■ برای نماز خواندن باید مثل یک چریک رفتار کنیم
دیگر نصف شب است و از خیابان ساکت و کم نوری که در حال عبور از آن هستم تنها صدای جارو کشیدن یک رحیم خان رفتگر می آید می شناسدم قبلا در مورد مشکلات کاری شان با او صحبت کرده بودم و این بار به او می گویم در مورد مسجد هم صحبت می کنی؟ می گوید "مسجد، این مسجد که همیشه درش بسته است" می گویم خب چه اشکالی دارد؟ در جواب ادامه می دهد "خب زشت است دیگر اذان که می گویند حال بگذارند پنج دقیقه هم مردم بیایند نماز بخوانند بارها شده است من خود دیده ام که بعد از اذان صبح چند نفر با خودرو مقابل آن می آیند تا اگر درش باز باشد در آن نماز بخوانند اما وقتی می فهمند که درش قفل است خیلی شان زیر لب چیزی می گویند و می روند نمی دانم به نظر من که این کار زشت است."
او ادامه می دهد "الان خود ما اگر در سرما و گرما بخواهیم موقع اذان صبح به مسجد برویم باید کلی برویم آن طرف سمت ترمینال جنوب شاید مسجدی باز باشد یا در نهایت برویم نمازخانه ترمینال."
نگاه می کنم اتوبان بعثت است و وسطش هم نرده هایی طولانی اگر کسی بخواهد آن طرف برود یا باید تا پل هوایی برود یا باید از روی نرده ها رد شود که آن هم وقت نماز صبح خیلی خطرناک است.
رحیم خان ادامه می دهد" اصلا افرادی مثل ما که زمان کاری مان شب ها تا صبح است خیلی محرومیت ها را تحمل می کنیم خودتان بهتر می دانید حداقل در روز چند مسجد حال دور یا نزدیک هستند که افراد می توانند به آن ها مراجعه کنند و از امکانات آن ها استفاده کنند اما این موضع در شب ها وجود ندارد حتی آن چند مسجد هم وجود ندارند و ما باید برای وضو گرفتن و نماز خواندن مثل یک چریک عمل کنیم.
او ادامه می دهد "در شهر محل تولد من که در افغانستان هست با وجود اینکه در آن مساجد ساده هستند اما همیشه درهای شان باز هستند و افراد مختلف به ویژه مسافران می توانند از امکانات آن ها استفاده کنند."