■ چگونه حضرت علي(ع) تير در پايشان فرو رفت و در حين نماز آن را از پاي مباركشان بيرون كشيدند، اما به دلیل حضور قلب در نماز متوجه نشد ولي در جای دیگر به هنگام نماز متوجه سائل شد و انگشتر خود را در رکوع به او داد؟
پاسخ: خداوند متعال می فرماید:«إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُون. وَ مَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ» ؛«سرپرست و ولىّ شما، تنها خداست و پيامبر او و آنها كه ايمان آوردهاند؛ همانها كه نماز را برپا مىدارند، و در حال ركوع، زكات مىدهند. و كسانى كه ولايت خدا و پيامبر او و افراد باايمان را بپذيرند، پيروزند؛ (زيرا) حزب و جمعيّت خدا پيروز است.»
صدقه دادن حضرت علی علیه السلام در نماز از احادیث متواتر و مسلمات شیعه و سنی است.
گفتنی است معنى غرق شدن در توجه به خدا اين نيست كه انسان بى اختيار احساس خود را از دست بدهد بلكه با اراده خويش توجه خود را از آنچه در راه خدا و براى خدا نيست بر مىگرداند.
پاسخ های متعددی برای این پرسش وجود دارد از جمله:
پاسخ اول:
اولين شرط و مهمترين شرط انبياء و اوصياى انبياء عصمت است و نه فقط معصوم از گناه باشند بلكه غفلت، نسيان، سهو، شك در آنها راه ندارد و امير المؤمنين (ع) ابدا بر او غفلت عارض نميشود بخصوص در احكام شرع و عبادات مثل ايتاء زكاة و عدم ردّ سائل و متوجه است كه اين عبادت بزرگ از او فوت نشود، و اما مسئله اخراج تير از پاى مبارك نه از جهت غفلت بوده بلكه آن حالت شوق با خدا و حالت خوف باندازهاى بوده كه الم اخراج تير در مقابل او صفر بوده و همين است معناى آنكه در مورد بعض اصحاب امام حسين عليه السّلام دارد« لا يمسون الم الحديد» نه اينكه تيرها و شمشيرها و نيزهها را نميديدند يا توجّه نداشتند بلكه الم آنها در مقابل شوق شهادت و لقاء پروردگار هيچ بود چه رسد بمقام على (ع)
پاسخ دوم:
شنيدن صداى سائل و كمك به او، توجه به غيرخدا و خويشتن يا امور مادّى نيست كه با حضور قلب منافات داشته باشد، بلكه آن هم در واقع توجه به خداست. قلب پاك حضرت على(عليه السلام) در برابر سائلان حسّاس بود و به نداى آنها پاسخ مىگفت. آن حضرت با اين كار، عبادتى را با عبادت ديگر آميخت و در حال نماز زكات داد كه هر دو براى خدا و در راه او بود، چون قبل از آن كه انفاق و صدقه به دست سائل برسد، به دست خدا مىرسد. در آيه 104 سوره توبه مىفرمايد:« أَلَمْ يَعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَيأْخُذُ الصَّدَقَـتِ» ؛« آيا نمىدانستند كه فقط خداوند توبه را از بندگانش مىپذيرد و صدقات را مىگيرد».
بنابراين ايشان در همان حال که خدا را با نماز بندگی می نمود، بندگی دیگری را بر آن افزود. و این کمالی است بر روی کمالی و نوری است بر روی نوری.
پاسخ سوم:
از نگاه عرفانی، ولیّ خدا به هنگام نماز در محضر خداست؛ لذا هر آنچه برای خدا محبوب است بنده ی خدا به آن توجّه دارد و آنچه محبوب او نیست بنده ی خدا نیز به آن بی توجّه می باشد. پس چون سائل کمک طلبید، صدقه دادن به او محبوب خدا بود، لذا امیرمومنان متوجّه آن عمل خیر شد و برای خدا تصدّق نمود. بلکه بالاتر از این، ولیّ خدا در حال نماز به مقامی می رسد که چشم و گوش او خدایی می شوند و دستش دست خدا می گردد. در این حال هر آنچه خدا ببیند او نیز می بیند و هر آنچه خدا بشنود او نیز می شنود و خدا با دست او دست به کار می گردد. لذا چنین کسی عین الله و اذن الله و ید الله است. با این بیان، در جریان صدقه دان امیر مومنان (ع) به سائل، در حال رکوع، خداوند متعال بود که با عین الله الناظره سائل را نظاره کرد و او بود که با یدالله صدقه داد.
رسول خدا (ص) فرمودند:« قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَنْ أَهَانَ لِي وَلِيّاً فَقَدْ أَرْصَدَ لِمُحَارَبَتِي وَ مَا تَقَرَّبَ إِلَيَّ عَبْدٌ بِشَيْءٍ أَحَبَّ إِلَيَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَيْهِ وَ إِنَّهُ لَيَتَقَرَّبُ إِلَيَّ بِالنَّافِلَةِ حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِي يَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِي يُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِي يَنْطِقُ بِهِ وَ يَدَهُ الَّتِي يَبْطِشُ بِهَا إِنْ دَعَانِي أَجَبْتُهُ وَ إِنْ سَأَلَنِي أَعْطَيْتُهُ» ؛« خداوند عزّ و جلّ فرمود: هر كه به دوستى از من اهانت كند به تحقيق براى جنگ با من كمين كرده است؛ و هيچ بنده ای به چيزى به من تقرب نجويد كه نزد من محبوبتر از آنچه بر او واجب كردهام باشد؛ و همانا او به وسيله ی نماز نافله به من نزديک شود تا آنجا كه من او را دوست بدارم، و هنگامى كه او را دوست بدارم گوش او شوم همان گوشى كه با آن می شنود و چشم او گردم همان چشمى كه با آن ببيند، و زبانش شوم همان زبانى كه با آن سخن گويد، و دست او گردم، همان دستى كه با آن بگيرد، اگر مرا بخواند اجابتش كنم، و اگر از من خواهشى كند به او بدهم»
بر همین اساس بود که امیر مومنان (ع) فرمودند:« أَنَا عِلْمُ اللَّهِ وَ أَنَا قَلْبُ اللَّهِ الْوَاعِي وَ لِسَانُ اللَّهِ النَّاطِقُ وَ عَيْنُ اللَّهِ النَّاظِرَةُ وَ أَنَا جَنْبُ اللَّهِ وَ أَنَا يَدُ اللَّهِ» ؛« منم علم خدا و منم قلب پر گنجایش خدا و منم زبان گویای خدا و چشم نظاره گر او و منم جنب الله و منم دست خدا»
و امام صادق (ع) فرمود:« إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ خَلْقاً خَلَقَهُمْ مِنْ نُورِهِ وَ رَحْمَتِهِ لِرَحْمَتِهِ فَهُمْ عَيْنُ اللَّهِ النَّاظِرَةُ وَ أُذُنُهُ السَّامِعَةُ وَ لِسَانُهُ النَّاطِقُ فِي خَلْقِهِ بِإِذْنِهِ» ؛« برای خدا مخلوقاتی است که آنها را از نور و رحمت خویش و برای رحمت خویش آفریده است؛ پس آنان چشم نظاره گر خدا و گوش شنوای او و زبان گویای او در میان خلق می باشند به اذن او»
پاسخ چهارم:
از آنجا كه آيه شريف (مائده، آيه55) در مقام مدح و بيان ويژگىهاى ولى خدا و پيشواى مسلمانان است و كمك به فقير در حال نماز را يك فضيلت و ويژگى ذكر مىكند، معلوم مىشود كه على(عليه السلام) موقعى كه توجه به سائل نموده و اشاره كرده كه انگشتر را از دست او بيرون آورد، توجه به خدا هم داشته و از حضور قلب او هيچ كاسته نشده است، زيرا اگر هنگام توجه به فقير از خدا غافل شده باشد، فضيلت و ويژگى او به شمار نمىآيد، چون هر كس مىتواند در حال نماز از توجه به خدا منصرف شود و متوجه خلق خدا شود، در حالى كه در آيه اين كار را يكى از ويژگىهاى ولىّ خدا به حساب آورده كه در ديگران اين ويژگى وجود ندارد. بنابراين آيه مىخواهد مقام بالاترى را براى امام ثابت كند و آن مقام«جمعالجمع» است.
توضيح: توجه كردن در آن واحد به چند موضوع مختلف از قدرت بشر عادى خارج است؛ يعنى اگر بخواهد قلب خود را مشغول عملى نمايد، در همان حال نمىتواند به مطلب ديگر نيز مشغول باشد، ولى اين قدرت در خداوند متعال هست و در آنِ واحد مىتواند به هزاران و ميليونها نوع كلام و فعل توجه داشته باشد. در دعاى جوشن كبير آمده است: يا من لايشغله سمع عن سمع، يا من لايمنعه فعل عن فعل، يا من لايلهيه قول عن قول؛اى خدايى كه ترا شنيدن اين، مانع از شنيدن آن نيست و هيچ كارى مانع از كار ديگر نيست و هيچ سخنى مزاحم سخن ديگر نمىباشد....
از آيات و روايات استفاده مىشود كه خداوند مقام«جمعالجمع» را به حجة و ولىّ خود داده است؛ به همين جهت است كه معصومين(عليه السلام) در آن واحد مىتوانند به ميليونها سلام و اظهار حاجت مردم توجه نمايند، اين مقام موهبتى الهى است كه ثابت كننده منصب ولايت تكوينى امام است و با داشتن چنين مقام و قدرتى است كه اداره امور آفرينش و سرپرستى عوالم خلقت براى آنها ممكن و مقدور است.
با توجه به آنچه گفته شد معلوم مي شود مولى على(عليه السلام) در آن واحد مىتواند دو كار انجام دهد؛ هم توجه به خدا داشته باشد و هم توجه به خلق و اين از ويژگىهاى ولىّ خداست كه افراد ديگر قادر بر اين كار نيستند.
■ آیا با رخ دادن شک های باطل کننده ، بی درنگ نماز باطل می شود یا اگر پس سلام از اندکی فکر کردن شک از بین برود ، نماز صحیح است؟
مقام معظم رهبری: در این صورت بنابر احتیاط واجب باید قدری فکر و تأمل کند چنانچه شک از بین نرفت (یقین یا گمان به یک طرف پیدا نکرد) ، نماز باطل می شود. ...
■ داشتن حضور قلب در نماز چه اهمیت و ضرورتی دارد؟
حضور قلب در نماز از چند جهت مهم و ضروری است:
• معیار قبولی نماز
در روایات فراوانی شرط قبولی نماز، حضور قلب در آن دانسته شده است؛ پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله فرمودند: "گاهی از بعضی نمازها [فقط] نصف آن پذیرفته می¬شود و گاهی یکسوم آن و گاهی یک ...