■ آتش به اختیار مثل این استاد دانشگاه
پشت شیشه خیره به رهگذاران و بهخصوص خانمهایی مینگرد که حجاب نامناسبی دارند و آهی از ته دل میکشد. اما از چهره سردش میتوان حدس زد اینطور صحنهها برایش عادی شده است. با این وجود پوشش مناسب را به مشتریانش نشان میدهد. عدهای توجه میکنند و برخی هم هیچ توجهی نمیکنند و بیتفاوت از کنارش میگذرند. اما او همچنان به کارش ادامه میدهد. ایستاده است تا توجه فردی تیزبین به طراحی منحصربهفرد نمونه چادر داخل مغازه جلب شود و داخل مغازه بیاید.
این حکایت ماکتهایی ویترین است با همه ویترین های شهر متفاوت است و حجاب درست را ترویج میدهد. کم نیستند تعداد افرادی که جذب مدلها و سبک جدید طراحی چادرهای مغازه حاجآقا «پیر هادی» و برای امتحان کردن وارد مغازهاش میشوند.
صاحب مغازه لحظهای آرام و قرار ندارد و مرتب در فکر است تا فرهنگ استفاده از چادر را ترویج دهد و در این شرایط اقتصادی با وجود گران شدن پارچه، اجناسش را بدون سود و زیر قیمت عرضه بازار عرضه کند. کتاب هدیه میدهد و برای دختربچههای نماز اولی هدیههای ویژه مثل چادر و مقنعه تهیه میکند.
«علیاکبر پیر هادی» ۶۵ ساله استاد دانشگاهی است که مغازهاش را تبدیل به پایگاه ترویج حجاب کرده. حتی به خانوادهها برای هدایت فرزندانشان به استفاده از چادر مشاوره رایگان میدهد. این استاد دانشگاه مرتب در حال مطالعه و تحقیق روشهای متعدد است و با طراحان و نظریه پردازان در این زمینه گفتوگو میکند و تاکنون کتابهایی در زمینههای حقوق شهروندی، روانشناسی و روانشناسی تربیتی و حجاب تألیف و منتشر کرده است.
باید آتش به اختیار عمل کرد
روی شیشه مغازه کاغذی نصب شده است: «پارچههای چادری زیر قیمت». فضای مغازه حتی افرادی را که علاقهای به چادر ندارند مجاب میکند چند دقیقه وارد شوند و نگاهی به طراحیهای جذاب چادرها بیندازند. اما بقیه با حاجآقاست که با رفتار و اخلاق خوش، آنها را راهنمایی میکند. لحظهای لبخند از چهرهاش محو نمیشود. باحوصله اجازه میدهد مشتریها هر چادری را که میخواهند امتحان کنند. بعد اگر چیزی هم نخرند کتاب یا نکاتی درباره حجاب به آنها هدیه میدهد. او درحالیکه جوایزش را مرتب میکند میگوید: «تمام عمرم را صرف چنین فعالیتی کردهام؛ درست از زمانی که در مدرسه درس میدادم. من مرتب در دانشگاه فعالیتهای فرهنگی اینچنینی انجام میدادم و در تمام کلاسها محور درسهایم همین موضوعات فرهنگی و اسلامی بود. اما نه به صورتی که برای دانشجو خسته کننده باشد و احساس کند که میخواهم نصیحت کنم. بلکه این کار را با رفتاری خوش به زیرکی انجام میدادم. البته روی این موضوع مطالعات گسترده و تحقیقات عمیق درباره مسائل روانشناسی تربیتی و احکام و مسائل دینی انجام دادهام. در طول یک دوره تحصیلی با نزدیکتر شدن ارتباط دانشجویان با من تغییر را در آنها احساس میکردم. دانشجویی داشتهام که نماز نمیخواند و هیچ اعتقادی هم به خدا نداشت. اما از طریق دوستی و تشویقش به تحقیق در طول یک بازه زمانی پاسخ سؤالهایش را گرفت. وقتی با نماز خواندن و تغییر صحبتهای این افراد روبه رو میشوم نتیجه همه تلاشهایم را میگیرم. مشکل ما استادان دانشگاه این است که بین خودمان و دانشجویان فاصله میبینیم.» او میافزاید: «برخی افراد فکر میکنند برای انجام کارهای اثرگذار به فضای بزرگی نیاز هست. من معتقدم که چنین فضایی تأثیر کار را کم میکند. باید نگرش همه مردم به این سمت حرکت کند که همگی در هر جایگاهی که هستیم میتوانیم بهعنوان یک فعال فرهنگی عمل کنیم. اینگونه میتوانیم در این عرصه به شکل آتش به اختیار عمل کرد. همین باعث شد برای ارتباط گرفتن بیشتر با مردم و توسعه فرهنگ اسلامی و بهخصوص حجاب این مغازه را راه بیندازم.»
فرهنگسازی برای کودکان
مرتب مشغول کار است یا سخنان معصومان را از کتابها و منابع مختلف درمیآورد و به مشتریها و رهگذران میدهد یا با طراحان مختلف برای طراحی چادرهای جدید مذاکره میکند. یکی دیگر از فعالیتهایی که این استاد دانشگاه انجام میدهد هدیه به دختربچهها برای تشویق آنان به چادر پوشیدن است. البته به والدین هم مشاوره میدهد که برای هدایت فرزندانشان به حجاب چه راهکارهایی را انجام دهند. او میگوید: «بهترین زمان برای ایجاد یک فرهنگ در جامعه دوره کودکی است. یکبار خانمی به مغازه من آمد و بعدازاینکه برای دخترش یک چادر خرید گفت: حاجآقا یک روز همراه مادرم به اینجا آمدم. شما به من یک چادرنماز هدیه دادید. آن چادرنماز را دارم و جزو بهترین هدیههای زندگیام است. خیلی خوشحال شدم که این کارم تأثیرگذار بوده است. البته جلسههای مشاوره به والدین هم در اینجا دارم و راهنماییشان میکنم که چطور کودکشان را برای داشتن یک حجاب درست و اسلامی هدایت کنند.»
این فعال فرهنگی که افراد زیادی را با این روشها چادری کرده است گستره فعالیتهایش را در رابطه با ترویج حجاب بسیار زیاد میداند و میگوید: «باید فعالیتهای گستردهای در این رابطه انجام گیرد. شخصاً کاری به بیتوجهیهایی که در این زمینه میشود ندارم و تلاش میکنم در حد توانم کاری انجام دهم. اینکه یکجا بنشینیم و نقد کنیم کاری از پیش نمیرود.»
مادیات مهم نیست
همچنان که صحبت میکند قفسهها را مرتب میکند و به کار مشتریانی که هرازگاهی وارد مغازه میشوند رسیدگی میکند. وقتی از این فعال فرهنگی درباره دلیل تغییر ندادن قیمتهای بازار محصولاتش با توجه به افزایش نرخ اجناس میپرسیم مکثی میکند و میگوید: «همهچیز پول نیست. برای من همان حقوق بازنشستگی دانشگاه کافی است. هدفم ترویج پوشش مناسب برای بانوان است. البته هنوز جنسهایم خرید قبلی است و تا جایی که بتوانم از پارچههای ایرانی برای کارها استفاده میکنم. هدفم اقتصادی نیست. خداوند در چنین کارهایی کمک میکند. فقط باید صبور بود و توکل داشت. بعضی وقتها که احساس میکنم فعالیتهایم باید بهتر باشد نشانههایی میآید که به کارم ادامه دهم. البته افرادی هم هستند که در این رابطه کمک میکنند و این یکی از برکات کاری است که من انجام میدهم. باید در کارهای خوب پشت یکدیگر باشیم؛ عاملی که طی ۸ سال دفاع مقدس و حتی در عرصههای مختلف انقلاب اسلامی باعث پیروزی ما شد همین نوع تفکر بود. او میافزاید: «باید در کارهای فرهنگی خلاقیت داشت. چون ذهن مردم در حال تحول است و همزمان با توسعه زندگی رشد میکند.» گفتوگو با این استاد دانشگاه و فعال فرهنگی به هر یک از ما اثبات میکند که اگر در هر کاری پشتکار و هدف وجود داشته باشد فعل «نشدن» بیمعناست.
منبع: مشرق