■ عوامل درونی ترک نماز

عوامل درونی ترک نماز

مقدمه

در دعوت دیگران به نماز، لازم است زمینه­ها، ریشه­ها و علل ترک نماز بررسی شود؛ زیرا تا علت ترک روشن نشود، نمی­توان شیوه­ای مناسب برای دعوت بیان کرد؛ کما اینکه طبیب حاذق برای درمان درد، اول به دنبال علت پیدایش آن می­گردد. برای مثال، جوانی که به علت القای شبهات در اصل وجود خدا و یا قیامت تردید دارد، هر نوع روشی در جذب او به کار گرفته شود ابتر می­ماند؛ باید ابتدا اعتقاد او به خدا و معاد اصلاح شود، سپس او را دعوت به نماز کرد. در ادامه عوامل ترک و راهکارهای درمان و دعوت بر اساس آن را بررسی می­کنیم.

 عوامل ترک نماز

عوامل ترک نماز، با توجه به ابعاد مختلف آن قابل بحث است؛ گاه عاملی فردی و درونی ـ مانند تنبلی ـ فرد را به ترک نماز کشانده است؛ و گاه عامل خارجی، مثل بد عمل کردن خانواده؛ لذا در این بحث، عوامل ترک نماز در دو بخش درونی و بیرونی مورد بررسی قرار گرفته و بعد از تبیین هر عامل، عوامل پیدایی و راه­های درمان آن نیز بیان خواهد شد.

یک. عوامل درونی ترک نماز

انسان دارای حوزه­های متفاوت است؛ لذا برای بررسی عوامل ترک نماز در افراد بی­نماز یا بی­توجه به نماز، توجه به سه حوزة بینشی، گرایشی و کنشی انسان لازم و ضروری است؛ زیرا عوامل ترک نماز بر این سه حوزه عارض شده، به همین جهت، ضمن بررسی این سه حوزه، راهکارهای درمان نیز ارائه خواهد شد.

الف. بینشی

در این حوزه، عواملی بررسی خواهد شد که ناشی از بینش فرد می­باشد. در واقع در این قسمت، شناخت، فکر و اندیشه دارای محوریت می­باشد.

1.ضعف ایمان به خداوند

محور بنیادین نماز و اقامة آن، ایمان به خداوند متعال است. این تلازم آن قدر قوی است که اولاً در کلام خداوند در تعریف مؤمنان، اقامة نماز أخذ شده است؛ آنجا که خداوند تبارک و تعالی می­فرماید: "إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبهُمْ وَ إِذَا تُلِيَتْ عَلَيهمْ ءَايَاتُهُ زَادَتهمْ إِيمَانًا وَ عَلىَ‏ رَبِّهِمْ يَتَوَكلَّونَ* الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَوةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ"؛[1]  مؤمنان، تنها کسانی هستند که هرگاه نام خدا برده شود، دلهاشان ترسان میگردد؛ و هنگامی که آیات او بر آنها خوانده می‌شود، ایمانشان فزونتر می‌گردد؛ و تنها بر پروردگارشان توکل دارند.

ثانیاً: پیوسته دستور به اقامة نماز همراه تعبیر "یا أیّها الّذینَ امنوا" آمده است. از این موضوع، به­خوبی می­توان دریافت که یکی از ریشه­های اصلی کم­توجهی به نماز، ضعف ایمان است و به همین دلیل، کسی که از نعمت ایمان بهره­ای نبرده، یا بهره­اش ناچیز باشد، نمی­تواند از نماز لذت ببرد؛ این­گونه افراد، یا نمازی بی­اثر و بی­کیفیت می­خوانند، یا نماز را ترک می­کنند: "إِنَّ الْمُنَافِقِينَ يخُادِعُونَ اللَّهَ وَ هُوَ خَادِعُهُمْ وَ إِذَا قَامُواْ إِلىَ الصَّلَوةِ قَامُواْ كُسَالىَ‏ يُرَاءُونَ النَّاسَ وَ لَا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِيلًا"؛[2] منافقان می‌خواهند خدا را فریب دهند؛ در حالی که او آنها را فریب می‌دهد؛ و هنگامی که به نماز برمی‌خیزند، با کسالت برمی‌خیزند؛ و در برابر مردم ریا می‌کنند؛ و خدا را جز اندکی یاد نمی‌نمایند!

بدین روی، راهکار درمان ترک نماز به دلیل ضعف ایمان، تقویت ایمان به خدا و نماز است؛ زیرا ایمان در قلب انسان ریشه دارد، از این رو، این روش، یک روش درونی­سازی و ماندگارترین روش به­ حساب می­آید.

عوامل ضعف ایمان به خدا

1 ـ استکبار 2 ـ اشرافی­گری 3 ـ تبلیغات سوء(وجود شبهات و ... ) 4 ـ فرار از تن دادن به ملزومات ایمان 5 ـ تقلید کورکورانه 6 ـ جهل و نادانی 7 ـ رذائل اخلاقی (حسد، لجاجت، بخل و ... ) 8 ـ هواپرستی 9 ـ محیط (قرار گرفتن در محیط آلوده و معاشرت با افراد بی­ایمان) 10 ـ لقمة حرام

درمان ضعف ایمان به خدا

1 ـ آگاهی افزایی (توجه به تحقق وعده­های الهی، کسب معارف دینی، توجه به نشانه­های الهی در خلقت، توجه به معجزات انبیا) 2 ـ از بین بردن رذائل اخلاقی 3 ـ تفکر 4 ـ قرار گرفتن در محیط­های معنوی (همنشینی با افراد صالح، حضور در محافل معنوی) 5 ـ داشتن برنامه­های معنوی مداوم (قرآن، زیارت رفتن، جذب محبت اهل­بیتb) 6 ـ یاد مرگ 7 ـ لقمة حلال 8 ـ پرهیز از گناه

2.ضعف ایمان به معاد

قرآن کریم، توجه به معاد را عامل اقامة نماز معرفی کرده است: "الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُم بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ"؛[3]همان كسانى كه نماز را برپا مى‏دارند و زكات را ادا مى‏كنند و آنان به آخرت يقين دارند.

انسان­ها عمل به شرط مزد انجام می­دهند. مسیر بندگی خداوند همچنین است؛ اکثر مردم عبادت و بندگی خدا را برای مزد انجام می­دهند که این مزد، کسب بهشت است یا نجات از جهنم. کم هستند بندگانی مانند حضرت علی jکه خدا را به علت شایستگی­اش عبادت کنند که حضرت فرمودند: "مَا عَبَدْتُكَ خَوْفاً مِنْ نَارِكَ وَ لَا طَمَعاً فِي جَنَّتِكَ لَكِنْ وَجَدْتُكَ أَهْلًا لِلْعِبَادَةِ فَعَبَدْتُك".[4]

کسی که به معاد و دار جزا اعتقاد راسخ و ایمان قلبی ندارد و دچار شک و وسوسه­های شیطانی نسبت به امر معاد شده است، آن­طور که شایسته است اراده و جزم و شوق به سوی نماز و عبادت برای او حاصل نمی­شود؛ زیرا اولاً آنقدر درک ندارد که خدا را به ­علت شایستگی وجودیش عبادت کند؛ ثانیاً: اعتقاد راسخی به معاد ندارد که او را به­ سمت نماز برای تحصیل مزد و پاداش الهی سوق دهد و لذا، انسانی که ایمانش به معاد ضعیف است، هرچه از آثار و برکات نماز برای او بگویی و هرچه از عواقب ترک نماز او را برحذر داری، باز انگیزه­ای برای نماز خواندن در او ایجاد نمی­شود. درمان چنین شخصی، اصلاح اعتقاد او نسبت به معاد است.

3.غفلت

غفلت به معنای از دست­دادن فرصت­هاست[5] و غافل، کسی است که به سرنوشت و سعادت دنیوی و اخروی خود بی­توجه است؛ او غرق دنیا شده و از اصول اساسی ـ که در زندگی او نقش مهمی دارد ـ دور مانده و نیازهای اساسی فطری­اش را فراموش کرده است.

غفلت، سبب تعطیلی قوای ادراک معنوی شده و در نتیجه، ورودی­های نورانی و الهی انسان از کار می­افتد؛ دیگر قلب نمی­فهمد، چشم نمی­بیند و گوش نمی­شنود: "وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثِيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ، لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها، وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها، وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها"[6].

راه درمان غفلت، ذکر، یادآوری و توجه است که به فرمودة قرآن کریم، نماز، مصداق بارز ذکر و یاد خداست: "وَ أَقِمِ الصَّلَوةَ لِذِكْرِى"[7].

عوامل غفلت

شیطان

کسی که شیطان را بر خود مسلط کند، شیطان او را از نماز و ذکر و یاد خدا باز خواهد داشت. به فرمودة قرآن: هر کس شیطان را بر خود مسلط کند، از یاد خدا غافل می­شود و از حزب شیطان به حساب می­آید: "اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطَانُ فَأَنسَئهُمْ ذِكْرَ اللَّهِأُوْلَئكَ حِزْبُ الشَّيْطَانِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطَانِ هُمُ الخاسِرُونَ"؛[8] شيطان بر آنان مسلّط شده و ياد خدا را از خاطر آنها برده است، آنان حزب شيطانند! بدانيد حزب شيطان زيانكارانند!

دوست ناباب

دین اسلام، مؤمنین را از همنشینی با افراد گنه­کار برحذر داشته، توصیه نموده که با افرادی نشست و برخاست کنیم که ذکر و نام خدا را در ما زنده می­کنند. خداوند در قرآن کریم می­فرماید: در روز قیامت، انسان گنه­کار از روی پشیمانی به پشت دست خود می­زند و می­گوید: "يَا وَيْلَتىَ‏ لَيْتَنىِ لَمْ أَتخذْ فُلَانًا خَلِيلًا*لقَدْ أَضَلَّنىِ عَنِ الذِّكْرِ"؛[9] اى واى بر من، كاش فلان شخص گنه­کار را دوست خود انتخاب نكرده بودم! او مرا از ياد خدا دور کرد.

اشتغال افراطی به بهره­های دنیایی

علاقة شدید به مال اندوزی و تکاثر، انسان را از خدا و یاد او غافل می­سازد. قرآن کریم می­فرماید: نور الهی در بین خانه­ها و مردانی است که تجارت و داد و ستد، آنها را از یاد خدا باز نداشته، صبح و شام تسبیح خدا را می­گویند: "فىِ بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالاَصَالِ*رِجَالٌ لَّا تُلْهِيهِمْ تجِارَةٌ وَ لَا بَيْعٌ عَن ذِكْرِاللَّهِ وَ إِقَامِ الصَّلَوةِ وَ إِيتَاءِ الزَّكَوةِ".[10]

دنیاطلبی

بسیاری از مظاهر مادی و دنیوی، اموری دو حیثیتی هستند که با توجه به نوع نگرش انسان به آن، می­تواند موجب غفلت از یاد خدا یا با تدبیر و دوراندیشی، به فرصت ناب خداپرستی و کسب رضای او تبدیل گردد. قرآن کریم دربارة مال و فرزند تعبیر فتنه به کار برده است؛ زیرا فتنه به معنای آزمایش و امتحان است و احتمال قبولی و مردودی در آن می­رود: "وَاعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَة".[11]

مال و فرزند،[12] استماع لهو،[13] سرگرمی به نعمت­های مادی دنیا و موارد ی مانند آن، نمونه­هایی از مظاهر فریبندة دنیا هستند که می­تواند موجب غفلت شوند.

درمان غفلت

1 ـ انذار (با استفاده از روش­های انذاردهی مانند بیان، توجه­دادن به گذشته­ها و. . . ) 2 ـ تبیین آیات و نعمت­های الهی 3 ـ تفکر 4 ـ توجه به زندگی پس از مرگ و نقش نماز در زندگی پس از مرگ 5 ـ توجه به یاد خدا و صفات الهی 6 ـ توجه به معنویات (قرائت قرآن، دعا، جلسات وعظ و... ) 7 ـ توجه به آثار سوء دنیوی و اخروی غفلت 8 ـ کنترل چشم و گوش از گناه 9 ـ دیدار (با علما و رفتن به قبرستان، زیارت، دیدار مریض)10 ـ دوری از عوامل غفلت­زا (دوستان ناباب، محیط­های آلوده به گناه، وابستگی به ماهواره، اینترنت، موبایل و... ).

4.جهل

جهل افراد عامل مهمی در دوری از حق و حقیقت است، همان­گونه که حضرت علىj می­فرمایند: "اَلجَهلُ أَصلُ كُلِّ شَرٍّ"؛ نادانى ريشة همة بدي­هاست. [14]

انسان جاهل، به واسطة نادانی و عدم توانایی در شناخت درست و نادرست، به خود و اطرافیانش ضربات جبران ناپذیری وارد می­کند.

فردی هم که در زندگی­اش تأثیر نماز را نمی­داند، نسبت به آن کم توجه خواهد شد و آن را در اولویت زندگی خود قرار نمی­دهد و کارهایی با منفعت دنیوی را، مقدم بر نماز می­گرداند. اینکه امیر سخن در نهج­البلاغه فرمودند: "إِنَّ الجاهِلَ مَن عَصَى اللّه وَ إِن كانَ جَميلَ المَنظَرِ عَظيمَ الخَطَرِ"؛[15] نادان كسى است كه نافرمانى خدا كند، اگرچه زيبا چهره و داراى موقعيتى بزرگ باشد. بدین معناست که کسی که از فرمان خداوند تبارک و تعالی سرپیچی می­کند و نماز را که ستون دین است و از بالاترین عبادت­ها، کنار می­گذارد، او جاهل­ترین فرد است؛ حتی اگر عالی­ترین مدارک علمی را از بهترین دانشگاه­ها دریافت کرده باشد، یا در بهترین منصب­ها و موقعیت­ها قرار گرفته باشد.

انواع جهل

جهل خود اقسام گوناگونی دارد که به بعضی از اقسام آن اشاره می­کنیم.

1 ـ جهل به خدا و صفات و نعمت­های او

2 ـ جهل به خود

3 ـ جهل به نماز

این نوع از جهل، خود دارای بخش­هایی است که عبارتند از:

الف) جهل به احکام

شخص چون حکم مسئله را نمی­داند، در عمل دچار اشتباه می­گردد. همانند اینکه، عده­ای از انسان­ها گمان می­کنند که اگر مشروبات الکلی استفاده کردند، نباید تا چهل روز نماز بخوانند، چون نماز آنها قبول نمی­گردد؛ پس نماز را ترک می­کنند. در حالی که حکم الهی چیز دیگری است؛ کسی که از مشروبات الکلی استفاده کند، تا چهل روز نماز او پذیرفته نیست و در درگاه الهی قبول نمی­گردد، ولی آن فرد باید نماز خود را بخواند، چون تکلیف شرعی از او ساقط نمی­شود.

یا کسی که در بیمارستان بستری است، یا دست او را گچ گرفته­اند، نماز نمی­خواند؛ چون احکام تیمم و وضوی جبیره­ای را نمی­داند. اگر همین افراد از احکام نماز آگاه شوند، نماز را ترک نمی­کنند.

ب) جهل به اسرار، آثار و اهمیت نماز

 کسی که نماز را عبادتی ساده می­پندارد و از جایگاه آن اطلاعی ندارد، به­راحتی آن را ترک خواهد کرد؛ اما وقتی از اهمیت ویژه­ شارع مقدس نسبت به نماز آگاهی پیدا کند، در انجام این فریضة الهی کوتاهی نمی­کند. برای مثال، اگر بداند نماز اولین واجب دینی و نخستین عملی است که از مؤمن پذیرفته خواهد شد و پذیرش و رد سایر اعمال او نیز وابسته به نماز است، دیگر به سادگی نماز را ترک نمی­کند.

ج) جهل به عواقب بی­نمازی

کم شدن رزق و روزی، رفتن برکت از مال، کوتاه شدن عمر، سختی جان دادن، قرار گرفتن در سقر که بدترین جایگاه جهنم است[16] و... برخی از پیامدهای ترک نماز است که آگاهی از آنها می­تواند مرهمی بر درد ترک نماز، به سبب جهالت باشد.

درمان جهل

1 ـ تبیین تدریجی 2 ـ تلاش بیشتر و هدفمند اهل علم برای تبیین و انتقال معارف دینی از طریق برهان، موعظه، گفت وگوی صمیمانه، تبلیغ چهره به چهره 3 ـ ایجاد بینش نسبت به موضوع جهل(توجه دادن به آثار و عواقب جهل) 4 ـ بیدار کردن روح حقیقت­جویی[17] 5 ـ معاشرت با اهل علم و. . . .

5. عدم تفکر

دنیا با جاذبه­های فراوان خود، همانند گردبادی است که هر کس وارد آن شود، گویا اختیار از او سلب شده و هرگز قدرت ایستادن و عمل به اختیار خود را ندارد. این گردباد خطرناک، علاقه­مندان به خویش را با سرعت می­چرخاند و بازی می­دهد، تا روزی که با صخره­ای به نام مرگ برخورد کنند و از گردباد دنیا جدا شوند که البته خیلی دیر است. تفکر، فرصت جدا شدن از این گردباد هلاک­کننده است، همان­گونه که پیامبر اعظمd فرمودند: "تفکر ساعة افضل من عبادة سبعین سنه"[18].

کسی که اهل تفکر باشد هرگز دنبال گناه نمی­رود و هیچگاه نمازش را ترک نمی­کند؛ زیرا متفکر، مقایسه و محاسبه می­کند و آخرت و رضایت خدا را فدای عمر کوتاه دنیا نمی­کند. او هرگز حاضر نیست که آثار با برکت دنیوی و اخروی نماز را از دست بدهد و به جای آن، آثار نکبت­بار و عذاب الیم ناشی از ترک نماز را کسب کند. امام صادقj می­فرمایند: "التَّفکّر یدعوا الی الله والعَمل به"؛[19] تفکر، انسان را به خوبی و عمل به آن دعوت می­کند.

ب. گرایشی

در این قسمت، به اموری که در حوزة قلب انسان است، خواهیم پرداخت؛ یعنی عواملی که در درون انسان به­صورت گرایشی وجود دارد.

1.کبر

کبر، حالتی در انسان است که بر اثر خودپسندی، خویشتن را برتر از دیگران ببیند. [20] خود بزرگ­بینی از اوصاف شیطان است. متکبر چه کبرش نسبت به خداوند باشد و چه نسبت به مردم، هماهنگ با ابلیس شده و مطرود از رحمت الهی است.

بنا بر آیات قرآن کریم، متکبرین از حریم محبت خدا خارج هستند: "إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْتَكْبرِين"[21]‏ و جهنم جایگاه آنهاست: "فَادْخُلُواْ أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبرِّين". [22]

نماز، عبادتی است کاملاً متواضعانه با تعظیم در رکوع و تذلل و خشوع در مقابل ذات حق در سجود و پناه بردن و التماس کردن از ذات اقدس الهی در قرائت و قنوت؛ در حالی که فرد متکبر، حاضر نیست تن به این عبادت متواضعانه بدهد. او به چنان غروری گرفتار است که حاضر نیست در مقابل خداوند، سر تعظیم فرود آورد و سر بر خاک بندگی بگذارد. صدیقه طاهره حضرت زهرا سلام  hدر فلسفه وجوب نماز فرمودند: " که خدا نماز را واجب کرد برای زدودن کبر". [23]

درمان کبر

الف: علمی: توجه به عظمت و قدرت خداوند؛ توجه به ضعف انسان و یادآوری نحوة خلقت و مرگ او؛ توجه به آثار منفی کبر و آثار مثبت تواضع.

ب: عملی: نماز؛ وادار کردن خود به تمرین تواضع و فروتنی؛ همنشینی و همسفره شدن با فقرا و...

2.ناامیدی

آنها که خود را غرق در گناه می­بینند، ناامید از اینکه گناهانشان بخشیده شود و عباداتشان مورد قبول قرار گیرد، هیج­گاه به فکر تغییر وضعیت موجودشان نمی­افتند. چنین افرادی، در دو­راهی ترک گناه یا ترک نماز، ترک نماز را در پیش می­گیرند؛ در حالی که ناامیدی، وسوسه­ای شیطانی است که نیروی عبادی را از انسان می­گیرد. در آیات نورانی قرآن کریم نیز آمده است: "قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لاتَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِاللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَالْغَفُورُ الرَّحيمُ"؛[24] بگو: ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده‌اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را می‌آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.

این امیدواری به رحمت الهی و اتصال به محبوب، به­واسطة نماز، انگیزه و فعالیت دو چندانی در انسان­ها ایجاد خواهد نمود.

 عوامل ناامیدی

 1 ـ فرو رفتن در محیط آلوده 2 ـ همنشینی با افراد مأیوس و ناامید 3 ـ گناه 4 ـ جهل و ضعف اعتقادی5 ـ بحران هویت و نداشتن هدف درست در زندگی 6 ـ شیطان 7 ـ انتظارات و توقعات بیش از اندازه.

 درمان ناامیدی

1 ـ توجه به رحمت بی­کران الهی2 ـ تغییر محیط و اصلاح ارتباط­ها و دوستی­ها 3 ـ تقویت بینش­های دینی ـ توکل به خداوند، توسل به اهل­بیتj ـ 4 ـ مشخص بودن اهداف و برنامه­ها 5 ـ شناخت شیطان و شگردهای آن.

3.ضعف اراده

بسیارند افرادی که به دلیل نداشتن محرکی قوی، از انجام واجبات شانه خالی می­کنند و عزم خود را برای انجام عبادات جزم نمی­کنند. این همان ضعفی است که بر اراده حاکم می­گردد و بر تمام امور عبادی سایه می­فکند. در مورد نماز هم، ضعف اراده یکی از عوامل ترک یا بی­توجهی به نماز است که به­صورت همیشگی یا موقت، عده­ای را از نماز باز می­دارد.

عوامل ضعف اراده

1 ـ محیطی(خانواده، مدرسه، گروه همسال، محیط کار) 2 ـ شکست­های پی درپی 3 ـ بیماری یا نقص جسمی 4 ـ عدم خودباوری 5 ـ ارتکاب گناه و اشتغال به لغویاتی مانند موسیقی حرام 6 ـ ضعف باورها.

درمان ضعف اراده

1 ـ توجه به مراحل شکل­گیری اراده شامل تصور موضوع، تصدیق به فایده، میل، شوق، شدت شوق، اراده و تصمیم، تثبیت اراده 2 ـ تعیین هدف 3 ـ برنامه­ریزی صحیح 4 ـ شناخت توانائی­ها و استعدادها 5 ـ تلقین مثبت 6 ـ رعایت اصل تدریج (از کم شروع کردن) 7 ـ مطالعه زندگی بزرگان، اولیای الهی و انسان­های موفق 8 ـ انس با قرآن، دعا و نماز.

4.احساس ریا و خودنمایی

در اینکه ریا از گناهان بزرگ است و باعث تباهی عمل می­شود، شکی نیست. خداوند نیز وعدة عذاب به نمازگزاران ریاکار داده است: "فَوَيْلٌ لِّلْمُصَلِّينَ*الَّذِينَ هُمْ عَن صَلَاتهم سَاهُونَ*الَّذِينَ هُمْ يُرَاءُونَ*وَ يَمْنَعُونَ الْمَاعُونَ". [25]

عده­ای در توجیه ترک نماز می­گویند: اگر نماز بخوانیم، احساس می­کنیم مرتکب ریا شده­ایم، یا در حال خودنمایی هستیم! و از آنجا که عمل ریائی ارزشی ندارد، پس بهتر این است نماز نخوانیم!!

در اینجا سه عامل برای ترک نماز به علت ریا متصور است: عامل اول شیطان است که به­طور مداوم به این شخص تلقین می­کند که این عمل تو ریائی است؛ عمل ریائی ارزش ندارد؛ بهتر است آن را ترک کنی!

عامل دوم، نفس آدمی است. شخصی که ذاتاً از ریا بدش می­آید، برای اینکه مبادا مرتکب ریا شود، به­راحتی نماز را ترک می­کند! چنین شخصی غافل است که همین عملش ریایی است؛ زیرا ریا به معنای کار برای غیر خداست و چنین شخصی، برای خوش­آیند نفس خودش ـ نه خدا ـ نماز را ترک می­کند.

عامل سوم، مردم و جوّ نامطلوب محیط می­باشد. برخی افراد همواره عینک بدبینی به چشم زده­اند و دیگران را بدون هیچ دلیلی متهم به انواع گناهان می­کنند؛ از جمله اینکه، عبادت­کنندگان را متهم به ریا می­کنند؛ لذا بعضی افراد با قرار گرفتن در چنین جوی، برای دوری جستن از اتهام ریاکاری، نماز را ترک می­کنند.

5.احساس تحجر وعقب ماندگی

برخی افراد به دلیل عدم آگاهی از فلسفة نماز، آن را عملی متحجرانه می­دانند؛ لذا برخی افراد در پاسخ به سؤال: "چرا نماز نمی­خوانید؟"، نماز را رفتار و عملی متحجرانه معرفی و نمازگزاران را افرادی متحجر می­نامند.

غافل از اینکه نیازهای فطری انسان­ها دائمی بوده، نماز سیری صعودی به­ سوی کمال و سعادت انسان است؛ سعادتی که انسان را به ­سمت بی­نهایت رهنمون می­گردد و هر نماز، لذتی جدید است که گام به گام انسان را به حقایق عالم نزدیک­تر و دریچه­های نو به روی انسان می­گشاید.

6.لجاجت

لجاجت، از عواملی است که باعث ترک نماز از سوی برخی می­شود. این لجاجت از چند حال خارج نیست:

1) لجاجت با خداوند؛ به ­علت فوت عزیزشان، از دست دادن سلامتی، عدم استجابت دعا و. . .

2) لجاجت با مسئولین و نظام حاکم؛ برخوردهای جناحی، بیکاری، گرانی و مشکلات و. . .

3) لجاجت با مربی و والدین؛ اختلاف با والدین، مدیر، معلم و. . .

درمان لجاجت

1 ـ روشنگری نسبت به سوء برداشت­ها 2 ـ پرهیز از سرزنش 3 ـ تقویت صفات مثبت 4 ـ اصلاح شیوه­های تربیت و امر به معروف و نهی از منکر 5 ـ تقویت روحیة اجتماعی7 ـ مثبت­نگری 8 ـ توجه به آثار منفی لجاجت.

 

ج. کنشی

در این قسمت، به حوزه­ای خواهیم پرداخت که در آن رفتار انسان محوریت دارد؛ مواردی که مربوط به حوزة کنشی انسان است.

1.تنبلی

تنبلی از عواملی است که به­صورت همیشگی و یا گاهی اوقات، عده­ای را از نماز باز می­دارد. اساساً افراد تنبل و تن­پرور، ارادة قوی برای انجام امور معنوی ندارند؛ لذا همواره در مسیر زندگی خود با مشکل مواجهند و چون عبادت کردن نیز از اموری است که نیازمند روح آزاد و ارادة محکم و قوی است، افراد تنبل نمی­توانند این­گونه باشند.

امام صادقj در وصیت به فرزندش او را این­گونه از کسالت باز می­دارد: "إِيَّاكَ وَالضَّجَرَ وَالْكَسَلَ‏ فَإِنَّهُمَا يَمْنَعَانِكَ حَظَّ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَة؛"[26] از تنبلى و بى‏حوصلگى بپرهيز؛ زيرا كه اين دو، تو را از رسيدن به بهرة دنيا و آخرت باز مى‏دارد.

درمان تنبلی

1 ـ تفکر و توجه به پیامدها 2 ـ برنامه­ریزی صحیح(اصلاح تغذیه، تنظیم خواب) 3 ـ معاشرت با افراد پرتلاش4 ـ ورزش و مشارکت در کارهای گروهی 5 ـ تعیین جریمه توسط خود شخص(نذر و عهد).

2.تسویف

تسویف، از ریشة سوف و به معنای امروز و فردا کردن است. تسویف در عبادات، به­خصوص در نماز، انسان را از خدا دور می­کند و در دنیا و گناهان غرق می­کند.

جوان در بسيارى از مواقع، نماز نخواندن خود را اين چنين توجيه مى­كند كه من بعداً مى­خوانم و يا قضاى آن را به­جا مى­آورم. عمر طولانى در پيش است؛ پس مى­توان اعمالى كه امروز از من ترك مى­شود در سنين پيرى و زمان بيكارى انجام داد، يا توبه كرد و از مغفرت الهی برخوردار شد و جبران کرد. او با فریب تسویف، از نماز خواندن فاصله می­گیرد.

3.کثرت گناه و شهوت­رانی

از جمله اموری که باعث ترک نماز و بی­علاقگی نسبت به اقامة آن می­شود، زیادی گناه و انباشته شدن گناه است که فکر و قلب را از انس و لذت معنوی محروم و آفات و پیامدهای فراوانی را سبب می­شود.

 وقتی قلبی به گناه انس گرفت و رفتار و تفکر شخص، رنگ و بوی غیر الهی گرفت، جایی برای انجام و اندیشیدن به عبادت و به­خصوص نماز نخواهد بود. نماز خیر­العمل معرفی شده و قلبی که همرنگ گناه شده است، نمی­تواند به این عمل عبادی بپردازد.

درمان کثرت گناه و شهوترانی

1 ـ توجه به پیامدهای گناه 2 ـ تقویت اراده 3 ـ تغییر محیط 4 ـ ارتباط همیشگی و دائم با خوبان(علما و دوستان خوب) 5 ـ یاد مرگ و توجه به قیامت 6 ـ داشتن برنامه­های معنوی و منظم.

4.افراط و تفریط

دین مبین اسلام، یکی از راهکارهای خوشبختی را، میانه­روی معرفی نموده است. قرآن کریم از طرفی می­فرماید: گوش ندهید به کسی که کارهایش افراطی است؛"وَ كانَ أَمْرُهُ فُرُطاً"[27] و از سویی، تفریط و کوتاهی را سرزنش نموده، آن را باعث حسرت می­داند: "ما فَرَّطْتُ في‏ جَنْبِ اللَّهِ"[28] یعنی در عبادات کوتاهی کردند، کارهای الهی را کم گذاشتند.

در روایات نیز، افراط و تفریط از نشانه­های انسان­های نادان دانسته شده است که رفتارشان حاصلی جز خستگی و بدبینی ندارد و چه بسا باعث دلزدگی و دوری خود و اطرافیان از مسائل دینی و اقامة نماز می­گردند.

درمان افراط و تفریط

1 ـ رفع جهل 2 ـ واقع­گرایی (و خودداری از تقلید بی­جا) 3 ـ گزینش و پیروی از الگوی صالح 4 ـ توجه به آثار و عواقب افراط و تفریط 5 ـ رعایت اصول تدریج، تسهیل، تناسب 6 ـ تکلیف مداری به جای سلیقه مداری.

5.خجالت

برخی افراد به سبب خجالت، از انجام کارهای عبادی و مهم خود از جمله نماز باز می­مانند. چه بسا افراد خجالتی میل به خواندن نماز و انجام امور معنوی دارند؛ اما شرمندگی از حضور دیگران مانع از انجام آن می­شود. مانند جوانی که در عین علاقه به نماز، این عمل معنوی و زیبا را در محیط دوستان یا مدرسه به دلیل خجالت به­جا نمی­آورد و گاه، نمازش قضا هم می­گردد.

درمان خجالت

1 ـ اعطای بینش 2 ـ تقویت اعتماد به نفس 3 ـ توجه به آثار مضر خجالت مانند جلوگیری از پیشرفت و تجلی افکار عالی، مطرح نشدن عقاید و آسیب­پذیری.

 

 

 

[1]. انفال آیات 2 ـ 4.

[2]. نساء: 142.

[3]. نمل: 3.

[4]. مجلسى، بحارالأنوار، ج67، ص186.

[5]. "الغفلة فقد". (عبد الواحد  تميمى آمدي، ‏ غرر الحكم و درر الكلم، ص57).

[6]. اعراف: 179.

[7]. طه: 14.

[8]. مجادله: 19.

[9]. فرقان: 28 و29.

[10]. نور: 36 و37.

[11]. انفال: 28.

[12]. منافقون: 9.

[13]. "وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَري لَهْوَ الْحَديثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبيلِ اللَّه". لقمان/6. مصادیق لهو و لعب و روی­گردانی از حق و حقیقت، با قالب­های شکیل، گول زننده و دلربا از طریق تلویزیون، ماهواره، اینترنت، ویترین­های جذاب مغازه­ها، بازارهای بزرگ و شیک، رواج موسیقی­های غربی و مدهای فراوان آن، نمونه­هایی از مظاهر دنیای امروزی هستند که زمینة غفلت از یاد خدا را به اوج خود رسانده است.

[14]. پاينده‏، نهج الفصاحه، ح781.

[15]. سید رضی، نهج البلاغه، خطبه 178.

[16]. نک: مدثر: 42و43.

[17]. نحل: 43.

[18]. محقق حلی، مهذب الاحکام، ج15، ص314.

[19]. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج15، ص196.

[20]. حسين­بن­محمد راغب اصفهاني،  المفردات في غريب القرآن، ص421.

[21]. نحل: 23.

[22]. نحل: 29.

[23]." فرض الله الصلاة تنزیها عن الکبر" (حر عاملی، وسائل الشیعه، ج1، ص22).

[24]. زمر: 53.

[25]. ماعون: 4 تا 7.

[26]. مجلسى، بحارالأنوار، ج‏66، ص395، باب38.

[27]. کهف: 28.

[28]. زمر: 56.

فایل پیوست : دریافت
1396/11/15 ساعت 16:30
کد : 901
دسته : دوره دوم متوسطه,طرح منبر مناسب جوانان,منبر عمومی
لینک مطلب
کلمات کلیدی
عوامل درونی ترک نماز
ترک نماز
راه کارهای مشکلات درونی
درباره ما
با توجه به نیازهای روزافزونِ ستاد و فعالان ترویج اقامۀ نماز، به محتوای به‌روز و کاربردی، مربّی مختصص و محصولات جذاب و اثرگذار، ضرورتِ وجود مرکز تخصصی در این حوزه نمایان بود؛ به همین دلیل، «مرکز تخصصی نماز» در سال 1389 در دلِ «ستاد اقامۀ نماز» شکل گرفت؛ به‌ویژه با پی‌گیری‌های قائم‌مقام وقتِ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ...
ارتباط با ما
مدیریت مرکز:02537841860
روابط عمومی:02537740732
آموزش:02537733090
تبلیغ و ارتباطات: 02537740930
پژوهش و مطالعات راهبردی: 02537841861
تولید محصولات: 02537841862
آدرس: قم، خیابان شهدا (صفائیه)، کوچۀ 22 (آمار)، ساختمان ستاد اقامۀ نماز، طبقۀ اول.
پیوند ها
x
پیشخوان
ورود به سیستم
لینک های دسترسی:
کتابخانه دیجیتالدانش پژوهانره‌توشه مبلغانقنوت نوجوانآموزش مجازی نمازشبکه مجازی نمازسامانه اعزاممقالات خارجیباشگاه ایده پردازیفراخوان های نماز