■ به مناسبت دومین سالگرد درگذشتِ آیت الله سید کاظم لواسانی؛ ترک اقامه نمازِ جماعت از ترسِ عقوبتِ هدایا/ مداومت به مطالعه، حتی در بستر بیماری
خبرگزاری شبستان: مرحوم آیت الله سید کاظم لواسانی سال ها پیش نماز مساجد امامزاده یحیی و زینب کبری محله معروف امام زاده یحیی تهران بود و نزد بزرگانی چون آقای مدرسی، آیت الله خوانساری، علامه سید محمد حسین تهرانی، شیخ احمد مجتهدی و ... درس دین فراگرفت. عکس های محمد کاظم در صف اول تظاهراتِ سال های خون و آتشِ منتهی به انقلاب شکوهمند اسلامی و خاطراتش از بارها حضور در عرصه های پیکار سپاهیان اسلام با ارتش غربی-صهیونیستی-بعثی صدام حکایت ها دارد از پایبندی اش به رسالت و تعهد انقلابی هر مومنِ عارفی.
حاج آقای لواسانی (مردم محل و دوستان و آشنایان، این گونه صدایش می کردند) در سال 1386 بر اثر سکته ای، رخت اقامت در منزل افکند و تا هنگامه پروازشان تا درگاه الهی در هفتم امام حسین (ع) مصادف با 28 آذر 1392 در منزل خویش درس می گفت. برای آشنایی بیشتر با ابعاد وجودی این عالم وارسته، گفت وگویی با شیخ اکبر صفاری –کسی که بیست سالِ مداوم، معتمد و همراهِ آیت الله سید کاظم لواسانی بود، داشتم که تقدیم محضر مبارکتان می شود.
با عرض سلام، ادب، احترام و تسلیت دومین سالگرد درگذشتِ آیت الله لواسانی (ره)؛ همین طور که می دانید خاندان لواسانی ها سراسر، عالم و فاضل بودند. برای شروع گفت وگو اندکی درباره فضایل این خانواده بگویید.
لواسانی ها از جمله خانواده هایی هستند که از بزرگ تا کوچکشان، درد دین داشته اند و دارند و به همین خاطر تمام تلاش شان این بوده که دروس حوزوی بخوانند تا معارف اهل بیت(ع) را حفظ و ترویج کنند. برای آشنایی با دودمان و شخصیت این خانواده می توان از کتاب ارزشمند آقاسید ابراهیم لواسانی پسر حضرت آیت الله سید محمد کاظم لواسانی استفاده کرد. آقا ابراهیم در این کتاب با اتکا به اسناد معتبر، شجره خانوادگی خاندان لواسانی را تشریح کردند.
آیت الله سید کاظم لواسانی در چه سالی و در کجا متولد شدند؟
حاج آقا در سال 1316 در بیروت متولد شدند. پدرشون آقا سید میرزا حسن لواسانی از علمای برجسته و پسرعموی حضرت آیت الله سید محمد صادق لواسانی نماینده نام آشنای حضرت امام خمینی (ره) بودند که در سال 1356 از دار دنیا رفتند. حاج آقا چهار برادر و چهار خواهر دارند. یکی از برادران شهید سید عباس است که در سال 1358 بر اثر حمله به کنسولگری ایران در لندن به شهادت رسیدند. یک پسر دارند و یک دختر. آقازاده ایشان، آقا سید ابراهیم، در حال حاضر مدیر حوزه عملیه مشهد است.
حاج آقا در چه مساجدی نماز خواندند؟
مهم ترین مساجدی که نماز می خوندند مسجد حاج ابوالفتح سرتخت (نرسیده به خیابان ایران واقع در شهر تهران)، مسجد زینب کبری و امام زاده یحیی محله امام زاده یحیی تهران بود. البته ایشان مدتی در یکی از مساجد بازار بزرگ نیز نماز می خواندند. گاهی که پدر فرصت نمی کردند به جای ایشان در مسجد آقا میزرامحمود اقامه نماز جماعت می کردند. همیشه ما را به حضور همیشگی در نماز جماعت و اقدامه نماز در اول وقت توصیه می کردند. مدام می فرمودند مواظب حقوق مسجد و به فکر رونق مسجد باشید.
حاج آقا منبرهای ثابتی نیز داشتند مانند شب های سه شنبه. گاهی شب های جمعه منزل حاج آقای لنگرودی منبر میرفتند. گاهی نیز طلبه ها و آشنایان ایشان را به اسلامشهر یا لواسان برای سخنرانی میبردند.
چه شد دیگر به مسجد بازار نرفتند؟
به حاج آقا اطلاع دادند مسجدی در بازار غریب مانده و به این دلیل که ایشان بسیار از غربت مساجد ناراحت می شد تصمیم گرفت به اون مسجد بروند. چندوقتی که گذشت هدایایی به حاج آقا می دادند که چند باری گرفتند و به سرعت در اختیار مستحقین رساندند. این هدایا که ادامه داشت ترسیدند حضورشان در آن مسجد که لله بود بشود للمال. بنابراین تصمیم گرفتند دیگر نروند.
یعنی حاج آقا هیچ گونه پولی برای نماز خواندن در مسجد نمی گرفتند؟
به شدت از آخوندهای پولی متنفر بودند و این مطلب را بارها تکرار می کردند. بعد از اتمام حضورشان در مسجد بازار، به ایشان گفتیم در مسجد امام زاده یحیی، تنها نماز مغرب و عشا به جماعت برگزار میشه. به محض اطلاع از این موضوع گفتند از آغاز ماه مبارک رمضان سایر نمازها را می خوانند. پس از اتمام ماه مبارک از ایشان تقاضا کردیم که در بقیه ایام سال نیز نماز بخوانند که پذیرفتند. کمتر عالمی را در این منطقه می شناسم که سه وعده نماز را به جماعت بخوانند.
حاج آقای لواسانی از موقوفاتی که وقف عالم مسجد بود استفاده می کردند؟
به هیچ وجه. دو منزل در محله امامزاده یحیی است که به طور خاص وقف عالم مسجد است اما حاج آقا از آنها استفاده نمی کرد. اگر زمانی به ایشان هدیه ای می دادند سریعاً آن را به اهلش می رساندند.
پس مخارج شخصی ایشان از کجا بود؟
پولی از طرف حوزه به حسابشان واریز می شد. آن حساب دست بنده بود و بارها و بارها حاج آقا بلافاصله پس از اطلاع از واریز پولی از طرف حوزه می گفتند آن را برداشت کنیم و طولی نمی کشید که آن مقدار اندک را نیز بین مستحقین پخش می کردند. مواردی شده بود که دستور دادند نیمه های شب پول را از عابر بانک بگیریم و بلافاصله آنرا به اهلشون می رسوند. ایشان مدام می گفت می ترسم بمیریم و در قیامت بابت پولی که از من به جای مانده، سوال شوم. وجوهات نیز خیلی دست ایشان نمی ماند.
ایشان نماینده کدام علما بودند؟
تا اون جایی که می دونم حضرت امام (ره)، آیت الله خوانساری، آقا سید محمد حسین شیرازی. جالبه با وجود داشتن مجوز برای استفاده از بخشی از وجوهات، به هیچ وجه این کار رو نمی کردند. ایشان اصلا اعتنایی به مال دنیا نداشتند. وقتی درگذشتند تنها 20 هزار تومان دارایی داشتند. جالبتر اینکه با وجود بدهی به میوه فروش و قصاب محل -که از آنها برای مراسم روز عید غدیر میوه و گوشت تهیه کرده بود- حتی از 150میلیون از وجوهاتی که چند روز پیش از درگذشتشان به دستشان رسیده بود استفاده نکردند.
مکرر می گفتند شما را به آخرت می خوانم چرا که خودتان به سوی دنیا می روید. بارها اتفاق افتاده بود افرادی خواستند هدیه هایی به ایشان بدهند مثلا باغی را در لواسان به اسمشون بزنند اما همیشه امتناع می کردند و می گفتند بنده را وارد این مسایل دنیایی نکنید. به هنگام رحلت، تنها دارایی شان نصف این خانه بود (نصف دیگرش برای همسرشان بود) و هیچ چیز دیگری نداشتند.
خیلی ها فکر می کردند و می گفتند که حاج آقا اموال بسیاری دارند در حالی که اصلا این طور نبود و به درخواست های دیگران برای دادن هدیه، پول، باغ و ... جواب رد می دادند. همیشه تأکید داشتند خدا خودش جور میکنه. و اصلاً در قید و بند مال دنیا نبودند. بی شک حاج آقا از نظر مالی در میان اقوام (و با وجود توانایی بسیار) پایین ترین بودند. هروقت هدیه ای را به هر دلیلی دریافت میکردند سریعاً به اهلش می رسوندند.
اساتید ایشان چه کسانی بودند؟
درس تفسیر را نزد آیت الله خوانساری خواندند. از درس آقایان مدرسی، مجتهدی، علامه محمد حسین تهرانی نیز استفاده کردند.
حاج آقای لواسانی چه دروسی را تدریس می کردند؟
درس اخلاق می گفتند. مخصوصا برای طلبه های تازه وارد که دماغشون از باد علم پر بود آفات علم درس میدادند و به نوعی تنبیه می کردند. روش و سیره اهل بیت(ع) و انبیاء و وسوسه های شیطان و راه حل های آن را نیز درس می دادند.
از سوابق مبارزاتی حضرت آیت الله چه قبل از انقلاب و چه در زمان دفاع مقدس چیزی میدانید؟
در سال های قبل از انقلاب حضور چشمگیری در تظاهرات داشتند که عکس های آن نیز موجود است. چندین بار نیز در سال های دفاع مقدس به عنوان مبلغ در جبهه ها حضور یافتند و برای رزمندگان از ارج و مقام جهاد در راه خدا می گفتند.
مهم ترین ویژگی شخصیتی حاج آقا چه بود؟
زهد و تقوای ایشان زبانزد خاص و عام بود. اصلا همه، حاج آقا را با این صفت می شناختند. نیمه های شب از خواب بیدار می شدند و تا طلوع آفتاب مشغول عبادت بودند. حتی زمانی که دچار مشکل جسمانی بودند این عبادت و راز و نیاز ترک نشد.
وقتی خاطرات دیدار حضرت آقا (مقام معظم رهبری) را از خانواده شهدای ارامنه میخواندم متوجه غربت شهدا شدم چرا که نشانی دقیقی از این شهدا حتی در بنیاد شهید موجود نبود و این واقعیتی تأسف آور است. آیا مسئولان از حاج آقا که برادر شهید است خبری می گرفتند؟
همچنان که گفتم حاج آقا بسیار مظلوم بودند و متأسفانه مسئولان حکومتی چندان به دیدارشان نمی آمدند. البته خودِ حاج آقا چندان به این مسایل توجه نداشتند. البته سالی یک دو بار از سوی دفتر مقام معظم رهبری جویای احوالشان میشدند و در هنگام بیماری نیز چند باری از سوی دفتر آقا به عیادت ایشان آمدند و مبلغی نیز برای درمانشان دادند.
اندکی از عادات و تأکیدات همیشگی حاج آقا بگوید.
حاج آقا علاقه بسیاری به مطالعه داشتند و هیچگاه حتی در هنگام بیماری آن را ترک نمی کردند. بارها شده بود که کتاب در دست خوابشان برده بود. از فضایل ایشان استخاره های بی نظیرشان بود. بنده بدون استثناء، اثرات استخاره شان را دیدم و چند باری که به آنها توجهی نکردم سخت دچار مشکل شدم.
لطفا از روزهای پایانی آیت الله بگویید؟
شب تولد امام جواد (ع) در سال 1386 سکته کردند و نیمی از بدن فلج شد. این مشکل در کنار بیماری قند و فشار خون، کم کم موجب خانه نشین شدن حاج آقا شد. در این سال ها به هیچ وجه دست از مطالعه و عبادت های بسیار نکشیدند و هفته ای دو یا سه جلسه درس برای طلبه ها داشتند و نماز جماعت نیز برگزار میشد. سرانجام در 28 آذر 1392 که مصادف بود با شب هفت امام حسین (ع) اوضاع جسمی شان وخیم شد و با وجود تلاش پزشکان بیمارستان بازرگانان، دار فانی راوداع گفتند.
پیکر ایشان در حرم امزاده یحیی دفن است. حاج آقا اصلا دوست نداشت اطرافیان برای پیدا کردن محل دفنشان به زحمت بیافتند به همین دلیل میگفتند اگه لازم شد بنده را در منزل دفن کنید. البته یک بار به طور خصوصی به بنده فرمودند که در صورت امکان و نداشتن زحمت، تمایل دارند در حرم امامزاده یحیی دفن شوند. که خدا را شکر همین طور شد.
پایان پیام/397