■ این که علمای بزرگ (مرحوم قاضی مرحوم بهجت مرحوم مجتهدی و ...) میگویند که اگر نماز اول وقت بخوانید به مدارج عالیه میرسید واقعا صحیح است؟ از آن طرف با (و ان لیس للانسان الا ما سعی ) منافاتی ندارند!؟ آیا واقعا میتوان با نماز اول وقت به مرتبههای بالا (مادی و معنوی) رسید؟
پاسخ: البته که صحیح است، آنها که از خود چیزی نگفتهاند، همان بازگویی آیات و احادیث میباشد. اما باید هم به بیان آنها دقت کنیم و هم به نماز.
الف – آیا گفتهاند که فقط نماز اول وقت و آن هم به صورت خواندن (نه اقامه نمودن)، برای رشد و تعالی کفایت دارد؟! یا گفتهاند که «با نماز اول وقت، میشود رسید»؟ یعنی اصل "هدف" است و نماز خودش یک "وسیله" برای رسیدن به هدف میباشد؟
پس، اگر کسی هدف را نشناسد، باور ننماید، ایمان نیاورد، میل و شوقی برای رسیدن به آن نداشته باشد، برخورداری از وسایل گوناگون، سودی برایش نخواهد داشت.
اگر بگویند: «هواپیما، یک وسیلهی سریع برای رسیدن به نقاط دور دست میباشد»؛ اما کسی نه نقطهی دوردستی را بشناسد، و نه میل و انگیزه برای رفتن به آن داشته باشد، این هواپیما هر چقدر هم که برخوردار از آخرین تکنولوژی و نیز زیبا، شیک و امن باشد و حتی نه تنها پرواز با آن برای همه رایگان باشد، بلکه به مسافرین جایزه نیز بدهند، به چه درد او میخورد؟!
ب – نماز "ذکر" است؛ هدف از اقامهی نماز نیز همان "ذکر" به معنای یادکردن است. در اولین وحی به بندهی برگزیدهاش حضرت موسی علیه السلام فرمود:
« إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي » (طه، 14)
ترجمه: حقیقتاً (همانا) منم، من؛ (آن) خدايى كه جز من خدايى نيست، پس مرا پرستش كن و به ياد من نماز برپا دار.
بنابراین، هدف، خداوند متعال است و قرب به او؛ یعنی رشد و طی مراحل کمال؛ و البته "نماز"، بهترین وسیلهی این رشد، صعود و معراج میباشد.
ج - نوع بشر، دائماً با "توجهِ" خود، متوجه هدفی میشود و به محض احساس نیاز، علاقه و محبت به آن، بدان سو حرکت میکند تا به هدف و مقصود برسد؛ خواه هدف و محبوبش خداوند ذی الجلال باشد و یا مظاهر و متاع دنیای دون و فانی.
بدیهی است که توجه به "بدن" و حیات دنیوی، از یک سو مسببات اشتغال و حتی فریفتهگی انسان را فراهم میآورد و بالتبع هدف حقیقی و غایت مطلوب خویش را فراموش میکند، و از سوی دیگر، سبب خستگیها و آلام روحی و روانی او و بالتبع اضطرابها و سپس ناامیدیهایش میگردد؛ و نمازهای پنچ وقت، سبب یادآوری (ذکر) مجدد، پاکی و ارتقای روحیاش میگردد و بالتبع امور دنیایاش نیز هدفدار، نشاط انگیز و تحت "ولایت خدا" قرار میگیرد و هدایت میشود و با نصرت او به بندهای که متوجه اوست، گشایشها حاصل میشود.
قانون و اجازهی "وصل":
« وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَيَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ » (الرّعد، 21)
ترجمه: و آنان كه آنچه را خدا به پيوستنش فرمان داده مىپيوندند (وصل میشوند) و از پروردگارشان مىترسند و از سختى حساب بيم دارند.
هیچ مخلوقی و از جمله انسان، از خودش هیچ ندارد؛ چون اصل هستیاش نیز قائم به غیر است، تمامی کمالات او نیز قائم به غیر (خداوند حمید) میباشد، چنان که فرمود:
« يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ » (فاطر، 15)
ترجمه: اى مردم! شما به خدا نيازمنديد و خداست كه بى نياز ستوده است.
بنابراین، انسان ناچار است که برای رفع کمبودها و نواقص، یا به تعبیر دیگری "رشد و ارتقا"ی خود، به دیگری "وصل" شود؛ و چه اتصالی بهتر و والاتر از اتصال به حبل متین پروردگار خود که خالق، مالک و رب العالمین است و بازگشت نیز به سوی اوست.
نماز، وصل به محبوب و وصال معبود است؛ و البته لقای چنین مقام معظمی، بدون اجازه صورت نمیگیرد؛ لذا "اذان" را همان اذن و اجازه دادن است، پیش از نماز قرار داد و در آن فرمود که بشتابید به سوی خیر خودتان، که همان اقامهی نماز است. اذان، خبر از بار عام میدهد.
با این اجازه (اذان)، هر انسانی میتواند، حق دارد و باید که "وصل" شود و هر اتصالی، وسیله میخواهد؛ لذا "نماز = صلاة" را بهترین وسیلهی این اتصال قرار داد. منتهی برای کسی که او را قصد کرده و مایل است که وصل شود.
قانون قطع و تباهی:
بیتردید هر که از مبدأ هستی ببُرد و با فراموش کردن معاد، از هدف و غایت نیز جدا شود، و بدینوسیله ارتباط و اتصال خود را قطع نماید، فاسد (تباه) میشود و نیز فاسد میکند. مانند آبی که که چشمهی زلالی جدا شود و راکد در برکه یا ظرفی باقی بماند، فاسد شود و بو کند و برای چرخهی حیات مضر گردد.
از این رو فرمود: آنان که اتصالهای دستور داده شده را قطع میکنند، فاسد میشوند، پس خود و دیگران و محیط را به تباهی میکشند.
« وَالَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولَئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ » (الرّعد، 25)
ترجمه: و كسانى كه پيمان خدا را پس از بستن آن مى شكنند و آنچه را خدا به پيوستن آن فرمان داده مىگسلند و در زمين فساد مىكنند بر ايشان لعنت است و بد فرجامى آن سراى ايشان راست.
نماز، باید نماز باشد:
پس، نماز (صلاة)، وسیله وصل به معبود و اتصال به عالم بالاست. وسیله رشد، صعود و معراج است؛ از اینرو نفرمود که نماز "خواندنی" است و نماز بخوانید، بلکه فرمود: نماز برپا داشتنی است، پس آن را "اقامه" نمایید. لذا "نماز" باید نماز باشد، تا اثر بگذارد و آثارش نیز به تناسب همان توجه، قصد، نیت و خلوص و البته پیگیری و عمل به آن چه باشد که در محضر او به او اعلام داشته و اذعان مینماییم.
با وِرد خواندن از روی عادت یا ...، هیچ اتفاق مفیدی رخ نمیدهد. اگر کنار اقیانوسی زیبا و سرشار از نعمات ظاهری و باطنی قرار گرفته باشید و مرتب به زبان بگویید: "وصل و اتصال به اقیانوس"، و یا کتابها در بارهی خواص، آثار، نعمات و فواید اقیانوس برای چرخهی حیات و تمامی موجودات و از جمله انسان بنویسید یا سر کلاس بگویید، اما اقدامی برای "وصل به اقیانوس" و بهرهوری عالمانه و حکیمانه از آن صورت نپذیرد، صرف گفتن و نوشتن، فایدهای نمیرساند.
وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى (النجم، 39)
ترجمه: و اينكه براى انسان جز حاصل تلاش او نيست.
نه تنها هیچ تناقضی بین این آیه و آثار و برکات نماز [به ویژه اول وقت] وجود ندارد، بلکه تکرار تذکری است علیمانه، حکیمانه و جدی.
انسان بدون تلاش به هیچ جا نمیرسد؛ و به او نیز چیزی جز حاصل تلاشش نمیرسد؛ اما "تلاش" چیست و چرا باید تصور نمود که "اقامهی نماز" و اقدام برای اتصال و قرب، از مصادیق حقیقی، واقعی و جدیِ تلاش نمیباشد. چرا باید گمان شود که مصادیق "تلاش" فقط کارهایی هستند که به پر شدن شکم و راحتی تن میانجامند؟! مگر تلاش علمی، تلاش فرهنگی، تلاش برای خودسازی، تلاش برای ارتقای سطح بینش و دانش دیگران (جامعه)، از مصادیق تلاش نمیباشند؟!
نکته:
نه خداوند متعال، نه پیامبر اکرم و اهل عصمت سلام الله علیهم اجمعین، و نه هیچ انسان عاقل، عالم و حکیم دیگری نگفته که "بسنده کردن به یک کار"، اگر چه نماز یا تلاوت قرآن کریم باشد، برای رشد و تعالی انسان کافیست!
خداوند متعال در آیات قرآن مجید، ضمن آن که بسیار بر نماز توصیه و تأکید نموده است، یادآور میشود که اهل ایمان و اهل نماز، نه تنها اقامهی نماز میکنند و در نماز نیز خاشع هستند (نه این که فقط جملاتی بگویند و حرکاتی انجام دهند)، بلکه از نماز خود محافظت نیز میکنند و همین تلاش سبب فلاح و رستگاری آنان میگردد:
« قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ * الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ * ... * وَالَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَوَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ * أُولَئِكَ هُمُ الْوَارِثُونَ » (المؤمنون، 1 تا 10).
ترجمه: به راستى كه مؤمنان رستگار شدند * همانان كه در نمازشان فروتنند * و آنان كه بر نمازهايشان محافظت مىنمايند * آنانند كه خود وارثانند (وارث بهشت فردوس هستند).
●- محافظت بر نماز (صلاة)، یعنی محافظت از این اتصال ارزشمند. یعنی از یک سو پایهها اتصال را محکم میکنند و از سویی دیگر، مراقب هستند که آفتی این وسیله وصل (صلاة) را نپوساند (فاسد نکند).
●- چه چیزهایی نماز را فاسد تداوم اتصال را به مخاطره انداخته و سپس قطع میکند؟! همان چیزهایی که در همین سوره و آیات دیگر فرموده است، مانند: دوری از کار یا سخن بیهوده و با بازی و بازیگری گذراندن حیات (لغو) – همیاری و تقویت بنیههای جامعه و رفع نیازها (زکات) – محافظت از پاکدامنی (پرهیز از زنا) که سبب سلامت شخص و جامعه میگردد – رعایت امانت و وفای به عهد و ... .
پس به هیچ وجه دستور داده نشده که کسی به خواندن (نه اقامه) نماز مشغول شود و به همان نیز بسنده نماید؛ بلکه دستور داده که عمر به بطالت نگذرانید، و با حفظ و صیانت از اتصال مدام، تا از دستتان میآید، کار هدفدار و مفید نمایید.
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
آیا این که بزرگان اسلام میگویند: «با نماز اول وقت میشود به همه جا رسید» صحت دارد و آیا با « وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى » منافات ندارد؟
■ چرا بین کسي كه نمازش را خوانده و كسي كه نخوانده و بعد از مرگش پول می دهند و برایش نماز و روزه ميخرند نباید فرقي نباشد؟ آيا آن دنيا را هم پولدارها با خريد نماز و روزه به دست مي آورند و از زير بار گناه در ميآيند؟
1.اصولا هر عبادتي که در وقت خود به جا آورده شود ارزشمند تر از عبادت خارج از وقت است زيرا وقت خاصِ عبادت داراي اثر خاصي در تاثير گذاري عمل است و اين اثر در خارج از زمان خاصش کمتر است و حتي نماز اول وقت با نمازآخر وقت در تاثیرگذاری و ثواب متفاوت است، چ ...
■ فلسفه اينكه در سفر بايد نماز هاي خود را شكسته بخوانيم چيست؟
علت شكسته خواندن نماز در حال مسافرت تصريح آيات قرآن است:
آيه 101 سوره نساء دلالت دارد بر اينكه مسافر بايد نمازش را قصر (شكسته) بخواند. آنجا كه مىفرمايد:
« وَ إِذا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاة» ...