■ من قبل از اینکه وارد محیط کار شوم نمازم همیشه اول وقت بود ولی از وقتی که وارد محیط شده ام چون بعضی از کارکنان به نماز اول وقت اهمیت نمی دهند (حتی تا چند وقت پیش یک نمازخانه هم نداشتیم )و بحث هایی که در این مورد می شود که چرا باید نماز را اول وقت خواند و همیشه من در این مباحث کم می آورم نسبت به نمازم بی اهمیت شده ام و خودم هم از این بابت بسیار متأثر شده ام. لطفا مرا راهنمایی کنید که چطور با وجود رفتن به سر کار به اعتقاداتم لطمه نخورد و از همه مهمتر چطور به نمازم اهمیت بدهم .
پاسخ: یکی از علل ترک نماز یا سستی در انجام آن عدم آشنایى با فلسفه نماز است. اگر انسان بداند نماز یعنی چه؟ چرا نماز می خواند؟ پایبندی و تقید به نماز اول وقت چه آثاری و برکاتی در زندگی دنیا و آخرت او دارد و سبک شمردن نماز و عدم پایبندی به نماز اول وقت یا ترک آن چه عواقب و نتایجی خواهد داشت، قطعا با میل تمام بلکه عاشقانه به سوی نماز خواهد رفت . زیرا کسی که نسبت به نماز و به فلسفه و علت اقامه آن معرفت پیدا می کند، از درون وجود خویش معنای با خدا حرف زدن و راز دل با او گفتن را درک می کند. حالش پیش از فرارسیدن موقع نماز و بلند شدن صدای روح نواز اذان ، همانند آن عاشق شیدایی و فدایی می شود که نه همچون مجنون منتظر لیلی و نه همچون زلیخا اسیر زلف یوسف و یک تبسم او ، بلکه هزاران بار جنونش از مجنون فزون تر و چشم به انتظار نماز ماندنش از زلیخا جانسوز تر می گردد.
از این رو هنگام نماز برای او ، هنگامه به پایان رسیدن هجران و چشم انتظاری است .هنگام فرا رسیدن لحظات وصال و عشقبازی عاشق و معشوق حقیقی است. قطعا هیچ لذتی برای او لذت بخش تر از نماز خواندن و مناجات و راز و نیاز کردن با معشوق حقیقی اش یعنی خدا نیست.
"پیاده روی" یک ورزش مفید برای حفظ سلامتی دانسته می شود، این در حالی است که میزان راه رفتن بعضی افراد در روز چندین کیلومتر است، ولی از مشکلات بسیاری از جمله پا درد و کمر درد رنج می برند! نکته ای که در این میان نهفته، تفاوتی است که "پیاده روی" با "راه رفتن" دارد. شاید تعجب کنید، ولی حقیقت این است که در پیاده روی چون شخص با آگاهی در حال حرکت است و تمرکز و توجه لازم را در مورد کشش عضلات بدن دارد، بهره کافی از آن می بَرَد و نشاط و شادابی کسب می کند، ولی در راه رفتن چون شخص هیچ توجهی به فرایند حرکت خود ندارد، نه تنها نشاط نمی یابد، بلکه دچار خستگی می گردد. چاره کار چنین شخصی، تزریق مقداری آگاهی و توجه تمرکز ذهنی و قلبی در هنگام راه رفتن است.
مسلّماً هیچ کس با خواندن یک یا چند کتاب و رساله یا پای منبر نشستن و موعظه شنیدن ، به معرفت لازم و محرک و شوق آور در مورد خدا و نماز نخواهد رسید. این ها تماماً ابزارهایی هستند که می توانند سبب بیداری و آگاهی انسان گردند، درست مثل همین نامه که برای شما نوشته ایم.آن چه که این آگاهی ها را به « نور » و « هدایت » تبدیل می کند و به معرفت محرّک و مشوّق مبدّل می سازد ، «عمل آگاهانه و خالصانه» است.
نکته دوم :
قلب انسان گاهی اوقات به معنویّات و عبادت روی میکند .به اصطلاح « اقبال » به عبادت دارد . گاهی نیز به خاطر برخی عوامل نسبت به عبادت، حال خوبی ندارد. این حالت را « ادبار » قلب می گویند. همه انسان های مثل ما کم و بیش در زندگی خود این حالتها را تجربه میکنند. آن گاه که نشاط دارند، آن را بر انجام مستحبّات وا دارید. آن گاه که پشت کرده ،بینشاط است، به انجام واجبات قناعت کنید. (1)
چه چیزی باعث ادبار قلب یا بی حالی در عبادت می شود ؟ برای برون رفت از آن چه باید کرد ؟
علت بی نشاطی و احساس دوری از خدا به این خاطر است که ذکر قلبی و عملی نسبت به خدا در ما کم رنگ شده است . در عرصه های مختلف زندگی فردی و اجتماعی ، در هنگام گفتارها ، رفتارها ، برخوردها و در موقع خوردن ها و نوشیدن ها ، شنیدن ها و گوش دادن ها ، پوشیدن ها و آرایش کردن ها ، و در هنگام شرکت کردن در مجالس شادی و عروسی ها و....چقدر توجه به فرمان خدا و به جلب رضایت او توجه می شود ؟
مرحوم شهریار درد های درونی و علت آن را با بهره بردن از روایات در قالب شعر چنین گفته است:
همـه دردهـا از تـوست و خـود نبینـی همه نسخهها در توست و خود نخوانی
تو یک لفظی امّا طلسم عجایب دریغا که معنای خود را ندانی
در این ذرّه بنهفته کیهان اعظم چو در سیم تار مغنّی، اغانی
تویی آن کتاب مقدس که در وی نبشته همه رازهای نهانی
آری ریشه همه دردها خودمان هستیم و درمان همه درد ها نیز در درون ما نهفته است.
امام سجاد علیه السلام در تحلیل این مسئله عمیق در مناجاتش ( از زبان ما ) به خدا چنین عرض میکند:
"الهی! إنّی کُلَّمَا قُلتُ قَدْ تَهَیَّأتُ وَ تَعَبَّأتُ وَ قُمْتُ لِلْصَّلوهِ بِینَ یَدَیکَ وَ ناجَیتُکَ ألقَیتُ عَلَیَّ نُعاساً؛
خدایا! چه طور شد که هر وقت میخواستم مناجات کنم ، دعا کنم،حواسم جمع نیست؟! یا خوابم میآید، یا اگر خوابم نمیآید، حالت پیلگی و چُرت است، یا اگر این ها نیست، شادابم ، وقتم و نیرویم درباره خاطرات تلخ دیگر صرف میشود. آن لذّت مناجات را از من میگیری، یا مناجات نمیکنم، یا مناجات بیمحتوا دارم. چه طور شد خدایا ! هر وقتی پنداشتم سریره و درون و نیت من صالح است و به محفل توّابین نزدیکم،ابتهالی، بَلیهای، آفت و آسیب و گزندی میرسد که پای مرا میلغزاند و نمیگذارد که من به محفل نورانی آن ها راه پیدا کنم.
بعد حضرت علت این بی حالی ها را این گونه بیان می کند .
پروردگارا ! شاید تو مرا از دَرِ خانهات راندی؛ شاید دیدی که من ( با گناه صغیره یا کبیره ، گناه قلبی و فکری و ذهنی یا بدنی خود ) حقّ تو را سبک شمردم، مرا مطرود کردی؛ یا دیدی که چون از تو (و ذکر تو) اِعراض کردم؛ رحمت خود را از من سلب کردی یا چون دیدی که من در مقام دروغگویان هستم، مرا مورد بیمهری قرار دادی و ترک کردی؛ یا دیدی که نعمتهای تو را شکر نمیکنم، مرا محروم کردی؛ یا دیدی که در مجالس علما و اندیشوران دینی حاضر نیستم ، ( و با آن ها رابطه خوبی ندارم ) مرا طرد کردی؛ (یعنی به جای این که در محافل علما شرکت کنم ، چیزی یاد بگیرم، با کسانی همراه و هم صحبت و همنشین شدم که مرا از یاد تو غافل می سازند .) یا دیدی در بین غافلان به سر بردم ، از رحمت خاصّه خود مرا ناامید کردی؛ یا چون مرا در مجلسهای طنزگویان و بذله گویان و بَطّالین و هرزه گویان که عمری را به بطالت میگذرانند ، دیدی مورد بیمهری خود قرار دادی؛ نمی دانم خدایا ! چرا حالم این جوری شد ؟
شاید اصلاً دوست نداری صدای مرا بشنوی؛ برای این که این صدا و این حنجره در غیر راه تو صرف شده است. یا از این جهت دوست نداری چهرهام را در مجلس توّابین و پاکان ببینی، که در مجلس هرزه گویان مشاهده ام کرده ای . چون دیدی که من در مجلس علما و موعظه گران شرکت نمی کنم و حضور ندارم، مرا از خود دور کردی و توفیق حضور در مجلس پرهیزکاران را به من ندادی، و لذت دعا و مناجات را از من سلب کردی
نمی دانم خدایا ، شاید به جرم گناه و معصیتی های پنهان یا آشکاری که کردم ، مرا مکافات کردی،و یا در اثر بی حیایی و کم حیائی ام مرا مجازات کردی. (2)
آن چه میتواند در ثبات دل و درمان قساوت مؤثر باشد عبارتند از:
1ـ یاد خدا:
2ـ تلاوت قرآن:
3ـ شنیدن موعظه:
4- پرهیز از مجالست و همنشینی با اهل دنیا و دور از معنویت. خداوند میفرماید: «فاعرض عن من تولی عن ذکرنا ولم یرد إلاّ الحیوه الدنیا؛ (3) از کسانی که از یاد ما روی گرداندند و جز زندگی دنیا را نخواستند ، روی بگردان».
5- محاسبه نفس که هر شب یا هر هفته ، گذشته خود را بررسی نماید و به تعبیری به خود نمره بدهد. اگر کار شایستهای انجام داده ،سپاسگزار بوده و از خداوند ادامه توفیق را بخواهد . اگر مرتکب خلافی شده، استغفار نموده و تصمیم بر ترک آن بگیرد.
6- بهرهگیری از قرآن کریم و انس با آن. چه این که هم تلاوت و حفظ قرآن به انسان نورانیت بخشیده و معنویت میدهد و هم آشنایی با معارف آن (هر کسی در توان خودش حتی در حد ترجمه) موجب رشد روحی میباشد. زیرا معارف قرآن و آیاتش نسخههایی برای درمان دردها و مشکلات است.
7- بهرهگیری از ائمه هدی و توسل به آنان. توسل به حضرات معصومین (ع) هم توجه به حق تعالی و عالم ملکوت است و هم زمینهساز بهرهگیری بیش تر از فیض ربوبی و کسب توفیقات بیشتر میباشد.
از طریق خواندن و انس و تدبر در معانی دعاهای ابو حمزه ثمالی ، مناجات شعبانیه ، مناجات خمس عشره و دعای کمیل و تدبر در معنی و مفاهیم آن با خدا حرف بزنیم . معرفت خود را نسبت به خدا زیادتر کنیم .هر چه معرفت بیش تر شود ،شوق و رغبت انسان به نماز و نیایش بیش تر می شود و از دعا و مناجات خود لذت بیشتری می برد و احساس قرب و نزدیکی می کند .
پینوشتها:
1. المحدث نوری ، مستدرک الوسایل ، الناشر ، مؤسسه آل البیت ،- قم ، سنه النشر ، 1404 ه ق ، ج3 ، ص55.
2. حاج شیخ عباس قمی ، مفاتیح الجنان ، دعای ابو حمزه ثمالی .
3. نجم (53) آیه 29.
؛ ميزانالحكمة، محمدي ري شهري، مكتب الاعلام الاسلامي ج 5، ص 401.
؛ وسائل الشيعه، الحر العاملي، نشر اهلالبيت ج 4، ص 124.
؛محدث النوري، مستدرك الوسائل، ج 3ص 146.
■ نماز چه تاثيري در زندگي اجتماعي افراد مي گذارد؟
آثار اجتماعي نماز جماعت را در چندین شاخص مهم مي توان يافت.
برقراري وحدت اجتماعي
نماز باعث بروز همکاري اجتماعي بين نمازگزاران مي شود؛ اگر اين همکاري بين مردم بصورت مبادله متقارن گرم (ياري و بيمه اجتماعي ) در شئونات مختلف زندگي اجتماعي باشد و اين ه ...
■ معنای نماز شفع چیست و آیا ارتباطی با شفاعت دارد؟
«شَفع» در لغت؛ به معناى ضمیمه کردن چیزى به چیزى، و مقارن و همراه بودن دو چیز است. در آیه شریفه «وَ الشَّفْعِ وَ الْوَتْرِ»؛ شفع، اسم و به معناى جُفت است چنانکه «وتر» به معناى تک میباشد،[1] و علت نامگذاری نماز شفع به این نام، به جهت دو رکعتی بودن آ ...