سوى تو وحى شده است، بخوان و نماز را برپادار كه نماز از كار زشت و ناپسند باز مىدارد".[8]
به فرموده قرآن، نماز انسان را از فحشا و منکرات نهی میکند، در حالیکه ما بسیاری از نمازگزاران را میبینیم که از ارتکاب گناهان بزرگ پروایی ندارند؛ چرا نماز آنان بازدارنده از فحشا و منکرات نیست؟ به عبارت دیگر، اگر نمازبازدارنده از بدیهاست، بدرفتاری و عدم تأثیرگزاری نماز در برخی نمازگزاران چگونه توجیه میشود؟ خیلی وقتها مشاهده میکنیم که فلان شخصِ اهل نماز و مسجد، از گناه و معصیت ابایی ندارد، اهل دروغ و پارتیبازی، کلاهبرداری و تقلب و… هم هست.
پاسخ
قرآن که میفرماید نماز بازدارنده از گناه است، معنایش این نیست که آدم نمازخوان، دیگر نمیتواند گناه کند و قدرت ارتکاب گناه از او گرفته میشود! خیر، منظور این است که طبیعتِ نماز باعث دوری از گناه میشود؛ زیرا انسانی که خود را در محضر الهی میبیند و برای بنده خوب خدا بودن تلاش مینماید، بهخوبی میداند که انجام گناه و ارتکاب زشتیهایی مانند دروغ، غیبت، تهمت، فحاشی و بدزبانی، کینهتوزی، بیحجابی، استفاده از مال حرام، فریب دیگران و هر آنچه مورد نهی خداوند است، باعث دوری او از خداوند و کماثر شدن نماز میگردد؛ ازاینرو تلاش میکند با ترک گناه و انجام واجبات الهی، رضایت خداوند را کسب نماید.
به گفته یکی از بزرگان، یاد خدا (نماز) و موانعی که از آن اثر جلوگیری میکنند، مانند دو کفه ترازو هستند؛ هر وقت کفه یاد خدا سنگین شود، نمازگزار گناه نمیکند و هر جا کفه آن موانع سنگین شود، یاد خدا ضعیف شده، در نتیجه شخص مرتکب گناه میشود.[9]
به همین دلیل است که گفته شده: نشانه اینکه ما بفهیم نماز ما تا چهحدی مقبول درگاه خداوند واقع شده، همین است که ببینیم چه مقدار روی رفتار و کردار ما تأثیرگذار بوده و جلوی گناهان و انحرافات ما را گرفته است.
لذا امام صادقA فرمود: "من احب ان یعلم اقبلت صلاتهام لم تقبل فلینظر هل منعته صلاته من الفحشاء و المنكر فبقدر ما منعته قبلت منه؛ هركس دوست دارد بداند نمازش قبول شد یا نه، ببیند كه آیا نمازش او را از گناه و زشتى باز داشته یا نه؟ پس به هر قدر كه نمازش او را از گناه بازداشته، به همان اندازه نمازش قبول شده است".[10]
و رسول خداB فرمود: "لا صلاة لمن لم يطع الصلاة و طاعة الصلاة ان تنهى عن الفحشا و المنكر؛ کسی که از نماز اطاعت نكند، نمازش واقعی نیست. معنای فرمان بردن از نماز اين است كه از فحشا و منكر باز ايستى و خويشتن را از گناه حفظ کنی".[11]
پس اگر کسی غیر از این بود، یعنی نماز خواند و از گناه دوری نکرد، باید در نماز خود شک نماید و به فکر اصلاح باشد. چون "إنَّ الصلوة تَنهَی عَنِ الفَحشاءِ وَالمُنکَر؛ نماز، جلوی بدیها و گناهان را میگیرد".[12]
حالا چرا بعضیها نماز میخوانند و در آنها اثر نمیگذارد، باید عیب را در خودشان جستوجو کنند. مانند اینکه شما، شارژر موبایل را به برق وصل میکنید، برق هم قطع نیست، ولی با این همه، موبایل شارژ نمیشود.
البته نمیتوان این نکته را از نظر دور داشت که بسیاری از كساني که به این شبهه عمل مینمایند، در واقع دنبال دستاویز و راه فراری برای ترک نماز هستند. وگرنه اصل نماز که ربط به اشخاص ندارد و حکمی الهی است که بر فردفرد افراد واجب است و نباید دین و ایمان خود را معلق و مشروط به رفتارهای دیگرانی کرد که ادعای مسلمانی دارند.
ضمن اینکه اگر به رفتار بعضی از افرادی که مسلمان هستند و در عین حال نماز نمیخوانند توجه کنیم، میبینیم این افراد به خاطر نخواندن نماز، روزه را هم میخورند، به حج هم نمیروند و زکات هم نمیدهند، و سایر واجبات را هم ترک میکنند، و هیچ فرقی بین پاک و نجس و حلال و حرام نمیگذارند، و خلاصه در راه زندگی از هیچ عمل ناپسند و آلودهای رویگردان نیستند.
اگر حال چنین اشخاصی را با حال کسانی مقایسه کنیم که نماز میخوانند، و در نمازشان به حداقل آن، یعنی آن مقداری که تکلیف از گردنشان ساقط شود اکتفا میکنند، خواهیم دید که آنها از بسیاری از کارهایی که افراد بینماز از آن پروا نداشتند، پروا دارند. به همین ترتیب، نمازگزارانی که در نمازشان اهتمام بیشتری دارند، از گناهان بیشتر پروا دارند و هر چه نماز کاملتر باشد، خودداری از فحشا و منکرات بیشتر خواهد بود و چه بسا همین نماز ظاهری نیز روزی او را از گناه و زشتی باز دارد.
در روایت آمده است: جوانی از انصار نمازش را با پیامبرB میخواند، ولی گناه و محرّمات را نیز انجام میداد. جریان را به پیامبرB گفتند. پیامبر اعظمB فرمود: "بالاخره نمازش روزی او را از بدی و زشتی باز میدارد". طولی نكشید كه آن جوان توبه كرد و دست از كارهای بد و زشتش برداشت.[13]
[1]. شيخ صدوق، منلايحضرهالفقيه، ج1، ص210.
[2]. طه: 14.
[3]. رعد: 28.
[4]. محقق بحرانى، الحدائق الناضره، ج6، ص334؛ علامه مجلسى، بحارالانوار، ج80، ص16؛ عليبن عمر دار قطنى، علل الدار قطنی، ج4، ص121.
[5]. هود: 114.
[6]. شيخ حر عاملى، وسائل الشیعه، ج4، ص103.
[7]. علامه مجلسى، بحارالانوار، ج79، ص220؛ کنز العمال، ج۷، ص۲۹۱ حدیث ۱۸۹۳۱.
[8]. عنكبوت: 45.
[9]. نک: سید محمد حسین، طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج، ص133- 137.
[10]. علامه مجلسى، بحارالانوار، ج16، ص205.
[11]. همان، ج79، ص198؛ محمد محمدى رىشهرى، میزان الحکمه، ج2، ص1628.
[12]. عنکبوت: 45.
[13].. ميرزا حسين نورى، مستدرک الوسائل، ج3، ص42؛ محمد محمدی ری شهری، میزان الحكمة، ج5، ص371، ح 10254.