■ پسري دارم 12 سالش مي باشد نزديك به يك ماه است كه شروع به نماز خواندن كرده است اون اوائل خيلي اشتياق به نماز خواندن مي كرد و حتي مسجد هم مي رفت ولي نزديك به يك هفته است كه مي بينم اون اشتياق نماز خواندن را هم ندارد و به مسجد هم نمي رود مي خواستم راهنمايي ام كنيد كه چكار كنم كه باز دوباره اشتياق نماز خواندن را پيدا كند
پاسخ: اساسيترين رسالت والدين، تربيت صحيح فرزندان است، و «تربيت» عبارت است از «فراهم آوردن زمينه لازم براي رشد همه جانبه شخصيت، در جهت وصول به (اهداف مطلوب)».
دانشمندان و پژوهشگران امر تربيت، براي رسيدن به «هدفهاي مطلوب» در تربيت کودکان، دو گونه راهکار ارائه دادهاند. تأثيرگذارهاي مستقيم ـ و تأثيرگذارهاي غير مستقيم.
الف ـ تأثيرگذارهاي مستقيم (يا قريب)
بهترين و مؤثرترين تأثيرگذارهاي دسته اول در امر تربيت کودک:
1ـ استفاده از روش الگويي يا آموزش رفتاري به جاي گفتاري.
2ـ تقويت روحيه برترگرايي يا کمال طلبي.
3ـ تقويت اعتماد به نفس.
4ـ تشويق و تمجيد.
5ـ بهرهوري از مکانهاي مقدس.
6ـ استفاده از طبيعت جهت بيدارسازي شعور دين.
الف ـ روش الگويي
فرزندان بسان درختاني هستند که در آب و خاک خانه رشد ميکنند . معمولاً متناسب با همان آب و خاک و هوا و فضا و فرهنگ ميوه ميدهند.
تقيّد والدين به نماز اول وقت، انجام عبادت در مکان مشخص و ثابتي در منزل، استفاده از سجّاده، پوشيدن لباس نظيف و معطر، و اهميت دادن به نماز و داشتن دغدغه فکري پيش از دخول وقت نماز، باعث قداست بيش تر آن و جذب و گرايش فرزندان به اين فريضه الهي ميگردد.
اگر چه گاهي تذکرات زباني و گفتاري براي بيان اهميت نماز لازم است ليکن تأثير الگوهاي عملي بيش تر از گفتاري ميباشد.
ب ـ تقويت روحيه برترگرايي با معرفي الگوهاي برتر:
يکي از ويژگيهاي فطري و دروني انسان «کمال طلبي و برترگرايي» است انسان به هر کاري، شغلي و حتي بازيي علاقه داشته باشد، به «برترينها و قهرمانان» آن گرايش و علاقه ويژهاي دارد. براي علاقهمند ساختن کودکان به عبادت بايد با استفاده از ادبيات کودکان داستانسرايي و تهية کتابهاي کودکانة ويژه، به معرفي قهرمانان در عبادت و شناساندن انسانهايي بپردازيد که عبادت و علاقة به نماز، آنان را نزد خدا و بندگانش عزيز و محبوب دلها ساخته است و باعث جاودانگي آنان در تاريخ بشر شده است.
ج ـ تقويت اعتماد به نفس
شخصيت سازي و تقويت روح اعتماد به نفس از عواملي است که کودک را به ارتباط با خدا ترغيب و تشويق ميکند.
والدين بايد از همه عواملي که در تکوين شخصيت کودک و رشد و تکامل آن تأثير دارد، بهرهگيري و به تناسب رشد سني کودک، زمينه رشد شخصيتي و احساس عزت نفس و بزرگي را در او ايجاد نمايد. زيرا هر فردي خواه کودک و نوجوان باشد يا جوان و بزرگسال، اگر احساس شخصيت و عزت نفس و بزرگي نمايد، خودش را با خدا و معنويت مرتبط ميسازد، گناه نميکند و به سمت کارهاي خلاف و انحراف کشيده نميشود.
رشد شخصيت و تقويت احساس عزتمداري در کودک و نوجوان يا جوان باعث تقويت اعتماد به نفس وي ميشود . او را به اين «باور» ميرساند که او نيز ميتواند با انجام کارهاي درست و جلب رضايت خداوند، جاودانگي در تاريخ و محبوبيت نزد خدا و مردم را براي خود ثبت نمايد. اگرچه کودک جايگاه و ارزش محبوبيت نزد خدا را نميتواند تصور کند اما ارزش محبوبيت و علاقة مردم براي او به راحتي قابل تصور است.
د ـ تشويق و تمجيد: تعريف و تمجيد و تشويق، عاملي است که در همة انسانها از بزرگ تا کوچک، تأثير مثبت دارد. باعث ترغيب و علاقهمندي فرد به تکرار، تداوم و کمالبخشي آن عمل ميشود.
اما نکتهاي که بايد با جدّيت تمام مورد تأمل قرار گيرد ،اين است که ابزار و راهکارهاي تشويق بايد به گونهاي باشد که فرد را به «شوق» آورد . عشق و علاقة جديدي در او براي ادامه آن راه، پديد آورد. بنابر اين بايد ابزارهاي تشويق اوّلاً هماهنگ و متناسب با سن و توان جسمي و روحي و ظرفيت کودک باشد . از افراط و تفريط دور بماند.
متناسب با ارزش و عمق و سنگيني کار و عملي باشد که انجام داده است. بنابر اين بايد از تشويقهاي ساده و کم قيمت شروع نمود و به تدريج افزايش داد.
ابزارهاي تشويقي بايد جديد و از تنوع برخوردار باشند . از تکرار دور باشد تا شوقانگيز گردد.
هرگز نبايد کار کودکي را با کار کودکان ديگر و حتي اگر برادر و خواهرش باشند، مقايسه کرد. زيرا توان جسمي، روحي و عوامل تأثيرگذار در تربيت و ساختار ذهن کودکان متفاوت است مثلاً ممکن است مادري بيش از انعقاد نطفه يک فرزند و يا در دوران بارداري و يا پس از تولد و در دوران شير دادن از غذايي بهتر، روحيهاي شادابتر توانايي جسمي برتري برخوردار بوده ، هيچ گونه ترس و اضطراب و دلهره يا مصيبتي و رنجي بر او وارد نشده، اما در فرزند ديگر اين عوامل که در رشد فرزندان تأثيرگذار است، تفاوت داشته است. بنابر اين بايد کارهاي هر فرزندي را با خودش مقايسه کرد مثلاً اگر نسبت به يک روز يا يک هفته يا يک ماه پيش، تغيير کرده است شايسته تشويق ميباشد.
هـ استفاده از مکانهاي مقدس:
بردن کودک به مساجد و مجالس مذهبي، جشنها و عزاداريها، شنيدن صداي قرآن يا صوت دلنشين و نشان دادن نماز خواندن بزرگان و مشاهده و شنيدن زمزمههاي عاشقانه انسانها در تلطيف روح کودکان مؤثر است اما نکته بسيار دقيق اين جاست که اين کارها بايد متناسب با ظرفيت و قدرت کودکان باشد. برايشان جذاب و حالت تفريح داشته باشد.
و ـ استفاده از طبيعت:
طبيعت سرشار از زيباييها و پاکيها است. هر قدر افراد از جامعه آلوده فاصله بگيرند و به همان نسبت به مشاهدة دشت و بيابان و دامن طبيعت نزديک شوند ،به صفا و پاکي فطرت نزديک ميشوند.
آنان با نگاه کردن به ستارگان و ماه و مهتاب و کوهها و صخرهها و آبشارها و جويبارها و حيوانات زيبا همانند پرندگان و ماهيان دريا، ضمن ديدن و آشنا شدن با نشانهها و نعمتهاي الهي و تحصيل نشاط و سرور روحي و دست يافتن به لذتهاي طبيعي، از غلفتها و آلودگيهايي که جامعه امروزي براي کودکان و نوجوانان و جوانان فراهم کرده است دور ميمانند. در نتيجه فطرت خداجويي آنان در مسير طبيعي رشد پيدا ميکند . با تلنگري و اشارهاي ميتوان آنان را به نماز و عبادت و تسبيح موجودات جهان بر اساس مفهوم «يسبّح لله ما في السموات والأرض» آشنا و مأنوس کرد.
ز ـ درونيسازي باورهاي ديني و بيدارسازي حس مذهبي:
اين عامل در واقع نوعي بازنگري در برخي عوامل ذکر شده و متمم آن ها شمرده ميشود. از اين رو نياز به توضيح دارد.
ـ بسياري از والدين اظهار ميکنند فرزندان ما پيش از آن که به سن بلوغ برسند ،در انجام فرايض ديني مثل نماز از ما پيشي ميگرفتند ،ولي از زماني که به سن تکليف رسيدند ،يک نوع سستي و نخوتي در آنان پيدا شده و به آن اهميت نميدهند حتي مواردي هم از انجام آن خودداري ميکنند. گاهي برخي مادران ميگويند ما براي آن که فرزندان ما اهل نماز و ديانت شوند، خود مقيّد به نماز اول وقت شديم و در حضور آنان نماز ميخوانديم .هم از روش الگويي استفاده کرديم و هم از مؤلفههايي مانند تقويت روحيه برترگرايي، تشويق و تمجيد، بهرهوري از مکانهاي مقدس، ولي با اين وصف همين که فرزندانمان پا به سن بلوغ گذاشتند، بينش و رفتار و برخوردهايشان تغيير پيدا ميکند.
در پاسخ ميگوييم اوّلاً اين تحول فکري و رفتاري يک امر طبيعي و عادي است .اگر به وجود نميآمد ،جاي نگراني بود.
تحول به جاي دور شدن از «هدفهاي مطلوب» ميتوانست جهتش مثبت و تکاملي به سوي «هدف مطلوب» باشند اما والدين چنين زمينهاي را ـ با همة دلسوزيها و مهربانيها ـ براي او فراهم نساختهاند. زيرا آنان آنچه را که به فرزندان خود آموختهاند، شکل نمادين و ظاهري نماز خواندن بوده . بديهي است در دوره کودکي، اساس يادگيري کودکان، بر تقليد است آنان حرکات و کارهاي والدين خود و اطرافيان را تقليد ميکنند و انجام ميدهند. با اين کارها احساس بزرگي و شادماني ميکنند. پدر و مادرها گمان ميکنند فرزندانشان با علاقه و عشق به خواندن نماز ميپردازند. البته با عشق و علاقه بوده، اما عشقي احساسي عاطفي و تقليدي بوده است ،نه علاقهاي که مبتني بر معرفت و شعور بوده باشد. بنابر اين وقتي کودک دورة تقليد را پشت سر ميگذارد و در سنين بلوغ به تفکر و انديشه ميپردازد، طبيعي است همه اموري را که پيشتر بر اساس تقليد و تشويق و همانندسازي انجام ميداده، يکي پس از ديگري رها سازد . پدر و مادر نيز ناگهان احساس ميکنند که کودک نمازخوان ديروزش، امروز نماز نميخواند.
چون دين و اعمال ديني نه ديروز و نه امروز براي او تبيين و توجيه آگاهانه نشده ، در درونش نهادينه نگشته ، والدين به جاي بيدار ساختن «حس ديني و مذهبي» در کودکان به عمل تقليدي فرزندان خود دلشاد گشته ، باور کرده بودند وظيفه خود را انجام دادهاند.
اگر والدين روشهاي همانند سازي و تقليد و تشويق و برترگرايي را به عنوان راهکار و ابزار براي کشاندن فرزندان در مسير فطرت ديني برميگزيدند ، سپس از آن لحظهها و فرصتها استفاده بهينه ميکردند ، با ادبيات کودکانه «حس ديني و مذهبي» آنان را «بيدار و آگاه» ميساختند،کمتر آفات و آسيبهاي ديني در آنان تأثير ميگذاشت.
دسته دوم يا عوامل بعيد:
اگر چه اين به عنوان دسته ثانوي يا بعيد دانسته شده ليکن گاهي تأثيرگذاري آن در روحيه و رفتار فرزندان اگر بيش تر از عوامل دسته اول و قريب نباشد، کمتر نيست. اين دسته عوامل «مجموعة رفتارها،عملکردها و خلق و خوها و برخوردهايي است که والدين نسبت به فرزندان يا مردم اعمال ميکنند.
تقيد به نماز اول وقت يا ساير عوامل در گرايش فرزندان به سوي نماز مؤثر است اما وقتي فرزندان ميبينند والدين يا افراد نمازگزار ديگر که مقيد به نماز اول وقت و شب هم هستند، دروغگويند، بداخلاق بيرحم، بدقول، اشکالتراش و کم ظرفيت، عجول و کمصبر، خسيس و کم جنبه، گران فروش و محتکر، مال مردم خور و ويژگيهايي از اين دست دارند،نسبت به دين و نمادهاي ديني همانند نماز و روزه بدبين ميشوند. از اين رو در کودکي که توجه به اين مسايل ندارند، بر اساس تشويق و تقليد نماز ميخوانند اما وقتي از آن مرحله خارج شدند و در آن دوران «تحول و بلوغ» قرار گرفتند، راه و رفتار و اخلاقش تغيير مييابد.
منبع: مرکز ملی پاسخگویی
■ زنی هستم که مبتلا به خود ارضایی هستم و می دانم که این عمل گناه است. حالا تصمیم به ترک آن دارم حکم خداوند در رابطه با این عمل چیست و آیا برای اینکه نماز بخوانم باید غسل کنم و چه غسلی؟ و آیا پس از ترک آن خداوند دعای مرا مستجاب خواهد کرد؟
پاسخ اجمالی
این کار نافرمانی و عصیان از دستورات خداوند حکیم و مهربان است که حرام است و مانند باتلاق متعفنی است که انسان، هر چه بیشتر در آن فرو می رود، خود را به نابودی نزدیک می کند به همین خاطر باید هر چه زودتر ترک شود و کسی که مرتکب شده در پیشگاه ...
■ آیا درست است که بی نماز از ابلیس بدتر است؟
شیطان که رانده گشت بجز یک خطا نکرد خود را برای سجده آدم رضا نکرد
شیطان هزار مرتبه بهتر ز بی نماز او سجده بر آدم و این بر خدا نکرد
حضرت آيت الله جوادى آملى : استاد ما مرحوم الهى قمشهاى، در شعر معروف خود، مىفرمايد: شيطان كه برا ...
■ اگر کسی در وقت ادا نماز آیات، به گمان اینکه قضا شده، با نیت قضا بجا آورد حکمش چیست؟
عواملی که موجب وجوب نماز آیات میشود متعدد است،[1] و در تمام موارد آن، نماز به نیت ادا خوانده میشود و انسان باید فوراً - به طوری که در نظر مردم تأخیر در آن نباشد-، برای خواندن نماز اقدام کند و اگر نخواند معصیت کرده است.[2]
البته این مسئله در مورد خ ...