■ روش دعوت کودکان به نماز مختص هفت سال اول
روشها و نکتههای دعوت به نماز بر اساس سن مخاطب
مخاطب تربیتی را بر اساس ويژگيهاي روانشناختي ميتوان به سه گروه تقسيم كرد و متناسب با هر گروه نيز يك دوره در نظر گرفت: دورة قبل از هفت سال (دورة كودكي اول)، دورة 7 تا 12 سال (دورة كودكي دوم) و دورة 12 تا 18 سال (دورة نوجواني). از آنجا كه كاربرد روشهاي عام و تعيين روشهاي ويژة هر دوره، مستلزم شناخت ویژگیهای روانشناختي افراد در هر دوره است، به اختصار ویژگیهای روانشناختي هر دوره را بيان و سپس به بيان كاربردها و روشهاي ويژة آن دوره ميپردازيم.
یک. دورة كودكي اول
الف. ويژگيهاي روانشناختي دورة كودكي اول (کمتر از 7سال)
كودك در اين دوره ويژگيهاي خاصي دارد كه او را از ديگران متمايز ميكند. او در اين دوره استفاده از نماد و زبان را آغاز ميكند و در سن 6 و 7 سالگي گفتار او به بزرگسالان شبيه ميشود؛ كليه بخشهاي گفتار و قواعد صحيح دستوري را به كار ميبرد و ميتواند جملههاي پيچيده و مركب بسازد.[1]
توانايي ذخيرهسازي در حافظة كوتاه مدت در اين دوره محدود است؛ اما در دورة دبستان افزايش مييابد و كامل ميشود.[2]
كودكان در اين دوره از سن سه سالگي به دوستي با ديگران رو ميآورند. اين دوستيها گرچه در ابتدا سطحي و موقت است، به تدريج گزينشيتر، عميقتر و بادوامتر ميشود. دوستان معمولا با يكديگر به بازي ميپردازند.[3] بيشتر وقت كودك در اين دوره به بازي ميگذرد و به همين جهت، در روايات توصيه شده است مانع بازي او نشوند. امام صادقj ميفرمايد: "دَعِ ابْنَكَ يَلْعَبْ سَبْعَ سِنِينَ وَ يُؤَدَّبْ سَبْعَ سِنِينَ وَ أَلْزِمْهُ نَفْسَكَ سَبْعَ سِنِينَ فَإِن أَفْلَحَ وَ إِلَّا فَإِنَّهُ مِمَّنْ لَا خَيْرَ فِيهِ." (من لا يحضره الفقيه، ج3 492)."دَعِ ابْنَكَ يَلْعَبُ سَبْعَ سِنِينَ"؛ بگذار فرزندت هفت سال بازي كند!
با توجه به ويژگيهاي پيش گفته، روشن ميشود كه كودك در اين دوره قابليت تعليم و تربيت منظم و برنامهريزي شده را ندارد و يادگيريهاي او بيشتر در ضمن بازي و فعاليتهاي روزمره حاصل ميشود. بنابراين، در اين دوره بيشتر بايد به فراهم آوردن زمينههاي مناسب براي تعليم و تربيت ديني او و اهل نماز شدنش همت گماشت. در آموزههاي ديني نيز به اين مطلب تصريح شده كه هفت سال اول دوران بازي است. با اين وجود، اين به معناي رها كردن كودك نيست و در همين دوره هم بايسته است تا حد امكان فرزند با مسجد و نماز آشنا شده و به آنها گرايش پيدا كند.
ب. روشهاي ويژة دورة كودكي اول: فراهم آوردن زمينة مساعد
براي فراهم آوردن زمينههاي مناسب براي هدايت فرزند به نماز راهكارهايي وجود دارد كه مهمترين آنها عبارتند از تغذيه حلال، انتخاب نام نيكو، محبت به فرزندان، مقيد بودن والدين به نماز، ارتباط با خانوادههاي متدين و پايبند به نماز، و پرورش عادتهاي مناسب.
در اين دوره آنچه مهم است فراهم آمدن زيرساختهاي لازم براي گرايش فرزند به نماز است. همچنين دور نگهداشتن فرزند از تأثيرات سوء موانع گرايش به نماز مانند دوستان و خانوادههاي بينماز و رسانههاي فاسد اهميت بسياري دارد.
1.تلقين اعتقادات
چنانچه در روایت پیشین آمد:
"آنگاه كه پسر سه ساله شد به او ميگويند هفت بار بگو: "لا إله إلاّ اللّه". وقتي سه سال و هفت ماه و بيست روزه شد، به او ميگويند: هفت بار بگو: "محمّد رسول اللّه". وقتي چهار ساله شد به او ميگويند: هفت بار بگو "الهم صل علي محمد و آل محمد" آنگاه كه پنج سالش تمام شد از او مي پرسند: دست چپ تو كدام و دست راست تو كدام است؛ اگر جواب صحيح داد او را رو به قبله ميكنند و ميگويند: سجده كن و رهايش ميكنند تا شش ساله شود ... هرگاه وضو و نماز را آموخت، خداوند والدينش را مشمول رحمت خود ميكند.[4]
مطابق اين روايت قبل از آنكه آموزش نماز به صورت مستقيم شروع شود، بايد مباني اعتقادي كه عبارتند از توحيد و نبوّت پيامبر اسلام به كودك تلقين شود. شايد راز تأكيد بر تلقين عقايد اسلامي به فرزند در اين دوره، با اينكه توانايي درك و فهم آنها را ندارد، اين است كه كودك در اين دوره بسيار تلقينپذير است و اين آموزهها را ميپذيرد و زمينهاي براي درك و فهم آن در بزرگسالي ميشود. افزون بر اين، كودك به ميزان درك و فهم خود اين آموزهها را ميفهمد و همين مقدار براي اين دوره كفايت ميكند.
2.ایجاد انس والفت به نماز
در این مقطع سنی اولین و مهمترین گامی که والدین و مسئولان تربیتی باید بردارند این است که فرزندان را نمازپذیر بار بیاورند و کاری نکنند که آنان نمازگریز یا حتی نمازستیز شوند. براي تحقق اين هدف، فراهم آوردن فرصت مشاهده نماز و تقليد از آن ضرورت دارد و به هيچ وجه نبايد از او بخواهيم مانند بزرگسالان نماز بخواند.
3.فراهم آوردن فرصت مشاهد و تقلید نماز
افزون بر اين، در اين دوره ضرورت دارد او با نماز آشنا و نسبت به آن گرايش مثبت پيدا كند؛ اما از آنجا كه عمدة يادگيريهاي فرزند در اين دوره از راه مشاهده و تجربه است، اين آشنايي بايد از راه مشاهده و تجربه صورت بگيرد نه آموزشهاي نظري و رسمي. بر اين اساس، يكي از راهكارهاي رسيدن به اين مقصد فراهم آوردن فرصت مشاهدة نماز والدین و دیگران براي كودك است. هنگامي كه فرزند نماز والدين را مشاهده ميكند، به آن علاقهمند و از آنها تقليد ميكند. البته، اين تقليد كامل نيست و متناسب با شرايط سني كودك است.
پیامبرd، حسنینb را بر دوش خود سوار میکردند و به مسجد میآوردند. روزی یکی از ایشان در حالي كه پيامبر در سجده بودند، بر دوش پیامبر رفت و پیامبر برای مراعات حال او سجده را طولانی کردند.[5] نقل است كه روزی پیامبرd دو رکعت آخر نماز را سریع خواندند وقتی از ایشان پرسیدن چه اتفاقی افتاده بود که نماز را کوتاه کردند، ایشان فرمودند مگر صدای گریه کودک را نشنیدید.[6] اينها همگي نشان ميدهد كه در زمان پيامبرd مسلمانان فرزند خود را به مسجد ميبردند. البته از طرفی باید مراقب باشند فرزندانشان نظم مسجد را مختل نکنند و مانع حضور قلب و آرامش نمازگزاران نشوند و از سوی دیگر نباید آزادی کودکان چنان محدود شود که آنان احساس اسارت و خستگی کنند.
[1] . رايس، رشد انسان، ص 166.
[2] . همان، ص 183؛ بيريا و ديگران، روانشناسي رشد، ج 2، ص 640.
[3] . همان، ص 266ـ267.
[4]. عاملی، وسائل الشيعه، ج21، ص 474، روايت 3.
[5] . "رَسُولُ اللَّهِ عَلَيْهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ سَجْدَةً أَطَالَ فِيهَا، فَقَالَ النَّاسُ عِنْدَ انْقِضَاءِ الصَّلَاةِ: يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّكَ سَجَدْتَ بَيْنَ ظَهْرَانَيْ صَلَاتِكَ سَجْدَةً أَطَلْتَهَا حَتَّى ظَنَنَّا أَنَّهُ قَدْ حَدَثَ أَمْرٌ، أَوْ أَنَّهُ أَتَاكَ وَحْيٌ، فَقَالَ عَلَيْهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ: "كُلُّ ذَلِكَ لَمْ يَكُنْ، وَ لَكِنَّ ابْنِي هَذَا ارْتَحَلَنِي، فَكَرِهْتُ أَنْ أُعَجِّلَهُ حَتَّى يَقْضِيَ حَاجَتَهُ"، وَ كَانَ الْحَسَنُ أَوِ الْحُسَيْنُ عَلَيْهِمَا السَّلَامُ قَدْ جَاءَ النَّبِيَّ عَلَيْهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ فِي سَجْدَتِهِ، فَامْتَطَى ظَهْرهُ" (مجلسی، بحارالانوار، ج81، ص281) .
[6] . عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِj : "صَلَّى رَسُولُ اللَّهِd بِالنَّاسِ الظُّهْرَ فَخَفَّفَ فِي الرَّكْعَتَيْنِ الْأَخِيرَتَيْنِ فَلَمَّا انْصَرَفَ قَالَ لَهُ النَّاسُ هَلْ حَدَثَ فِي الصَّلَاةِ حَدَثٌ قَالَ وَ مَا ذَاكَ قَالُوا خَفَّفْتَ فِي الرَّكْعَتَيْنِ الْأَخِيرَتَيْنِ فَقَالَ لَهُمْ أَمَا سَمِعْتُمْ صُرَاخَ الصَّبِيِ" (کلینی، الكافي، ج6، ص48).