■ راز ولایت
بسم الله الرحمن الرحیم
گزیدهای از دروس کتاب شکست تنهایی (مقطع دوره دوم متوسطه)
نویسنده: حامد تقی راد
راهبرد جلسه
در اين جلسه به بررسي آنچه سبب شد اميرالمؤمنين 7 وليّ خدا و جانشين پيامبر اكرم 6 باشد ميپردازيم.
جذابيت اوليه
ابنعباس ميگويد: روزى در كنار چاه زمزم نشسته بودم و براى مردم از قول پيامبر 6 حديث نقل میكردم. ديدم مردى كه عمامهاى بر سر داشت و صورت خود را پوشانده بود نزديك آمد و هر مرتبه كه من از پيامبر6 حديث نقل میكردم او نيز با جمله "قال رسولاللّه" حديث ديگرى از پيامبر 6 نقل مىنمود. او را قسم دادم تا خودش را معرفى كند. او صورت خود را گشود و صدا زد: اى مردم! هر كس مرا نمىشناسد بداند من أبوذر غفارى هستم. با اين گوشهاى خودم از رسول خدا 6 شنيدم، و اگر دروغ مىگويم هر دو گوشم كر باد؛ و با چشمان خود اين جريان را ديدم و اگر دروغ مىگويم هر دو چشمم كور باد، كه پيامبر 6 فرمود: "علىّ قائد البررة و قاتل الكفرة منصور من نصره مخذول من خذله"[1]، على 7 پيشواى نيكان است، و كشندة كافران، هر كس او را يارى كند، خدا يارياش خواهد كرد، و هر كس دست از يارياش بردارد، خدا دست از يارى او برخواهد داشت.
أبوذر اضافه كرد: اى مردم! روزى از روزها با رسول خدا6 در مسجد نماز مىخواندم، سائلى وارد مسجد شد و از مردم تقاضاى كمك كرد؛ ولى كسى چيزى به او نداد. او دست خود را به آسمان بلند كرد و گفت: خدايا تو شاهد باش كه من در مسجد رسول تو تقاضاى كمك كردم؛ ولى كسى جوابي به من نداد. در همين حال على 7 كه در حال ركوع بود به انگشت كوچك دست راست خود اشاره كرد. سائل نزديك آمد و انگشتر را از دست آن حضرت بيرون آورد. پيامبر 6 كه در حال نماز بود متوجة جريان شد. هنگامى كه از نماز فارغ شد، سر به سوى آسمان بلند كرد و چنين گفت: "خداوندا! برادرم موسى از تو تقاضا كرد كه روح او را وسيع گردانى و كارها را بر او آسان سازى و گره از زبان او بگشايى تا مردم گفتارش را درك كنند و نيز موسى درخواست كرد هارون را كه برادرش بود وزير و ياورش قرار دهى و به وسيله او نيرويش را زياد كنى و در كارهايش شريك سازى. خداوندا! من محمد پيامبر و برگزيده توام. سينهام را گشاده كن و كارها را بر من آسان ساز. از خاندانم على 7 را وزير من گردان تا به وسيله او پشتم قوى و محكم گردد".
أبوذر مىگويد: هنوز دعاى پيامبر 6 پايان نيافته بود كه جبرئيل نازل شد و به پيامبر6 گفت: بخوان! پيامبر 6 فرمود: چه بخوانم؟[2] گفت: بخوان "إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ"[3]
پيوند با بحث
شاید عدهای با شنیدن این داستان اين سؤال برايشان ايجاد شود كه مگر علی7 همان کسی نيست که در نماز چنان مجذوب پروردگار میشد که تیر از پایش بیرون میکشیدند متوجه نميشد. حالا چطور به سائل فقیر توجه میکند؟ برای علی حتی یک لحظه غفلت از خدا هم معنا ندارد؛ اما او که همة مخلوقات پروردگار را از خدا میداند، توجه به مردم را جدا از توجه به خدا نمیداند و آیا اصلاً بدون رسیدگی به حال مردم حضور قلب محقق میشود؟ راز ولایت امیرالمؤمنین از جانب خدای متعال اینگونه نمازي است. اين نماز حكايت از ارتباط عميق بين عابد و معبود و عاشق و معشوق ميكند.
نتيجهگيري
علی و نماز دو یار جدا ناشدنی، دو آیت عظیم الهی و دو اقیانوس بیکران آکنده از گل واژههای: "قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤمِنُونَ؛ الَّذینَ هُمْ فی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ"[4]
خدا را چون علی روح نماز است |
|
در رحمت به سوی شیعه باز است |
علی آیینة عشق الهی |
|
علی مصداق اعجاز نماز است |
رکوعش شاهد انفاق، که ایشان |
|
نگاهش هر زمان مسکین نواز است! |
***
برو اي گداي مسكين در خانه علي زن |
|
كه نگين پادشاهي دهد از كرم گدا را[5] |
خدايا كمك كن تا همانند مولايمان در هرحال به نيازمندان كمك كنيم.