■ موضوع انشا: نماز
حمید اسماعیل زاده
انشای نماز
- جلالی پا شو بیا انشاتو بخون.
- چشم آقا... موضوع انشاء: چگونه سر نماز حواسمان را جمع کنیم؟
به نام خدا
موضوع انشای ما این است که چه کار کنیم تا وقتی نماز میخوانیم، حواسمان فقط به نمازمان باشد. ما برای اینکه بفهمیم باید چه کار کنیم تا وقتی نماز میخوانیم حواسمان جمع باشد، یک تحقیق میدانی در داخل فک و فامیل و خانهمان کردیم.
- جلالی؟
- بله آقا!
- تو مگه میدونی تحقیق میدانی یعنی چی؟
- نه آقا!
- پس چرا از این کلمه استفاده کردی؟
- آقا دیشب اخبار گفت.
- ادامه بده.
- بله یک تحقیق میدانی در داخل فک و فامیل و خانهمان کردیم. ما بابایمان خیلی سر نماز حواسش جمع است، و برای ما یک الگوی خوب است.
- آفرین.
همین دیروز که ما داشتیم انشاء مینوشتیم چیزی شد که ما فهمیدیم بابایمان حواسش خیلی خیلی جمع است. داشتیم جلوی تلویزیون انشایمان را مینوشتیم که...
- جلالی، یه نمره ازت کم کردم.
- چرا آقا؟
- به خاطر اینکه جلوی تلویزیون انشا نوشتی.
- آقا ببخشید. قول میدم دیگه این کار رو نکنم.
بله ما داشتیم داخل اتاقمان انشاء مینوشتیم که صدای بابایمان بلند شد. رفتیم داخل هال و دیدیم که بابایمان جلوی تلویزیون نشسته و دارد میگوید که هر سال میگویند عیدی کارمندها را زیاد میکنند، ولی آخرش...
آقا ما تازه ما عید پارسال فهمیدیم که آدم بزرگها هم عیدی میگیرند. ما میدانیم که عیدی کارمندان چیز خوبی است. پدرم پارسال به ما گفت که پسرم سال دیگر که عیدی بیشتری به من دادند، برایت دوچرخه میخرم. ولی من عید امسال دوچرخه نمیخواهم، موتور میخواهم!
بابایمان بلند شد و مقابل تلویزیون ایستاد. اخبار شروع شد و او به من گفت: پسر، صدای آن تلویزیون را بلندتر کن و بعد دستهایش را بالا آورد و «الله اکبر» گفت و شروع کرد به نماز.
بنابراین نتیجه گرفتم که پدرم چقدر حواسش در نماز جمع است که همة اخبار را گوش میدهد ولی حواسش از نمازش هم پرت نمیشود.