■ شیوه درست امر به معروف و نهی از منکر
امر به معروف و نهی از منکر با کدام شیوه
1- شیوه مطرود
یکی از آقایان خطبا نقل میکرد که مردی در مشهد اصلاً با دین پیوندی نداشت، نه تنها نماز نمیخواند و روزه نمیگرفت بلکه به چیزی اعتقاد نداشت، یک آدم ضدّ دین بود. ایشان میگفت ما مدّت زیادی با این آدم صحبت کردیم تا اینکه نرم و ملایم و واقعاً معتقد و مؤمن شد و روش خود را به کلی تغییر داد. نمازش را میخواند، روزهاش را میگرفت و کارش به جایی کشید که با اینکه اداری بود و پست حسّاسی هم در خراسان داشت، مقیّد شده بود که نمازش را با جماعت بخواند. میرفت مسجد گوهرشاد، پشت سر مرحوم آقای نهاوندی، لباسهایش را میکند، عبایی هم میپوشید، در جلسات ما هم شرکت میکرد. مدتی دیدیم که این آقا پیدایش نیست. گفتیم لابد رفته است مسافرت. رفقا گفتند: نه، او اینجاست و نمیآید. حالا چطور شده است که در جلسات ما شرکت نمیکند، نمیدانیم. بعد کاشف به عمل آمد که دیگر نماز جماعت هم نمیرود. تحقیق کردیم ببینیم که علّت چیست؟ این مردی که آنطور رو آورده بود به دین و مذهب، چطور یک مرتبه از دین و مذهب رو برگردانید؟ رفتیم سراغش، معلوم شد قضیّه از این قرار بوده است:
این آقا چند روز متوالی که رفته نماز جماعت و در صف چهارم، پنجم میایستاده، یک روز یکی از مقدّس مآبهایی که در صف اول پشت سر امام مینشینند و تحت الحنک میاندازند و نمیدانم مسواک چه جوری میزنند همیشه خودشان را از خدا طلبکار میدانند، در میان جمعیت، موقع نماز، از آن صف اول بلند میشود، میآید تا این آدم را پیدا میکند، روبرویش مینشیند میگوید: آقا! میگوید: بله. یک سوالی از شما دارم. بفرمائید. شما مسلمان هستید یا نه؟ این بیچاره در میماند که چه جواب بدهد. میگوید این چه سؤالی است که شما از من میکنید؟ میگوید: نه، خواهش میکنم بفرمایید شما مسلمان هستید یا مسلمان نیستید؟ این بدبخت ناراحت میشود، میگوید من مسلمانم؛ اگر مسلمان نباشم، در مسجد گوهرشاد، در صف جماعت چکار میکنم؟ میگوید: اگر مسلمانی، چرا ریشت را اینطور کردهای (از ته تراشیدهای)؟ از همانجا سجاده را برمیدارد و میگوید این مسجد و این نماز جماعت و این دین و مذهب مال خودتان. رفت که رفت.
این هم یک جور به اصطلاح نهی از منکر کردن است. یعنی گریزاندن و بیزار کردن مردم از دین. برای مخالف تراشی، برای دشمن تراشی، چیزی از این بالاتر نیست.662
2- شیوهی مطلوب
نقل شده: آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری، استاد خمینی (ره) به شخصی برخورد کرد که ریشش را تراشیده بود. ایشان صورت آن شخص را بوسید و او از این اظهار محبّت، سخت تحت تأثیر قرار گرفت. مرحوم آیت الله حائری در همان لحظه از وی تقاضا کردند که این جایی را که من پیرمرد بوسیدم دیگر از ته نتراش.
662. شهید مطهری، حماسهی حسینی، ج دوم، ص 101-100.