■ در قرآن آيه اي داريم كه مي فرمايد:« إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر» با توجه به اين آيه و اينكه اكثريت مردم مقيد به خواندن نماز هستند چرا با این وجود گناه می کنند؟
پاسخ: بر اساس آنچه از روايات و تفاسير به دست مي آيد اين است كه بازدارندگى از گناه جزئى از طبيعت نماز است. از همین رو نماز هر چند سطحی و ناآگاهانه باشد غیر ممکن است که هیچ گونه تاثیری در نمازگزار نداشته باشد چراكه كساني که نماز حقیقی نمی خوانند و آلوده به گناه هستند؛ اگر همان نماز ناقص و سطحی را نخوانند از آن هم آلوده تر خواهند شد. و اگر همين افراد اهتمامشان به نماز بيشتر شود دوري آنها از گناه بيشتر خواهد شد.
لذا در یک مقایسه ساده مي بينيم كساني كه نام مسلماني دارند و نماز نمي خوانند، روزه را هم مىخورد، و حج هم نمىرود و زكات هم نمىدهد، و بالأخره ساير واجبات را هم ترك مىكند، و هيچ فرقى بين پاك و نجس، و حلال و حرام نمىگذارد، و هيچ چيزى را در راه خود مانع پيشرفت خود نمىبيند، نه ظلم، نه زنا، نه ربا، نه دروغ، و نه هيچ چيز ديگر.اما اگر حال چنين شخصى را با حال كسى مقايسه كنيم كه نماز مىخواند، و در نمازش به حد اقل آن يعنى آن مقدارى كه تكليف از گردنش ساقط شود اكتفاء مىكند، خواهیم ديد كه او از بسيارى از كارها كه بى نماز از آن پروا نداشت پروا دارد، و اگر حال اين نمازگزار را با حال كسى مقايسه كنیم كه در نمازش اهتمام بيشترى دارد، خواهیم ديد كه دومى از گناهان بيشترى پروا دارد، و به همين قياس هر چه نماز كاملتر باشد، خوددارى از فحشاء و منكرات بيشتر خواهد بود.
اما علت اینکه افراد نماز خوان با وجود اینکه بازدارندگی از گناه جزئى از طبيعت نماز است، مرتکب گناه می شوند می توان به دلایل متعددی اشاره نمود
الف: فقدان شرایط صحت نماز
یکی از علت های ممکن است بعضی افراد دچار آن باشند این است که به دلیل كوتاهي در فراگيري مسائل فقهي و عدم آشنایی با احکام یکی از مقدمات نماز مانند وضو، تیمم یا غسل و یا بخش های مختلف نماز مانند قرائت، رکوع و سجود و دیگر اجزا و شرایط، نمازشان صحیح نباشد و هرگاه نمازی از اصل باطل باشد دیگر توقع اینکه چنین نمازی بتواند بازدارنده گناه باشد معنا ندارد.
ب: عدم قبولي نماز
از دیگر عواملی که موجب می شود تا نماز اثر بازدارندگی خود را از دست بدهد عدم قبولی نماز است
امام صادق علیه السلام فرموده اند:
« مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَعْلَمَ أَ قُبِلَتْ صَلَاتُهُ أَمْ لَمْ تُقْبَلْ فَلْيَنْظُرْ هَلْ مَنَعَتْهُ صَلَاتُهُ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنْكَرِ فَبِقَدْرِ مَا مَنَعَتْهُ قُبِلَتْ مِنْهُ» ؛« هر كس دوست دارد بداند نمازش قبول شده يا نه، ببيند كه آيا نمازش او را از گناه و زشتي باز داشته يا نه؟ پس به هر قدر كه نمازش او را از گناه بازداشته، به همان اندازه نمازش قبول شده است.»
مراد از اين روايت اين است كه نماز ناهى و بازدارنده از معاصى است؛ پس هر كس كه اقامه نماز كند ولى نماز او به صفت و ويژگى هایى كه حق تعالى آن را وصف كرده نباشد، به همان مقدار که از این ویژگی ها به دور بوده نماز او قبول نگردیده و به همان مقدار اثر بازدارندگی خود را از دست می دهد.
ج – عادت به نماز
ممكن است علت اينكه بعضى نمازگزاران مرتكب گناه مى شوند اين باشد كه نمازى كه مى خوانند از روى عادت است نه ترس از خدا؛ چون ترك عادت بسيار دشوار است، نماز را ترك نمى كند و معاصى را مرتكب مى شود.
د – وجود مانع در برابر این بازدارندگی
علامه طباطبایی در تشریح علت عدم بازدارندگی نماز از گناه در نمازگزاران گفته اند: پيدايش صفت بازدارندگی از گناه اثر طبيعى نماز هست، و ليكن به نحو اقتضاء، نه به نحو عليت تامه، تا تخلف نپذيرد، و نمازگزار ديگر نتواند گناه كند، بلكه اثرش به مقدار اقتضاء است، يعنى اگر مانع و يا مزاحمى در بين نباشد اثر خود را مىبخشد، و نمازگزار را از فحشاء بازمىدارد، ولى اگر مانعى و يا مزاحمى جلو اثر آن را گرفت، ديگر اثر نمىكند، و در نتيجه نمازگزار آن كارى كه انتظارش را از او ندارند مىكند،( مثلا ممکن است هوا و هوسهاى درونى شخص مانع تاثير نماز شوند و آن را از اثر بیندازند. نماز چنین فردی در حد توان خود جلوى دشمن درونى را گرفته و مانع از فحشا و منكر می شود؛ ليكن نفس امارهاش قوى تر بوده و مانع از این اثر گذاری می گردد ) خلاصه ياد خدا، و موانعى كه از اثر او جلو مىگيرند، مانند دو كفه ترازو هستند، هر وقت كفه ياد خدا چربيد، نمازگزار گناه نمىكند، و هر جا كفه آن موانع چربيد كفه ياد خدا ضعيف مىشود، و نمازگزار از حقيقت ياد خدا منصرف مىگردد، و گناه را مرتكب مىشود.
هـ - خواندن نماز به جای اقامه نمودن نماز
اگر ديده مي شود افرادي نماز مي خوانند اما تأثيري در روح آنان ديده نمي شود به اين خاطر است كه آنان نماز را فقط« مي خوانند» و نماز را« بر پا نمي دارند». در قرآن لفظ« صلاة» معمولاً با فعل« يقيمون» و« أقيموا» و مشتقات« قيام» آمده يعني« نماز را بر پا داشتن». بر پا داشتن نماز با خواندن نماز متفاوت است. فردي كه نماز را بر پا مي دارد يعني در تمام زندگي او نماز برپاست و در تمام حيات او توحيد و صفات الهيه جاريست.
■ واژه «نماز» در فارسی به چه معناست؟ چرا در عربی آن را «صلاه» معنا می کنند؟
واژه فارسی نماز، از واژه پهلوی «نِماک» گرفته شده است. نماک نیز از ریشه باستانی «نِم» به معنای خم شدن و کرنش است. اندک اندک در میان مسلمانان واژه هایی همچون صلات و عبادت، جای آن را گرفتند.(1)
بر اساس برخی اسناد تاریخی، گروهی از ایرانیان تازه مسلمان ...
■ ازسستي در نماز خواندن رنج مي برم با اينكه خيلي علاقه دارم چكاركنم؟
به نظر می رسد علت اصلی سستی و کاهلی در نماز، ضعف اراده و تنبلی افراد باشد. بدیهی است که نمی توان با خواندن یک مقاله یا کتاب یا خوردن یک قرص مثلاً به اراده قوی دست یافت. بلکه با تلاش مستمر و بهره گرفتن از راهکارهای عملی، می توان به تقویت اراده پرداخ ...
■ آيا نمازي که من مي خوانیم در سلامتي و تندرستي جسم مان تأثير دارد؟
هر چند فوائد جسمی نماز در برابر فوائد بیشمار دنیوی و اخروی آن ناچیز بوده و هیچیک از نمازگزاران با این نیت به اقامه نماز نمی پردازند، با این حال نمی توان به سادگی از این آثار و فوائد چشم پوشی نمود.
بطور مسلم نماز بر سلامتی جسم تاثیر گذار است چراکه پی ...