■ تجربه عید حقیقی در گرو محاسبه نفس است
آنچه در ادامه می آید بخش اول گفتگوی سرویس قرآن و معارف خبرگزاری شبستان با حجت الاسلام و المسلمین آیتی، مدیر مرکز تخصصی نماز درباره یافتن حال و هوای بهای و احسن الاحوال در سال جدید است.
جناب آیتی! بسیاری از ما ایرانی ها همزمان که به پایان سال می رسیم تمنای تغییر حال و تجربه زندگی معنوی را در خود جستجو می کنیم. بسیاری می خواهیم که از عادت های مذموم و کهنه شده در ما دست برداریم و به سیره اهل بیت (ع) توجه بیشتری داشته باشیم و اندیشه هایی نو را در ذهن و ضمیر خود بپرورانیم که متعاقب آن رفتارها و عادت های نیکوتر در ما شکل بگیرد. دیدگاه جنابعالی در این باره چیست؟ چگونه می توان به این تغییر و تحول دررونی دست یافت؟
از دین، فرهنگ دینی و آن چیزی که از فرهنگ اهل بیت علیهم السلام به دست ما رسیده است این طور برمی آید که انسان باید توجه همیشگی اش به تغییر و دگرگونی باشد و از سطحی که در آن قرار دارد راضی نباشد. همچنان که پیامبر (ص) می فرماید مسلمان دو روزش نباید مثل هم باشد. اهل بیت علیهم السلام به ما یاد داده اند که: لیس من شیعتنا من لم یحاسب نفسه / کسی که محاسبه نفس نداشته باشد و در واقع یک زندگی رها را تجربه کند از شیعیان ما نیست. در واقع محاسبه نفس و نگاه به حالات درونی و سعی مدام برای اصلاح اندیشه و تفکر و رفتار یکی از خصوصیاتی بوده که اهل بیت (ع) به آن توجه داشته اند.
شما اشاره ای به مسلک بزرگان در این باره داشتید. چطور می توان در موج این تغییرها قرار گرفت؟
ببینید همان طور که ما در ظواهر زندگی با تمرین و ممارست و دقت و پی گیری می خواهیم آن سطح برخورداری را بالا بکشیم درباره امور معنوی و درونی و معرفتی هم این قضیه صدق می کند. فرض کنید که کسی 20 کیلو اضافه وزن دارد. او چطور به این اضافه وزن رسیده است؟ با کم تحرکی و خوردن زیاد. حالا می خواهد که این 20 کیلو اضافه وزن را کم کند. آیا این کار یک دفعه و یه یک باره می تواند روی دهد؟ او شروع می کند به تمرین و ممارست شروع می کند به این که از حجم غذایی که می خورد کم کند و مثلا کم تر غذاهای چرب بخورد یا کم تر نان و برنج بخورد در عوض تحرک بیشتری داشته باشد، ورزش را به آهستگی و نرم آغاز کند. می بینید که این موج تغییر به یک باره روی نمی دهد و چه بسا این فرد اگر بخواهد به آن مقصدش برسد چندین سال زمان ببرد. درباره رسیدن به آن احسن الاحوال هم قضیه همین است. تمرین می خواهد. بزرگان گفته اند و درست هم گفته اند که اخلاق گفتنی نیست، اخلاق عمل کردنی است. علما به این نکته دقت داشته اند. این که انسان بنشیند و ورد و ذکر بگوید تاثیر چندانی ندارد. فرض کنید که زبان من یک زبان رها و بی قید است. به راحتی پرخاش می کنم و به راحتی دروغ می گویم و به راحتی قضاوت می کنم. این که یک وردی و ذکری به من بدهند که فلان شود این تاثیری ندارد بلکه تمرین می خواهد مثل همان کسی که اضافه وزن خود را در طول چندین سال حل می کند حل این مسایل هم زمان می برد. نفسی که تا چند روز پیش عادت داشته که می بتازاند حالا به راحتی قیدها را نمی پذیرد و به محض این که شما می خواهید بر او قید بگذارید می خواهد آن قیود را پاره کند.
در هر حال آنچه در دین ما مکرر به آن توجه شده و آمده محاسبه نفس است. اگر کسی توانست این محاسبه نفس را انجام دهد به آن توفیق ها خواهد رسید.
محاسبه نفس چگونه؟
این که اعمال و افکار خود را زیر نظر داشته باشد و اگر دید کار خوبی از او سر زده بگوید خدایا شکر که به من توفیق دادی که این کار را به انجام برسانم و این گونه سپاسگزار خداوند باشد و اگر دید که لغزشی از او سرزده همان جا استغفار کند حتی پیش از آن که آن روز بخوابد. چون گفته اند که خواب، گوشه ای از مرگ است و معلوم نیست که ما وقتی شب می خوابیم صبح به سلامت از خواب بیدار شویم بنابراین کسی وقتی یک روز را پشت سر می گذارد برای همان یک روز باید محاسبه نفس بکند و رخدادها و اتفاقات روز را مرور کند که ببیند چه کاشته و چه برداشته است.
امام رضا علیه السلام می فرماید: مَنْ حَاسَبَ نَفْسَهُ رَبِحَ، وَ مَنْ غَفَلَ عَنْهَا خَسِرَ / هر کسی که محاسبه نفس داشته باشد سود می برد و هر کسی که از محاسبه نفس غفلت بورزد زیان خواهد دید و دچار خسران خواهد شد. خب این مکرر در بیان معصوم آمده است که شما شبانه روزی در کار محاسبه نفس باشید و آن زنگ بیدارباش را در درون خود از کار نیندازید. ما روایتی از معصوم علیه السلام داریم که اگر کار بدی از برادر مومن ت دیدی اگرچه چند دلیل داری ولی زود نگو که او دارد این گناه را انجام می دهد بلکه برای آن کار او توجیه بتراش.
می توانید مثال بزنید؟
فرض کنید یکی به من چکی می دهد و من آن چک را در موعد و روز مقرر به بانک می برم و بانک به من می گوید پولی در حساب آن فرد نیست. من بلافاصله با تلفن آن فرد تماس می گیرم اما او به گوشی خود جواب نمی دهد. این جا شما می توانی بگویی که او پول شما را خورده و فرار کرده است یا می بیند که شما دارید با تلفنش تماس می گیرید اما عمدا جواب نمی دهد. معمولا در این لحظه ها غالب آدم ها بدبینانه ترین حالت را انتخاب می کنند و روی آن مانور می دهند و این منشا حال بدی است که سراغ ما می آید. اما بیایید طور دیگری هم به این مساله نگاه کنیم و بگوییم او اکنون در یک جلسه است و نمی تواند به تلفن خود جواب دهد یا به خاطر مشغله ای که داشته فراموش کرده گوشی را با خودش ببرد یا این که گوشی اش در حالت سکوت قرار دارد و صدای تلفن ما را نمی شنود. تا آن جا که می توانید توجیه بیاورید چه بسا در واقعیت هم همین طور باشد و شما اگر زود قضاوت کنید و مثلا پیش داوری شما بدبیناته ترین حالت ممکن را هدف قرار دهد ممکن است دست به رفتاری بزنید که بعدا شرمنده شوید