■ خدایا این همه مشکل چرا؟!!
گزیدهای از دروس کتاب سکوی پرواز (مقطع دوره اول متوسطه)
نویسنده: سید محمدباقر ابطحی
درس دوم:
خدایا، اینهمه مشکل، چرا؟!
در ابتدای کارم، نام تو را بیارم |
|
باشد که خوب گردد، پایان این بهارم |
|
|
|
عزیزان من، سلام. انشاءالله که خوب و خوش و خرم باشید.
برنامۀ امروز را با یک خاطره شروع میکنیم. یک روز بعد از برگزاری نماز جماعت در یکی از مدارس، دانشآموزی بهسراغم آمد و گفت: حاج آقا، چرا ما که اهل نماز هستیم و سعی میکنیم کارهای خوب انجام دهیم، وضع زندگیمان از کسان دیگری که اهل نماز و کارهای خوب نیستند، بدتر است؟! کسانی که تابهحال یک نماز هم نخواندهاند، همیشه مشغول خوشگذرانی هستند و هرچه میخواهند بهدست میآورند! مگر خدا آنها را بیشتر از ما دوست دارد؟!
در جواب او داستانی را که میخواهم برای شما بازگو کنم، تعریف کردم:
آهنگری پس از اینکه دوران جوانی خود را بدون توجه به معنویت و خودسازی طی کرده بود تصمیم گرفت در زندگی خود تجدید نظر کند و از آن پس به نیکی کردن در حق مردم رو بیاورد؛ اما درست از زمانی که روش زندگی خود را تغییر داد، مشکلات و سختیهای بیشتری برایش پیش آمد تاجاییکه عدهای از دوستانش او را مورد نکوهش قرار دادند و به او طعنه زدند که بهتر است از راه صحیح و مسیری که انتخاب کردهای برگردی!
اما آهنگر که دیگر به مراتب بالایی از ایمان به خدا دست یافته بود به آنها پاسخ داد: میدانید که من در این کارگاه، چگونه از فولاد خام، شمشیری برنده میسازم؟ ابتدا فولاد را بهشدت حرارت میدهم تا سرخ شود؛ بعد با سنگینترین پتکها و پشت سر هم به آن ضربه میزنم و این کار را تاجاییکه فولاد به شکل مورد نظرم دربیاید ادامه میدهم، و دست آخر، آن را در تشت آب سرد فرو میبرم تا صدای ناله و فریادش بلند شود! این کار را آنقدر تکرار میکنم تا شمشیری محکم و برّان بسازم!! آهنگر ادامه داد: گاهی فولادی که بهدستم میرسد، نمیتواند تاب این عملیات را بیاورد و دراثر حرارت، ضربات پتک و آب سرد، ترک میخورد و من میفهم که این فولاد، هرگز تیغۀ شمشیر مناسبی نخواهد شد!
حالا اینکه میبینید سختیها و دشواریها به من رو آورده است، بدین خاطر است که خدا دارد مرا در آتش رنج فرو میبرد؛ ضربات سنگینی بر زندگی من وارد میکند، و در حالات مختلف قرارم میدهد تا مانند فولاد آبدیده، قوی و مؤثر باشم! من از صمیم قلب از خدا میخواهم که این آزمایشها و ابتلائات را ادامه دهد و هرگز مرا به کوه فولادهای بیفایده پرتاب نکند!
بیجهت نیست که امام حسن عسگری7 میفرماید: هیچ گرفتاری و مشقتی نیست، مگر اینکه نعمتی آن را فرا گرفته است.[1]
همچنین بیجهت نیست که امام حسین7 در روز عاشورا هرچقدر مصیبت بیشتر میشد و لحظۀ وصال نزدیکتر میگشت، رنگ صورت مبارکش سرختر و شادابتر میشد.
پروردگارا، ما را در مقابل مشکلات و گرفتاریها صابر و شکیبا قرار بده.
آمین، یا ربالعالمین.
[1]. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج78، ص378.