■ بخشش به شرط خواندن 40سال نماز و روزه
به گزارش فرهیختگان، حمید 22 ساله دو ماه بعد از آشنایی فیسبوکی با فاطمه 17 ساله و طبق نقشه از پیش طراحی شده در سیام دیماه 92 پدر 45 ساله این دختر به نام احمدرضا را در خانهشان در خیابان کمیل تهران کشت. وی پای میز محاکمه ایستاد و به درخواست اولیای دم به قصاص محکوم شد. قضات دادگاه فاطمه را نیز به پنج سال زندان محکوم کردند.
در حالی که این حکم در دیوان عالی کشور تایید شده و زمان زیادی به اجرای حکم باقی نمانده بود، مادر قربانی اعلام گذشت کرد و تنها پسر احمدرضا نیز اعلام کرد با شرط خواندن 40 سال نماز و روزه برای پدرش، از خونخواهی گذشت میکند. به این ترتیب حمید با پذیرفتن این شرط از قصاص رهایی یافت و دیروز از جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه ایستاد.
در جلسه رسیدگی به این پرونده که به ریاست باقر قربانزاده و با حضور دو مستشار تشکیل شد، ابتدا نماینده دادستان کیفرخواست را خواند.
او گفت: «با توجه به گذشت اولیای دم از آنجا که جرم حمید منجر به اخلال در نظم عمومی جامعه شده است طبق ماده 612 قانون مجازات برایش تقاضای کیفر دارم.» سپس حمید که حالا 24 ساله است، پشت تریبون دفاع ایستاد و در تشریح جزئیات آشناییاش با فاطمه گفت: «من سرباز بودم و هر وقت که از پادگان به خانه برمیگشتم پای اینترنت مینشستم. دو ماه بود که از طریق فیسبوک با فاطمه آشنا شده بودم. من چند بار به دیدن او رفتم و ما به هم علاقهمند شدیم، اما فاطمه همیشه از پدرش بدگویی میکرد و میگفت از وقتی از مادرش جدا شده سختگیریهای پدرش هم بیشتر شده است. فاطمه بارها پیش من گریه کرد و گفت از اذیتهای پدرش خسته شده است.»
او ادامه داد: «من تحت تاثیر حرفهای فاطمه قرار گرفته بودم تا اینکه او نقشه قتل پدرش را کشید. چون به شیشه معتاد بودم بدون فکر، پیشنهاد فاطمه را پذیرفتم. او پیامکی برایم فرستاد و گفت در خانه را برایم باز میکند تا به راحتی وارد خانه شوم. من به خانه فاطمه رفتم و پدر او را که خواب بود با ضربههای چاقو کشتم. همان موقع فاطمه از من خواست برادر او را هم بکشم تا راز قتل پنهان بماند. فاطمه برادر کوچکش علی را به طبقه بالا کشاند و من دست و پای او را با طناب بستم. میخواستم او را هم بکشم اما دلم برایش سوخت و از این کار منصرف شدم. من و فاطمه از علی قول گرفتیم تا سکوت کند و ماجرا را به کسی نگوید. او هم از ترسش قبول کرد. همان موقع من از خانه بیرون رفتم و فاطمه با پلیس تماس گرفت و به دروغ گفت چند مرد نقابدار به خانهشان حمله کردهاند و پدرش را کشتهاند. اما فقط چند ساعت بعد از این ماجرا، پلیس به حقیقت پی برد و من و فاطمه زندانی شدیم.»
او درباره چگونگی جلب رضایت اولیای دم گفت: «حکم قصاصم در دیوان عالی کشور تایید شده بود که پدر و مادرم بارها به خانه پدری فاطمه رفتند و به علی و مادربزرگش التماس کردند تا مرا ببخشند، تا اینکه بالاخره علی شرط 40 سال نماز و روزه برای پدرش را مطرح کرد. چون میترسیدم خودم نتوانم کامل و درست به این شرط عمل کنم پدرم 53 میلیون تومان به دفتر یکی از مراجع تقلید پرداخت کرد تا 40 سال برای پدر فاطمه نماز بخوانند و روزه بگیرند. من خودم هم در مدتی که در زندانم برای او نماز خواندهام و روزه گرفتهام و قول میدهم این کار را ادامه دهم. من به خاطر بچگی و تحت تاثیر مصرف مواد دست به قتل زدم و حالا در این مدت به اندازه کافی تنبیه شدهام. من از هیات قضایی تقاضا دارم در مجازاتم تخفیف قائل شوند.»
در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد و حمید را طبق ماده 612 قانون مجازات اسلامی به زندان محکوم کرد.