■ امامی که برای نماز لباسی فاخر می پوشید
گروه قران و معارف خبرگزاری شبستان: سبيكه مادر بزرگوار حضرت جواد عليه السلام هرچند از حيث اجتماعى از طبقه اى بسيار پايين و كنيز است ليكن از رتبه والاى معنوى و طهارت روح و طينت پاك برخوردار شده تا حدى كه از سه معصوم با مضامين والا تاييديه گرفته است.
1-قال رسول الله صلى الله عليه و آله بابى ابن خيرة الاماءابن النوبيه الطيبة الفم المنتجبة الرحم . پدرم فداى پسر كنيز نوبيه كه دهانش خوشبو و زهدانش نجيب زاى است.
2- يزيد بن سليط گويد: حضرت موسى بن جعفر عليه السلام را در راه مكه ملاقات كردم فرمود: من در اين سال گرفتار مى شوم (يا از دنيا مى روم ) بعد از من امر امامت با پسرم على است . اى يزيد وقتى كه بعد از من او را در اين محل ملاقات كردى و خواهى كرد به او مژده بده كه پسرى امين و مبارك برايش متولد خواهد شد او به تو خبر ميدهد كه تو مرا در اين جا ملاقات كرده اى ، به او بگو كنيزى كه آن پسر از او به دنيا خواهد آمد از بستگان ماريه قبطيه كنيز رسول خداست اگر توانستى سلام مرا به آن كنيز (مادر امام محمد تقى) برسان 2 و همين موضوع حكايت از رتبه والاى آن بانوى فضيلت دارد.
3-امام رضا عليه السلام : آن بانويى كه يك چنين پسرى (امام جواد عليه السلام ) را زائيده پاك و پاكيزه است.
نص بر امامت
ابى يحيى صنعانى گويد: خدمت امام رضا عليه السلام بودم كه كودكش ابى جعفر عليه السلام را آوردند فرمود: هذاالمولود الذى لم يولد مولود اعظم منه بركة على شيعتنا منه . اين همان مولودى است كه مولودى پربركت تر از او نسبت به شيعيان ما به دنيا نيامده است.
معمربن خلاد گويد: پس از ولادت ابى جعفر امام جواد عليه السلام، خدمت امام رضا عليه السلام موضوعى را بيان كرديم فرمود: شما چه احتياجى به اين مطلب داريد اين ابوجعفر عليه السلام است كه او را در جاى خود نشانيده و قائم مقام خود كرده ام و فرمود ما اهل بيت صغيرانمان از كبيرانمان مو به مو ارث مى برند.
صفوان بن يحيى روايت مى كند به امام رضا عليه السلام عرض كردم : پيش از آنكه خداوند ابوجعفر عليه السلام را به شما عطا فرمايد در جواب ما مى فرموديد: خدا به من پسرى عطا خواهد فرمود اينك كه عطا فرموده و چشم ما را - به نور جمال او - روشن كرده است خداوند مرگ شما را براى ما پيش نياورد، ولى اگر مسئله اى پيش آيد كه خواهد بود؟
امام به ابى جعفر عليه السلام كه در مقابلش ايستاده بود اشاره كرد. گفتم فدايت شوم : اين سه ساله است ، فرمود: سه ساله بودن چه ضررى دارد، عيسى بن مريم در كمتر از سه سالگى حجت خدا بود و در جواب فردى ديگر كه همين سؤال را پرسيده بود امام فرمود: همانا خداوند سبحان عيسى بن مريم را به رسالت شريعت تازه مبعوث كرد در حالي كه سن او كمتر از سنى كه ابوجعفر عليه السلام در آن است.
امام جواد عليه السلام در آخرين حج پدر
وقتى كه مامون حضرت امام رضا عليه السلام را به خراسان دعوت كرد، آن حضرت قبل از حركت به سوى خراسان سفرى به حج نمود و حضرت جواد عليه السلام را كه در آن زمان شش سال داشت همراه خود برد.
امام جواد عليه السلام هنگام طواف ، احساس كرد كه پدر بزرگوارش خانه خدا را آنچنان وداع مى نمايد كه انگار بار ديگر به زيارت آنجا باز نخواهدگشت .
اين جريان سبب شد كه - امام جواد با تاثر شديد - در داخل حجر اسماعيل نشست ، وقتى امام رضا عليه السلام از اعمال فارغ شد، فردى را به دنبال فرزند دلبند خود فرستاد تا او را به حضورش بياورند، امام جواد عليه السلام از آمدن به حضور پدر خوددارى كرد - چون يارای رفتن به محضر انور پدر را با آن عواطف مواج خويش و حزن شديدش نداشت - ناچار خود امام رضا عليه السلام به حجر اسماعيل آمد و فرمود: عزيزم چرا اينجا نشسته اى ؟ برخيز برويم .
فرزند خردسال امام با چشمان اشكبار گفت : چگونه برخيزم - در حاليكه - ديدم خانه خدا را به گونه اى وداع كردى كه گويا به اين جا ديگر باز نخواهى گشت . امام جواد عليه السلام اين سخن را گفت و از جاى برخاست - و همراه امام حركت كرد.
فضيلت زيارت ثامن الحجج از ديدگاه امام جواد عليه السلام
محمد بن يعقوب كلينى از على بن ابراهيم صاحب تفسير از على بن مهزيار نقل مى كند كه به امام جواد عليه السلام گفتم : قربانت شوم زيارت امام رضا عليه السلام برتر است يا زيارت حضرت ابى عبدالله الحسين عليه السلام ؟ فرمود: زيارت پدرم افضل است ، چونكه اباعبدالله عليه السلام را همه مردم زيارت مى كنند در حالي كه پدرم را زيارت نمى كند مگر خواص از شيعه .
شيخ طوسى با اسنادش از كلينى مثل اين روايت را نقل كرده و شيخ صدوق هم با اسنادش از على مهزيار همين را روايت كرده است.
حضرت عبدالعظيم حسنى عليه السلام مى گويد: به امام جواد عليه السلام گفتم : من بين زيارت حضرت ابى عبدالله عليه السلام و زيارت قبر پدرت در طوس متحير هستم چه مى فرماييد: پس فرمودند: منتظر باشيد، سپس - بلند شده - به اندرونى وارد شدند و بيرون آمدند در حالى كه اشك بر گونه هايش جارى بود و فرمودند: زوار ابى عبدالله عليه السلام زياد بودند در حالي كه زائران قبر پدرم در طوس كم هستند.
لباس و آراستگى حضرت جواد عليه السلام
حضرت جواد الائمه عليه السلام ، لباس تميز، پاكيزه و قيمتى مى پوشيدند. كلينى از امام جواد عليه السلام نقل مى كند كه فرمود: انا معشر آل محمد نلبس الخز واليمينه ؛ ما خاندان پيغمبر هستيم كه خز و لباسهاى قيمتى مى پوشيم .
و شيخ صدوق از على بن مهزيار از امام نهم روايت كرده كه : نمازهاى واجب را با خز و ساير لباسهاى قيمتى مى خواند و عباى گرانبهايى به دوش مى انداخت ، جبه خز مى پوشيد و با همين لباسهاى اعلاء نماز مى خواند به ما هم امر ميكرد در چنين لباسهايى نماز بخوانيم.
جواب به يك شبهه
شايد پس از مطالعه مطلب فوق در ذهن برخى از خوانندگان اين سوال مطرح شود كه از يك سو در نهج البلاغه مى خوانيم كه : ان الله فرض على الائمهة الحق ان يقدروا انفسهم ضغفة الناس خداوند بر امامان حق واجب كرده است كه خود را همچون ضعيفترين مردم - در مسائل اقتصادى - قرار دهند از سوئى ديگر در همان كتاب شريف مى خوانيم كه : تمام پيغمبران به زخارف دنيا بى اعتنا بودند و در روايتى وارد شده است كه حضرت على ، عليه السلام به اصبغ بن نباته فرمود: پنج سال در كوفه حكومت كردم ، روزى كه وارد كوفه شدم با اين لباس و با اين مركب و با اين اساس جزئى وارد شدم ، اگر روزى كه برمى گردم غير از اينها داشه باشم ، فاننى من الخائنين .
و در جاهايى ديگر رواياتى مانند استفاده امام حسن عليه السلام و امام صادق عليه السلام و حضرت جواد عليه السلام از لباسهاى فاخر و قيمتى را مى خوانيم اين دو دسته روايات را چگونه جمع كنيم ؟
جواب اين است كه اسلام دينى الهى بر مبناى فطرت و عقل است و براى هر مقطعى از زمان و نقطه اى از جهان برنامه مناسب مانند دارد.
اولا: دو روايت نقل شده از على عليه السلام در مقام حكومت است و در عصر ضعف اقتصادى عامه مردم ، كه حكمران اسلامى موظف است خود را و زندگى شخصى خويش را در حد ضعيف ترين اقشار مردم قرار دهد تا درد آنان را بداند و محروميت آنها را بچشد.
ثانيا: ميان بى اعتنائى به زخارف دنيا و استفاده از برخورداريهاى آن تلازم نيست و گاهى اتفاق مى افتد كه فرد ثروتمند و برخوردار از مال دنيا از تعلقات قلبى به امورات دنيايى آزاد و رسته است در حاليكه فردى با كمترين برخوردارى از امور دنيوى ولكن دلبسته آن است و در كتب اخلاقى نمونه هاى متعددى بر اين مورد ذكر شده از جمله درويشى كه جاماندن كشكولش اسباب اضطراب خاطرش را فراهم كرده يا فردى كه بخاطر دو سكه نقره پس انداز از اداى شهادتين در بحرانى ترين حالات بيمارى خوددارى مى كرد. بنابراين آنچه مهم است عدم دلبستگى به دنيا و زخارف دنيوى است .
با اين مقدمه روشن مى شود كه:
اولا: حضرت جواد عليه السلام در مسند حكمرانى نبود.
ثانيا: در جامعه آن روز فقر مطلق همچون عصر رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم بر مردم حاكم نبود.
ثالثا: اقتضاى شرايط زمان و مكان و شئونات ، آن بود كه با ظاهرى آراسته و لباسهاى گرانقيمت در انظار عمومى حاضر شوند، و در برخى موارد كه اعتراض مى شد با منطقى برتر منتقد را قانع مى نمودند.
معروف است كه يكى از دراويش به لباس امام صادق عليه السلام اعتراض كرد و ايشان در جواب فرمودند: بيا جلو به لباس زيرين من دست بزن ، آمد و لمس كرد ديد جامه اى از كرباس به تن دارد، در حاليكه آن درويش در زير خرقه جامه اى بس نرم از پارچه اى لطيف پوشيده بود، و با اين حركت امام ، رسوا شد.
احترام مؤمن در قاموس فرهنگ اهل بيت عليهم السلام از كعبه هم بالاتر است ، مؤمنين بايد با ظاهرى آراسته و پاكيزه در انظار عموم حاضر شوند و اين مطلب در مواردى كه فرد جداى از موقعيت فردى ، نوعى انتساب به جامعه مسلمين دارد از اهميت بيشترى برخوردار مى شود.
فرزندان حضرت جواد عليه السلام
از فرزندان ذكور امام نهم عليه السلام دو پسر به يادگار ماند:
1-امام على النقى عليه السلام خورشيد هدايت و دهمين مهر سپهر سرورى .
2-ابوجعفر موسى المبرقع بن محمد بن على بن موسى بن جعفر عليهم السلام:
ايشان جد سادات رضوى است كه الحمدلله نسل فرزندان وى هنوز هم زياد هستند و بسيارى از سادات نسبشان به ایشان مي رسد.
وى اولين فرد از سادات رضوى است كه در سال 256 هق به قم وارد شد و چون همواره به روى خويش رقع (نقاب) مى انداخت بنابراين به ايشان موسى مبرقع مى گويند.
3-حكيمه خاتون عليهم السلام :
اسم صحيح ايشان حكيمه است و آنچه در زبان عوام معروف شده است كه اسم ايشان حليمه مى باشد تحريف و اشتباه هست .
وى از زنان نيكوكار، اهل عبادت ، تيزهوش ،بود كه در موضوع ازدواج امام حسن عسكرى عليه السلام با نرجس خاتون مادر حضرت حجت ثانى عشر رواياتى از ايشان نقل شده است.
حكيمه خاتون توفيق زيارت چهار امام معصوم نصيبش شد كه عبارتند از: امام محمد تقى عليه السلام ، امام على النقى عليه السلام ، امام حسن عسكرى عليه السلام و امام عصر آن عزيزى كه بى صبرانه سرير عدالت در انتظار اوست عجل الله تعالى فرجه الشريف . نكات در خور توجه در زندگى ايشان است دو نكته حساس مى باشد:
1-صاحب سر بودن ايشان كه از علو رتبه معنوى و ايمان قوى و زكاوت خدادادى آن بانوى فضيلت حكايت مى كند.
2-روحيه ولائى عجيب : براى نمونه يك برخورد ايشان رابا نرجس خاتون ذكر مى كنيم :
با وجود آنكه نرجس خاتون كنيز بود و تحت تربيت آن حضرت پس از اينكه وى از كرامت الهى بر ايشان مبنى بر مادرى وى بر چهاردهمين معصوم اطلاع يافتند فوق العاده در برابر ايشان خضوع مى كردند روزى حكيمه براى زيارت امام حسن عسكرى عليه السلام رفت و نرجس خاتو پيش آمد تا كفش از پاى بانوى خويش درآورد. حكيمه گفت : تو بانوى من هستى به خدا سوگند اجازه نمى دهم تو كفش مرا درآورى و به من خدمت كنى بلكه من بر تو خدمت مى كنم و بر روى چشمم مى گذارمت . امام حسن عسكرى عليه السلام اين مذاكره را شنيد و فرمود:جزاك الله خيرا يا عمه : اى عمه خداوند به شما پاداش نيك عنايت فرمايد.
حكيمه خاتون پس از عمرى زندگى در مسير ولايت و با شيوه اى ستوده در سامرااز دنيا رفت و در همانجا دفن شدند و قبر ايشان در پايين پاى عسكريين است .
4-خاتون بانويى اهل معرفت و دانشمند و اهل نظر در اخبار و روايات و معتقد به امامت ائمه دوازده گانه عليهم السلام بود.
شيخ طوسى در كتاب الغيبة از كلينى از محمد بن جعفر اسدى نقل مى كند كه او گفت : احمد بن ابراهيم به من گفت : من در سال 262 ه ق به محضر خديجه دختر امام جواد عليه السلام وارد شدم و از پشت پرده با او صحبت كردم و از دينش پرسيدم و او همه امامانى كه به امامتشان معتقد بود شمرد. از ايشان خواستم حديثى بيان كند گفت : شما قومى صاحب خبر هستيد آيا اين روايت حضرت حسن عسكرى عليه السلام را نشنيده ايد كه نهمين از فرزندان حسين عليه السلام ميراث او را تقسيم مى كند و او زنده است.
منبع:زندگانی امام جواد علیه السلام
نويسنده: حسين ايمانی يامچی
پایان پیام/99