■ چطور می توان نماز بازدارنده از گناه خواند
"از اسباب محوری و اصلی حواس پرتی فرار بودن و هرزگی قوه خیال است.آدمی دارای نیرویی است که دایما ذهن و خیالش را به کار می گیرد. اگر ذهن انسان در مورد موضوعات کلی به صورت منظم و مرتب فعالیت کند در این صورت تفکر و تعقل حاصل شده است ولی اگر ذهن انسان بدون هیچ مقدمه و نظمی در موضوعات جزیی از چیزی به چیزی و از جایی به جایی پرواز کند و هیچ رابطه منطقی بین موضوعاتی که در ذهن آمده ایجاد نکند تخیل صورت گرفته است. یکی از ویژگی های قوه خیال، فرار و متحرک بودن آن است، چون اگر تفکر نباشد هزاران خاطره و مسأله به ذهن انسان در طی چند لحظه بدون هیچ ارتباطی به هم می رسد. از ویژگی های دیگر قوه خیال که از تعریف آن برمی آید آن است که در موضوعات جزئی کار می کند و هم چنین بی نظمی خاصی دارد."
کتاب "حضور قلب در نماز، علل و درمان حواس پرتی در نماز به ضمیمه علل ترک نماز و درمان آن " تألیف علی اصغر عزیزی تهرانی از تألیفات ارزشمند درباره نماز و یکی از جدی ترین چالش هایی است که عموم نمازگزاران اغلب با آن مواجهند. به این معنا که اکثر آدمیان می دانند وقتی به نماز می ایستند در برابر چه کسی ایستاده اند و در برابر چه قدرتی رکوع و سجود می کنند اما نمی توانند قلبا به این حقیقت برسند در نتیجه آن خشوع و خضوع لازم در حرکات آن ها دیده نمی شود و حظ و بهره لازم را از نماز خود نمی برند. آنچه در ادامه می آید برگرفته از مباحث این کتاب ارزشمند است، مباحث این کتاب ما را قدم به قدم به علل و موانع حضور قلب در نماز نزدیک می کند.
دلیل محکمی بر امکان پذیر بودن حضور قلب در نماز
نکته دیگر درباره امکان رسیدن به حضور قلب در نماز، وجود دستور برای به دست آوردن حضور قلب از سوی رسول اکرم (ص) و امامان و بزرگانی که در این باره کتاب نوشته اند همه دلیل بر امکان کسب آن است چرا که تکلیف و دستور به آنچه در تو نیست بی معنا و غلط است زیرا تحصیل امر محال، محال است.
اگرچه در بدو امر تحصیل حضور قلب - همانند امور دیگر - مشکل به نظر می رسد اما این غیر از محال بودن است و ارزشمندی آن در همین است که به سختی به دست می آید چنان که علی می فرماید: "افضل الاعمال ما اکرهت نفسک علیه / بهترین کارها آن است که خود را بر آن وادار کنی."
البته حضور قلب کامل در نماز یعنی ندیدن هیچ چیز، حتی خود و حاضر بودن در محضر خدا، نصیب هر کسی نمی شود اما این عامل وظیفه ما را در کسب مراتب پایین تر از بین نمی برد.
هیچ کس جز علی (ع) بلند نشد
داستانی در این زمینه نقل شده که بدین شرح است: روزی دو شتر بزرگ و چاق برای رسول خدا (ع) هدیه آوردند. حضرت به اصحاب خود فرمودند: آیا در میان شما کسی هست که دو رکعت نماز بخواند و در رکوع، سجود و وضویش خشوع کند و اهتمام به امور دنیا نداشته باشد و در قلب او فکر دنیا قرار نگیرد تا من یکی از این دو شتر را به او بدهم؟ کسی جواب نگفت. پیامبر سه مرتبه این جمله را تکرار فرمود. کسی جواب او را نداد مگر علی (ع) که برخاست و عرض کرد یا رسول خدا! من از اول تا آخر نماز چیزی از دنیا را به خاطرم راه نداده و به دنیا فکر نمی کنم. رسول خدا (ص) فرمودند: بخوان. علی (ع) نماز را خواند و تمام کرد. جبرئیل نازل شد و عرض کرد یا رسول خدا یکی از این دو شتر را به علی بده. از این رو رسول خدا (ص) یک شتر به علی (ع) داد.
نتیجه آن که تحصیل حضور قلب در نماز برای همه انسان ها به تناسب ظرفیت معنوی آن ها امکان پذیر خواهد بود.
پنج مرتبه از حضور قلب
درباره مراتب حضور قلب سخنان بسیاری از بزرگان اهل معرفت رسیده است. ما با الهام از سخنان ارزشمند آنان به ذکر پنج مرتبه از مراتب حضور قلب بسنده می کنیم:
مرتبه اول: نمازگزار باید اجمالا بداند که با خداوند سخن می گوید و حمد و ثنای او می کند. اگرچه به معانی الفاظ توجه نمی کند. این مرتبه برای آنانی است که معانی نماز را نمی دانند. حضرت امام خمینی از قول مرحوم شاه آبادی نقل می کند: مثل این نحوه به این صورت است که یکی قصیده در مدح کسی بگوید و به طفلی که معانی آن را نمی فهمد بدهد که در محضر او بخواند و به طفل بفهماند که این قصیده در مدح این شخص است. البته آن طفل که قصیده را می خواند اجمالا می داند ثنای ممدوح را می کند اگرچه کیفیت آن را نمی داند.
مرتبه دوم: علاوه بر مرحله قبلی به معانی کلمات و ذکرها نیز توجه داشته باشد و بداند که چه می گوید. امام صادق (ع) می فرماید: "مَن صَلّی رَکعَتَینِ یَعلَمُ مایَقولُ فِیهما اِنصَرَفَ وَ لَیسَ بَینَه وَ بَینَ اللهِ - عَزَّ وَ جَلَّ – ذَنبٌ الّا غَفَر لَهُ / هرکس دو رکعت نماز بخواند در صورتی که بداند چه می گوید از نماز فارغ می شود در حالی که بین او و خداوند گناهی نیست مگر این که خداوند آن ها را می بخشد." در این مرحله قلب تابع زبان است.
مرتبه سوم: اسرار عبادت و حقیقت اذکار و تسبیح و تحمید – حمد گفتن – و سایر مفاهیم را بفهمد و در حال نماز به آن ها توجه کند تا خوب بداند چه می گوید و چه می خواهد.
مرتبه چهارم: نمازگزار علاوه بر مراحل سابق باید اسرار و حقایق اذکار را به طور کامل در باطن ذاتش نفوذ داده و به مرحله یقین و ایمان اکمل برسد. در این صورت است که زبان او از قلب پیروی می کند قلب چون به آن حقایق ایمان دارد زبان را به اذکار وادار می کند.
مرتبه پنجم: در این مرحله نمازگزار به مرتبه کشف و شهود و حضور کامل می رسد که به این مرحله حضور قلب در معبود می گویند نه حضور قلب در عبادت یعنی مرحله ای که اسما و صفات و کمالات حق را با چشم باطن مشاهده می کند چیزی را جز خدا نمی بیند حتی به خودش و افعال و حرکات و اذکارش نیز توجه نداشته از سخنگو و سخن نیز غافل است و در حقیقت در انجذاب کامل قرار دارد. البته در این مرحله هم مراتبی است که نسبت به سالکان متفاوت است.
وقتی قوه خیال هرزگی می کند
از اسباب محوری و اصلی حواس پرتی فرار بودن و هرزگی قوه خیال است.آدمی دارای نیرویی است که دایما ذهن و خیالش را به کار می گیرد. اگر ذهن انسان در مورد موضوعات کلی به صورت منظم و مرتب فعالیت کند در این صورت تفکر و تعقل حاصل شده است ولی اگر ذهن انسان بدون هیچ مقدمه و نظمی در موضوعات جزیی از چیزی به چیزی و از جایی به جایی پرواز کند و هیچ رابطه منطقی بین موضوعاتی که در ذهن آمده ایجاد نکند تخیل صورت گرفته است. یکی از ویژگی های قوه خیال، فرار و متحرک بودن آن است، چون اگر تفکر نباشد هزاران خاطره و مسأله به ذهن انسان در طی چند لحظه بدون هیچ ارتباطی به هم می رسد. از ویژگی های دیگر قوه خیال که از تعریف آن برمی آید آن است که در موضوعات جزئی کار می کند و هم چنین بی نظمی خاصی دارد.