در گفتگو با حجت الاسلام و المسلمین علی محمد باقی، کارشناس نماز مطرح شد■ نماز عاشقانه، نشست خصوصی میان خدا و نمازگزار است
خبرگزاری شبستان – گروه قرآن و معارف: "مرحله سوم، نماز عاشقانه است. یعنی وقتی نمازگزار خشوع و افتادگی آموخت و در عمل به اجرا درآورد به مرحله نماز متفکرانه می رسد و با پشت سر گذاردن آن به مرتبه عشق می رسد. در روایات داریم که نمازگزار در این مرتبه، "هم سخن خدا" می شود. یعنی نمازگزار می گوید و خداوند می شنود. خدا می گوید و نمازگار می شنود. انگار که نشستی و جلسه ای خصوصی میان خدا و نمازگزار است. در این مرتبه نمازگزار می بیند که در محضر حق نشسته است و خداوند او را به حریم نماز راه داده است. در این مرتبه است که نمازگزار لذت غریب و عجیبی را از نماز می چشد و عاشقانه از نماز خود لذت می برد. " بخش اول گفتگوی خبرنگار سرویس "قرآن و معارف" با حجت الاسلام و المسلمین علی محمد باقی، کارشناس در حوزه نماز به مراتب و مراحل و سیر صعودی نماز می پردازد.
اگر یکی از مهم ترین گرایش های رفتار و محرک رفتار در انسان را اصل لذت بدانیم و بگوییم این لذت است که ما را به سمت ارتکاب یک رفتار می کشاند در این صورت این پرسش پیش می آید که چه کنیم جامعه ما این لذت را بچشد؟ یعنی قاعدتا می شود به این سمت رفت که وقتی آدم ها نماز خواهند خواند که حلاوت آن را بچشند. چقدر با این استدلال موافق هستید؟
در این باره که لذت در نماز وجود دارد باید بحث شود که اولا لذت در نماز وجود دارد با وجود ندارد. این بحث جدی ای است که روی آن باید نظر داد. البته کارشناسان و اهل فن در این باره معتقدند که نه این که لذت در نماز نباشد اما فهم آن در نماز زمان می خواهد. اگر کسی امروز نماز خواندن را شروع کند و انتظار داشته باشد همان لذتی را در نماز تجربه کند که فلان عارف چشیده است این انتظار و توقع بجایی نیست. خب اگر ما بخواهیم جامعه را به این سمت سوق بدهیم ممکن است چالش ها و آفت هایی به وجود بیاید و دلزدگی هایی پیش بیاید. مخصوصا نوجوان ها و کودکانی که تازه اول ورود آن ها به نماز است در آغاز بلوغ به سر می برند و نباید این انتظار وجود داشته باشد که ما در آغاز خواندن نماز لذت عجیبی از آن احساس کنیم.
آیا می توان مراحلی برای نماز خواندن و کیفیت آن مشخص کرد؟ یعنی بگوییم که فرد این مراتب و مراحل را در نماز طی می کند؟
بله می توان از سه مرحله در نماز سخن گفت. مرحله اول نماز خاشعانه است.
این نماز به چه معناست؟
نماز خاشعانه به این معناست که چون خدا فرموده است نماز را بخوان من نماز را می خوانم. انسان در این مرحله در برابر خداوند، خاشع است. بلکه کل نماز، انسان را به این سمت و سو می برد یعنی به انسان خشوع می دهد که نسبت به سایر اعمال خود نیز خاشع باشد. یعنی نماز تمرینی برای تن دادن به حکم الهی است؛ تمرینی برای این که انسان در حکم الهی چون و چرا نکند. اگر کسی به این خشوع در نماز برسد، کم کم به مرتبه ای می رسد که نمازش نماز متفکرانه می شود.
یعنی مرحله دوم از نماز؟
بله وقتی کسی تن دادن به حکم الهی را تمرین و ممارست کرد، آرام آرام جان و روح او مستعد پذیرش نماز متفکرانه می شود، یعنی معانی نماز در قلب او راه پیدا می کند و کم کم درک می کند که حقیقت و سرّ نماز چیست؟ پس ما گام اول را با افتادگی برمی داریم. خشوع همان افتادگی است. می گویند: "افتادگی آموز اگر طالب فیضی / هرگز نخورد آب، زمینی که بلند است." زمینی که می خواهد آب بخورد اول باید گود باشد و افتاده باشد، زمین متکبر نمی تواند آب بخورد، حتی اگر در معرض بارش ها قرار بگیرد. درباره انسان هم همین طور است. زمین روح و جان انسان زمانی می تواند باران رحمت الهی را دریافت کند که به مرتبه افتادگی و خشوع برسد. وقتی که این مرحله را آغاز کرد کم کم به آن نماز متفکرانه می رسد و اسرار اوراد و اذکار نماز برای نمازگزار عیان و واضح می شود.
و مرحله سوم؟
مرحله سوم، نماز عاشقانه است. یعنی وقتی نمازگزار خشوع و افتادگی آموخت و در عمل به اجرا درآورد به مرحله نماز متفکرانه می رسد و با پشت سر گذاردن آن به مرتبه عشق می رسد. در روایات داریم که نمازگزار در این مرتبه، "هم سخن خدا" می شود. یعنی نمازگزار می گوید و خداوند می شنود. خدا می گوید و نمازگار می شنود. انگار که نشستی و جلسه ای خصوصی میان خدا و نمازگزار است. در این مرتبه نمازگزار می بیند که در محضر حق نشسته است و خداوند او را به حریم نماز راه داده است. در این مرتبه است که نمازگزار لذت غریب و عجیبی را از نماز می چشد و عاشقانه از نماز خود لذت می برد.
در حالات امام سجاد علیه السلام آمده است که روزی امام به نماز ایستادند و در حمد نماز به "ایاک نعبد و ایاک نستعین" رسیدند و آن چنان مدهوش شدند که از حال رفتند. وقتی از امام علت آن حال را جویا شدند امام سجاد علیه لسلام فرمودند آن قدر ایاک نعبد و ایاک نستعین را گفتم که آیه را از قائل اش از خداوند شنیدم. توجه کنید که این اوج نماز عاشقان و عارفان است و البته در همان روز اول هم به دست نمی آید. به تعبیر آن شعر معروف "اوحدی شست سال سختی دید / تا شبی روی نیک بختی دید." این طور نیست که در مرتبه اول به این مرتبه برسید.
مثل این می ماند که کسی در بیابانی، چاهی می کَند. نباید انتظار داشته باشد که با همان ضربه اول کلنگ به آب برسد. بلکه باید ساعت ها و روزها بکَند و آن خاک خشک را کنار بزند و آرام آرام به خاک نمناک و مرطوب برسد و روزی هم چشمش به جمال آب بیفتد.
همین طور است. این رابطه ای که شما گفتید، در عالم معنا هم صدق می کند. کسی بدون رنج نمی تواند به آن آب حیات دست پیدا کند. سرچشمه، همان عشق به خداوند است اما درک این اتفاق در آن مرحله اول دشوار است و بهره نمازگزار هم ضعیف و ناچیز. مثل کسی که به تعبیر شما آن کلنگ را بر خاک خشک می زند. او چقدر از آب بهره می برد؟ اما اگر صبوری کند و از پا نایستد و در بزند آرام آرام به مراتب بالاتر خواهد رسید.