■ تاریخ انقضای نماز!
بسم الله الرحمن الرحیم
گزیدهای از دروس کتاب شکست تنهایی (مقطع دوره دوم متوسطه)
نویسنده: حامد تقی راد
راهبرد جلسه
امام حسن عسگري فرمودهاند: "يُقِيمُونَ الصَّلاةَ يَعْنِي بِإِتْمَامِ رُكُوعِهَا وَ سُجُودِهَا وَ حِفْظِ مَوَاقِيتِهَا وَ حُدُودِهَا وَ صِيَانَتِهَا عَمَّا يُفْسِدُهَا أَوْ يَنْقُصُهَا"[1]؛ ركوع و سجود را به تمامه انجام دهيم و بر اوقات نمازمان مراقبت داشته باشيم و حدود نماز را حفظ كنيم و از نمازهایمان مراقبت ويژهاي داشته باشيم تا از فاسد شدن و ناقص شدن آن جلوگيري كنيم.
جذابيت اوليه
مربي گرامي ابتدا يك جدول مانند شكل زير رسم كند و جدول را از راست به چپ پر كند و با بيان هر سؤال و پاسخ صحيح آن حرف اول هر پاسخ را در يك خانه قرار دهد. [2]
1.
2.
3.
رمز جدول كلمة (ريا) ميباشد.[3]
ر |
ي |
ا |
پيوند با بحث
"ريا" ضد "اخلاص" است. از ريشههاي ريا ميتوان به حب دنيا و فراموشي آخرت و انديشه نكردن در پاداشهاي الهي و تأمّل نكردن در آفتهاي دنياپرستي اشاره كرد.
چه كسي از شما دوستان خوب ميداند ريشة ريا در چيست؟
امام صادق فرمودند: "الرِّيَاءُ شَجَرَةٌ لَا تُثْمِرُ إِلَّا الشِّرْكَ الْخَفِيَّ وَ أَصْلُهَا النِّفَاق"[4] ريا و ظاهر سازي درختي است كه ميوهاي جز شرك خفي ندارد و اصل و ريشة آن نفاق است.
و اين ريا تاريخ انقضای هر عبادت و نيايشي است كه موجب پوك شدن آن عبادت از مفهوم و معنا خواهد شد.
داستان
مرحوم ميرزا محمد تقي شيرازي از نظر علم سرآمد عصر خود بود و بعد از ميرزاي بزرگ -آقا ميرزا حسن شيرازي همان كه حكم تحريم تنباكو را صادر كرد- محل رجوع مردم شد. ميرزاي بزرگ غروب از دنيا رفت. خبر مرگش را به مرحوم ميرزاي كوچك دادند. يك وسوسه و خوشحالي از اين رياستي كه به او ميرسد در دل ميرزاي كوچك پيدا شد. خيلي ناراحت شد و شب تا صبح گريه كرد. دقايق پاياني مراسم تدفين ايشان را در سرداب مطهّر امام زمان يافتند. ديدند از گريه زياد چشمهايش باد كرده.
گفتند: آقا! بياييد نماز بخوانيد. گفت: خير، من مرجع نيستم. گفتند: آقا! مردم منتظرند. گفت: خير من مرجع نيستم؛ براي اينكه من در اينجا، امام زمان را به پهلوي شكسته مادرش زهرا قسم دادم كه اين بار را روي دوش من نگذارد؛ زيرا دلي كه حبّ رياست داشته باشد، لياقت اين كار را ندارد و لذا من مرجع نميشوم.
بالاخره نشد و زير بار نرفت و هر چه گفتند رساله بنويس، ننوشت.[5]
نتيجهگيري
به ايمان هر كسي كه او پاي بند است |
|
بدين تقوا عزيز و ارجمند است[6] |
خوشا مردي كه راد و متقي شد |
|
نشد گر متقي، زشت و شقي شد |
بود تقوا همان اكسير اعظم |
|
عمل بسيار از آن باشد اگر كم |