■ راه های ایجاد حضور قلب در نماز
حضور قلب در نماز
فهرست مطالب
1. معناي حضور قلب در نماز چیست؟ 2
2. داشتن حضور قلب در نماز چه اهمیت و ضرورتی دارد؟. 3
3. عوامل حواسپرتی در نماز چیست؟... 4
4. چه کنیم در نماز دچار حواسپرتی نشویم؟. 5
5. راههای جلوگیری از شک در نماز چیست؟. 6
6. چگونه میتوانیم نمازمان را باتوجه بخوانیم؟ 7
1. راههای ایجاد حضور قلب در نماز چیست؟.... 8
1.معناي حضور قلب در نماز چیست؟
"حضور قلب در نماز" به این معنا است که انسان در نماز، دل را با زبان همراه نماید، به گونهای که با تمام وجود، خود را در محضر خداوند یکتا ببیند و تمام توجه و حواس خود را متوجه او کند؛ به تعبیر عامیانه، ششدانگ حواسش پیش او باشد.
به بیان دیگر، یعنی اینکه انسان تمام مملکت باطن را در اختیار حضرت حق قرار دهد و با چشم دل به جمال یار بنگرد تا شربت حیاتبخش عشق را به او بچشانند و عمق وجودش را سیراب کنند.
مراتب حضور قلب:
در سخنان بزرگان اهل معرفت برای حضور قلب مراتبی بیان شده است که در ادامه به اختصار به آن اشاره میکنیم.
- مرتبۀ اول:
نمازگزار همین اندازه میداند كه دارد با خداوند سخن میگوید و او را ستایش میکند؛ اگر چه به معانی الفاظ توجه ندارد. این مرتبه برای آنانی است كه معانی نماز را نمیدانند؛ مثل اینکه شعری را به دست کودکی بدهند که آن را در مدح شخصی بخواند. در اینجا این کودک به صورت کلی میداند که دارد با این شعر آن شخص را ستایش میکند؛ هر چند معنای شعر را به درستی نمیداند.
- مرتبۀ دوم:
علاوه بر مرحلۀ قبلی، شخص به معانی كلمات و ذكرهای نماز نیز توجه دارد و میداند كه چه میگوید. در این مرحله، قلب تابع زبان است؛ یعنی وقتی به آوردن زبان ذکرها باعث توجه قلب به معانی آنها میشود.
- مرتبۀ سوم:
علاوه بر مراتب پیشین، نمازگزار اسرار عبادت و حقیقت ذكرها و تسبیح و تحمید و سایر مفاهیم را نیز میفهمد و در حال نماز به آنها توجه میکند تا خوب بداند چه میگوید و چه میخواهد.
- مرتبۀ چهارم:
نمازگزار علاوه بر مراحل سابق، اسرار و حقایق اذكار را به طور كامل در باطن ذات خود نفوذ داده و به مرحلۀ یقین و ایمان كامل رسیده است. در این صورت است كه زبان از قلب پیروی میكند؛ یعنی اینکه قلب چون به آن حقایق ایمان دارد، زبان را به گفتن ذكرها وادار میكند.
- مرتبه پنجم:
در این مرحله، نمازگزار به مرتبۀ كشف و شهود و حضور كامل میرسد كه به این مرحله حضور قلب در معبود میگویند نه حضور قلب در نماز؛ یعنی مرحلهای كه اسماء و صفات و كمالات حق را با چشم باطن مشاهده میكند و چیزی را جز خدا نمیبیند، حتی به خودش و افعال و حركات و اذكارش نیز توجه ندارد و در حقیقت در انجذاب (کشیدهشدن) كامل قرار دارد، البته در این مرحله هم مراتبی است كه نسبت به سالكان متفاوت است.
2.داشتن حضور قلب در نماز چه اهمیت و ضرورتی دارد؟
حضور قلب در نماز از چند جهت مهم و ضروری است:
·معیار قبولی نماز
در روایات فراوانی شرط قبولی نماز، حضور قلب در آن دانسته شده است؛ پیامبر اعظمk فرمودند: گاهی از بعضی نمازها [فقط] نصف آن پذیرفته میشود و گاهی یکسوم آن و گاهی یکچهارم آن و گاهی یکپنجم آن و گاهی یکدهم آن پذیرفته میشود و برخی نمازها همانند لباسی کهنه درهم پیچیده شده، به صورت نمازگزار زده میشود. به یقین از نماز تنها آن مقدار که با توجه قلبی خوانده شده برای تو مفید است.[1]
پیامبراكرمk مردی را دید كه در حال نماز با ریش خود بازی میكرد، آن حضرت فرمود: اگر قلب او خاشع بود، اعضا و اندام او نیز چنین بودند.[2]
اثربخشی نماز و پذیرش آن، به میزان خشوع و حضور قلب انسان بستگی دارد، همانگونه که امام باقرj میفرماید: با تمام وجود نماز بخوان، چرا كه در مقابل آن مقدار از نماز پاداش داده خواهی شد كه با حضور قلب انجام میدهی.[3]
·رسیدن به آثار معنوی فراوان
قرآن كریم یكی از ویژگیهای انسانهای مؤمن و رستگار را، خشوع آنان در نماز دانسته و میفرماید: به راستی كه مؤمنان پیروز و رستگار شدند، آنان كه در نماز خشوع میكنند.[4]
خشوع یعنی تواضع، اظهار ادب بندگی، توجه قلبی و حضور انسان در پیشگاه خداوند با تمام وجود. نمازگزار واقعی كسی است كه به هنگام نماز چنان غرق در تفكر حضور پروردگار است و به راز و نیاز مشغول، كه ذرهای از دل خود را برای غیرخدا و امور مادی خالی نگذاشته است.
پیامبراعظمk فرمودند: کسی که در یک نماز واجب، قلب خود را از افکار پراکنده باز دارد و رکوع و سجود و خشوع آن را به طور کامل انجام دهد و خدای تبارک و تعالی را تقدیس و تمجید و ستایش کند و تا هنگام فرا رسیدن نماز دیگر کار بیهودهای انجام ندهد، خداوند برای او پاداش حج و عمره مینویسد و او را از اهل علیّین قرار میدهد.[5]
3.عوامل حواسپرتی در نماز چیست؟
بعضی از اصلیترین عوامل حواسپرتی را در پایین بیان شده است.
- ضعف ایمان
هر درجه ایمان و اعتقاد قلبی انسان نسبت به خدا بیشتر باشد و عظمت و بزرگی و مهربانی و رحمت او را بیشتر درک کند و از نارضایتی و غضب او بیشتر ترسان باشد، در نماز احساس حضور و خشوع و خضوع بیشتری میکند و حواس جمعتری کمتری خواهد داشت.
- ناآشنایی یا بیتوجهی به اهمیت و آثار نماز
وقتی کاری برای کسی مهم باشد تمام حواسش را جمع میکند که آن را درست انجام دهند؛ مثل کسی که سر جلسۀ کنکور تمام ذهنش متوجه امتحان است؛ زیرا قبولی در آن آزمون برای او حیاتی است. همین طور اگر بدانیم نماز چه اثر مهمی در سعادت انسان دارد و بدانیم که خداوند در قرآن و اهل بیتb در روایات خود چقدر به نماز سفارش کردهاند و اهمیت این موضوع را باور کنیم، آنگاه حواسپرتی ما در نماز از بین خواهد رفت یا به شدت کم خواهد شد.
·وسواس در قرائت نماز
یکی از عوامل حواسپرتی در نماز وسواس داشتن در قرائت آن است که موجب میشود که بیشتر توجه نمازگزار، صرف ظاهر نماز شود تا باطن و حقیقت آن. اگر چه قرائت صحیح، از شرایط نماز است، نباید در توجه به آن افراط کرد.
·ارتکاب گناه
یکی دیگر از عوامل حواسپرتی در نماز، ارتکاب گناه است؛ چون همان طور که نماز، عامل بازدارندۀ از گناه است، فحشا و منکرات نیز مانع حضور قلب در نماز است. نماز و گناه رابطهای متقابل و متضاد دارند. کسی که اهل فحشا و منکر است، توفیق تحصیل حضور قلب در نماز را ندارد؛ زیرا گناه اثر منفی خود را در نماز میگذارد و از طرفی نماز به میزان حضور قلب در آن، بازدارندۀ از معصیت و بزهکاری میباشد.
4.چه کنیم در نماز دچار حواسپرتی نشویم؟
بعضی از راهکارهای مناسب برای رسیدن به این مقصود عبارتاند از:
- تصمیم و تلاش برای داشتن حضور قلب در نماز؛
- خواندن نماز در اول وقت؛
- ادای نماز در مکانی خالی از صدا و تصویر و اشیاء جلبتوجهکننده؛
- حضور در مسجد و ادای نماز به جماعت؛
- توجه به معنا و اسرار مقدمات نماز مانند وضو، اذان، اقامه و...؛
- بیرون کردن علایق دنیوی از دل پیش از نماز؛
- توجه به معانی و اسرار اذکار و اعمال نماز.
5.راههای جلوگیری از شک در نماز چیست؟
افرادی که در نماز دچار شک میگردند، دو دستهاند:
الف) افردی که در همه مسائل زندگی خود شک میکنند و شک آنها منحصر به نماز نیست؛
ب) افرادی که فقط در نماز دچار شک میگردند؛
افراد دستۀ اول باید به روانشناسان و مشاوران مراجعه کنند و این بیماری روانی را درمان کنند و در باب وظیفۀ شرعی نیز، باید به حکم "کثیر الشک" (کسی که زیاد شک می کند) که در رسالههای عملیه آمده است، عمل کنند.
ولی افراد دستۀ دوم برای درمان شک خود، باید چند گام به شرح زیر بردارند:
گام اول: این حالت که کسی تنها در نماز دچار شک میگردد ولی در بقیۀ مسائل زندگی خود دچار شک نمیشود، گاه بیانگر این است که این فرد به اندازهای که به مسائل روزمرۀ خود اهمیت میدهد، به نماز اهمیت نمیدهد؛ لذا انسان باید در گام اول، با فلسفه، ارزش و جایگاه نماز آشنایی پیدا کند که این موضوع در آیات و روایات فراوانی مطرح و در آثار عالمان زیادی تبیین شده است.
گام دوم: شک در نماز ناشی از عدم حضور قلب و حواسپرتی است؛ لذا باید عوامل ایجاد حضور قلب را شناخت و آنها را فراهم کرد. بدیهی است که ذهن انسان در یک لحظه نمیتواند به دو مسأله فکر کند؛ لذا یا باید متوجه معانی نماز باشد یا متوجه کارهای روزمره؛ پس شخص باید به ترجمه و مفهوم جملههای نماز، هنگام بیان آنها توجه کند و تا معنای جملات در ذهن نیامده و ذهن متمرکز نشده، الفاظ را بیان نکند. همچنین انتخاب مکانی خلوت، نقش بسزایی در تمرکز او دارد.
گام سوم: باید دانست که شک و تردید از ناحیۀ دشمن نماز، یعنی شیطان است و او به این ترتیب میخواهد انسان را از نماز بازدارد؛ لذا باید از شر وسوسههای او به خدا پناه برد و با گفتن اذکاری همچون "اعوذ بالله من الشیطان الرجیم" و "لا حولَ ولا قوةَ اِلّا بالله العلی العظیم"، قبل از نماز شیطان را از خود دور نماییم.
6.چگونه میتوانیم نمازمان را باتوجه بخوانیم؟
کسی که میخواهد نماز باتوجه بخواند، باید موارد زیر را مراعات کند:
الف. در طول روز تا جایی که میتواند به یاد خدا باشد و هر کاری که میخواهد انجام دهد، رضای خدا را در نظر بگیرد، مثلا میخواهد به مهمانی برود تأمل کند که اگر رضای خدا در آن باشد برود، اگر چنین نباشد نرود، یا غذا میخواهد بخورد، ببیند رضای خدا در آن است بخورد، اگر چنین نباشد نخورد و از همه مهمتر اینکه خود را در محضر خدا ببیند و معصیت نکند.
ب. پیش از نماز حواس خود را جمع کند و متوجه باشد که از باطن هستی به مناجات پروردگار دعوت شده است و ذهن و قلب خود را از چیزهای دیگر فارغ نماید و تنها به فکر نماز باشد .
ج. هنگام وضو گرفتن با توجه وضو بگیرد و سعی کند هنگام حرکت به سوی آب متوجه باشد که دارد به سوی رحمت خدا حرکت میکند .
د. اذان و اقامه را بلند بخواند، بخصوص اذان را بلندتر بخواند، هر کلمهای که به زبان میآورد به همان توجه کند .
ه. قبل از تکبیره الاحرام با ذلت و اضطرار بخواهد که خداوند به او توفیق نماز مقبول، عنایت کند .
و. از اول تا آخر نماز هر کلمه یا جملهای را که میخواهد به زبان بیاورد، قبلا مفهوم آن را از دل بگذراند .
1.راههای ایجاد حضور قلب در نماز چیست؟
عوامل مختلفی برای ایجاد حضور قلب در نماز وجود دارد كه برخی از آنها را یادآور میشویم:
·پیبردن به اهمیت نماز؛
مهمترین عامل مؤثر در پیدایش حضور قلب در نماز، اهمیت دادن به راز و نیاز با خدا و ارتباط با او از راه نماز خواندن است. آثار و بركات و نتایج حاصل از نماز هر چه برای انسان مهمتر و ضروریتر جلوه كند، عشق و توجه قلبی او بیشتر و توجه او به غیرخدا کمتر خواهد شد.
·فهم معنای واژهها و جملههای نماز؛
گاهی نداشتن حضور قلب در نماز، از آن ناشی میشود كه نمازگزار با الفاظ عربی آشنا نیست و نمیداند چه بر زبان جاری میكند؛ در واقع او الفاظی را که از كودكی به او آموختهاند، بدون توجه به معنای آنها فقط طوطیوار تكرار میكند. پر واضح است اینگونه سخن گفتن، نه احساس نیاز به صحبت كردن با خدا را در دل انسان زنده میكند و نه ایجاد كنندۀ حضور قلب است.
·در نظر گرفتن زمان و مکان مناسب برای ادای نماز؛
حضرت علیj در نامۀ خود به مالك اشتر میفرماید: ای مالك، در برنامهی خود بهترین وقتها را برای نماز و ارتباط با خدا قرار بده.[6]
بسیار اتفاق افتاده است كه انسان بیحوصله میشود و انگیزه و شوق انجام هیچ كاری را ندارد یا موضوع مهمی فكر و ذهن او را به خود مشغول كرده است و یا مشكلی سر راه او قرار گرفته كه او را از اندیشیدن به سایر مسائل زندگی باز داشته است؛ هر چند در چنین اوضاع و احوالی، شرایط مناسب برای حضور قلب در نماز فراهم نیست؛ اما باید سعی شود در هنگام نماز این فکرها را از ذهن خارج کند و گرهگشایی از مشکلات خود را به خداوند واگذاریم و بدانیم در این صورت یا نماز مشکل ما را حل میکند و یا توفیق و قدرت صبر بر آن مشکل را به ما میدهد.
گاهی نیز ممکن است در اطراف انسان، اشیایی وجود داشته باشد كه حواس انسان را از توجه به نماز باز دارد؛ مانند: آیینه، عكس، تلویزیون روشن و... كه از نظر اسلام نماز خواندن در مقابل آنها مكروه است.[7]در چنین محیطی نیز به دست آوردن حضور قلب بسیار مشكل است؛ از این رو برای پیدایش حضور قلب، باید نماز را در شرایط و محیط مناسب به جا آورد.
امام صادقj به یكی از یاران خود میفرماید: إتَّخِذ مَسجِداً فِی بَیتِكَ؛ در خانهی خود محلی را برای مسجد انتخاب كن.[8]
انتخاب مسجد یا محل مناسب برای مناجات و راز و نیاز با خدا در منزل، در ایجاد حضور قلب بسیار تأثیر دارد. وقتی انسان در چنین مكانهایی قرار میگیرد فكر و ذهن او خود به خود از چیزهای دیگر جدا شده و یاد خدا جایگزین آن میگردد و آمادگی انسان برای نماز گزاردن با حضور قلب بیشتر میشود.
·تعیین وقت اختصاصی برای نماز؛
یكی از عوامل موفقیت انسان، برنامهریزی است. هر كاری باید در وقتی مشخص انجام شود تا از هدر رفتن نیروها و سردرگمی جلوگیری شود. نماز كه یكی از وظایف ما در شبانهروز است، از این قاعده بیرون نیست و بهتر است آن را در زمان مشخصی و بهتر از همه در اول وقت انجام داد. .
·خواندن هر نماز به عنوان آخرین نماز خود؛
هیچ انسانی نمیداند چند سال زنده خواهد بود و هر روز این احتمال میرود كه شاید فردا زنده نباشد؛ نمازگزاری كه با توجه به این نكته نماز میخواند و چنین تصوری در ذهن او وجود دارد كه شاید این آخرین نمازی باشد كه توفیق انجام آن را دارد، بیشترین حضور قلب را خواهد داشت. خواندن نماز در اول وقت، تمرین و گامی مهم در این جهت به شمار میرود.
امام صادق (ع) به نمازگزاران توصیه میكنند که هنگامی كه میخواهی نماز واجب خود را بخوانی، در وقت بخوان و مانند كسی باش كه نماز وداع میخواند و میترسد كه بعد از این توفیق نماز خواندن نصیب او نشود.[9]
·انجام مستحبات
انجام مستحبات نماز، چه آن اموری كه مربوط است به پیش از آغاز نماز؛ مانند اذان، اقامه، پوشیدن لباس سفید، استعمال عطر و بوی خوش و... و چه آن اموری كه همراه نماز یا بعد از آن مستحب است، در تحصیل حضور قلب در نماز تأثیر بسیاری دارد.
·یاری خواستن از خدا
انسانهای والامقام و نزدیكان به درگاه پروردگار، در ضمن دعا و مناجاتهای خود، همواره این خواسته را مطرح میكردهاند كه خدایا ما را لحظهای به خودمان وامگذار و از شیرینی مناجات و ملاقات با خودت محروم مساز.[10] این درسی است برای ما پیروان و شیعیان آن بزرگواران كه دست نیاز به سوی پروردگار مهربان دراز كرده و از او بخواهیم به ما توفیق عنایت كند كه با تمام وجود و با حضور قلب به درگاهش شرفیاب شویم.
در این راه میتوانیم به اهلبیتb نیز متوسل شویم و از آبرو و مقام آنها نزد خدا برای رسیدن به این خواستۀ خود کمک بگیریم.
·تلاش و تمرین
فردی كه ممكن است در طول یك نماز، بیش از یك لحظه حضور قلب نداشته باشد، میتواند با تمرین و تداوم، به مرور چنان قدرتی پیدا كند كه با تمام وجود به نماز بایستد و در لحظهای از لحظاتِ نمازهای خود، چیزی غیر از خدا را در ذهن و قلبش راه ندهد.
در حقیقت کسب حضور قلب مانند کسب یک مهارت است (مثلاً مهارت تایپ یا رانندگی یا خطاطی) و نیاز به تلاش دارد نه اینکه انتظار دشته باشیم با ذکر و وردی انجام شود. و توقّع حصول دفعی آن در هر شرايطي دور از واقعيت است.
·پرهیز از گناه
گناه آینه قلب را مكدر میکند و مانع آن مىشود كه جمال محبوب حقیقى در آن منعكس؛ به همین دلیل، قبل از هر نماز و دعا باید از گناهان توبه كرد و خود را به خدا سپرد.
مردي از حضرت اميرالمؤمين عليj پرسيد: من از نماز شب محروم شدهام. حضرت فرمود: تو كسي هستي كه گناهان تو را در بند و زندانی کرده است.[11]
امام صادقj فرمود: كسي كه مرتكب گناهي شود، از نماز شب محروم ميگردد و به درستي كه تاثیر كار ناپسند در انجام دهندۀ آن، از نفوذ چاقو در گوشت سريعتر است.[12]
·پرهیز از غذاهاى حرام
امام صادقj میفرماید: كَسْبُ الحَرامِ یُبینُ فی الذّرّیة؛ درآمد حرام در فرزندان اثر [نامطلوب] میگذارد [و هدایت آنها را دچار مشكل میكند].[13]
اگر خوراكی كه انسان تناول میكند، پلید و حرام باشد، قلب را تیره میسازد، در این صورت دیگر از او امید خیری نیست و پند و اندرز در او اثر نمیكند و سختترین مناظر رقت بار نیز او را متأثر نمیكند. امام حسینj به لشكریان عمر سعد فرمود: دلیل اینكه شما از من نافرمانی میكنید و به سخن من گوش فرا نمیدهید، این است كه شكمهایتان از حرام پر شده و بر دلهایتان مهر خورده که حق را نمیپذیرید. وای بر شما! آیا انصاف نمیدهید؟ آیا گوش فرا نمیدهید؟[14]
[1]. عَنِ النَّبِيِّk إِنَّ مِنَ الصَّلَاةِ لَمَا يُقْبَلُ نِصْفُهَا و ثُلُثُهَا و رُبُعُهَا و خُمُسُهَا إِلَى الْعُشْرِ و إِنَّ مِنْهَا لَمَا يُلَفُّ كَمَا يُلَفُّ الثَّوْبُ الْخَلَقُ فَيُضْرَبُ بِهَا و جْهُ صَاحِبِهَا و إِنَّمَا لَكَ مِنْ صَلَاتِكَ مَا أَقْبَلْتَ عَلَيْهِ بِقَلْبِكَ (بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج81 ،ص260).
[2] . جامع الاحادیث، ج2، ص 253، حدیث 67.
[3] . بحارالانوار، همان، ص 201.
[4] . مؤمنون: 1و2.
[5]. و قَالَj كَانَ رَسُولُ اللَّهِk يَقُولُ- مَنْ حَبَسَ نَفْسَهُ عَلَى صَلَاةٍ فَرِيضَةٍ يَنْتَظِرُ وقتهَا فَصَلَّاهَا فِي أَوَّلِ وقتهَا فَأَتَمَّ رُكُوعَهَا و سُجُودَهَا و خُشُوعَهَا ثُمَّ مَجَّدَ اللَّهَ عَزَّ و جَلَّ و عَظَّمَهُ و حَمَّدَهُ حَتَّى يَدْخُلَ وقت صَلَاةٍ أُخْرَى لَمْ يَلْغُ بَيْنَهُمَا كَتَبَ اللَّهُ لَهُ كَأَجْرِ الْحَاجِّ و الْمُعْتَمِرِ و كَانَ مِنْ أَهْلِ عِلِّيِّينَ (من لا يحضره الفقيه، ج1، ص211).
[6] . واجعل افضل اوقاتك للصلاة... (نهج البلاغه، نامه 53).
[7] . برای آگاهی بیشتر به رسالهی عملیهی مراجع تقلید خود (قسمت مكروهات نماز) مراجعه كنید.
[8] . وسائل الشیعه، ج3، ص555.
[9] . بحارالانوار، ج84، ص232.
[10] . اشاره به دعای معروف: "إلهی لا تَکِلنی إلی نَفسی طَرفَةَ عَینٍ أبداً".
[11] . يا أميرالمؤمنين إني قد حرمت الصلاة بالليل! فقال أميرالمؤمنينj أنت رجلٌ قَد قَيَّدَتكَ ذُنُوبُك (كافي، ج3، ص450).
[12] . . اِنَّ الرَجُلَ يَذْنِبُ الذَّنْبَ فَيَحْرُمُ صَلاة اللَّيْلِ وَ اِنَّ الْعَمَلَ السَّيّيءَ اَسْرَعُ في صَاحِبِهِ مِنَ السِّكِين فِي اللَّحْمِ (کافی، ج2، ص 273).
[13] . وسائل الشیعه، ج12، ص53.
[14] . نفس المهموم، محدث قمی، ترجمه كمرهاي، ص110.