■ استدلال شيعه براي اينكه در وضوء بر خلاف اهل سنت دستها را از آرنج به پايين ميشويد چيست؟
پاسخ: در این باره علاوه بر سنت پیامبر ( صل الله علیه و آله) و امامان ( علیه السلام) که بر اساس حدیث ثقلین عمل به روش آنها ما را از گمراهی دور می کند، از آیات دیگر قرآن نیز می توان به عنوان نمونه استفاده کرد.
قرآن در اين مورد مىگويد:« فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرافِق» ؛«دستهاى خود را تا آرنج (يا با آرنج) بشوييد».
نكته مهم در اين آيه اين است كه هدف از آوردن كلمه«إلى المرافق»« شستن تا آرنج» چيست؟آيا هدف بيان آن تعيين محدوده شستشوي دست به هنگام وضو مي باشد، يا اينكه هدف از آوردن اين كلمه بيان نحوه شستن دست از نوك انگشتان تا به آرنج مي باشد؟!
دقت در آيه گويا آن است كه مراد از آوردن اين كلمه آن است كه مقدار و محدوده شستشوي دست معين گردد نه اينكه نحوه شستن دست ها را بيان نمايد چراكه:
واژه«يد» در زبان عربي نسبت به چند قسمت از اين عضو بدن به كار مي رود از جمله:
أ. يد: انگشتان.
ب. يد: از انگشتان تا مچ دست.
ج. يد: از انگشتان تا آرنج.
د. يد: از انگشتان تا كتف.
عرب در همه اين موارد لفظ«يد» را به كار مىبرد، و در اشعار عرب و كلمات فصيحان و بليغان براى اين استعمالات گوناگون، شاهد فراوان است و نياز به آوردن آنها نيست اما به عنوان نمونه كافى است كه بدانيم«يد» در مورد آيه سرقت«السارق و السارقه فاقطعوا أيديهما» ؛«دست مرد دزد و زن دزد را، به كيفر عملى كه انجام دادهاند، بعنوان يك مجازات الهى، قطع كنيد!» در خصوص انگشتان از نظر فقه شيعى يا مچ دست از نظر فقه سنى بكار رفته است.
همچنان كه در آية«فتيمموا صعيداً طيباً فامسحوا بوجوهكم و أيديكم منه» ؛« با خاك پاكى تيمم كنيد! و از آن، بر صورت ( پيشانى ) و دستها بكشيد!» مراد از« يد» تا مچ دستان مىباشد.
بنابراين با توجه به استعمالات گوناگون كه براي« يد» وجود دارد، در آيه وضو براى رفع ابهام و اين كه مقدار شستن را روشن كند لفظ«إلى المرافق» بكار برده شده تا روشن شود محدوده شستن، فاصله سر انگشتان تا آرنج است نه كمتر و نه بيشتر.
و اما اينكه چگونه بشوييم، از بالا آغاز كنيم يا بر عكس، آن را بر عهده خود انسان نهاده است كه در امثال اين موارد از آن پيروى مىكنند، و مسلماً در نظافت دستها از بالا شروع مىكنند نه از پايين.
اين نوع تفسير مربوط به خصوص اين آيه نيست. در كلمات روزمره ما نيز اين نوع تركيبها كه ناظر به بيان مقدار و اندازه است نه نحوه و كيفيت كار، زياد وارد شده است به عنوان نمونه هنگامي كه صاحب خانه اي به استاد رنگكار مىگويد: اين اتاق را تا سقف رنگ كن. آنچيزي كه همه از اين جمله مي فهمند اين است كه مراد صاحب خانه بيان محدوده رنگ كاري مي باشد نه بيان اينكه رنگ كار از پائين ديوار تا به سقف شروع به رنگ كاري نمايد چراكه بطور طبيعي در همه اين موارد كار از بالا آغاز مىشود نه بر عكس.
خلاصة استدلال شيعه اين است كه اين طور تركيبها و جملات ناظر به بيان كيفيت و نحوه كار نيست، بلكه ناظر به بيان مقدار و محدوده آن عمل مي باشد.
و اما كيفيت شستن چيزى نيست كه عرف در آن ترديد كند. او آنچه كه راحت و موافق شرايط موضع است آن را انتخاب مىكند، و لذا در مورد شستن دستها، از بالا به پايين مىشويد، ولى به هنگام مسح بر پا از نوك انگشت تا مچ پا، مسح مىكشد.
گذشته از اين گروهى از مفسران معتقدند واژه«إلى» در آيه به معنى«انتها» يا به تعبير فارسى«تا» نيست، بلكه به معنى«مع» و همراه است. وهدف از آوردن«إلى» اين است كه آرنج هم بايد شسته شود و نظير آن در قرآن دو آيه ياد شده در زير است:
«و لا تأكلوا أموالهم إلى أموالكم» ؛« اموال يتيمان را همراه اموال خود نخوريد». و يا در آيه ديگر آمده است:«ويزدكم قوه إلى قوتكم» ؛« نيرويى بر نيروى خود بيفزاييد».
در این صورت با استدلال به این که« الی» به معنی« مع» باشد دیگر هیچ توجیهی برای شستن دست ها از نوک انگشتان تا به آرنج باقی نخواهد ماند.
دانشمند و فقیه سنی مذهب آقای وهبة الزحبلی نیز به این امر اعتراف نموده، می گوید:« در نزد تمامی دانشمندان و عالمان - از جمله امامان مذاهب چهارگانه اهل سنت- داخل نمودن آرنج در شستن واجب است، زیرا حرف« الی» که برای انتهای غایت است در این جا به معنای« مع» می باشد مانند دو آیه شریفه :«ويزدكم قوه إلى قوتكم» و«و لا تأكلوا أموالهم إلى أموالكم» که در این دو نیز«الی» به همین معنا است. از همین رو، هیچ یک از مذاهب اهل سنت شستن دست ها را از پایین به بالا واجب یا مستحب نمی دانند بلکه برخی« الی» را به معنای« مع» می گیرند .
■ سرنوشت کسانی که نسبت به نماز بی اهمیت هستند؛ گاهی نماز می خوانند و گاهی ترک می کنند و به اصطلاح نماز را سبك می شمارند چيست؟
در روایات متعددی به سرنوشت نافرجام کسانی که نسبت به نماز اهمیت نمی دهند پرداخته شده است کسانی که برایشان تفاوتی نمی کند که نمازشان در وقت خودش خوانده می شود یا نه، یا اینکه هرگاه میلشان کشید می خوانند و هرگاه دلشان نخواست ترک می کنند. از جمله روایتی ...
■ آيا اذان رایج شیعیان در زمان رسول خدا ( صل الله علیه و آله ) وجود داشت و در آن زمان نیز به هنگام اذان، در ادامه شهادت به نبوت، شهادت بر ولایت حضرت علی ( علیه السلام) نیز ذکر می شد؟
درباره اذان رایج در میان شیعیان، در ادامه شهادت به نبوت و رسالت پیامبر0 صل الله علیه و آله، شهادت بر ولایت و امامت نیز به عنوان مستحب گفته می شود و بنابر اتفاق همه مراجع بزرگوار تقلید شیعه، جزء اذان نیست علاوه بر این که شیعه دلایل در دست دارد که نشان ...
■ کسانی مدعی مراتب بالای عرفانی هستند؛ ولی نماز نمی خوانند ! سوال من اين است كه آیا کسی می تواند بدون نماز به مراتب بالای عرفانی رسید؟
چنين افرادي نه تنها به هیچ مرتبه ای از عرفان نرسیده اند؛ بکله به درجات حیوانی سقوط کرده اند؛ زیرا عبادت رمز کمال انسانیت است و هر چه یقین و عرفان انسان بیشتر باشد، عبادت او از اوج بیشتری برخوردار خواهد بود؛ همانگونه که این امر در عبادت ها و نمازهای ح ...