■ آيا اين روايت از امام صادق(ع) است که می فرمايد:«هر کس نماز شب نخواند از شيعيان ما نيست.»؟ اگر اين صحت دارد يعنی نماز شب امری است واجب؟ و هر کس آن را طبق اين حديث انجام ندهد شيعه نيست؟
پاسخ: همانگونه كه در پرسش مطرح گرديده امام صادق - عليه السلام – فرموده اند:« لَيْسَ مِنْ شِيعَتِنَا مَنْ لَمْ يُصَلِّ صَلَاةَ اللَّيْل» ؛« از شيعيان ما نيست كسي كه نماز شب را به جاي نياورد.» اما باید به این نکته توجه داشت که شيعه در روايات به دو معنا اطلاق می شود، به يك معنا تمامي كساني كه ولايت اميرالمومنان و فرزندان آن حضرت تا امام دوازدهم را پذيرفته اند شيعه محسوب مي شوند، لكن در بسياري از روايات شيعه بودن به عنوان مقامي خاص و بالا براي كساني كه درتمام گفتار و رفتارشان تبعيت از امام معصوم مي كنند معرفي شده.
براساس برخي از روايات چنين مقامي را افرادي هم چون سلمان و ابوذر و ديگر خواص از نزديكان ائمه دارا بوده اند و هر كسي نمي تواند ادعاي آن را داشته باشد، در اين روايات ديگر شيعيان كه به اين مقام شيعه خالص و حقيقي نرسيده اند به عنوان محبان و مواليان اهل بيت معرفي شده اند. بنابراين روايتي كه مي فرمايد، از شيعيان ما نيست كسي كه نماز شب را ترك كند مراد شيعه حقيقي و خالص است كه به مرتبه بالاي از ايمان و تبعيت از اهل بيت رسيده است كه قطعا كسي كه داراي چنين مقامي است، نمي شود تارك نماز شب باشد و در صورتي كه ترك كند از شيعيان حقيقي آنان محسوب نمي شود.
در هر صورت مقصود اهتمام به نماز شب است واينکه شيعه کامل مورد نظر ائمه(ع) کسي است که به نماز شب اهميت بدهد.اميد است خدا توفيق دهد وخودمان هم همت داشته با شيم ونماز شب خوان شويم وامام صادق(ع)رااز خود راضي کنيم.
■ چرا نماز صبح من قضا می شود؟
باید دانست که نماز صبح دارای اهمیت زیاد است. امام صادق عليه السلام مي فرمايد: «پس هرگاه نمازگزار نماز صبح را با طلوع فجر به جاي آورد دو مرتبه براي او نوشته مي شود، هم فرشته صبح و هم فرشته شب مي نويسند (چون نماز صبح را فرشته روز و فرشته شب هر دو مشاهد ...
■ انسان چگونه مي تواند به نماز علاقه زيادي پيدا كند؟
مواردي كه در علاقهمندي انسان به نماز موثر است، به طور اختصار عبارت است از:
1. شناخت نسبت به نماز و اهميت آن;
2. شناخت و توجه كافي نسبت به معبود و اين كه در نماز با چه كسي سخن ميگوييم;
3. پرهيز دادن ذهن، فكر، انديشه و قلب از اشتغال به دنيا ...
■
مدتي است نماز نمي خوانم و دست و دلم به نماز نميرود. خيلي دلم عبادت خالصانه ميخواهد ولي نميتوانم. هر بار هم که شروع به خواندن مي کنم بعد از مدتي ترک مي کنم. از طرفي، فکر مي کنم بندگي و انسان خوب بودن کافيه و احتياجي به نماز نيست. لطفا راهنمايي کنيد
به نكات ذيل توجه كنيد:
1. مرتب به گذشته فكر كردن انسان را از حركت باز مي دارد. ما مي توانيم در يك صورت به گذشته خود فكر كنيم و آن زماني است كه تأمل در گذشته سبب رشد و حركت مثبت ما شود و آن براي عبرت گيري و تجربه باشد. پس توصيه ما اين است كه انسان ه ...