■ فقها مى گويند: نماز قضاى پدر، بر پسر بزرگ، واجب است؛ آيا اين حكم، منافات با آيه« وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى» ندارد؟ چرا بايد گناه و تكليف پدر را پسر بزرگ بر دوش بكشد؟. چرا اين مسئله بر بقيه فرزندان (پسر و دختر) يا بر همه به صورت مشترك، واجب نشده است؟
پاسخ: در ابتدا توجه شما را به حکم شرعی در این باره جلب می کنیم:
همه مراجع: نماز قضاى پدر تنها بر عهده پسر بزرگ خانواده (بعد از فوت پدر) است. امّا اگر كس ديگرى هم به جا آورد، اشكال ندارد و رفع تكليف از پسر مىشود. پسر بزرگ نيز مىتواند كسى را براى خواندن نماز پدر اجير كند.
اگر پدر وصيت كند كه از ثلث مالش براى قضاى نماز او اجير بگيرند، پس از خواندن اجير، قضاى نماز از عهده پسر بزرگ ساقط مىشود.
این نکته نیز قابل ذکر است که برخی از فقها می گویند: وجوب قضاي نماز بر پسر بزرگتر فقط در صورتى است كه وي به خاطر مرض و سفر، نتوانسته نماز و روزه اش را انجام دهد نه اينكه به خاطر نافرماني و يا از روى بى مبالاتى آنها ترك كرده؛ در روز قیامت، مؤاخذه و عذاب می شود و او نیز مانند بقیه مردم، در برابر اعمال خود، مسئول می باشد.
لذا در صورتى كه پدر از روى بى مبالاتى نماز را ترك نكرده باشد، بلكه به علت مريضى يا فراموشى، اين اتفاق افتاده باشد، خيلى جاى سؤال نيست؛ زيرا اداى چنين نمازى براى پدر، قطعاً جبران آن همه زحمت و حق پدر است.
اشكال عمده، صورتى است كه پدر از روى عمد و بى مبالاتى، نماز را ترك كرده باشد كه در اين صورت، مى گوييم: اين مسئله، يك تكليف بر پسر بزرگ تر است؛ نه رفع تكليف از پدر؛ تا گفته شود چرا وظيفه پدر را پسر بايد بر دوش بكشد؟ بنابراين، پدر كه از روى بى مبالاتى، نمازش را ترك كرده، در روز قيامت، مؤاخذه و عذاب مى شود و او نيز مانند بقيه مردم، در برابر اعمال خود، مسئول مى باشد و حتماً بازخواست مى شود و مورد عقوبت شديد واقع خواهد شد؛ حتى اگر پسر وى نمازهاى او را به جا آورد؛ زيرا اين نماز، ربطى به آن نماز ندارد. آن نماز، تكليف پدر بود كه به جا نياورده بود و اين نماز، تكليف پسر است؛ مانند بقيه تكاليف پسر. اگر از اول، خداوند به جاى هفده ركعت، سى و چهار ركعت نماز را در شبانه روز بر پسر بزرگ واجب مى كرد، آيا جاى اعتراض داشت؟ بنابراين، در قبال انجام اين عبادت، خداوند، به پسر، ثواب و اجر عنايت مى كند؛ پس پسر، گناه پدر را بر دوش نمى كشد.
البته همان طور كه انجام خيرات و صدقه دادن به نيت والدين، در حق آنها مؤثر است، اداى نماز و روزه قضا نيز از باب فضل الهى، بى تأثير در وضع آنها در برزخ و قيامت نيست؛ ولى اين قضيه، مسئله ديگرى است و هيچ گاه به طور كامل، جاى نمازهاى پدر را نمى گيرد.
اما اين كه چرا خداوند اين تكليف را بر دوش پسر گذاشته، علت ها و حكمت هاى گوناگونى مى تواند داشته باشد كه به تعدادى از آنها اشاره مى كنيم:
1- به جهت فرهنگ سازى احترام به والدين و فهماندن ارزش آنها؛ اين دستور اسلامى، نمايان گر عظمت و ارزش پدر و مادر است كه در هيچ مكتبى جز اسلام، مورد توجه واقع نشده است. از اين رو، قرآن كريم بعد از عبادت خداوند، احسان و احترام به پدر و مادر را مورد تأكيد قرار مى دهد و مى فرمايد:«وَقَضى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِيَّاهُ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً» ؛«و پروردگار تو مقرر كرد كه جز او را مپرستيد و به پدر و مادر (-(خود)-) احسان كنيد».
احسان پسر بزرگ تر به پدر و مادر بعد از مرگ، در شمار مهم ترين و محبوب ترين چيزها نزد خداوند است. خداوند بعد از دستور به توحيد كه شالوده خلقت و هدف نهايى است، به احسان به پدر و مادر دستور مى دهد كه اين امر، نشان دهنده اهميت و اولويت احسان فرزندان نسبت به پدر و مادر مى باشد.
2- يکي از علل وجوب قضاي روزه و نماز پدر و مادر بر پسر بزرگتر به خاطر زحمات و خيراتي است که پدر و مادر در حق فرزندانشان انجام داده اند. به طور معمول پسر بزرگتر بیشترین بهره را از لطف و حضور پدر می برد چرا که از نظر سنی زمان بیشتری از نعمت وجودی پدر و مادر بهره مند بوده است و از نظر محوریت در کارها و امور نیز بیشتر از خواهر و برادران کوچکتر از خود مد نظر قرار می گیرد.
3- به جهت فرهنگ سازى مديريت پسر بزرگ تر نسبت به خانواده؛ به همين جهت در ارث نيز سهم او از بقيه متمايز است و در مقابل اين تكليف، پسر بزرگ تر از ارث بيشترى برخوردار مى گردد؛ يعنى اموال اختصاصى پدر، مثل انگشتر، اسلحه، وسيله سوارى و... به پسر بزرگ مى رسند كه در فقه اسلامى از آنها به«حبوه» تعبير شده است و اين حكم، امروزه نيز جريان دارد؛ البته ثوابى كه از ناحيه انجام آن نمازها و روزه ها به وى مى رسد، بسيار زيادتر از آن است كه با ارزش آن ارث مازاد، مقايسه گردد.
وقتى خداوند مى خواهد مديريت شخصى را جا بيندازد و فرهنگ سازى كند، تكليف بيشترى نيز بر دوشش مى گذارد؛ تا مديريت او، توجيه پذير باشد. به جهت اهميت نماز و روزه و عدم رضايت خداوند نسبت به ترك آنها؛ چه در صورت سهوى و چه در صورت عمدى؛ يعنى نماز و روزه آن قدر براى شارع مقدس مهم هستند كه براى انجام آنها و فهماندن اين اهميت، چنين احكامى را وضع كرده است؛ به طورى كه حتى اگر انسان براى وضو، آب نداشته باشد و براى تيمم نيز هيچ چيزى كه تيمم بر آن صحيح است، وجود نداشته باشد (فاقد طهورين باشد) باز فقها طبق روايات مى فرمايند: چنين شخصى نماز را ترك نكند و هرگاه امكان تحصيل طهارت برايش مهيا شد، با وضو مجدداً آن نماز را اعاده كند؛ يعنى خداوند، راضى به ترك نماز، حتى براى انسان بى طهارت نيست.
4- اگر نماز و روزه قضاى پدر بر همه فرزندان واجب مى شد، ممكن بود اين مسئله مانند ميراث مالى، مورد اختلاف ورثه گردد و در نتيجه، منجر به ترك آن شود. علاوه بر اين، پر رنگ كردن مديريت پسر بزرگ بعد از فوت والدين، مسئله مهم و حائز اهميتى است و عدم وجوب آن بر دختران با توجه به عذرهايى كه دارند، نوعى تخفيف در حق آنان است.
در پايان ذكر دو نكته نيز ضروري مي نمايد:
اول: پسر بزرگ تر مى تواند از ثلث ميراث پدر و مادر، قبل از تقسيم آن، هزينه خواندن نماز و اداى روزه را جدا كند و شخص ديگرى را براى انجام آن، اجير نمايد و بدين سان، اگر مقدار آن زياد باشد، مشكلى براى پسر بزرگ پيش نخواهد آمد.
دوم: سنجش وظایف نسبت به مزیت های صرف مادی و دنیوی از اشتباهاتی است که با روح معنا گرا و آخرت محور دستورات الهی منافات دارد. ثوابي که از ناحيه انجام دادن نماز و روزه فوت شده پدر و مادر توسط پسر بزرگتر به وي مي رسد بسيار زياد و برتر از ان است که بخواهد با ارزش انگشتری و سلاحی که به صورت مازاد بر سهم ارث پسر بزرگتر میرسد مقایسه گردد. گذشته از اين خيرات و برکات دنيوي و اخروي آن براي پسر بزرگتر فراوان است.
■ آیا کسی که خود را عادل نمیداند، میتواند جهت امام جماعت شدن اقدام نماید؟
در مسئله عدالت امام جماعت، همین که مأمومین امام را عادل بدانند کافی بوده و نماز امام و مأمومین صحیح است. ولی برخی از مراجع[1] در فرض سؤال که امام جماعت، خود را عادل نمیداند، تصدی امامت را برای او -بنابر احتیاط- جایز نمیدانند.
ضمائم:
پاسخ دفاتر ...
■ به کدام دلیل قرآنی ثابت می کنید نماز واجب است؟
آیات زیادی وجود دارد که در اینجا به دو آیه اشاره می نماییم :
1- « فاقیموا الصلوه ان الصلوه کانت علی المومنین کتابا موقوتا » ( نساء / 103) نماز را انجام دهید زیرا نماز وظیفه ثابت و معینی برای مومنان است.
« اقیموا » صیغه امر است و امر نیز بر واج ...
■ دوست دارم نماز شب بخوانم اما هر چه تلاش مي كنم بيدار نمی شوم، آیا آیه یا دعایی برای بیدار شدن وجود ندارد؟
امام صادق عليه السلام فرمودند: کسی که دوست دارد برای نماز شب بیدار شود و از خواب ماندن می ترسد، هنگام خواب آيه آخر سوره کهف را قرائت نماید:
«قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِق ...